رنسانس، آغاز تحول معماري چشم انداز
معمارهاي باستان در خصوص معماري چشم اندازها فعاليت هاي گسترده اي انجام داده بودند، اما اين هنر همچون ديگر هنرها تا فرا رسيدن دوران رنسانس كه طراحي باغ ها دوباره احيا شد چندان شناخته شده نبود.
معماري چشماندازها ،هنر برنامهريزي، طراحي، مديريت، حفظ و بازسازي اراضي و طراحي ساختارهاي بشري است.
فعاليتهايي كه در حوزه معماري چشماندازها صورت ميگيرد از احداث پاركها و فضاهاي سبز تا برنامهريزي مكان مناسب براي ايجاد ساختمانهاي اداري، مسكوني، زيرساختهاي شهري و مديريت مناطق حفاظت شده است. علاوه بر اين احياي چشماندازها و مكانهاي فراموش شده نظير معادن يا محلهاي دفن زباله را شامل ميشود.
معماراني كه در اين زمينه فعاليت ميكنند در خصوص انواع فضاهاي خارجي متمركز ميشوند. اين فضاها ممكن است بزرگ يا كوچك، شهري يا روستايي بوده يا در ساخت آنها از مصالح سخت يا نرم استفاده شده باشد.معماراني که در حوزه معماري چشم اندازفعاليت مي کنند، بيشتر اين مسايل را در معماري هاي خود مورد توجه قرار مي دهند:
شكل، ساختار و چگونگي توسعه شرايط موجود.
طراحي ساختارها و زيرساختهاي شهري و عمومي.
طراحي مكان مناسب براي مدارس، دانشگاهها، بيمارستانها و هتلها.
طراحي پاركهاي عمومي، فضاهاي سبز، زمينهاي گلف و تسهيلات ورزشي.
طراحي محدودههاي ساختماني، پاركهاي صنعتي و كار روي توسعه تجاري.
طراحي بزرگراههاي حمل و نقل و پلها.
طراحي جلوههاي درون شهري نظير ميادين و گذرگاههاي عابر پياده.
برنامههاي احيا و نوسازي شهري در سطح كلان يا محدود.
طراحي چشماندازهايي تاريخي يا گردشگر پسند، احيا و حفظ باغهاي تاريخي.
طراحي مخازن، سدها، ايستگاههاي نيرو و كار روي پروژههاي صنعتي.
توسعه مناطق ساحلي
در واقع بيشتر فعاليت معماران چشماندازها در بكارگيري خلاقيت و استعداد خود در بهرهگيري از فضاهاي موجود خلاصه مي شود. معماران چشماندازها غالبا طرح هايي كلي ارايه ميدهند كه جزييات بيشتر آن از همان نقشه اول قابل اجراست.
نخستين كسي كه در مورد ساخت يك چشمانداز به تحقيق پرداخته، «جوزف آديسون» بود. البته اصطلاح معماري چشماندازها توسط «گيلبرت لي اينگ ميسون» در سال 1828 ابداع شد و براي بار نخست در قالب يك عنوان حرفهاي توسط «فردريك لاد المستد» در سال 1863 به كار گرفته شد. اصطلاح «معمار چشمانداز» پس از تاسيس جامعه معماران چشماندازهاي آمريكا در سال 1899 و تشكيل فدراسيون بينالمللي معماران چشماندازها (IFLA) در سال 1948 شكل گرفت.
طراحان چشماندازها و مهندسان و متخصصاني كه در اين زمينه كار ميكنند همزمان با ساخت يك چشمانداز فعاليت خود را به صورت گروهي شروع ميكنند. طراحان چشماندازها همچون طراحان باغها، انواع گلكاري و فضاهاي سبز را طراحي ميكنند. بسياري از مهندسان چشماندازها در دفاتر دولتي كار ميكنند، حال آنكه بقيه در شركتهاي معماري چشماندازها مشغول به كار هستند.
مديران چشماندازها از دانش خود در زمينه حفظ محيط زيست و گياهان براي ارايه توصيههاي لازم در جهت حفظ و توسعه چشماندازهاي در دست ساخت بهره مي برند. آنها در زمينه باغداري، جنگلداري، حفظ محيط زيست و كشاورزي فعاليت ميكنند.
دانشمندان چشماندازها كه تخصصشان در زمينه علوم خاك، آبشناسي، ژئومورفولوژي (دانشي كه اصل و ماهيت پستي و بلنديهاي كره زمين را مطالعه ميكند) و گياهشناسي است در ارتباط مستقيم با مشكلات كاربردي و علمي اين چشماندازها هستند.
برنامه ريزان چشماندازها روي موقعيت مكاني اين چشماندازها و جنبههاي زيستشناختي اين چشماندازها و احياي كاربرد اراضي شهري، روستايي و ساحلي فعاليت ميكنند.
طراحان باغها، كار طراحي باغهاي خصوصي جديد و حفظ باغهاي تاريخي را برعهده دارند.
در مورد تايخچه معماري چشماندازها مطالب جالبي وجود دارد، روميها در خصوص معماري چشماندازها فعاليتهاي گستردهاي انجام دادند. اين هنر همچون ديگر هنرها تا فرا رسيدن دوران رنسانس كه طراحي باغها دوباره احيا شد چندان شناخته شده نبود. در قرن هيجدهم، انگلستان كانون سبك جديدي از طراحي چشماندازها شد. بسياري از پاركهايي كه در آن زمان طراحي شدند، هنوز باقي هستند. همانطور كه پيشتر اشاره شد اصطلاح معماري چشماندازها براي نخستين بار توسط اسكاتمن لياينگ ميسون در عنوان كتابش «معماري چشماندازهاي نقاشان بزرگ ايتاليا (لندن، 1828) مطرح شد. اين كتاب در مورد سبك خاصي از معماري بود كه در نقاشيهايي كه از چشماندازها صورت ميگرفت، به چشم ميآمد. اين اصطلاح بعدها توسط «جي.سي لادون» و «اِي.جي دانينگ» به كار گرفته شد.
در طول قرن نوزدهم برنامهريزي شهري اهميت بيشتري يافت. اين نوع برنامهريزي و طراحي ، تلفيقي از برنامهريزي مدرن با سبك سنتي طراحي باغها بود. در نيمه دوم اين قرن، فردريك لاو المستد، پاركهايي را طراحي كرد كه امروزه در شكل گيري آنچه معماري چشماندازها ناميده ميشود، نقش مهمي دارد.پارك مركزي نيويورك و پارك منظره در بروكلين نماد اين سبك معماري هستند.
منبع: پايگاه اطلاع رساني شهرسازي ومعماري
معماري چشماندازها ،هنر برنامهريزي، طراحي، مديريت، حفظ و بازسازي اراضي و طراحي ساختارهاي بشري است.
فعاليتهايي كه در حوزه معماري چشماندازها صورت ميگيرد از احداث پاركها و فضاهاي سبز تا برنامهريزي مكان مناسب براي ايجاد ساختمانهاي اداري، مسكوني، زيرساختهاي شهري و مديريت مناطق حفاظت شده است. علاوه بر اين احياي چشماندازها و مكانهاي فراموش شده نظير معادن يا محلهاي دفن زباله را شامل ميشود.
معماراني كه در اين زمينه فعاليت ميكنند در خصوص انواع فضاهاي خارجي متمركز ميشوند. اين فضاها ممكن است بزرگ يا كوچك، شهري يا روستايي بوده يا در ساخت آنها از مصالح سخت يا نرم استفاده شده باشد.معماراني که در حوزه معماري چشم اندازفعاليت مي کنند، بيشتر اين مسايل را در معماري هاي خود مورد توجه قرار مي دهند:
شكل، ساختار و چگونگي توسعه شرايط موجود.
طراحي ساختارها و زيرساختهاي شهري و عمومي.
طراحي مكان مناسب براي مدارس، دانشگاهها، بيمارستانها و هتلها.
طراحي پاركهاي عمومي، فضاهاي سبز، زمينهاي گلف و تسهيلات ورزشي.
طراحي محدودههاي ساختماني، پاركهاي صنعتي و كار روي توسعه تجاري.
طراحي بزرگراههاي حمل و نقل و پلها.
طراحي جلوههاي درون شهري نظير ميادين و گذرگاههاي عابر پياده.
برنامههاي احيا و نوسازي شهري در سطح كلان يا محدود.
طراحي چشماندازهايي تاريخي يا گردشگر پسند، احيا و حفظ باغهاي تاريخي.
طراحي مخازن، سدها، ايستگاههاي نيرو و كار روي پروژههاي صنعتي.
توسعه مناطق ساحلي
در واقع بيشتر فعاليت معماران چشماندازها در بكارگيري خلاقيت و استعداد خود در بهرهگيري از فضاهاي موجود خلاصه مي شود. معماران چشماندازها غالبا طرح هايي كلي ارايه ميدهند كه جزييات بيشتر آن از همان نقشه اول قابل اجراست.
نخستين كسي كه در مورد ساخت يك چشمانداز به تحقيق پرداخته، «جوزف آديسون» بود. البته اصطلاح معماري چشماندازها توسط «گيلبرت لي اينگ ميسون» در سال 1828 ابداع شد و براي بار نخست در قالب يك عنوان حرفهاي توسط «فردريك لاد المستد» در سال 1863 به كار گرفته شد. اصطلاح «معمار چشمانداز» پس از تاسيس جامعه معماران چشماندازهاي آمريكا در سال 1899 و تشكيل فدراسيون بينالمللي معماران چشماندازها (IFLA) در سال 1948 شكل گرفت.
طراحان چشماندازها و مهندسان و متخصصاني كه در اين زمينه كار ميكنند همزمان با ساخت يك چشمانداز فعاليت خود را به صورت گروهي شروع ميكنند. طراحان چشماندازها همچون طراحان باغها، انواع گلكاري و فضاهاي سبز را طراحي ميكنند. بسياري از مهندسان چشماندازها در دفاتر دولتي كار ميكنند، حال آنكه بقيه در شركتهاي معماري چشماندازها مشغول به كار هستند.
مديران چشماندازها از دانش خود در زمينه حفظ محيط زيست و گياهان براي ارايه توصيههاي لازم در جهت حفظ و توسعه چشماندازهاي در دست ساخت بهره مي برند. آنها در زمينه باغداري، جنگلداري، حفظ محيط زيست و كشاورزي فعاليت ميكنند.
دانشمندان چشماندازها كه تخصصشان در زمينه علوم خاك، آبشناسي، ژئومورفولوژي (دانشي كه اصل و ماهيت پستي و بلنديهاي كره زمين را مطالعه ميكند) و گياهشناسي است در ارتباط مستقيم با مشكلات كاربردي و علمي اين چشماندازها هستند.
برنامه ريزان چشماندازها روي موقعيت مكاني اين چشماندازها و جنبههاي زيستشناختي اين چشماندازها و احياي كاربرد اراضي شهري، روستايي و ساحلي فعاليت ميكنند.
طراحان باغها، كار طراحي باغهاي خصوصي جديد و حفظ باغهاي تاريخي را برعهده دارند.
در مورد تايخچه معماري چشماندازها مطالب جالبي وجود دارد، روميها در خصوص معماري چشماندازها فعاليتهاي گستردهاي انجام دادند. اين هنر همچون ديگر هنرها تا فرا رسيدن دوران رنسانس كه طراحي باغها دوباره احيا شد چندان شناخته شده نبود. در قرن هيجدهم، انگلستان كانون سبك جديدي از طراحي چشماندازها شد. بسياري از پاركهايي كه در آن زمان طراحي شدند، هنوز باقي هستند. همانطور كه پيشتر اشاره شد اصطلاح معماري چشماندازها براي نخستين بار توسط اسكاتمن لياينگ ميسون در عنوان كتابش «معماري چشماندازهاي نقاشان بزرگ ايتاليا (لندن، 1828) مطرح شد. اين كتاب در مورد سبك خاصي از معماري بود كه در نقاشيهايي كه از چشماندازها صورت ميگرفت، به چشم ميآمد. اين اصطلاح بعدها توسط «جي.سي لادون» و «اِي.جي دانينگ» به كار گرفته شد.
در طول قرن نوزدهم برنامهريزي شهري اهميت بيشتري يافت. اين نوع برنامهريزي و طراحي ، تلفيقي از برنامهريزي مدرن با سبك سنتي طراحي باغها بود. در نيمه دوم اين قرن، فردريك لاو المستد، پاركهايي را طراحي كرد كه امروزه در شكل گيري آنچه معماري چشماندازها ناميده ميشود، نقش مهمي دارد.پارك مركزي نيويورك و پارك منظره در بروكلين نماد اين سبك معماري هستند.
منبع: پايگاه اطلاع رساني شهرسازي ومعماري