سيماى معصومین(علیهم السلام) در انديشه‏امام خمينى(ره)

امام، حضرت زهرا را زنى مى‏داند كه عالم به وى افتخار مى‏كند. او كسى است كه در مقابل حكومتهاى جبار ايستاد و خطبه‏خواند. امام روز ولادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را روز بزرگى مى‏شمارد و او رازنى برابر با همه مردان مى‏داند. زنى كه انسان نمونه شمرده‏مى‏شود و تمام هويت انسان در او جلوه‏گر است. زنى كه افتخارخاندان وحى است و چون خورشيدى بر تارك اسلام مى‏درخشد. امام ازاحترام بى‏حد رسول خدا(صلی الله علیه واله) به اين مولود شريف
چهارشنبه، 11 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سيماى معصومین(علیهم السلام) در انديشه‏امام خمينى(ره)
سيماى معصومین(علیهم السلام) در انديشه‏امام خمينى(ره)
سيماى معصومین(علیهم السلام) در انديشه‏امام خمينى(ره)

نويسنده: ع. امين
امام راحل به اهل‏بيت(علیهم السلام) عشق مى‏ورزيد و اين كار را افتخارى‏بزرگ مى‏شمرد. نظرهاى آن بزرگوار در باره هريك از معصومان‏عليهم‏السلام شنيدنى و جالب توجه مى‏نمايد. بنابراين، بى‏هيچ توضيحى،به مرور اين بخش از سخنان امام مى‏پردازيم:

حضرت زهرا(سلام الله علیها) :

امام، حضرت زهرا را زنى مى‏داند كه عالم به وى افتخار مى‏كند. او كسى است كه در مقابل حكومتهاى جبار ايستاد و خطبه‏خواند.
امام روز ولادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را روز بزرگى مى‏شمارد و او رازنى برابر با همه مردان مى‏داند. زنى كه انسان نمونه شمرده‏مى‏شود و تمام هويت انسان در او جلوه‏گر است. زنى كه افتخارخاندان وحى است و چون خورشيدى بر تارك اسلام مى‏درخشد. امام ازاحترام بى‏حد رسول خدا(صلی الله علیه واله) به اين مولود شريف ياد مى‏كند و آن رانشانه جايگاه ويژه زن در جامعه مى‏داند كه اگر برتر از مردنباشد، كمتر نيست.
از نظر امام، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عنصر تابناكى است كه زيربناى‏فضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفه‏الله در جهان است. او ازمعجزه‏هاى تاريخ و افتخارهاى عالم وجود است. امام معتقد است‏تاويل «ليله مباركه‏» در آيه (اناانزلناه فى‏ليله مباركه)
فاطمه(سلام الله علیها) است. رهبر راحل انقلاب تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ازتعقيبات شريفه و از افضل تعقيبات مى‏داند و بر اين باور است كه‏اگر چيزى بهتر از آن بود، رسول خدا(صلی الله علیه واله) آن را به فاطمه(سلام الله علیها) عطامى‏فرمود.

حضرت على(علیه السلام):

حضرت امام در باره منزلت امام على(علیه السلام) مى‏فرمايد: «ملائكه‏بالشان را زير پاى اميرالمومنين(علیه السلام) پهن مى‏كنند، چون مردى است‏كه به درداسلام مى‏خورد; اسلام را بزرگ مى‏كند; اسلام به واسطه اودر دنيا منتشر مى‏شود و شهرت جهانى پيدا مى‏كند; با زمامدارى آن‏حضرت جامعه‏اى خوشنام و آزاد و پرحركت و پرفضيلت‏به وجودمى‏آيد. البته ملائكه براى حضرتش خضوع مى‏كنند و همه براى اوخضوع و خشوع مى‏كنند. حتى دشمن در برابر عظمتش تعظيم مى‏كند.»
امام خمينى(ره) اميرمومنان را ظل الله (سايه خدا) مى‏داند، سايه‏اى كه هيچ حركتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.
بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امير(علیه السلام) را معلم همه بشر و مردى‏كه معجزه بود و كسى نمى‏تواند مثل او باشد مى‏داند. شخصيتى‏بى‏نظير كه امور متضاد را در خودش جمع كرده است; همراه با قوه‏بازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشيرمى‏كشد و اشخاص منحرف را درو مى‏كند، ولى با عاطفه است. روزهاروزه‏دار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار ركعت نمازمى‏خواند. غذايش از نان و سركه يا حداكثر زيت و نمك است، ولى‏در عين حال آن قدر قدرت بدنى دارد كه در خيبر را مى‏كند وچندين ذراع دور مى‏اندازد; كارى كه چهل نفر نمى‏توانستند بكنند.

امام حسن(علیه السلام)

امام خمينى(ره) در باره قيام امام حسن(علیه السلام) عليه معاويه مى‏گويد:
در وقتى كه همه با آن مردك (معاويه) بيعت كرده بودند و سلطانش‏حساب مى‏كردند، امام حسن(علیه السلام) قيام كرد. و وقتى گروهى نگذاشتند قيام ادامه يابد، با شرايطى صلح كرد كه معاويه را مفتضح نمود; همان قدر كه سيدالشهدا يزيد را مفتضح كرد. امام معقتد است‏گرفتارى امام حسن(علیه السلام) از دوستان و اصحابش بيشتر از ديگران بود.
آنها به نقشه‏هاى امام توجه نداشتند و افكارشان ناقص بود وامام را اذيت و با دشمنش معاهده كردند.

امام حسين(علیه السلام)

امام خمينى(ره) در باره قيام سيدالشهدا(علیه السلام) و اصحاب و بستگانش‏معتقد است: چون قيام لله بود، اساس سلطنت‏يزيد خبيث راشكستند. اساس سلطنتى كه مى‏خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتى‏در آورد، نابود كردند.
سيدالشهدا(علیه السلام) تمام اصحاب و جوانان و مال و منال و هرچه راداشت، در راه خدا و براى تقويت اسلام و خالفت‏با ظلم وامپراتورى قدرتمندتر از امپراتوريهاى امروزى داد، و اسلام‏و مذهب را بيمه كرد.
امام حسين(علیه السلام)، در نظر بنيانگذار جمهورى اسلامى، شخصيت عظيمى‏است كه از عصاره وحى الهى تغذيه كرد و در خاندان سيد رسل محمد مصطفى و سيد اوليا على مرتضى تربيت ‏شد و در دامن صديقه طاهره‏ بزرگ گرديد و با فداكارى بى‏نظير و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى‏ به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام رانجات بخشيد.
امام خمينى(ره) قيام امام حسين(علیه السلام) را نهى از منكر و استنكارظالمان مى‏داند و معتقد است: سيدالشهدا همه عمر و زندگى‏اش رابراى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و مفاسدى كه ايجادمى‏كنند، صرف كرد.

امام سجاد(علیه السلام)

امام خمينى(ره) به گريه‏ها و مناجات و ناله‏هاى على‏بن الحسين(علیه السلام) توجه مى‏كند و مى‏گويد:
اين ادعيه و مناجاتها، قيام به وظيفه بندگى در مقام عبوديت‏است. ... سيدالساجدين و زين العابدين شبيه‏ترين مردم به حضرت‏على(علیه السلام) در فقه و ظواهر بود و رنگش از بيدارى شبانه، زرد شده وچشمانش از گريه سوخته بود. پيشانى مباركش از سجده بسيار مجروح‏شده و ساقها و قدمهايش از نماز ورم كرده بود. ولى باز معتقدبود به اندازه على(علیه السلام) عبادت نكرده است.
در باره عبادت و تلاوت قرآن حضرت سجاد(علیه السلام) مى‏گويد:
بعضى از شنيدن آن (تلاوت قران حضرت سجاد(علیه السلام ‏» غش مى‏كردند.
وقتى حضرت على بن الحسين به نماز مى‏ايستاد، رنگش متغير مى‏شد; و وقتى سجده مى‏كرد، سرش را بلند نمى‏كرد تا آن كه عرق از اومى‏ريخت; و به هنگام نماز مثل، ساقه درختى بود كه حركت نمى‏كرد.
امام، حضرت سجاد(علیه السلام) را از بزرگترين نعمتهايى مى‏داند كه ذات ‏مقدس حق بربندگانش منت نهاده ، تا طريق عبوديت را به آنان‏بفهماند. امام از همگان مى‏خواهد در حالات آن حضرت و مناجات آن‏بزرگوار با حضرت حق و دعاهاى لطيف آن سرور، كه كيفيت آداب‏عبوديت را به بندگان خدا تعليم مى‏دهد، بينديشند. در باورامام، مناجات آن بزرگواران براى تعليم بندگان نبوده; و اين‏كلامى بى‏مغز و باطل است كه از جهل به مقام ربوبيت و معارف‏اهل‏بيت صادر شده; بلكه خوف و خشيت آنها بيشتر بوده و عظمت وجلال حق در قلب آنها بيشتر تجلى نموده است.
امام(ره)، ادعيه حضرت سجاد(علیه السلام) را سازنده مى‏داند و معتقد است:
اگر مردمان بفمهند اين ادعيه چه كرده و چطور مى‏تواند تجهيزكند، نمى‏گفتند ادعيه براى چيست. امام منبر حضرت سجاد(علیه السلام) را در حضور يزيد افشاگرانه و روشنگرمى‏داند.

امام باقر(علیه السلام)

امام(ره)، حضرت باقر(علیه السلام) را عالم آل محمد(صلی الله علیه واله) و عاشق جمال حق‏مى‏خواند و مى‏فرمايد:
«صدقه را پس از وقوع در دست‏سائل، مى‏بوييد و مى‏بوسيد واستشمام رايحه طيبه محبوب از آن مى‏كرد. و خدا مى‏داند براى آن‏ذات مقدس و عاشق مجذوب چه راحت نفس و سكونت‏خاطرى پيدا مى‏شد;و چطور آن اشتعالات قلبيه و احتراقات شوقيه باطنيه (را) اين‏عشقبازى خاموش مى‏كرد.»
امام مى‏گويد: آن حضرت در محلى كه داشتند كار مى‏كردند، به رغم‏اين كه مسووليت معنويشان و كار تبليغى و تعليمى‏شان زياد بود ، به ايشان عرض كردند: اين كار را به ما واگذار كن. حضرت فرمود: ميل دارم خودم كار كنم، حرارت آفتاب را در بدنم حس كنم. و اين‏ارزش است كه شخص اول عالم اسلام و داراى آن مقامات، كار كند وبياموزد ارزش كار چقدر است.
امام خمينى باقرالعلوم(علیه السلام) را بالاترين شخصيت تاريخ مى‏داند; شخصيتى كه جز خدا و رسول(صلی الله علیه واله) و امامان‏عليهم السلام كسى نمى‏تواند مقامش را درك كند.

امام صادق(علیه السلام)

امام خمينى(ره) معتقد است: آنچه از عبادت براى حضرت صادق(علیه السلام) حاصل شده ، براى ديگران ممكن نيست. او مى‏گويد: آن حضرت براى‏شكرگزارى صدقه مى‏داد و شكرگزارى را محبوبترين كارها مى‏دانست.
آن حضرت در وضعى كه زير فشار حكام ستمكار بود و در حال تقيه‏ به سر مى‏برد و قدرت اجرايى نداشت و بسيارى از اوقات تحت ‏مراقبت و محاصره بود، براى مسلمانان تكليف معين مى‏كرد. و حاكم‏ و قاضى نصب مى‏فرمود; زيرا مردانى كه داراى سطح فكر وسيع‏ باشند، هيچ‏گاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود كه درزندان و اسارت به سر مى‏برند و معلوم نيست آزاد شوند.
نمى‏انديشند. آنها براى پيشبرد هدف خويش در هر وضع كه باشند نقشه مى‏كشند، تا بعدا اگر توانستند آن را اجرا كنند يا ديگران‏كه بعد از دويست، سيصدسال مى‏آيند، دنبال اين طرح بروند. امام‏صادق(علیه السلام) با اين عمل خويش به فكر آينده امت و بشر و همه عالم‏بود و مى‏خواست‏بشر را اصلاح و قانون عادلانه را اجرا كند. امام‏خمينى(ره) طرحهاى امام صادق(علیه السلام) را درجهت آگاهى ملت اسلام وروشن ساختن وضع حكومت اسلامى مى‏داند.

امام كاظم(علیه السلام)

امام خمينى(ره) دستگيرى و حبس حضرت موسى بن جعفر(علیه السلام) به دست‏هارون‏الرشيد را به خاطر قدرت طلبى خلفاى عباسى مى‏داند. (الملك‏عقيم) و معتقد است: خلفا مى‏دانستند اولاد على(علیه السلام) داعيه خلافت وتشكيل حكومت اسلامى را دارند و خلافت و حكومت را وظيفه خودمى‏دانند; زيرا وقتى از آنها خواسته شد حدود «فدك‏» را تعيين‏كنند، حدود كشور اسلامى را تعيين كردند، يعنى اين حدود حق آنها بود و مى‏بايست‏بر آن حكومت داشته باشند. حكام جائر مى‏دانستنداگر امام موسى‏بن جعفر(علیه السلام) آزاد باشد، زندگى را بر آنها حرام‏خواهد كرد و ممكن است زمينه‏اى فراهم شود كه حضرت قيام كند وسلطنت را براندازد.
امام راحل(ره) مى‏فرمايد: موسى بن جعفر در حبس هم مقابله مى‏كرد و مخالف با رژيم طاغوتى بود. مسلما هفت‏سال و احتمالا چهارده سال امام در حبس بود; زيرا اين‏راهى است كه همه اولياى خدا پيمودند.

امام رضا(علیه السلام)

امام خمينى(ره) توصيه امام رضا(علیه السلام) به فرزندش حضرت جواد(علیه السلام) راذكر مى‏كند كه به وى فرمود: همراه خود اموالى بردار و هركس ازتوچيزى خواست، انفاق كند.
امام خمينى(ره) تزوير مأمون و گفتن «يابن عم‏» و «يابن‏رسول الله‏» به امام رضا(علیه السلام) را به خاطر بازداشتن آن حضرت ازقيام و حفظ سلطنت‏خود مى‏داند و معتقد است: اگر امام(علیه السلام) دربارى مى‏شد، كمال عزت و احترام را به او مى‏گذاشتند و دستش راهم مى‏بوسيدند.
او مى‏گويد: حضرت رضا به رغم ابتلائات و مصيبتهاى معنوى كه‏داشتند، اختلافى در امت ايجاد نكردند و با آرامش راه خود را به‏پيش بردند و آرامش ملت را حفظ كردند. در نگاه امام راحل،آستان قدس رضوى محل تجلى نور و مكان توجه ملائكه‏الله است. آن‏بزرگوار همواره مشتاق بود به پاى بوسى امام هشتم(علیه السلام) مشرف شود.
او مركز ايران را حرم حضرت رضا(علیه السلام) مى‏دانست و اميدوار بود همه‏خدمتگزار آستان قدس رضوى باشند. امام خدمتگزارى به آن آستان‏را باعث‏خوشبختى و همه را محتاج توجه خاص حضرت رضا(علیه السلام)به شمارمى‏آورد. او مى‏فرمود:
همه در آن مركز بايد آستان بوسى كنيم و بايد اظهار تاسف كنيم‏دستمان از آن جا كوتاه است.
همه حضرات ائمه (علیهم السلام) از ديدگاه امام خمينى قدس سره داراى جايگاهى رفيع بوده‏اند. حضرت امام خمينى به تناسب مباحث مطروحه درباره آن حضرات و يا از چشمه جوشان معرفت آن مطالبى بيان فرموده‏اند.
در اين نوشتار قطره‏اى از درياى معارف امام خمينى در ارتباط به حضرات امام جواد، امام هادى و امام عسگرى (علیه السلام) ذكر مى‏شود.

سفارش امام رضا (علیه السلام) به امام جواد (علیه السلام)

در حديث است كه حضرت رضا (علیه السلام)به حضرت جواد (علیه السلام) مرقوم فرمود:«شنيدم غلامان تو وقتى سوار مى‏شوى تو را خارج مى‏كنند از در كوچك آنها بخل مى‏كنند و مى‏خواهند تو به كسى چيزى ندهى. به حق من بر تو كه بيرون رفتن و داخل شدنت نباشد مگر از در بزرگ. و وقتى سوار شدى همراه خود طلا و نقره بردار و هيچ كس از تو سؤالى نكند مگر آنكه به او عطا نمايى. و از عموهاى تو هر كس از تو سؤالى كرد، كمتر از پنجاه دينار به او مده و اگر بيشتر خواستى بدهى اختيار با توست و من اراده كردم به اين امر اينكه خداوند مقام تو را رفيع فرمايد پس انفاق كن و ترس مكن كه خداوند بر تو سخت گيرى فرمايد.»

مالكيت‏خداوند از نگاه امام (ره)

حضرت امام در توضيحى پيرامون مالكيت‏خداوند مى‏فرمايد:
بدان كه مالكيت‏حق تعالى مثل مالكيت‏بندگان نيست. مملوكات خود را; و مثل مالكيت‏سلاطين نيست مملكت‏خود را چه كه اين‏ها اضافاتى است اعتباريه و اضافه حق به خلق از اين قبيل نيست گر چه در نزد علماى فقه اين طور مالكيت‏براى حق تعالى طولا ثابت است و آن نيز منافات با آن چه در اين نظر ملحوظ و مذكور است ندارد ...
و اما مالكيت‏حق تعالى كه به اضافه اشراقيه و احاطه قيوميه است مالكيت ذاته حقه است كه به هيچ وجه شائبه تباين ازلى در ذات و صفاتش با موجودى از موجودات نيست ... چنانچه اشاره به اين معنى ممكن است‏باشد،... و قول حضرت امام على النقى (علیه السلام):«و اعلم انه اذا كان فى السماء الدنيا فهو كما هو على العرش و الاشياء كلها له سواء علما و قدرة و ملكا و احاطة‏»

نشاط در نماز

حضرت امام خمينى در كتاب «آداب نماز» آدابى را كه براى تمام حالات نماز بلكه در تمام عبادات و مناسك ضرورى است مى‏شمارد.
از جمله آن آداب «نشاط و بهجت‏» است در اين فصل امام خمينى قدس سره حديثى را از امام حسن عسگرى (علیه السلام) نقل مى‏فرمايد كه چنين است:
«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها»
و اين دستور جامعى است كه فرموده‏اند در هنگام نشاط و بهجت قلوب وديعه به آنها بسپاريد. و در وقت نفار و گريز آنها را راحت‏بگذاريد پس در كسب معارف و علوم نيز اين آدب را بايد منظور داشت و قلوب را با كراهت و تنفر وادار به كسب نكرد.

امام زمان(علیه السلام)

امام خمينى(ره) امام زمان را بزرگ مجاهد عالم بشريت مى‏داند ومعتقد است: براى اجراى عدالت، كسى جز مهدى موعود نبوده است...
هريك از انبيا كه آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصود آنهااجراى عدالت در همه عالم بود، ولى موفق نشدند. حتى رسول‏الله(صلی الله علیه واله) كه براى اصلاح و تربيت‏بشر و اجراى عدالت آمده بود،موفق نشد و كسى كه موفق خواهد شد عدالت را در تمام دنيا اجراكند، چه عدالت در زمين براى رفاه مردم و چه عدالت در تمام‏مراتب انسانيت، حضرت مهدى موعود است كه ذخيره الهى است.
«او ابر مردى است كه جهان را از شرستمگران و دغلبازان تطهيرمى‏نمايد; و زمين را پس از آن كه ظلم و جور آن را فراگرفته، پراز عدل و داد مى‏نمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفان‏جهان را وارثان ارض مى‏نمايد. و چه مسعود و مبارك است روزى كه‏جهان از دغلبازى‏ها و فتنه‏انگيزى‏ها پاك شود و حكومت عدل الهى‏بر سراسر گيتى گسترش يابد و منافقان و حيله‏گران از صحنه خارج‏شوند و پرچم عدالت و رحمت‏حق تعالى بر بسيط زمين افراشته گرددو تنها قانون عدل اسلامى بر بشريت‏حاكم شود و كاخهاى ستم وكنگره‏هاى بيداد فروريزد و آنچه غايت‏بعثت انبيا عليهم‏صلواه‏الله و حاميان اولياعليهم السلام بوده، تحقق يابد وبركات حق تعالى بر زمين نازل شود و قلمهاى ننگين و زبانهاى‏نفاق افكن شكسته و بريده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتوافكن گردد و شياطين و شيطان صفتان به انزوا گرايند وسازمانهاى دروغين حقوق بشر از دنيا برچيده شوند; و اميد است‏كه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور اين مولود فرخنده‏هرچه زودتر فرا رساند و خورشيد هدايت و امامت را طالع‏فرمايد.» امام خمينى(ره) صاحب اصلى انقلاب اسلامى را حضرت‏مهدى(علیه السلام) مى‏داند. تقويت ايمان ملت ايران را يكى از علائم ظهوربقيه‏الله - ارواحناله الفداء بر مى‏شمرد. نيمه شعبان رابزرگترين عيد مسلمانان و بلكه بشر مى‏خواند و مى‏فرمايد: بايدخود را براى آمدن آن حضرت آماده كنيم.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله)
در پايان اين مقاله و در بخش ويژه به ذكر گفتار و نوشتار امام‏خمينى(ره) در باره پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) مى‏پردازيم:
آن بزرگوار ولادت پيامبر(صلی الله علیه واله) را ولادت خيرات و بركات و كوبيدن‏ظلم و خاموش شدن بتكده‏ها و آتشكده‏ها مى‏شمارد. و گسترش توحيد وعدل در عالم را به واسطه پيامبر(صلی الله علیه واله) مى‏داند.
امام در باره منزلت اجتماعى پيامبر(صلی الله علیه واله) مى‏فرمايد: ايشان ازميان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود.
ايشان شبانى كرده بود، ولى به سبب لياقت ذاتى كه داشت، خداونداو را انتخاب كرد.
در نگاه امام راحل(ره)، پيامبر(صلی الله علیه واله) عابدى مقيد به نماز،خيرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدرى رياضت كشيد و قيام براى حق كرد كه قدمهايش ورم كرد واز سوى خدا آيه (ماانزلنا عليك القرآن لتشقى) نازل گشت.
جبرئيل كليد خزائن ارض را براى ايشان آورد، ولى آن حضرت تواضع‏كرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(صلی الله علیه واله) با ما صحبت‏مى‏كرد و ما با او صحبت مى‏كرديم چون وقت نماز مى‏شد، گويى او مارا نمى‏شناخت و ما او را نمى‏شناختيم; زيرا به خدا اشتغال پيدامى‏كرد.
ايشان وقتى كفار را ملاحظه مى‏كرد مسلمان نمى‏شوند، غصه مى‏خورد.
مى‏خواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى اين كه‏هياهوهايى را كه در دنيا براى رسيدن به قدرت هست، از بين ببردو خدا خواهى در مردم ايجاد كند.
پيغمبر اكرم خدمتگزار مردم بود. با آن كه مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مى‏كرد. پيغمبر اكرم، كه شخص اول وبنيانگذار اسلام و هدايت مردم بود، آيا هيچ وقت‏سلطه‏جو بود؟ باهمين اشخاصى كه رفقايش بودند، همه باهم دور هم مى‏نشستند. سياه‏ و سفيد مطرح نبود.
از طريق عامه منقول است كه پيغمبرخدا(صلی الله علیه واله) وقتى غضب مى‏فرمود اگرايستاده بود، مى‏نشست; و اگر نشسته بود، به پشت مى‏خوابيد، غضبش‏ساكن مى‏شد. در صورتى كه محارم الهى هتك مى‏شد، يارى مى‏جست وفقط براى خدا غضب مى‏نمود.
امام شيوه امامان‏عليهم السلام و اولياى خدا و انبيا را حسن‏معاشرت و رفتار انسانى و الهى مى‏داند و مى‏فرمايد: آنها خود راخدمتگزار مردم مى‏ديدند و كارهايى را كه بايد انجام دهند، باحسن رفتار انجام مى‏دادند.
منبع: ماهنامه كوثر




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط