برگرفته از درسهای اخلاق آیتالله مکارم شیرازی
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «الدَّهْرُ یُخْلِقُ الْأَبْدَانَ وَ یُجَدِّدُ الْآمَالَ وَ یُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ وَ یُبَاعِدُ الْأُمْنِیّةَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ وَ مَنْ فَاتَهُ تَعِبَ؛ روزگار بدنها را کهنه و آرزوها را نو میکند؛ مرگ را نزدیک و خواستهها را دور میسازد؛ کسی که به آن برسد، خسته میشود و کسی که به آن نرسد، رنج میبرد». (1)
امام (علیه السلام) در این کلام به وضع دنیا و اثر متضاد آن اشاره میکند. منظور از دنیا، مجموعه اعتباریات، موجودات، مواد و حوادثی است که در عالم اتفاق میافتد؛ اعم از طبیعت و آسمان و زمین مو حرکت افلاک. مجموع حوادث دنیا دارای چند کارکرد متضاد در انسان است که اهم آنها عبارتند از:
نکته قابل توجّه این که این طبیعت و خاصیت دنیا که بیان شد، برای افراد معمولی است. در مورد اولیای الهی فقط بدنشان کهنه میشود؛ امّا آرزوها و آمال آنها چیز دیگری است. آنها به دنیا دلبستگی ندارند که دلبستگی به دنیا بخواهد باعث زحمت آنها شود.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم
امام (علیه السلام) در این کلام به وضع دنیا و اثر متضاد آن اشاره میکند. منظور از دنیا، مجموعه اعتباریات، موجودات، مواد و حوادثی است که در عالم اتفاق میافتد؛ اعم از طبیعت و آسمان و زمین مو حرکت افلاک. مجموع حوادث دنیا دارای چند کارکرد متضاد در انسان است که اهم آنها عبارتند از:
اوّل:
عالَم و گذشت زمان چیزهایی را کهنه میکند و چیزهایی را هم نو میسازد، گذشت زمان، بدن انسان را کهنه میکند و این خاصیت عالم طبیعت است؛ امّا در مقابل، آرزوها را نو و بیشتر میکند و این که معروف است که هر چه انسان پیرتر شود، آرزوهایش جوانتر میشود، واقعیتی انکارناپذیر است. رابطه کهنه شدن جسم انسان با جوان شدن آرزوهای انسان بر این نکته استوار است که هر چه سن انسان بیشتر شود، تجربیاتش افزونتر میگردد و این افزون تجربیات، دامنه آرزوهایش را گسترش میدهد؛ مثلاً یک بچه نمیداند که دنیا چه خبر است و انسان چه کارهایی را میتواند انجام دهد؛ امّا وقتی سِنّی از او گذشت، راههای درآمد و انواع بهرهبرداریهای از زندگی را یاد میگیرد و به موازات آن، آرزوهایش بیشتر و جوانتر میشود.دوم:
دو اثر متضاد دیگر دنیا این است که انسان را به مرگ نزدیک میکند؛ ولی امیدواریها او را افزایش میدهد و امیدهایش را دور میسازد. استعداد و آمادگی انسان برای بقا محدود است و هر لحظه یک گام به سوی مرگ نزدیکتر میشود: «نَفسُ المَرءِ خُطاءُ اِلی اَجَلِهِ؛ نفسهای انسان، گامهای او به سوی مرگ است». (2)سوم:
کسی که به این دنیا میرسد، خسته میشود و کسی که دستش از این دنیا بریده میشود، به زحمت میافتد. وقتی انسان به دنیا و به مقام و موقعیتی دست مییابد، برایش مشکلاتی پیش خواهد آمد؛ مثلاً از مشکلاتش این است که وقت و بی وقت به سراغش میآیند و زمانی که دارای ثروت شود، برای نگهداری آن مشکل پیدا میکند و افراد فراوانی به عنوان درخواست مساعدت سراغش میآیند و او را در تنگناهایی قرار میدهند.نکته قابل توجّه این که این طبیعت و خاصیت دنیا که بیان شد، برای افراد معمولی است. در مورد اولیای الهی فقط بدنشان کهنه میشود؛ امّا آرزوها و آمال آنها چیز دیگری است. آنها به دنیا دلبستگی ندارند که دلبستگی به دنیا بخواهد باعث زحمت آنها شود.
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 72.
2. نهج البلاغه، حکمت 74.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم