خیمه عطشان

باز هم در نظرم عرصه جولان پیداست جوشش آب روان، خیمه عطشان پیداست خون مظلوم کسی در شفق آن سوی روز سیب سرخی ست که در پرتو ایمان پیداست
شنبه، 27 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
خیمه عطشان

خیمه عطشان

شاعر : شرینعلی گلمرادی

باز هم در نظرم عرصه جولان پیداست
جوشش آب روان، خیمه عطشان پیداست
خون مظلوم کسی در شفق آن سوی روز
سیب سرخی ست که در پرتو ایمان پیداست
کهکشان، تیره‌ای از قافله چندم اوست
که در آفاق، به سیمای درخشان پیداست
روبه رو سوز و عطش، نیزه و سنگ اندازی
پشت سر، بارش بی وقفه باران پیداست
بین ما بین تو، هرچند که صد دیوار است
رگ خونین تو مانند رگ جان پیداست
طفل شش ماهه چه گفته ست؟ که در بستر خون
بر گلویش اثرِ بوسه پیکان پیداست
قدِ سردار که در علقمه افروخته است
اهتزازی ست که چون پرچم الوان پیداست
پرتو هیمنه، ره می‌سپرد در وادی
غیرت روشن رگ‌های بیابان پیداست
ظهر مجروح، گذر می‌کند از مقتل سرخ
در دل جاده شب خط سواران پیداست



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط