2 بهمن 1387 / 24 محرم الحرام 1430 / 21 ژانویه 2009 |
1) 2بهمن ماه سال1357هجري شمسي: درادامه تظاهرات درتهران و ديگرشهرهاي كشورمان شمارزيادي ازمردم انقلابي بدست عوامل رژيم پهلوي شهيد يا زخمي شدند. ملت مسلمان ايران كه بي صبرانه منتظرورود حضرت امام خميني(ره) رهبرفقيد انقلاب به ميهن بودند؛ بزرگترين مراسم استقبال را ازرهبرعظيمُ الشأن انقلاب اسلامي تدارك ميديدند. به همين مناسبت ستادي ازروحانيان و نمايندگان بخشهاي مختلف جامعه تشكيل شد تا مراسم استقبال را با شكوه تمام برگزاركنند. گفتني است كه جمعيت مشتاق ازشهرها و روستاهاي كشور به طرف تهران درحركت بودند تا درمراسم استقبال ازامام و رهبرشان شركت كنند. همچنين درهمين روز4000افسرنيروي هوايي دركارخانه تعميربالگردهاي جنگي به پشتيباني ازمردم مبارزو مسلمان اعتصاب غذا كردند و اخراج مستشاران اِمريكايي ازايران خواستارشدند. |
2) درگذشت "ابوالقاسم عارف قزويني" شاعر بزرگ ايراني در همدان (1312ش) ابوالقاسم قزويني مشهور به عارف در حدود سال 1262 ش، (1300 ق) در قزوين به دنيا آمد و تحصيلات قديمه را در زادگاه خود فرا گرفت. وي به دو هنر خط و موسيقي اهتمام بيشتري ورزيد و در اين هنرها به شهرت دست يافت. وي همچنين به سرودن اشعار پرداخت و آثاري را پديد آورد. با آنكه شعر عارف قزويني از لحاظ ادبي و فنون شعري داراي نقايصي بود، اما آنچه او را به شهرت و محبوبيت رساند، به كار بردن زبان مردم در شعر خود، در راه مردم گام برداشتن و در خدمت صاحبان زر و زور نرفتن بود. سرودن اشعار وطني و هنر تصنيفسازي در نهضت مشروطه، ويژگي شعر عارف قزويني بود و از اين رهگذر، شوري در آزاديخواهان و مشروطهطلبان افكند. از اينرو شهرت و حيثيت ملي وي براي تصنيفهاي وطني اوست كه در مواقع حساس سروده و با ملت ايران همدلي كرده است. كار بزرگ عارف، تحول عظيمي بود كه در ترانهسرايي پديد آورد. ديگر از امتيازهاي بزرگ تصنيفهايش آن است كه خود، هم شاعر و موسيقيدان و هم آوازهخوان بود و تصنيف را با مهارت و استادي فوقالعادهاي براي بيان مقاصد و مضامين ملي به كار ميبرد. زندگي عارف قزويني، همواره با فقر و تنگدستي سپري گرديد تا آن كه در پنجاه سالگي درگذشت و در همدان در كنار مقبره ابن سينا مدفون شد. |
3) تأسيس بانك بازرگاني اولين بانك خصوصي ايران (1328 ش) |
4) تحريم رفراندوم فرمايشي رژيم "محمدرضا پهلوي" توسط "امام خميني"(ره) (1341ش) پس از اعلام لوايح ششگانه شاه به عنوان انقلاب سفيد و تعيين روز ششم بهمن 1341 جهت برگزاري رفراندوم عمومي، حضرت امام خميني، در پاسخ به استفتاء گروهي از مردم مسلمان ايران، با انجام اين همهپرسي مخالفت و آن را خلاف شرع اسلام و قانون اساسي ايران اعلام كردند. شاه در روز نوزدهم دي ماه 41، لوايحي را براي اصلاحات ارضي، ملي كردن جنگلها، فروش سهام كارخانجات دولتي، سهيم كردن كارگران در منافع كارگاههاي توليدي و صنعتي، اصلاح قانون انتخابات و ايجاد سپاه دانش اعلام كرده و خواستار برگزاري همهپرسي در اين زمينه شده بود. اما حضرت امام باتوجه به پيشبيني نشدن همهپرسي در قانون اساسي، مبهم بودن لوايح و بياطلاعي مردم از محتواي آنها و نيز نبودن آزادي و توسل مأموران رژيم به تهديد و تطميع مردم، همهپرسي درباره لوايح شش گانه شاه را خلاف شرع و قانون اساسي، اعلام نمودند. در دوم بهمن 41، پس از انتشار اعلاميه امام درباره تحريم همهپرسي شاه، مردم تهران با تعطيل كردن بازار، در خيابانها به تظاهرات پرداختند. در اوج تظاهرات، سخنان تند انتقادآميزي عليه دولت توسط حجتالاسلام شيخ محمدتقي فلسفي ايراد گرديد كه به حضور پليس و درگيري با مردم انجاميد. در قم نيز بازار تعطيل شد و روحانيان و مردم مسلمان اين شهر، بر ضد لوايح شش گانه شاه به تظاهرات پرداختند. |
5) بسته شدن كنسولگري ايران در عراق به دنبال تشديد اختلافات مرزي طرفين (1348 ش) در 26 فروردين 1348 ش، معاون وزارت خارجه عراق با احضار سفير ايران در بغداد به او اطلاع داد كه دولت عراق، اروندرود را بخشي از خاك خود ميشمارد و تمام كشتيهاي ايراني كه در اين آبراه تردّد ميكنند، بايد پرچم ايران را به صورت نيمه افراشته به اهتزاز درآورند و دولت عراق، حضور افراد نيروي دريايي ايران بر روي كشتيهاي ياد شده را نقض حاكميت خود تلقي خواهد كرد. اين ادعاي عراق، واكنش رسمي ايران را به دنبال داشت و قائم مقام وزارت خارجه ايران در سيام فروردين 1348 عنوان نمود كه به دليل اخذ يك جانبه عوارض توسط دولت عراق و صرف آن براي اهدافي غير از نگهداري مشترك تسهيلات رودخانه نظير لايروبي، ايران ديگر معاهده صلح 1316 ش را معتبر نميشمارد. اين درگيريها به شكايت طرفين از هم به رييس شوراي امنيت، و بسته شدن كنسولگريها در دو كشور منجر شد تا اين كه تشديد تنش سياسي ايران و عراق، سرانجام طرفين را به انعقاد قرارداد 1353 ( 1975 ش) الجزاير سوق داد. با اين حال دولت بعث عراق به اين قرارداد نيز احترام نگذاشت و چند سال بعد با دلايلي واهي به خاك جمهوري اسلامي ايران تجاوز كرد. |
6) 24 محرم الحرام سال 1272 هجري قمري: حاج ملاهادي استر آبادي از فقيهان نامدار شيمي در استر آباد گرگان بدنيا آمد . استر آبادي دوران تحصيل خود را در مشهد سپري كرد . سپس عازم عراق شد و پس از باز گشت به وطن به تدريس و تربيت عشاق علوم ديني مشغول شد . استر آبادي ضمن تدريس به تحرير نيز مي پرداخت كه تحرير نقارير شيخ جعفر كيير از آن جمله بشمار ميرود . |
7) درگذشت "حَشْر كشميري" شاعرِ مسلمانِ هندي (1354 ق) آغامحمد شاه متخلص به حشر كشميري، شاعر و نمايشنامهنويس اردوزبان مسلمان در سال 1296 ق در شهر بنارس هند متولد شد. تحصيلاتش را با قرائت و حفظ قرآن آغاز كرد و سپس زبانهاي عربي و فارسي را نزد اساتيد مشهور شهر بنارس فرا گرفت. كشميري پس از مدتي به سرودن شعر و نمايشنامه نويسي روي آورد و اولين نمايشنامهي خود به نام آفتاب محبت رابه رشتهي تحرير درآورد. از حشر كشميري، 36 نمايشنامه به جاي مانده و بهترين اثر او "تبعيد سينا به جنگل" نام دارد كه به زبان هندي است. شيوهي نگارش او در آثارش بسيار ساده و روان است. نوشتههاي كشميري خالي از طنز نيست و در آنها مشكلات و حقايق زندگي به نحوي تاثيرگذار و تمثيل گونه مطرح شده است. وي در زمينهي شعر نيز داراي طبعي روان بود. حشر كشميري به هنگام مرگ 58 سال داشت. |
8) وفات فقيه اديب "شيخ محمدرضا اصفهاني" (1361 ق) محمدرضا اصفهاني نوهي دختري سيد صدرالدين عاملي در نه سالگي به اصفهان رفت و مقدمات علوم را فرا گرفت. وي علم حديث و رجال را از ميرزا حسين نوري و سيدمرتضي كشميري فرا گرفت تا در علوم كامل گشت. از آثار وي "الامجديه" دربارهي اعمال ماه رمضان و "الايراد و الاصدار" دربارهي حل برخي مشكلات علمي را ميتوان نام برد. |
9) 21 ژانويه 1887 ميلادي: بناي برج ايفل در شهر پاريس به همت ايفل از جمله مهندسان برجسته فرانسوي، آغاز شد. اين برج كه از پديده هاي بزرگ و ديدني جهان امروز به شمار ميرود، از سه طبقه تشكيل شده و ارتفاع آن سيصد متر است. گفتني است برج ايفل به طور كامل از جنس آهن است و بناي آن در سال 1889 ميلادي به پايان رسيد. |
10) وقوع توفان شديد در خليج بنگال در شرق هند (1737م) در 21 ژانويه 1737م پرتلفاتترين توفانهاي تاريخ در خليج بنگال در شرق هند روي داد و 300هزار نفر را به كشتن داد. در منطقه خليج بنگال هر از چندگاهي توفانها و سيلهاي عظيمي اتفاق ميافتد وتلفات زيادي به بار ميآورد. |
11) اعدام "لويي شانزدهم" پادشاه فرانسه در جريان انقلاب اين كشور (1793م) وخامت اوضاع اقتصادي در فرانسه باعث شد تا لويى شانزدهم و هيأت حاكمه اين كشور از نمايندگان طبقات مختلف جامعه براي اجتماع و يافتن راه حل كمك جويند اما در عمل، اين طبقات اشرافي بودند كه به منافعي دست يافتند. با اين پيشزمينه از اوايل سال 1789م انقلاب فرانسه وارد اولين مرحله خود شد و مردمِ خشمگين از اعمال مستبدانه لويى شانزدهم سر به شورش برداشتند. آنها پس از به غنيمت گرفتن توپ و تفنگ از دولت، در 14 ژوئيه 1789م زندان باستيل، محل نگهداري زندانيان سياسي را با خاك يكسان كردند و ضربهاي سخت و مستقيم بر حكومت ديكتاتوري وارد نمودند. در ادامه رويدادهاي فرانسه، در دهم اوت 1792م، خاندان سلطنتي محبوس شدند و از سوي رهبران انقلاب، انقراض حكومت پادشاهي و تأسيس جمهوري اعلام گرديد. ولي اتخاذ تصميم نهايى درباره سرنوشت خانواده سلطنتي به عهده مجلس ديگري كه كنوانسيون ناميده ميشد محول گرديد. بحث كنوانسيون درباره سرنوشت لويى شانزدهم 24ساعت به طول انجاميد و در اين مدت، يك يك اعضاي كنوانسيون، پشت تريبون رفته و پس از اظهار نظر، راي خود را اعلام ميكردند. در تمام مدت تشكيل جلسه، در اطراف كنوانسيون، تظاهراتي به طرفداري از صدور حكم اعدام لويى شانزدهم جريان داشت. در چنين جوي، تصويب حكم اعدام پادشاه فرانسه در كنوانسيون، امري طبيعي و اجتنابناپذير بود. در نهايت، اين مجلس در 16 ژانويه 1793م، پيشنهاد اعدام لويى را داد؛ زيرا وجود لويى را خطر بالقوهاي براي جمهوري تازه تأسيس فرانسه ميدانست. بدين ترتيب، لويى شانزدهم به جرم ديكتاتوري و نيز همدستي باكشورهاي بيگانه محاكمه و در 21 ژانويه 1793 در 39 سالگي در ميداني كه امروز به نام ميدان كنكورد معروف است به وسيله گيوتين اعدام شد. نكته شگفتآور اينكه او با همه ضعف و زبوني كه در حل مسائل زندگياش از خود نشان داد، مرگ را با شجاعت و خونسردي استقبال كرد. |
12) مرگ "ولاديمير لنين" پايهگذار اتحاد جماهير شوروي سابق (1924م) ولاديمير ايليچ اوليانف معروف به لنين رهبر انقلاب اكتبر 1917 روسيه، در 22 آوريل سال 1870م به دنيا آمد. اعدام برادر بزرگ وي به جرم شركت در توطئه قتل الكساندر سوم، تزار روسيه، در لنين انگيزه سازماندهي فعاليت براي براندازي حكومت تزاري را به وجود آورد. لنين 6 ماه پس از ورود به دانشگاه، به دليل شركت در تظاهرات دانشجويى و فعاليتهاي سياسي اخراج شد و در سال 1893م سازمان زيرزميني سوسيال دموكراتهاي روسيه را پايهريزي كرد. لنين در اوايل سال 1895م به دليل بيماري جهت مداوا عازم سوئيس و فرانسه شد. او در اين سفر توانست با رهبران سوسياليست اروپا و نيز سردمداران نظريه ماركسيسم روس ملاقات كند و شيوه مبارزه كمونيستي را بهتر از گذشته از آنان بياموزد. لنين پس از چندي به روسيه بازگشت و مدت كوتاهي پس از آن در پي انتشار يك نشريه ضد دولتي دستگير و پس از 14 ماه زندان به مدت سه سال به سيبري تبعيد شد. او در تبعيدگاه كتابهاي متعددي درباره ماهيت نظام سياسي و اقتصادي تزار روس و نيز اهداف سوسيال دموكراتها در روسيه انتشار داد و طرفداراني پيدا كرد. لنين پس از تبعيد راهي آلمان شد و به كمك آلمانيها روزنامهاي به نام جرقه منتشر كرد كه آن را به داخل روسيه ميفرستاد. اين روزنامه در ادامه فعاليت خود، نه فقط به عنوان يك ارگان انقلابي تبليغاتي، بلكه به صورت يك عامل سازمان دهنده و هماهنگ كننده فعاليتهاي انقلابي در داخل روسيه شناخته شد. در سال 1903م حزب سوسيال دموكرات روسيه در نتيجه اختلافات داخلي به دو گروه تندرو و ليبرال تجزيه شد. گروه تندروها به بلشويك (اكثريت) و گروه ليبرالها به منشويك (اقليت) معروف شدند. اين تجزيه و انشعابْ ضربه بزرگي براي لنين كه در پي ايجاد اتحاد بين مخالفان تزار بود محسوب ميشد. با اين حال، لنين در سالهاي بعد توانست با كمك گروه اكثريت يا بلشويكها، حزب بلشويك را با خط مشي مبارزه علني و مسلحانه عليه حكومت تزاري به وجود آورد. نقش لنين در تحريك كارگران كارخانجات و نيروهاي مسلح موجبات خشم دولت موقت را كه پس از استعفاي تزار نيكلاي دوم، زمام امور را به دست گرفته بود، عليه وي فراهم آورد. در نتيجه لنين در ژوئيه 1917م با تغيير قيافه به فنلاند گريخت اما در اكتبر همان سال با تدابير نظامي وسيعتري وارد روسيه شد. در اين مرحله، لنين طي عمليات نيمه كودتايى - نيمه مردمي با حمله گروهي از سربازان نيروي دريايى وابسته به بلشويكها به پايتخت و تصرف آن و پيشرويهاي مرحله به مرحله، انقلاب روسيه را در 25 اكتبر 1917م (برابر با نهم نوامبر براساس تقويم جديد) به پيروزي رساند. با قدرتگيري لنين و روي كار آمدن دولت موقت، عناصر ليبرال قصد داشتند جنگ با آلمان و اتريش را ادامه دهند ولي لنين كه با كمك آلمانيها و قول و قرار قبلي با آنها به روسيه بازگشته بود ميخواست به هر قيمتي شده به تعهدات خود براي متاركه جنگ عمل كند. از اينرو در شش ماه اول زمامداري خود به وعده متاركه جنگ عمل كرد و با اعطاي امتيازات گوناگون، صلح خفت بار با آلمان را پذيرفت. لنين در سال 1921م سياست جديد اقتصادي خود را كه متضمن آزاديهايى براي فعاليتهاي اقتصادي به مردم بود اعلام كرد ولي از سال 1922م به علت بيماري نتوانست بر اداره امور كشور تسلط يابد. در همين سال، لنين به كميته مركزي حزب كمونيست شوروي توصيه كرد تا مقام دبير كلي به ژوزف استالين داده شود. اما استالين پس از قبضه اين مقام، لنين را به بهانه استراحت به مكاني در پنجاه كيلومتري مسكو فرستاد و ارتباط وي را با خارج قطع كرد. در اين زمان، لنين ضمن يادداشتي خواهان بركناري استالين شد ولي اين نوشته سي سال بعد، و پس از مرگ استالين افشا گرديد. لنين در سالهاي پس از پيروزي انقلاب تا زمان مرگش، هيچ گاه شاهد اوضاع آرام در روسيه نبود. دولتهاي بزرگ سرمايهداري اروپا و مخالفت نظاميان، سلطنتطلبان، رقباي سياسي و حزبي و نارضايىهاي داخل مردم در گوشه و كنار روسيه به صورت عامل بازدارنده و فشار عليه لنين عمل ميكردند. لنين موفق شد بنيان يك حكومت خفقان و ديكتاتوري را در جامعه روسيه پايهريزي كند و با قتل تزار روس و خانوادهاش، حكومت تزاري را سرنگون سازد. زمامداري لنين بيش از شش سال طول نكشيد و سرانجام در 21 ژانويه 1924م بر اثر سكته مغزي در 54 سالگي به كام مرگ فرو افتاد. جسد وي را پس از موميايي شدن در يك تابوت شيشهاي، در مقبرهاي كه براي او در ميدان سرخ ساخته شد، قرار دادند. |
13) مرگ "ارنست هرتْسْفِلْدْ" مستشرق معروف آلماني (1948م) ارنسْتْ اميل هِرتْسفِلْدْ، خاورشناس برجسته آلماني در 23 ژوئيه 1879م در يكي از شهرهاي آلمان متولد شد. او تحصيلات خود را در دانشگاههاي مونيخ و برلين پي گرفت و پس از اخذ ليسانس معماري، دكتراي فلسفه را از دانشگاه برلين دريافت نمود. هرتسفلد ابتدا به عنوان استاديار جغرافياي تاريخي در همان دانشگاه به تدريس پرداخت و در كنار آن ضمن خدمت در موزه دولتي پروس، به مطالعه در جغرافياي تاريخي مشرق زمين به ويژه ايران و عراق پرداخت. وي از سال 1903م در خاور نزديك و خاورميانه و نيز در طول جنگهاي اول و دوم جهاني به كاوشهاي باستانشناسي در ايران، بينالنهرين و سوريه مشغول بود و با هيأت اعزامي به نينوا براي كشفيات باستانشناسي و تاريخي اعزام گرديد. در جريان اين ماموريتها بود كه شوق تحقيق در تاريخ مشرقِ قديم در او افزايش يافت و شوقش به تاريخ اشكانيان و مطالعات اسلامي به حدي زياد شد كه در تمام عمر از آن دست نكشيد. وي همچنين چندين سال در مورد تمدنِ بابليها، آشوريها، ساسانيان و نيز صنايع، معماري و اسناد مربوط به صنعت دوره هخامنشيان و دوره اسلامي به تحقيق و كاوش اشتغال داشت. هرتسفلد در سال 1920م كرسي استادي جغرافياي تاريخي مشرق زمين در دانشگاه برلين را به دست آورد و به طور همزمان به تدريس در رشته زبانشناسي شرق اشتغال يافت. وي مدتها در ايران به مطالعه و تحقيق پرداخت و گزارشي جامع درباره ويرانههاي تخت جمشيد براي دولت ايران تهيه نمود. در جريان اين كاوشها آثار متعدد باستاني شامل ظروفِ حجاري، نقاشي و كتيبههاي زيادي از زير خاك بيرون آورده شد. در اين ميان هر چند تلاشهاي علمي هرتسفلد در شناسايى تمدن كهن مناطق مختلفِ شرق، مثالزدني است، اما نبايد از نظر دور داشت كه اين امر زمينههاي غارت و انتقال اشياء عتيقه بسياري به موزههاي غرب را فراهم آورد. هرتسفلد عضور انجمن آسيايى لندن و ايرلند، عضو فرهنگستان عربي دمشق، عضو افتخاري مؤسسه باستانشناسي هند و فرهنگستان بريتانيا بود. از هرتسفلد آثار متعددي در زمينه تاريخ تمدن اسلامي و پژوهشهايي در مورد نقشهبرداري از مناطق مختلف شرق به جاي مانده كه كتيبههاي ايران قديم، ايران در شرق قديم، زرتشت و جهان از آن جملهاند. ارنست اميل هرتسفلد سرانجام بعد از 69 سال زندگي در 21 ژانويه 1948 در شهر بال سوئيس درگذشت. |
14) به آب انداختن اولين زيردريايي هستهاي جهان در امريكا (1954م) اولين زيردريايي به صورت جنگافزار در سال 1775م توسط يك امريكايي به نام ديويد بوشْنِل در جريان جنگهاي استقلالطلبانه امريكا با نيروهاي انگليسي، اختراع شد. پروانههاي اين زيردريايي ابتدايي با زور بازوي سرنشينان به چرخش درميآمد. با پيشرفتهاي تكنولوژي در قرن نوزدهم و استفاده از نيروي بخار و برق، زيردريايي الكتريكي ساخته شد كه مجهز به توپ و اژدرافكن بود. تازهترين تحول در اين زمينه، اختراع زيردرياييهاي هستهاي است كه پس از جنگ جهاني دوم و دستيابي به نيروي اتم تحقق يافته است. اولين زيردريايي از اين نوع در سال 1954 توسط ايالات متحده امريكا كامل شد و در 21 ژانويه همين سال به آب انداخته شد و "ناتيلوس" نام گرفت. اين زيردريايي كه مجهز به موشكانداز است، ميتواند بمب هستهاي نيز پرتاب كند. تفاوت اساسي زيردرياييهاي هستهاي با زيردرياييهاي معمولي در اين است كه زيردريايي هستهاي داراي رآكتوري هستند كه نيروي محركه آنها را تامين ميكند. در نتيجه ميتوانند ماهها در درياها در زير آب به حركت خود ادامه دهند بيآنكه نيازي به سوختگيري داشته باشند. اين زيردرياييها قادر به پرتاب موشكهايي با كلاهك هستهاي هستند و از مخوفترين جنگ افزارهاي كنوني به شمار ميروند. لازم به ذكر است كه موارد استفاده زيردريايي فقط براي مقاصد نظامي نيست و ازنظر پژوهشهاي علمي نيز كاربردهاي متعددي دارند. |