بانوان حکومت جهانی - ام ایمن

در روایاتی که مربوط به یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‏باشد، آمده است که یاران و اصحاب خاص آن حضرت سیصد و سیزده نفر هستند که همچون کوه در برابر حوادث ایستادگی کرده و همواره همراه ملازم امام‏علیه السلام هستند. از این تعداد بعضی افراد هستند که در زمان ظهور زنده هستند و بعضی دیگر افرادی هستند که به فرمان الهی به دنیا رجعت می‏کنند و همین طور وارد شده است که
شنبه، 21 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بانوان حکومت جهانی - ام ایمن
بانوان حکومت جهانی - ام ایمن
بانوان حکومت جهانی - ام ایمن

نويسنده:فاطمه کاوسی‏فر

مقدمه

در روایاتی که مربوط به یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‏باشد، آمده است که یاران و اصحاب خاص آن حضرت سیصد و سیزده نفر هستند که همچون کوه در برابر حوادث ایستادگی کرده و همواره همراه ملازم امام‏علیه السلام هستند.
از این تعداد بعضی افراد هستند که در زمان ظهور زنده هستند و بعضی دیگر افرادی هستند که به فرمان الهی به دنیا رجعت می‏کنند و همین طور وارد شده است که تعدادی از اصحاب خاص حضرت از زنان پاک و مقدس می‏باشند.
یکی از این روایات، روایت مفضل بن عمر از امام صادق‏علیه السلام است که در آن به نام یازده تن از زنان اشاره شده که در زمان ظهور به دنیا رجعت می‏کنند و وظیفه آنها مداوای مجروحین و بیماران و جنگهاست‏با این مضمون که:
عن مفضل بن عمر قال: سمعت ابا عبدالله‏علیه السلام یقول: «یکن مع القائم ثلاثة عشر امراة. فقلت: و ما یصنع بهن؟ قال: یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی کما کان مع رسول الله. قلت: فسمهن لی. قال: القنواء بنت رشید و ام ایمن و حبابة الوابیة و سمیه ام عمار بن یاسر و زبیده و ام خالد الاحمسیة و ام سعید الحنیفة و صیانة الماشطة و ام خالد الجهنیة‏»; (1)
از مفضل بن عمر نقل شده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می‏گوید: «با امام قائم‏علیه السلام سیزده زن می‏باشد. پس گفتم: آنها چه مسؤولیتی به عهده می‏گیرند؟ گفت: مجروحان را درمان می‏نمایند و از مریض‏ها پرستاری می‏کنند. گفتم: پس آنها را برای من نام ببرید. فرمودند: قنواء دختر رشید و ام ایمن و ...
روایات دیگری نیز وجود دارد که تعداد آنها بر پنجاه نفر می‏شمارد: «و یجی‏ء و الله ثلاث مائة و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امرائة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف‏». (2)
بررسی مساله تعداد این زنان مؤمن و صالح و اینکه آیا این زنان بنابر روایت‏سیزده نفر جزء سیصد و سیزده نفر از اصحاب خاص آن حضرت می‏باشند یا خیر، مجال بیشتری را طلب می‏کند ولی مساله مهم این است که دین مبین اسلام را، تعالی و رشد و کمال را برای هر دو گروه زن و مرد باز گذاشته است و زن نیز، می‏تواند راه کمال را همانند و یا بهتر از مرد طی کند و به مقام و منزلتی دست‏یابد که بنا به فرموده قرآن کریم، فصلی برای تمام انسان‏های مؤمن و در هر عصر و زمانی بشود; (3) چرا که به فرموده خود قرآن کریم: «هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها...»; (4) آفرینش زن و مرد از یک گوهر و یک حقیقت است و حقیقت انسان را روح او تشکیل می‏دهد، نه بدن او و روح و دل، انسان‏ها نیز، نه مذکر است و نه مؤنث.
و اگر در سراسر قرآن کریم و سخنان ائمه طاهرین علیه السلام: جستجو شود، موردی به چشم نمی‏خورد که قرآن، کمالی از کمالات معنوی را مشروط به مرد بودن بداند و اگر تفاوتی هست، در کارهای اجرایی است و کارهای اجرایی هم نه یک کمال، بلکه یک وظیفه است.
با مطالعه در تاریخ عموما و تاریخ اسلام خصوصا، می‏بینیم که زنان زیادی بوده‏اند که از بسیاری مردان، کوی سبقت را در پیمودن مدارج ایمان و معرفت‏خداوند متعال و تقوی ربوده‏اند که از جمله آنها زنانی هستند که در آن حدیث‏به آنها اشاره شد.
امید است که مطالعه در زندگی این زنان پاک و مؤمن، تا جایی که روایات رسیده ما را آگاه می‏کنند، راهگشایی برای تاسی دیگر زنان جامعه اسلامی ما به این الگوها و اسوه‏های الهی باشد.
در این مقاله به زندگی نامه ام ایمن که یکی از این زنان برگزیده است، می پردازیم.
نامش برکت‏بنت ثعلبة بن عمرو بن حسن بن مالک بن سلمة بن عمرو بن النعمان بود (5) مشهور به «ام ایمن‏» و «ام اظباء» (6) و از نظر ریشه خانوادگی اهل حبشه بود. (7)
به قولی، کنیز عبدالله بن عبدالمطلب بود و به قولی کنیز آمنه والده رسول خداصلی الله علیه وآله و به قولی دیگر، کنیز خواهر خدیجه کبری بوده که آن را به رسول خدا بخشیده و در هر صورت، یا به ارث، یا به هبه، ملک رسول خدا بود و آن حضرت او را آزاد کرد و چون آمنه به رحمت‏حق پیوست، سرپرستی پیغمبر با ام ایمن بود. فلذا رسول خدا می فرمود: «ام ایمن امی بعد امی »; ام ایمن بعد از مادرم، در حکم مادر من است. (8)
چون رسول خدا با خدیجه علیهما السلام ازدواج کرد، ام ایمن را آزاد کرد و مردی که او را «عبید خزرجی‏» (9) می‏گفتند: ام ایمن را به عقد خود درآورد و از او «ایمن‏» متولد گردید و مکناة به ام ایمن گردید. این پسر از خواص شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود و در غزوه حنین یکی از آن ده نفری بود که هنگام متفرق شدن لشگر اسلام شجاعانه مقاومت کرد و عنان اسب رسول خدا را به دست داشت و جهاد کرد تا در همان غزوه شهید شد. همسرش نیز از یاران رسول خدا محسوب می‏گردید که در جنگ خیبر شرکت نمود و شهید شد. (10)
زید بن حارثه غلام خدیجه کبری بود، او را به رسول خدا بخشید، آن حضرت او را آزاد کرد. هنگامی که شوهر اول ام ایمن به شهادت رسید، پیامبر فرمود،«هر کس دوست دارد با زنی بهشتی ازدواج کند، ام ایمن را به همسری در آورد.» (11)
بر اثر همین تشویق پیشوای عالیقدر اسلام بود که زید بن حارثه با او ازدواج کرد و گوی سبقت را از همگان ربود و به چنین سعادتی نائل آمد. از این ازدواج مبارک نیز، پسری به دنیا آمد به نام «اسامه‏» که در تاریخ اسلام نقشی حساس و آموزنده دارد.
ارباب رجال در حق او سخنان مختلفی گفتند و علامه کبیر عامل او را در عداد اهل ولا محسوب داشته. وی در سال پنجاه و چهار هجری دنیا را وداع گفت. (12)

شرائف اخلاق ام ایمن

ام ایمن با خانواده رسالت و آل عصمت‏بالاخص فاطمه زهرا علیهما السلام بستگی بسیاری داشت و در هر شدت و محنتی و هر بلیه و معصیتی با آنان همراه بودند. علاوه بر ملکیت و رقیت، به واسطه ثبات ایمان و دوام دوستی بدین خانواده به کریمه «من احبنا مهومنا» و به مفاد « من احت‏سینا حشر معه‏»، ام ایمن را نمی‏توان از این زمره جلیله خارج کرد. همانطور که رسول خدا درباره او فرمود:«هذه بقیه اهل بیتی‏»; او و خانواده و یادگار اهل بیت من است. (13)
ام ایمن قبل از ولادت حضرت محمد صلی الله علیه وآله تا بعد از رحلت آن بزرگوار، به خدمتگزاری این خانواده بنده‏وار پاینده و استوار بود.
بعد از وفات رسول خداصلی الله علیه وآله، ام ایمن بسیار غمناک بود و بسیار گریه می‏کرد. وقتی هم علت زیاد گریه کردن او را سؤال می‏کردند، وی پاسخ می‏داد: می‏دانستم پیامبر هم مانند افراد دیگر بالاخره روزی وفات خواهد کرد، اما گریه من بدین خاطر است که با از دست رفتن رسول خدا، روزنه وحی آسمانی هم به روی ما بسته شد. با بیان این جمله گریه‏اش شدت پیدا کرد و عمر و ابوبکر نیز گریستند! (14)
مقام بلند این بانوی پاک در نظر رسول خدا تا آنجا بود که وقتی آن حضرت خواست از مکه به مدینه هجرت کند، ودایع و امانت‏هایی را که از مردم نزد او بود، به «ام ایمن‏» سپرد و به علی علیه السلام سفارش کرد که آنها را از ام ایمن تحویل بگیرد و به صاحب‏های آنها برگرداند. (15)

اخبار ام ایمن

1. دیدن دو یهودی پیامبر را چون مادر رسول خدا، آمنه، در ایواء به رحمت‏حق پیوست و رسول خداصلی الله علیه وآله بی‏مادر ماند، ام ایمن به حضانت آن جناب پرداخته تا در مکه وی را تسلیم خدا کند. ام ایمن می‏فرماید: در ایامی که من حضانت رسول خداصلی الله علیه وآله را به عهده داشتم، روزی در مدینه طیبه، در وسط روز، دو نفر یهودی از من خواستند که محمد را بیرون بیاور تا به سیادت زیارتش فائز شویم. پس من مسالت ایشان را پذیرفته، آن جناب را به دست ایشان دادم. آن دو نفر هر یک به رخساره مبارکش نظری کردند و آن سرور را حرکتی دادند و به ناف شریعتش نگاه کرده، گفتند: این پیغمبر این است و این شهر خانه هجرت اوست، بعد از این در این بلد خونریزی و اسیری بزرگی خواهد شد. (16)
2. شرکت وی در جنگها
ام ایمن، این بانوی مجاهد و با فضیلت، در جنگ‏های «احد»، «حنین‏» و «خیبر» شرکت کرده و در جنگ احد، آب به سربازان اسلام می‏داد و مجروحین جنگی را مداوا می‏کرد. (17)
3. خریدن جهاز برای فاطمه زهرا علیهما السلام
از حالات ممدوحه ام ایمن مساعدت در زفاف فاطمه زهرا و حضانت اطفال آن سیده دو سرا است. شیخ طوسی در امالی روایت می‏کند که شصت و سه درهم صداق فاطمه را سه قبضه فرمودند. قبضه‏ای به ام ایمن داد، از برای اثاث البیت و قبضه‏ای به اسماء بنت عمیس، از برای طیب و عطر و قبضه‏ای به ام سلمه، از برای طعام. (18)
4. خواب دیدن ام ایمن
عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: یک روز همسایگان ام ایمن به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله آمدند و اطلاع دادند که ام ایمن دیشب تا صبح نخوابیده و پیوسته گریه می‏کرده است. رسول خداصلی الله علیه وآله سراغ ام ایمن فرستاد، وقتی وی آمد، آن حضرت فرمود: ای ام ایمن! خدا چشمت را نگریاند، همسایگان از گریه و بی‏خوابی تو سخن می‏گویند، علت آن چه بوده است؟ ام ایمن پاسخ داد: دیشب خواب عجیب و ناراحت کننده‏ای دیده‏ام که آسایش را از من ربوده است! رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خواب خود را بیان کن. ام ایمن در حالی که از شدت ناراحتی به خود می‏لرزید و بازگو کردن خواب برایش سخت و نگران کننده بود، گفت: در عالم خواب می‏دیدم که بعضی از اعضای تن شما، در خانه من افتاده بود. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: ناراحت نباش، اتفاقا خواب خوبی دیده‏ای و تعبیر آن، این است که بزودی دختر من فاطمه، فرزندی خواهد زایید که تو او را به خانه خود برده و در دامن خود از او پرستاری خواهی کرد.
چیزی نگذشت که فاطمه علیهما السلام حسین علیه السلام را به دنیا آورد، روز هفتم به دستور پیامبر بس نوزاد را تراشیدند و هم وزن موی سر او به عنوان صدقه، نقره دادند. آن گاه ام ایمن نوزاد را در پارچه‏ای پیچید و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آورد و آن حضرت هم فرمود: «مرحبا بالحامل و المحلول، یا ام ایمن، هذا تاویل رؤیاک‏» (19) ; کسی که کودک را در آغوش گرفته و کودکی که در آغوش قرار دارد، خوش آمدند. ای ام ایمن! این تعبیر همان خوابی است که دیده بودی. و همچنین وارد شده که فرمودند، ای ام ایمن! این همان خواب توست. بدان که حسین پاره تن من است. (20)
5. استشهاد فاطمه علیهما السلام از ام ایمن
چون ابوبکر بر مسند خلاف نشست، دستور داد، عمال حضرت زهراعلیهما السلام را از فدک بیرون کردند. چون خبر به حضرت فاطمه علیهما السلام رسید، نزد ابوبکر آمدو مطالبه فدک نمود. ابوبکر در جواب گفت: عایشه و عمر شهادت می‏دهند که پیغمبر فرمود:« النبی لایورت‏»; پیغمبر وارث نمی‏گذارد. و این اولین شهادت دروغ بود که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله دادند. آن مخدره فرمود: مرا مشهوری است که پیغمبر در حیات خود فدک را به من واگذار کرده است. ابوبکر گفت: مشهور خود را حاضر بنماد و ؟ را بیاور. آن مخدره ام ایمن و اسماء بنت عمیس و دو فرزند خود حسن و حسین و امیرالمؤمنین علیه السلام را حاضر کرد. ابوبکر گفت: ای ام ایمن! در حق فاطمه زهرا چه شنیدی؟ گفت‏شنیدم که آن بزرگوار فرمود:« فاطمة سیدة نساء اهل الجنة‏» و کسی که سیده زنان بهشت‏باشد، دعوی دروغ و باطل نمی‏کند. عمر گفت: ؟ ام ایمن! بگذار این قصه‏ها را، برای شهادت چه داری؟ ام ایمن فرمود: من شهادت نمی‏دهم تا از شما اقرار نگیرم که شنیدید از رسول خدا که فرمود:« ام ایمن امراة من اهل الجنة‏»؟ ابوبکر و عمر گفتند: ما شهادت می‏دهیم که رسول خدا این را فرمود. اکنون بگو چه شهادت داری؟ ام ایمن فرمود: من در خانه فاطمه زهراعلیهما السلام بودم، جبرئیل آمد و فدک را به بال خود تخلیط و تحدد (حد گذاری) نمود. پس حضرت رسول با جبرئیل از حجره بیرون رفت و برگشت. فاطمه عرض کرد: من از حاجت و تهی دستی بعد از تو خائفم. پس رسول خدا فدک را با تمام حدود آن به فاطمه واگذار کرد و آن را فاطمه علیهما السلام قبض نمود. آنگاه پیغمبر به من فرمود: ای ام ایمن! شاهد باش و به حضرت امیر فرمود: یا علی! شاهد باش. پس حضرت امیرالمؤمنین نیز نزد ابوبکر ادای شهادت کردند و همچنین حسنین و اسماء و همه شهادت بر صدق دعوی فاطمه علیهما السلام دادند.
عمر گفت: ام ایمن زنی عجمیه است و شهادت او چیزی نیست، علاوه بر اینکه کنیز ایشان است و اسماء هم هنگامی که در خانه جعفر بود. رعایت(وجانبداری) بنی هاشم را می‏کرد و او هم خادمه زهراست و حسنین کودک باشند و «علی یجر النار الی قرصه‏»; او شوهر فاطمه است و آتش را زیر دیگ خود می‏کشد و برای نفع خود تکلم می‏کند.
حضرت امیر فرمود: اما فاطمه زهرا بضعه رسول خداست. کسی که او را اذیت کند و کسی که او را تکذیب کند، رسول خدا را تکذیب کرده است. اما حسنین فرزندان پیغمبرند و دو سید جوانان اهل بهشتند. هر کس ایشان را تکذیب کند، رسول خدا را تکذیب کرده است و اهل بهشت راستگویان هستند. اما من; رسول خدا فرمود: یا علی تو از منی و من از تو برادر منی در دنیا و آخرت و رد تو رد بر من است، اطاعت تو اطاعت من است و معصیت تو معصیت من است. امام ام ایمن، رسول خدا شهادت داده که از اهل بهشت است و اهل بهشت دروغ نمی‏گویند و اما اسماء بنت عمیس، پیغمبر در حق او و ذریه او دعا کرده است پس به فاطمه علیهما السلام فرمود: « انصرنی یا فاطمه حتی علیکم الله بیننا و هو خیر الحاکمین، فقامت فاطمة مغضبته و قالت اللهم انهماقد ظلمانی حقی فاشدد و طاتک علیهما»; (21) علی علیه السلام به فاطمه فرمود: ای فاطمه مرا یاری کن تا خداوند بین ما حکم کند و او بهترین حاکمان است. بهترین حاکمان است. پس فاطمه در حالی که به شدت غضبناک بود، بلند شد و گفت: خدایا این رو به من ظلم کردند و حق مرا غصب کردند، پس بر آنها سخت‏بگیر... .

روایات ام ایمن

1 . کودکی پیامبر و دیدار یهودیان از ایشان
2 . شرکت وی در جنگ‏ها
3 . خریدن جهاز برای فاطمه زهراعلیها السلام
4 . رویای ام ایمن درباره حسین‏علیه السلام پاره تن رسول‏صلی الله علیه وآله
5 . استشهاد حضرت فاطمه‏علیها السلام از ام ایمن
6 . آشامیدن آب بهشتی
چون فاطمه زهراعلیها السلام جهان را وداع کرد، ام ایمن نتوانست جای خالی فاطمه را بنگرد، پس از مدینه بیرون آمد و به جانب مکه روان گردید، در حالی که بنا به روایت ابن سعد روزه بود و در آن هوای گرم عطش بر او مستولی شده بود، به حدی که بیم هلاک می‏رفت و به روایت ابن شهر آشوب بر جان خود بترسید هلاک شود . چشم‏ها را بر هم گذاشت، و به سمت آسمان چشم گشود و توجهی نمود که ای خداوند! مرا تشنه می‏خواهی با اینکه خادمه دختر پیغمبر تو هستم . در این هنگام، دلوی از بهشت نازل گردید و به روایت اصابة، دلوی که به آن ریسمان سفیدی بسته شده بود، پایین آمد . ام ایمن آن را گرفته، آشامید و در روایتی است که ام ایمن گفت: از آن به بعد دیگر تشنگی و گرسنگی ندیدم و در روزهای گرم روزه می‏گرفتم، ابدا آثار تشنگی بر من ظاهر نمی‏گردید . (22)
7 . شاهد وصیت فاطمه‏علیها السلام
ام ایمن در هنگام وصیت فاطمه‏علیها السلام، دختر بزرگوار پیامبرصلی الله علیه وآله نیز حضور یافت; زیرا وقتی بیماری یگانه دختر پیامبر طول کشید و او آثار مرگ را در خود احساس کرد، در کتاب‏های تاریخی آمده است که: «ارسلت الی ام ایمن و کانت اوثق نسائها عندها و فی نفسها»; (23) فاطمه‏علیها السلام به سراغ ام ایمن فرستاد; زیرا این بانوی صالح و صادق مطمئن‏ترین زنان در نظر فاطمه‏علیها السلام بود و بعد با حضور اسماء دختر عمیس وصیت‏های خود را برای علی علیه السلام بیان کرد .

احادیث ام ایمن

1 . ام ایمن می‏گوید: رسول خداصلی الله علیه وآله نسبت‏به یکی از افراد خانواده خود، چنین سفارش می‏کرد: «اگر تو را با آتش هم بسوزانند، هرگز خیری را برای خداوند شریک قرار مده . در هر شرایطی از پدر و مادر خود اطاعت کن . هرگز بدون جهت نماز خود را ترک مکن; زیرا کسی که بی‏جهت نماز خود را از دست می‏دهد، پیوند بندگی خود را با خدا قطع کرده است ! هیچگاه می‏گساری مکن، چون این آلودگی سر منشا همه تبهکاری‏ها است . هیچ وقت گرد گناه و معصیت مرو; زیرا مورد خشم و غضب خداوند قرار می‏گیری . . . » (24)
2 . حضرت زینب‏علیها السلام فرمود: ام ایمن مرا حدیث کرد که روزی پیغمبرصلی الله علیه وآله به منزل فاطمه‏علیها السلام تشریف آوردند . حضرت زهراعلیها السلام‏برای پدر حریره‏ای ترتیب داد و حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام طبقی از خرما خدمتش نهاد و من قدحی از شیر و سرشیر حاضر کردم . رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسنین از آن خوراکی‏ها تناول فرمودند . آنگاه علی‏علیه السلام آب به دست رسول خدا ریخت . چون پیغمبر از شستن دست فراغت‏یافت هر دو دست‏به صورت کشید و شادمان گردید و از نظر کردن به صورت اولاد خود مسرور شد . پس از آن روی به آسمان کرد، نگران شد و سپس روی به قبله نمود و هر دو دست‏به دعا برداشت و بعد سر بر سجده برد و اشک از دیدگانش چون باران جاری بود . اهل بیت و من از این حال ملول گشتیم و از هیبت و حشمتش نیروی پرسیدن نداشتیم . چون مدتی به طول انجامید . علی و فاطمه عرض کردند: این گریستن برای چیست؟ فرمود: ای برادر، من از حضور شما و انجمن شما شادمان گشتم . آن گونه که هرگز چنان خرسند و مسرور نگشته بودم، در این حال که شما را می‏نگریستم و شکر خدا را می‏کردم . جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند بر سرور تو مطلع گردید و نعمت را بر تو تمام گردانید و مقرر ساخت که ایشان و ذریه ایشان و دوستان و شیعیان ایشان با تو در جنان جاوید بمانند و در میان تو و ایشان جدایی نیفکند و همان تحیت و عطیت‏یابند که تو یابی، آن چنان که خرسند گردی . لیکن بلیات و مصائب کثیره ایشان را فرا گیرد و در دنیا به ناملایماتی چند گرفتار گردند . مردمی که دعوی دین تو کنند و خود را مسلمان شمارند، به آنها اذیت‏ها نمایند و آزارها برسانند و گمان کنند که در شمار امت تو باشند; با آنکه خدا و تو از آنها بیزار باشید و ایشان اهل بیت تو را هر یک در مکانی به ضرب شدید و قتل فجیع درآورند و مقابر ایشان از هم دور باشد و خدای این مصیبت را بر ایشان اختیار فرمود تا موجب ارتقاء درجات ایشان گردد . پس به آنچه خدای تعالی برای ایشان خواسته، راضی و تسلیم و شاکر باش و تن به قضای الهی بده .
در ادامه حدیث، جبرئیل آنچه را که بر سر علی‏علیه السلام و فرزند او، امام حسین‏علیه السلام می‏آید، به پیامبر خدا خبر می‏دهد .
حضرت زینب‏علیها السلام این حدیث را در قتلگاه بیان فرمود (25) .

رحلت ام ایمن

از سراسر زندگی حدود هشتاد ساله ام ایمن، حدود شصت‏سال آن با پیامبر و خاندان اوعلیهم السلام سپری شد و این بانو، طی این مدت طولانی که حتی گاهی رسول خدا برای دیدن او به خانه‏اش می‏رفت، سخن‏ها شنید، درس‏ها آموخت و صحنه‏ها و وقایعی را مشاهده نمود . سرانجام این بانوی بهشتی، در سنه 24 هجری، در حالی که یک زندگی سراسر هجرت و جهاد و وایت‏حدیث و خدمات فراوان نسبت‏به اسلام و خاندان پیامبر را پشت‏سر گذاشته بود، در مدینه از دنیا رفت . (26)

پی نوشت:

1) دلائل الامامة، ص 260.
2) تفسیر عیاشی، ج 52، ص 223.
3) و ضرب الله للذین آمنوا امراة فرعون...، سوره تحریم، آیه 11.
4) اعراف، آیه 189.
5) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
6) معارف و معاریف، ج 2، ص 494.
7) بهجة الآمال ، ج 7، ص 563.
8) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
9) این مرد هم با نام «عبید بن زید» آورده شده و هم با نام «عبید بن حارث خزرجی‏» ولی در ریاحین الشریعه با نام‏«عبید خزرجی‏» از او یاد شده است.
10) معارف و معاریف، ج 2،ص 494 و زنان نامدار در قرآن حدیث و تاریخ، ج 2، ص 97.
11) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
12) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
13) معارف و معاریف، ج 2، ص 494.
14) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 504.
15) زنان دانشمند و راوی حدیث، ص 52.
16) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 362.
17) همان منبع و نیز اعلام النساء المؤمنات، ص 252.
18) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 329.
19) بحار الانوار، ج 43، ص 243.
20) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 328.
21) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 329.
22) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 332 .
23) بحار الانوار، ج 43، ص 204 .
24) فیض کاشانی، المهجة البیضاء، ج 4، ص 52 .
25) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 67و68 .
26) زنان دانشمند و راوی حدیث، به نقل از بهجة الامال، ج 7، ص 563، و الاصابة، ج 4، ص 433 . گفتنی است که در ریاحین الشریعة تاریخ رحلت این بانو را در اول خلافت عثمان در سنه 24 هجری، گفته است، ریاحین الشریعة، ج 2، ص 333 . و نیز نگاه کنید: السیرة النبویه، ج 4، ص 642

منبع: ماهنامه یاس




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط