رُمان تاریخی در دوران پس از مشروطه

مشروطیت که به دست آمد، ‌انتقاد تند از نهادهای موجود کاهش یافت: منتقدان پیشین آن‌گاه خود کمابیش مسئول اداره‌ی مملکت شده بودند. شعر و روزنامه‌نگاری که هر دو قبلاً نیز بار سیاسی داشتند اکنون بیشتر به خدمت تمجید و گاه
دوشنبه، 1 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
رُمان تاریخی در دوران پس از مشروطه
 رُمان تاریخی در دوران پس از مشروطه

 

نویسنده: حسن کامشاد


 

مشروطیت که به دست آمد، ‌انتقاد تند از نهادهای موجود کاهش یافت: منتقدان پیشین آن‌گاه خود کمابیش مسئول اداره‌ی مملکت شده بودند. شعر و روزنامه‌نگاری که هر دو قبلاً نیز بار سیاسی داشتند اکنون بیشتر به خدمت تمجید و گاه تنقید و ارزش‌یابی نامزدان جدید قدرت؛ بحث نظریه‌های سیاسی، سنجش ظرفیت رهبران نوپا در اجرای وظایف مربوط به مشروطیت؛ یا ناسزاگویی گروه‌های رقیب به یکدیگر در دموکراسی نوین درآمدند. قلمفرسایی در باب این که کشور به چه نیاز دارد و چه باید کرد زیاد بود. افرادی ناپختگی سیاسی ایران را با روشن‌بینی بی‌پرده باز می‌گفتند و پیشنهادهایی برای درمان آن می‌دادند؛ رساله‌های گوناگون درباره‌ی معنای حکومت قانون منتشر شدند. دوران امیدواری بود و شور و هیجان همگانی.
اما خوش‌بینی‌ها دیری نپایید. همّ و غم روزنامه‌نگاران مدتی مصروف جنگ داخلی و گزارش مستقیم رویدادها، به ویژه رویدادهای تبریز، شد که مشروطه‌خواهان در آنجا در برابر محاصره‌ی قوای وفادار به محمدعلی شاه ایستاده بودند. سیاستمداران در این میان مهارت خود را در سخن‌پردازی در تنظیم تلگراف‌های تأثیرگذار به کار گرفتند. هنر کاریکاتوریست‌ها هم در این زمان رونق یافت. اما این روزهای بحرانی مجالی به ادبیات خلاق نمی‌داد: قلم‌هایی که روزگاری خط خوش و شعرهای زیبا به مناسبت می‌آفرید، اینک به خدمت بیانیه و اعلامیه‌نویسی درآمد. درست است که مجلس دوباره تشکیل شده بود، اما مشکلاتِ دامنگیر مشروطه خواهان و تردید و خودکاوی‌های شماری از آنان، دشواریِ بهبود امنیت بربادرفته بر اثر انقلاب و ستیزهای خانمانسوز سال‌های متعاقب و توطئه و دسیسه‌های روس و انگلیس، اینها همه و همه جایی برای امیدواری نمی‌گذاشت.
رویدادهای عرصه‌ی سیاسی طبعاً بر ادبیات هم تأثیر نهاد. نویسندگان دو رویه در پیش گرفتند که هیچ یک بی‌سابقه نبود: یا به نوشته‌های صرفاً ابداعی پرداختند یا به مضمون‌هایی تاریخی - افسانه‌ای پناه بردند. میهن‌پرستی خود را با تجلیل از گذشته ابراز داشتند. نوع ویژه‌ای داستان‌نویسی تاریخی پدید آمد. (1) مهم‌ترین نویسندگان داستان‌های تاریخی عبارت بودند از: شاهزاده محمدباقر خسروی، شیخ موسی نثری، حسن خان بدیع (نصرت الوزرا) و صنعتی‌زاده کرمانی. (2) آثار اینها بین سال‌های 1327-1339 ه‍.ق (1299) منتشر شد. این چهار نویسنده مجزا و دور از یکدیگر، در کرمانشاه، همدان،‌ تهران و کرمان می‌نوشتند،‌ ولی همه از طبقه‌ی تحصیل کرده بودند و عواطف برتر اخلاقی و شیوه‌ی سلوک پدیدآورنده‌ی جامعه‌ی به سامان آنها را به شور آورده بود. جنبش مشروطیت این نوع افراد شهرنشین طبقه‌ی متوسط - اکثراً از خانواده‌های دیوانی یا بازرگانی - را به شهرت رسانده بود. امروزه نیز این‌گونه شهروندان بخشی از عناصر متین و میهن‌دوست ایران به شمار می‌روند - هر چند که این جماعت در ایام رنج و محنت معمولاً کنار می‌کشند و غرق در رؤیاهای شیرین و حسرت گذشته‌ی کشور می‌شوند. چهار نویسنده‌ی مورد بحث ما نیز چنین گرایشی از خود نشان دادند. فردوسی سراینده‌ی حماسه‌ی ملی ایران هم در قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجری چه بسا کاری مشابه انجام داد - اگرچه می‌توان گفت انتقادهای شاهنامه از روندهای سیاسی دوران (هر چند به صورت کنایه) به مراتب بیشتر از داستان‌نویسان «تاریخی» عصر جدید است. دشواری کار اینان آن بود که در زمان نامساعد قلم به دست گرفتند، زمانی که کشمکش سیاسی نوعی سرگرمی ملی شد و تا آنجا پیش رفت که واکنش برانگیخت (1288)، یا در سالیان بعد که سیاست‌بازی چیزی جز دلسردی به بار نمی‌آورد: بنابراین، هر چهار تن از سیاست پرهیز کردند.
در عوض، اخلاق عمومی و خصوصی را مورد توجه قرار دادند. این برخورد را نیز می‌توان ناشی از حوادث کشور در دهه‌های آخر قرن نوزدهم دانست. اسلام در ایران پیوسته نهادی نه تنها مذهبی بلکه سیاسی و حقوقی بوده است. با اصلاح ساختار سیاسی، نهاد مذهبی رو به ضعف نهاد که این به معنای تباهی فزون‌تر اخلاقیات بود که به هر حال در نتیجه‌ی سال‌ها ناامنی اجتماعی و سیاسی پیش‌تر هم لطمه دیده بود. این چهار نویسنده البته هیچ یک به هیچ صورت شارح اسلام نبود - برعکس، گرایش‌های لیبرال هم بروز می‌دادند - اما همه سرخورده از دوران خود و بیمناکِ انحطاط فزاینده‌ی اخلاقی محیط پیرامونشان بودند و در جست‌وجوی رهنمود اخلاقی نه به اسلام، که به گذشته‌ی حماسی، به دوران سلحشوری و پهلوانی افسانه‌ای، به آداب سلوک باستانی - با دیدی نشأت گرفته از ادبیات رمانتیک و حسرت‌بار قرن نوزدهم اروپا - روی آوردند.

محمدباقر خسروی

نخستین رُمان از این سلسله رُمان‌های تاریخی، شمس و طغرا، در 1327 ه‍.ق (1288 خورشیدی) در کرمانشاه منتشر شد. نویسنده، محمدباقر خسروی، از خانواده‌ای زمیندار بود که رفته رفته تهیدست شده و به طبقه‌ی متوسط پیوسته بود. در دوره‌ی کشت و کشتار محمدعلی شاه و قیام مشروطه‌خواهان، خسروی بارها به زندان افتاد و از شهر زادگاهش رانده شد. کتاب حجیم او در سه جلد در سال‌های 1327-1328 ه‍.ق که کشور دستخوش جنگ داخلی بود نوشته شد (جلد دوم را ماری و نیسی و جلد سوم را طغرل و همای نامید)؛ ولی هر جلد در واقع داستان مستقلی است، منتها قهرمانان همان‌ها هستند. موضوع رُمان رویدادهای دوران ملوک الطوایفی ایران است در قرن هفتم هجری، یعنی زمانی که سعدی واپسین سالیان عمر را در شیراز می‌گذراند و مهدعلیا ابش خاتونِ مشهور (درگذشت 685 ه‍.ق) به نام مغولان بر خطه‌ی فارس فرمان می‌راند.
قهرمان داستان، شمس، بازمانده‌ی تنگدست شاهزادگان سلسله‌ی دیلمیان پیشین فارس، عاشق طغرا دختر خان مغول می‌شود. داستانی عشقی همراه با تمامی عناصر و مشکلات همیشگی این‌گونه داستان‌ها در پی می‌آید: ممنوعیت ازدواج بین مغول‌ها و «تاجیک‌ها»، کاردانی قهرمان جوان در دربار، گنج زیر خاک، قصر رؤیایی، اسارت به دست راهزنان و غیره. خواننده با رویدادهای تاریخی بسیاری روبه‌رو می‌شود، ولی اینها صحنه‌هایی زودگذر بیش نیستند تا سازوکار عشقی رُمان را پیش برند و واقع‌نمایی حکایت را که نویسنده می‌کوشد حفظ کند نیرو بخشد.
شمس و طغرا به عنوان اثری آگاهی دهنده درباره‌ی اوضاع و احوال ایرانِ قرن هفتم کتاب پُر ارزشی است. آداب و عادات آن دوران، مثلاً مراسم عروسی و سوگواری، زندگی درباریان، حالات خوانین ایلی، پهلوانان و شیادان زمان و نیز چشم و همچشمی‌های میان آنان، سفرها، شکارها و اماکن تاریخی ایران و کشورهای دیگر اسلامی به روشنی تصویر شده است. نویسنده این تفصیلات را به استناد شواهد تاریخی، که اغلب در نوعی کتابنامه آمده است، کلمه به کلمه نقل می‌کند. خسروی با توجهش به دقت و صحتِ مطالب تاریخی، در ادبیات فارسی بدعت می‌گذارد: در کارش رویکرد به اصطلاح غربی پیش می‌گیرد، یعنی پیش از قلم بر کاغذ نهادن به پژوهش دامنه‌دار می‌پردازد.
برخورد خسروی با مذهب کاملاً منفی نیست، با این حال از انتقاد رسوم منسوخ خودداری نمی‌ورزد. در توصیف موازین اجازه دهنده‌ی تعدد زوجات و آنچه بردگی زنان می‌شمرد، مقدار زیادی طنز و حتی طعنه و کنایه به کار می‌برد. گرایش‌های مشروطه‌خواهی‌اش را به اشاره با تشریح اوضاع سیاسی و اجتماعی قرن هفتم هجری و با محکوم کردن شدید حکومت جابرانه و عاملان آن، یعنی سرکردگان فئودال بومی و خارجی، ابراز می‌کند.
خسروی توجه چندانی به مناظر طبیعی و وجوه هنری بناهای تاریخی و صحنه‌های نبرد ندارد، ولی در توصیف مردم و زندگی آنها تواناست. پروفسور میخالسکی می‌گوید: «او نخستین کسی است که در داستان‌نویسی جدید ایران چهره‌هایی دارای خصایص طبیعی و سیرت روانیِ بسیار هنرمندانه و موجه آفریده است». (3) با این همه، به سبب تازگی زمینه‌ی کار، تلاش نویسنده برای پیشبرد رُمان جدید فارسی به پای سرمشق‌های اروپایی به جایی نمی‌رسد؛ برای نمونه، در شخصیت‌پردازی قهرمان اصلی به جای تصویر کردن نجیب‌زاده‌ی آرمانی اشرافیت، که شاید تا حدی مقصود نویسنده بود، سروکارمان با مردی ماجراجوست که هدف‌هایش همواره دور از شک و ظن نیست. با این حال، همان‌گونه که یوگنی برتلس (4) می‌گوید، این حرف را در مورد دارتانیان و مونت کریستو - دو الگوی بدیهی - نیز می‌توان گفت. (5)
و شاید به خاطر همین بدایع و قابلیت‌های این کتاب است که جمال‌زاده، داستان‌نویس سرشناس، شمس و طغرا را اندکی به اغراق چنین می‌ستاید:
در ادبیات نثر قرون اخیره‌ی ما به کلی بی‌نظیر و بی مانند است و بدون شک تنها کتابی است که به عنوان نمونه‌ی ادبیات جدید فارسی شایسته است که به زبان‌های خارجی ترجمه گردد. (6)
زبان شمس و طغرا، با همه‌ی نزدیکی آن به زبان تحصیل‌کردگان زمان، بسیار پرتکلف است، به ویژه در قیاس با سادگی و رسایی نوشته‌های سال‌های آتی. نویسنده از امثال و اصطلاحات رایج و دیگر منابع سرشار زبان فارسی بهره‌گیری کافی نمی‌کند. گفت‌وگو در داستان اندک و اطناب سخن بسیار است. لغات و ترکیبات عربی هم در کتاب فراوان دیده می‌شود.
در مجموع می‌توان گفت شمس و طغرا بر سر دوراهی قدیم و جدید ادبیات ایران قرار گرفته است و باید آن را به منزله‌ی پیشگاهی در رُمان‌نویسی فارسی امروزی داوری کرد.

شیخ موسی نثری

رُمان تاریخی دوم، عشق و سلطنت، به قلم شیخ موسی نثری، مدیر مدرسه‌ی دولتی نصرت همدان، ابتدا قرار بود نخستین جلد یک مجموعه درباره‌ی تاریخ ایران باستان باشد. سه جلد این مجموعه منتشر شد. جلد اول، عشق و سلطنت یا فتوحات کورش کبیر، در 1337 ه‍.ق در همدان به چاپ رسید. موضوع کتاب کارهای کورش کبیر - در سرآغاز تاریخ ایران - از کودکی او تا تسخیر اکباتان (همدان) و نشستن بر اریکه‌ی پادشاهی است. نام‌های کهن ایرانی به طور نازیبنده‌ای از صورت‌های فرانسوی (نهایتاً یونانیِ) آنها به فارسی حرف‌نویسی شده‌اند و هیچ کوششی برای ضبط تلفظ‌های قدیم ایرانی‌شان به عمل نیامده است - معلوم نیست که این نمونه‌ی چشمگیر دیگری است از نوعی نسیان ملی که ایرانیان دوره‌های بزرگی از تاریخ خود را تقریباً یکسره از یاد برده بودند، یا اینکه نویسنده دانسته به این کار دست زده است. ادوارد براون در انتقاد از این کتاب می‌گوید:
سرشار است از تاریخ سنوات، یادداشت‌های اساطیری و باستان‌شناختی و گفتارهای مطول تاریخی. (7)
جلد دوم، ستاره‌ی لیدی (منتشر شده در 1343 ه‍.ق)، لشکرکشی کورش برضد کروئسوس (پادشاه لیدیا)، فتح ساردیس و الحاق لیدیا به قلمرو امپراتوری نوپای ایران را توصیف می‌کند. جلد سوم سرگذشت شاهزاده خانم بابلی نام دارد و در 1310 خورشیدی در کرمانشاه منتشر شد. داستان دلبستگی هرمزان، آخرین سردار ماد، و اریدیس آخرین شاهزاده خانم بابل است. در دو جلد نهایی پیشرفت‌های بسیاری به چشم می‌خورد: بررسی نویسنده از تاریخ بهتر شده، نام‌های ایرانی، به ویژه در جلد آخر، به شکل اصیل‌تر به قلم آمده و خود داستان هم فشرده و خواندنی‌تر است. زبان شیخ موسی، گرچه گاه خشک و بی‌روح، روی‌هم‌رفته صریح و گیرا است. چهره‌های داستان به ندرت گفت‌وگو می‌کنند، اما وقتی هم دهان می‌گشایند، از هر قشر و طبقه‌ای باشند، زبان و بیان آنها یکسان است. همان‌گونه که انتظار می‌رود در هر سه جلد مقدار زیادی بی‌دقتی تاریخی دیده می‌شود.

