مترجم : بهروزی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
با این که بیشتر مردم با این دانش بزرگ شدهاند که 9 سیاره در منظومه شمسی وجود دارد اما ناگهان کتابهای درسی خود را یافتیم که یک سیاره را جا انداخته بودند و 8 سیاره نوشته بودند.
وقتی من کوچک بودم تصور میشد که 9 سیاره در منظومهی شمسی وجود دارد : عطارد، زهره، زمین، مریخ، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون و پلوتو. هم چنین بدنههای سماوی متعدد دیگر نیز وجود دارند که شامل سیارکهایی هستند که کمربند سیارکی را تشکیل میدهند و بین سیارهی مریخ و مشتری قرار گرفتهاند و قمرهای متعددی که توسط کشش جاذبهای هر سیاره کشیده میشوند و البته خورشید که کل نمایش را به راه میاندازد؛ علاوه بر این که پیش کسوت چیزی است که ما آن را منظومهی شمسی مینامیم. اما اخیراً همایشی بر روی سیارهی فروتن ما برگزار شد که در آن عنوان شد پلوتو نمیتواند درجه و رتبهی سیاره را داشته باشد و آن را از مقامش محروم کردند.
موجودیت پلوتو :
پلوتو و یا پلوتو 134340 همان طور که رسماً شناخته شد، اولین بار در سال 1930 کشف شد. آن فوراً به مقام سیارگی رسید چون مثل یک بدنهی سماوی به نظر میرسید که دور خورشید میگشت. بعداً گروهی از متخصصان در زمینهی نجوم و ستاره شناسی، شروع به مورد سوال قرار دادن درستی برچسب سیاره بر روی آن کردند. در دههی 1970، اختر شناسان شروع به یافتن بدنههای سماوی بیشتر آن طرف پلوتو، از جمله شیرون 2060 (نباید با قمر پلوتو یعنی شارون اشتباه گرفته شود) کردند که آتش بحث و مناظره را برای اولین بار در مورد عدم صلاحیت پلوتو به عنوان سیاره، شعله ور ساخت. این موضوع به مدت چند سال تا سال 2006 داغ و گاهی سرد شد تا این که انجمن اتحادیهی بین المللی اختر شناسی (IAU) تصمیم گرفت که باید یک تعریف رسمی برای کلمهی سیاره ارائه شود. برای سیاره بودن، بدنهی سماوی باید قادر به داشتن ویژگیهای مشخصی باشد. متأسفانه پلوتو نشانههای قبولی را در تمام معیارهای لازم دریافت نکرد در نتیجه منتسب به سیارهی کوتوله شد.معیارهایی که اتحادیهی بین المللی اختر شناسی میخواستند هر بدنهی سماوی داشته باشد، عبارتند از :
1. بدنه باید مدار خود را به دور خورشید داشته باشد.
2. بدنه باید با شایستگی نیروی جاذبهی خود، کروی باشد یعنی این که باید جاذبه و کشش بدنه قادر به کشیدن آن به شکلی باشد که کروی شود.
3. بدنه باید بزرگترین و از لحاظ کششی غالبترین و برجستهترین سیاره در مدار خود باشد.
اتحادیهی بین المللی اختر شناسی تصویب کرد که پلوتو صلاحیت معیار سوم را ندارد در نتیجه صلاحیت سیاره بودن را از دست داد. آنچه در زیر آمده، تکذیب دانشمندان است که معتقد بودند پلوتو واقعاً یک سیاره است.
آشفتگی، بحث و جدل و افقهای جدید :
واکنش علیه تعریفی که اتحادیهی بین المللی اختر شناسی برای سیاره بودن بدنه ارائه کرد، یک ادعای آنی و فوری از طرف تعداد زیادی از دانشمندان بود که این تعریف ناقص است. تعدادی از نکات مهم در کنار گذاشتن قوانین اتحادیهی بین المللی اختر شناسی توسط آنها، بدین شرح است :• یک دلیلی که پلوتو نمیتواند همسایگی خود را شفاف سازد این است که از هر 228 سال، پلوتو از درون مدار نپتون میگذرد. حال چون پلوتو نمیتواند نپتون را از همسایگی خود کنار بگذارد، نپتون نیز نمیتواند پلوتو را از همسایگی خود پاک کند در نتیجه نپتون نیز به بدنهی غیر سیاره، تنزل رتبه پیدا میکند.
• دوباره اگر همان تعریف را برای زمین به کار ببریم، سیارهی ما نیز همراه با کمربند سیارکی به دور خورشید میگردد پس آن نیز نمیتواند همسایگی خود را مشخص و شفاف سازد.
• دوباره این تعریف فقط برای سیارهها در منظومهی شمسی خودمان به کار برده شده است در نتیجه آن را یک تعریف نسبتاً سست ساخته است چون نمیتواند به طور جهانی اعمال شود.
• موضوع دیگری که نمیتوان به سادگی از آن چشم پوشی کرد، تعداد واقعی آرایی است که به تصمیم سیارهی کوتوله بودن پلوتو داده شده است. آن یک کنفرانس دو هفتهای بود که در آن آراء نهایی با عجله در روز آخر که در آن تعداد زیادی از دانشمندان مخالف تعریف، غایب بودند، جمع شدند. با پذیرفته نشدن آراء غایبین، موضوع بیشتر سیاسی شد تا علمی. رای گیری فقط با این که 4 درصد از کل آراء به نفع تنزل رتبهی پلوتو بود، خاتمه یافت. به همین خاطر، رسانههای اجتماعی نشان دادند که پلوتو از لیست سیارهها خارج شد.
• چیز دیگری که باید ذکر شود این است که حتی اگر پلوتو به سیارهی کوتوله منسوب شود، به هر حال آن یک سیاره است. همان طور که ستارههای کوتوله ستاره و کهکشانهای کوتوله نیز کهکشان هستند. بحثهای زیر به رهبری دکتر آلان استرن، تعریف وسیعتری را برای سیارهها پیشنهاد دادند. اگر این تعاریف پذیرفته شوند در این صورت منظومهی شمسی ما 13 سیاره خواهد داشت که عبارتند از : عطارد، زهره، زمین، مریخ، سرس، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون، پلوتو، هائومه، ماکه ماک و اریس.
(تشکر ویژه از لورل کورنفلد برای زحمات و دادههایش در این موضوع و کمک به این مقاله، که باعث شد دیدگاه وسیعتری به دست آید).
آشفتگی بعداً با دولتهای ملی در آمریکا شعله ورتر شد. به ویژه به نظر میرسید لینوئیس و مکزیک نو کاملاً با اعلام حکم بدنهی جهانی اختر شناسان راضی بودند و آرزو داشتند که پلوتو دوباره به حالت سیارهای خود برگردد. آنها معتقد هستند که یک ارزش احساسی در میان کسانی که با یاد گرفتن پلوتو به عنوان یک سیاره بزرگ شدهاند وجود دارد و کار بیجهت خشنی است که سیاره را به هر حال از مقام خود عزل کرد و کنار گذاشت. آنها هم چنین ادعا کردند که تمام اعضا در آن سخنرانی که حکم کرد پلوتو دیگر یک سیاره نیست، حاضر نبودند بنابراین عدالت در مورد این سیارهی کوتوله رعایت نشده است. قابل ذکر است که آنها نخواستند کلاید دبلیو. تامباخ، مقیم هر دوی این کشورها، به عنوان کسی که یافت چه چیزی واقعاً یک سیارهی کوتوله است برای آیندگان شناخته شود. تا به امروز هر دوی این دولتها بر جشن گرفتن سیزدهم مارس به عنوان روز سیارهی پلوتو اصرار میکنند.
خوشبینانه، تصاویر آنها زمینههای جدیدی را کشف خواهد کرد تا این بحث امیدوارانه خاتمه یابد و ناسا شاتل "افقهای جدید" را برای گرفتن تصاویر جامع از سطح پلوتو فرستاد. پروژه باید تسلیم نتایج افقهای جدید از پلوتو تا سال 2015 شود. این فقط برای این است که نشان دهد مهم نیست چه اتفاقی میافتد، پلوتو به الهام بخشی و حیرت زده کردن دانشمندان حال و آینده ادامه خواهد داد.
در نتیجه دو روش برای نگاه کردن به این موضوع وجود دارد : یا باید تصمیم اتحادیهی بین المللی اختر شناسی را بپذیریم و پلوتو را به عنوان یک سیارهی کوتوله در نظر بگیریم و یا کارهایی را که توسط تعدادی زیادی از دانشمندان دنیا انجام شده تا هنوز پلوتو را به عنوان یک سیاره در نظر بگیریم، تصدیق کنیم. بیش از 80 سال از زمانی که کلایدر دبلیو. تامباخ پلوتو را کشف کرد میگذرد و به نظر من، این تعریف و یا هر تعریف دیگری از اهمیت حضور و موجودیت پلوتو و یا شگفتی که با آن میآید، کم نمیکند. پلوتو چه سیاره باشد چه نباشد، قطعاً یک جز الزامی از منظومهی شمسی ما است.