‏اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل

اعتقاد به امام مهدى(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسيارى از مذاهب و اديان وجود دارد. نه تنها شيعه كه اهل تسنن و حتى پيروان اديان ديگر، مانند يهود، نصارا، زردشتيان و هندويان نيز به ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را انتظار مى‏كشند.
سه‌شنبه، 10 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
‏اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل
‏اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل
‏اعتقاد به مهدويت در ساير اديان و ملل

نويسنده:سيد حسين اسحاقى
اعتقاد به امام مهدى(ع) به عنوان مصلحى الهى و جهانى در بسيارى از مذاهب و اديان وجود دارد. نه تنها شيعه كه اهل تسنن و حتى پيروان اديان ديگر، مانند يهود، نصارا، زردشتيان و هندويان نيز به ظهور مصلحى بزرگ و الهى اذعان دارند و آن را انتظار مى‏كشند.

آيين هندوها

در كتاب «ويد» كه نزد هندويان از كتب آسمانى است، چنين آمده است:
پس از خرابى دنيا پادشاهى در آخرالزمان پيدا شود كه پيشواى خلايق باشد و نام او منصور(1) باشد و تمام عالم را بگيرد و به دين خود در آورد و همه كس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد بر آيد.(2)
در يكى ديگر از كتب مقدس هندوها آمده است:
دور دنيا تمام شود به پادشاه عادلى در آخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد. حق و راستى با او باشد. آن چه در دريا و زمين‏ها و كوه‏ها پنهان باشد همه را به دست آورد و در آسمان‏ها و زمين آن چه باشد خبر مى‏دهد. از او بزرگ‏تر كسى به دنيا نيامد.(3)
هم‏چنين در كتاب معروف هندوها چنين اشاره شده است:
پادشاهى به دولت دنيا، به فرزند سيّد خلايق در دو جهان (كشن) تمام شود و كسى باشد كه بر كوه‏هاى مشرق و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و فرشتگانْ كاركنان او باشند، جن و انس در خدمت او شوند و از «سودان» كه زير خط استواست تا سرزمين «تسعين» كه زير قطب شمالى است و ماوراى بحار را صاحب شود و دين خدا زنده گردد. و نام او «ايستاده» (قائم) باشد و خدا شناس باشد.(4)
به بيان زيباتر، در كتاب مهابا راتا و كتاب پورانه‏ها در اين خصوص آمده‏است:
همه اديان معتقدند كه در پايان هر دوره‏اى از تاريخ، بشر از لحاظ معنوى و اخلاقى رو به انحطاط مى‏رود و چون طبعاً و فطرتاً، در حال هبوط و دورى از مبدأ است و مانند احجار به سوى پايين حركت مى‏كند و نمى‏تواند به خودى خود به اين سير نزولى و انحطاط معنوى و اخلاقى خاتمه دهد، پس ناچار روزى يك شخصيت معنوىِ بلند پايه كه از مبدأ وحى و الهام سرچشمه مى‏گيرد، ظهور خواهد كرد و جهان را از تاريكى جهل و غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد و....(5)
اصولاً فتوريسم (Fotorism) يعنى اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى، عقيده‏اى است كه در كيش‏هاى آسمانىِ يهوديت (جودايسيم)، و زردشت (زوراستريانيسم)، مسيحيت (در سه مذهب عمده آن، يعنى كاتوليك، پروتستان و اردتدوكس) و خصوصاً دين مقدس اسلام به مثابه يك اصل مسلم گرفته شده است. درباره آن در مباحث تئولوژيك مذاهب آسمانى، رشته تئولوژى بيبلكيال، كاملاً شرح و بسط داده شده است.(6)

آيين زرتشتى

در كتاب‏هاى اوستا، زند، جاماسب نامه، داتستان دينيك، زراتشت نامه، موعودهايى معرّفى شده‏اند كه آنان را سوسيانت مى‏نامند. اين موعودها سه تن بوده‏اند كه مهم‏ترين آنان آخرين ايشان است و او را «سوسيانت پيروزگر» خوانده‏اند. اين سوشيانت، همان موعود است. چنان‏كه گفته‏اند: سوشيانت مزديسنان، به منزله گريشناى برهمنان بوداى پنجم بودائيان،(7) مسيح يهوديان، فارقليط عيسويان و مهدى مسلمانان است.

آيين يهود

يهوديان نيز كه خود را پيروان حضرت موسى(ع) مى‏دانند، منتظر موعودند. در آثار دينى يهود، اسفار تورات و ديگر كتاب‏هاى انبياى آنان همواره به موعود اشاره شده است. اما اين قوم، به حضرت مسيح(ع) و به حضرت محمد(ص) نگرويدند. بنابر اين، در برابر مسأله موعود و انتظار بسيار حساس و نگرانند. يهوديان نبايد به سادگى و غفلت از اين همه بشارت‏ها و اشارت‏ها بگذرند، بلكه بايد از ديگر منتظران، منتظرتر باشند و بيشتر به انتظار و آمادگى براى ظهور فكر كنند و از اين همه ظلم، خيانت، تجاوز و انسان كشى دست بردارند و از عواقب ظلم و ستم بترسند. آنان دو موعود كتاب‏هاى خود، يعنى مسيح(ع) و محمد(ص) را نپذيرفتند. اما از دست موعود سوم رها نخواهند شد.(8)
به هر حال، يهودى حق پوش چه بپذيرد يا نپذيرد در كتاب‏هاى يهوديت، عهد عتيق و دانيال پيامبر، كتاب حجى (حكا) ى پيامبر، صفينياى پيامبر، اسعياى پيامبر و زبور داود مطالبى درباره موعود آخر الزمان آمده است. پاره‏اى از علائم آخرالزمان، رجعت و شخصيت حضرت حجة بن الحسن المهدى(عج)، حتى اشاراتى درباره واقعه عاشورا در كتاب بشارات عهدين آمده است.
قرآن كريم مى‏فرمايد:
(وَ لَقَد كَتَبنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكر اَنَّ الاَرضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحوُن)(9)؛
علاوه بر ذكر تورات در زبور نيز نوشتيم كه بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد.
در متن زبور آمده است:
قوم‏ها را به انصاف داورى خواهد كرد، آسمان شادى كند و زمين مسرورگردد، دريا و پرى آن غرّش نمايند، صحرا و هر آن چه در آن است به‏وجد آيد. آن‏گاه تمام درختان جنگل مترنم خواهند نمود.(10) اما منتظران‏خداوند، وارث زمين خواهند شد، ... اما حليمان وارث زمين خواهند شد، زيرا كه بازوان شرير شكسته خواهد شد و اما صالحان را خداوند تأييد مى‏كند.(11)

آيين مسيحيت

در اين آيين، بشارت‏هاى روشن‏ترى درباره موعود آخرالزمان(عج) رسيده است. يكى از علل آن قرب زمان است، زيرا از نظر زمانى حضرت مسيح(ع) به امام مهدى(عج) نزديك‏تر است و از سويى، تحريف كمترى در اين آيين نسبت به يهوديّت صورت گرفته است. در اين خصوص مى‏توان به اناجيل متى، لوقا، مرقس، برنابا و مكاشفات يوحنا مراجعه كرد.
در انجيل متى فصل 24 مى‏خوانيم:
چون كه برق از مشرق بيرون مى‏آيد و تا به مغرب ظاهر مى‏گردد، آمدن فرزند انسان نيز چنين خواهد بود.... خواهند ديد فرزند انسان را بر ابرهاى آسمانى مى‏آيد با قدرت و جلال عظيم!
و در انجيل لوقا فصل دوازدهم آمده است:
كمرهاى خود را بسته و چراغ‏هاى خود را افروخته داريد و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود مى‏كشند تا هر وقت بيايد و در را بكوبد، بى درنگ براى او باز كنيد!
در كتاب‏هاى قديم چينيان، در عقايد هنديان، در بين اهالى اسكانديناوى و حتى در ميان مصريان قديم، بوميان آمريكايى، اهالى مكزيك و نظاير آن مى‏توان چنين انتظارى را مشاهده كرد. بنابراين، عقيده به ظهور رهايى بخشى بزرگ، برچيده شدن بساط ظلم و ستم از ميان انسان‏ها و برپايى حكومت حق و عدالت، منحصر به شرقى‏ها و مذاهب شرقى نيست، بلكه اعتقادى عمومى و جهانى است كه چهره‏هاى مختلف آن در عقايد اقوام گوناگون ديده‏مى‏شود و همه روشن گر اين حقيقت است كه اين اعتقاد كهن در فطرت و نهاد انسان و در دعوت همه پيامبران ريشه داشته است.
«برنارد بارلر» جامعه شناس آمريكايى در رساله نهضت منجى گرى وجود چنين اعتقادى را حتى در ميان سرخ‏پوستان آمريكايى نقل كرده، مى‏گويد:
در ميان قبايل سرخ پوست آمريكايى اين عقيده شايع است كه روزى گرد سرخ‏پوستان ظهور خواهد كرد و آنها را به بهشت زمين رهنمون خواهدساخت.(12)
در خاتمه اين بحث بايد گفت: السلام على مهدى الأُمم و جامع الكلم؛ سلام بر مهدى، كه امت‏ها از او سخن گفته‏اند، همو كه همه اقوام و افكار را متحد مى‏كند و زير يك پرچم گرد مى‏آورد.

امام مهدى(عج) در منابع اهل سنت

مدارك و روايات موجود درباره مهدى و ظهور ايشان، منحصر به يك مذهب از مذاهب اسلامى، يعنى شيعه نيست، بلكه كتاب ها و مدارك همه مذاهب اسلامى ديگر، از جمله حنفى، شافعى، مالكى و حنبلى نيز سرشار از روايات نبوى درباره مهدى و ظهور او است. در كتاب‏هاى حديث، تفسير، تاريخ، مناقب و فضايل، كلام و اعتقادات، حتى لغت و ادبيات، تصوف و عرفان، جغرافيا و بلدان و ديوان‏هاى شاعران به ذكر احاديث و مطالبى پرداخته شده كه مربوط به مهدى است. اين اتفاق نظر به حدّى است كه حتى تندروترين گروه‏هاى اسلامى، يعنى وهابيان نيز اين موضوع را پذيرفته و به‏طور جدّى از آن دفاع كرده‏اند و آن را از عقايد قطعى و مسلم اسلامى مى‏دانند. بيانيه رابطة العالم الاسلام كه از بزرگ‏ترين مراكز دينى وهّابى‏ها در مكه است، در اين خصوص جالب توجه است.

يك سند زنده

حدود سه سال قبل شخصى به نام ابو محمد از كنيا سؤالى درباره ظهور مهدى منتظر از اين مركز كرده است. دبير كل رابطه، محمد صالح القزاز در پاسخى كه براى او فرستاده، ضمن تصريح به اين كه «ابن تيميه» مؤسس مذهب وهابيان نيز احاديث مربوط به ظهور مهدى را پذيرفته و متن رساله كوتاهى را كه پنج تن از علماى معروف فعلى حجاز در اين زمينه آماده كرده‏اند براى او فرستاد. در اين رساله پس از ذكر نام حضرت مهدى و محل ظهور او، يعنى مكه آمده است:
به هنگام ظهور فساد در جهان و انتشار كفر و ستم خداوند به وسيله او (مهدى) جهان را پر از عدل و داد مى‏كند، همان‏گونه كه از ظلم و ستم پر شده است. او آخرين خلفاى راشدين دوازده گانه است كه پيامبر(ص) در كتب صحاح از آنها خبر داده است. احاديث مربوط به مهدى را بسيارى از صحابه نقل كرده‏اند.(13)
در ادامه مى‏گويد:
در بسيارى از كتب معروف اسلامى و متون اصلى حديث پيامبر(ص) اعم‏ازسنن، معاجم و مسانيد آمده است، از جمله سنن ابو داود، ترمذى،ابن‏ماجه، ابن‏عمرو دانى، مسند احمد، و ابى‏يعلى و بزّار، مستدرك‏حاكم، معاجم طبرانى (كبير و اوسط)، خطيب در تاريخ بغداد، ابن‏عساكر در تاريخ دمشق و....
در خاتمه آمده:
بنابر اين، اعتقاد به ظهور مهدى (بر هر مسلمانى) واجب است و اين جزء عقايد اهل سنت و جماعت محسوب مى‏شود و جز افراد نادان و بى‏خبر يا بدعت‏گذار آن را انكار نمى‏كنند.(14)

سخنان عالمان اهل سنّت

اكنون مناسب است سخنان عالمان اهل سنّت را درباره حضرت مهدى(عج) در اين‏جا بياوريم:

ابن حجر هيثمى شافعى:

ابوالقاسم، محمد، الحجّه، عمر او پس از درگذشت پدرش پنج سال بود، خداوند در همين عمر، به او حكمت ربانى عطا كرد. او را «قائم منتظر» گويند. اخبار متواتر رسيده است كه مهدى از اين امت است و عيسى(ع) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر مهدى نماز خواهد خواند.(15)

عمادالدين ابن كثير دمشقى:

مقصود از پرچم‏هاى سياه (كه در روايات مهدى ذكر شده است)، پرچم‏هاى‏سياهى نيست كه ابو مسلم خراسانى برافراشت و دولت بنى‏اميه راساقط كرد، بلكه مقصود پرچم‏هاى سياهى است كه ياران مهدى خواهندآورد.(16)

ابن ابى الحديد:

ميان همه فِرَق مسلمين اتفاق قطعى است كه عمر دنيا و احكام و تكاليف پايان‏نمى‏پذيرد، مگر پس از ظهور مهدى(عج).(17)

صدرالدين قونوى:

پس از مرگ من، آن چه از كتاب هايم كه درباره طب و حكمت است و همچنين كتاب‏هاى فلسفه، همه را بفروشيد و پول آن را به فقرا صدقه بدهيد و كتاب‏هاى تفسير و حديث و تصوف را در كتابخانه نگاه داريد. در شب اوّل مرگ من، هفتاد هزاربار كلمه توحيد (لا إله إلّا اللّه) را بخوانيد و سلام مرا به مهدى(عج) برسانيد.(18)

محمد بن بدرالدين رومى:

خداوند به وسيله حضرت محمد(ص) نبوت تشريعى را ختم كرده و ديگر تاروز قيامت پيامبرى نخواهد آمد. هم‏چنين خدا به وسيله فرزند صالح‏پيامبر، همو كه داراى نام پيامبر (محمد) و كنيه پيامبر (ابوالقاسم) است ولايت تامه و امامت عامه را ختم خواهد كرد و اين ولى، همان كس است كه مژده داده‏اند كه زمين را چنان‏كه از جور و ستم لبريز شده باشد، از عدل و داد لبريز بسازد و ظهور او به ناگهان اتفاق بيفتد. خداوندا! اين همه پريشانى و گرفتارى را از اين امت به بركت ظهور و حضور او برطرف فرما!إنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بعيداً وَ نَراه قَريباً؛ كسانى ظهور او را بعيد و ناشدنى مى‏پندارند و ما آن را شدنى و نزديك مى‏دانيم.(19)

شيخ عبدالحق دهلوى:

احاديث بسيارى كه به حد تواتر رسيده است وارد شده كه مهدى از اهل بيت پيامبر است، از اولاد فاطمه(س).(20)

احمد امين مصرى:

اهل سنت به مهدى و مسأله مهدى يقيناً ايمان دارد.(21)

شيخ محمد عبده:

خاص و عام مى‏دانند كه در اخبار و احاديث ضمن شمردن علائم قيامت، آمده‏است كه مردى از اهل بيت پيامبر(ص) خروج مى‏كند كه نام او مهدى است. او زمين را، پس از آن كه از جور و بيداد آكنده باشد، از عدل و داد آكنده مى‏سازد.(22)

نظر متفكران غربى درباره مهدويت

«برنارد شاو» فيلسوف برجسته انگليسى صريحاً به زنده بودن دين اسلام اعتراف كرده، اعلام نمود:
من هميشه نسبت به دين محمد(ص) به واسطه خاصيت زنده بودن شگفت آور آن نهايت احترام را داشته‏ام. به نظر من اسلام تنها مذهبى است كه استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغير زندگى و مواجهه با قرون مختلف را دارد. من چنين پيش بينى مى‏كنم و هم اكنون هم آثار آن پديدار شده است كه ايمان محمد مورد قبول اروپاى فردا خواهد بود.(23)
آن‏گاه كه برناردوشاو جهان گير شدن آيين اسلام را پيش بينى مى‏كرد وآن‏را مورد قبول مردم اروپا مى‏دانست و معتقد بود كه تنها اسلام مى‏تواندمشكلات جهان را حل كند، اروپاييان با بى‏اعتنايى از كنار اين‏نظريه‏مى‏گذشتند. اما امروز حقيقت سخنان او و ساير متفكران آزادانديش براى غربيان آشكار شده است. گرايش روز افزون مردم جهان به اسلام نشانه بارزى است براى صحت پيش بينى‏هاى او. امروزه كسانى كه در آمريكا و اروپا به اسلام مى‏گروند همان حقايقى را مى‏يابند كه متفكران غربى، آنها را از ويژگى‏هاى اسلام معرفى مى‏كنند كه عامل نجات بخش بشريت و پناهگاه امن معنوى براى انسان‏هاى سرگشته غربى است. يك تازه مسلمان آمريكايى مى‏گويد:
اين آيين قادر است فشارهاى جامعه بى‏بنياد و مصرفى آمريكا را كه متوجه افراد است، برطرف كند. اسلام نه تنها يك دين، بلكه يك شيوه درست زندگى نيز مى‏باشد.(24)
«داگلاس جانسون» از مركز تحقيقات بين المللى و استراتژيك و نويسنده كتاب مذهب عنصر مفقوده در فن حكومت مى‏گويد:
جهان به مذهب روى مى‏آورد. هنگامى كه حكومت‏هاى غير مذهبى نيازهاى مردم را بر آورده نكنند، پيام‏هاى مذهبى فضاى خالى را پر مى‏نمايند.(25)
بنابراين، نوعى خود آگاهى و رشد معنوى در دنياى در حال تكامل و رشد، ديده مى‏شود كه فراتر از ماديات عمل كرده و حتى ماديات را عامل توقف و مانع رشد و تكامل مى‏داند، افرادى نظير «تدد انليز» اهل «فيلاد لفيا» هر هفته ادبيات سال 2000 را بررسى مى‏كند، شديداً به اين باور ايمان دارد كه هزاره بعدى زمان ظهور منجى آخرالزمان است.(26)

صاحب الزمان(عج) از نگاه هانرى كربن

پروفسور «هانرى كربن» ايران شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپاييانى است كه در دوران زندگى علمى خود تمايل قلبى و يقين عينى و عقلانى به وجود مبارك امام عصر(عج) و معنويت بى‏بديل ساير ائمه شيعه(ع) يافته‏بود.
به عقيده كربن، مفهوم ولايت در اين دوران طولانى انتظار، همان هدايت ارشادى امام است كه «اسرار» اصول عقايد را مى‏آموزد. اين مفهوم از سويى، شامل مفهوم معرفت است و از سوى ديگر، واجد معناى محبت؛ يعنى معرفتى كه فى‏نفسه متمركز و نيرومند است.(27)
كربن در بخشى از كتاب تاريخ فلسفه اسلامى ضمن نقل روايتى مشهور از پيامبر اكرم(ص) كه مى‏گويد:
اگر تنها يك روز به پايان جهان باقى مانده باشد، خداوند آن روز را چندان طولانى خواهد كرد تا مردى از ذرّيه من كه نامش نام من و كنيه‏اش كنيه من خواهد بود، ظهور كند. او زمين را از هماهنگى و عدل پر خواهد ساخت چنان‏كه تا آن هنگام از خشونت و جور پر شده است.
به تفسير اين روايت پرداخته و مى‏نويسد:
روزى كه چنين طولانى خواهد شد، زمان غيبت است و اين حديث صريح طنين خود را در همه قرون و در تمام مراتب شعور و ضمير شيعه منعكس ساخته است.
كربن پس از اذعان به اين نكته كه امامان همه نور و حقيقت واحدى هستند كه در دوازده شخص متمثل شده‏اند، مى‏نويسد:
وقتى نسبت لاهوت و ناسوت را در شخص امامان در نظر بگيريم، مى‏بينيم مسأله به هيچ روى شبيه به اتحاد اُقنومى در طبيعت نيست، امامان، ظهورات و تجليات الهى هستند، قاموس فنى زبان، كلمات (ظهور و مظهر) را پيوسته به مقابله با عمل آيينه باز مى‏گرداند، پس بدين‏گونه امامان هم چون ظهور الهى، بى‏هيچ كم و بيش «اسماء الله» مى‏باشند و به اين عنوان از دو مهلكه تشبيه و تعطيل مصونند.(28)

پی‏نوشت‏ها:

1. در زيارت عاشورا «مع امام منصور من اهل بيت محمد(ص)» و دعاى ندبه «أين المنصور على من اعتدى عليه» شايد به همين مناسبت باشد. محدث نورى در كتاب نجم الثاقب مى‏نويسد: در ذخيره و تذكره آمده كه منصور اسم آن جناب در كتاب ويد براهمه است.
2. بشارات عهدين، ص 245، به نقل از: پيشواى دوازدهم، حجةبن الحسن المهدى(عج).
3. سبك از كتاب مقدس هندوها.
4. اوپانيشاد، ص 737.
5. معارف اسلامى در جهان معاصر، ص 245.
6. مجموعه حكم، سال سوم، شماره 1 و 2، مقاله سيد هادى خسروشاهى.
7. دائرة المعارف فارسى، ج 1، ص 1373.
8. در بعضى از روايات آمده كه جماعتى از يهوديان گرد «دجّال» را مى‏گيرند و با ظهور مهدى، فرود آمدن عيسى(ع)، كشته شدن دجال، آنان نيز قتل عام مى‏شوند.
9. انبياء (21) آيه 105.
10. مزامير، مزمور 10 - 13.
11. مزامير، مزمور 37.
12. ر. ك: مكارم شيرازى، حكومت جهانى مهدى(عج)، ص 58 - 59.
13. بيست نفر از صحابه از جمله على(ع)، عثمان، طلحه، عبدالرحمن عوف، عبدالله بن عباس، عمار ياسر، عبدالله بن مسعود، و... را آورده است.
14. به نقل از: حكومت جهانى مهدى، ص 144 - 155 با تلخيص.
15. المهدى الموعود، ج 1، ص 200.
16. همان، ج 2، ص 72.
17. لطف اللَّه صافى، منتخب الاثر، ص 3 - 5.
18. محمد سعيد موسوى هندى، الامام الثانى عشر، ص 77.
19. همان، ص 77.
20. منتخب الاثر، ص 3.
21. شيخ محمد جواد مغنيه، المهدى المنتظر و العقل، ص 59.
22. رشيد رضا، تفسير المنار، ج 6، ص 57.
23. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.
24. روزنامه جمهورى اسلامى، 73/5/24، ص 11.
25. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «نقش كليدى مذهبى در سياست بين المللى» ترجمه: فريند پرتو، 6ژوئيه 1996، ص‏1.
26. موعود، شماره 9، ص 66، به نقل از: مقاله «در جستجوى آخرالزمان»، نوشته ژان سبايستين ستلى، 30 دسامبر 1995، ص 1.
27. امين ميرزايى، موعود، شماره چهاردهم.
28. هانرى، كربن، تاريخ فلسفه اسلامى، ترجمه اسدالله مبشرى.

منبع: سپيده اميد ، سيد حسين اسحاقى ، مركز پژوهشهاى اسلامى صدا و سيما




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط