نویسنده: زهره زرشناس
ایرانشناسی همانند دیگر رشتههای علمی، نمونههای تحقیقات خاص خود، انجمنهای علمی ویژه و نهادهای مخصوص به خود را دارد و به یاری آنها اشاعه مییابد.
اروپاییان از آغاز تاریخ معاصر ایران (بیش و کم از شروع سلطنت قاجاریه) کوشیدند، به دور از روشهای غیرعلمی و غرضآلود قرون وسطی، شناخت فرهنگ و تمدن ایران را مورد توجه قرار دهند.
دو واقعهی مهم پرتو تازهای بر حیات معنوی ایرانشناسی افکند و موجب شد که تحقیقات ایرانی با جنبهی علمی و اساسیتری مورد توجه دانشمندان قرار گیرد: 1) آشناشدن اَنکتیل دوپرون در هند با اوستا (کتاب مقدس زردشتیان) و بردن نسخهای از آن به اروپا و ترجمه کردن آن در سدهی هجدهم؛ 2) کشف رمز خط میخی فارسی باستان و خواندن کتیبهی داریوش شاه هخامنشی در بیستون که دریچهی جدیدی بر تاریخ گمشدهی تمدن کهن ایرانی گشود (1).
حفریات و اکتشافات باستانشناختی در نواحی مختلف جهان ایرانی و انتقال نسخههای خطی متعدد از هند، ایران و ماوراءالنهر به اروپا نیز منابع جدیدی برای تحقیق در اختیار پژوهشگران قرار داد. این نوع تحقیقات در همهی زمینههای ایرانشناسی موجب اشاعه و گسترش سریع این دانش شد و مطالعات ایرانی به صورت یکی از رشتههای تحقیقی و آموزشی به صحنهی دانشگاهها آمد و استاد و دانشجوی بسیار یافت.
محققان ایرانی نیز در مسیری قرار گرفتند که به مطالعات و بررسیهای علمی دربارهی فرهنگ و تاریخ و تمدن و معارف ایرانی شکل جدیدی دهند و به دور از حب و بغضهای قومی و باورمندیهای گوناگون با کاربرد شیوههای تحقیق زنده، پویا و کارساز باب دیگری را در ایرانپژوهشی باز کنند که هم دقیق، علمی و عینی باشد و هم پژوهندگان ایرانی را در پژوهشهای ارزندهی «خودشناسی» (2) توانمندتر سازد. این حرکت علمی، با اعزام محققان به ممالک اروپایی برای تحصیل و پژوهش، با شرکت فعال محققان و استادان ایرانی در کنگرههای شرقشناسی و پارهای گردهماییهای علمی جهانی و با برپایی کنگرههای بزرگداشت شخصیتهای برجستهی فرهنگی، ادبی و مذهبی چون فردوسی، ابن سینا، رودکی، مولوی، خواجه نصیر طوسی، به صورت متشکل درآمد.
مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاههای متعدد در ایران تأسیس و کتابهای گوناگون منتشر شد فهرستنویسی نسخ خطی و اسناد گوناگون در ایران صورت گرفت، و بسیاری از آنها تصحیح، تحشیه و منتشر گردید. بنیاد ایرانشناسی تشکیل و گروههای آموزشی ایرانشناسی نخست در بنیاد ایرانشناسی و سپس در دیگر دانشگاههای ایران تأسیس شد.
با اعزام محققان ایرانی به دانشگاههای غربی، به منظور تدریس زبان فارسی، آموزش زبان فارسی اشاعه یافت و دانشجویان و علاقهمندان بیشتری را جذب کرد. در اینجا به برخی عناصر و ابزار اشاعهی ایرانشناسی اشاره میشود:
انجمنها و نشریات ایرانشناسی
از آنجا که ایرانشناسی رشتهای از خاورشناسی است، بخشی از فعالیتهای انجمنها و نشریاتی که به خاورشناسی میپردازند، به پژوهشهای ایرانشناسانه اختصاص دارد.افزون بر آن، تعدادی انجمن و مؤسسه تحقیقی و دانشگاهی و نیز نشریات وابسته به آنها وجود دارند که ایرانشناسی و مطالعات ایرانی مورد توجه خاص محققان آنها است (3). در اینجا برای نمونه به تعدادی از نشریات خاص ایرانشناسی اشاره میشود:
* Abstracta Iranica (چکیدههای ایرانشناسی)، در این نشریه فهرستی از تحقیقات ایرانی در زبانهای مختلف اروپایی و فارسی منتشر میشود. انتشار چکیدههای ایرانشناسی، که در واقع کارنامهی ایرانشناسی در جهان است، به همت شارل دوفوشهکار (C. H. de Fouchecour) از سال 1978 آغاز شده و معمولاً سالی یک بار به کوشش ایرانشناسان فرانسوی تهیه و از طرف «انجمن ایرانشناسی فرانسه» در ایران منتشر میشود.
* Acta Iranica، این مجموعه در دانشگاه لیژ (Lièg) منتشر میشود و مطالب آن دربارهی ایران در دو دورهی پیش از اسلام و اسلامی است. تاکنون بیش از 50 مجلد از این مجموعه به چاپ رسیده است.
* Archaelogische Mitteilungen aus Iran (تحقیقات باستانشناسی دربارهی ایران)، این نشریه، که در سال 1929 توسط ارنست هرتسفلد تأسیس شد، در آلمان منتشر میشود.
* Iran، مجلهای که از سوی آکادمی بریتانیا، سالی یک شماره، منتشر میشود.
* Iranian studies (مطالعات ایرانی)، مجلهای که در آمریکا از سوی انجمن بینالمللی مطالعات ایرانی (4) ماهانه، به زبان انگلیسی منتشر میشود.
* studia Iranica، نشریهی مؤسسه تحقیقات ایرانی فرانسه است.
* بیاض، مجلهی اتحادیهی سراسری استادان زبان فارسی هند که به زبان فارسی منتشر میشود.
با توجه به گسترش روزافزون مطالعات ایرانی در سراسر دنیا، به ویژه در امریکای شمالی (5)، کانادا (6) و ژاپن، معرفی نهادهای علمی- تحقیقاتی و نشریات وابسته به آنها با دیگر نشریات مستقلی که به ایرانشناسی میپردازند، هر یک نیازمند پژوهش مستقلی است که در این مختصر نمیگنجد (8).
مجلات تحقیقی و علمی بسیاری با موضوع ایرانشناسی در داخل ایران یا در خارج از ایرا به زبان فارسی منتشر شده است. برای مثال از مجلهی کاوه باید نام برد که یکی از قدیمترین نشریات ایرانشناسانه است و به دو زبان فارسی و آلمانی در مونیخ منتشر میشود، در داخل ایران دهها مجلهی پژوهشی در مسائل ایرانشناسی از سوی دانشگاهها و مؤسسات تحقیقاتی منتشر شده و شمار آنها رو به افزایش است؛ برای نمونه از یغما، راهنمای کتاب، فرهنگ ایرانزمین، معارف، نشر دانش، نامهی فرهنگستان، نامهی ایران باستان، فرهنگ، زبان شناخت، نامهی انجمن، نامهی پارسی، نامهی بهارستان و آیینهی میراث میتوان یاد کرد.
همایشهای ایرانشناسی
با تشکیل همایشهای بینالمللی خاورشناسی و گردهماییهای گوناگون فرهنگی و علمی چه به صورت خاص (موضوعی یا منطقهای) و چه به صورت عام و با اهداف گوناگون، مطالعات خاورشناسانه گسترش یافت. در پی آن، تشکیل گردهماییهایی خاص هریک از رشتههای خاورشناسی، از جمله ایرانشناسی، ضرورت یافت. مجامع خاص ایرانشناسی تشکیل شد و استادان و پژوهشگران ایرانی نیز در این مجامع شرکت کردند.تعدادی از این مجامع بینالمللی متوالیاً و به صورت سالیانه یا چند سالانه تشکیل میشدند، که از آن میان، به «کنگره جهانی ایرانشناسان» میتوان اشاره کرد. این کنگرهی چهارسالانه، نخستین بار، به ابتکار کتابخانهی پهلوی در سال 1966م/ 1345 ش در تهران و در سال 1970 م/ 1349 ش در رم برگزار شد (افشار 1349: 313- 314).
همایش دیگری که هماکنون به طور مرتب به همت ایرانشناسان اروپایی برگزار میشود، کنفرانسهای «انجمن ایرانشناسان اروپا» (9) است. این انجمن، که در سال 1986 تأسیس شد، هرچهار سال یک بار کنفرانسی در یکی از شهرهای اروپا برگزار کرده است. نخستین کنفرانس در سال 1986 در شهر تورینو (ایتالیا) و آخرین کنفرانس در سال 2011 در شهر کراکو (لهستان) برگزار شده است.
گروهی دیگر نظیر «سمینار نسخههای خطی اسلامی»، که به همت یونسکو در سال 1967 م/ 1346 ش در کابل برگزار شد، به صورت موردی و بر پایهی موضوعی خاص برگزار میشدند.
با گسترش تحقیقات و مطالعات مربوط به ایران و تمدن و فرهنگ آن در سراسر دنیا، بینشی جدید و عزمی استوار در جامعهی علمی ایران پدید آمد تا خود، با استقلال علمی، بتوانند «خودشناسی» و بررسیهای فرهنگی دربارهی جامعهی خود را استقرار بخشند و برای آگاهی بیشتر محققان دنیا از فعالیتها و آثار یکدیگر و گسترش تحقیقات و مطالعات ایرانشناختی در ایران، به برگزاری مجامع علمی در ایران بپردازند.
تعدادی از این مجامع ایرانی نیز متوالیاً و به صورت سالانه (10) یا چند سالانه تشکیل میشدند، مانند «کنگرهی تحقیقات ایرانی»؛ گروهی دیگر مانند «کنگره هزاره فردوسی»، که در سال 1313 به صورت بینالمللی و به مناسبت هزارمین سال فردوسی، به همت وزارت معارف، در تهران و مشهد برگزار شد، یا کنگره بینالمللی بزرگداشت حافظ، که در سال 1367 در دانشگاه شیراز بر پا شد، بر پایه موضوعی خاص و به صورت موردی برگزار میشدند.
تعدادی از این گردهماییهای ایرانی نیز فقط با شرکت ایرانیان و مربوط به موضوعی خاصی در داخل ایران بوده است. برای نمونه به «جلسات بحث دربارهی تدریس فارسی در دبیرستان» میتوان اشاره کرد، که در سال 1342 به همت پرویز ناتل خانلری، در تهران تشکیل شد.
با توجه به تعداد روزافزون گردهماییهای ایرانشناسی در ایران و جهان، از گذشته تاکنون، ذکر نام یا معرفی آنها نیازمند پژوهش مستقل دیگری است (11). در اینجا فقط «کنگرهی تحقیقات ایرانی» (1349- 1357 ش) و «همایش بینالمللی ایرانشناسی» (1381- ادامه دارد) معرفی میشود:
کنگرههای تحقیقات ایرانی
نخستین کنگرهی «ایرانشناسی» از سوی دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی (به مدیریت سیدحسین نصر) و کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران (به مدیریت ایرج افشار) در سال 1349 ش (11- 16 شهریور) در تهران بر پا گردید و مسائل ایرانشناسی در سطح بینالمللی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. از دومین سال، نام این کنگره به «تحقیقات ایرانی» تغییر یافت و هشت سال متوالی بدون وقفه بر پا گردید (12) و مورد استقبال ایرانشناسان و مجامع گوناگون علمی قرار گرفت.این کنگرهها بدون بودجهی دولتی و داشتن تشکیلات عریض و طویل (13) هرساله در دانشگاههای کشور برگزار گردید و بخش عمدهی هزینههای آن با پرداخت حق عضویت و کمکهای مالی ایراندوستان و شخصیتهای محلی و فرهنگی تأمین میشد. پس از برگزاری هر کنگره مجموعهی سخنرانیهای آن (حداقل 50 و حداکثر 100 مقاله) به سرعت به چاپ میرسید. برای مثال، مجموعهی مقالات نخستین کنگره، در سه جلد، از سوی انتشارات دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به چاپ رسیده است. در مجموع 23 جلد، مجموعهی سخنرانی، از این کنگرهها منتشر شده است.
هر کنگره دارای یازده شعبه بود که به بحثهای علمی مشخصی اختصاص داشت. برای مثال در نخستین کنگره، شعبههای زیر فعال بودند:
1. تحقیقات ادبی مربوط به ایران دورهی اسلامی، به ریاست ذبیحالله صفا؛
2. تاریخ و جغرافیای دورهی اسلامی، به ریاست محمدحسن گنجی؛
3. زبانشناسی و لهجههای ایرانی، به ریاست یحیی ماهیار نوابی؛
4. دستور زبان فارسی، به ریاست پرویز ناتل خانلری؛
5. باستانشناسی و هنر، به ریاست عزتالله نگهبان؛
6. تاریخ و جغرافیای پیش از اسلام، به ریاست عباس زریاب خویی؛
7. دین، عرفان و فلسفه، به ریاست یحیی مهدوی؛
8. علوم قدیم ایرانی، به ریاست سیدحسین نصر؛
9. ادبیات معاصر ایران، به ریاست ذبیحالله صفا؛
10. مردمشناسی و فرهنگ عامه، به ریاست محمدجعفر محجوب؛
11. کتابشناسی و نسخهشناسی، به ریاست محمدتقی مدرس رضوی.
همایشهای ایرانشناسی
نخستین همایش ملی ایرانشناسی، به همت بنیاد ایرانشناسی، در سال 1381 (27-30 خرداد ماه) در تهران برگزار شد. در این همایش پیشکسوتان و صاحبنظران داخلی و خارجی را، پژوهشگران جوان، در ده گروه علمی به شرح زیر همراهی میکردند؛1. ادبیات ایران؛
2. اقتصاد ایران؛
3. تاریخ و جغرافیای تاریخی؛
4. زبان و زبانشناسی؛
5. سیاست و مدیریت و روابط بینالملل ایران؛
6. کتابشناسی و نسخهشناسی؛
7. مسائل اجتماعی، مردمشناسی و فرهنگ عامه؛
8. مسائل عمومی ایرانشناسی؛
9. معارف و علوم اسلامی، تاریخ علم و تربیت در ایران؛
10. هنر و باستانشناسی.
مقالات هر گروه علمی به صورت مجموعههای جداگانه تدوین شدند و به چاپ رسیدند. برای نمونه، مجموعهی مقالات مربوط به زبان و زبانشناسی در 2 جلد از سوی انتشارات بنیاد ایرانشناسی به چاپ رسید. در مجموع 11 مجلد مجموعه سخنرانی از این همایش به چاپ رسیده است.
دومین همایش ملی ایرانشناسی در سال 1383 (30 آذر- 3 دی ماه) به همت بنیاد ایرانشناسی برگزار شد. چکیدهی مقالات آن همایش به چاپ رسیده و اصل مقالات آن همایش به صورت لوح فشرده (CD) درآمده است.
جمعبندی کنگرههای تحقیقات ایرانی و همایشهای ایرانشناسی
تحقیقات ایرانی، به سبب کنگرههایی که در ایران بر پا شد، از حالت «ویترینی» بیرون آمد و در زمینههای باستانشناسی (با حفریات علمی و ارائه آثار نو و بدیع)، زبانشناسی (با گردآوری زبانها و لهجهها در قلمرو زبانهای ایرانی)، ادیان، مذاهب، علوم و فنون گوناگون، بررسی و نشر آثار خطی و پژوهش در انواع هنرها، علوم و دیگر دانشها، دریافتهای بسیار فراهم آمد. نه تنها ایران و فرهنگ و تمدن آن به ایرانیان شناسانده شد؛ بلکه در پهنهی جهانی به همهی پژوهشگران علوم انسانی، آگاهیهای فراوان ارائه گردید و به راستی مورد استقبال ایراندوستان و علاقهمندان به فرهنگ و تمدن ایران قرار گرفت. این رویدادهای تاریخی دارای جنبههای مردمی و فرهنگی نظرگیری بودند که مشارکت ایرانیان را در عرصهی ایرانشناسی رونق بخشیدند.با توجه به توسعهی روزافزون رشتهی ایرانشناسی در مراکز علمی و دانشگاهی جهان، ضرورت ارتباط میان دانشمندان ایرانشناس و مراکز ایرانشناسی ایران و جهان پیوسته محسوستر میشود. بدیهی است که برگزاری چنین کنگرههایی میتواند گامی مؤثر برای برقراری اینگونه ارتباطها باشد.
ایرانشناسان
آغاز خاورشناسی و علاقه به پژوهش دربارهی خاورزمین با دو موضوع زیر پیوند داشته است:1. گسترش روابط اقتصادی و سیاسی غرب با شرق
2. توسعهی فعالیتهای تبشیری و تبلیغی دینی
به بیان دیگر تجارت و دین پدر و مادرخواندهی «مطالعات خاورشناسی»اند (Dresden 1968: 177- 178). البته به تدریج با شناخت بیشتر دنیای غیرغربی، مطالعه دربارهی موضوعات غیردینی نیز گسترش یافت.
انگیزههای اولیه خاورشناسی هرچه بود، به نوشتهی سرویلیام جونز، «پدر مطالعات ایرانی در غرب»، در مقدمهی کتابش، دستور زبان فارسی (14). «کارمندان کمپانی هند شرقی، در سده هجدهم، دریافتند که باید زبان فارسی را بیاموزند تا بتوانند بومیان را بهتر اداره کنند و مکاتبات حاکمان محلی را، که به زبان فارسی بود، دریابند و از گزند مترجمان بومی در امان بمانند» (Dresden 1968: 178).
ایرانشناسی کلاسیک، به عنوان دانشی غیرایرانی و متعلق به غرب، به عنوان یکی از گروههای شکوفای خاورشناسی، به تدریج مطرح شد و شخصیت مستقلی پیدا کرد. و دانشمندان بسیاری به تقحیق دربارهی ایران پرداختند (15). این تحقیقات در آغاز بیشتر بر زبانشناسی و ادبیات متکی بود و بعدها تحقیقات تاریخی، جغرافیایی و دیگر عرصههای فرهنگ و تمدن ایران، در دو دورهی پیش از اسلام و اسلامی، مورد توجه قرار گرفت.
به تدریج دانشمندان و محققان ایرانی نیز در این حوزه فعال شدند. البته ایرانشناسی برای ایرانیان نوعی خویشتنشناسی و رسیدن به محورهای اصلی حیات ملی به شمار میرود. به بیان دیگر دو نوع شناخت درونی و بیرونی وجود دارد: «ایرانشناسی از درون» یا شناخت درونی، که در واقع همان «خودشناسی» است، و «ایرانشناسی از بیرون» یا شناخت بیرونی، که همان دیگرشناسی و یا غیرخودشناسی است، میتوانند به درستی مکمل یکدیگر باشند (16).
امروز ایرانشناسی همانند مادر خود، خاورشناسی، رشتهای است دانشگاهی با وجههای علمی و آکادمیک. اما این پرسش همچنان باقی است:
آیا ایرانشناسی در دوران معاصر از اغراض و اهداف تجاری- دینی خاورشناسی پیشین یکسره برکنار است؟ آیا ایرانشناسان، همانند گروهی از خاورشناسان، تاجر و مبلغ مذهبیاند یا دوستدار شناخت ایران و شناساندن فرهنگ و تمدن آن به مغربزمین؟ پاسخ به این پرسشها تنها با شناخت و بررسی زندگینامه و آثار ایرانشناسان میتواند میسر و ممکن باشد.
آثار متعددی، به زبانهای اروپایی و فارسی، به معرفی آثار و زندگینامهی ایرانشناسان غربی و ایرانی اختصاص یافته که در بخش خاورشناسی هم از آنها نام برده شده است. ایرج افشار فهرست مفصلی از ایرانشناسان به تفکیک اسامی ایرانی (مقیم ایران و خارج از ایران)، صاحبان اسامی اسلامی و صاحبان اسامی اروپایی آورده است (افشار 1349: 156- 231).
در حال حاضر در بنیاد ایرانشناسی، بانک (17) اطلاعات بزرگی دربارهی ایرانشناسان ایرانی و غیرایرانی تشکیل شده است.
مراکز نگاهبانی و پخش کتاب
در حال حاضر بیشتر مؤسسات دانشگاهی و شعبههای تدریس زبان فارسی و نیز کتابخانههای معتبر جهان کتابهای چاپی فارسی و کتابهای مربوط به ایران را جمعآوری میکنند. ایرج افشار فهرست مشروحی از کتابخانههای ایران و جهان را به تفکیک شهر و کشور به ترتیب حروف الفبا تهیه کرده است (افشار 1349: 325- 348). افزون بر این، افشار فهرستی از کتابفروشان و ناشرانی را تهیه کرده است که فروشندهی کتابهای خاورشناسیاند و منظماً فهرستهای کتابهای خاورشناسی را منتشر میکنند (افشار 1349: 348- 352).در اینجا به چند کتابشناسی، که فهرست نسخههای خطی فارسی و عربیِ کتابخانههای دنیا در آنها به چاپ رسیده است، برای نمونه، اشاره میشود: کتابشناسی فهرست نسخههای خطی فارسی در کتابخانههای دنیا؛ کتابشناسی نسخههای خطی عربی (18)؛ ادبیات ترکی؛ تحقیقی کتابشناختی (19).
پینوشتها:
1. برای آگاهی از تاریخچه کشف رمز خط میخی فارسی باستان داندامایف 1352 و فردریش 1381.
2. زمانی که ایرانیان به شناختن فرهنگ و تمدن و تاریخ ایران میپردازند، این کوشش علمی نوعی «خودشناسی» است. اما اگر محققان غیرایرانی، در احوال و آثار ایرانیان پژوهش نمایند، این امر فرهنگی برای اروپاییان خودشناسی نیست و برای آنان و ایرانیان ایرانشناسی یا ایرانپژوهی به شمار میرود (تکمیل همایون 1384: 1006).
3. فهرستی از مؤسسات تحقیقی و دانشگاهی به تفکیک کشور و به ترتیب حروف الفبای فارسی در کتاب راهنمای تحقیقات ایرانی (افشار 1349: 130-155) و فهرستی از مجلات و نشریاتی که به خاورشناسی و ایرانشناسی میپردازند، نیز در همان کتاب (233- 287) به چاپ رسیده است.
شایان ذکر است که بسیاری از این مؤسسات، انجمنها، مجلات و نشریات امروز نیز به فعالیت خود ادامه میدهند.
4. International society for Iranian studies (ISIS)
5. برای آگاهی بیشتر نوری 1377: 259-281.
6. برای آگاهی بیشتر روحانی 1384.
7. برای آگاهی بیشتر رجبزاده 1386؛ 1389.
8. برای نمونه تاکنون چندین پایاننامه کارشناسی ارشد در بنیاد ایرانشناسی به این موضوع اختصاص یافته است. یزدانپناه 1387؛ آقابابا دستجردی 1390؛ شایگانی 1390.
9. societas Iranologica Europa
10. یکی از این مجامع ایرانی، که اسباب گردهمایی و آشنایی بیشتر ایرانشناسان سراسر دنیا را فراهم میآورد، «مجمع اهدای جایزهی موقوفات افشار» است. از سال 1368 از سوی بنیاد موقوفات افشار جایزهای تاریخی و ادبی برای محققان ایرانشناس و علاقهمند به فرهنگ ایرانی در نظر گرفته شده است. در روز 12 آذر 1390 بیستمین دورهی اهدایی این جوایز برگزار شد و یک تخته قالیچهی نایینی، که نام ایرانشناس برجسته ایتالیایی آنجلو میکله پیه مونتسه بر آن بافته شده بود و نماد و نشان جایزه تاریخی و ادبی افشار است، به پاس خدمات وی، در راستای شناساندن فرهنگ و ادب به اروپا، به استاد تقدیم شد.
11. فهرستی از مجالس و مجامع علمی و تحقیقی بینالمللی و ایرانی در کتاب راهنمای تحقیقات ایرانی (افشار 1349: 311- 322) به چاپ رسیده است. این نکته را باید در نظر داشت که برخی از این مجامع چندسالانه بینالمللی، امروز نیز به فعالیت خود ادامه میدهند.
12. مشخصات کنگرههای تشکیل شده به شرح زیر است:
1- نخستین کنگرهی تحقیقات ایرانی (با نام ایرانشناسی)، 11- 16 شهریور ماه 1349، در محل دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران، با شرکت 205 نفر؛
2- دومین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 11-16 شهریورماه 1350، در محل دانشکدهی ادبیات دانشگاه مشهد، با شرکت 184 نفر.
3- سومین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 11- 16 شهریورماه 1351، به دعوت بنیاد فرهنگ ایران در محل کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران، با شرکت 210 نفر؛
4- چهارمین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 11-16 شهریورماه 1352 به دعوت دانشگاه شیراز با همکاری مؤسسه آسیایی در محل دانشکدهی مهندسی دانشگاه شیراز با شرکت 226 نفر؛
5- پنجمین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 11- 16 شهریورماه 1353، به دعوت دانشگاه اصفهان در محل دانشگاه با شرکت 220 نفر؛
6- ششمین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 11-16 شهریور ماه 1354، به دعوت دانشکدهی ادبیات دانشگاه تبریز با شرکت 318 نفر؛
7- هفتمین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 30 مرداد تا 5 شهریور ماه 1355 به دعوت دانشکدهی ادبیات دانشگاه ملی ایران (شهیدبهشتی)، با شرکت 320 نفر؛
8- هشتمین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 25- 30 شهریور ماه 1356 به دعوت فرهنگستان ادب و هنر با همکاری استانداری و دانشگاه کرمان، با شرکت 322 نفر؛
9- نهمین کنگرهی تحقیقات ایرانی، 18- 22 شهریورماه 1357 به دعوت دانشگاه تربیت معلم تهران با همکاری دانشگاه ارومیه، با شرکت 298 نفر. این کنگره به دلیل مصادف شدن با واقعهی ناگوار هفدهم شهریور در تهران، تشکیل نشد (دریاگشت 1384: 1046- 1047).
13. ایرج افشار، دبیر ثابت این کنگرهها و محل دبیرخانهی ثابت زیرمجموعهی تشکیلات اداری کتابخانهی مرکزی دانشگاه تهران بود.
14. A Grammar of the persian Language.
15. برای تحقیق دربارهی ایران و برای درک عناصر سازندهی فرهنگی آن، تعداد قابل توجهی از زبانهای ایرانی را، که به سی خط مختلف نوشته میشوند، باید آموخت و تمامی فرهنگهایی را، که به جهان ایرانی- یعنی به منطقهای بسیار گستردهتر از مرزهای سیاسی امروزی ایران- تعلق دارند. باید مورد بررسی و مطالعه قرار داد (Dresden 1968: 169).
16. برای مثال یک پژوهشگر ایرانی، که با روشهای علمی خود «مسجد شیخ لطفالله» را مورد بررسی قرار میدهد، باید به دریافتهای علمی آرتور پوپ هم توجه داشته باشد. روشنتر آنکه «ایرانی» بودن یک پژوهشگر نباید او را آنچنان اسیر کند که همهی پژوهشهای غیرایرانیان را مخدوش به شمار آوَرد. البته خارجی بودن یک پژوهشگر هم نباید آنچنان جذاب و فریبنده جلوه نماید که معایب آن دیده نشود و تحقیقات ایرانیان کم بها و بیارزش شناخته شود (تکمیل همایون 1384: 1006).
17. مشخصات این بانک عبارت است از: www.Iranologyfo.com؛ www.Iranologyfo.net در بانک اطلاعاتی بنیاد ایرانشناسی افزون بر اسامی و مشخصات چندین هزار ایرانشناس ایرانی و خارجی، اسامی و مشخصات چند صد مرکز ایرانشناسی ایران و جهان و اطلاعات مربوط به همایشها، کتابخانهها و دیگر مسائل مربوط به ایران گردآوری و در اختیار پژوهشگران قرار داده شده است.
18. Geschichte der arabischen Schrifttums.
19. Turkish Literature: A Bibliographical survey.
(این کتاب برای شناخت کتابخانههایی است که دارای نسخهی ترکی از آثار ایرانیاند).
منبع مقاله : زرشناس، زهره؛ (1391)، درآمدی بر ایرانشناسی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اوّل