ترجمه‌های اروپایی قرآن

قرآن تقریباً به تمام زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده و همچنان این كار هنوز ادامه دارد. روزی نیست كه ترجمه‌ی تازه‌ای از این كتاب آسمانی زینت بخش مطبوعات نباشد. ترجمه‌ی قرآن به زبان‌های دیگر از همان صدر اسلام سابقه داشته و
يکشنبه، 16 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ترجمه‌های اروپایی قرآن
 ترجمه‌های اروپایی قرآن

 

نویسنده: محمود رامیار

 

قرآن تقریباً به تمام زبان‌های زنده‌ی دنیا ترجمه شده و همچنان این كار هنوز ادامه دارد. روزی نیست كه ترجمه‌ی تازه‌ای از این كتاب آسمانی زینت بخش مطبوعات نباشد. ترجمه‌ی قرآن به زبان‌های دیگر از همان صدر اسلام سابقه داشته و نمونه‌ی آن حدیثی است كه از سلمان نقل شده كه بسم الله الرحمن الرحیم را به نام یزدان بخشاینده ترجمه كرده است. (1) ترجمه‌های اروپائی نسبةً سابقه‌ی قدیمی دارند. می‌دانیم كه اسلام از همان بدو ظهور با دنیای مسیحیت تماس‌هایی داشت و یكی از مظاهر مهم آن، مباحثاتی بود كه میان دانشمندان دو مذهب پیش می‌آمد. دانشمندان عیسوی مواجه با این امر بودند كه دسته دسته عیسویان مصر و شام و حتی كشیشان و بزرگانی چون یوحنا حلقدونی- John Thechaleedonian راهب سیناء به اسلام گرویده و به روی همكیشان سابق خود شمشیر كشیده‌اند، این بود كه در پی شكست اسلام از هیچ تلاشی باز نمی‌ایستادند. كتب و رسائل مختلفی درباره‌ی اسلام تدوین شد. نمونه‌ی آنها تاریخ یوحنانیقی John of Nikiu بود كه در سال 696 میلادی رئیس دیر بود. یوحنا دمشقی (675-749م) اسلام و بت پرستی را درهم می‌كند و ظهور اسلام را علامتی از علامات دجّال می‌شمارد. تیموتائوس كاتولیكی در مناظرات دینی زمان مهدی (783م. ) شركت داشت و كتابهایش به خوبی حاكی از آگاهی او بر احوال اسلام است. تئوفیلوس فرزند توماس رهاوی نیز از بزرگان دینی بود كه در مجالس مناظره‌ی زمان مهدی شركت داشته است. بعد تئوفانس Theophanes متوفای 817م. نیز درباره‌ی تاریخ اسلام مطالبی دارد كه بی‌ارتباط با عقاید یوحنا دمشقی نیست- دامنه‌ی تألیفات درباره‌ی اسلام گسترش یافت و نویسندگان اروپائی در پی نوشتن رد بر اسلام بودند. تئودورابوقرة (740-820م) اسقف حران به دنبال یوحنا دمشقی در این باره مشهور است. در نوشته‌های برتلمیانوس رهاوی بخوبی روشن است كه ترجمه هایی از قرآن را در دسترس داشته است. بر اثر فتوحات اسلامی، قیصر بازیلیوس Basileios متوفی 886م. نیكتاس Niketas را مأمور تألیف كتابی در رد بر اسلام كرد. در این كتاب میان عقاید نصارا و قرآن كریم مقابله‌ای شده و حاوی ترجمه‌هایی از آیات قران كریم است. این ترجمه‌های جسته و گریخته، اندك اندك جای خود را به ترجمه‌ی كاملی داد. تا آن موقع كتب لغت و فرهنگ‌های عربی و لاتینی نیز تنظیم یافته بود.
نخستین بار تمام قرآن به زبان لاتین به همت پیر لوونرابل pierre le Vénérable (1092-1156میلادی) كشیش كلونی Cluny ترجمه شد. این كشیش طی مسافرتی كه میان سال‌های 1141 و 1143 میلادی به اسپانیا كرد احتمالاً با همكاری اسقف ریمون دوتولد Raymord de Tollède گروهی را تحت رهبری یك نفر انگلیسی بنام روبردوروتین یا Robertus Retenensis كه در آن موقع در پامپلون Pampelune رئیس شماسان بود، تشكیل داد. همكار اصلی «روبر» یك كشیش دیگر بنام «هرمان» بود. این دو كشیش عربی و لاتینی را بخوبی می‌دانستند ولی كار خود را به ابراز عقیده درباره‌ی بعضی از آیات قرآنی منحصر كردند. گفته‌اند مترجم واقعی شخصی بود به اسم پیر د تولد Pièrre de Tollede كه به زبان عربی بیشتر از لاتینی آشنایی داشت و به همین جهت پیر لوونرابل معاونی در اختیارش گذاشت كه تصادفاً او هم اسمش پیر بود. (2) این كار كه به سن برنارد تقدیم شد چهار سال قبل از دومین جنگ صلیبی انجام گردید. پیر خیلی صریح اعلام داشت كه هدف او از این كار تبلیغات علیه اسلام است. (3) خوب روشن است كه چنین اثری را تا چه حد می‌توان ترجمه‌ی كامل و درستی به حساب آورد. حق با كسانی است كه آن را تلخیصی دانسته‌اند مشحون از اغراض و نظرات خاص. ولی مع ذلك مسیحیت طی پنج قرن مستقیم و غیرمستقیم در مشاجرات بیهوده‌اش علیه اسلام از همین كتاب استفاده كرد. این كتاب طی قرون متمادی منبع و سرچشمه‌ی جنجالها و هیاهوی بسیاری بود و با همه‌ی این كیفیات اروپائی‌ها طی قرن‌ها این كتاب را به نام قرآن می‌شناختند! در عصر رنسانس این امر همچنان ادامه داشت و همین ترجمه بود كه در سال 1543 میلادی در شهر بال بوسیله‌ی بوخمن سویسی انتشار یافت. چاپ دوم آن در 1550 پیش آمد. حتی می‌توان گفت كه كتاب آری وابن Arrivaben (منتشره‌ی سال 1547) تلفیقی ایتالیایی از همین متن باشد كه مقداری از تاریخ صدر اسلام و زندگی رسول خدا را نیز اضافه داشت. به احتمال زیاد باز همین ترجمه است كه زیر نظر شوایگر Schweigger به آلمانی برگردانده شده (4) و این برگردان نیز به نوبه‌ی خود در سال 1641 میلادی در هامبورگ به زبان هلندی برگردانده شد.
در سال 1594 هنكلمان Hincklemann ترجمه‌ای صادر نمود كه بر اثر آن در سال 1568چاپ ماراچی Maracci با ردهائی كه داشت انجام گرفت. (5) مقارن سال‌های 1580 و 1660 آندره دوریر André du Ryer به انتشار كتاب مقدس اسلام در غرب همت گماشت. دوریر مدتی در مصر و اسلامبول بود. ترجمه‌ی وی از قرآن شهرت زیادی یافت و طی پنج سال چه در پاریس و چه در آمستردام پنج بار این ترجمه تجدید چاپ شد. گرچه ترجمه‌اش كمی سطحی و با عباراتی عامیانه بود ولی با وجود این در سال 1688 به زبان انگلیسی و در 1698 به زبان هلندی و بعد هم به زبان آلمانی ترجمه گردید. طی قریب یك قرن این كتاب بارها در فرانسه و انگلیس و كشورهای دیگر تجدید چاپ شد. آخرین چاپ آن به فرانسه در آمستردام به سال 1770 منتشر گردید. (6) بودند كسانی كه