حسن بدیع

سومین رُمان تاریخی این دوره داستان باستان نوشته‌ی حسن بدیع نصرت الوزرا بود که در 1299 در تهران چاپ شد. بدیع هم، مانند سه نویسنده‌ی دیگر، در مقدمه‌اش کتاب خود را نخستین رُمان تاریخی فارسی می‌خواند، که این احتمالاً نه از سر خودبینی، بلکه بیشتر نشانه‌ی دورافتادگی این نویسندگان از یکدیگر بود.
داستان باستان، غیر از منابع عربی و فرانسوی، اکثراً از شاهنامه‌ی فردوسی بهره گرفته است، به همین سبب کیفیتی هم واقعی و هم افسانه‌ای دارد. موضوع اصلی کتاب عشق دو دلداده‌ی شیدایی، بیژن و منیژه، و پس زمینه‌ی تاریخی آن برآمدن هخامنشیان و پادشاهی کورش کبیر است. فتح لیدیا و بابل به دست کورش داستان را به پایان می‌رساند.
بدیع در توصیف جا و مکان مهارت فراوان به خرج می‌دهد. تصویر او از نقاط تاریخی، بناهای باستانی (به ویژه مجسمه‌ها و پیکره‌ها) و نقاشی‌های یافت شده در بابل بسیار واقعی است. شماری سهوهای تاریخی و زبانی کوچک در داستان باستان مشاهده می‌شود، ولی گاهشماری دقیق و اندیشه‌ی طرح و پیرنگ کتاب توجه خواننده را برمی‌انگیزد و به عنوان اثری هنری به نحو درخور ملاحظه‌ای بدان ارج می‌دهد. کاربرد زبان بدیع به ویژه گامی است به پیش، به سوی پختگی بیشتر رُمان فارسی، چون این نویسنده دست کم چهره‌های داستانش را به گفت‌وگو، گفت‌وگو به زبانی مناسب جایگاهشان در اجتماع، وا می‌دارد. همان طور که گفته شد، غفلت در این زمینه ویژگی دیگر رُمان‌های تاریخی این زمان است. خلاصه‌ی کلام، شاهزادگان بدیع به زبان درباری شاهزادگان سخن می‌گویند و افراد عادی‌اش به سبک محاوره‌ای و لهجه‌های محلی. این نقطه‌ی عطف کوچکی در تحول ادبی مورد بحث ما بود: همان‌گونه که خواهیم دید، گفت و شنود طبیعی یکی از مشغله‌های فکری داستان‌نویسان بعدی شد و زمینه را برای نمایش چیره‌دستی شایانی در این زمینه فراهم کرد.

صنعتی‌زاده کرمانی

نویسنده‌ی چهارم، عبدالحسین صنعتی‌زاده، یکی از پُرکارترین نویسندگان این رشته است و جا دارد که درباره‌ی او بیشتر صحبت شود. در نخستین کتابش، دام‌گستران یا انتقام‌خواهان مزدک (منتشر شده در 1330 ه‍.ق)، صنعتی‌زاده می‌کوشد پرده از علل سقوط امپراتوری ساسانی و فتح اعراب بردارد. دیدگاه نویسنده‌ی جوان، هر چند نه فراگیر و همه جانبه، بخش نسبتاً زیادی از واقعیت‌های تاریخی را در برمی‌گیرد. برای نمونه به بحث ستمگری و بیدادگری بزدلانه‌ی یزدگرد سوم و عدم تساهل او نسبت به اقلیت‌های مذهبی می‌پردازد؛ تأکید می‌ورزد که یزدگرد پیروان صدیق و وفادار نداشت، چون بیشتر آنها تحت تأثیر آموزه‌های مزدک و درصدد انتقام‌جویی قتل رهبر خود به دست خسرو انوشیروان پادشاه ساسانی بودند. برتلس در شرح جالبی که بر دام‌گستران نوشته می‌گوید استبدادی فاسد زیر فشار دو نیرو، یکی خارجی (اعراب) حامل پیام برداری و مساوات و دیگری داخلی (جامعه‌ی انقلابی مزدکیان)، برافتاد و اینها «استقلال ملی ایران» را بر اثر کینه‌توزی بر باد دادند.
روایت دام‌گستران از سقوط ساسانیان و فتح اعراب همانی است که ایرانیان غالباً می‌پذیرند: یعنی اینکه علتْ خودکامگی پادشاه و پشتیبانی موبدان سرکوبگران از او بود و پیروان مزدک که مخالف اینان بودند، در عمل جانب اعراب را گرفتند. از این مهم‌تر، همان‌گونه که آرنولد توین‌بی نوشته، «دولت ساسانی نشان داد که ناتوان است علت وجودی خود را تحقق بخشد...». (8)
چهره‌ی سرکرده‌ی مزدکیان که یزدگرد را به قتل رساند، و نیز بافتار کلی کتاب، ظاهراً با تأثیرپذیری از کنت مونت کریستوی الکساندر دوما به رشته‌ی تحریر درآمده است. در ضمن نویسنده اصرار دارد موبدان زرتشتی را به زشت‌ترین وجه ممکن تصویر کند و بدترین خصوصیات روحانیون واپسگرا را که ایرانیان آزادیخواه در اوایل این قرن، مانند همیشه، علیه‌شان جنگیدند، به ایشان نسبت دهد.
جلد دوم دام‌گستران در 1344 ه‍.ق، پنج سال پس از انتشار جلد نخست، در تهران منتشر شد. به گفته‌ی مجتبی مینوی در دیباچه‌ی کتاب، صنعتی‌زاده که از اشتباهات جلد اول سرخورده بود، از نقد و بررسی ادوارد براون بر کتاب تشویق شد و به نشر جلد دوم پرداخت (اگرچه نقد براون در واقع چندان تحسین‌آمیز هم نبود). (9) در هر صورت، به گفته‌ی نیکیتین، «در نامه‌ای از صنعتی‌زاده به او» نویسنده می‌گوید به خوبی می‌داند که براون نظر خیلی مساعدی به کتابش نداشته است، و نیکیتین نتیجه می‌گیرد که همین نشان می‌دهد که «نویسندگان امروز ایران اظهارنظرهای خاورشناسان را به حساب می‌آورند».
با آنکه نخستین رُمان تاریخی به سبک اروپایی شمس و طغرایِ خسروی (منتشر شده در 1327 ه‍.ق) بود شماری از خاورشناسان صنعتی‌زاده کرمانی را در این راه پیشگام می‌دانند. این استنباط ناشی از نکته‌ای در زندگینامه‌ی خود نوشته‌ی اوست که ادعا می‌کند دام‌گستران (منتشر شده در 1339 ه‍.ق در بمبئی) را وقتی پانزده ساله بود نگاشت. اگر هم خواه ناخواه در صحت این امر تردید کنیم، دیگر مطالب این زندگینامه آگاهی‌های سودمند در بر دارد.
پدر صنعتی‌زاده حاجی علی‌ اکبر، برای فرار از پیگرد نظام، در 1325 ه‍.ق از کرمان به استانبول رفت. در آنجا با سید جمال‌الدین اسدآبادی طرح دوستی ریخت و مأموریت یافت به ایران بازگردد و مخفیانه به پخش نشریات انقلابی پردازد. در آن روزها به هر کس که گرایش‌های مشروطه‌خواهی داشت تهمت بابی‌گری می‌زدند و او را طعمه‌ی کینه‌توزی عوام می‌کردند. در نتیجه پدرش نتوانست به کسب و کار خود ادامه دهد و خانواده به تنگدستی شدید افتاد. پسر به ناچار در خیابان‌ها کبریت می‌فروخت. اما در سایه‌ی مساعی پدر وضع خانواده دوباره سامان یافت، پرورشگاهی باز کردند، به کودکان یتیم بی‌سرپرست پیشه می‌آموختند و صنعتی‌زاده‌ی پسر نیز به کتابفروشی پرداخت. این مدرسه‌ی او بود و شب و روز کتاب می‌خواند. در پانزده سالگی کتاب اولش را نوشت و به هزینه‌ی خود در بمبئی به چاپ رساند. او ده سال در کرمان به کتابفروشی ادامه داد و دکانش کانون تجمع روشنفکران شهر بود. سپس به تهران رفت، کارخانه‌ی نساجی دایر کرد و در پایتخت تاجر نسبتاً مرفهی شد.
درباره‌ی اثر نخست این نویسنده، دام‌گستران، پیش‌تر سخن گفتیم. صنعتی‌زاده در 1345 ه‍.ق رُمان تاریخی دیگری به نام داستان مانی نقاش انتشار داد. این سرگذشت مانی نقاش، سنت‌شکن پرآوازه، از ابتدای نوجوانی است که خانه‌ی پدری را ترک می‌گوید و به سیر و سیاحت طولانی می‌رود. عمویش که از موبدان زرتشتی است به او توصیه می‌کند به چین برود و آنجا نقاشی بیاموزد. مانی در این سفر عاشق زهیده می‌شود، دختر را از چنگ راهزنان می‌رهاند و گنج معبد یهوه نهفته در دل کوه‌های ترکستان را می‌یابد. گنج را به شاپور اول پیشکش می‌کند و پادشاه به دین او می‌گرود و به وی اجازه می‌دهد آیین خود را نهادی جهانی سازد. در ضمن داستان لشکرکشی به چین و همچنین پیکار شاپور با والرین امپراتور روم نیز توصیف شده است. پس از مقداری دور افتادن از اصل مطلب، درازگویی و حتی تحریف واقعیات تاریخی، همه چیز به خوبی و خوشی پایان می‌پذیرد: زهیده با رشادت حیرت‌انگیز مانی در به دست آوردن کلید گنج از گردن شیر نجات می‌یابد؛ اسپندیار، جفت هم شکل شاپور، از قفسی که شاپور او را در آن زندانی کرده آزاد می‌شود و والرین به جای او دربند می‌افتد. شاپور به یاری مانی به گنج دست می‌یابد و در صحنه‌ی آخر چهره‌های داستان همه در عبادتگاهی زرتشتی گرد می‌آیند و پاداش خدمات زهیده و مانی پیوند زناشویی آنان است.
داستان مانی نقاش، در مقایسه با رُمان نخست صنعتی‌زاده، از حیث حوادثْ غنی‌تر، دارای طرح و پیرنگ نسبتاً خوب و پر از رویدادهای نامنتظر و لحظه‌های شورانگیز است. تضاد در چهره‌پردازی دو شهریار هماورد نیز خالی از شگفتی نیست: والرین فرمانروایی بی‌رحم، مست و فاسد تصویر شده، حال آنکه شاپور فرزانه و واجد تمایلات آزادیخواهانه است. بازیگر درجه دومی هم داریم: مالک فئودالی که چهره‌ای بسیار واقعی دارد و بر رعایایش ستم می‌راند - و نمونه‌هایش در ایران تا همین اواخر فراوان بود.
رُمان تاریخی سوم این نویسنده، سلحشور، که در 1312 انتشار یافت، درباره‌ی به قدرت رسیدن دودمان ساسانی و بنیانگذار آن اردشیر است؛ سلطنت اردوان (209-226 میلادی)، آخرین پادشاه اشکانی، بخشی از پس‌زمینه‌ی تاریخی را تشکیل می‌دهد. موضوع اصلی کتاب - جدا از روایت عشقی گریزناپذیر - طغیان اردشیر و نبردهای او با اردوان است. نویسنده، به طور کلی، از افسانه‌های ایرانی که نسل اندر نسل به ما رسیده، داستانی سرهم کرده است.
یکی دیگر از رُمان‌های تاریخی مشهور صنعتی‌زاده سیاه‌پوشان است که در 1324 به چاپ رسید. درونمایه بار دیگر قیام یک قهرمان ایرانی علیه فرمانروایان ستمگر است. نویسنده این بار ما را به قرن دوم هجری و خروج ابومسلم خراسانی به پشتیبانی از عباسیانِ دوستدار ایران در ستیز با امویانِ جبار می‌برد. ابومسلم در سال 129 ه‍.ق در زادگاهش خراسان عَلَم سیاه خاندان بنی‌عباس را بر می‌افرازد و پس از نبرد سرنوشت‌ساز زاب کبیر که مروان خلیفه‌ی اموی در آن کشته شد، به خلافت مستبدانه‌ی سلسله‌ی امویان پایان می‌دهد. از آن پس شاهد قدرت بالنده‌ی ابومسلم و هراس بیشتر و بیشتر منصور خلیفه‌ی عباسی از محبوبیت سردار ایرانی هستیم. سرانجام در 137 ه‍.ق، در سی و پنج سالگی، ابومسلم به دربار منصور ناسپاس فراخوانده می‌شود و خائنانه به قتل می‌رسد.
برخلاف سه رُمان پیشین، که از آیین زرتشت به منزله‌ی دین ملی ایران تجلیل شد، در سیاه‌پوشان اسلام دین ایرانیان و ابومسلم قهرمان بزرگ ایران و اسلام شناخته شده است. سبک و شیوه‌ی نگارش این اثر به پای کتاب‌های قبلی صنعتی‌زاده نمی‌رسد. از مآخذ تاریخی فراوان بهره می‌گیرد ولی در اینجا هم بین حقیقت و افسانه تفاوت نمی‌گذارد. در واقع، گه‌گاه دقت و صحت رویدادهای تاریخی فدای ربط و پیوستگی داستان و شور میهن‌پرستی نویسنده می‌شود.
آثار غیرتاریخی صنعتی‌زاده از جمله عبارت‌اند از: چگونه ممکن است متمول شد (1309)، رستم در قرن بیستم (1314)، عالم ابدی (1317)، مجمع دیوانگان، در دو جلد، (بی‌تاریخ) و فرشته‌ی صلح یا فتانه‌ی اصفهانی (1331). کتاب آخر داستانی تخیلی است درباره‌ی دختر قهرمانی که می‌خواهد وقوع جنگ را غیرممکن سازد؛ نویسنده این اثر را برای کمیته‌ی جایزه‌ی صلح نوبل فرستاد و رسید آن را هم وصول کرد! (10) آخرین رُمان تاریخی او نادر فاتح دهلی است که در 1336 منتشر شد؛ ولی می‌گویند صنعتی‌زاده کارهای تاریخی دیگری هم به صورت دست‌نویس دارد: از جمله مادر غم دیده، درباره‌ی سرنوشت فرزندان یزدگرد سوم؛ کتابی در شرح زندگانی شاه سلطان حسین و پایان دودمان صفوی، و دیگری که مضمونش اعمال میرزا عی محمد باب (پایه‌گذار مشهور بابیه) و بازماندگانش میرزا یحیی صبح ازل، میرزا حسین علی نوری و عباس افندی ملقب به عبدالبهاء (بانی بهایی‌گری) است همراه با عکس‌ها و تفصیلات زیادی راجع به بابی‌ها و بهایی‌ها.
صنعتی‌زاده را نمی‌توان در صف نویسندگان خلاق با اهمیت ایران جدید قرار داد؛ با این حال مهارت و طراوت کارهای اولیه‌اش نام او را در افواه انداخت. زبان این نویسنده ساده، روشن و بری از حشو و زوائد و آرایه‌های نثرنویسی پیشین است. دو ویژگی چشمگیر نوشته‌هایش آرمان‌گرایی و میهن‌پرستی است که معمولاً او را از راستای واقعیات تاریخی دور می‌دارد. نقص دیگر کار او خشکی و انعطاف‌ناپذیری گفتار اشخاص داستان‌هایش است و بالاخره کاربرد مفرط واژه‌های اروپایی، به ویژه در مواردی که اصطلاح فارسی وجود دارد، که این هم به سبک او آسیب می‌رساند.

