رمضان رضایی و یدالله رفیعی
مذهب معتزله در اوایل قرن دوم هجری توسط واصل بن عطا (131-80 هـ) پدید آمد. در آن زمان بحث درباره حکم دنیوی و اخروی مرتکبان کبایر بسیار رایج بود. خوارج آنان را کافر و مشرک میدانستند. اکثریت مسلمانان آنان را مؤمن فاسق میخواندند، و حسن بصری که استاد واصل بن عطا نیز بود آنان را منافق مینامید. در چنین شرایطی، واصل بن عطا رأی جدیدی را دربارهی آنها ابراز کرد و گفت: مرتکبان کبایر نه مؤمن هستند و نه کافر، بلکه فاسقند. و فسق درجهای است میان ایمان و کفر. این عقیده به نام «منزلة بین المنزلتین» شهرت یافت. (1)
همان گونه که اشاره شد واصل بن عطا از شاگردان حسن بصری (2) بود. و آنگاه که با نظریه استاد درباره حکم مرتکبان کبایر مخالفت نمود، جلسه درس را ترک گفت و در گوشهای از مسجد بصره نشست و به تبیین نظریهی خود برای عدهای از هوادارانش پرداخت. حسن بصری گفت: «اعتزل عنا واصل» یعنی واصل از ما اعتزال جست. این سخن موجب شد که او و همفکرانش به معتزله مشهور شدند. دربارهی وجه تسمیهی آنها به معتزله اقول دیگری هم گفته شده است. (3)
اصول مذهب معتزله
مذهب معتزله بر پایهی پنج اصل استوار است (4) که عبارتند از:1- توحید:
از مراتب یا اقسام توحید آنچه بیش از همه مورد تأکید معتزله قرار گرفته توحید صفاتی است. یعنی صفات زاید بر ذات را از خداوند نفی کردهاند، و بدینجهت گاهی از آنان به نافیان صفات یا قائلان به نیابت ذات از صفات یاد شده است. ولی حق این است که آنان صفات کمال را از خداوند نفی کردهاند، بلکه معتقد به عینیت صفات با ذات خداوند بوده و در این مسأله با امامیه هم عقیدهاند.این مطلب از کلام شیخ مفید در اوائل المقالات (5) و شهرستانی در ملل و نحل (6) به روشنی استفاده میشود. و مؤلفان کتاب «تاریخ فلسفه در جهان اسلامی» نیز بر آن تصریح کردهاند.
2- عدل:
معتزله عدل الهی را بر پایهی اصل حسن و قبح عقلی تفسیر کردهاند و در این جهت با امامیه هم عقیدهاند. ولی در برخی از فروعات مسألهی عدل الهی مانند بحث مربوط به اختیار انسان که قائل به تفویض شدهاند، عقیدهی دیگری دارند. به دلیل این که آنان- همچون امامیه- عدل را بر اساس حسن و قبح عقلی تفسیر نموده، و آن را از اصول مذهب خویش دانستهاند. این دو مذهب کلامی را «عدلیه» مینامند.3- وعد و وعید:
در این مطلب که اصل وعده و وعید از مصادیق قاعدهی لطف کلامی است. میان معتزله و امامیه اختلافی وجود ندارد. همچنین وجوب وفای به وعده به حکم عقل مورد قبول هر دو مذهب است. ولی اکثریت معتزله- برخلاف امامیه- عمل به وعید را نیز واجب دانستهاند، بدین جهت آنان را «وعید به» نیز مینامند.ولی آن دسته از معتزله که- مانند امامیه- عمل به وعید را واجب نمیدانند «تفضیلیه» میگویند.
منزلتی میان دو منزلت: این اصل نخستین اصل مذهب معتزله است که توسط پیشوای آن یعنی واصل بن عطا مطرح شد و مفاد آن- چنان که پیش از این اشاره شد- این است که کسی که مرتکب گناه کبیرهای بشود نه مؤمن نامیده میشود و نه کافر و اگر بدون توبه از دنیا برود، عقوبت او قطعی و جاودانه خواهد بود. شیخ مفید آنجا که مذهب معتزله را معرفی کرده گفته است، هر کس در این مسأله با معتزله هم عقیده باشد، معتزلی خواهد بود. هر چند در مسایل دیگر با آنان اختلاف نظر داشته باشد. (7)
5- امر به معروف و نهی از منکر این اصل یکی از احکام ضروری اسلام است. و هیچ یک از مذاهب اسلامی منکر آن نیست، و از این جهت از ویژگیهای مذهب معتزله و هیچ مذهب دیگری به شمار نمیآید. ولی معتزله با اصل قرار دادن آن خواستهاند اهتمام خود را نسبت به آن نشان دهند. به گفتهی زمخشری، عقیده معتزله دربارهی این مسأله این است که از واجبات کفایی، مشروط به شرایط ویژهای است و شدیدترین مرتبهی آن (قتال) از شؤون حکومت و وظایف رهبری اسلامی است. (8)
مدارس معتزله
معتزله دارای دو مدرسه است یکی مدرسه بصره و دیگری مدرسه بغداد، بدین جهت در کتب کلام و ملل و نحل گاهی از معتزله بصره و بغداد یاد شده است.مدرسه بصره، نخستین مدرسهای است که توسط واصل بن عطاء و به یاری عمرو بن عبید تأسیس شد و بسیاری از شخصیتهای برجسته معتزله از این مدرسهاند. مدرسه بغداد حدود یک قرن بعد از مدرسه بصره، و توسط بشر بن معتمر (م. 210 هـ) تأسیس گردید و برخی از مشاهر متکلمان معتزله مانند ابوالقاسم کعبی (م. 317 هـ) و ابوالحسین خیاط (م. 311 هـ) از اصحاب این مدرسهاند.
پیروان این دو مدرسه کلامی، در اصول کلی و روش فکری توافق دارند، ولى در پارهای مسایل کلامی دارای آراء مختلفاند و چنان که گفته شده است. (9) آراء معتزله بغداد غالباً با عقاید امامیه هماهنگ است.
و شیخ مفید نمونههایی از این عقاید را در کتاب «اوائل المقالات» یادآور شده، و گذشته از آن، رسالهای نیز به نام «المقنعه» در این باره تألیف کرده است.
مشاهیر متکلمان معتزلی
مذهب معتزله در طول حیات خود که چندان هم دوام نیافت (حدود شش قرن)، متکلمان برجستهای را تربیت کرد و آثار کلامی ارزشمندی نیز توسط آنان نگارش یافت، هر چند تنها شمار اندکی از آنها باقی مانده است. در این جا عدهای از مشاهیر متکلمان معتزلی را با نام آثار کلامی آنان معرفی میشوند:واصل بن عطا
ابو حذیفه، واصل بن عطاء غزّال که مؤسس مذهب معتزله است در سال 80 هجری متولد شد وی در مناظره از توانایی بالایی برخوردار بود. چنان که در مناظرهای که با عمر و بن عبید دربارهی مرتکبان کبایر انجام داد بر وی چیره شد، و عمرو از عقیدهی خود که موافق با حسن بصری بود، دست کشید و به واصل پیوست. (10) فرقهی واصلیه منسوب به او میباشند. وی در سال 131 هجری درگذشت.عمرو بن عبید
وی دومین شخصیت مذهب معتزله است و گذشته از شخصیت کلامی، به زهد و بی اعتنایی به دنیا نیز معروف است.ملاقاتها و گفتگوهایی هم با منصور عباسی داشته، (11) و هم با امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهما السلام). (12) مناظرهی هشام بن حکم با عمرو بن عبید در مسجد بصره دربارهی امامت نیز مشهور است. مشروح آن را کلینی در کافی نقل کرده است. (13) فرقهی عمریة منسوب به اویند.
ابوهذیل علّاف (14)
در تاریخ ولادت و وفات او اختلاف است. شهرستانی وفات او را سال 335 و مدت عمر او را صد سال دانسته که در این صورت وفات او در سال 135 بوده است. (15)وی علم کلام را از عثمان بن طویل که از شاگردان واصل بن عطا بود آموخت. در مناظره از مهارت بسیاری برخوردار بود. گفته شده است در دوران نوجوانی وی، فردی یهودی وارد بصره شد و از مسلمانان به نبوت حضرت موسی اقرار میگرفت و میگفت: نبوت حضرت موسی مورد قبول یهود و مسلمانان است، ولی نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد قبول هر دو گروه نیست، پس تا قبل از توافق آنها دربارهی نبوت پیامبر اسلام، باید همگان بر آیین یهود باشند. ابوالهذیل از عموی خود خواست تا او را نزد یهودی برد. آنگاه در پاسخ یهودی که پرسید آیا نبوت خود موسی را قبول داری؛ گفت: من نبوت آن موسی را قبول دارم که به نبوت پیامبر اسلام بشارت داده است، در غیر این صورت نبوت او را قبول ندارم. و بدین صورت نیرنگ آن یهودی را خنثی کرد. (16)
از جمله عقاید وی این است که زمین هیچگاه از اولیاء معصوم خداوند خالی نخواهد بود. کسانی که هرگز دروغ نمیگویند و گناه کبیره انجام نمیدهند. از نظر وی خبر متواتر بدون این که فرد معصوم در بین ناقلان باشد، حجت نیست، زیرا احتمال دروغگویی در جمعیت بسیار- اگر از اولیاء خداوند نباشند- وجود دارد. (17)
نظام
ابواسحاق، ابراهیم بن سیّار، معروف به نظّام، در تاریخ ولادت و وفات او اقوالی است. بنا بر بعضی از اقوال در سال 160 هـ متولد و در سال 231 هـ وفات کرده است. وی از موقعیت ویژهای در کلام معتزله برخوردار است. با کتب فلاسفه آشنایی کامل داشته و آراء آنان را به خوبی میدانسته است و در نفی جزء لایتجزّا با آنان هم رأی بوده است. نظّام اراده تکوینی خداوند را از صفات فعل و به خلق و ایجاد موجودات تفسیر کرده است. وجه اعجاز قرآن را اخبار غیبی گذشته و آیندهی آن دانسته در فصاحت و بلاغت قرآن طرفدار مذهب صَرف بوده است. یعنی هر چند فصحا و بلغای عرب قدرت معارضه با قرآن را داشتند ولی خداوند آنان را از معارضه منصرف میساخت.وی اجماع و قیاس را در احکام شرعی حجت نمیدانست. یگانه حجت نزد وی قول معصوم بود. در مسألهی امامت نیز قائل به وجوب نص بود، و معتقد بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نصوص آشکاری را بر امامت علی (علیه السلام) بیان نمود، ولی خلیفهی دوم آنها را مخفی داشت. (18)
ابو سهل بشر بن معتمر
مؤسس مدرسهی معتزله در بغداد بود. وفات او در سال 210 هجری گفتهاند. شهرستانی از او به عنوان برترین علماء معتزله یاد کرده است. وی برخلاف سایر علمای معتزله به وجوب لطف بر خداوند قائل نبود. (19) گفته شده است وی قصیدهای در چهل هزار بیت در رد عقاید مخالفین مذهب خود سروده است.جاحظ
ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ، از چهرههای معروف مذهب معتزله است. نود سال یا بیشتر زندگی کرد و در سال 250 یا 255 هـ از دنیا رفت. گفتهاند او به مطالعهی کتاب علاقهی بسیار داشت و هر کتابی که به دستش میرسید از ابتدا تا پایان آن را مطالعه میکرد. (20) به اعتقاد او همه افراد عاقل میدانند که خدا آفریدگار آنان است و به پیامبر احتیاج دارند، و به واسطهی همین معرفت فطری مورد احتجاج خواهند بود. (21)ابوالحسین خیاط
از مشاهیر معتزله بغداد که در سال 300 هـ وفات کرده است. کتاب او به نام «الانتصار والرد علی بن الراوندی» معروف است. وی این کتاب را در رد کتابی که ابن راوندی (22) به نام «فضیحة المعتزله» نوشته بود، تألیف کرده است.ابوالقاسم بلخی
ابوالقاسم بلخی معروف به کعبی از معتزلهی بغداد است. در سال 273 متولد و در سال 317 یا 319 هـ وفات کرده است. وی در پارهای از مسایل کلامی آراء ویژهای دارد که در کتب ملل و نحل نقل شده است. از آثار او کتاب «المسترشد فی الامامة» است که در رد کتاب «الانصاف فی الامامة» نوشتهی ابن قبهی رازی است. گفتنی است که ابن قبه اشکالات کعبی را در کتاب دیگری به نام «المستثبت فی الامامة» پاسخ گفته است و کعبی بار دیگر به دفاع از عقاید خود پرداخته و کتاب «نقض المستثبت» را در این باره تألیف کرده است. و قبل از آن که کتاب وی به ابن قبه برسد وی دار فانی را وداع گفت. (23)ابوعلی جبّایی (24)
او متولد سال 235 هجری است. جبایی از متکلمان به نام معتزله بوده است. آراء تفسیری او را طبرسی در مجمع البیان نقل کرده، و آراء کلامی او نیز در کتب کلامی معتزله، شیعه و دیگران نقل شده است.یکی از شاگردان وی ابوالحسن اشعری مؤسس مذهب اشعریه است. فرقهی جُبّاییه منسوب به ابوعلی است. وی در سال 303 هجری درگذشت.
ابوهاشم جبایی
ابوهاشم عبدالسلام بن محمد بن عبدالوهاب جُبّایی، فرزند و شاگرد ابوعلی جُبّایی، در سال 277 هجری متولد شد وی نیز از اساتید برجسته مذهب معتزله است. فرقه بهشمیّه منسوب به ابوهاشماند. بغدادی گفته است: «اکثر معتزلهی زمان ما پیرو مذهب اویند، زیرا ابن عبّاد (25) وزیر آل بویه مردم را به پیروی از آن فرا میخواند». (26) وی متوفای 321 هجری است.قاضی عبدالجبار همدانی
وی در سال 324 متولد شد. لقب قاضی در مذهب معتزله مخصوص او است. وی از مشاهیر و برجستگان مذهب معتزله است و آنچه از آثار کلامی معتزله بر جای مانده از او است. این آثار عبارتند از: المغنی در بیست جلد: شرح الاصول الخمسه در یک جلد، المحیط بالتکلیف در یک جلد. جلد بیستم کتاب «المغنی» دربارهی امامت است که سید مرتضی کتاب «الشافی» را در نقد آن نوشته است. از وی آثار دیگری نیز به طبع رسیده است که عبارتند از: تنزیه القرآن عن المطاعن، طبقات المعتزله، متشابه القرآن (27). در هر حال، قاضی عبدالجبار یکی از موفقترین متکلمان معتزله در تدریس و تألیف شناخته شده است، آثار وی در علم کلام و دیگر علوم اسلامی را 42 عنوان دانستهاند که مشتمل بر چهارصد هزار ورقه بوده است. (28) وی در سال 415 هجری درگذشت.ابوالحسین بصری
ابوالحسین محمد بن علی الطیب البصری، معروف به ابوالحسین بصری است. وی نیز از متکلمان برجستهی مذهب معتزله است و آراء و عقاید وی در کتب کلام نقل و بررسی میشود. در کشف المراد بسیار از او یاد شده است.گاهی در عبارتها به جای ابوالحسین، ابوالحسن نوشته شده و او را با ابوالحسن بصری اشتباه گرفتهاند. که باید از آن بر حذر بود.
از مطالعهی آراء کلامی او به دست میآید که وی دارای تفکر فلسفی بوده است، و بدینجهت در برخی از مسایل عقاید معتزله را نپذیرفته و با فلاسفه هم عقیده است، مانند نفی حال و انکار شیئیت معدوم.
این امر سبب شده است که شهرستانی وی را یکی از فلاسفه دانسته که آراء خود را به نام متکلم معتزلی عرضه کرده است. (29) البته این سخن شهرستانی ادعایی بیش نیست. او متوفای 436 هجری است.
زمخشری
ابوالقاسم محمود بن عمر خوارزمی زمخشری (30)، متولد 467 هجری است. وی مؤلف تفسیر الکشاف از تفاسیر معروف قرآن کریم است که آراء کلامیاش در این کتاب تفسیر موجود است و این امر نشان دهندهی آن است که در این علم نیز استاد و صاحب نظر بوده است. وی از ائمهی علوم حدیث، تفسیر، لغت، نحو و بلاغت است. زمخشری در سال 538 هجری درگذشت.ابن ابی الحدید
عز الدین، ابو حامد عبدالحمید بن هبة الله مدائنی، مشهور به ابن ابی الحدید شارح معروف نهج البلاغه است. شرح او بر نهج البلاغه، یکی از مهمترین و معروفترین شروح است. وی- چنان که در مقدمهی شرح نهج البلاغه- اشاره کرده، تألیفات کلامی نیز داشته است. دیدگاههای کلامی او در شرح که به مناسبتهای مختلف طرح کرده دلیل گویایی بر مهارت و تبحر وی در علم کلام است. وی در مقدمهی شرح نهج البلاغه پس از نقل اقوال متکلمان معتزلی در مسألهی افضلیت حضرت علی بر ابوبکر گفته است: «ما در کتب کلامی خود بیان کردهایم که افضلیت دو معنا دارد، یکی اکثریت ثواب و دیگری برتری در فضایل، و نیز بیان تبیین کردهایم که امام (علیه السلام) بر هر دو معنا نسبت به ابوبکر افضل است.» (31) وی در سال 655 هجری درگذشت.پینوشتها
1- برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد السید، محمد صالح، 2001، مدخل الی علم الکلام، صص 219-264.
2- ابوسعید، حسن بن یسار بصری (21-110هـ) وی از معروفترین دانشمندان بصره در زمان خویش بود، مجلس درس او در مسجد بصره رونق بسیار داشت. با امام حسن مجتبی (علیه السلام) مکاتبه داشت و در مدینه امام محمد باقر (علیه السلام) را نیز ملاقات کرده است. نامهی او به امام مجتبی در تحف العقول و گفتگوی او با امام باقر (علیه السلام) در احتجاج طبرسی نقل شده است.
3- برای مطالعه بیشتر ر.ک: «فرق و مذاهب کلامی» از علی ربانی گلپایگانی.
4- برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد السید، محمد صالح، 2001، مدخل الی علم الکلام، صص 219-264.
5- اوائل المقالات، ج4 از مصنفات شیخ مفید، ص52.
6- ملل و نحل، ج1، ص44.
7- اوائل المقالات، ص45.
8- الكشاف، صص 396-398.
9- شهرستانی گفته است: «کلام معتزله، بغداد در باب نبوت و امامت با کلام معتزله بصره مخالف است، زیرا برخی از مشایخ آنها به روافض تمایل دارند، و برخی دیگر به خوارج». ملل و نحل، ج 1، ص84.
10- امالی سیدمرتضی، ج1، ص115.
11- ر.ک: احتجاج طبرسی، ج1، ص326.
12- ر.ک: احتجاج طبرسی، ج1، ص326.
13- اصول کافی، ج1، کتاب الحجة، باب اول، حدیث 3.
14- وجه تسمیه او به علّاف این است که منزل و در بین علّافین بود.
15- ملل و نحل، ج1، ص53.
16. امالی سیدمرتضی، ج1، ص 124.
17. ملل و نحل، ج1، ص 53.
18- همان، ص 54-57.
19- ملل و نحل، ج1، ص64-65.
20- امالی سیدمرتضی، ج1، ص138.
21- ملل و نحل، ج1، ص75.
22- ابوالحسین احمد بن یحیی بن اسحاق راوندی متوفای 245 هـ.
23- رجال نجاشی، شماره 1023.
24- جُبّایی منسوب است به جُبّا نام منطقهای است در خوزستان در مرز بصره.
25- ابوالقاسم، اسماعیل بن زیاد معروف به صاحب بن عباد (326-385 هـ).
26- الفرق بین الفرق، ص184.
27- بحوث فی الملل و النحل، ج3، ص228.
28- همان، ص 226-227 به نقل از کتاب «شرح عیون المسائل » تالیف الحاکم الجمشی متوفای545 هـ.
29- ملل و نحل، ج1، ص85.
30- زمخشری منسوب به زَمَخشَر از آبادیهای بزرگ خوارزم است. از آنجا که وی به مکه سفر نمود و زمانی در آنجا اقامت گزید «جار الله» لقب یافت.
31- شرح نهج البلاغه، ج1، ص3.
رضایی، رمضان؛ رفیعی، یدالله؛ (1393)، تاریخ علوم در اسلام (جلد اول)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول