ساده ، سنتي و بي‌آلايش

هاشمي در بازيگري ، استاد ايفاي نقش آدم‌هاي بسيجي و مهربان و راهگشاست. نمونه بارز آن در فيلم اخراجي‌ها و حتي سريال خط‌ شكن است كه مجددا نقش كوتاه يك بسيجي را داشت. معلم آموزش و پرورش است و بيشتر در مقام يك معلم امور تربيتي در حد تعليم و آگاهي‌دهي فرزندان و خانواده‌ها فعاليت‌هاي زيادي انجام مي‌دهد. از جمله فعاليت‌هاي او
شنبه، 5 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ساده ، سنتي و بي‌آلايش
ساده ، سنتي و بي‌آلايش
ساده ، سنتي و بي‌آلايش

نويسنده:مريم درستاني
يادداشتي بر ديدار به نويسندگي و كارگرداني سيدجواد هاشمي
هاشمي در بازيگري ، استاد ايفاي نقش آدم‌هاي بسيجي و مهربان و راهگشاست. نمونه بارز آن در فيلم اخراجي‌ها و حتي سريال خط‌ شكن است كه مجددا نقش كوتاه يك بسيجي را داشت.
معلم آموزش و پرورش است و بيشتر در مقام يك معلم امور تربيتي در حد تعليم و آگاهي‌دهي فرزندان و خانواده‌ها فعاليت‌هاي زيادي انجام مي‌دهد. از جمله فعاليت‌هاي او مي‌توان به كانون فرهنگي حر در ميدان راه‌آهن اشاره كرد كه هاشمي تعليم سرود و تئاتر بچه‌هاي اين كانون را به عهده دارد.
جالب است كه هاشمي آهنگسازي هم كرده است. او از سن 12، 13 سالگي به واسطه تجربه پدري‌اش در اين هنر براي سريال‌هاي تلويزيوني آهنگ نيز ساخته و بعد كارگرداني و بازي در تئاتر نيز از ديگر فعاليت‌هاي اوست. او اوايل دهه 60 به جبهه مي‌رود و بعد از آن بيشتر تئاترها و فيلم‌هايش رنگ و بوي مذهبي و جبهه‌اي به خود مي‌گيرند.
حضور او در تلويزيون و سينما حضوري تكراري است و نمي‌توان فراز و فرود خاصي را براي نقش‌هاي او در نظر گرفت. همه تقريبا در يك سطح قرار دارند. يعني خيلي ساده، سنتي و بي‌آلايش. اين سه كلمه آخرين سريال هاشمي يعني ديدار را كه از شبكه 3 سيما در حال پخش است دربرمي‌گيرد.
ساده ، سنتي و بي‌آلايش
سادگي برمي‌گردد به فيلمنامه اين سريال كه متاسفانه يا خوشبختانه هاشمي خود آن را نوشته است و درباره آن بيشتر توضيح مي‌دهم. سنتي بودن برمي‌گردد به شيوه نگاه و نقطه ديد كسي كه به عنوان كارگردان پشت دوربين قرار گرفته است و سوم بي‌آلايش بودن كه مي‌تواند به پردازش قصه يا فرم ساده در نظر گرفته شده براي اين سريال مربوط شود.
متاسفانه تنها مي‌توان به مورد اول امتياز مثبت داد. دو مورد ديگر نه. مقصودم از مورد اول سادگي فيلمنامه است. اين كه هر چه فيلم ساده باشد، به هر چه باورپذيرتر كردن و جذب مخاطب كمك بيشتري مي‌كند. مثلا اگر سريال‌هاي موفق تلويزيون را به ياد آوريد همه بيشتر از طرح‌هايي ساده و يك خطي تبديل به سريال‌هاي پرمخاطب شدند.
نمونه كاملا بارز آن سريال افسانه سلطان و شبان به كارگرداني داريوش فرهنگ بود كه به گفته خودش با يك طرح يك خطي نوشته شده بود. ساده بودن قصه ديدار هم با حضور عده‌اي بچه در يك مدرسه و كنش و واكنش‌هاي معلم امور تربيتي آنها در قبال بچه‌ها و حتي تمركز روي يك بچه و خانواده او در واقع كل قصه ديدار را شكل مي‌دهد. اما همه يك سريال اين نيست. هميشه يك طرح يك خطي ضامن موفقيت يك سريال نيست.
اين روزها همه ويژگي‌ها براي ساخت و پردازش يك قصه و تبديل آن از مرحله فيلمنامه تا مرحله اجرا و كارگرداني ديگر مرحله‌اي ساده و پيش پا افتاده فرض مي‌شود. به عنوان مثال اصلا اين اتفاق كه در هر پروژه‌اي يك نفر دو وظيفه مهم را به عهده داشته باشد، بايد مورد تجديدنظر قرار گيرد. تصور كنيد سيدجواد هاشمي با روحياتي كه از او نام برديم اگر فيلمنامه ديدار را نمي‌نوشت، بهتر نبود؟ اگرمي‌خواست اين كار به عنوان يك كار هنري مورد توجه بيشتري قرار بگيرد، بايد اجازه مي‌داد نويسنده ديگري فيلمنامه چفت و بست‌داري براي ديدار بنويسد تا ما اين همه شاهد صحنه‌هاي بدون ديالوگ يا بدون ديالوگ خاص در سريال نباشيم. منظورم حرف‌هاي قلمبه و سلمبه نيست. بلكه آن چيزي است كه باعث مي‌شود شخصيت‌ها نيز به واسطه آن كامل‌تر شوند.
مثلا حضور نسرين مقانلو به عنوان يك بازيگر باتجربه كاملا به حاشيه رانده شده است. اگر توانايي‌هاي او در ارائه آسان نقش به عنوان مادر نبود، باور كنيد سريال چيز ديگري از آب درمي‌آمد يا حتي غلامحسين لطفي در نقش پدر كه او هم مدتي در تلويزيون غيبت داشت، اما اين حضور براي او حرف تازه‌اي به ارمغان نياورده است.
اگر به بازي اين دو توجه كنيد، حس مي‌شود به حال خود رها شده‌اند. چه ويژگي بيشتري از نقش لطفي در اين سريال جداي از نقش‌هاي قبلي‌اش مثلا در سريال قديمي <به رنگ صدف> مي‌بينيد؟ اتفاقا در آن سريال هم دخترش (با بازي شهره لرستاني)‌ معلم مدرسه بود و او پدري بود كه تنها با حضور خود، نقش مكمل را كنار دخترش ايفا مي‌كرد. درست مثل اتفاقي كه دوباره در سريال ديدار براي او رخ داده است.

وقتي نقش اصلي تبديل به مكمل مي‌شود!

غلامحسين لطفي به عنوان نقش مكمل در كنار نسرين مقانلو حضور دارد. با اين تفاوت كه آن كار (به رنگ صدف)‌ نيز يك كار آموزشي و تربيتي البته براي نسل جوان بود كه پرمخاطب هم شد. هميشه صحبت برسر اين است كه چگونه مي‌توان از دل يك نقش مكمل، يك نقش اصلي درآورد. حالا اگراين اتفاق برعكس شود، چه؟ يعني يك نقش اصلي در حد و اندازه يك نقش مكمل ظاهر شود؟ البته لطفي بازيگر توانايي است شايد بايد برگرديم به خانه اول، يعني همان حكايت برداشتن دو هندوانه با يك دست. يعني اگر سيدجوادهاشمي حالا كه فيلمنامه را خود نوشته، كارگرداني آن را به عهده كس ديگري قرار مي‌داد، آن وقت كمي بهتر و بيشتر مي‌توانست روي فيلمنامه، ديالوگ‌ها، اتفاقات داستان يا حتي درام آن تمركز كند يا برعكس. اما متاسفانه هيچ كدام از اين اتفاق‌ها رخ نداده است.
يادم هست روزي عزيزي در مراسمي مي‌گفت: من براي خودم متاسفم وقتي در تيتراژ يك كار مي‌بينم و تهيه‌كننده، كارگردان، نويسنده، طراح صحنه و ... همه يك نفر است! اگر اين اتفاق در ديدار صورت نمي‌گرفت، آن وقت مي‌شد روي سكانس‌ها و پلان‌هاي ديدار حساب بيشتري باز كرد، ميزانسن و دكوپاژ طراحي شده براي آن پيش‌بيني كرد تا صحنه‌ها آنقدر دم دستي و ساده نباشد. اين سادگي خوب است، اما همه چيز بايد در كنار هم معنا يابد. سادگي قصه با سادگي صحنه به لحاظ نمود بيروني نه به لحاظ تكنيك كارگرداني در آن، اين مرز معمولا فراموش مي‌شود.
سريال غير از مقانلو و لطفي، بازيگر ديگري به نام مهران رجبي هم دارد. متاسفانه همه بازيگران درگير همان ساده و بي‌‌آلايش بودن كار شدند و تلاش نكردند چيزي بيشتر از آنچه از آنها ديديم ارائه كنند.
نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كرد اين است كه سريال سيدجواد هاشمي دغدغه وابستگي به هر نوع كليشه دستمالي شده براي هر چه جذاب‌تر كردن سريال را ندارد.
مثلا در سريال خط‌شكن، توجه كارگردان براي به تصوير كشيدن صحنه‌‌هاي جذاب برفي و غيربرفي و تا حدودي مخوف براي هر چه نمايشي‌تر كردن سريال، دستاويز مناسبي نيست. يا مثلا استفاده از كرين در مكان كوچكي چون يك اتاق. خوشبختانه در ديدار كمتر چنين كليشه‌هايي را مي‌بينيم، ولي بيشتر روي جنبه‌هاي تربيتي و راهنمايي كودكان و حتي خانواده‌ها تاكيد مي‌شود و اين ويژگي مناسبي براي اين سريال است، اما كافي نيست.
قصه ديدار مي‌توانست از ابتدا زودتر آغاز شود تا مخاطب دچار سردرگمي نشود كه بعد از گذشت چندين قسمت از قسمت‌هاي اوليه هنوز ندانند مثلا چرا ناظم مدرسه خود را از ديد مادر يكي از بچه‌هاي مدرسه پنهان مي‌كند! ديدار از كليشه‌هاي دستمالي شده تكنيكي به دور است، اما متاسفانه همچنان اسير كليشه‌هاي ديگر شده است.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط