قصه كودتا عليه دولت مصدق
۲۸ مرداد را مى توان عكس العمل شكست يك ابرقدرت جهانى به دست يك كشور با مديريتى مصمم دانست كه بدون همكارى عوامل بومى و دشمنى رهبرانى كه خواست هاى فردى خود را مقدم بر منافع ملت و كشور مى دانستند، امكان پذير نمى بود.
مخالفان براى ضربه زدن به دولت حادثه آفرينى مى كردند كه از آن جمله توطئه ۹ اسفند و کشته شدن سرلشكر افشارتوس رئيس شهربانى وقت بود. آنان با تجربه هاى خود از ۳۰ تير دريافته بودند كه مصدق را بدون توسل به كودتاى نظامى نمى توان ساقط كرد. در راستاى اين فكر سفير آمريكا هندرسن در ۹ خرداد ۱۳۳۲ در ديدارهاى پنهانى با شاه كه يك ساعت به طول انجاميد، پيام چرچيل را به او رسانيد و گفت دولت هاى انگلستان و آمريكا از نخست وزيرى فضل الله زاهدى حمايت خواهند كرد و شما هم بايد از او حمايت كنيد و مطمئن باشيم كه شما نظر خود را در نيمه راه عوض نخواهيد كرد.
هندرسن براى دور بودن از صحنه عمليات پس از ديدار با مهره هاى اصلى و فراهم كردن مقدمات كار، ايران را به قصد آمريكا ترك نمود و آمريكا هم مشغول قرار و مدارهايى بود كه مى بايد انجام گيرد.از همان آغاز دولت دكتر مصدق عمليات سرى بريتانيا براى براندازى دولت او شروع شده بود و از سوى وزارت خارجه انگلستان شخصى به نام زينر كه سوابق فعاليت هاى اطلاعاتى در دوران جنگ جهانى دوم و با عوامل انگليسى در ايران آشنا و در ارتباط بود، به ايران اعزام گرديد. همزمان سازمان اطلاعاتى بريتانيا موسوم به (MI6) نيز يكى از كار به دستان ارشد خود به نام وود هاوس (Wood House) را به ايران فرستاد تا سرپرستى جاسوسان انگليسى را عهده دار شود، شبكه جاسوسى را به وجود آورد و در جهت براندازى مصدق دست در دست ماموران سيا (CIA) در تهران فعاليت كنند. طرح كودتا براى آنها بسيار جدى بود از اين رو مى بايست وسايل كار از هر نظر فراهم مى شد.
وود هاوس در اوايل مرداد ماه ۱۳۳۱ با هواپيماى وابسته سفارت يك محموله اسلحه از پايگاه نظامى حبانيه عراق با خود به تهران آورد. وى پيش بينى مى كرد به زودى رابطه ايران و انگلستان قطع خواهد شد. به دنبال آن كمونيست ها به آشوب بر خواهند خاست در آن صورت مى توان از اين اسلحه ها استفاده نمود. در هر حال روز ۳۰ مهرماه ۱۳۳۱ قطع رابطه با دولت بريتانيا اعلام گرديد و تمام افراد سفارت انگليس از ايران خارج شدند. وود هاوس قبل از ترك تهران وسايل ارتباط و همكارى برادران رشيديان را با سرپرست سازمان سيا در سفارت آمريكا فراهم آورد و يك دستگاه فرستنده براى ارتباط با MI6 در اختيار آنها گذارد.
پس از آن وود هاوس به واشينگتن و لندن و سپس براى ايجاد هماهنگى ميان آنها به قبرس رفته در پايگاه نظامى بريتانيا دفترى تاسيس كرد تا از آن طريق ترتيب ارتباط با عوامل خود را در تهران بدهد و بعد به لندن مراجعت نمايد. همكاران وود هاوس در لندن نقشه براندازى مصدق را كه بر آن نام رمزى عمليات چكمه نهاده بودند، با او در ميان نهادند.
روزولت هم كه به آنها پيوسته بود ضمن تاييد نقشه انگليسى ها گفت: ترومن و آچسن با آن موافقت نخواهند كرد، بايد منتظر دولت جديد جمهوريخواه در آمريكا بود، ممكن است آنها موافقت كنند.
بخش يكم: متكى بر يك سازمان شهرى كه در اختيار برادران رشيديان قرار داشت.
بخش دوم: متكى بر همكارى بعضى از سران عشاير جنوب بوده كه هر دو بخش همزمان آغاز مى شد.
از سوى ديگر عوامل آنها در ساير گروه هاى اجتماعى و سردمداران اوباش در اين سازمان شهرى جاى داشتند و مقررشده بود اين سازمان با استفاده از حمايت شاه و حتى بدون حمايت شاه كنترل تهران را به دست گيرد و دكتر مصدق و ياران او را بازداشت نمايد. بهترين زمان براى اجراى عمليات را اول بهار تا پايان تابستان كه مصادف با ييلاق- قشلاق عشاير است انتخاب كرد. هزينه عمليات علاوه بر ماهيانه ده هزار ليره كه به برادران رشيديان داده مى شد نيم ميليون لير ديگر پيش بينى شده بود. واكنش اوليه آمريكا در مقابل اين پيشنهاد انگليسى ها سرد و ترديدآميز بود چه، آمريكايى ها هنوز فكر مى كردند براى جلوگيرى از كودتاى احتمالى كمونيست ها بايد با همكارى مصدق عمل كرد ولى با روى كار آمدن دولت جديد در آمريكا كه جمهوريخواه بود، چرچيل به ديدار دوست زمان جنگ جهانى دوم خود آيزنهاور رئيس جمهورى جديد آمريكا شتافت و او را راضى كرد كه اگر حكومت مصدق به اين ترتيب ادامه دهد با نفوذ و قدرتى كه حزب كمونيست توده پيدا كرده است زير نفوذ شوروى و كمونيست ها قرار خواهد گرفت در نتيجه آمريكا تصميم به همكارى با انگليس جهت براندازى حكومت قانونى و ملى مصدق گرفت و برادران دالس كه يكى در رأس وزارت خارجه و ديگرى رئيس سازمان سيا بودند نسبت به پيشنهاد كودتاى انگليسى ها موافقت نموده آماده كار شدند و طى جلساتى در اين زمينه طرح جديد براندازى مصدق اين بار با نام رمزى آژاكس تهيه و كيم روزولت به فرماندهى عمليات در تهران تعيين شد.
طرح آژاكس در ۴ تيرماه ۱۳۳۲ براى تعيين تكليف قطعى كودتا جلسه اى با حضور مسئولان امر در دفتر جان فاستر دالس وزير خارجه آمريكا تشكيل شد كه هندرسن نيز در آن شركت كرد و اظهار نمود: آقاى وزير ما با وضعى نوميدكننده و خطرناك و ديوانه اى كه مى خواهد با روس ها دست به يكى كند، روبه رو هستيم. از اين رو چاره اى جز كودتا نداريم. اين موضوع مورد تاييد دالس نيز قرار گرفت. كيم روزولت هم مطالبى درباره شبكه اطلاعاتى بريتانيا و اينكه آنها پيش از ترك ايران با دو تن به اسامى مستعار نووسى و كفرون (اسدالله و سيف الله رشيديان) و يك نفر مامور اطلاعاتى بريتانيا به نام كاچرون آشنا شده اند. كيم روزولت در ۱۸ تيرماه ۱۳۳۲ از طريق مرز عراق با گذرنامه جعلى به نام جيمز لاگريج وارد ايران شد. براى معرفى كيم روزولت به شاه و چگونگى عمليات كودتا دو تن از ماموران آمريكايى به ديدن اشرف پهلوى در فرانسه رفته و او را در جريان چگونگى كودتا قرار مى دهند و به پيشنهاد آن دو، اشرف پهلوى نيز در ۱۴ مرداد ۱۳۳۲ به تهران وارد شد و بلافاصله به ديدار شاه رفت و ضمن معرفى كيم روزولت پيام دولت هاى انگليس و آمريكا را در مورد كودتا در اختيار شاه گذاشت.
ورود اشرف به تهران با اعتراض دولت روبه رو شد و در نتيجه وى پس از ۴ روز در ۱۸ مردادماه با يك هواپيما ايران را ترك كرد.
كيم روزولت پس از ورود به تهران به وسيله برادران رشيديان، شاه را ملاقات كرد و او را در جريان چگونگى كودتا قرار داد. چندين ملاقات با زاهدى و پسرش كه با نام مصطفى ويسى فعاليت مى كرد و در كمال پنهان كارى در ديدارهاى ديگرى شاه را در جريان جزييات نقشه قرار مى داد و درخصوص كسانى كه انتظار همكارى آنها را داشتند گفت وگو مى كردند. همچنين درباره يك ميليون دلارى كه در اختيارش بود با شاه گفت وگو كرد و درباره زاهدى و ارتشى ها هم سخن گفتند. آخرين ملاقات كيم روزولت با شاه در شب ۱۸ مرداد بود كه شاه مى بايست پس از امضاى فرمان هاى عزل مصدق و نصب زاهدى به شمال برود.
شاه و ثريا بدون آنكه موفق به امضاى فرمان ها بشوند در ۱۸ مرداد به شمال حركت كردند و روزنامه ها خبر سفر آنها را روز بعد اعلام نمودند. كيم روزولت و دوستانش براى امضاى فرمان ها به چاره جويى پرداختند تا اينكه به وسيله برادران رشيديان به سرهنگ نعمت الله نصيرى فرمانده گارد ماموريت داده شد ايشان جهت امضاى فرمان ها با هواپيما به شمال عزيمت و پس از امضاى فرمان ها در روز ۲۱ مرداد آنها را به فضل الله زاهدى تحويل دهد. شنبه ۲۴ مرداد زاهدى با برخى از نزديكان خود چون حائرى زاده، احمد فرامرزى، سرتيپ گيلانشاه و سرتيپ باتمانقليچ به رايزنى نشست. قرار شد فرمان عزل دكتر مصدق همان شب به وسيله سرهنگ نصيرى ابلاغ شده كه با هوشيارى گارد محافظ دكتر مصدق، سرهنگ نصيرى توسط سرهنگ ممتاز دستگير و كودتا در نيمه راه به شكست مى انجامد و شاه و ثريا به بغداد مى روند.
كودتا در شرايطى اتفاق افتاد كه دكتر مصدق همواره سرتيپ تقى رياحى رئيس ستاد ارتش را در جريان توطئه اى كه در حال شكل گيرى بود قرار مى داد و هميشه در پاسخ با جمله خيالتان راحت باشد اوضاع آرام و تحت كنترل است، روبه رو مى شد. لازم به يادآورى است سرتيپ رياحى با توصيه تنى چند از رهبران حزب ايران در اين سمت قرار گرفته بود....
در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مطبوعات كشور شرايط بسيار ويژه اى را مى گذراندند. روزنامه ها به شيوه بسيار تند به عملكرد كودتاچيان و دربار مى تاختند و از سوى ديگر به آتش سوزى هاى پراكنده و تخريب محل هايى چون دفاتر احزاب طرح شعارهاى تند عليه دربار شاه و شعارنويسى بر روى ديوارهاى شهر و نامگذارى خيابان ها و پايين كشيدن مجسمه هاى رضاشاه و محمدرضاشاه و برخوردهاى تند با ساير كسانى كه مخالف اين اعمال زودهنگام بودند و ايجاد نگرانى و وحشت در مردم زمينه را براى كودتا فراهم ساختند.
در ۲۵ مرداد مصاحبه مطبوعاتى زاهدى با كمك اردشير زاهدى با خبرنگاران نيويورك تايمز و آسوشيتدپرس در مخفيگاه خود كه در منزل زيمرمن (يكى از كارمندان سفارت آمريكا واقع در خيابان بهار) پنهان شده بود انجام گرفت و همچنين اقدام به تكثير و توزيع فرمان نخست وزيرى زاهدى در سطح شهر نمودند و براى جلب حمايت لشكرهاى ارتش، اردشير زاهدى به اصفهان و سرتيپ فرزانگان به كرمانشاه فرستاده شدند و آنها از كودتا اعلام پشيمانى كردند.
هندرسن كه نزديك به دو ماه در ايران نبود و در آمريكا در متن توطئه براندازى حكومت ملى دكتر مصدق قرار داشت و با شكست كودتا بدون فوت وقت در عصر روز دوشنبه ۲۶ مرداد وارد ايران شد پس از تماس با كيم روزولت و آگاهى از چگونگى برنامه كودتا و مشاهده تظاهرات توده اى ها در ساعت ۶ بعدازظهر به ديدار دكتر مصدق شتافت و اين ملاقات با گله و شكايت طرفين از وضع ناآرام موجود به پايان رسيد، هندرسن مى گويد وقتى دكتر مصدق را ترك كردم او در وضع روحى خوبى بود. هندرسن از برخورد رسمى و غيرمعمول مصدق حدس مى زد كه وى دست آمريكا را خوانده و از مداخله آنها آگاهى داشته است و دكتر مصدق در سراسر مطالب خود با متلك ها و لحن نيمه شوخى و كنايه آميز به توطئه آمريكا و انگليس گوشه مى زد، حتى يك بار صريحاً گفت نهضت ملى ايران تصميم دارد كه در قدرت باقى بماند و تا آخرين نفر اگر هم تانك هاى انگليس و آمريكا از روى نعش شان بگذرد مقاومت نمايند.
ناآرامى هاى سازمان يافته از صبح روز ۲۸ مرداد از جنوب تهران شروع شد و نقاط مختلف شهر دسته هاى دويست و سيصد نفرى از اوباش و اراذل با همكارى افسران و سربازان با كاميون ها و جيپ ها و وسايل ارتشى به نفع شاه و مخالفت با دولت ملى شعار مى دادند و در اين تظاهرات ساكنان محله بدنام شهر به رهبرى محمود مسگر و ملكه اعتضادى نقش اساسى داشتند و افرادى كه به طور فعال از ابتدا در اين كودتا شركت داشتند، علاوه بر كسانى مانند اردشير زاهدى، مهدى ميراشرافى، ملكه اعتضادى، دار و دسته شعبان بى مخ، طيب حاج رضايى، رمضان يخى و... بودند.
حمله به ادارات از ساعت ده صبح به بعد با ورود گروهى از چاقوكشان حرفه اى و اوباش به ميدان عمليات شروع شد. محل استقرار آنها در سبزه ميدان بود و سپس به دسته هاى كوچكتر تقسيم شدند و طبق برنامه اى كه در اختيار آنها گذاشته شده بود عمل كردند. محل راديو اشغال شد. اولين پيام راديويى حاكى از پيروزى كودتاگران به وسيله ملكه اعتضادى و سپس مهدى ميراشرافى مدير روزنامه آتش و مهدى پيراسته از راديو خوانده شد و اما در ساعت ۲ بعدازظهر در منزل دكتر مصدق آقايان دكتر فاطمى، دكتر صديقى، مهندس حسيبى، مهندس رضوى، نريمان، ملك اسماعيلى، دكتر شايگان، مهندس زيرك زاده، سيف الله معظمى و اعضاى دفتر نخست وزيرى حضور داشتند و دكتر مصدق از همكاران خود مى خواهد كه منزل را ترك نمايند و خود اصرار داشت كه در منزل خواهد ماند ولو كشته شود. آقايان هم مى گويند در صورتى خواهند رفت كه ايشان هم از منزل خارج شوند. بالاخره با اصرار همگى دكتر مصدق ناگزير به ترك منزل با استفاده از نردبان از طريق منزل همسايه مى شوند و در تمام مدت گارد محافظ منزل دكتر مصدق به فرماندهى سرهنگ ممتاز با كودتاگران مقابله كرد و در ساعت ۳۰/۵ بعدازظهر ۲۸ مرداد دفاع خانه دكتر مصدق درهم شكست و تا ساعت ۸ شب كه حكومت نظامى بود مهاجمان فرصت داشتند تا به درون خانه بريزند و هرچه بود به غارت بردند و سپس خانه را به آتش كشيدند. دكتر مصدق و دكتر شايگان و دكتر صديقى و مهندس معظمى به خانه مهندس معظمى رفتند. در پى اعلاميه فرماندار نظامى مبنى بر احضار دكتر مصدق و همكاران او، روز بعد خود را به فرماندار نظامى معرفى نمودند در نتيجه به وسيله خودرو هاى شهربانى به فرماندارى نظامى برده شدند و در ساعت ۱۸/۱۸ به باشگاه افسران محل استقرار كودتاگران نزد زاهدى برده شدند و سپس به محل لشگر ۲ زرهى محل دستگيرى زندانيان منتقل شدند.
پيش زمينه هاى كودتا
مخالفان براى ضربه زدن به دولت حادثه آفرينى مى كردند كه از آن جمله توطئه ۹ اسفند و کشته شدن سرلشكر افشارتوس رئيس شهربانى وقت بود. آنان با تجربه هاى خود از ۳۰ تير دريافته بودند كه مصدق را بدون توسل به كودتاى نظامى نمى توان ساقط كرد. در راستاى اين فكر سفير آمريكا هندرسن در ۹ خرداد ۱۳۳۲ در ديدارهاى پنهانى با شاه كه يك ساعت به طول انجاميد، پيام چرچيل را به او رسانيد و گفت دولت هاى انگلستان و آمريكا از نخست وزيرى فضل الله زاهدى حمايت خواهند كرد و شما هم بايد از او حمايت كنيد و مطمئن باشيم كه شما نظر خود را در نيمه راه عوض نخواهيد كرد.
هندرسن براى دور بودن از صحنه عمليات پس از ديدار با مهره هاى اصلى و فراهم كردن مقدمات كار، ايران را به قصد آمريكا ترك نمود و آمريكا هم مشغول قرار و مدارهايى بود كه مى بايد انجام گيرد.از همان آغاز دولت دكتر مصدق عمليات سرى بريتانيا براى براندازى دولت او شروع شده بود و از سوى وزارت خارجه انگلستان شخصى به نام زينر كه سوابق فعاليت هاى اطلاعاتى در دوران جنگ جهانى دوم و با عوامل انگليسى در ايران آشنا و در ارتباط بود، به ايران اعزام گرديد. همزمان سازمان اطلاعاتى بريتانيا موسوم به (MI6) نيز يكى از كار به دستان ارشد خود به نام وود هاوس (Wood House) را به ايران فرستاد تا سرپرستى جاسوسان انگليسى را عهده دار شود، شبكه جاسوسى را به وجود آورد و در جهت براندازى مصدق دست در دست ماموران سيا (CIA) در تهران فعاليت كنند. طرح كودتا براى آنها بسيار جدى بود از اين رو مى بايست وسايل كار از هر نظر فراهم مى شد.
وود هاوس در اوايل مرداد ماه ۱۳۳۱ با هواپيماى وابسته سفارت يك محموله اسلحه از پايگاه نظامى حبانيه عراق با خود به تهران آورد. وى پيش بينى مى كرد به زودى رابطه ايران و انگلستان قطع خواهد شد. به دنبال آن كمونيست ها به آشوب بر خواهند خاست در آن صورت مى توان از اين اسلحه ها استفاده نمود. در هر حال روز ۳۰ مهرماه ۱۳۳۱ قطع رابطه با دولت بريتانيا اعلام گرديد و تمام افراد سفارت انگليس از ايران خارج شدند. وود هاوس قبل از ترك تهران وسايل ارتباط و همكارى برادران رشيديان را با سرپرست سازمان سيا در سفارت آمريكا فراهم آورد و يك دستگاه فرستنده براى ارتباط با MI6 در اختيار آنها گذارد.
پس از آن وود هاوس به واشينگتن و لندن و سپس براى ايجاد هماهنگى ميان آنها به قبرس رفته در پايگاه نظامى بريتانيا دفترى تاسيس كرد تا از آن طريق ترتيب ارتباط با عوامل خود را در تهران بدهد و بعد به لندن مراجعت نمايد. همكاران وود هاوس در لندن نقشه براندازى مصدق را كه بر آن نام رمزى عمليات چكمه نهاده بودند، با او در ميان نهادند.
روزولت هم كه به آنها پيوسته بود ضمن تاييد نقشه انگليسى ها گفت: ترومن و آچسن با آن موافقت نخواهند كرد، بايد منتظر دولت جديد جمهوريخواه در آمريكا بود، ممكن است آنها موافقت كنند.
طرح عمليات چكمه
بخش يكم: متكى بر يك سازمان شهرى كه در اختيار برادران رشيديان قرار داشت.
بخش دوم: متكى بر همكارى بعضى از سران عشاير جنوب بوده كه هر دو بخش همزمان آغاز مى شد.
از سوى ديگر عوامل آنها در ساير گروه هاى اجتماعى و سردمداران اوباش در اين سازمان شهرى جاى داشتند و مقررشده بود اين سازمان با استفاده از حمايت شاه و حتى بدون حمايت شاه كنترل تهران را به دست گيرد و دكتر مصدق و ياران او را بازداشت نمايد. بهترين زمان براى اجراى عمليات را اول بهار تا پايان تابستان كه مصادف با ييلاق- قشلاق عشاير است انتخاب كرد. هزينه عمليات علاوه بر ماهيانه ده هزار ليره كه به برادران رشيديان داده مى شد نيم ميليون لير ديگر پيش بينى شده بود. واكنش اوليه آمريكا در مقابل اين پيشنهاد انگليسى ها سرد و ترديدآميز بود چه، آمريكايى ها هنوز فكر مى كردند براى جلوگيرى از كودتاى احتمالى كمونيست ها بايد با همكارى مصدق عمل كرد ولى با روى كار آمدن دولت جديد در آمريكا كه جمهوريخواه بود، چرچيل به ديدار دوست زمان جنگ جهانى دوم خود آيزنهاور رئيس جمهورى جديد آمريكا شتافت و او را راضى كرد كه اگر حكومت مصدق به اين ترتيب ادامه دهد با نفوذ و قدرتى كه حزب كمونيست توده پيدا كرده است زير نفوذ شوروى و كمونيست ها قرار خواهد گرفت در نتيجه آمريكا تصميم به همكارى با انگليس جهت براندازى حكومت قانونى و ملى مصدق گرفت و برادران دالس كه يكى در رأس وزارت خارجه و ديگرى رئيس سازمان سيا بودند نسبت به پيشنهاد كودتاى انگليسى ها موافقت نموده آماده كار شدند و طى جلساتى در اين زمينه طرح جديد براندازى مصدق اين بار با نام رمزى آژاكس تهيه و كيم روزولت به فرماندهى عمليات در تهران تعيين شد.
طرح آژاكس در ۴ تيرماه ۱۳۳۲ براى تعيين تكليف قطعى كودتا جلسه اى با حضور مسئولان امر در دفتر جان فاستر دالس وزير خارجه آمريكا تشكيل شد كه هندرسن نيز در آن شركت كرد و اظهار نمود: آقاى وزير ما با وضعى نوميدكننده و خطرناك و ديوانه اى كه مى خواهد با روس ها دست به يكى كند، روبه رو هستيم. از اين رو چاره اى جز كودتا نداريم. اين موضوع مورد تاييد دالس نيز قرار گرفت. كيم روزولت هم مطالبى درباره شبكه اطلاعاتى بريتانيا و اينكه آنها پيش از ترك ايران با دو تن به اسامى مستعار نووسى و كفرون (اسدالله و سيف الله رشيديان) و يك نفر مامور اطلاعاتى بريتانيا به نام كاچرون آشنا شده اند. كيم روزولت در ۱۸ تيرماه ۱۳۳۲ از طريق مرز عراق با گذرنامه جعلى به نام جيمز لاگريج وارد ايران شد. براى معرفى كيم روزولت به شاه و چگونگى عمليات كودتا دو تن از ماموران آمريكايى به ديدن اشرف پهلوى در فرانسه رفته و او را در جريان چگونگى كودتا قرار مى دهند و به پيشنهاد آن دو، اشرف پهلوى نيز در ۱۴ مرداد ۱۳۳۲ به تهران وارد شد و بلافاصله به ديدار شاه رفت و ضمن معرفى كيم روزولت پيام دولت هاى انگليس و آمريكا را در مورد كودتا در اختيار شاه گذاشت.
ورود اشرف به تهران با اعتراض دولت روبه رو شد و در نتيجه وى پس از ۴ روز در ۱۸ مردادماه با يك هواپيما ايران را ترك كرد.
كيم روزولت پس از ورود به تهران به وسيله برادران رشيديان، شاه را ملاقات كرد و او را در جريان چگونگى كودتا قرار داد. چندين ملاقات با زاهدى و پسرش كه با نام مصطفى ويسى فعاليت مى كرد و در كمال پنهان كارى در ديدارهاى ديگرى شاه را در جريان جزييات نقشه قرار مى داد و درخصوص كسانى كه انتظار همكارى آنها را داشتند گفت وگو مى كردند. همچنين درباره يك ميليون دلارى كه در اختيارش بود با شاه گفت وگو كرد و درباره زاهدى و ارتشى ها هم سخن گفتند. آخرين ملاقات كيم روزولت با شاه در شب ۱۸ مرداد بود كه شاه مى بايست پس از امضاى فرمان هاى عزل مصدق و نصب زاهدى به شمال برود.
شاه و ثريا بدون آنكه موفق به امضاى فرمان ها بشوند در ۱۸ مرداد به شمال حركت كردند و روزنامه ها خبر سفر آنها را روز بعد اعلام نمودند. كيم روزولت و دوستانش براى امضاى فرمان ها به چاره جويى پرداختند تا اينكه به وسيله برادران رشيديان به سرهنگ نعمت الله نصيرى فرمانده گارد ماموريت داده شد ايشان جهت امضاى فرمان ها با هواپيما به شمال عزيمت و پس از امضاى فرمان ها در روز ۲۱ مرداد آنها را به فضل الله زاهدى تحويل دهد. شنبه ۲۴ مرداد زاهدى با برخى از نزديكان خود چون حائرى زاده، احمد فرامرزى، سرتيپ گيلانشاه و سرتيپ باتمانقليچ به رايزنى نشست. قرار شد فرمان عزل دكتر مصدق همان شب به وسيله سرهنگ نصيرى ابلاغ شده كه با هوشيارى گارد محافظ دكتر مصدق، سرهنگ نصيرى توسط سرهنگ ممتاز دستگير و كودتا در نيمه راه به شكست مى انجامد و شاه و ثريا به بغداد مى روند.
كودتا در شرايطى اتفاق افتاد كه دكتر مصدق همواره سرتيپ تقى رياحى رئيس ستاد ارتش را در جريان توطئه اى كه در حال شكل گيرى بود قرار مى داد و هميشه در پاسخ با جمله خيالتان راحت باشد اوضاع آرام و تحت كنترل است، روبه رو مى شد. لازم به يادآورى است سرتيپ رياحى با توصيه تنى چند از رهبران حزب ايران در اين سمت قرار گرفته بود....
در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مطبوعات كشور شرايط بسيار ويژه اى را مى گذراندند. روزنامه ها به شيوه بسيار تند به عملكرد كودتاچيان و دربار مى تاختند و از سوى ديگر به آتش سوزى هاى پراكنده و تخريب محل هايى چون دفاتر احزاب طرح شعارهاى تند عليه دربار شاه و شعارنويسى بر روى ديوارهاى شهر و نامگذارى خيابان ها و پايين كشيدن مجسمه هاى رضاشاه و محمدرضاشاه و برخوردهاى تند با ساير كسانى كه مخالف اين اعمال زودهنگام بودند و ايجاد نگرانى و وحشت در مردم زمينه را براى كودتا فراهم ساختند.
در ۲۵ مرداد مصاحبه مطبوعاتى زاهدى با كمك اردشير زاهدى با خبرنگاران نيويورك تايمز و آسوشيتدپرس در مخفيگاه خود كه در منزل زيمرمن (يكى از كارمندان سفارت آمريكا واقع در خيابان بهار) پنهان شده بود انجام گرفت و همچنين اقدام به تكثير و توزيع فرمان نخست وزيرى زاهدى در سطح شهر نمودند و براى جلب حمايت لشكرهاى ارتش، اردشير زاهدى به اصفهان و سرتيپ فرزانگان به كرمانشاه فرستاده شدند و آنها از كودتا اعلام پشيمانى كردند.
هندرسن كه نزديك به دو ماه در ايران نبود و در آمريكا در متن توطئه براندازى حكومت ملى دكتر مصدق قرار داشت و با شكست كودتا بدون فوت وقت در عصر روز دوشنبه ۲۶ مرداد وارد ايران شد پس از تماس با كيم روزولت و آگاهى از چگونگى برنامه كودتا و مشاهده تظاهرات توده اى ها در ساعت ۶ بعدازظهر به ديدار دكتر مصدق شتافت و اين ملاقات با گله و شكايت طرفين از وضع ناآرام موجود به پايان رسيد، هندرسن مى گويد وقتى دكتر مصدق را ترك كردم او در وضع روحى خوبى بود. هندرسن از برخورد رسمى و غيرمعمول مصدق حدس مى زد كه وى دست آمريكا را خوانده و از مداخله آنها آگاهى داشته است و دكتر مصدق در سراسر مطالب خود با متلك ها و لحن نيمه شوخى و كنايه آميز به توطئه آمريكا و انگليس گوشه مى زد، حتى يك بار صريحاً گفت نهضت ملى ايران تصميم دارد كه در قدرت باقى بماند و تا آخرين نفر اگر هم تانك هاى انگليس و آمريكا از روى نعش شان بگذرد مقاومت نمايند.
ناآرامى هاى سازمان يافته از صبح روز ۲۸ مرداد از جنوب تهران شروع شد و نقاط مختلف شهر دسته هاى دويست و سيصد نفرى از اوباش و اراذل با همكارى افسران و سربازان با كاميون ها و جيپ ها و وسايل ارتشى به نفع شاه و مخالفت با دولت ملى شعار مى دادند و در اين تظاهرات ساكنان محله بدنام شهر به رهبرى محمود مسگر و ملكه اعتضادى نقش اساسى داشتند و افرادى كه به طور فعال از ابتدا در اين كودتا شركت داشتند، علاوه بر كسانى مانند اردشير زاهدى، مهدى ميراشرافى، ملكه اعتضادى، دار و دسته شعبان بى مخ، طيب حاج رضايى، رمضان يخى و... بودند.
حمله به ادارات از ساعت ده صبح به بعد با ورود گروهى از چاقوكشان حرفه اى و اوباش به ميدان عمليات شروع شد. محل استقرار آنها در سبزه ميدان بود و سپس به دسته هاى كوچكتر تقسيم شدند و طبق برنامه اى كه در اختيار آنها گذاشته شده بود عمل كردند. محل راديو اشغال شد. اولين پيام راديويى حاكى از پيروزى كودتاگران به وسيله ملكه اعتضادى و سپس مهدى ميراشرافى مدير روزنامه آتش و مهدى پيراسته از راديو خوانده شد و اما در ساعت ۲ بعدازظهر در منزل دكتر مصدق آقايان دكتر فاطمى، دكتر صديقى، مهندس حسيبى، مهندس رضوى، نريمان، ملك اسماعيلى، دكتر شايگان، مهندس زيرك زاده، سيف الله معظمى و اعضاى دفتر نخست وزيرى حضور داشتند و دكتر مصدق از همكاران خود مى خواهد كه منزل را ترك نمايند و خود اصرار داشت كه در منزل خواهد ماند ولو كشته شود. آقايان هم مى گويند در صورتى خواهند رفت كه ايشان هم از منزل خارج شوند. بالاخره با اصرار همگى دكتر مصدق ناگزير به ترك منزل با استفاده از نردبان از طريق منزل همسايه مى شوند و در تمام مدت گارد محافظ منزل دكتر مصدق به فرماندهى سرهنگ ممتاز با كودتاگران مقابله كرد و در ساعت ۳۰/۵ بعدازظهر ۲۸ مرداد دفاع خانه دكتر مصدق درهم شكست و تا ساعت ۸ شب كه حكومت نظامى بود مهاجمان فرصت داشتند تا به درون خانه بريزند و هرچه بود به غارت بردند و سپس خانه را به آتش كشيدند. دكتر مصدق و دكتر شايگان و دكتر صديقى و مهندس معظمى به خانه مهندس معظمى رفتند. در پى اعلاميه فرماندار نظامى مبنى بر احضار دكتر مصدق و همكاران او، روز بعد خود را به فرماندار نظامى معرفى نمودند در نتيجه به وسيله خودرو هاى شهربانى به فرماندارى نظامى برده شدند و در ساعت ۱۸/۱۸ به باشگاه افسران محل استقرار كودتاگران نزد زاهدى برده شدند و سپس به محل لشگر ۲ زرهى محل دستگيرى زندانيان منتقل شدند.