مولفه های مشترک در دو قیام حق طلبانه
الف. پیامها و اهداف قیام حسینی
1. بایستگی قیام حق¬طلبانه علیه باطلگرایی
امام حسین (عليهالسلام)، در تشریح شرایط زمانة خویش که ایشان را ملزم به قیام مسلحانه میکرد، فرموده است: «آیا نمیبینید که به حق، عمل نمی¬گردد و از باطل، روی¬گردانی نمی-شود؟»54ایشان، در حقیقت به این موضوع اشاره دارند که چون جامعه دچار چنین وضعیتی شده است، برای اصلاح آن، قیام کرده اند و در این سیر اگر کسی از ایشان حمایت کند، حق را یاری کرده است: «فمن قبلنی بقبول الحق فالله اولی بالحق...»؛ «هر کس این را نپذیرد که حق است، راه خدا را پذیرفته است...».2. عدالت¬گرایی و برپاداشت قسط
3. مبارزه با حکومت فسق و جور (ستم¬ستیزی)
آن حضرت، به قرار گرفتن خلافت در دست فاسق و جائری چون یزید اعتراض شدیدی، داشت و میفرمود: «وَ عَلَی الإسلامِ السَّلامِ، إذْ قَدْ بُلِیَتْ الأمةُ بِراعٍ مِثلُ یَزیدٍ...»56 «اگر کسی مانند یزید، حاکم امت شود، باید با اسلام وداع کرد». ایشان همچنین از این که در دوران چنین افرادی زندگی میکرد، اظهار برائت مینمود و میفرمود: «فإنّی لا أرَی الْمَوتَ إلّا سَعادَةً و الْحیاةَ مَعَ الظّالِمِینَ إلّا بَرَما»57
4. هدایت¬گری و نجات¬بخشی
5. اصلاح¬گری و تحول¬گرایی مثبت
در آن شرایط، امام حسین (عليهالسلام) قیام کرد و مهمترین پیام و شعار خود را اینگونه بیان داشت: «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي (صلي الله عليه و آله وسلم) أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عليهالسلام) »58«من نه از روی هوس و سرکشی و تبه-کاری و ستمگری، که تنها به انگیزة اصلاح در امت جدّم قیام کردم. میخواهم به نیکیها فرمان دهم و از بدیها باز دارم و روش جدّ خود و پدرم، علیبنابیطالب (عليهالسلام) را دنبال کنم».
6. احیای آموزه های دینی
7. تشکیل حکومت و اعمال ولایت سیاسی
اکنون و با روشن شدن اهداف نهضت حسینی، اگر به مرور اهداف و برنامههای حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) بپردازیم، در مییابیم که غالباً در تداوم و تکمیل نهضت حسینی (عليهالسلام) هستند.
ب. پیامها و اهداف نهضت مهدوی
1. حق¬گرایی و محو تمامی جلوههای باطل
2. عدالت¬گستری و برپاداشت قسط
3. ظلم¬ستیزی و نابودی حکومت های فسق و جور
4. هدایت¬گری و ارشاد بشر
در واقع، نجات و سعادت بشر و رهنمونی او به قلة کمال و تعالی در سایة عبودیت و یکتا پرستی، به دست آن امام، محقق خواهد شد. چنانچه در روایتی آمده است: «يُشِيرُ بِالتُّقَى وَ يَعْمَلُ بِالْهُدَى...»62 «[مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)] با تقوا گام بر میدارد و بر اساس هدایت، رفتار میکند...».
5. اصلاح¬گری و تربیت انسانها
6. احیاگری و زنده¬کردن آموزههای الهی و دینی
امام صادق (عليهالسلام)، اینگونه به این موضوع اشاره کردهاند: «إِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِي بَدْوِ الْإِسْلَامِ إِلَى أَمْرٍ جَدِيدٍ»63«هنگامی که قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) قیام میکند امر جدید میآورد؛ چنان که رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) در آغاز اسلام به امری جدید دعوت کرد».
7. تشکیل حکومت دینی
حکومت و دولت آن حضرت، فراگیر و جهانی خواهد بود و قدرت و سلطة ایشان، از شرق تا غرب دنیا را فرا خواهد گرفت. دولت و نظام سیاسی مهدوی-که پس از نابودی و پایان یافتن تمامی دولتهای عالم، شکل خواهد گرفت- بهترین، کاملترین، مردمیترین و تأثیر¬گذارترین دولتها خواهد بود. در این حکومت جهانی، اصحاب و یاران مؤمن حضرت، به عنوان حاکمان و والیان کشورها و بلاد مختلف، برگزیده و منصوب خواهند شد.
روایات متعددی به موضوع حکومت حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) پرداختهاند. از جمله، سخن پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم) است که فرمود: «وَ يَبْلُغَ سُلْطَانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِب»64«سلطه و برتری او[حضرت ولیّ عصر (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)]،شرق و غرب[جهان] را در بر میگیرد».
همچنین امام صادق (عليهالسلام) فرمودهاند: «وَ دَوْلَتُنَا فِي آخِرِ الدَّهْرِ تَظْهَر»65«دولت ما، در آخر الزمان ظاهر میشود».
در روایتی از امام باقر (عليهالسلام) نیز آمده است: «دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَنْ يَبْقَى أَهْلُ بَيْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مَلَكُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا يَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِيرَتَنَا إِذَا مَلِكْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِيرَةِ هَؤُلَاءِ»66«دولت ما (دولت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف))، آخرین دولتها است؛ هیچ خاندانی که حکومتی برای آن، مقدّر شده باشد، نیست؛ جز آنکه پیش از او به حکومت میرسد؛ تا کسی نگوید: "اگر ما نیز به قدرت میرسیدیم، این چنین، رفتار میکردیم"».
با توجه به تحلیلهای سیاسی و دینی ارائه شده، روشن میشود که هر دو قیام، وجوه و ابعاد مشترک فراوانی دارند که آن را میتوان در اهداف، برنامهها و خواستهای همسان آنها مشاهده کرد. برخی از این اهداف، در قیام عاشورا، به تحقق پیوست و باقی آنها در عصر ظهور و در پرتو نهضت جهانی مهدوی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) تحقق خواهد یافت.
حق¬خواهی و باطل¬ستیزی،عدالتخواهی و برپاداشت قسط، نابودی حکومتهای فسق و جور و ستم، هدایت¬گری و نجات¬بخشی، اصلاح¬گری و تحولگرایی مثبت، احیای آموزههای متعالی دین و در نهایت، تشکیل حکومت و تحقق ولایت سیاسی امامان، بعضی از این وجوه مشترک است.
قیام امام حسین (عليهالسلام)، نقش ویژه و تأثیرگذاری در ارائة این اهداف و برنامهها به صورت پیامها و عبرتهای جاودانه و جهانی داشته و تحقق کامل آنها نیز به دست حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) اتفاق خواهد افتاد.