بازار مدعيان را ما داغ كرده‌ايم

ادعاي تشرف، از همان زمان غيبت صغراي حضرت(علیه السلام)شروع مي‌شود و در كنار آن چهار نمايندة خاصّ امام(علیه السلام)كه مأموريت داشتند، خيلي افراد ادعا كردند و نامه‌هاي متعددي از طرف امام(علیه السلام)در رد و تكذيب آن دروغگوها صادر شده است؛ حتي مواردي هست كه حضرت آنها را لعنت كرده‌اند. آیت الله سيد ابوالحسن مهدوي(حفظه الله)، امام جمعه موقت و از سخنرانان و اساتيد مباحث اخلاقي و معارف مهدوي شهر اصفهان هستند. ايشان مسئوليت بنیاد خيرية
سه‌شنبه، 1 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
بازار مدعيان را ما داغ كرده‌ايم
بازار مدعيان را ما داغ كرده‌ايم
بازار مدعيان را ما داغ كرده‌ايم

ادعاي تشرف، از همان زمان غيبت صغراي حضرت(علیه السلام)شروع مي‌شود و در كنار آن چهار نمايندة خاصّ امام(علیه السلام)كه مأموريت داشتند، خيلي افراد ادعا كردند و نامه‌هاي متعددي از طرف امام(علیه السلام)در رد و تكذيب آن دروغگوها صادر شده است؛ حتي مواردي هست كه حضرت آنها را لعنت كرده‌اند.
آیت الله سيد ابوالحسن مهدوي(حفظه الله)، امام جمعه موقت و از سخنرانان و اساتيد مباحث اخلاقي و معارف مهدوي شهر اصفهان هستند. ايشان مسئوليت بنیاد خيرية فرهنگي المهدي(علیه السلام) و ستاد احیای امر به معروف ونهی از منکر را نيز عهده‌دار بوده و از محضر اساتيد بزرگواري چون آيت‌الله العظمی مظاهری(حفظه الله) وآيت‌الله ناصري دولت‌آبادي(حفظه الله) بهره برده‌اند. اين همه موجب شد تا درباره ی مسأله ی «ادعاهاي مهدويت و تكليف ما نسبت به آن» با ايشان به گفت‌وگو بنشينيم، كه حاصل آن تقديم مي‌شود.

چرا اين همه مدعي تشرف در شرايط حاضر سر برآورده‌اند؟

صرفِ ادعاي تشرف، براي تصديق يا ردّ آن كافي نيست. ما نمي‌توانيم ادعاي كسي را بي‌دليل بپذيريم يا رد كنيم. مسئوليت ادعاي او با خودش است و مسئوليت پذيرش يا رد كردن ما بر عهدة خود ما. يعني عملي را كه ما مي‌خواهيم انجام بدهيم و بگوييم ما ادعاي شما را قبول داريم يا قبول نداريم، بايد مستند به دليل باشد. ابن سينا قانون خوبي دارد. او مي‌گويد آنچه را كه به گوش تو رسيد و شنيدي، در بقعة امكان بگذر و تا وقتي برهان قاطعي بر ردّ آن نيافته‌اي آن را رد نكن. لذا اصل تشرف، امري است ممكن. اما اينكه آقايي كه الآن دارد ادعا مي‌كند آيا منطبق يا مخالف واقع است نمي‌دانيم. اگر قرائني داشته باشيم كه او را تأييد بكند مثل اينكه از قبل او را بشناسيم و او فردي متقي باشد، مي‌پذيريم. اگر هم قرائني نبود، نمي‌پذيريم. چون پذيرش ما نياز به دليل دارد، تا وقتي كه دليلي براي پذيرش آن پيدا كنيم. علت زياد شدن ادعا در اين ميدان، به خاطر ثمرات حاصل از بحث تشرف است؛ چون عوام مردم اصل تشرف را دليل براي امتياز و تقرّب شخص گرفته‌اند. مي‌گويند، كسي كه تشرف پيدا كرده خيلي به خداي متعال تقرب دارد و به امام زمانش خيلي نزديك است. همين، علت افزايش ادعاهاست. ما دليلي براي اين مطلب نداريم. البته خود تشرف يك امتياز به شمار مي‌آيد ولي گاهي مواقع هم بنا بر مصلحت ديگري تشرف حاصل شده است، چنانچه افرادي مسيحي و يهودي داريم كه خدمت امام(علیه السلام) رسيده‌اند. اين را كه ديگر دليل تقرب نمي‌توان گرفت. آن افراد خيلي از اسلام دور بوده‌اند و اصلاً با مسلمان‌هاي ديگر هم فاصلة زيادي داشته‌اند.

در منابع و متون و از اقوال ائمه(علیهم السلام)چه سخنان و نظراتي دربارة مدعيان بيان شده است؟

اصلي ترين مطلب همان روايتي است كه در نهم شعبان سال 329 ق. از طرف امام زمان(ع)، شش روز قبل از وفات علي بن محمد سمري ـ چهارمين نمايندة خاص ـ صادر شد. در آن نامه حضرت(ع) پيش‌بيني كردند كه بعد از وفات علي بن محمد سمري پس از شش روز، كساني مي‌آيند كه ادعاي نيابت مي‌كنند و مي‌گويند ما با حضرت، به اختيار خودمان در ارتباط هستيم و جواب‌هاي سؤال‌هاي شما را مي‌آوريم. برخي هم نزد خودشان اين طور پيش بيني مي‌كردند كه با توجه به روال گذشته، بعد از درگذشت نمايندة چهارم، فلاني نمايندة پنجم است، چون اطلاعات كافي را كه الآن در اختيار ماست نداشتند. فكر مي‌كردند چهارمي كه از دنيا مي‌رود، همين طور پنجمي، ششمي، هفتمي و... را حضرت جايگزين مي‌كنند. امام(علیه السلام) مي‌خواستند بفرمايند آن بحث تمام شد و وارد مرحلة جديدي شديم لذا بايد به شدت آن را تكذيب مي‌كردند و اين را به علي بن محمد سمري با صراحت فرمودند كه من ديگر چنين نيابتي ندارم و مدعيان را تكذيب كنيد.
اما در مورد اصل ادعاي تشرف ما مطلب خاصي نداريم مگر همان دليل عقلي كلي كه اگر كسي ادعايي كرد، انسان بايد ببيند ادعاي او مطابق با واقع هست يا نه. اين مثل ديگر ادعاهاي معمولي است كه مثلاً كسي مي‌گويد من فلان علم را بلد هستم؛ علم جفر، طي الارض و... ما بلافاصله رد نمي‌كنيم، تصديق هم نمي‌كنيم. قبل از هر چيز او را امتحان مي‌كنيم تا ببينيم قرائني براي صدق گفتار او هست يا نه. اگر كسي آمد به شما گفت من ديشب يك خوابي ديده‌ام، هيچ راهي براي امتحان او نداريد كه مثلاً شخص ديگري بگويد بله او كه داشت خواب مي‌ديد من هم خواب او را مي‌ديدم. در چنين مواقعي فقط و فقط بايد آن گوينده، انسان راستگويي باشد. يعني قرائن ديگري ـ غير از خود خواب ـ بايد صدق آن را تأييد كند. وقتي سال‌هاست با او ارتباط داريد و مي‌دانيد دروغ نمي‌گويد و بر رفتارش مواظبت دارد، مي‌پذيريد. ولي اگر كسي را نمي‌شناسيد، اصل بر رد كردن چنين ادعاهايي است. غير از اين، ما از ائمة دين(علیهم السلام) ، سخن و نظراتي اين‌چنين راجع به مدعيان تشرف نداريم.

راه شناسايي ادعاي غيرواقعي از ادعاي واقعي چيست؟

همان طور كه عرض كردم، راه شناسايي، ملاحظة قرائن ديگر در كنار كارهاي فرد است. اگر افرادي مثل شيخ انصاري(رحمت الله علیه) ـ كه در نگاه و صحبت‌هايشان دقت داشتند و خيلي احتياط مي‌كردند و از آنكه از ايشان تعريف شود يا اينكه خودشان حالات خوب خودشان را بيان كنند به شدت فراري بودند ـ ، انسان از آنها مي‌پذيرد. ولي دربارة بقيه، صرف ادعا، دليلي براي پذيرش نيست.

وظيفة ما در برخورد با مدعيان تشرّف در عصر حاضر چيست؟

راه برخورد با مدعيان هم همين است كه گفتيم. به ويژه دربارة كساني كه الآن براي خود دكان باز كرده‌اند. گاهي قرائني وجود دارد كه بعضي از كساني كه الآن مدعي شده‌اند، كار خلاف مي‌كنند، يعني افراد را فريب مي‌دهند. حتي بعضي را به گناه كشانده‌اند، و غيبت كرده‌اند. در جلسه‌هايشان غيبت افراد را مي‌كنند، عليه نظام صحبت مي‌كنند. تهمت مي‌زند يا كارهاي خلاف ديگر، حتي بعضي از آنها روابط نامشروع و جنسي داشته‌اند؛ دست به بدن نامحرم مي‌گذاشته و از اين دست اعمال شنيع مرتكب مي‌شده‌اند. كار خلاف وقتي به اينجا رسيد ديگر نياز نيست انسان تحقيق بكند، كار حرام، حرام است و انسان بلافاصله بايد با آنها برخورد بكند. در برخورد، هم انسان‌ها يك وظيفة شخصي دارند كه نهي از منكر مي‌كنند اما گاهي آنها با نهي از منكر دست از كارشان برنمي‌دارند. نياز است كه با همكاري مسئولان انتظامي و قضايي اقدام كرده، با آنها برخورد شود.

مدعيان در پي چه هستند، آيا گروه بندي خاصي دارند؟

مي‌شود گفت عمدتاً مدعيان در پي جمع‌آوري مريد هستند؛ يعني دنبال اينكه افرادي را حامي خودشان بكنند. گاهي سرماية انسان سرماية ظاهري و مال است و ثروت جمع مي‌كند. گاه، مهم تر از آن، سرماية دل است كه ده‌ها نفر را حامي خودش بكند. اين سرمايه ناديدني است وليكن چون ارزش آن خيلي بيشتر است، اين افراد حامي او هستند كه افرادي را بتوانند حامي خودشان بكنند و در جاهايي از آنها استفاده بكنند. گاهي هم عرض كردم استفاده‌هاي گناه آلود از آن كرده‌اند. به عبارت ديگر مدعيان غالباً دنبال مريدپروري هستند كه گاه در كنار آن دست به اعمال نامشروع نيز مي‌زنند و نيازهاي مادي و شهواني خود را از اين طريق تأمين مي‌كنند.

سابقة ادعاي تشرّف از گذشته تا امروز چگونه بوده است؟

همان‌طور كه عرض كردم ادعاي تشرف، از همان زمان غيبت صغراي حضرت(علیه السلام) شروع مي‌شود و در كنار آن چهار نمايندة خاصّ امام(علیه السلام) كه مأموريت داشتند، خيلي افراد ادعا كردند و نامه‌هاي متعددي از طرف امام(علیه السلام) در رد و تكذيب آن دروغگوها صادر شده است؛ حتي مواردي هست كه حضرت آنها را لعنت كرده‌اند. زمان غيبت صغراي حضرت زمان خيلي مشكلي بود، چون نماينده‌هاي حضرت بايد مخفي مي‌ماندند تا دولت آنها را دستگير و اذيت نكند، چنانچه حسين بن روح سال‌ها زنداني بود و امام زمان(علیه السلام) مصلحت نمي‌دانستند كه او را از زندان نجات بدهند و چند سالي در زندان ماند.
از طرف ديگر نماينده‌هاي حضرت بايد از خودشان معجزه هم نشان مي‌دادند كه بگويند ما با امام(علیه السلام) ارتباط داريم. لذا بين دو محذور قرار گرفته بودند. البته امام(علیه السلام) هم خيلي آنها را تأييد مي‌كردند. گاهي معجزه به دستشان جاري مي‌شد و از درون كيسه‌هايي كه مردم براي امام(علیه السلام) فرستاده بودند، خبر مي‌دادند. گاهي دستور صادر مي‌شد كه ديگر پولي از كسي به عنوان وجوهات نگيريد، پول‌ها را به فلان‌جا ارجاع دهيد. گاهي مي‌خواستند شيعه‌ها را شناسايي بكنند؛ نامه از طرف حضرت صادر مي‌شد كه بگوييد از اين مدت، نه كسي كربلا برود و نه سامرا. چون گفته بودند شيعيان را از اين طريق شناسايي و دستگير بكنيد و از آنها اطلاعات بگيريد. تا جايي كه مدتي بود شيعيان ديگر به كربلا و سامرا نمي‌رفتند. تا اينكه دستور رسيد كه برويد. آن زمان، زمان خيلي سختي بود.
در زمان غيبت كبرا يك مقدار از جهتي سختي كمتر شد چون ارتباط كمتر شد و لذا آن سودجويي‌ها كمتر بود. اما در عين حال چهار، پنج نفر ادعا كردند كه برخي را هم اعدام كردند وليكن هر چه جلوتر آمده است مثلاً در زمان خود ما برخي به يك نحوي ادعا مي‌كنند كه پذيرش عمومي داشته باشد. مثلاً كسي مي‌گويد حاجت‌هايتان را به من بگوييد تا من نزد امام(علیه السلام) ببرم. اگر يك مقدار جرئت بيشتري پيدا كند مثل محمدعلي باب كه كم‌كم گفت من خودم باب امام زمانم. يك مقدار كه گذشت، ديد مريدهاي احمقي دارد گفت من خودم امام زمانم، كم‌كم رسيد به خدا و پيغمبر و ادعاهاي بالاتر كرد. برخي سودجويي‌ها اين‌چنين است، تا زماني كه ببينند مخاطبان و مريدانشان پذيرش دارند ادعا مي‌كنند. ما هم وظيفه داريم موارد اين‌طوري را كه بدون دليل، ادعا مي‌كند بدون تحقيق رد بكنيم و لازم نيست ببينيم آدم خوبي است يا نه تا بفهميم راست مي‌گويد يا دروغ. ما از طرف امام(علیه السلام) دليل داريم كه نائب خاص وجود ندارد لذا بايد به شدت آنها را تكذيب كرد، ما هم وظيفه داريم آنها را رد كنيم.
اما مواردي كه صرف ادعاي تشرف است يعني فقط مي‌گويد من خدمت امام رسيدم و جريان تشرفش را نقل مي‌كند، از آنجا كه اصل تشرف امكان دارد و به تعبير مرحوم نهاوندي(رحمت الله علیه)، بيش از هزار نفر را داريم كه خدمت امام زمان(ع) رسيده‌اند، اينها را ما در بقعة امكان مي‌گذاريم. تا وقتي كه طرف نخواهد سودجويي بكند يا ادعاهاي ديگري بكند، بلكه تنها اصل تشرف را مي‌گويد، ممكن است باشد و ممكن است نباشد. اگر قرائن مبني بر صحت گفتارش بود مي‌پذيريم؛ مثل مراجع و بزرگان كه زياد بوده‌اند و تشرفاتي داشته‌اند كه انسان اطمينان به صحت گفتارشان دارد.
خلاصه اينكه اگر فردي ادعاي تشرف داشت و به دنبال جمع كردن مريد، كسب شهرت، مال و منال و يا امور شهواني و خلاف شرع بود، بدون هيچ ترديدي او را تكذيب كنيد و مطمئن باشيد كه دروغگوست ولي اگر كسي صرفاً گفت من تشرفي داشته‌ام و به دنبال آن چيزي ديگري مطرح نكرد، شما نه او را رد و نه تأييد كنيد و بگوييد ممكن است راست بگويد؛ همين و بس.
منبع: ماهنامه موعود شماره 90




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.