فروغ صحیفه در قلب بانوی آلمانی
نگاهی به زندگی و مدارج علمی
استاد وی وقتی مشاهده کرد شیمل مشتاق آشنایی با فرهنگ اسلامی است، به وی توصیه نمود به جای پیگیری علوم طبیعی، مطالعات خویش را بر متون اسلامی متمرکز سازد . سپس تاکید کرد بهترین کار برای رسیدن به چنین مقصدی، شروع به تدوین پایان نامه دکتراست . (2) شیمل در نوزده سالگی در رشته مطالعات اسلامی موفق به اخذ درجه دکترا، از دانشگاه برلین آلمان گردید و پنجسال بعد استادیار دانشگاه ماربورگ گشت و تلاشهای دانشگاهی خود را با تدریس در مباحث اسلامی آغاز کرد . چندی بعد به سوئد رفت و نزد شرقشناسان و دین شناسان دانشگاه اوپسالای این سرزمین ماند و امتحان دوره دوم دکترایش را در تاریخ ادیان داد و در این رشته موفقیتبرجستهای به دست آورد . مدتی بعد - سال 1331 ش . - به ترکیه رفت تا در زمینه نسخههای خطی در کتابخانههای استانبول تحقیق کند . سال بعد نیز به این سرزمین سفری نمود و کرسی تاریخ ادیان دانشکده الهیات آنکارا را عهدهدار گردید . میتوان اذعان داشت که این متفکر آلمانی بیش از هر جا فعالیتخویش را در ترکیه متمرکز نمود و در این زمان روابط عاطفی و صمیمانهای بین وی و مسلمانان ترکیه پدید آمد . (3)
در سال 1339 ش . به شیمل پیشنهاد گردید به تدریس زبان عربی و اسلامشناسی در دانشگاه بن بپردازد . او هم پذیرفت . چهار سال بعد مسؤولیت کرسی فرهنگ اسلامی دانشگاه هاروارد به وی پیشنهاد شد که پذیرفت و دو سال بعد در این مکان علمی عرفان، خوشنویسی و شعر اسلامی تدریس مینمود . (4)
این بانوی آلمانی موفق گردید مدت 60 سال در دانشگاههای چندین کشور به تدریس اسلامشناسی و فرهنگ مسلمانان بپردازد . تعداد آثارش به حدود صد و ده جلد بالغ میگردد اما مقالهها، ترجمهها و مقدمههایی که وی بر کتابهای دیگران نوشته به قدری زیاد است که تاکنون کسی نتوانسته فهرست کاملی از آنها تهیه کند . (5) شیمل از معدود مشاهیر جهان است که به پاس فعالیتهای علمی، 20 مدال و نشان افتخار از مراکز علمی و پژوهشی کشورهای جهان دریافت نموده است . (6) وی در اسفندماه سال 1381 دارفانی را وداع گفت و در آلمان به خاک سپرده شد .
دفاع از اسلام
من اسلام را دوست دارم حتی زمانی که کودک بودم درباره فرهنگ اسلامی به تفحص پرداختهام، در ترکیه و پاکستان و دیگر مناطق اسلامی در بین خانوادههای مسلمان زیستهام و با فرهنگ، آداب و سنتهای آنان خوگرفتهام . (7)
وی در دفاع از اسلام و ارزشهای این آیین جاودانی و توجه دادن اروپائیان به حقایق قرآنی و روایی و رفع بدفهمیهای آنان از اعتقادات دینی، گامهای مؤثر و ارزشمندی برداشت و در این راستا آثار برجسته، رسا، روشن و با بیانی لطیف و پرجاذبه در اختیار خوانندگان نهاد . در یکی از نگاشتههای خود میگوید:
اسلام دینی است که در غرب بسیار بد فهمیده شده و حتی توسط عدهای ناوارد و احیانا مغرض متهم به نوعی بدویت گردیده است . (8)
در اوضاع آشفته و تبلیغات مسمومی که استکبار جهانی و صهیونیزم بر ضد اسلام راه انداخته است، شیمل با شجاعت و شهامت در تبیین برخی مفاهیم دینی، مباحثی جالب را مطرح ساخت . به عنوان نمونه برای روش نمودن اصل «جهاد» در اسلام، خاطرنشان ساخت:
ترجمهای که امروزه در مغرب زمین از این واژه به دست داده میشود، غلط و غیر اسلامی است ... ادعای توسعه اسلام با خون و شمشیر، اتهامی واهی و موهوم است و این آیین مبتنی بر سرشت آدمیان بوده و عموما قلوب مردم را به سوی خویش معطوف ساخته و در حقیقت دلها و فطرتها را تسخیر ساخته است نه سرزمینها و نواحی جغرافیایی را . (9)
یکی از مترجمان آثار خانم شیمل مینویسد: دوست اندیشمندی زمانی میگفتبه اعتقاد وی خانم شیمل «مسلمان» است که به منظور باز بودن دستش در دفاع از ارزشها و معارف اسلامی، این گرایش و باور را به صراحت عنوان نکرده و نوعی «تقیه» را پیش گرفته است . وی اضافه میکند: نشانههای چنین اعتقادی را در جای جای کتاب «تبیین آیات خداوند» به قلم وی، میتوان مشاهده کرد; بویژه وقتی مؤلف از امت مرحومه (کسانی که مورد رحمتخداوند و شفاعت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم واقع میشوند) سخن میگوید، در خاتمه این کلام از تعبیر «انشاءالله» استفاده میکند که یقینا این گونه آرزوی رحمت و رستگاری برای امت موحد و جامعه اسلامی جز از یک نفر مسلمان صادر نمیشود . (10)
همچنین این بانو به برخی از شخصیتهای مسلمان، که با او در ارتباط بودهاند، وصیت نمود بر مزارش سوره فاتحةالکتاب را بخوانند!
آنه ماری شیمل در مصاحبهای رادیویی اعلام کرد: به نظر من نویسندهای که آگاهانه به پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم توهین میکند (سلمان رشدی) میداند در جهان اسلام مقام آن حضرت تا چه حد قداست دارد، قطعا به مقدسات اسلامی اهانت نموده است . من مردان سالخوردهای را دیدم که وقتی شنیدند در کتاب آیات شیطانی چه چیزهایی نوشته شده است، زار زار گریستند . جریحه دارکردن احساسات بخش عظیمی از مؤمنان روش بسیار بدی است و این خلاف آشکار را من نمیتوانم بپذیرم .
در جای دیگر میگوید: تا لحظات آخر زندگی این نظرات را مورد انتقاد قرار میدهم و اهانت کنندگان را محکوم میکنم . گروههای فشار وابسته به سلمان رشدی نمیتوانند مرا بترسانند . من به خوبی میدانم مسلمانان چقدر از این حرفهای بیهوده و توهینآمیز نسبتبه مقدساتشان رنجیدهاند . در میان میلیونها مسلمان، رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم محور عشق و محبت و ارادت است و این را غرب نمیتواند درک کند .
در هنگام دریافت «جایزه صلح» در اکتبر 1995 م . طی سخنانی گفت: من تصور میکنم در ماههای گذشته به اندازه کافی گفته و تکرار کردهام که از قبول رفتار بدفرجام سلمان رشدی امتناع ورزیدهام و از طریق مخصوص به خود برای آزادی قلم ایستادگی و مبارزه خواهم کرد .
مخالفان اعطای این جایزه به خانم شیمل - که غالبا اعضای کانون نویسندگان آلمان و برخی ناشران بودند - سعی کردند به دلیل اعتراض خانم شیمل به حرکت وقیحانه سلمان رشدی، مانع از اعطای این جایزه شوند و تا آنجا پیش رفتند که گفتند: دادن این جایزه به وی، لکه ننگی برای آلمان است! با این حال، شورای بنیاد اهدای جایزه صلح پس از چند نشست در فرانکفورت اعلام کرد: دلیلی برای لغو اعطای جایزه صلح 1995م . به پروفسور شیمل وجود ندارد . و بالاخره او جایزه را دریافت کرد و آن را به بنیاد دانشگاه بن بخشید تا از طریق آن، جوانان کشورهای اسلامی بتوانند در آلمان تحصیل کنند! (11)
وقتی کتاب «بدون دخترم هرگز» ، اثر بتی محمودی، با تیراژ وسیع چاپ و منتشر شد، شیمل با شهامت و استواری، به دور از هرگونه جانبداری، با گفتن دوبار توبه! توبه! محتویات این کتاب را نفی و به شدت محکوم کرد و گفت: این کتاب حاوی مطالب کاملا دروغ و سراپا بیاساس است و به سبب تبلیغات مسموم و سودجویی نگارش یافته است . برایم قابل تامل است که چرا چنین کتابی در اروپا و آمریکا انتشار یافته است و این موضوع مرا دچار تحیر و شگفتی کرده است . متاسفانه در سالهای اخیر تبلیغات بیرحمانه غرب علیه اسلام اوج گرفته است و من وظیفه خود میدانم از «فرهنگ اسلامی» حمایت کنم و از حقایق آن گونه که هست، دفاع نمایم .
خانم شیمل در واکنش به تلاش مغرضانه و گسترده غرب برای ترسیم سیمای وحشتناک و خطرناک از اسلام، ضمن ابراز تاسف عمیق از این بابت میگوید:
آنان (غربیها) فراموش کردهاند که ما اروپائیها در دوره رنسانس تاچه اندازه از فرهنگ اسلامی درس آموخته و الهام گرفتهایم . ریاضیات، نجوم، شیمی، فلسفه و هنرهای زیبای غرب تحت تاثیر فرهنگ اسلامی است و باید نقش تاثیر گذار، مفید و پربار این فرهنگ بخصوص فرهنگ ایرانی در تحول و توسعه غرب به اروپاییها و آمریکاییها نشان داده شود . جای بسی تاسف است که در سالهای اخیر و بعد از فروپاشی کمونیسم، غرب در پییافتن دشمن دیگری برای خود است . متاسفانه غرب، اسلام را که سرشار از ارزشهای عظیم انسانی است، به عنوان دشمن خویش برگزیده است .
خانم شیمل درباره بحران امروز غرب و نیاز به معنویت میگوید: مبارزه شدید جهان مادی و جهان معنوی، دنیای غرب را فراگرفته است . اروپا که بر بالاترین درجات علمی و فنی رسیده، امروز بیش از هر زمان دیگری دچار انحطاط گشته است و البته به خطرهایی که تهدیدش میکند، آگاهی دارد و در پی راه چاره است . خروج از بحران در نظر من این است که به «ارزشهای معنوی» بازگردیم و گرنه فرجام بدی خواهیم داشت . درست است که انسان به پیشرفت فنی و علمی نیاز دارد اما نباید این روند به بهای زوال ارزشهای مقدس تمام شود . چیزی که برای من همواره جالب است، ایمان واقعا زنده ملل شرق است . خدا در آنجا حی و حاضر میباشد . مردم ایمان دارند اگرچه به زبان نیاورند . آنان به خدا اعتقاد و توکل دارند و این باورهای انسانهای مسلمان مدام مرا تحت تاثیر قرار داده است . با نهایت تاسف این اعتقاد در غرب به مثابه تسلیم در برابر سرنوشت محتوم، فهمیده میشود که اصلا چنین نیست . اخیرا بر حسب تصادف در برنامه موعظه صبحگاهی رادیو شنیدم که یک کشیش میگفت: «انسان مسیحی میتواند خود راه را انتخاب کند ولی انسان مسلمان باید ناگزیر همه چیز را بپذیرد و هیچ ابتکاری و ارادهای از خود ندارد!» از شدت ناراحتی میخواستم رادیو را بشکنم ولی چون این برنامه در لندن بود، حتی نتوانستم یک نامه ملامتآمیز برای مجری این برنامه بنویسم! (12)
آنه ماری شیمل در برابر این ادعا که: «اسلام نظام استبدادی و خشونت ارائه میدهد .» ، میگوید: این مغالطهها برای چیست؟ قبل از آنکه غرب دموکراسی و آزادی انسانها را بشناسد و یا چنین مقولهای به گوشش بخورد، مسلمانان دموکراسی را شناخته و آن را تجربه کردهاند و این یک امر بدیهی در اسلام است . قرآن مردم را به «شورا» دعوت میکند . آیات قرآن بر اساس بحث و گفتگو استوار است و باب دعوت به تفکر و تعقل کاملا باز است . (13)
«دعا» ; مناجاتی صمیمی با خداوند
این بانوی محقق اضافه میکند:
یکی از دعاهایی که همیشه اجابت میشود، دعایی است که انسان در حق دیگران میکند و نه تنها اعضای خانواده و دوستان را شامل میگردد، بلکه تمامی مخلوقات را در بر میگیرد .
سپس مناجاتهای امام سجاد علیه السلام را به عنوان دعاهایی با عبارات بسیار عالی اما روان و با نثری مسجع مطرح میکند و خاطر نشان مینماید ترجمهای بسیار جالب به زبان انگلیسی از این دعاها در دسترس میباشد . (14)
وی در مصاحبهای میگوید:
«من همواره دعاها را از اصل عربی میخوانم و به هیچ ترجمهای مراجعه نمیکنم . البته بخش هایی از صحیفه سجادیه را به زبان آلمانی ترجمه کردهام . وقتی مشغول برگردانیدن این دعاها به زبان مذکور بودم، مادرم به دلیل کسالت در بیمارستانی بستری بود و من مدام به او سر میزدم و کاملا در جریان احوالش بودم . پس از اینکه او به خواب میرفت، در گوشهای از اتاق مشغول پاکنویس نمودن ترجمهها میشدم . اضافه کنم که اتاق مادرم دو تختی بود و در تخت دیگر خانمی که عقاید کاتولیکی محکم و راسخ و در عین حال متعصبانه داشت، بستری بود . او از روی ایمانی که به مذهب خویش داشت، وقتی متوجه شد من مشغول ترجمه دعاهایی از یک متن شیعی هستم، آزرده خاطر گردید و با ناگواری و نگرانی گفت: مگر در مسیحیت و در کتب مقدس خودمان از نظر ادعیه کمبودی داریم که تو اکنون به دعاهای مسلمانان روی آوردهای؟! جوابی به وی ندادم اما وقتی کتابم چاپ شد، نسخهای از آن را برایش فرستادم . مدتی بعد با من از طریق تلفن تماس گرفت و خاطر نشان ساخت: «بسیار صمیمانه از این هدیه جالب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعاهای انجیل آن را میخوانم!»
آری واقعا ترجمه «ادعیه معصومین علیهم السلام» مخصوصا صحیفه سجادیه میتواند تا این حد در میان غربیها تحول آفرین و کارساز باشد . (15)
پي نوشت :
1 . شرقیتر از هر غربی، ماهنامه ادبستان، ش 31، ص 24 .
2 . مقدمه دکتر عبدالرحیم گواهی بر کتاب «ابعاد عرفانی اسلام .»
3 . مجله فرهنگ و پژوهش، ش 96، ص 33 .
4 . ادبستان، ش 31، ص 25 .
5 . ر . ک: مجله کلک، ش 28، تیرماه 1371، مقاله دکتر خسرو ناقد .
6 . پیام زن، ش 132، ص 54 .
7 . افسانه خوان عرفان، حسین خندق آبادی، ص 28 .
8 . ر . ک: مقدمه کتاب تبیین آیات خداوند، آن ماری شیمل، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی .
9 . تندیس پژوهش در فرهنگ اسلامی، پیام زن، ش 132، ص 49 .
10 . تبیین آیات خداوند، سخن مترجم، ص 5 .
11 . همان; افسانه خوان عرفان، ص 29 و 30 .
12 . اقتباس از کتاب افسانهخوان عرفان، ص 30 - 33 .
13 . همان، ص 35; ماهنامه از دیگران، سال دوم، ش 10، دی 1380، گفت و شنودی با آن ماری شیمل، ص 10 .
14 . تبیین آیات خداوند، ص 342 و 343 .
15 . آن ماریشیمل بانوی شرق شناس جهان غرب، ماهنامه از دیگران، سال دوم، ش 5، مرداد 1380، ص 10 و 11 .