مروري بر وقايع پيراموني سخنراني امام در عصر عاشوراي ۱۳۴۲

محرم ۱۳۸۳قمري/ 1342 شمسي اندک اندک از راه مي‏رسيد و ايران اسلامي در شرايطي ويژه و خاص خود را براي استقبال از ماه خون و شرف آماده مي‏کرد. محرم سال 1342 شمسي، حال و هوايي عاشورايي داشت. آقا سيد روح‌‏الله که از ددمنشي و وطن‏فروشي حاکمان آلت دست بيگانه ملول بود، سر به جيب تفکر فرو برده و با نگراني تحولات ايران و جهان اسلام را مرور مي‏کرد، نفوذ خزنده صهيونيسم در ايران اسلامي و جسارت آنان به ساحت قدس شريف و مسلمين، مداخله بي ‏محاباي
يکشنبه، 15 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مروري بر وقايع پيراموني سخنراني امام در عصر عاشوراي ۱۳۴۲
مروري بر وقايع پيراموني سخنراني امام در عصر عاشوراي ۱۳۴۲
مروري بر وقايع پيراموني سخنراني امام در عصر عاشوراي ۱۳۴۲

نويسنده: موسي فقيه حقاني
محرم ۱۳۸۳قمري/ 1342 شمسي اندک اندک از راه مي‏رسيد و ايران اسلامي در شرايطي ويژه و خاص خود را براي استقبال از ماه خون و شرف آماده مي‏کرد. محرم سال 1342 شمسي، حال و هوايي عاشورايي داشت. آقا سيد روح‌‏الله که از ددمنشي و وطن‏فروشي حاکمان آلت دست بيگانه ملول بود، سر به جيب تفکر فرو برده و با نگراني تحولات ايران و جهان اسلام را مرور مي‏کرد، نفوذ خزنده صهيونيسم در ايران اسلامي و جسارت آنان به ساحت قدس شريف و مسلمين، مداخله بي ‏محاباي امريکا در امور ايران، سرسپردگي رژيم به بيگانگان و مقابله آن با مردم ايران، خدشه‌‏دار شدن استقلال سياسي، اقتصادي و فرهنگي ايران و دهها مشکل ديگر فکر و ذهن زعيم نهضت اسلامي را به خود مشغول کرده بود. از ابتداي دهه 40 شمسي امپرياليسم امريکا و صهيونيست‏هاي غاصب به عوامل داخلي خود امر کرده بودند تا با انجام بعضي تغييرات سياسي، اقتصادي و فرهنگي به بهانه مبارزه با کمونيسم، موجبات بسط سلطه آنها را فراهم کند. لايحه انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي و اصلاحات ارضي اقداماتي بود که به همين منظور شکل گرفت.
مقاومت جانانه مردم و علما به رهبري امام خميني با دسيسه‏‌هاي دشمن و عوامل داخلي آنها، آنان را که مي‌‏پنداشتند مي‌‏توانند به راحتي به اهداف خود برسند با مانع سختي مواجه کرد.
مرجعيت شيعه يک بار ديگر در مقابل امتحاني سخت به منظور دفاع از کيان اسلام، تشيع و استقلال ايران قرار گرفته بود و مي‏بايست همچون گذشته به وظيفه خود عمل کند. مخالفت قاطع امام خميني و علما با لايحه انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي و اصلاحات ارضي ضربه سختي بر پيکر امپرياليسم و رژيم پهلوي وارد آورد و آنان را به فکر چاره انداخت. دشمن مصمم بود که برنامه‏ هاي خود را محقق سازد و در اين راه بزرگترين مانع را روحانيت آگاه شيعه و مردم غيرتمند ايران مي‏دانست.
با نزديک شدن نوروز 1342، امام خميني اعلام داشتند که ملت ايران به دليل صدماتي که از ناحيه امريکا، اسرائيل و رژيم پهلوي بر استقلال آن وارد شده است، عيد نداشته و عزاداري خواهد کرد. عکس‏العمل رژيم شاه، حمله به فيضيه قم و طالبيه تبريز بود که تلفات زيادي بر جا گذاشت. حرکت ددمنشانه دشمن نشان داد که آنان حاضرند ملت خود را مقابل پاي بيگانگان قرباني کنند. اعضاي “گروه بي پدران“ که مسئوليت حمله به فيضيه را به عهده داشت، با مجبور کردن طلاب به دادن شعار مرگ بر اسلام، نيات واقعي شاه و اتباع او را آشکار ساخت. رژيم گمان مي‏کرد که با ددمنشيه‏اي که عوامل او در قم و تبريز از خود نشان داده بودند، ديگر کسي جرات مخالفت با دستگاه ديکتاتوري پهلوي و بيگانگان حامي او را نخواهد داشت، اما همان شب قائد نهضت لب به سخن گشود و فرمود:
... ناراحت و نگران نشويد، مضطرب نگرديد، ترس و هراس را از خود دور کنيد. شما پيرو پيشواياني هستيد که در برابر مصايب و فجايع صبر و استقامت کردند... پيشوايان بزرگ ما حوادثي چون روز عاشورا و شب پانزدهم محرم را پشت سر گذاشته‏ اند و در راه دين خدا يک چنان مصايبي را تحمل کردند. شما امروز چه مي‏گوييد. از چه مي‏ترسيد؟ براي چه مضطربيد؟ عيب است براي کساني که ادعاي پيروي از حضرت امير (ع) و امام حسين (ع) را دارند در برابر اين نوع اعمال رسوا و فضاحت‌آميز دستگاه حاکمه، خود را ببازند... دستگاه جبار با دست زدن به اين فاجعه، شکست و نابودي خود را حتمي ساخت، ما پيروز شديم....‌
اين سخنان، روح تازه‏‌اي در کالبد مبارزان دميد. رهبري نهضت در پي اين سخنان با صدور اعلاميه کوبنده‌‏اي مشروعيت رژيم پهلوي را به دليل جنايت عليه مردم و اسلام زير سؤال برد.
شاه‏دوستي يعني غارتگري، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمانان و تجاوز به مراکز علم و دانش شاه‏دوستي يعني ضربه زدن به پيکر قرآن و اسلام.... حضرات آقايان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است، قران و مذهب در مخاطره است. با اين احتمال، تقيه حرام است و اظهار حقايق واجب “ولو بلغ ما بلغ“.
در پي اين فتوا، تمام گروههاي اجتماعي به حرکت درآمدند. علماي بلاد، دانشگاهيان و عشاير به دفاع از امام پرداختند. ائمه جماعت برخي شهرها دست به اعتصاب زدند و از شرکت در نماز جماعت خودداري کردند. بازاريان با بستن مغازه‏هاي خود به خيل معترضان پيوستند. در مقابل اعتراضات گسترده عليه رژيم، شاه که ماموريت اضمحلال ايران را به عهده داشت، اعلام کرد که براي رسيدن به مقصود خود حاضر است انقلاب سفيد خود را با خون مردم مظلوم ايران رنگين سازد.
با نزديک شدن ماه محرم رژيم شاه که به تاثير عزاداري سيدالشهداء بر مردم انقلابي ايران واقف بود، به احضار و تهديد گسترده علما و مردم مبادرت کرد و تاکيد نمود که از طرح مباحث روز و مسائل سياسي در منابر و مجالس خودداري شود، از آيت‏الله خميني و واقعه فيضيه بحث نشود، از لوايح ششگانه انتقادي نشود، عليه شخص اول مملکت و اسرائيل سخني گفته نشود و از خطراتي که اسلام آنها را تهديد مي‏کند، بحث نکنند. امام خميني که با شورآفريني و پيام رهايي‏بخش عاشورا، به خوبي آشنا و خود تربيت يافته مکتب شهادت بود، ماه محرم را بهترين فرصت براي افشاي دشمن و دفاع از کيان اسلام تشخيص داد و طي اطلاعيه‏اي خطاب به عموم مبلغان و خطبا و هيئت‏هاي عزاداري اعلام کرد :
به تذکرات ضدديني رژيم وقعي ننهاده و... خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذکر دهيد. در نوحه‏هي سينه‏ زني از مصيبت‏هاي وارده بر اسلام و مراکز فقه و ديانت و انصار شريعت يادآور شويد... دين خدا را ياري کنيد... از اخافه و ارعاب سازمانها و دستگاه شهرباني هراسي به خود راه ندهيد.
موکب‏هاي عزادار در سراسر ايران به راه افتاد و امر قائد نهضت از سوي عزاداران حسيني امتثال شد. در نوحه‏ها، قم و فيضيه با قتلگاه کربلا همسان شد و اسرائيل و عمال آن به باد حمله گرفته شدند. ترس بر جان مزدوران مستولي گشت. بيت امام براساس سنت هميشگي سياهپوش شد و هر روز در آنجا اقامه عزا مي‏شد. رهبر نهضت، همچنين هر شب در تکايا و هيئتهاي محلات قم به حضور هم مي‏رسانيد.
با نزديک شدن عاشورا، شور و حرارت قيام مردم بيشتر مي‏شد. عاشوراي تهران تبديل به تظاهراتي ديني ـ سياسي شد. شب همان روز دانشجويان نيز طي تظاهراتي پرشور حمايت خود را از نهضت امام اعلام کردند. تظاهرات گسترده مردمي در شهرهاي ديگر نيز در جريان بود. صبح عاشورا ماموران ساواک از سوي شاه امام را تهديد کردند که در صورت حضور و سخنراني در فيضيه کماندوهاي شاه آنجا را به آتش و خون خواهند کشيد. پاسخ قاطع و توام با خونسردي امام، تن آنان را لرزاند، “ ما هم به کماندوهاي خود دستور مي‏دهيم که فرستادگان اعليحضرت را تاديب کنند. “
فيضيه و خيابانهاي اطراف مملو از جمعيت بود. روح خدا با اطمينان و صلابت آغاز به سخن کرد:
... الان عصر عاشوراست.
گاهي که وقايع روز عاشورا را از نظر مي‏گذرانم، اين سؤال برايم پيش مي‏آيد که اگر بني ‏اميه و دستگاه يزيد بن معاويه تنها با حسين سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انساني چه بود که در روز عاشورا نسبت به زنهاي بي پناه و اطفال بي‏گناه مرتکب شدند؟ زنان و کودکان چه تقصيري داشتند؟ طفل 6 ماهه حسين چه کرده بود؟ به نظر من آنها با اساس کار داشتند. همين سؤال اينجا مطرح مي‏شود که دستگاه جبار ايران با مراجع سر جنگ داشت، با علماي اسلام مخالف بود، به قرآن چکار داشتند...؟ به اين نتيجه مي‏رسيم که اينها با اساس کار دارند، با اساس اسلام و روحانيت مخالفند.... اسرائيل نمي‏خواهد در اين مملکت قرآن باشد... علماي اسلام باشند... احکام اسلام باشد... اسرائيل مي‏خواهد اقتصاد شما را قبضه کند، مي‏خواهد تجارت و زراعت شما را از ميان ببرد، مي‏خواهد ثروتها را تصاحب کند... قرآن سد راه است بايد برداشته شود، روحانيت سد راه است بايد شکسته شود.
گزارش ماموران ساواک حاکي از حضور جمعيت 200 هزار نفري در قم بود که براي استماع سخنراني امام اجتماع کرده بودند.
تظاهرات مردمي در روز 14 خرداد (مطابق با 11 محرم 1342) نيز ادامه يافت. اهانتها و حملات رژيم پهلوي به اساس اسلام چيزي نبود که بتوان به سادگي از کنار آن گذشت.
گسترش مراسم عزاداري در اين سال به حدي بود که ماموران ساواک را مضطرب و متعجب کرد. براساس ارزيابي آنها وضع عزاداري در تهران در سال 1342 بسيار بي‏سابقه بوده و در بيشتر مجالس به دولت و هيات حاکمه حمله مي‏شده است. ماموران ساواک همچنين از دسته 5 هزار نفري طيب حاج رضايي که به نفع امام خميني شعار مي‏دادند گزارش مي‏دهند. روايت حاضران عکسهاي امام خميني روي علامت دسته طيب نصب شده بود و او با وجود هشدارهاي اسدالله علم که از سوي رسول پرويزي به او ابلاغ مي‏شد، از برداشتن عکسها خودداري کرد. ماجراي خريد عکس و چسباندن آن روي علامت از سوي شهيد حاج مهدي عراقي نيز تاييد مي‏شود.
رژيم شاه که از پيش نيز علما و مردم را به خشونت و خونريزي تهديد کرده بود، از ترس اينکه شرايط عاشورايي ايران بساط آنها را برچيد، با اين تفکر که با سرکوبي گسترده مي‏توان امواج خروشان نهضت را مهار کرد، دست به کار شد. نيمه شب 15 خرداد با هجوم کماندوهاي رژيم به منزل امام، رهبر نهضت دستگير و به تهران منتقل شد. همچنين در شهرستانها نيز پيروان امام در سطح گسترده‏اي دستگير شدند، با انتشار خبر دستگيري امام، صبح روز 15 خرداد قم، تهران، ورامين، شيراز، کاشان و... يکپارچه آتش شد. رژيم پهلوي که به بيگانه اتکا داشت و بقاي خود را در گرو سرکوب مردم مي‏ديد با صحنه‌گرداني اسدالله علم حمله گسترده‏اي را به مردم بي دفاع آغاز کرد.
راديوي رژيم در اقدامي عوامفريبانه اقدام به پخش نوحه‏ هاي مذهبي کرد و همزمان ماموران شاه عزاداران حسيني را به گلوله بستند. مقاومت جانانه مردم، رژيم را مجبور به اعلام حکومت نظامي کرد. ماموران با هدف کشتار مردم، اقدام به تيراندازي مي‏کردند و زخمي‏ها نيز از سوي آنان به نقاط نامعلومي انتقال داده مي‏شدند.
کشاورزان وراميني و کارگران کرجي که براي دفاع از رهبر مظلوم خود عازم تهران بودند، در راه از سوي ماموران دولتي به خاک و خون کشيده شدند. مقاومت مردمي همچنان ادامه داشت و دشمن نيز با سبعيت تمام به قتل و غارت مشغول بود. براساس گزارشهاي ماموران ساواک، نيروهاي حکومت نظامي هنگام عبور از خيابانها در روز شانزدهم خرداد به سوي مردم شليک مي‏کردند. مقاومت در روزهاي بعد نيز ادامه داشت؛ ولي به دليل دستگيري قائد نهضت و عدم وجود نيروي هدايت‏گر، نيروهاي انقلابي نتوانستند نتيجه لازم را از قيام مردم به دست آورند. با اين همه نهضت اسلامي 15 خرداد آغازي بود بر دور تازه‏اي از مبارزات ضداستبدادي ـ ضداستعماري مردم ايران با محوريت اسلام، امام و امت که تحت تاثير قيام خونين عاشورا شکل گرفت.
فرداي کشتار مردم در 15 خرداد شيخ محمدحسن سنگلجي که مانند برادرش، شريعت سنگلجي، براساس گرايش به پاره‏ اي از آموزه‏ هاي وهابيت سالها در خدمت رژيم پهلوي عليه تشيع و اهل بيت (ع) قلم مي‏زد و سخن مي‏راند، با حضور در راديو به تخطئه شعائر اسلامي و عزاداري سيدالشهدا پرداخت. غافل از اينکه قيام عاشورا الي‏الابد موتور محرک جوامع شيعي در نهضتهاي ضداستبدادي و ضداستکباري است.
امام خميني که تا پايان عمر داغدار شهداي پانزدهم خرداد بود و انتظار فرج از آن داشت. عزاداري سيدالشهدا را مبناي آن قيام و مبدا نهضت اسلامي ايران و سرلوحه پيروزي اسلام و ملت خواند.
19 سال پس از قيام 15 خرداد و با پشت سر گذاشتن حوادث و وقايع بزرگي نظير انقلاب شکوهمند اسلامي ايشان در 30 خرداد ۱۳۶۱فرمود : “شما گمان نکنيد که اگر اين مجالس عزا نبود و اگر اين دستجات سينه‌‏زني و نوحه‌‏سرايي نبود، 15 خرداد پيش مي‏آمد. هيچ قدرتي نمي‏توانست 15 خرداد را آن طور کند، مگر قدرت خون سيدالشهدا.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط