سيماى معصومین(علیهم السلام) در انديشهامام خمينى(ره)
نويسنده: ع. امين
امام راحل به اهلبيت(علیهم السلام) عشق مىورزيد و اين كار را افتخارىبزرگ مىشمرد. نظرهاى آن بزرگوار در باره هريك از معصومانعليهمالسلام شنيدنى و جالب توجه مىنمايد. بنابراين، بىهيچ توضيحى،به مرور اين بخش از سخنان امام مىپردازيم:
امام روز ولادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را روز بزرگى مىشمارد و او رازنى برابر با همه مردان مىداند. زنى كه انسان نمونه شمردهمىشود و تمام هويت انسان در او جلوهگر است. زنى كه افتخارخاندان وحى است و چون خورشيدى بر تارك اسلام مىدرخشد. امام ازاحترام بىحد رسول خدا(صلی الله علیه واله) به اين مولود شريف ياد مىكند و آن رانشانه جايگاه ويژه زن در جامعه مىداند كه اگر برتر از مردنباشد، كمتر نيست.
از نظر امام، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عنصر تابناكى است كه زيربناىفضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفهالله در جهان است. او ازمعجزههاى تاريخ و افتخارهاى عالم وجود است. امام معتقد استتاويل «ليله مباركه» در آيه (اناانزلناه فىليله مباركه)
فاطمه(سلام الله علیها) است. رهبر راحل انقلاب تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ازتعقيبات شريفه و از افضل تعقيبات مىداند و بر اين باور است كهاگر چيزى بهتر از آن بود، رسول خدا(صلی الله علیه واله) آن را به فاطمه(سلام الله علیها) عطامىفرمود.
امام خمينى(ره) اميرمومنان را ظل الله (سايه خدا) مىداند، سايهاى كه هيچ حركتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.
بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امير(علیه السلام) را معلم همه بشر و مردىكه معجزه بود و كسى نمىتواند مثل او باشد مىداند. شخصيتىبىنظير كه امور متضاد را در خودش جمع كرده است; همراه با قوهبازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشيرمىكشد و اشخاص منحرف را درو مىكند، ولى با عاطفه است. روزهاروزهدار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار ركعت نمازمىخواند. غذايش از نان و سركه يا حداكثر زيت و نمك است، ولىدر عين حال آن قدر قدرت بدنى دارد كه در خيبر را مىكند وچندين ذراع دور مىاندازد; كارى كه چهل نفر نمىتوانستند بكنند.
در وقتى كه همه با آن مردك (معاويه) بيعت كرده بودند و سلطانشحساب مىكردند، امام حسن(علیه السلام) قيام كرد. و وقتى گروهى نگذاشتند قيام ادامه يابد، با شرايطى صلح كرد كه معاويه را مفتضح نمود; همان قدر كه سيدالشهدا يزيد را مفتضح كرد. امام معقتد استگرفتارى امام حسن(علیه السلام) از دوستان و اصحابش بيشتر از ديگران بود.
آنها به نقشههاى امام توجه نداشتند و افكارشان ناقص بود وامام را اذيت و با دشمنش معاهده كردند.
سيدالشهدا(علیه السلام) تمام اصحاب و جوانان و مال و منال و هرچه راداشت، در راه خدا و براى تقويت اسلام و خالفتبا ظلم وامپراتورى قدرتمندتر از امپراتوريهاى امروزى داد، و اسلامو مذهب را بيمه كرد.
امام حسين(علیه السلام)، در نظر بنيانگذار جمهورى اسلامى، شخصيت عظيمىاست كه از عصاره وحى الهى تغذيه كرد و در خاندان سيد رسل محمد مصطفى و سيد اوليا على مرتضى تربيت شد و در دامن صديقه طاهره بزرگ گرديد و با فداكارى بىنظير و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام رانجات بخشيد.
امام خمينى(ره) قيام امام حسين(علیه السلام) را نهى از منكر و استنكارظالمان مىداند و معتقد است: سيدالشهدا همه عمر و زندگىاش رابراى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و مفاسدى كه ايجادمىكنند، صرف كرد.
اين ادعيه و مناجاتها، قيام به وظيفه بندگى در مقام عبوديتاست. ... سيدالساجدين و زين العابدين شبيهترين مردم به حضرتعلى(علیه السلام) در فقه و ظواهر بود و رنگش از بيدارى شبانه، زرد شده وچشمانش از گريه سوخته بود. پيشانى مباركش از سجده بسيار مجروحشده و ساقها و قدمهايش از نماز ورم كرده بود. ولى باز معتقدبود به اندازه على(علیه السلام) عبادت نكرده است.
در باره عبادت و تلاوت قرآن حضرت سجاد(علیه السلام) مىگويد:
بعضى از شنيدن آن (تلاوت قران حضرت سجاد(علیه السلام » غش مىكردند.
وقتى حضرت على بن الحسين به نماز مىايستاد، رنگش متغير مىشد; و وقتى سجده مىكرد، سرش را بلند نمىكرد تا آن كه عرق از اومىريخت; و به هنگام نماز مثل، ساقه درختى بود كه حركت نمىكرد.
امام، حضرت سجاد(علیه السلام) را از بزرگترين نعمتهايى مىداند كه ذات مقدس حق بربندگانش منت نهاده ، تا طريق عبوديت را به آنانبفهماند. امام از همگان مىخواهد در حالات آن حضرت و مناجات آنبزرگوار با حضرت حق و دعاهاى لطيف آن سرور، كه كيفيت آدابعبوديت را به بندگان خدا تعليم مىدهد، بينديشند. در باورامام، مناجات آن بزرگواران براى تعليم بندگان نبوده; و اينكلامى بىمغز و باطل است كه از جهل به مقام ربوبيت و معارفاهلبيت صادر شده; بلكه خوف و خشيت آنها بيشتر بوده و عظمت وجلال حق در قلب آنها بيشتر تجلى نموده است.
امام(ره)، ادعيه حضرت سجاد(علیه السلام) را سازنده مىداند و معتقد است:
اگر مردمان بفمهند اين ادعيه چه كرده و چطور مىتواند تجهيزكند، نمىگفتند ادعيه براى چيست. امام منبر حضرت سجاد(علیه السلام) را در حضور يزيد افشاگرانه و روشنگرمىداند.
«صدقه را پس از وقوع در دستسائل، مىبوييد و مىبوسيد واستشمام رايحه طيبه محبوب از آن مىكرد. و خدا مىداند براى آنذات مقدس و عاشق مجذوب چه راحت نفس و سكونتخاطرى پيدا مىشد;و چطور آن اشتعالات قلبيه و احتراقات شوقيه باطنيه (را) اينعشقبازى خاموش مىكرد.»
امام مىگويد: آن حضرت در محلى كه داشتند كار مىكردند، به رغماين كه مسووليت معنويشان و كار تبليغى و تعليمىشان زياد بود ، به ايشان عرض كردند: اين كار را به ما واگذار كن. حضرت فرمود: ميل دارم خودم كار كنم، حرارت آفتاب را در بدنم حس كنم. و اينارزش است كه شخص اول عالم اسلام و داراى آن مقامات، كار كند وبياموزد ارزش كار چقدر است.
امام خمينى باقرالعلوم(علیه السلام) را بالاترين شخصيت تاريخ مىداند; شخصيتى كه جز خدا و رسول(صلی الله علیه واله) و امامانعليهم السلام كسى نمىتواند مقامش را درك كند.
آن حضرت در وضعى كه زير فشار حكام ستمكار بود و در حال تقيه به سر مىبرد و قدرت اجرايى نداشت و بسيارى از اوقات تحت مراقبت و محاصره بود، براى مسلمانان تكليف معين مىكرد. و حاكم و قاضى نصب مىفرمود; زيرا مردانى كه داراى سطح فكر وسيع باشند، هيچگاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود كه درزندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نيست آزاد شوند.
نمىانديشند. آنها براى پيشبرد هدف خويش در هر وضع كه باشند نقشه مىكشند، تا بعدا اگر توانستند آن را اجرا كنند يا ديگرانكه بعد از دويست، سيصدسال مىآيند، دنبال اين طرح بروند. امامصادق(علیه السلام) با اين عمل خويش به فكر آينده امت و بشر و همه عالمبود و مىخواستبشر را اصلاح و قانون عادلانه را اجرا كند. امامخمينى(ره) طرحهاى امام صادق(علیه السلام) را درجهت آگاهى ملت اسلام وروشن ساختن وضع حكومت اسلامى مىداند.
امام راحل(ره) مىفرمايد: موسى بن جعفر در حبس هم مقابله مىكرد و مخالف با رژيم طاغوتى بود. مسلما هفتسال و احتمالا چهارده سال امام در حبس بود; زيرا اينراهى است كه همه اولياى خدا پيمودند.
امام خمينى(ره) تزوير مأمون و گفتن «يابن عم» و «يابنرسول الله» به امام رضا(علیه السلام) را به خاطر بازداشتن آن حضرت ازقيام و حفظ سلطنتخود مىداند و معتقد است: اگر امام(علیه السلام) دربارى مىشد، كمال عزت و احترام را به او مىگذاشتند و دستش راهم مىبوسيدند.
او مىگويد: حضرت رضا به رغم ابتلائات و مصيبتهاى معنوى كهداشتند، اختلافى در امت ايجاد نكردند و با آرامش راه خود را بهپيش بردند و آرامش ملت را حفظ كردند. در نگاه امام راحل،آستان قدس رضوى محل تجلى نور و مكان توجه ملائكهالله است. آنبزرگوار همواره مشتاق بود به پاى بوسى امام هشتم(علیه السلام) مشرف شود.
او مركز ايران را حرم حضرت رضا(علیه السلام) مىدانست و اميدوار بود همهخدمتگزار آستان قدس رضوى باشند. امام خدمتگزارى به آن آستانرا باعثخوشبختى و همه را محتاج توجه خاص حضرت رضا(علیه السلام)به شمارمىآورد. او مىفرمود:
همه در آن مركز بايد آستان بوسى كنيم و بايد اظهار تاسف كنيمدستمان از آن جا كوتاه است.
همه حضرات ائمه (علیهم السلام) از ديدگاه امام خمينى قدس سره داراى جايگاهى رفيع بودهاند. حضرت امام خمينى به تناسب مباحث مطروحه درباره آن حضرات و يا از چشمه جوشان معرفت آن مطالبى بيان فرمودهاند.
در اين نوشتار قطرهاى از درياى معارف امام خمينى در ارتباط به حضرات امام جواد، امام هادى و امام عسگرى (علیه السلام) ذكر مىشود.
بدان كه مالكيتحق تعالى مثل مالكيتبندگان نيست. مملوكات خود را; و مثل مالكيتسلاطين نيست مملكتخود را چه كه اينها اضافاتى است اعتباريه و اضافه حق به خلق از اين قبيل نيست گر چه در نزد علماى فقه اين طور مالكيتبراى حق تعالى طولا ثابت است و آن نيز منافات با آن چه در اين نظر ملحوظ و مذكور است ندارد ...
و اما مالكيتحق تعالى كه به اضافه اشراقيه و احاطه قيوميه است مالكيت ذاته حقه است كه به هيچ وجه شائبه تباين ازلى در ذات و صفاتش با موجودى از موجودات نيست ... چنانچه اشاره به اين معنى ممكن استباشد،... و قول حضرت امام على النقى (علیه السلام):«و اعلم انه اذا كان فى السماء الدنيا فهو كما هو على العرش و الاشياء كلها له سواء علما و قدرة و ملكا و احاطة»
از جمله آن آداب «نشاط و بهجت» است در اين فصل امام خمينى قدس سره حديثى را از امام حسن عسگرى (علیه السلام) نقل مىفرمايد كه چنين است:
«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها»
و اين دستور جامعى است كه فرمودهاند در هنگام نشاط و بهجت قلوب وديعه به آنها بسپاريد. و در وقت نفار و گريز آنها را راحتبگذاريد پس در كسب معارف و علوم نيز اين آدب را بايد منظور داشت و قلوب را با كراهت و تنفر وادار به كسب نكرد.
هريك از انبيا كه آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصود آنهااجراى عدالت در همه عالم بود، ولى موفق نشدند. حتى رسولالله(صلی الله علیه واله) كه براى اصلاح و تربيتبشر و اجراى عدالت آمده بود،موفق نشد و كسى كه موفق خواهد شد عدالت را در تمام دنيا اجراكند، چه عدالت در زمين براى رفاه مردم و چه عدالت در تماممراتب انسانيت، حضرت مهدى موعود است كه ذخيره الهى است.
«او ابر مردى است كه جهان را از شرستمگران و دغلبازان تطهيرمىنمايد; و زمين را پس از آن كه ظلم و جور آن را فراگرفته، پراز عدل و داد مىنمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفانجهان را وارثان ارض مىنمايد. و چه مسعود و مبارك است روزى كهجهان از دغلبازىها و فتنهانگيزىها پاك شود و حكومت عدل الهىبر سراسر گيتى گسترش يابد و منافقان و حيلهگران از صحنه خارجشوند و پرچم عدالت و رحمتحق تعالى بر بسيط زمين افراشته گرددو تنها قانون عدل اسلامى بر بشريتحاكم شود و كاخهاى ستم وكنگرههاى بيداد فروريزد و آنچه غايتبعثت انبيا عليهمصلواهالله و حاميان اولياعليهم السلام بوده، تحقق يابد وبركات حق تعالى بر زمين نازل شود و قلمهاى ننگين و زبانهاىنفاق افكن شكسته و بريده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتوافكن گردد و شياطين و شيطان صفتان به انزوا گرايند وسازمانهاى دروغين حقوق بشر از دنيا برچيده شوند; و اميد استكه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور اين مولود فرخندههرچه زودتر فرا رساند و خورشيد هدايت و امامت را طالعفرمايد.» امام خمينى(ره) صاحب اصلى انقلاب اسلامى را حضرتمهدى(علیه السلام) مىداند. تقويت ايمان ملت ايران را يكى از علائم ظهوربقيهالله - ارواحناله الفداء بر مىشمرد. نيمه شعبان رابزرگترين عيد مسلمانان و بلكه بشر مىخواند و مىفرمايد: بايدخود را براى آمدن آن حضرت آماده كنيم.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله)
در پايان اين مقاله و در بخش ويژه به ذكر گفتار و نوشتار امامخمينى(ره) در باره پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) مىپردازيم:
آن بزرگوار ولادت پيامبر(صلی الله علیه واله) را ولادت خيرات و بركات و كوبيدنظلم و خاموش شدن بتكدهها و آتشكدهها مىشمارد. و گسترش توحيد وعدل در عالم را به واسطه پيامبر(صلی الله علیه واله) مىداند.
امام در باره منزلت اجتماعى پيامبر(صلی الله علیه واله) مىفرمايد: ايشان ازميان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود.
ايشان شبانى كرده بود، ولى به سبب لياقت ذاتى كه داشت، خداونداو را انتخاب كرد.
در نگاه امام راحل(ره)، پيامبر(صلی الله علیه واله) عابدى مقيد به نماز،خيرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدرى رياضت كشيد و قيام براى حق كرد كه قدمهايش ورم كرد واز سوى خدا آيه (ماانزلنا عليك القرآن لتشقى) نازل گشت.
جبرئيل كليد خزائن ارض را براى ايشان آورد، ولى آن حضرت تواضعكرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(صلی الله علیه واله) با ما صحبتمىكرد و ما با او صحبت مىكرديم چون وقت نماز مىشد، گويى او مارا نمىشناخت و ما او را نمىشناختيم; زيرا به خدا اشتغال پيدامىكرد.
ايشان وقتى كفار را ملاحظه مىكرد مسلمان نمىشوند، غصه مىخورد.
مىخواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى اين كههياهوهايى را كه در دنيا براى رسيدن به قدرت هست، از بين ببردو خدا خواهى در مردم ايجاد كند.
پيغمبر اكرم خدمتگزار مردم بود. با آن كه مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مىكرد. پيغمبر اكرم، كه شخص اول وبنيانگذار اسلام و هدايت مردم بود، آيا هيچ وقتسلطهجو بود؟ باهمين اشخاصى كه رفقايش بودند، همه باهم دور هم مىنشستند. سياه و سفيد مطرح نبود.
از طريق عامه منقول است كه پيغمبرخدا(صلی الله علیه واله) وقتى غضب مىفرمود اگرايستاده بود، مىنشست; و اگر نشسته بود، به پشت مىخوابيد، غضبشساكن مىشد. در صورتى كه محارم الهى هتك مىشد، يارى مىجست وفقط براى خدا غضب مىنمود.
امام شيوه امامانعليهم السلام و اولياى خدا و انبيا را حسنمعاشرت و رفتار انسانى و الهى مىداند و مىفرمايد: آنها خود راخدمتگزار مردم مىديدند و كارهايى را كه بايد انجام دهند، باحسن رفتار انجام مىدادند.
منبع: ماهنامه كوثر
حضرت زهرا(سلام الله علیها) :
امام روز ولادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را روز بزرگى مىشمارد و او رازنى برابر با همه مردان مىداند. زنى كه انسان نمونه شمردهمىشود و تمام هويت انسان در او جلوهگر است. زنى كه افتخارخاندان وحى است و چون خورشيدى بر تارك اسلام مىدرخشد. امام ازاحترام بىحد رسول خدا(صلی الله علیه واله) به اين مولود شريف ياد مىكند و آن رانشانه جايگاه ويژه زن در جامعه مىداند كه اگر برتر از مردنباشد، كمتر نيست.
از نظر امام، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) عنصر تابناكى است كه زيربناىفضيلتهاى انسانى و ارزشهاى والاى خليفهالله در جهان است. او ازمعجزههاى تاريخ و افتخارهاى عالم وجود است. امام معتقد استتاويل «ليله مباركه» در آيه (اناانزلناه فىليله مباركه)
فاطمه(سلام الله علیها) است. رهبر راحل انقلاب تسبيحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) را ازتعقيبات شريفه و از افضل تعقيبات مىداند و بر اين باور است كهاگر چيزى بهتر از آن بود، رسول خدا(صلی الله علیه واله) آن را به فاطمه(سلام الله علیها) عطامىفرمود.
حضرت على(علیه السلام):
امام خمينى(ره) اميرمومنان را ظل الله (سايه خدا) مىداند، سايهاى كه هيچ حركتى از خودش ندارد و هرچه هست از خداست.
بنيانگذار جمهورى اسلامى، حضرت امير(علیه السلام) را معلم همه بشر و مردىكه معجزه بود و كسى نمىتواند مثل او باشد مىداند. شخصيتىبىنظير كه امور متضاد را در خودش جمع كرده است; همراه با قوهبازو، اهل زهد است. جنگجو و در همان حال اهل عبادت است. شمشيرمىكشد و اشخاص منحرف را درو مىكند، ولى با عاطفه است. روزهاروزهدار و شبها مشغول به عبادت است و شبى هزار ركعت نمازمىخواند. غذايش از نان و سركه يا حداكثر زيت و نمك است، ولىدر عين حال آن قدر قدرت بدنى دارد كه در خيبر را مىكند وچندين ذراع دور مىاندازد; كارى كه چهل نفر نمىتوانستند بكنند.
امام حسن(علیه السلام)
در وقتى كه همه با آن مردك (معاويه) بيعت كرده بودند و سلطانشحساب مىكردند، امام حسن(علیه السلام) قيام كرد. و وقتى گروهى نگذاشتند قيام ادامه يابد، با شرايطى صلح كرد كه معاويه را مفتضح نمود; همان قدر كه سيدالشهدا يزيد را مفتضح كرد. امام معقتد استگرفتارى امام حسن(علیه السلام) از دوستان و اصحابش بيشتر از ديگران بود.
آنها به نقشههاى امام توجه نداشتند و افكارشان ناقص بود وامام را اذيت و با دشمنش معاهده كردند.
امام حسين(علیه السلام)
سيدالشهدا(علیه السلام) تمام اصحاب و جوانان و مال و منال و هرچه راداشت، در راه خدا و براى تقويت اسلام و خالفتبا ظلم وامپراتورى قدرتمندتر از امپراتوريهاى امروزى داد، و اسلامو مذهب را بيمه كرد.
امام حسين(علیه السلام)، در نظر بنيانگذار جمهورى اسلامى، شخصيت عظيمىاست كه از عصاره وحى الهى تغذيه كرد و در خاندان سيد رسل محمد مصطفى و سيد اوليا على مرتضى تربيت شد و در دامن صديقه طاهره بزرگ گرديد و با فداكارى بىنظير و نهضت الهى خود، واقعه بزرگى به وجود آورد كه كاخ ستمكاران را فرو ريخت و مكتب اسلام رانجات بخشيد.
امام خمينى(ره) قيام امام حسين(علیه السلام) را نهى از منكر و استنكارظالمان مىداند و معتقد است: سيدالشهدا همه عمر و زندگىاش رابراى رفع منكر و جلوگيرى از حكومت ظلم و مفاسدى كه ايجادمىكنند، صرف كرد.
امام سجاد(علیه السلام)
اين ادعيه و مناجاتها، قيام به وظيفه بندگى در مقام عبوديتاست. ... سيدالساجدين و زين العابدين شبيهترين مردم به حضرتعلى(علیه السلام) در فقه و ظواهر بود و رنگش از بيدارى شبانه، زرد شده وچشمانش از گريه سوخته بود. پيشانى مباركش از سجده بسيار مجروحشده و ساقها و قدمهايش از نماز ورم كرده بود. ولى باز معتقدبود به اندازه على(علیه السلام) عبادت نكرده است.
در باره عبادت و تلاوت قرآن حضرت سجاد(علیه السلام) مىگويد:
بعضى از شنيدن آن (تلاوت قران حضرت سجاد(علیه السلام » غش مىكردند.
وقتى حضرت على بن الحسين به نماز مىايستاد، رنگش متغير مىشد; و وقتى سجده مىكرد، سرش را بلند نمىكرد تا آن كه عرق از اومىريخت; و به هنگام نماز مثل، ساقه درختى بود كه حركت نمىكرد.
امام، حضرت سجاد(علیه السلام) را از بزرگترين نعمتهايى مىداند كه ذات مقدس حق بربندگانش منت نهاده ، تا طريق عبوديت را به آنانبفهماند. امام از همگان مىخواهد در حالات آن حضرت و مناجات آنبزرگوار با حضرت حق و دعاهاى لطيف آن سرور، كه كيفيت آدابعبوديت را به بندگان خدا تعليم مىدهد، بينديشند. در باورامام، مناجات آن بزرگواران براى تعليم بندگان نبوده; و اينكلامى بىمغز و باطل است كه از جهل به مقام ربوبيت و معارفاهلبيت صادر شده; بلكه خوف و خشيت آنها بيشتر بوده و عظمت وجلال حق در قلب آنها بيشتر تجلى نموده است.
امام(ره)، ادعيه حضرت سجاد(علیه السلام) را سازنده مىداند و معتقد است:
اگر مردمان بفمهند اين ادعيه چه كرده و چطور مىتواند تجهيزكند، نمىگفتند ادعيه براى چيست. امام منبر حضرت سجاد(علیه السلام) را در حضور يزيد افشاگرانه و روشنگرمىداند.
امام باقر(علیه السلام)
«صدقه را پس از وقوع در دستسائل، مىبوييد و مىبوسيد واستشمام رايحه طيبه محبوب از آن مىكرد. و خدا مىداند براى آنذات مقدس و عاشق مجذوب چه راحت نفس و سكونتخاطرى پيدا مىشد;و چطور آن اشتعالات قلبيه و احتراقات شوقيه باطنيه (را) اينعشقبازى خاموش مىكرد.»
امام مىگويد: آن حضرت در محلى كه داشتند كار مىكردند، به رغماين كه مسووليت معنويشان و كار تبليغى و تعليمىشان زياد بود ، به ايشان عرض كردند: اين كار را به ما واگذار كن. حضرت فرمود: ميل دارم خودم كار كنم، حرارت آفتاب را در بدنم حس كنم. و اينارزش است كه شخص اول عالم اسلام و داراى آن مقامات، كار كند وبياموزد ارزش كار چقدر است.
امام خمينى باقرالعلوم(علیه السلام) را بالاترين شخصيت تاريخ مىداند; شخصيتى كه جز خدا و رسول(صلی الله علیه واله) و امامانعليهم السلام كسى نمىتواند مقامش را درك كند.
امام صادق(علیه السلام)
آن حضرت در وضعى كه زير فشار حكام ستمكار بود و در حال تقيه به سر مىبرد و قدرت اجرايى نداشت و بسيارى از اوقات تحت مراقبت و محاصره بود، براى مسلمانان تكليف معين مىكرد. و حاكم و قاضى نصب مىفرمود; زيرا مردانى كه داراى سطح فكر وسيع باشند، هيچگاه مأيوس نگرديده و به وضع فعلى خود كه درزندان و اسارت به سر مىبرند و معلوم نيست آزاد شوند.
نمىانديشند. آنها براى پيشبرد هدف خويش در هر وضع كه باشند نقشه مىكشند، تا بعدا اگر توانستند آن را اجرا كنند يا ديگرانكه بعد از دويست، سيصدسال مىآيند، دنبال اين طرح بروند. امامصادق(علیه السلام) با اين عمل خويش به فكر آينده امت و بشر و همه عالمبود و مىخواستبشر را اصلاح و قانون عادلانه را اجرا كند. امامخمينى(ره) طرحهاى امام صادق(علیه السلام) را درجهت آگاهى ملت اسلام وروشن ساختن وضع حكومت اسلامى مىداند.
امام كاظم(علیه السلام)
امام راحل(ره) مىفرمايد: موسى بن جعفر در حبس هم مقابله مىكرد و مخالف با رژيم طاغوتى بود. مسلما هفتسال و احتمالا چهارده سال امام در حبس بود; زيرا اينراهى است كه همه اولياى خدا پيمودند.
امام رضا(علیه السلام)
امام خمينى(ره) تزوير مأمون و گفتن «يابن عم» و «يابنرسول الله» به امام رضا(علیه السلام) را به خاطر بازداشتن آن حضرت ازقيام و حفظ سلطنتخود مىداند و معتقد است: اگر امام(علیه السلام) دربارى مىشد، كمال عزت و احترام را به او مىگذاشتند و دستش راهم مىبوسيدند.
او مىگويد: حضرت رضا به رغم ابتلائات و مصيبتهاى معنوى كهداشتند، اختلافى در امت ايجاد نكردند و با آرامش راه خود را بهپيش بردند و آرامش ملت را حفظ كردند. در نگاه امام راحل،آستان قدس رضوى محل تجلى نور و مكان توجه ملائكهالله است. آنبزرگوار همواره مشتاق بود به پاى بوسى امام هشتم(علیه السلام) مشرف شود.
او مركز ايران را حرم حضرت رضا(علیه السلام) مىدانست و اميدوار بود همهخدمتگزار آستان قدس رضوى باشند. امام خدمتگزارى به آن آستانرا باعثخوشبختى و همه را محتاج توجه خاص حضرت رضا(علیه السلام)به شمارمىآورد. او مىفرمود:
همه در آن مركز بايد آستان بوسى كنيم و بايد اظهار تاسف كنيمدستمان از آن جا كوتاه است.
همه حضرات ائمه (علیهم السلام) از ديدگاه امام خمينى قدس سره داراى جايگاهى رفيع بودهاند. حضرت امام خمينى به تناسب مباحث مطروحه درباره آن حضرات و يا از چشمه جوشان معرفت آن مطالبى بيان فرمودهاند.
در اين نوشتار قطرهاى از درياى معارف امام خمينى در ارتباط به حضرات امام جواد، امام هادى و امام عسگرى (علیه السلام) ذكر مىشود.
سفارش امام رضا (علیه السلام) به امام جواد (علیه السلام)
مالكيتخداوند از نگاه امام (ره)
بدان كه مالكيتحق تعالى مثل مالكيتبندگان نيست. مملوكات خود را; و مثل مالكيتسلاطين نيست مملكتخود را چه كه اينها اضافاتى است اعتباريه و اضافه حق به خلق از اين قبيل نيست گر چه در نزد علماى فقه اين طور مالكيتبراى حق تعالى طولا ثابت است و آن نيز منافات با آن چه در اين نظر ملحوظ و مذكور است ندارد ...
و اما مالكيتحق تعالى كه به اضافه اشراقيه و احاطه قيوميه است مالكيت ذاته حقه است كه به هيچ وجه شائبه تباين ازلى در ذات و صفاتش با موجودى از موجودات نيست ... چنانچه اشاره به اين معنى ممكن استباشد،... و قول حضرت امام على النقى (علیه السلام):«و اعلم انه اذا كان فى السماء الدنيا فهو كما هو على العرش و الاشياء كلها له سواء علما و قدرة و ملكا و احاطة»
نشاط در نماز
از جمله آن آداب «نشاط و بهجت» است در اين فصل امام خمينى قدس سره حديثى را از امام حسن عسگرى (علیه السلام) نقل مىفرمايد كه چنين است:
«اذا نشطت القلوب فاودعوها و اذا نفرت فودعوها»
و اين دستور جامعى است كه فرمودهاند در هنگام نشاط و بهجت قلوب وديعه به آنها بسپاريد. و در وقت نفار و گريز آنها را راحتبگذاريد پس در كسب معارف و علوم نيز اين آدب را بايد منظور داشت و قلوب را با كراهت و تنفر وادار به كسب نكرد.
امام زمان(علیه السلام)
هريك از انبيا كه آمدند، براى اجراى عدالت آمدند و مقصود آنهااجراى عدالت در همه عالم بود، ولى موفق نشدند. حتى رسولالله(صلی الله علیه واله) كه براى اصلاح و تربيتبشر و اجراى عدالت آمده بود،موفق نشد و كسى كه موفق خواهد شد عدالت را در تمام دنيا اجراكند، چه عدالت در زمين براى رفاه مردم و چه عدالت در تماممراتب انسانيت، حضرت مهدى موعود است كه ذخيره الهى است.
«او ابر مردى است كه جهان را از شرستمگران و دغلبازان تطهيرمىنمايد; و زمين را پس از آن كه ظلم و جور آن را فراگرفته، پراز عدل و داد مىنمايد و مستكبران جهان را سركوب و مستضعفانجهان را وارثان ارض مىنمايد. و چه مسعود و مبارك است روزى كهجهان از دغلبازىها و فتنهانگيزىها پاك شود و حكومت عدل الهىبر سراسر گيتى گسترش يابد و منافقان و حيلهگران از صحنه خارجشوند و پرچم عدالت و رحمتحق تعالى بر بسيط زمين افراشته گرددو تنها قانون عدل اسلامى بر بشريتحاكم شود و كاخهاى ستم وكنگرههاى بيداد فروريزد و آنچه غايتبعثت انبيا عليهمصلواهالله و حاميان اولياعليهم السلام بوده، تحقق يابد وبركات حق تعالى بر زمين نازل شود و قلمهاى ننگين و زبانهاىنفاق افكن شكسته و بريده شود و سلطان حق تعالى بر عالم پرتوافكن گردد و شياطين و شيطان صفتان به انزوا گرايند وسازمانهاى دروغين حقوق بشر از دنيا برچيده شوند; و اميد استكه خداوند متعال آن روز فرخنده را به ظهور اين مولود فرخندههرچه زودتر فرا رساند و خورشيد هدايت و امامت را طالعفرمايد.» امام خمينى(ره) صاحب اصلى انقلاب اسلامى را حضرتمهدى(علیه السلام) مىداند. تقويت ايمان ملت ايران را يكى از علائم ظهوربقيهالله - ارواحناله الفداء بر مىشمرد. نيمه شعبان رابزرگترين عيد مسلمانان و بلكه بشر مىخواند و مىفرمايد: بايدخود را براى آمدن آن حضرت آماده كنيم.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله)
در پايان اين مقاله و در بخش ويژه به ذكر گفتار و نوشتار امامخمينى(ره) در باره پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) مىپردازيم:
آن بزرگوار ولادت پيامبر(صلی الله علیه واله) را ولادت خيرات و بركات و كوبيدنظلم و خاموش شدن بتكدهها و آتشكدهها مىشمارد. و گسترش توحيد وعدل در عالم را به واسطه پيامبر(صلی الله علیه واله) مىداند.
امام در باره منزلت اجتماعى پيامبر(صلی الله علیه واله) مىفرمايد: ايشان ازميان مستضعفان برخاست و از طبقه سه، و از توده بود.
ايشان شبانى كرده بود، ولى به سبب لياقت ذاتى كه داشت، خداونداو را انتخاب كرد.
در نگاه امام راحل(ره)، پيامبر(صلی الله علیه واله) عابدى مقيد به نماز،خيرخواه مردم، فروتن و خوش اخلاق و زاهد بود:
به قدرى رياضت كشيد و قيام براى حق كرد كه قدمهايش ورم كرد واز سوى خدا آيه (ماانزلنا عليك القرآن لتشقى) نازل گشت.
جبرئيل كليد خزائن ارض را براى ايشان آورد، ولى آن حضرت تواضعكرد و فقر را فخر خود دانست.
از بعضى زنهاى رسول خدا نقل شده است: رسول الله(صلی الله علیه واله) با ما صحبتمىكرد و ما با او صحبت مىكرديم چون وقت نماز مىشد، گويى او مارا نمىشناخت و ما او را نمىشناختيم; زيرا به خدا اشتغال پيدامىكرد.
ايشان وقتى كفار را ملاحظه مىكرد مسلمان نمىشوند، غصه مىخورد.
مىخواست همه به عالم نور برسند و مبعوث شده بود براى اين كههياهوهايى را كه در دنيا براى رسيدن به قدرت هست، از بين ببردو خدا خواهى در مردم ايجاد كند.
پيغمبر اكرم خدمتگزار مردم بود. با آن كه مقامش آن گونه بود،ولى خدمتگزار بود و خدمت مىكرد. پيغمبر اكرم، كه شخص اول وبنيانگذار اسلام و هدايت مردم بود، آيا هيچ وقتسلطهجو بود؟ باهمين اشخاصى كه رفقايش بودند، همه باهم دور هم مىنشستند. سياه و سفيد مطرح نبود.
از طريق عامه منقول است كه پيغمبرخدا(صلی الله علیه واله) وقتى غضب مىفرمود اگرايستاده بود، مىنشست; و اگر نشسته بود، به پشت مىخوابيد، غضبشساكن مىشد. در صورتى كه محارم الهى هتك مىشد، يارى مىجست وفقط براى خدا غضب مىنمود.
امام شيوه امامانعليهم السلام و اولياى خدا و انبيا را حسنمعاشرت و رفتار انسانى و الهى مىداند و مىفرمايد: آنها خود راخدمتگزار مردم مىديدند و كارهايى را كه بايد انجام دهند، باحسن رفتار انجام مىدادند.
منبع: ماهنامه كوثر