دیگران

رُمان تاریخی‌نویسی در چهار دهه‌ی گذشته یکی از بارورترین شاخه‌های ادبیات فارسی بوده است. این امر دو دلیل دارد: نخست، گذشته‌ی تاریخی کشور منابع سرشاری در اختیار نویسندگان می‌گذارد. دوم، طبقه‌ی حاکم که به هیچ صورت بحث و گفت‌وگو درباره‌ی امور جاری را خوش ندارد تا مبادا فساد و بی‌کفایتی‌اش برملا شود، و پیوسته تلویحاً نویسندگان را تشویق کرده که مقداری داروی تسکین دهنده از افتخارات باستان به خود ملت دهند. این به ویژه در دوران رضاشاه رواج داشت و مضمون محبوب نویسندگان زمانْ سنجش - به قول خودشان - «گذشته‌ی شکوهمند» با «عصر طلایی حاضر» بود. در نتیجه هر تازه‌کاری که هوس نوشتن در سر می‌پروراند، پاره‌ای از تاریخ ایران را دستمایه‌ی کار خود می‌کرد، آن را به میل خود می‌پیچاند و یک «رُمان تاریخی» بیرون می‌داد.
اکثر این کتاب‌ها، که انباشته از تحریف‌ها و سهوهای تاریخی‌اند، بی‌شباهت به قصه‌های افسانه‌ای نیستند و ارزش تاریخی ندارند. به استثنای آثار اولیه، که راه به سوی واقع‌گرایی اروپایی نمودند، هیچ کدام هم اهمیت ادبی خاصی نیافتند. در قیاس با نوشته‌های برجسته‌ی وقت، اینها را نمی‌توان کار هنری با اهمیتی شمرد. اما از آنجا که سرگرم کننده‌اند، مردم ایران تا اندازه‌ی زیادی این کتاب‌ها را دوست داشته و هنوز هم دارند. شماری از آنها همین ایام در هفته‌نامه‌های چاپ تهران به صورت پاورقی منتشر می‌شوند. تاریخ در دست این نویسندگان ابزاری می‌شود برای ذکر ماجراهای هیجان‌انگیز، کشت و کشتارها و شهوت‌رانی‌ها تا خوانندگان خود را سرگرم سازند. دلیل مهم دیگر محبوبیت این آثار آن است که حال و هوای حسرت گذشته را در خود دارند، مرهمی بر زخم آرزوهای سرکوب شده‌ی ملت می‌گذارند. با این همه، درست نیست که همه‌ی اینها را با یک چوب برانیم، چون پاره‌ای بی‌گمان و زین‌تر و با سبک و انشایی بهتر نگاشته شده‌اند. برای رعایت عدالت، چون محدوده‌ی این بررسی اجازه‌ی نقد کامل یک یک آنها را نمی‌دهد، سعی می‌کنیم از آنهایی که شایان توجه بیشترند فهرست به نسبت جامعی در زیر بیاوریم:
آذری، علی، اپرای وعده‌ی زرتشت، جلد یکم، 1313.
آریان‌پور کاشانی، عباس، عروس مدی، 1308.
بهروز، ذبیح، شاه ایران و بانوی ارمن، 1306.
پرتو اعظم، ابوالقاسم، بابک، بدون تاریخ.
حجت، رضا، ستاره‌ی کاروان، جلد یکم (چاپ دوم)، 1334.
خلیلی، محمدعلی، دختر کورش، بدون تاریخ.
ـــ، نگارستان خون یا قیام خراسان، 1321.
ـــ، عشق‌های بهرام گور، 1336.
خلیلی عراقی، محمدرضا،‌ بانوی زندانی، 1319.
رضازاده شفق، صادق، ستارخان، 1335.
رکن‌زاده آدمیت، حسین، دلیران تنگستانی، 1310.
زنجانی، شیخ ابراهیم، شهریار هوشمند، 1315 (؟).
سالور، حسینعلی (عمادالسلطنه)، جفت پاک، دو جلد، 1311.
سالور، سبکتکین، نسل شجاعان، سه جلد، 1336.
سهیلی خوانساری، احمد، محمود و ایاز، 1332.
سیغری، علی، عروس مرو، کیانوش دختر یزدگرد، 1334.
شادلو، نصرت الله، عزم و عشق، 1306.
ــــ، مداخلات عشق پاک در کامیابی‌های نادرشاه، 1306.
شاه‌حسینی، نصیرالدین، شراره‌ی خاموش شده، 1328.
شریف، علی اصغر، خونبهای ایران، دو جلد، 1305 / 1306.
شین پرتو (شیرازپور)، پهلوان زند، 1312.
صفوی، رحیم‌زاده، داستان شهربانو، 1310.
ــــ، داستان نادرشاه، 1310.
ــــ، یادداشت‌های خسرو اول انوشیروان (ترجمه)، 1310.
ــــ، بیژن و منیژه، 1334.
فاضل، جواد، لاریجان: عشق و خون، 1329.
قریب، یحیی، خون سیاوش، 1336.
ــــ، یعقوب لیث صفاری، 1314.
کردانی، محمدتقی، دلیران خوارزم، بدون تاریخ، مشهد.
کسمایی، علی، زیبای حسود، دو جلد، 1330.
کمالی، حیدرعلی، مظالم ترکان خاتون، 1307.
ــــ، افسانه‌ی تاریخی لازیکا، 1309.
گلشن، حسینعلی، پریوش ناکام، جلد یکم، 1307.
لارودی، نورالله، نادر پسر شمشیر، 1319.
مدرسی، ابراهیم، پنجه‌ی خونین، 1328 (چاپ دوم).
ــــ، زیبای حسود، 1330.
ــــ، عروس مداین، بدون تاریخ.
ــــ، پیک اجل، بدون تاریخ.
مسرور، حسین سخن‌یار،‌ داستان تاریخی محمود افغان، 1300.
ــــ، ده نفر قزلباش، 1336.
ــــ، قَران یا سرگذشت لطفعلی خان زند، 1332.
مؤتمن، زین العابدین، آشیانه‌ی عقاب، شش جلد، 1317.
میمندی‌نژاد، محمدحسین، زندگی پرماجرای نادرشاه، دو جلد، 1335.
نجمی، ناصر،‌ داستان‌های تاریخی، 1327.
نفیسی، سعید، آخرین یادگار نادر، 1305.
ــــ، یزدگرد سوم، 1312.
ــــ، بابک خرم‌دین، دلاور آذربایجان، 1333.
ــــ، سرگذشت طاهر بن حسین، بدون تاریخ.
همایون فرخ، عبدالرحیم، داستان تاریخی بابک و افشین، 1327.
یغمایی، اقبال، عشق و پادشاهی، 1325.

پی‌نوشت‌ها

1. این پدیده مورد توجه شماری از ایران‌شناسان نیز قرار گرفته است. برای نمونه، ادوارد براون در تاریخ ادبیات ایران (ج 4، ص ص 464-466)، بحثی کوتاه ولی مهم درباره‌ی این تحول جدید دارد. همچنین ن.ک.:
K.Chaikine, A Short Outline of Modern Persian Lilerature (Moscow , 1928),E.E.Bertels, «The Persian Historical Novel in the Twentieth Century», in the Institute of Orientalism of the U.S.S.R. Academy of Science, 1932,B. Nikitine,«Le Roman historique dans la Littérature persane actuelle», in the Journal Asiatique, CCXXIII, 1933.
F. Machalski هم در 1952 کتابی به زبان لهستانی درباره‌ی همین موضوع در کراکو منتشر کرد. همین نویسنده مقاله‌ای درباره‌ی یکی از کتاب‌های مورد بحث ما در این فصل (شمس و طغرا) نوشت که در 1956 در Charisteria Orientalia در پراگ چاپ شد.
2. چهار نویسنده‌ی مذکور در کتاب یان ریپکا:
Jan Rypka, History of Persian Literature
که چاپ آلمانی آن در 1959 در لایپزیک منتشر شد، مورد نقد و بررسی مفصل قرار گرفته‌اند.
3. همان، ص 159.
4. E.E. Bertels، ایران‌شناس روس.
5. D"Artagnan و Monte Cristo، قهرمانان الکساندر دوما در سه تفنگدار و کنت مونت کریستو.
6. تقریظ بر کتاب دلیران تنگستانی نوشته‌ی حسین رکن‌زاده آدمیت (تهران، 1313)، ص 16.
7. Literary History of Persia, vol. IV, p. 466.
8. Arnold Toynbee, A Study of History (1945), vol. VII, p. 143n.
مقایسه کنید با فتوح البلدان نوشته‌ی بلاذری برای شرح فراریان ایرانی و پیوستن آنها به قشون عرب.
9. E.G. Browne, Literary History of Persia, vol. IV, p. 466.
10. N. Nikitine, «Les thèmes sociaux dan la littérature persane moderne» in Orientle Moderno, XXXIV, May 1954.

منبع مقاله :
میرجلیلی، حسین... [و دیگران]، (1389)، توسعه‌ی سیاسی و اقتصادی در جهان اسلام، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط