بانوان حکومت جهانی - ام ایمن
مقدمه
از این تعداد بعضی افراد هستند که در زمان ظهور زنده هستند و بعضی دیگر افرادی هستند که به فرمان الهی به دنیا رجعت میکنند و همین طور وارد شده است که تعدادی از اصحاب خاص حضرت از زنان پاک و مقدس میباشند.
یکی از این روایات، روایت مفضل بن عمر از امام صادقعلیه السلام است که در آن به نام یازده تن از زنان اشاره شده که در زمان ظهور به دنیا رجعت میکنند و وظیفه آنها مداوای مجروحین و بیماران و جنگهاستبا این مضمون که:
عن مفضل بن عمر قال: سمعت ابا عبداللهعلیه السلام یقول: «یکن مع القائم ثلاثة عشر امراة. فقلت: و ما یصنع بهن؟ قال: یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی کما کان مع رسول الله. قلت: فسمهن لی. قال: القنواء بنت رشید و ام ایمن و حبابة الوابیة و سمیه ام عمار بن یاسر و زبیده و ام خالد الاحمسیة و ام سعید الحنیفة و صیانة الماشطة و ام خالد الجهنیة»; (1)
از مفضل بن عمر نقل شده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میگوید: «با امام قائمعلیه السلام سیزده زن میباشد. پس گفتم: آنها چه مسؤولیتی به عهده میگیرند؟ گفت: مجروحان را درمان مینمایند و از مریضها پرستاری میکنند. گفتم: پس آنها را برای من نام ببرید. فرمودند: قنواء دختر رشید و ام ایمن و ...
روایات دیگری نیز وجود دارد که تعداد آنها بر پنجاه نفر میشمارد: «و یجیء و الله ثلاث مائة و بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امرائة یجتمعون بمکة علی غیر میعاد قزعا کقزع الخریف». (2)
بررسی مساله تعداد این زنان مؤمن و صالح و اینکه آیا این زنان بنابر روایتسیزده نفر جزء سیصد و سیزده نفر از اصحاب خاص آن حضرت میباشند یا خیر، مجال بیشتری را طلب میکند ولی مساله مهم این است که دین مبین اسلام را، تعالی و رشد و کمال را برای هر دو گروه زن و مرد باز گذاشته است و زن نیز، میتواند راه کمال را همانند و یا بهتر از مرد طی کند و به مقام و منزلتی دستیابد که بنا به فرموده قرآن کریم، فصلی برای تمام انسانهای مؤمن و در هر عصر و زمانی بشود; (3) چرا که به فرموده خود قرآن کریم: «هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها...»; (4) آفرینش زن و مرد از یک گوهر و یک حقیقت است و حقیقت انسان را روح او تشکیل میدهد، نه بدن او و روح و دل، انسانها نیز، نه مذکر است و نه مؤنث.
و اگر در سراسر قرآن کریم و سخنان ائمه طاهرین علیه السلام: جستجو شود، موردی به چشم نمیخورد که قرآن، کمالی از کمالات معنوی را مشروط به مرد بودن بداند و اگر تفاوتی هست، در کارهای اجرایی است و کارهای اجرایی هم نه یک کمال، بلکه یک وظیفه است.
با مطالعه در تاریخ عموما و تاریخ اسلام خصوصا، میبینیم که زنان زیادی بودهاند که از بسیاری مردان، کوی سبقت را در پیمودن مدارج ایمان و معرفتخداوند متعال و تقوی ربودهاند که از جمله آنها زنانی هستند که در آن حدیثبه آنها اشاره شد.
امید است که مطالعه در زندگی این زنان پاک و مؤمن، تا جایی که روایات رسیده ما را آگاه میکنند، راهگشایی برای تاسی دیگر زنان جامعه اسلامی ما به این الگوها و اسوههای الهی باشد.
در این مقاله به زندگی نامه ام ایمن که یکی از این زنان برگزیده است، می پردازیم.
نامش برکتبنت ثعلبة بن عمرو بن حسن بن مالک بن سلمة بن عمرو بن النعمان بود (5) مشهور به «ام ایمن» و «ام اظباء» (6) و از نظر ریشه خانوادگی اهل حبشه بود. (7)
به قولی، کنیز عبدالله بن عبدالمطلب بود و به قولی کنیز آمنه والده رسول خداصلی الله علیه وآله و به قولی دیگر، کنیز خواهر خدیجه کبری بوده که آن را به رسول خدا بخشیده و در هر صورت، یا به ارث، یا به هبه، ملک رسول خدا بود و آن حضرت او را آزاد کرد و چون آمنه به رحمتحق پیوست، سرپرستی پیغمبر با ام ایمن بود. فلذا رسول خدا می فرمود: «ام ایمن امی بعد امی »; ام ایمن بعد از مادرم، در حکم مادر من است. (8)
چون رسول خدا با خدیجه علیهما السلام ازدواج کرد، ام ایمن را آزاد کرد و مردی که او را «عبید خزرجی» (9) میگفتند: ام ایمن را به عقد خود درآورد و از او «ایمن» متولد گردید و مکناة به ام ایمن گردید. این پسر از خواص شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود و در غزوه حنین یکی از آن ده نفری بود که هنگام متفرق شدن لشگر اسلام شجاعانه مقاومت کرد و عنان اسب رسول خدا را به دست داشت و جهاد کرد تا در همان غزوه شهید شد. همسرش نیز از یاران رسول خدا محسوب میگردید که در جنگ خیبر شرکت نمود و شهید شد. (10)
زید بن حارثه غلام خدیجه کبری بود، او را به رسول خدا بخشید، آن حضرت او را آزاد کرد. هنگامی که شوهر اول ام ایمن به شهادت رسید، پیامبر فرمود،«هر کس دوست دارد با زنی بهشتی ازدواج کند، ام ایمن را به همسری در آورد.» (11)
بر اثر همین تشویق پیشوای عالیقدر اسلام بود که زید بن حارثه با او ازدواج کرد و گوی سبقت را از همگان ربود و به چنین سعادتی نائل آمد. از این ازدواج مبارک نیز، پسری به دنیا آمد به نام «اسامه» که در تاریخ اسلام نقشی حساس و آموزنده دارد.
ارباب رجال در حق او سخنان مختلفی گفتند و علامه کبیر عامل او را در عداد اهل ولا محسوب داشته. وی در سال پنجاه و چهار هجری دنیا را وداع گفت. (12)
شرائف اخلاق ام ایمن
ام ایمن قبل از ولادت حضرت محمد صلی الله علیه وآله تا بعد از رحلت آن بزرگوار، به خدمتگزاری این خانواده بندهوار پاینده و استوار بود.
بعد از وفات رسول خداصلی الله علیه وآله، ام ایمن بسیار غمناک بود و بسیار گریه میکرد. وقتی هم علت زیاد گریه کردن او را سؤال میکردند، وی پاسخ میداد: میدانستم پیامبر هم مانند افراد دیگر بالاخره روزی وفات خواهد کرد، اما گریه من بدین خاطر است که با از دست رفتن رسول خدا، روزنه وحی آسمانی هم به روی ما بسته شد. با بیان این جمله گریهاش شدت پیدا کرد و عمر و ابوبکر نیز گریستند! (14)
مقام بلند این بانوی پاک در نظر رسول خدا تا آنجا بود که وقتی آن حضرت خواست از مکه به مدینه هجرت کند، ودایع و امانتهایی را که از مردم نزد او بود، به «ام ایمن» سپرد و به علی علیه السلام سفارش کرد که آنها را از ام ایمن تحویل بگیرد و به صاحبهای آنها برگرداند. (15)
اخبار ام ایمن
2. شرکت وی در جنگها
ام ایمن، این بانوی مجاهد و با فضیلت، در جنگهای «احد»، «حنین» و «خیبر» شرکت کرده و در جنگ احد، آب به سربازان اسلام میداد و مجروحین جنگی را مداوا میکرد. (17)
3. خریدن جهاز برای فاطمه زهرا علیهما السلام
از حالات ممدوحه ام ایمن مساعدت در زفاف فاطمه زهرا و حضانت اطفال آن سیده دو سرا است. شیخ طوسی در امالی روایت میکند که شصت و سه درهم صداق فاطمه را سه قبضه فرمودند. قبضهای به ام ایمن داد، از برای اثاث البیت و قبضهای به اسماء بنت عمیس، از برای طیب و عطر و قبضهای به ام سلمه، از برای طعام. (18)
4. خواب دیدن ام ایمن
عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت کرده است: یک روز همسایگان ام ایمن به حضور رسول خدا صلی الله علیه وآله آمدند و اطلاع دادند که ام ایمن دیشب تا صبح نخوابیده و پیوسته گریه میکرده است. رسول خداصلی الله علیه وآله سراغ ام ایمن فرستاد، وقتی وی آمد، آن حضرت فرمود: ای ام ایمن! خدا چشمت را نگریاند، همسایگان از گریه و بیخوابی تو سخن میگویند، علت آن چه بوده است؟ ام ایمن پاسخ داد: دیشب خواب عجیب و ناراحت کنندهای دیدهام که آسایش را از من ربوده است! رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: خواب خود را بیان کن. ام ایمن در حالی که از شدت ناراحتی به خود میلرزید و بازگو کردن خواب برایش سخت و نگران کننده بود، گفت: در عالم خواب میدیدم که بعضی از اعضای تن شما، در خانه من افتاده بود. رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: ناراحت نباش، اتفاقا خواب خوبی دیدهای و تعبیر آن، این است که بزودی دختر من فاطمه، فرزندی خواهد زایید که تو او را به خانه خود برده و در دامن خود از او پرستاری خواهی کرد.
چیزی نگذشت که فاطمه علیهما السلام حسین علیه السلام را به دنیا آورد، روز هفتم به دستور پیامبر بس نوزاد را تراشیدند و هم وزن موی سر او به عنوان صدقه، نقره دادند. آن گاه ام ایمن نوزاد را در پارچهای پیچید و نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله آورد و آن حضرت هم فرمود: «مرحبا بالحامل و المحلول، یا ام ایمن، هذا تاویل رؤیاک» (19) ; کسی که کودک را در آغوش گرفته و کودکی که در آغوش قرار دارد، خوش آمدند. ای ام ایمن! این تعبیر همان خوابی است که دیده بودی. و همچنین وارد شده که فرمودند، ای ام ایمن! این همان خواب توست. بدان که حسین پاره تن من است. (20)
5. استشهاد فاطمه علیهما السلام از ام ایمن
چون ابوبکر بر مسند خلاف نشست، دستور داد، عمال حضرت زهراعلیهما السلام را از فدک بیرون کردند. چون خبر به حضرت فاطمه علیهما السلام رسید، نزد ابوبکر آمدو مطالبه فدک نمود. ابوبکر در جواب گفت: عایشه و عمر شهادت میدهند که پیغمبر فرمود:« النبی لایورت»; پیغمبر وارث نمیگذارد. و این اولین شهادت دروغ بود که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله دادند. آن مخدره فرمود: مرا مشهوری است که پیغمبر در حیات خود فدک را به من واگذار کرده است. ابوبکر گفت: مشهور خود را حاضر بنماد و ؟ را بیاور. آن مخدره ام ایمن و اسماء بنت عمیس و دو فرزند خود حسن و حسین و امیرالمؤمنین علیه السلام را حاضر کرد. ابوبکر گفت: ای ام ایمن! در حق فاطمه زهرا چه شنیدی؟ گفتشنیدم که آن بزرگوار فرمود:« فاطمة سیدة نساء اهل الجنة» و کسی که سیده زنان بهشتباشد، دعوی دروغ و باطل نمیکند. عمر گفت: ؟ ام ایمن! بگذار این قصهها را، برای شهادت چه داری؟ ام ایمن فرمود: من شهادت نمیدهم تا از شما اقرار نگیرم که شنیدید از رسول خدا که فرمود:« ام ایمن امراة من اهل الجنة»؟ ابوبکر و عمر گفتند: ما شهادت میدهیم که رسول خدا این را فرمود. اکنون بگو چه شهادت داری؟ ام ایمن فرمود: من در خانه فاطمه زهراعلیهما السلام بودم، جبرئیل آمد و فدک را به بال خود تخلیط و تحدد (حد گذاری) نمود. پس حضرت رسول با جبرئیل از حجره بیرون رفت و برگشت. فاطمه عرض کرد: من از حاجت و تهی دستی بعد از تو خائفم. پس رسول خدا فدک را با تمام حدود آن به فاطمه واگذار کرد و آن را فاطمه علیهما السلام قبض نمود. آنگاه پیغمبر به من فرمود: ای ام ایمن! شاهد باش و به حضرت امیر فرمود: یا علی! شاهد باش. پس حضرت امیرالمؤمنین نیز نزد ابوبکر ادای شهادت کردند و همچنین حسنین و اسماء و همه شهادت بر صدق دعوی فاطمه علیهما السلام دادند.
عمر گفت: ام ایمن زنی عجمیه است و شهادت او چیزی نیست، علاوه بر اینکه کنیز ایشان است و اسماء هم هنگامی که در خانه جعفر بود. رعایت(وجانبداری) بنی هاشم را میکرد و او هم خادمه زهراست و حسنین کودک باشند و «علی یجر النار الی قرصه»; او شوهر فاطمه است و آتش را زیر دیگ خود میکشد و برای نفع خود تکلم میکند.
حضرت امیر فرمود: اما فاطمه زهرا بضعه رسول خداست. کسی که او را اذیت کند و کسی که او را تکذیب کند، رسول خدا را تکذیب کرده است. اما حسنین فرزندان پیغمبرند و دو سید جوانان اهل بهشتند. هر کس ایشان را تکذیب کند، رسول خدا را تکذیب کرده است و اهل بهشت راستگویان هستند. اما من; رسول خدا فرمود: یا علی تو از منی و من از تو برادر منی در دنیا و آخرت و رد تو رد بر من است، اطاعت تو اطاعت من است و معصیت تو معصیت من است. امام ام ایمن، رسول خدا شهادت داده که از اهل بهشت است و اهل بهشت دروغ نمیگویند و اما اسماء بنت عمیس، پیغمبر در حق او و ذریه او دعا کرده است پس به فاطمه علیهما السلام فرمود: « انصرنی یا فاطمه حتی علیکم الله بیننا و هو خیر الحاکمین، فقامت فاطمة مغضبته و قالت اللهم انهماقد ظلمانی حقی فاشدد و طاتک علیهما»; (21) علی علیه السلام به فاطمه فرمود: ای فاطمه مرا یاری کن تا خداوند بین ما حکم کند و او بهترین حاکمان است. بهترین حاکمان است. پس فاطمه در حالی که به شدت غضبناک بود، بلند شد و گفت: خدایا این رو به من ظلم کردند و حق مرا غصب کردند، پس بر آنها سختبگیر... .
روایات ام ایمن
2 . شرکت وی در جنگها
3 . خریدن جهاز برای فاطمه زهراعلیها السلام
4 . رویای ام ایمن درباره حسینعلیه السلام پاره تن رسولصلی الله علیه وآله
5 . استشهاد حضرت فاطمهعلیها السلام از ام ایمن
6 . آشامیدن آب بهشتی
چون فاطمه زهراعلیها السلام جهان را وداع کرد، ام ایمن نتوانست جای خالی فاطمه را بنگرد، پس از مدینه بیرون آمد و به جانب مکه روان گردید، در حالی که بنا به روایت ابن سعد روزه بود و در آن هوای گرم عطش بر او مستولی شده بود، به حدی که بیم هلاک میرفت و به روایت ابن شهر آشوب بر جان خود بترسید هلاک شود . چشمها را بر هم گذاشت، و به سمت آسمان چشم گشود و توجهی نمود که ای خداوند! مرا تشنه میخواهی با اینکه خادمه دختر پیغمبر تو هستم . در این هنگام، دلوی از بهشت نازل گردید و به روایت اصابة، دلوی که به آن ریسمان سفیدی بسته شده بود، پایین آمد . ام ایمن آن را گرفته، آشامید و در روایتی است که ام ایمن گفت: از آن به بعد دیگر تشنگی و گرسنگی ندیدم و در روزهای گرم روزه میگرفتم، ابدا آثار تشنگی بر من ظاهر نمیگردید . (22)
7 . شاهد وصیت فاطمهعلیها السلام
ام ایمن در هنگام وصیت فاطمهعلیها السلام، دختر بزرگوار پیامبرصلی الله علیه وآله نیز حضور یافت; زیرا وقتی بیماری یگانه دختر پیامبر طول کشید و او آثار مرگ را در خود احساس کرد، در کتابهای تاریخی آمده است که: «ارسلت الی ام ایمن و کانت اوثق نسائها عندها و فی نفسها»; (23) فاطمهعلیها السلام به سراغ ام ایمن فرستاد; زیرا این بانوی صالح و صادق مطمئنترین زنان در نظر فاطمهعلیها السلام بود و بعد با حضور اسماء دختر عمیس وصیتهای خود را برای علی علیه السلام بیان کرد .
احادیث ام ایمن
2 . حضرت زینبعلیها السلام فرمود: ام ایمن مرا حدیث کرد که روزی پیغمبرصلی الله علیه وآله به منزل فاطمهعلیها السلام تشریف آوردند . حضرت زهراعلیها السلامبرای پدر حریرهای ترتیب داد و حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام طبقی از خرما خدمتش نهاد و من قدحی از شیر و سرشیر حاضر کردم . رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا و حسنین از آن خوراکیها تناول فرمودند . آنگاه علیعلیه السلام آب به دست رسول خدا ریخت . چون پیغمبر از شستن دست فراغتیافت هر دو دستبه صورت کشید و شادمان گردید و از نظر کردن به صورت اولاد خود مسرور شد . پس از آن روی به آسمان کرد، نگران شد و سپس روی به قبله نمود و هر دو دستبه دعا برداشت و بعد سر بر سجده برد و اشک از دیدگانش چون باران جاری بود . اهل بیت و من از این حال ملول گشتیم و از هیبت و حشمتش نیروی پرسیدن نداشتیم . چون مدتی به طول انجامید . علی و فاطمه عرض کردند: این گریستن برای چیست؟ فرمود: ای برادر، من از حضور شما و انجمن شما شادمان گشتم . آن گونه که هرگز چنان خرسند و مسرور نگشته بودم، در این حال که شما را مینگریستم و شکر خدا را میکردم . جبرئیل فرود آمد و گفت: خداوند بر سرور تو مطلع گردید و نعمت را بر تو تمام گردانید و مقرر ساخت که ایشان و ذریه ایشان و دوستان و شیعیان ایشان با تو در جنان جاوید بمانند و در میان تو و ایشان جدایی نیفکند و همان تحیت و عطیتیابند که تو یابی، آن چنان که خرسند گردی . لیکن بلیات و مصائب کثیره ایشان را فرا گیرد و در دنیا به ناملایماتی چند گرفتار گردند . مردمی که دعوی دین تو کنند و خود را مسلمان شمارند، به آنها اذیتها نمایند و آزارها برسانند و گمان کنند که در شمار امت تو باشند; با آنکه خدا و تو از آنها بیزار باشید و ایشان اهل بیت تو را هر یک در مکانی به ضرب شدید و قتل فجیع درآورند و مقابر ایشان از هم دور باشد و خدای این مصیبت را بر ایشان اختیار فرمود تا موجب ارتقاء درجات ایشان گردد . پس به آنچه خدای تعالی برای ایشان خواسته، راضی و تسلیم و شاکر باش و تن به قضای الهی بده .
در ادامه حدیث، جبرئیل آنچه را که بر سر علیعلیه السلام و فرزند او، امام حسینعلیه السلام میآید، به پیامبر خدا خبر میدهد .
حضرت زینبعلیها السلام این حدیث را در قتلگاه بیان فرمود (25) .
رحلت ام ایمن
پی نوشت:
1) دلائل الامامة، ص 260.
2) تفسیر عیاشی، ج 52، ص 223.
3) و ضرب الله للذین آمنوا امراة فرعون...، سوره تحریم، آیه 11.
4) اعراف، آیه 189.
5) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
6) معارف و معاریف، ج 2، ص 494.
7) بهجة الآمال ، ج 7، ص 563.
8) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
9) این مرد هم با نام «عبید بن زید» آورده شده و هم با نام «عبید بن حارث خزرجی» ولی در ریاحین الشریعه با نام«عبید خزرجی» از او یاد شده است.
10) معارف و معاریف، ج 2،ص 494 و زنان نامدار در قرآن حدیث و تاریخ، ج 2، ص 97.
11) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
12) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 326.
13) معارف و معاریف، ج 2، ص 494.
14) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 504.
15) زنان دانشمند و راوی حدیث، ص 52.
16) ریاحین الشریعه، ج 2، ص 362.
17) همان منبع و نیز اعلام النساء المؤمنات، ص 252.
18) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 329.
19) بحار الانوار، ج 43، ص 243.
20) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 328.
21) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 329.
22) ریاحین الشریعة، ج 2، ص 332 .
23) بحار الانوار، ج 43، ص 204 .
24) فیض کاشانی، المهجة البیضاء، ج 4، ص 52 .
25) ریاحین الشریعة، ج 3، ص 67و68 .
26) زنان دانشمند و راوی حدیث، به نقل از بهجة الامال، ج 7، ص 563، و الاصابة، ج 4، ص 433 . گفتنی است که در ریاحین الشریعة تاریخ رحلت این بانو را در اول خلافت عثمان در سنه 24 هجری، گفته است، ریاحین الشریعة، ج 2، ص 333 . و نیز نگاه کنید: السیرة النبویه، ج 4، ص 642