چکیده
اماکن مقدسی مانند قدمگاهها، در ادیان مختلف و مذاهب اسلامی، همواره مورد احترام بودهاند. نمونهی قدمگاهها در ایران، قدمگاههای امام رضا (علیهالسلام)، خواهران و برادران ایشان است. «بیتالنور»، قدمگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها) در قم، از مهمترین این قدمگاهها به شمار میآید. در این نوشتار، قدمگاه یاد شده با رویکرد انسانشناختی، مورد بررسی قرار گرفته و بدین منظور با معرفی جام نشانگاهِ تحقیق، هویت تاریخی و موقعیت جغرافیایی آن، دو نوع گزارش «عینی» و «تحلیلی» از وضعیت کنونی آن درج ارائه شده است. با بهرهگیری از روش کیفی انسانشناختی، از فنون مشاهدهی مشارکتی، بررسی اسناد و مصاحبه، در سطح عینی، به آداب و مراسم، تجربهی زوار و احساسشان پرداخته و در سطح تحلیلی، سعی در معناکاوی لایههای ذهنی و پنهان کنشگران، شده است. یافتهها نشان میدهد، بیتالنور برای مردم قم هویتبخش بوده و کنشگران از طریق همانندسازی نسبت برادری حضرت معصومه (سلام الله علیها) و امام رضا (علیهالسلام)، با حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام حسین (علیهالسلام) در مأنوسسازی و تعمیق اثر سفر بانو (سلام الله علیها) به قم، اثرگذار بودهاند.مقدمه
جوامع دینی و آیینی به طور معمول، اماکن مقدسی دارند که دارای مجموعهای از نمادها، شعائر و اعمال مذهبی است. این نشانگاههای زیارتی، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی فراوانی دارند. علل و عوامل بسیاری، افراد را به سمت این اماکن مقدس سوق میدهند که شاید انبساط خاطر از فضای معنوی، ایجاد آرامش و پالایش روحی با انجام آداب زیارت، از مهمترین عوامل شمرده شود، اینجاست که مکان مقدس با دین و آیین، ارتباط تنگاتنگی پیدا میکند. به نظر دینشناس معاصر، میرچا الیاده، برای انسان دیندار، مکان، امری همجنس و یکسان نیست، بلکه اماکن، به مقدس و نامقدس تقسیم میشوند و مورد تأکید ادیان نیز است. خداوند به موسی (علیهالسلام) میفرماید: کفشهایت را درآور، تو در سرزمینی مقدس پا نهادهای (طه / 12، تورات، سفر خروج، 3، 5)، این مخاطبه نشان از وجود و اهمیت مکان مقدس در ادیان دارد (الیاده، 1375: 21).مکانهای مقدس، از دو جنبه تقدس مییابند: یا خودشان دارای ارزش وجودیاند یا به علت واقعهای خاص مانند حضور انسانی مقدس، اعم از پیامبر، امام، امامزاده یا اولیای الهی، جنبهی تقدس گرفتهاند. در هر دو مورد، انسان دیندار آن مکان را نمونهای از تجلی قدسی میداند. این اماکن در سراسر جهان تحت عنوان معابد، کلیساها، حرمها و... نام گرفتهاند و زیارت آنها امری معمول و پسندیده است. از جملهی این اماکن مقدس میتوان به قدمگاهها اشاره کرد.
قدمگاه، معنایی وسیعتر از آنچه به ذهن میآید، دارد. دهخدا (15405) برای قدمگاه، این معانی را آورده است: «جای نهادن قدم؛ جای قدم؛ جایی که پای پیامبری یا امامی یا ولیی به آنجا رسیده باشد؛ جاهایی که اثر پایی در سنگ و جز آن پدیدار است و گمان برند که جای پای پیامبری یا امامی است.»
انوری نیز چهار معنی ذکر کرده است: «مکانی که دارای جای پایی از مقدسان است؛ جای قدم نهادن؛ محل زیست؛ سکونتگاه و آستانه و درگاه» (1381: 5501).
در زبان عربی نیز کلمهی «مقام»، معادلی برای قدمگاه است. لسان العرب، دو معنای «اقامت» و «جای ایستادن» را برای آن آورده است (ابن منظور، 1414 ق: 498).
در هر صورت، شمار دقیقی از تعداد قدمگاهها در دست نیست، اما شاید بتوان آنها را از فراوانترین زیارتگاههای جهان دانست که همه روزه یا در زمانهای خاصی، زیارت میشوند.
نمونهی بسیاری از زیارتگاهها را با منشأ قدمگاهی، در ادیان مختلف میتوان دید. به طور مثال در آیین یهود میتوان از زیارتگاه «سارا بت آشر» در نزدیکی اصفهان نام برد. فارغ از صحت و سقم تاریخچهی این مکان، چنان که در اذهان عمومی شهرت یافته او نوهی یعقوب (علیهالسلام) و اولین کسی بوده که زنده بودن یوسف (علیهالسلام) را بشارت داداه است، لذا یعقوب (علیهالسلام) به پاس این خبر، او را برای داشتن عمری جاودان، دعا میکند. طبق روایتی یهودی، او در مکان امروزی به نام «سارا خاتون»، متجلی شده است (هرتسفلد، 1354: 278). این مکان، مورد توجه کلیمیان است و به عنوان قدمگاه، زیارت میشود.
در میان مسیحیان نیز میتوان از زیارتگاههای مریم مقدس مانند قدمگاه «فاتیما» نام برد. هر چند در مصداق فاتیما، اختلاف است (حضرت فاطمه (سلام الله علیها) یا حضرت مریم (سلام الله علیها)، اما مقدس بودن این بانو و متجلی شدنش در این مکان، مورد اتفاق است. بانوی مقدس سال 1917 م. در دهکدهای در پرتغال، بر چند کودک، متجلی شد و پس از آن، با ساخت عبادتگاهی در محل تجلی، این مکان به زیارتگاهی مبدل شد که امروزه از مراکز بزرگ زیارتی مسیحیان است. اجازهی کلیسا برای برگزاری مراسم عبادی مخصوص این مکان و زیارت پاپ ژان پُل دوم، به این زیارتگاه پشتوانهای رسمی داد (سجادی، 1386: 159).
در آیین زرتشت نیز میتوان از زیارتگاه «پیر هریشت» در نزدیکی اردکان نام برد. زرتشتیان با اعتقاد به غیبت و تجلی یکی از کنیزان یزدگرد، هر ساله هجدهم نوروز برای زیارت بدین محل میآیند و بیتوته میکنند. در قسمتی از کوه که محل غیبت بوده همواره آتشی روشن است (افشار، 1354: 62).
فرهنگ بهدینان واقعهی تجلی این بانو و علت ساخت زیارتگاه را طی حکایتی شرح داده است (سروشیان، 1370: 205).
علاوه بر ادیان مذکور، قدمگاهها در میان مسلمانان نیز از ارزش ویژهای برخوردارند. شاید معتبرترین آنها قدمگاه ابراهیم (علیهالسلام) باشد که مورد توجه مذاهب اسلامی است. قرآن کریم در تکریم این مکان میفرماید: «وَ اتّخِذُوا مِن مَقامِ إِبراهیمَ مَصَلَّی» (بقره / 125) خداوند امر کرده است قدمگاه ابراهیم (علیهالسلام) را جایگاه نماز و دعا قرار دهند. مقام ابراهیم، به عنوان یکی از شعائر الهی، محلی است که ابراهیم (علیهالسلام) در آن به خاطر بنای کعبه یا انجام حج یا برای دعوت عمومی مردم ایستاد (مکارم، 1374: 15).
قدمگاه در ایران و جامعهی تشیع نیز همانند دیگر جوامع، ارزش والایی دارد. به نظر مارسل موس، اهمیت پدیدههای مذهبی از جامعهای به جامعهی دیگر متفاوت است. جوامع مذهبیتر به پدیدههای مذهبی اهمیت بیشتری میدهند (موس، 1380: 29).
بدینترتیب، جامعهی ایرانی که نسبت به جوامع دیگر بافت مذهبی محکمتر و پشتوانهای حکومتی دارد، برای قدمگاهها، ارزش زیادی قائلاند.
نمونهی این قدمگاهها مربوط به امام رضا (علیهالسلام) است که در مسیر ایشان از مدینه تا مرو قرار دارد. نمونهی دیگر، بیتالنور، محل اقامت حضرت معصومه (سلام الله علیها) است که از دیرباز به عنوان مکانی زیارتی در قم، مورد توجه بوده است. در این مقاله سعی میشود با نگاهی انسانشناختی (3)، به توصیف و تحلیل این مکان و وضعیت زائران آن پرداخته شود.
روش
رویکرد این نوشتار انسانشناختی است. انسانشناسی از ریشهی یونانی «Anthropos» به معنای انسان و «Logos» به معنای «شرح»، به تبیین و توصیف پدیدهی طبیعی خاص مانند انسان هوشمند، از منظر فرهنگی میپردازد (بیتس، 1382: 27).تحقیقات انسانشناختی، به خصوص هنگامی که با امور دینی همراه شوند، سرشار از رازها و نمادهای گوناگون خواهند بود که محقق با شیوهای تفهمی در پی رمزگشایی از آن است. بدینجهت تجربههای دینی و نحوه حضور اشیاء و رویدادها در آگاهی کنشگران اهمیت زیادی مییابد و محقق یا پژوهشگر دینی میکوشد خود را همدلانه در حریم زیستگاه امر دینی قرار دهد تا معانی دقیق پدیدهها را دریابد (داگلاس، 1372: 228).
بنابراین، لازم است محقق برای رسیدن به مقصود از فنون مشاهده از جمله مشاهدهی مشارکتآمیز، مصاحبه، شجرهشناسی و بررسی اسناد بهره بگیرد (کتاک، 1386: 53-51).
از این رو، در این بررسی در بازهی زمانی سال 1391 تا 1393 در نشانگاه بیتالنور از فنون ذیل استفاده شده است:
1- مصاحبه
از مصاحبهی نیمه ساختاریافته و سؤالهایی با محور مشخص، اما با لحن و تعداد متفاوت استفاده شد. برنامهریزی مصاحبهها طوری بود که هم در زمانهای عادی و هم در مراسم خاص صورت بگیرد تا اگر زمان و مراسم خاص در پاسخها تأثیرگذار باشد، در مصاحبهها نمایان شود. در مجموع، حدود 30 مصاحبه صورت پذیرفت که در تحلیل نهایی مورد ارزیابی قرار گرفت.2- مشاهده
با ورود به میدان مطالعه و حضور مستمر در نشانگاه تحقیق، سعی در فهم دقیق کنشها و تجربههای زائران بود. البته مشاهده به نحو مشارکتی انجام شد، زیرا بنابر نظر روششناسان در مطالعات موردی، بهترین نوع مشاهده، مشاهدهی مشارکتی است (محمدپور، 1392: 132).بدینترتیب، پژوهشگران به طور مستقیم به عنوان زائر، وارد میدان مطالعه شدند تا نتایج ملموستری به دست آید.
3- بررسی اسناد
در کنار مشاهده و مصاحبه، برای شناخت همهی ابعاد مسئله، نیاز به بررسی اسناد نیز بود که این بررسی در سه بخش انجام شد:- استفاده از کتاب:
در این بخش برای اعتباربخشی به بررسی، قدیمیترین اسناد و کتابهای مربوط به بیتالنور مورد جستجو قرار گرفت.- استفاده از فیلمها و عکسها:
برای مطالعهی بهتر، از فیلمها و عکسهایی که در کتابها و بایگانی حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) دربارهی هویت مکان یا مراسمهای خاص وفات یا ولادت ایشان بود، استفاده شد.- اسناد شفاهی:
علاوه بر اسناد فوق، از اسناد شفاهی نیز استفاده شد، مانند اطلاعات تولیت مکان که نسل به نسل در خدمت بیتالنور و زائران آن بودهاند.پدیدههایی مانند زیارت و اماکن قدمگاهی ابعاد مختلفی دارند، در حقیقت چون انسان به عنوان کنشگری فعال در آن حضور دارد، میتوان آن را به مثابه پدیدهای انسانی یا به تعبیری مارسل موس «پدیدهی اجتماعی تام» در نظر گرفت که دارای سطوح مختلف عینی و ذهنی است (1380: 28).
برخلاف سطوح عینی که دسترسی به آن چندان دشوار نیست، سطوح ذهنی به پژوهشهای عمیقی نیاز دارد که از راه فنون فوق، قابل دسترسی است. محقق انسان شناس، با گذر از لایههای عینی و قابل مشاهده و رفتن به سوی لایههای عمقی، تلاش میکند به اذهان کنشگران دسترسی پیدا کند (خانمحمدی، 1388: 56)، بدینترتیب، پژوهشگران در این نوشتار با ارائهی گزارشهای تاریخی، عینی و تحلیلی و با بررسی انسانشناختی درصدد پاسخ به این سؤالها هستند:
هویت تاریخی این مکان در اسناد مکتوب چیست و چه ارتباطی با حضرت معصومه (سلام الله علیها) دارد؟ تقدس قدمگاه در بین مردم منطقه تا چه حد است؟ آداب زیارت و حاجتخواهی در این مکان، چیست؟ گونهشناسی زائران چگونه است؟چه مراسمی در این مکان انجام میشود و نحوهی حضور و کنش کنشگران در آن چگونه است؟ بیتالنور بر مردم منطقه و زائران چه تأثیری دارد؟ لایههای ذهنی و پنهان این مکان زیارتی چیست؟
گزارش تاریخی و جغرافیایی بیتالنور
از ویژگیهای انسانشناسی دینی، تاریخی و توصیفی بودن است. طبق نظر برخی دینپژوهان، انسانشناسی باید با پژوهش تاریخی توأم باشد (داگلاس، 1372: 222).زمینههای خاص تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در شناخت کامل پدیده، بسیار مؤثرند. از این رو، ابتدا موقعیت جغرافیایی و تاریخی بیتالنور تشریح میشود:
1- موقعیت جغرافیایی
بیتالنور از نظر جغرافیایی در محلهای به نام «میدان میر» (بین دو محلهی آذر و چهار مردان) در کوچهی شمارهی یکِ خیابان عمار یاسر، از محلههای قدیمی قم واقع شده است. در زمان گذشته و قبل از توسعهی شهر، این مکان در محدودهی جنوب غربی شهر قم قرار داشت (فقیهی، 1378: 94)؛ اما با گذشت زمان و گسترش شهرسازی با محوریت حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، میدان میر، کمکم به یکی از محلههای مرکزی شهر تبدیل شد.در اطراف بیتالنور، مکانهای زیارتی دیگری نیز وجود دارد، مانند: امامزاده سلطان محمدشریف، امامزاده سید سربخش، چهل اختران و مدرسهی علمیهی رضویه (بنابر قول مشهور، هنگام عزیمت امام رضا (علیهالسلام) به توس، این مکان قدمگاه ایشان بوده است). بیتالنور، فاصلهی زیادی هم با حرم مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) ندارد و میتوان این مسیر را پیاده طی کرد.
در مجموع باید گفت بیتالنور در بافت سنتی شهر و در مکان بافضای کاملاً مذهبی قرار دارد.
2- هویت تاریخی بیتالنور
برخلاف قدمگاههای جهان که به طور عمده از مستندات شفاهی برخوردارند، بیتالنور، هویت تاریخی مطلوب و محکمی دارد. تاریخچهی این مکان، در اسناد معتبر، به سنهی 201 ق. یعنی سال ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم بازمیگردد.ظاهراً قدیمیترین کتابی که به ورود و اقامت ایشان در قم اشاره کرده، کتاب تاریخ قم بوده که در قرن چهارم ق. توسط حسن بن محمد قمی نگاشته شده است و دیگر کتابها هم مطالب را از همین کتاب اقتباس کردهاند، از جمله بحارالانوار (مجلسی، 1403 ق: 290) و منتهیالامال (قمی، 1377: 432).
طبق آنچه در تاریخ قم آمده است، با ورود امام رضا (علیهالسلام) به مرو در سال 200 ق. پس از مدتی حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قصد دیدار برادر، از مدینه به سمت مرو حرکت میکنند. در طول سفر، حوالی ساوه بیمار میشوند و از همراهان خود میخواهند ایشان را به قم ببرند.
از نظر صاحب کتاب، بنابر اصل روایتها، هنگامی که خبر به قم میرسد، بزرگان شهر به استقبال ایشان میشتابند. در پیشاپیش آنها، موسی بن خزرج با اجلال و اکرام، مهار ناقهی حضرت را میگیرد و ایشان را به منزل خود دعوت میکند.
بانو، حدود 17 روز در منزل موسی سکنی میگزینند و سپس رحلت میکنند. مؤلف، پس از بازگویی جریان رحلت، میگوید: محراب عبادت ایشان هنوز وجود دارد (حسن بن محمد قمی، 1361: 213) مکان اقامت حضرت، در خانهی موسی بن خزرج، پس از وفات ایشان از طرف موسی، وقف شد. این مکان در اسناد تاریخی، به نام محراب یا معبد فاطمه (سلام الله علیها)، بیتالنور و بقعهی ستیه، نامیده شده است (فیض، 1349: 699).
بیتالنور در طول تاریخ، بارها مرمت شده است، اما چنان که از مدارک تاریخی برمیآید همواره جایگاه زائرپذیری خود را حفظ کرده و همین طور سبب آبادانیهای دیگری نیز شده است؛ اضافه شدن مسجد و مدرسه به مجموعهی بیتالنور و در کل گسترش شهر در این سمت، از آن جمله است.
ناصرالشریعه که در سال 1324 کتابی در مورد قم نگاشته است، مینویسد: «اخیراً مسجد و مدرسهای هم در آنجا ساختهاند» (1350: 74) که احتمالاً به تجدید بنای مدرسه یا گسترش آن اشاره داشته است، زیرا مرحوم رازی قزوینی، نگارندهی کتاب النقض در قرن ششم ق. بسیار پیش از ناصرالشریعه، این مدرسه را در شمار مدارس مهم قم آورده است (1331: 164) و نشان از آبادانی و رونق این مکان در همان زمان داشته است.
بنابر نوشتهی فیض: «ستیه مشتمل بر یک معبد در وسط محوطه، حجرات مدرسه در اطراف آن و یک مسجد در ضلع غربی مدرسه است. معبد فاطمه در وسط محوطهی مدرسه قرار دارد و حجرهای است زیبا و آینهکاری به نام بیتالنور» (1349: 699).
در هر حال، هنوز نیز، مدرسهی علمیه در جوار بیتالنور قرار دارد. تنها تفاوتی که در سالهای اخیر به وجود آمده مسدود شدن راه اتصال این دو است. در گفتگو با تعدادی از طلاب که سالهایی را در مدرسه گذراندهاند، مشخص شد در گذشته، پنجرههایی از مدرسه به محوطهی بیتالنور باز میشده است، طوری که از مدرسه، محوطهی بیتالنور مشاهده میشد، اما در سالهای اخیر، برای آسایش زوار و طلاب مدرسه، پنجرهها مسدود شدهاند و دیوار، جایش را گرفته، هر چند هنوز هم اتاق بیتالنور، داخل حیاط مدرسه است، اما راه ورودی ندارد.
3- توصیف مکان و ساختمان
مرحوم فیض، بیتالنور را اینگونه توصیف کرده است: «... حجرهای است زیبا و آینهکاری به نام بیتالنور که به صورت چهار ضلعی مختلف به دهانهی 3/5 در 3 متر با محرابی در ضلع جنوبی و سه درگاه در اضلاع سهگانه با دری آهنی و سراسری و شیشهپوش» (1349: 699).این مکان همچنان زیبایی و نورانیت خود را دارد. در ابتدای کوچه، میدانی کوچک با تعدادی درخت مشاهده میشود، دست راست میدان، ورودی بیتالنور است و بر داربستی آهنی تابلویی با عبارت «عبادتگاه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) مشاهده میشود. در سمت راست بیتالنور، مسجد و سمت چپ، کتابخانه قرار دارد. با گذر از در ورودی بیتالنور، با محوطهای حدود 12 در 18 متر مواجه میشویم که با فرشهای یکدستی مفروش شده است، پس از آن به اتاق بیتالنور میرسیم. چند پله پایینتر درگاهی شیشهای مشاهده میشود، بالای درگاه، عکسی از ضریح حضرت معصومه (سلام الله علیها) و جملهی «یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنّة» دیده میشود و در ذیل آن عبارت «بنای تاریخی بیتالنور، عبادتگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها)» و عبارت انگلیسی: The Place of Worship for Hazrat Masumeh (s) Beytonnoor the Historical Building نوشته شده است که مکان را برای گردشگران و زوار خارجی معرفی میکند. کاشیکاری رنگارنگ و زیبا با طرحهای اسلیمی، دور درگاه را احاطه کرده و بالای کاشیها این شعر نقش بسته است:
شده بنیاد این کاخ منور *** بپاس دختر موسی بن جعفر
عبادتگاه معصومه است اینجا *** کز اینجا قم شرافت یافت دیگر
و در ذیل آن:
این روشنی ز چیست که در قم منور است *** این سجدهگاه دختر موسی بن جعفر است
البته مرحوم فیض، مصرع اول را اینگونه نقل کرده است: «این جایگاه کیست که آنقدر منور است» (1349: 700)، احتمالاً با تجدید بنای مکان، شعر، تغییر یافته است.
پس از این درگاهی، داخل اتاق بیتالنور کاملاً نمایان میشود. ابعاد اتاق با آنچه مرحوم فیض نقل کرده اختلاف چندانی ندارد. دیوار اتاق تا حدود 1/5 متر از سنگ مرمر پوشیده شده و بالای آن به صورت زیبایی آینهکاری شده است، سقف هم به صورت گنبدی بوده و لوستری از آن آویزان است که همراه مهتابیها، نور اتاق را تأمین میکند، کف اتاق هم با فرشی از رنگ روشن، مفروش شده است.
در نهایت، در دیوار مقابل، محرابی کوچک و زیبا وجود دارد که با کاشیهایی در اطراف و آینه و سنگکاری در داخل تزیین شده است و نمودی کامل از معماری اسلامی را نشان میدهد که از تمام نمادهای زیباییشناختی در آن استفاده شده است تا چشم هر زائر مشتاقی را خیره کند.
بیت زیر با خطی خوش در بالای محراب دیده میشود که نشان از ارادت خاص سازندگان و خادمان این بارگاه، به مقام شفاعت حضرت دارد:
کمینه درگه، غلامحسین نجاتی *** نجات میطلبد از تو که باب نجاتی
در مجموع، معماری و شیوهی ساخت بنا، مملو از نمادها و رمزهایی است که زائر را به تقدس مکان رهنمون میسازد. سقف گنبدوار که در معماری اسلامی، نمادی از آسمان شمرده میشود و استفاده از سنگ و ترکیب آینه، کاشی، نورپردازی درونی اتاق، نقوش تزیینی و... از جملهی این مواردند.
در ایجاد محراب به شکل کنونی، رخدادی تاریخی وجود دارد که نشان میدهد بیتالنور نیز مانند بسیاری از اماکن زیارتی، از شکلگیری خرافات مصون نبوده است، اما به دلیل وجود علما و نفوذ کلام آنان بین مردم، این خرافات برطرف شده است.
به نقل از مورخان به مرور زمان، واژهی «النور» در اذهان عوام، به «التنور» تغییر یافت و مردم گمان کردند حضرت در این مکان تنوری داشتند و نان میپختند، زیرا دور محراب به صورت گرد و مدور و شبیه تنور بود (زمانینژاد، 1383: 43)، لذا به خاکستر آنجا تبرک میجستند، اما با دستور و روشنگری علما، حالت تنوری تخریب و محرابی مناسب تجدید بنا شد (فیض، 1349: 699).
4- تولیت مکان، مراسم و مناسک مذهبی
تولیت بیتالنور، برعهدهی هیئت امناست و معمولاً از سادات میرهای و بستگان دیگرشان هستند. تمامی نسل آنان، متولی و خدمتگزار بیتالنور بودهاند، اموالی را برای آن وقف کرده و در تجدید بنای آن نقش زیادی داشتهاند. بر در و دیوار بیتالنور نیز بعضاً به عکس یا نام بزرگانشان برمیخوریم.اعمال و مراسم بیتالنور، به دو دستهی غیراختصاصی و اختصاصی تقسیم میشوند:
مراسم غیراختصاصی همانند مراسمی که در بقیهی اماکن مذهبی نیز برگزار میشود، معمولاً توسط هیئت محلی میدان میر انجام میشود و اعضای آن را ساکنان محل تشکیل میدهند. این مراسم شامل موارد ذیل میشود:
- قرائت قرآن در ایام ماه مبارک رمضان؛
- روضه و عزاداری در محرم و صفر و پذیرایی با غذای تبرکی امام حسین (علیهالسلام)؛
- جشن میلاد و عزاداری وفات ائمه (علیهمالسلام) و ایام فاطمیه؛
- نماز جماعت که همه روزه در مسجد بیتالنور برگزار میشود.
علاوه بر آن، مراسم دیگری نیز وجود دارد که به جهت ارتباط این مکان با حضرت معصومه (سلام الله علیها)، به طور اختصاصی، در بیتالنور انجام میشود و عبارتاند از:
- مراسم میلاد حضرت معصومه (سلام الله علیها)؛ به دلیل اینکه این مکان، منزل حضرت نام گرفته است، هر ساله مراسمی در آن اجرا میشود؛
- مراسم ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم و کاروان نمادین؛ مردم قم در حرکتی نمادین، از میدان معصومیه تا بیتالنور و حرم مطهر، کاروان استقبال از حضرت را بازسازی میکنند؛
- مراسم روز وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها)؛ در این روز نیز کاروان عزاداری، طی تشییعی نمادین از بیتالنور به سمت حرم مطهر حرکت میکنند.
این مراسم زیر نظر تولیت حرم مطهر و همکاری هیئت امنای بیتالنور انجام میشود.
گزارش تحلیلی
این گزارش از دو منظر ارائه میشود: ابتدا در سطح عینی که گزارههای آن با مشاهدهی مستقیم قابل بررسی است و سپس تحلیل پدیدارشناختی که به ذهنیت باورمندان و ابعاد غیرعینی پدیده ارتباط دارد.1- سطح عینی
آنچه از مشاهدهها و مراجعههای مکرر در طول دورهی بررسی به دست آمد، آن است که بیتالنور به عنوان مکانی قدمگاهی به سبب حضور حضرت معصومه (سلام الله علیها)، توسط مردم از راههای دور و نزدیک زیارت میشود. لذا از باب آداب زیارت، نذرها، گونهشناسی زائران و مراسمهای اختصاصی قابل بررسی است.آداب زیارت
اماکن زیارتی، آدابی دارند که آنها را از دیگر اماکن متمایز میکند. در حقیقت، رعایت این آداب، حاکی از گسستن از مکان و جهان عادی و پیوستن و درآمدن به مکان و جهان مقدس است، آداب زیارت ممکن است شامل: وضو، تطهیر، درآوردن کفش، احساس انابه و انکسار و... باشد (کینگ، 1372: 102).چنانکه پژوهشگران مشاهده کردند بیتالنور نیز مانند سایر اماکن مذهبی، به علت تقدس در میان مردم، آدابی برای ورود و زیارت دارد که زائر آن را رعایت میکند.
آداب زیارت در اینجا عبارتاند از: درآوردن کفشها، الزامی بودن حجاب چادر برای بانوان ایرانی، سلام و تعظیم هنگام ورود، لمس در ورودی و دیوارهای محراب، آستانهبوسی و بوسیدن محراب، کشیدن پارچه یا روسری برای تبرک به محراب، نماز و دعا.
همهی این آداب، در ایجاد حس آرامشبخش زیارت اهمیت دارد به طور مثال، آستانهبوسی، زائر را آمادهی ورود میکند. آستانه در مکان مذهبی، جدایی درون و امتیاز آن را نسبت به محدودهی بیرونی نشان میدهد و با آئینهایی از قبیل سر فرود آوردن، لمس کردن با دست، بوسیدن و غیره همراه است (الیاده، 1375: 24). آستانه، در اینجا از اهمیتی دوچندان برخوردار است، زیرا افراد محلی که همواره در کنار این مکان در رفت و آمدند و ورود همیشه مهیا نیست، با تعظیم و بوسیدن آستانه، احترام خود را به بیتالنور ابراز میدارند.
در هر صورت، زائران، پس از ورود، برای زیارت به اتاق بیتالنور میروند، اگر میسّر باشد همان جا نماز میخوانند و در صورت ازدحام، در محوطهی بیرونی، مشغول نماز و زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) میشوند. زواری هم که به صورت کاروانی میآیند، معمولاً زیارتخوانی دسته جمعی دارند و پس از توقفی کوتاه، برای زیارت اماکن متبرکهی نزدیک بیتالنور خارج میشوند.
حاجتخواهی و نذر
حاجتخواهی، از ویژگیهای اماکن مقدس است. زائر، با توجه به قداست مکان، احساس میکند به خداوند نزدیکتر شده است و نیروی برتر صاحب مکان، او را در برآوردن حاجتش حمایت میکند. در این مکان نیز همانند حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)، زائران از روی صدق و نیاز، حاجتهای خود را مطرح و برای برآوردن آن، نذر میکنند. نذرها شامل سفرههای نذری، برپایی مراسم روضه، پخش آجیل و... میشود. همچنین بنابر گفتهی خادم بیتالنور، پشتیها و فرشهای این محل، مربوط به همین نذرها و برآوردن حاجتها است.در ادامه به برخی از نذرها و حاجتخواهیها اشاره میشود:
- سفرهی صلوات، از نذرهایی است که ظاهراً به زوار قمی اختصاص دارد. فرد، به نیت 14 معصوم (علیهمالسلام) نذر میکند و پس از حاجت گرفتن، در این مکان سفرهای سبزرنگ منقش به اسامی ائمه (علیهمالسلام) و پر از تسبیح پهن میکند، افراد (که معمولاً با هم آشنا هستند و در سفرهی نذری یکدیگر شرکت میکند) گرداگرد سفره نشسته و ذکر شریف صلوات را میگویند تا همهی تسبیحها (14 هزار صلوات) ادا شود. در نهایت، نذر کننده، پذیرایی مختصری انجام میدهد. این سفره، اختصاص به روز یا ساعت معینی ندارد و همه میتوانند آن را نذر کنند.
در یکی از مراجعهها به بیتالنور، با چنین سفرهای مواجه شدیم، برای ایجاد ارتباطی صمیمانه با صاحب سفره (که خانم آموزگاری بود و به گفتهی خود بارها شاگردانش را به زیارت آورده بود) و بقیهی حاضران، سر سفره نشستیم تا از آداب سفره و نیت نذر کننده مطلع شویم که نتیجهی خوبی هم برای تکمیل اطلاعات و شناخت این پدیدهی زیارتگاهی نصیبمان شد.
در مراجعهی دیگر، خانمی از اهالی محل را دیدیم که شکلات بین زوار پخش میکرد، در پاسخ سؤالی، با حالت بغضآلود اظهار داشت: «زمان زیادی است که در این محل زندگی میکنم، اما به دلیل مشکلات مالی شاید مجبور به فروش خانهام شوم، این نذر را کردهام که خداوند مرا از همسایگی منزل حضرت معصومه (سلام الله علیها) محروم نکند، شما هم دعا کنید این توفیق از من سلب نشود.»
همین طور، در صحبت با هیئت امنای بیتالنور، از زبان یکی از روحانیان منبری محل، نقل میکردند که اشتیاق زیادی برای زیارت و رفتن به خانهی خدا داشتم، اما به سبب مشکلات مادی، امکانش نبود تا اینکه یکی از بزرگان به من گفت: «به بیتالنور برو و زیارت بیتالله را بخواه، بیتالنور محل استجابت دعاست.» من هم به اینجا آمدم، نماز خوانده و حاجتم را مطرح کردم. مدتی پس از آن، در همان سال، به طرزی باور نکردنی و بدون اینکه مالی از خود خرج کنم، زیارت خانهی خدا نصیبم شد.
گونهشناسی حاجتها
هر چند دسترسی به حوائج افراد که معمولاً در خلوت و راز و نیازهای خصوصی خود با حاجت دهنده بیان میکنند و از آشکار شدن آن اِبا دارند، چندان آسان نیست، اما گفتگو و مصاحبهی همدلانه با زائران، حوائج آنها را به ترتیب زیر نمایان میسازد:- حاجتخواهی در اینجا حول چند محور است: شفاعت اخروی، فهم علمی، حوائج مادی و شفای بیماران؛
- در گونهشناسی حاجت اقشار مختلف، تفاوت چندانی دیده نشد. تنها شاید بتوان از مجموع مصاحبهها اینگونه برداشت کرد که فهم علمی، از سوی افراد تحصیل کرده مانند دانشجویان یا طلاب علوم دینی، بیشتر مطرح میشد؛
- همین طور در مورد ادای نذر، معمولاً افراد چیزی را که به عنوان نذری میدادند، با محل سکونت، ملیت و آداب و رسومشان متناسب بود، به عبارت دیگر، نذر، متأثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی نذر کننده بود.
- برخی معتقدند بین نذر و جنسیت، رابطه وجود دارد (بهار، 1383: 125)، اما در اینجا جنسیت در نوع نذر تأثیر اندکی داشت و حداقل در مورد نذرهای خوراکی و دادن وجه میتوان گفت، هم زنان و هم مردان چنین نذری انجام میدادند؛
- زمان تأثیر چندانی در پخش و ادای نذر نداشت، تقریباً در هر مراجعه، پخش نذر مشاهده میشد، اما شاید بتوان گفت در زمان و مراسم خاص بیتالنور، مانند روز وفات و روز ورود، تعدد و تنوع نذرها بیشتر بود؛
- زائران در حاجتخواهی، بین بیتالنور و حرم مطهر، تفاوتی قائل نبودند و حتی برخی عنوان میکردند که در این مکان، احساس نزدیکی بیشتری با حضرت معصومه (سلام الله علیها) دارند؛
- زائران در اجابت حوائج، با وجود اعتقاد به نیروی برتر برای صاحب مکان، او را مستقل ندانسته، بلکه شفیع به درگاه خداوند متعال میدانستند.
زائران
زیارت و زائر شدن، امروزه چنان گسترشی یافته که در ادبیات اجتماعی کنونی، جامعهشناسی زیارت و مهندسی فرهنگی برای زیارت رواج زیادی پیدا کرده است. زیارت، دیداری معمولی نیست، بلکه از دید زائرِ مکان مقدس، به مکانی آمده است که صاحب آن، احترام، شرافت و خارقالعادگی دارد. او با زائر شدن، خود را به مثابه مهمان میداند، مهمانی که صاحب خانه دعوتش کرده و به شرف حضور پذیرفته است.سفر زیارتی، نوعی تخلیهی احساسی است و زائر به دنبال کسب تجربهای معنوی است که او را از روزمرگی و دنیای مادی، رهایی میبخشد (تیموتی و السن، 1392: 24).
طبق آنچه مشاهده شد، زائران بیتالنور نیز همین حالتهای روحی را تجربه میکنند. آنها فراتر از هرگونه نظام طبقاتی، از هر قشر و طبقهای هستند؛ پیر، جوان، زن، مرد، تحصیل کرده، غیر تحصیل کرده، ایرانی و غیر ایرانی.
برای بررسی بهتر این تجربهی مذهبی و بازنگری انگیزهها و نگرشهای زائران، زوار بیتالنور به سه دسته تقسیم میشوند:
- زائران قمی و اهل محل
حضرت معصومه (سلام الله علیها) و تمام اماکن مربوط به ایشان، در نظر اهالی سنتی قم، از جایگاه و عظمت خاصی برخوردارند. روحیهی افتخارآمیز دعوت بزرگان قم از حضرت، در بدو ورود، هنوز در میان مردم قم وجود دارد، آنها این میزبانی را برای خود فخر و برکت میدانند. در مصاحبه با همسایگان بیتالنور، این مطلب به وضوح دیده میشد، آنها عموماً جریان بیتالنور را (حتی گاهی با تاریخ دقیق وقایع) میدانستند که این آگاهی، نشان از علاقهی وافر مردم دارد. یکی از کسبههای اطراف بیتالنور، در پاسخ به سؤال میزان ارادت اهالی به این مکان جواب داد: اینجا نزد اهالی، کمتر از حرم مطهر نیست. آنها اگر بتوانند هر روز به زیارت بیتالنور میروند، در نمازهای جماعت شرکت میکنند و اگر مقدور نبود حداقل از همان بیرون و کنار در ورودی، برای اظهار ارادت، سر خم میکنند و سلام میدهند.این مطلب در مراجعهی نویسندگان مقالهی پیش رو نیز مشاهده شد، چند تن از اهالی پس از تهیهی نان هنگامی که از جوار بیتالنور میگذشتند سلام میدادند، اظهار ارادت میکردند و بر در ورودی بوسه میزدند.
- زوار غیر قمی
زوار غیر قمی هم مانند قمیها، زیارت این مکان را برای خود عنایتی از جانب خداوند میدانند. خانم زائری از ارومیه که مدتی ساکن قم بود و از وضعیت بیتوجهی مردم به مسائل دینی در شهرستانها گلهمند بود، اظهار میکرد از وقتی با این مکان آشنا شده است بستگان و مهمانان خود را هم به زیارت میآورد تا با آشنا کردن آنها با این نوع اماکن، فرهنگ دینی را در میان اعضای فامیل و دوستان خود رواج دهد.فرد دیگری که از شهرهای جنوبی کشور با انگیزهی تحصیل علوم دینی و عشق به آستان مقدس حضرت معصومه (سلام الله علیها)، به قم آمده و ساکن شده بود، اما به دلایلی نتوانسته بود تحصیل را ادامه دهد، کاسبی بود که دیوار به دیوار بیتالنور، مغازه عسلفروشی داشت و از اینکه در جوار منزل حضرت، کار میکرد بسیار خوشحال بود. او اظهار میداشت که هنوز فرصت و توفیق مطالعهی جامعی دربارهی ایشان نداشته است، اما قصد دارد با تکمیل مطالعات خود، علاوه بر ارتقای سطح معلوماتش، به زائرانی که برای خرید به محل کسب او میآیند و بعضاً در مورد بیتالنور سؤال میکنند، اطلاعات مستندی ارائه دهد. او از حضرت معصومه (سلام الله علیها) فهم و معرفت دقیق در شناخت ایشان و اندیشههای دینی را میخواست.
خانم دیگری که از کرمان برای زیارت آمده بود احساسش را اینگونه بیان میکرد: اینجا جای قدمهای حضرت است و جای جای آن خاطرهی ایشان را تداعی میکند، با آنکه فضای حرم، بسیار نورانی است، اما من شخصاً فضای معنوی اینجا را بیشتر میپسندم. هنگامی که وارد بیتالنور میشوم واقعاً احساس میکنم مهمان حضرت معصومه (سلام الله علیها) شدهام و پا در منزل ایشان گذاشتهام.
- زوار غیر ایرانی
شاید بتوان گفت مصداق بارز مسافران معنوی، همین زوار غیر ایرانی هستند که در قالب کاروانهای گردشگری دین و معنویت، رنج سفر را برخود هموار و از راههای دور برای زیارت اماکن مقدس، به کشورمان سفر میکنند.سفرهای جمعی، علاوه بر دستاوردهایی که دارد، تجربهی زیارت فردی را به تجربهی گروهی پیوند میزند و سبب تعمیق اثر زیارت میشود.
طبق مشاهدهها، در میان زائران غیرایرانی بیتالنور، تعداد زائران عراقی، چشمگیرتر است. آنان از شهرهای مختلف عراق به خصوص عتبات عالیات، به صورت کاروانی یا فردی به زیارت میآیند و هر یک انگیزههای خاصی دارند. از جمله این مورد: خانمی برای زوار خارجی عرب زبان، جریان بیتالنور را شرح میداد. ابتدا گمان کردیم یکی از اهالی همان کاروان است اما متوجه شدیم کاروانیان او را نمیشناسند. کنجکاوانه پیش رفتیم، پس از سلام و احوالپرسی، با زبان فارسی همراه لهجهی غلیظ عربی اظهار داشت اهل کاظمین است، دو سال قبل با شرکت در مراسم ماه رمضان بیتالنور، محبت این مکان در دلش جای گرفته و به عشق دختر موسی بن جعفر (علیهالسلام) مقیم قم شده است. از انگیزهاش سؤال کردیم. با حالت خاصی، به جریان قرآنی نذر مادر حضرت مریم (سلام الله علیها) اشاره کرد و اظهار داشت: مادر مریم (سلام الله علیها) او را نذر معبد کرده بود، من نیز همین آرزو را داشتم و اکنون قسمت شده است در اینجا خدمتگزار باشم و به زائران اطلاعرسانی کنم، زیرا بسیاری از زائرانی که از کشورهای عربی میآیند از تاریخچهی این مکان و حتی نسبت به مقام حضرت معصومه (سلام الله علیها) هم آگاهی چندان ندارند و لازم است مسئولان مربوطه برای این مهم چارهاندیشی کنند تا زوار پس از طی این مسیر طولانی که از کشورهای خود میآیند با کولهباری از معرفت، شهر قم را ترک کنند.
در هر صورت زائران عراقی، چنان که مشاهده کردیم علاوه بر زیارت، به پخش نذر و خیرات هم میپردازند. در یکی از مراجعهها، مرد زائری از کربلا، مشغول پخش شکلات و مهرهای کربلا بود و تعمداً آن را بین زائران غیرعراقی پخش میکرد و با اشاره و به زبان عربی میفهماند که اینها از خود کربلا و «تبرک امام حسین (علیهالسلام)» است؛ گویا میخواست اهمیت آن را به مخاطب بفهماند و بگوید آنچه که به شما دادم ارزش ویژهای دارد.
علاوه بر زائران عراقی، زائران پاکستانی هم از تعداد زیادی برخوردارند. آنها معمولاً به صورت کاروانی، با ظاهری ساده و بیآلایش و با عشق و حرارت زیادی به زیارت میپردازند، بر در و دیوار محراب بوسه میزنند و گاهی عکسی برای یادگاری میگیرند. در مصاحبهها متوجه شدیم پاکستانیها فرهنگ خاصی برای زیارت دارند، آنها حاضرند هرچه دارند خرج کنند تا به زیارت اماکن مقدسه بروند، هر پساندازی را هم برای زیارت مصرف میکنند، گویا در فرهنگشان صرف مال برای این کار، ارزش و جایگاه ویژهای دارد.
علاوه بر عراقیها و پاکستانیها، افرادی از لبنان، کشورهای حاشیهی خلیج فارس و عربستان، زائران دیگر بیتالنور را تشکیل میدهند. آنان اغلب به صورت تورهای مذهبی به این مکان میآیند و با علائم آژانس مسافرتیشان و تابلویی که سرگروه در دست دارد، مشخص میشوند، هر چند این زوار را از ظاهر متمول، تلفنهای همراه و تبلتهای پیشرفته که در دست کودکانشان است به راحتی میتوان تشخیص داد، آنها نیز مانند دیگران زیارت میکنند، نماز میخوانند و عکس یادگاری میگیرد. در سؤال راجع به عکس گرفتن از بیتالنور، متوجه شدیم این عکسها در بازگشت، چند کارکرد برایشان دارد: هم خاطرهی سفر روحانی و زیارتی را برایشان زنده میکند، هم با نشان دادن آن به دیگر هموطنان خود که توفیق چنین سفری را نیافتهاند، آنان را ولو از راه دور در تجربهی زیارتیشان شریک میسازد و هم برای خودشان هویت زائر شدن را به ارمغان میآورد. آنان در میان هموطنان و آشنایان خود به عنوان کسی که از مکان مقدسی آمده و توفیق زیارت داشته معرفی میشوند. ایجاد هویتی جدید به نام «زائر»، احساسی دلچسب و احترامبرانگیز ایجاد میکند.
در مجموع میتوان نکات ذیل را در مورد وضعیت زائران ذکر کرد:
1- تجربهی متمایز زائر شدن
زائران در همهی اماکن مقدس، از ویژگی مشترکی برخوردارند. «آنها به دنبال نوعی تجربهی عرفانی، معنوی و دینی هستند و انتظار دارند به آن برسند» (تیموتی و السن، 1392: 46).زائران بیتالنور نیز جدا از این امر نبودند، در مصاحبههایی که داشتیم، زوار از احساسی متمایز و آرامشبخش سخن میگفتند که با حضور در این مکان نصیبشان شده است، آرامشی که دوباره یا چندبار آنان را به زیارت سوق میدهد.
2- اعتقاد به قداست امکان
زوار بیتالنور، به قداست مکان اعتقاد بسیار داشتند. فاصلهی دور و بُعد مکان نیز از اعتقاد آنها کم نکرده بود. زائران غیر قمی، همانقدر ارادت نشان میدادند که زائران قمی ابراز میکردند. ثروت و مقام نیز در وجود این علاقه تأثیرگذار نبود، همانطور که تحصیل کرده و غیر تحصیل کرده، ابراز یکسانی در میزان ارادت داشتند.3- مقایسهی اطلاعات مذهبی زائران
زوار ایرانی نسبت به غیر ایرانیها، اطلاعات مذهبی بیشتری داشتند که نشان از فرهنگ غالب مذهبی در کشورمان دارد. آنان به خصوص در مورد بیتالنور و اماکن مربوط به حضرت معصومه (سلام الله علیها)، سطح مطلوبی از اطلاعات را ابراز میکردند.4- عدم منع جنسیتی در زیارت
در زیارت، منع جنسیتی وجود ندارد، مردان و زنان برای زیارت مشرف میشوند، اما تعداد زنان زائر در روزهای معمولی که مراسم خاصی وجود نداشت، بیش از مردان بود.5- از جهت ملیتی، در میان زائران غیر ایرانی، تعداد زائران عرب زبان، نمود بیشتری داشت.
6- نقش راهنما در زیارت مکان
زائران غیر ایرانی، راهنمایان مشخصی همزبان خودشان داشتند. این راهنمایان که معمولاً روحانی و ساکن قم هستند، با ورود کاروان زیارتی، در بیتالنور حاضر میشوند و با توضیحاتی در مورد مکان و بعضاً روضه و زیارت دستهجمعی، هموطنان خود را به فیض میرسانند. شاید این مسئله به این دلیل باشد که اغلب مسافران زیارتی ترجیح میدهند، راهنما، همکیش و همزبان خودشان باشد تا بتوانند با او ارتباط برقرار کنند و حس مشترکی در تجربهی دینی داشته باشند (تیموتی و السن، 1392: 25).وجود راهنمایان و نحوهی توضیح و تفسیر آنان، در ایجاد انسجام فکری و آمادگی روحی زائران و تعلق خاطر به مکان اهمیت ویژهای دارد.
گونهشناسی مناسک مذهبی در بیتالنور
مناسک و مراسم مذهبی از عناصر تفکیکناپذیر اماکن مقدس هستند، این مراسم در بسیاری موارد، کارکردهای فرهنگی و اجتماعی متنوعی برای مکان مقدس ایجاد میکنند. به نظر جامعهشناسان، مناسک مذهبی به خصوص وقتی به صورت دستهجمعی انجام میشود، شور و غلیان جمعی و همبستگی ایجاد میکند (اسمیت، 1378: 29). یکی از این مناسک، جشنها، عزاداریهای مذهبی و حرکتهای نمادین در بازنمایی وقایع تاریخی - مذهبی است.چنان که ذکر شد، در بیتالنور دو نحو متفاوت از مناسک و مراسم قابل مشاهده است: مناسک عمومی بدون در نظر گرفتن واقعهی زمانی خاص مکان و مراسم اختصاصی که شامل مراسم جشن و عزاداری مربوط به حضرت معصومه (سلام الله علیها) است و به نحو جمعی انجام میگیرد.
طبق آنچه مشاهده شد، مراسم روز ولادت، با سخنرانی و مولودیخوانی همراه است و مردم با شیرینی و پخش نذر از همدیگر پذیرایی میکنند. مداحان با اشاره به شرافت یافتن قم به یمن مقدم بانو (سلام الله علیها)، زیارت ایشان را افتخاری برای زوار میدانند و چنین اشعاری میخوانند:
به خدا مهر تو را من نمیدم به هر دو عالم *** آب شور حرمتو نمیدم به آب زمزم
آب شور حرم تو نمک زندگیمونه *** من نمکدونو شکستم ولی قلبم مهربونه
این اشعار هم اشاره به امکانات نامناسب شهری دارد و هم میزان ارادت به مقام بانو را متذکر میشود. هر چند در سالهای اخیر، وضعیت آب قم بهتر شده، اما هنوز اینگونه اشعار بر سر زبانهاست.
آستان مقدس هم یک روز از برنامههای دههی کرامت را به بیتالنور اختصاص میدهد و خدام حرم با رفتن به بیتالنور، طی مراسم ویژهای اظهار ارادت خود را به این مکان مقدس ابراز میکنند.
در مراسم روز ورود حضرت به قم، طی مراسم مفصلی، کاروانی نمادین به عنوان کاروان حضرت معصومه (سلام الله علیها) در شهر به راه میافتد، مردم سعی میکنند اتفاقهایی را که در زمان گذشته به وقوع پیوسته است بازنمایی کنند. کاروان متشکل از شترها، ساربانها کجاوهای تزیین شده که نمادی از کجاوهی بانو (سلام الله علیها) است از میدان معصومیه که در زمان قدیم ورودی شهر محسوب میشد به راه میافتد و مردم گل و برگهای سبز نخل و مانند آن در دست میگیرد. اشک شوق استقبال کنندگان، نجوای مناجاتگونهی آنان، طبل و دهل پیشقراولان کاروان، همه و همه تداعیگر لحظهی ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم است. مردم پلاکاردهایی با عناوین و عبارتهای گوناگون مانند این عبارتها را به دست میگیرند: «ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به شهر قم مبارک باد»، «با قدوم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) بر خاک پاکان، شهر قم سرچشمهی جوشان معارف و فرهنگ ناب اسلامی شد» که نشان دهندهی شادی مردم از این واقعهی مسرتبخش است و اهالی قم این جریان را سبب نزول برکتهای الهی بر شهر میدانند. کاروان همچنان به حرکت ادامه میدهد و هر لحظه، بر شمار استقبال کنندگان افزوده میشود تا اینکه بالاخره به بیتالنور میرسند. آنجا نیز اهالی محل و عدهای که نتوانستهاند به میدان معصومیه بروند و به طور عمده خانمها هستند، حضور دارند. در نهایت باز هم مداحان اهل بیت (علیهمالسلام) در بیتالنور به مدیحهسرایی میپردازند و سپس جمعیت به سوی حرم مطهر حرکت میکنند.
مراسم روز وفات
مراسم با توجه به مشاهدهی سالروز وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) در بیتالنور بازگو میشود.این مراسم در زمان مراجعهی پژوهشگران، صبح روز پنجشنبه آغاز شد. آقایان در محوطهی بیتالنور و خانمها در مسجد حضور داشتند. روز پر ازدحامی بود. مسجد کاملاً پر شده بود و مردم در محوطهی میدان میر و اطراف آن نشسته بودند. دیوارهای بیرونی بیتالنور با پرچمهای سیاه پوشانده شده بود.
هیئتی از خدام حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) با تشریفات کامل و لباس متحدالشکل، برای عرض ادب به بیتالنور آمده و با قرار دادن شمعدانهایی در راهروی ورودی کنار در بیتالنور به ردیف ایستاده بودند. حضور آنان بر اهمیت و رسمیت مراسم میافزود.
پس از مراسم خطبهخوانی خدام حرم، سخنران، با تبیین مقام بانو (سلام الله علیها)، واقعهی بیماری حضرت معصومه (سلام الله علیها) و ورود ایشان به قم را بازگو کرد.
تعریف این واقعه و به خصوص نحوهی انتخاب قم از جانب حضرت، از مسائلی است که معمولاً سخنرانان بر آن تأکید میکنند، زیرا خانم (سلام الله علیها)، از بین همهی اماکن، قم را انتخاب کردند و با آن حال بیماری و ناتوانی، اصرار بر آمدن به قم داشتند، چون از اجداد طاهرینشان شنیده بودند که قم محل شیعیان است.
سخنران، در نهایت با بازگویی واقعهی وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) و شکوه و عظمتی که مردم قم در تشییع پیکر ایشان به نمایش گذاشتند، خطاب به حضرت و از زبان مردم عرض کرد: «یا حضرت معصومه (سلام الله علیها) ما در جریان تشییع پیکر شما نبودیم، اما حضور این جمعیت فراوان در اینجا نشان میدهد که اگر بودیم پابرهنه و بر سر و سینهزنان در تشییع شما شرکت میکردیم.»
با پایان سخنرانی، مردم به تدریج از بیتالنور و مسجد مجاور خارج شدند تا از مسیر خیابان عمار یاسر به طرف حرم مطهر حرکت کنند.
علاوه بر مردم قم، هیئتهای زیادی از شهرهای مختلف نیز حضور داشتند، در این میان، کاروان بانوان مشهدی که پر تعداد و با نظم خاصی به مراسم آمده بودند، نمود بیشتری داشت. مشاهدهی زائرانی از دیار امام رضا (علیهالسلام) با چهرههایی مغموم و اشکآلود، بسیار تأثیرگذار بود، در مصاحبه با تعدادی از این بانوان، احساسشان را اینگونه یافتیم: آنان قاصدانی از دیار یار هستند و برای شرکت در مراسم تشییع پیکر پاک خواهر امام (علیهالسلام) مأموریتی دارند، خواهری که برای دیدن برادر، رنج سفری دراز را بر خود هموار کرد، اما تقدیر الهی بر این بود که بدون دیدار برادر از این دنیا رخت بربندد. حال اینان آمدهاند تا به عنوان قاصدانی از سوی برادر و به نیابت از او، بر شکوه مراسم تشییع بیفزایند.
بالاخره هیئت عزاداری به راه افتاد. پیشاپیش جمعیت، خادمان حرم با پلاکارد «یا فاطِمَهَ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللهِ» قرار داشتند. در این هنگام یکی از مرثیهخوانان با ابیات ذیل شروع به مرثیهخوانی کرد:
قم و چشم و چراغ کشور اینجاست *** تجلیگاه نسل کوثر اینجاست
و
بفرمود صادق آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) *** که قم عشّ و نشان اهل بیت است
محتوای این اشعار، مدح قم و محبت قمیها به اهل بیت (علیهمالسلام) و مرثیهخوانی برای حضرت معصومه (سلام الله علیها) بود.
در هر صورت، پس از آنکه مردم سینهزنان به طرف حرم رفتند، عدهای که توان پیادهروی نداشتند در بیتالنور باقی ماندند و در گوشهای پای روضهی یکی از روضهخوانان نشستند. روضهخوان پس از خواندن روضهی حضرت معصومه (سلام الله علیها)، ماهرانه با شباهتی که جریان محبت این خواهر و برادر به حضرت زینب (سلام الله علیها) و امام حسین (علیهالسلام) داشت، گریزی به جریان کربلا زد.
در گوشهای دیگر، یکی از خدام حرم هم که هنوز در بیتالنور مانده بود، بسیار مؤدبانه و با لحنی گویا (این رفتار، زوار را تحت تأثیر قرار داده بود) مشغول پاسخگویی به افرادی بود که میخوساتند در مورد بیتالنور اطلاعات بیشتری کسب کنند.
2- سطح تحلیلی
در سطور پیشین، گزارشهای عینی ذکر شد، اکنون به بررسی و تحلیل لایههای زیرین مسئله پرداخته میشود:ارتباط تقدس با حاجتدهی
مکان مقدس، مکان ارتباط با موجودات الهی است و از این جهت مأوای قدرت الهی به شمار میرود. به طور مثال در بسیاری از ادیان، بین زیارت اماکن مقدس و شفای بیماریهای روحی و جسمی ارتباط نزدیکی وجود دارد و این نشانگر ارتباط با قدرت الهی در اماکن مقدس است (اکرمی، 1393: 14).در بیتالنور این ارتباط کاملاً مشاهده میشد. گذشته از حاجتهای برآورده شده که به برکت حضرت معصومه (سلام الله علیها) کم نیست، نکتهای که در مصاجبه با برخی از زوار مشاهده شد، اعتقاد به وجود کرامت و حاجتدهی اماکن مقدس بود. هنگامی که از بعضی زائران که شاید یک یا دو بار بیشتر به بیتالنور نیامده بودند، سؤال میشد آیا شما کرامتی از این مکان دیده یا شنیدهاید؟ در وهلهی اول میگفتند: بله، اما هنگامی که به طور جزئی شرح ماجرا خواسته میشد، چیزی برای گفتن نداشتند و اظهار میکردند: «خودم شخصاً کرامتی ندیدم ولی حتماً کرامت دارد و حاجت میدهد، چون مقدس و مربوط به حضرت معصومه (سلام الله علیها) است.» اعتقاد به رابطهی بین تقدس و حاجتدهی، آنقدر قوی است که فرد، بدون دیدن یا شنیدن واقعه یا جریانی، قاطعانه به وجود آن حکم میکند. به نظر میرسد این مسئله دو دلیل داشته باشد: یا به سبب مشاهدهی مکرر حاجتدهی در اماکن مقدس است، به گونهای که مردم در این مورد شرطی شدهاند که هرجا مقدس باشد، حتماً حاجت هم میدهد، ولو ما خودمان ندیده باشیم یا به سبب محبت فراوان به صاحب مکان است که زوار احساس میکنند هر چه خوبی و نیکی است حتماً با حضرت ارتباط دارد، از جملهی این خوبیها، حاجت دادن است، پس اینجا که منزلگاه و عبادتگاه ایشان است، حاجت میدهد.
تناسب پدیدهی قدمگاهی با شأن صاحب مکان
این تناسب را هم در حاجتخواهی و هم در خصوصیات مکانی میتوان دید. حاجتهایی مانند شفاعتخواهی و شفای بیماران معمولاً در بیشتر اماکن زیارتی دیده میشود، اما حاجتخواهی در گشایش علمی و ساخت مدرسهی علمیه، گرداگرد بیتالنور، نشان از اعتقاد زوار به مقام علمی حضرت دارد.به طور معمول اینگونه است که افراد هنگام درخواست چیزی از کسی، در وهلهی اول معتقدند او خود همان چیز را دارد. در گونهشناسی حاجت، به حاجتهای علمی اشاره شد. علم حضرت بر کسی پوشیده نیست و ادعای گزافی نکردهایم اگر بگوییم ایشان منبع فیض الهی و دارای مقامی خاص برای اجابت دعاها به خصوص اجابت دعاهای مربوط به استعداد یافتن برای فهم علوم دینی هستند.
درخواست فهم علمی از حضرت معصومه (سلام الله علیها) به این دوره اختصاص ندارد، بلکه در شرح احوال فیلسوفی مانند ملاصدرا نیز آمده است که برای حل مشکلات علمی و گشایش ذهن، از کهک به زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) میآمدند و به ایشان توسل میجستند (قمی، 1385: 618).
ساخت مدرسه در جوار بیتالنور و با مرکزیت آن نشان میدهد که این مکان، از همان ازمنهی قدیم، تنها مکانی زیارتی نبوده، بلکه همواره، بصیرتافزایی و معرفتجویی با آن همراه بوده است. هر چند در قم، اماکن مذهبی و امامزادگان زیادی وجود دارد، اما مدرسه در کنار مزار آنان دیده نمیشود، در حالی که طبق اسناد تاریخی که ذکر شد، حداقل از قرن ششم ق. وجود مدرسهای پررونق در بیتالنور ثبت شده است.
به نظر میرسد، علاوه بر اعتقاد مردم به موقعیت علمی بانو (سلام الله علیها)، این مسئله بدان جهت باشد که ایشان در همان ایام اندک حضور و با وجود بیماری، علاوه بر عبادت، پاسخگوی مسائل علمی و شرعی مردم نیز بودند، زیرا به تصریح اسناد تاریخی، ایشان در مقام علمی، عالمه و محدثه بودند و در کتابهای مختلف شیعه و سنی، احادیثی از ایشان منقول است (امینی، 1366: 196)، بدین ترتیب، بیتالنور به نوعی، مکانی برای تلاقی معبد و مدرس و دین و دانش بوده است.
تسری تقدس از صاحب مکان به اشیاء
قداست در اماکن مقدس، امکان و صاحب مکان به اشیاء منتقل میشود. اشیائی که در بیتالنور هستند نیز به نوعی قداست مییابند، نمونهی آن منبری است که در گوشهای قرار گرفته و طوری روی آن پشتی گذاشتهاند که کودکان برای بازی از آن بالا نروند و به اصطلاح قداست آن را از بین نبرند. این مسئله شاید به نوعی تداعیگر «تابو» در فرهنگ اجتماعی باشد که اشیاء به خاطر تقدس، قوانین ویژهای مییابند. این مسئله را میتوان بدینگونه توضیح داد که تقدس، امری مسری است، یعنی یک شیء یا مکان مقدس، میتواند به سبب مجاورت و نزدیکی با شیء دیگر، آن را نیز مقدس کند (یعقوبی، 1389: 6). این مطلب فقط به منبر بیتالنور اختصاص نداشت، بلکه به کرات مشاهده شد که زائران برای تبرکجویی، در و دیوار را لمس میکردند.استفاده از چادرنمازهای بیتالنور نیز یکی دیگر از این موارد بود، گویا بانوی زائر احساس میکند اگر با این چادرها نماز بخواند معنویت بیشتری به دست میآورد، زیرا چادر مربوط به مکانی مقدس است. به خانمی برخوردیم که چادرها را یکی یکی بر میداشت، به صورت منظم تا میکرد و در جایگاه مخصوص قرار میداد، از انگیزهاش سؤال کردیم و متوجه شدیم به جهت آنکه احساس میکند اینجا خانهی حضرت و مقدس است هر از چندگاهی به اینجا میآید و چادرها را که وسایل منزل ایشان به شمار میآید مرتب و تا میکند، این وسایل به خاطر صاحب خود، تقدس پیدا کردهاند و شایستهی احترام شدهاند.
هویتبخشی
وجود قدمگاه بیتالنور برای مردم قم همواره جنبهی هویتبخشی و تمایز داشته است. این مسئله، به روشنی در جریان مراسم اختصاصی بیتالنور، مشاهده شد. سخنرانان مذهبی با اشاره به انتخاب شهر قم از جانب حضرت معصومه (سلام الله علیها)، بر هویت دینی و تشیع خالص مردم قم و محبت آنان نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام) تأکید میکنند. این تأکید، نوعی تمایز معنوی، برای مردم قم، نسبت به دیگر شهرها ایجاد میکند و قدمت در تشیع و عشق به اهل بیت (علیهمالسلام) را به رخ مردمان دیگر شهرها میکشد. به نظر برخی نویسندگان، القای تمایز بین «ما و دیگران» از عناصر اصلی هویتبخشی است (خانمحمدی، 1385: 85). این مورد، علاوه بر هویتبخشی، در تقویت گرایشهای مذهبی مردم قم نیز مؤثر است.همین طور استفادهی سخنرانان (در تشییع نمادین پیکر حضرت معصومه (سلام الله علیها)) از جملههایی مانند: اگر این مردم قم در روز وفات حضرت معصومه (سلام الله علیها) حضور داشتند، بر سر و سینهزنان به عزاداری میپرداختند...، این احساس را در آنها به وجود میآورد که خداوند، فرصتی ویژه و ارزشمند در اختیارشان گذاشته که ولو در زمان گذشته نبودند، اما به تأسی از سلف صالح خود، باید در این مراسم شرکت کنند تا بار دیگر وفاق قمیها به اهل بیت (علیهمالسلام) را به نمایش بگذارند و این وظیفهای اختصاصی برای آنهاست که نباید در انجام آن اهمال کنند. بدین ترتیب این نوع مراسم، تبدیل به مناسکی عبادتگونه و جمعی میشود که علاوه بر ایجاد همبستگی، احساس مطلوب انجام فریضهی دینی را نیز در پی دارد.
این هویتبخشی و تمایز، در اشعار قمیها نیز مشاهده میشود، عبارتهایی مانند «قم، چشم و چراغ کشور»، «قم، نگین شهرها»، «قم، عشق اهل بیت (علیهمالسلام)» و... نمونهای از این دست است.
تشابه با تجارب مأنوستر
چنانکه در مراسم اختصاصی بیتالنور مشاهده شد، به خصوص در مراسم روز وفات، سخنرانان از تشابه جریان حضرت معصومه (سلام الله علیها) و حضرت زینب (سلام الله علیها) بسیار استفاده میکردند.این مطلب یکی از ابعاد فرهنگی مسئله است و به ملموسسازی واقعهی هجرت و وفات ایشان برای مردم میانجامد. چون محبت بین امام حسین (علیهالسلام) و حضرت زینب (سلام الله علیها) در بین مردم، بسیار مشهورتر و مأنوستر است، لذا ایجاد مشابهت بین آن و محبت امام رضا (علیهالسلام) و حضرت معصومه (سلام الله علیها) میتواند جریان را ملموستر کرده و در اذهان ماندگارتر کند.
عناصر مشترک بین حضرت معصومه (سلام الله علیها) و حضرت زینب (سلام الله علیها) که به این مأنوسسازی کمک میکند عبارتاند از:
- هر دو خواهرِ پدری و مادریِ یک امام (علیهالسلام) بودند؛
- هر دو شأن علمی و دینی والایی داشتند؛
- هر دو علاقهی فراوانی به برادر داشتند و بدین منظور رنجهای زیادی کشیدند؛
- هر دو برای ترویج حقانیت و معرفی برادر، تلاش زیادی انجام دادند؛
- هر دو نمادی آشکار از حضرت فاطمه (سلام الله علیها) هستند؛
- در نحوهی سفر، مشابهتهایی داشتند. سفرشان به صورت کاروانی از مدینه، متشکل از زنان و فرزندان اهل بیت (علیهمالسلام) بود که باید مسیر طولانی و پر زحمتی را طی میکردند.
جمعبندی و نتیجهگیری
وجود قدمگاههای ائمه اطهار (علیهمالسلام) و علاقهی مردم به این مکانهای مقدس، از سرمایههای فرهنگی کشور محسوب میشود. قدمگاههای منسوب به امامزادگان (علیهمالسلام) با محوریت امام رضا (علیهالسلام)، مجموعهی نفیسی است که میتوان بر طبق آن با نمادسازی مطلوب، در راستای ترویج فرهنگ رضوی سیاستگذاری کرد.قدمگاه حضرت معصومه (سلام الله علیها)، یعنی بیتالنور، یکی از مهمترین نمونههای این اماکن از جهت قطعیت سندی، به شمار میرود. توجه به زیارت و آثار به جا مانده از این بانوی مقدس، اجابت سفارش امام رضا (علیهالسلام) در مورد ایشان است. وجود این مکان در جوار مدرسهی علمیه میتواند ضمن هویتبخشی برای بانوان شیعه، شناسنامهی «زن» و «دانش» را نیز تدارک نماید.
پینوشتها
1. استادیار گروه فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم (علیهالسلام).
khanmohammadi49@yahoo.com
2. استادیار گروه مدیریت دانشگاه ایلام
amir7912000@yahoo.com
3. Anthropology
ابنمنظور، محمد، (1414 ق). لسان العرب. چاپ سوم، بیروت: دارالفکر للطباعه و النشر.
اسمیت، فلیپ، (1378). درآمدی بر نظریه فرهنگی. مترجم حسن پویان، چاپ دوم، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
افشار، ایرج، (1354). یادگارهای یزد. جلد اول، چاپ اول، تهران: انجمن آثار ملی.
اکرمی، غلامرضا، «اماکن مقدس، آیینه وحدت». سایت اینترنتی شهید آوینی تاریخ آخرین مراجعه: 1393/12/10 www.aviny.com
امینی، عبدالحسین، (1366)، الغدیر. جلد اول، چاپ دوم، تهران: دارالکتب اسلامیه.
انوری، حسن، (1381). فرهنگ بزرگ سخن. چاپ اول، تهران: سخن.
بهار، مهری، (زمستان 1383). «نذر و هویت اجتماعی زنان». نامه علوم اجتماعی، شمارهی 24: 132-117.
بیتس، دانیل، فردپلاگ، (1382). انسانشناسی فرهنگی. مترجم محسن ثلاثی، چاپ دوم، تهران: علمی و فرهنگی.
تیموتی، آلن و دانیل السن، (1392). گردشگری، دین و سفرهای معنوی. مترجم محمد قلیپور و احسان مجیدی، چاپ اول، تهران: جامعهشناسان.
خانمحمدی، کریم، (بهار 1385). «تحلیل مردمشناختی مناسک مذهبی در فرایند جهانی شدن (مطالعهی موردی: مناسک قالیشویان مشهد اردهال)». شیعهشناسی، شمارهی 13: 90-71.
خانمحمدی، کریم، (پائیز 1388). «بررسی پدیدارشناختی پدیدهی چنار خونبار الموت قزوین». شیعهشناسی، شمارهی 27: 92-55.
داگلاس، آلن، (1372). «پدیدارشناسی دین» در دین پژوهی (دفتر اول). مترجم بهاءالدین خرمشاهی، تهران: مؤسسهی مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
دهخدا، علی اکبر، (1385). لغتنامه. چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
رازی قزوینی، عبدالجلیل، (1331). النقض. مصحح جلالالدین حسینی، چاپ اول، تهران: بینا.
زمانینژاد، علی اکبر، (1383). شناختنامه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و شهر قم. چاپ اول. قم: زائر.
سجادی، احمد، (1386). «فاطمیا» در دایرةالمعارف تشیع. جلد 12، چاپ اول، تهران: محبی.
سروشیان، جمشید، (1370). فرهنگ بهدینان. به کوشش منوچهر ستوده، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
فقیهی، علی اصغر، (1378). تاریخ مذهبی قم. چاپ دوم، قم: زائر.
فیض، عباس، (1349). گنجینهی آثار قم. چاپ اول، قم: مهر استوار.
قمی، عباس، (1377). منتهی الامال. چاپ پنجم، قم: هجرت.
قمی، عباس، (1385). فوائد الرضویه فی احوال علماء مذهب الجعفریه. محقق ناصر باقری بیدهندی، جلد دوم، چاپ اول، قم: بوستان کتاب.
قمی، محمد بن حسن، (1361)، تاریخ قم. مترجم حسن بن علی قمی، مصحح جلالالدین تهرانی، تهران: توس.
کینگ، وینستون، (1372). «دین» در دینپژوهی (دفتر اول)، مترجم بهاءالدین خرمشاهی، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
کتاک، کنراد فیلیپ، (1386). انسانشناسی: کشف تفاوتهای انسانی. مترجم محسن ثلاثی، تهران: علمی و فرهنگی.
مجلسی، محمدباقر، (1403 ق). بحارالانوار. جلد 48، چاپ سوم، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
محمدپور، احمد، (1392). روش تحقیق کیفی. جلد اول، چاپ دوم، تهران: جامعهشناسان.
مکارم شیرازی، ناصر، (1374). تفسیر نمونه. جلد سوم، چاپ اول، تهران: دارالکتب الإسلامیه.
موس، مارسل، (مرداد و شهریور 1380). «پدیدههای مذهبی و صورتهای مقدس». کتاب ماه هنر. مترجم اصغر عسکری: 32-28.
ناصرالشریعه، محمدحسین، (1350). تاریخ قم. چاپ اول، قم: دارالفکور.
هرتسفلد، ارنست، (1354). تاریخ باستانی ایران بر بنیاد باستانشناسی. مترجم علی اصغر حکمت، تهران: انجمن آثار ملی.
الیاده، میرچا، (1375). مقدس و نامقدس. مترجم نصرالله زنگویی، چاپ اول، تهران: سروش.
یعقوبی، عبدالرسول، (1389). «مقدس و نامقدس». معرفت، شمارهی 34: 56-45.
منبع مقاله :
فصلنامه فرهنگ رضوی علمی پژوهشی، سال سوم، شمارهی یازدهم (پاییز 1394)