درباره شام غریبان
شاعر: آیت الله کمپانی
خاک غم بر سر گلزار جهان باد امشب
رفته گلزار نبوّت همه بر باد امشب
خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت
خرگه معدلت از آتش بیداد امشب
سقف مرفوع نگون باد که گردیده نگون
انة محکم تنزیل ز بنیاد امشب
شد سراپرده عصمت ز اجانب ناپاک
در رواق عظمت زلزله افتاد امشب
شده از سیل سیه کعبه توحید خراب
وین عجبتر شده بیت الصنم آباد امشب
از دل پرده نشینان حجازی عراق
میرود تا به فلک ناله و فریاد امشب
شورش روز قیامت رود از یاد گهی
کز ابوالفضل کنند اهل حرم یاد امشب
از غم اکبر ناشاد و نهال قد او
خون دل میچکد از شاخه شمشاد امشب
نوعروسان چمن را زده آتش به جگر
شعله شمع قد قاسم داماد امشب
مادر اصغر شیرین دهن از داغ کباب
تیشه بر سر زند از غصه چه فرهاد امشب
حجّت حق چه بنا حق بغل جامعه رفت
کفر مطلق شده از بند غم آزاد امشب
بانوان اشک فشان لیک چو یاقوت روان
خاطر زاده مرجانه بود شاد امشب
دیو انگشتر و انگشت سلیمان را برد
نه عجب خون رود از چشم پریزاد امشب
ای دریغا که به همدستی جمّال لعین
دست بیداد فلک داد ستم داد امشب
چهره مهر سیه باد که بر خاکستر
خفته آن آینه حسن خداداد امشب
برق غیرت زده در خرمن هستی ز تنور
که دو گیتی شده چون رعد پر از داد امشب