از همان زمانها متوجه نارسائی‌ها و كمبودهای كار دوریر شده بودند. بین سال‌های 1650 و 1665 ژرمن دوسیلسی پس از مدتی اقامت در مشرق زمین ترجمه‌ی لاتینی قرآن را فراهم آورد كه تاكنون به چاپ نرسیده است (7) این ترجمه نیز چون ترجمه‌ی اول تنها بخاطر مشاجرات با مسلمانان به عمل آمده بود. در سال 1698 ماراچی ایتالیایی ترجمه‌ی خود را در شهر پادوآ Padua منتشر كرد. ولتر نویسنده‌ی فرانسوی می‌گوید: ماراچی هرگز به شرق سفر نكرده است. او یكی از كشیشان مقرب دربار پاپ اینوسان 11 بود و اثر خود را به پادشاه مقدس رومی لئوپولد اول اهداء كرد، این كار او برای تهیه‌ی ردی بر اسلام و بیشتر برای كشیش‌ها تهیه شده بود. كم كم فصل حملات به اسلام سپری می‌شد. گفته‌اند از 1705 میلادی رولان Rolan می‌كوشید حقیقت اسلام را درك كند. گویا او با بولن ویلیه در فرانسه به تبلیغ اسلام نیز پرداخته باشند. در همین مواقع بود كه جورج سیل در سال 1734 میلادی ترجمه‌ی جدیدی از قرآن را تحت عنوان The Koran Commonlycalled the Alcoran of Mohamed در لندن به چاپ رساند. سیل در یك بحث مقدماتی بررسی اساسی و نسبةً عینی از وضع جهان عرب پیش از اسلام و نفوذهای خارجی و تحولات آنها را شروع می‌كند. این بحث و ترجمه بسیار مورد استقبال قرار گرفته به آلمانی (1746) و فرانسه (1770) ترجمه و تاكنون بیش از 35 بار چاپ شده است. در سال 1782-3 ترجمه‌ی جدیدی به فرانسه از كلودساواری (1788-1758) با مقدمه‌ای از زندگی رسول خدا مقتبس از ابوالفداء منتشر می‌شود. ساواری مدتی در مصر بود و زبان محاوره‌ی عربی را خوب می‌دانست و ترجمه‌های سیل و ماراچی را هم مقابله كرده بود ولی مع ذلك كارش خالی از نقائص عمده‌ای نبوده است. ترجمه‌ی او در سال 1821 با مقدمه‌ای از گارسن دوتاسی درباره‌ی اسلام به چاپ رسید و هنوز هم گاهی در فرانسه به چاپ می‌رسد.
ترجمه‌ی قرآن در سال‌های بعد نیز ادامه داشت. در سال 1840 دو ترجمه‌ی مهم منتشر شد. اولی از اولمان Ullman كه هر چند كم مایه بود ولی مدتی جنبه‌ی كلاسیك داشت، دومی به زبان فرانسه اثر كازیمیرسكی Kasimirski، او اصلاً لهستانی بود كه در سال 1808 میلادی در شهر كاشو متولد شد. او سالهایی وابسته و مترجم سفارت فرانسه در ایران بود و فرهنگی به عربی و فرانسه تألیف كرده كه در سال 1845 منتشر شده است. ترجمه‌ی او از قرآن جزء ترجمه‌های خوب قرآن محسوب می‌شود. این ترجمه ابتدا تحت نظارت پوتیه Pauthier جزء سلسله‌ی «كتب مقدس شرق» به چاپ رسید و از آن به بعد مرتباً بوسیله‌ی مترجم در چاپ‌های بعدی تجدید نظر می‌شد. در ابتدای این ترجمه نیز سیره‌ی رسول خدا از كتاب كوسن دوپرسوال گرفته شده است. حواشی این كتاب نیز به نوبه‌ی خود برای روشن شدن ابهامات متن بسیار مفید بوده است. ترجمه نسبة روان و سلیس است.
از این به بعد ترجمه‌های قرآن رواج بیشتری یافت. در انگلستان ترجمه‌ی رودول Rodwell (لندن 1861 و تجدید چاپ 1909) با تعداد زیادی چاپ شد. این ترجمه هم خالی از تعصبات شخصی نیست ولی با وجود این او نخستین مترجمی است كه مجذوب قرآن گردیده است. پس از او ادوارد هنری پالمر به تشویق ماكس مولر ترجمه‌ی قرآن را شروع كرد. ترجمه‌ی او در دو جلد در سال 1880 یعنی دو سال پیش از آنكه در صحرای مصر كشته شود طبع و نشر گردید. پیكثال Pikthal ثیز سالها در شرق زندگی كرده و به نظام حیدرآباد خدمت می‌كرد. او نویسنده‌ی چربدستی بود كه به اسلام گرویده بود. ترجمه‌ی او در سال 1930 در لندن به چاپ رسید. دكتر ریچارد بل Dr. R. Bell استاد ادبیات عرب دانشگاه ادنبورگ نیز قرآن را ترجمه نمود كه در 1937-39 منتشر شد.
بالاخره ترجمه‌ی آرتور آربری است كه قرآن را در دو جلد به انگلیسی ترجمه و در سالهای 1953-55 در لندن منتشر نمود، ترجمه‌های دیگری هم به آلمانی (گریگول 1901، هنینگ 1901)، ایتالیایی (فراكوسی1955-1913، پوملی 1929 و بانزنی) و فرانسوی (ا. مونته 1929) منتشر شده است.
در بخش پیشین از كارهای ارجدارنولدكه، شوالی، ویل، گریم، فلوگل و دیگران هم ذكری كرده‌ایم. در اینجا از ترجمه‌ی معروف بلاشر باید یادی كرد. رژی بلاشر از مستشرقان بنام فرانسوی است كه سالیان دراز در مصر، سپس در دانشگاه سوربن و مدرسه‌ی السنه‌ی شرقی پاریس تدریس می‌كرد، قرآن را نیز ترجمه كرده كه در دو جلد به انضمام مقدمه‌ای در 1959 در پاریس چاپ شده است. بلاشر در میان خاورشناسان سعی كرده بیطرفی و بیغرضی نشان دهد و به همین دلیل ترجمه‌ی او را یكی از بهترین ترجمه‌ها به حساب آورده‌اند. مقدمه‌ی آن هم كه به یاری یكی از دوستان به تمامی ترجمه شده در جای خود بسیار ارجمند است. منتهی او در كار ترتیب آیات قرآنی روشی برگزیده كه خالی از نظرات شخصی نیست.
بلاشر كه بر اثر مطالعه‌ی نسخه‌های خطی امروز بكلی دید چشمان خود را از دست داده، در پاریس زندگی می‌كند. در آخرین دیداری كه با او دست داد، هنوز به همان روش خود و به آنچه در مقدمه‌ی ترجمه‌ی خود نوشته، وفادار بود.

پی‌نوشت‌ها

1. او اولین مترجم قرآن است. (المبسوط 1: 37) فاتحه را به فارسی ترجمه كرد كه در نماز می‌خواندند. تا زبانشان عربی گشت. قاله فی النهایه و الدرایه- النفخة الفارسیه- مناهل العرفان2: 55، حتی گفته‌اند ترجمه را بر پیامبراكرم ارائه نمود.
2. این قسمت بیشتر از نامه‌ی لووفرابل به سن برنارد كه بعداً ناشر در اول كتاب چاپ كرده فهمیده می‌شود. بلاشر، ص265 حاشیه 374.
3. بلاشر عین جمله‌ی او را نقل می‌كند. مقدمه بر قرآن: ص 265، حاشیه‌ی 375.
4. نورنبرگ1616میلادی، چاپ دوم 1623م.
5. زنجانی: تاریخ قرآن، ترجمه‌ی فارسی:113.
6. Chauvin:Bibliographie des ouvrages arabes... Liége 1907,1909,X. 126 Sqq
شوون صورت چاپ‌های مختلف این ترجمه را بدست می‌دهد.
7. بلاشر: ص 268، ح382.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط