اسطوره های سینمای ایران

همان طور که می دانید بازیگران در مقوله تصویر از تاثیرگذارترین و سرنوشت سازترین عوامل این صنعت پویا می باشند. اما گاهی اوقات دیگر عوامل به خصوص فیلم نامه چنان دچار ضعف و چالش غیر قابل جبرانی می باشد که قدرت و توانایی بازیگر و هنرپیشه کاری را از پیش نمی برد
دوشنبه، 19 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اسطوره های سینمای ایران
اسطوره های سینمای ایران
اسطوره های سینمای ایران

بد ندانستیم ما نیز به رسم بیست و هفتمین دوره جشنواره فجر به یادآوری سی سال گذشته سینمای ایران به معرفی اسطوره ها بپردازیم، البته با این تفاوت که ما به بررسی و تحلیل بازی و بازیگران می پردازیم.
همان طور که می دانید بازیگران در مقوله تصویر از تاثیرگذارترین و سرنوشت سازترین عوامل این صنعت پویا می باشند.
اما گاهی اوقات دیگر عوامل به خصوص فیلم نامه چنان دچار ضعف و چالش غیر قابل جبرانی می باشد که قدرت و توانایی بازیگر و هنرپیشه کاری را از پیش نمی برد.
به همین دلیل بیننده از یک بازیگر در فیلمی و بازی قابل قبول و شگفت انگیز می بیند در فیلم دیگری با بازی ضعیف او رو به رو می شود.
البته تاثیر و عمل کارگردان نیز غیر قابل انکار نیست این روزها شاهد حضور بازیگران و یا انتخاب بازیگر توسط عوامل فیلم ها می باشیم، اما نمی دانیم چرا با وجود این افراد روند بازی ها نه تنها رو به رشد نیست بلکه با سقوطی سریع همراه است.
در هر صورت از همان روزهای ابتدایی شکل گیری و رشد سینما، همواره بازیگران جذاب ترین چهره های این هنر بوده اند و به مدد این مهره در دنیای مدرن سینما بوده که چهره های اسطوره ای و قابل درکی آفریده شده است و عامه مردم تمام توجهشان معطوف ایتان می باشد و همیشه ستارگان سینما بازیگران بوده اند نه کارگردانان و نویسندگان.
بازیگران در زمان سینمای صامت از جمله محبوب ترین قهرمانان دنیای هنر بوده اند و شکوه و جلالی وصف ناشدنی داشته اند.
البته ما نیز مانند تمام مخاطبان سینما به برجستگی و نقش مهم دیگر عوامل یک فیلم ایمان داریم، اما چه کنیم که همیشه چهره های بصری سینما و تلویزیون مشهورتر و جذاب تر بوده و خواهند بود، در همین راستا به سراغ چند بازی و حضور برجسته می رویم.
فیلم سینمایی گاو (اسطوره ای تکرار نشدنی)
زمانی که سینمای ایران در گونه سینمای فیلم فارسی خلاصه می شد و هر فیلمی بو و رنگی تکراری و مشخص داشت (چیزی شبیه به حال و هوای امروز سینما) و بازیگران سینما نیز نابازیگرانی بودند که از طریق نادرست وارد این حرفه می شدند، فیلمی متفاوت توسط داریوش مهرجویی ساخته شد که هم برای سینماگران هم برای مخاطبان جالب و غیر منتظره بود.
در سال ۱۳۴۸ بود که از طریق همین فیلم تعدادی از بازیگران که پیشینه تئاتری داشتند، وارد سینما شدند و اسطوره ای مثال زدنی را آفریدند.
عزت ا... انتظامی (استاد بازیگری در ایران) با بازی جذاب و مقتدرانه اش، سبکی نو و جذاب را در سینمای ایران باب کرد.
البته سینماییگاو از فیلم هایی بود که علاوه بر بازیگری جذابش، کارگردانی توانا و فیلم نامه ای منسجم (اقتباسی از داستان کوتاه غلام حسین ساعدی) نیز داشت.
سینمایی گاو حضور و بازیگران تئاتری در سینما را عینیت و این روش رسمیت و تداوم یافت و این گونه بود که روند رو به رشد بازیگری و نقش آفرینی آغاز شد و این حرفه هویتی تازه پیدا کرد.
هر چند که سینمایی گاو پایبند به یک فیلم نامه اقتباسی است، اما مهرجویی تا جایی که امکان داشته جلوی بداهه پردازی ها و قدرت نمایی های عزت ا... انتظامی را نگرفته و به او اجازه درخشش داده است.
ناخدا خورشید (حس نوستالوژی و جذبه ای حتمی)
ناخدا خورشید از فیلم هایی است که برای خیلی از میانسالان جامعه ایران خاطره انگیز و پر جذبه می باشد، به گونه ای که حس نوستالوژیکشان را تحت تاثیر قرار داده و آن ها را به دوران گذشته می برد و اما برای قشری که ندیده یا نشنیده اند باید بگوییم که فیلمی در حد و اندازه ستون واجب تر از نان شب و قابل پیشنهاد می باشد.(اگر پیدا کردید حتما ببینید) درخشش و بازی برجسته داریوش ارجمند و سعید پور صمیمی یکی از نقاط قوت این سینمایی است.
ناخدا خورشید فیلم اقتباسی ناصر تقوایی (یادش بخیر، اشتباه نکنید در قید حیات می باشد و از دنیای سینما فاصله گرفته است، از رمان ارنست همینگوی می باشد.
کاپیتان خورشید با بازی داریوش ارجمند (که در آن سال ها برای اهالی سینما نامی کاملا آشنا بود) ناخدایی یاغی و مقتدر است که دستیاری کم مقدار دارد که نقش آن را سعید پورصمیمی بازی می کند. در حالی که در فیلم، ناخدا خورشید (داریوش ارجمند) در نقش فردی قوی و استوار و ملول (سعیدپور صمیمی) در نقش کاراکتری ضعیف و تحت سلطه بازی می کند، اما می توان گفت پورصمیمی قدرتمند تر و جذاب تر نقشش را ایفا می کند.
او با درک مناسبی از خشونت و پیامدهایش به نقش آفرینی می پردازد و فداکارانه خود را در خدمت دنیای فیلم قرارداده و برای ملموس تر شدن نقشش دست به هر عملی زده است تا کاراکتر و نقش به بهترین نحو قابل درک و لمس بوده و بیننده بدون چون و چرا واقعیت آن را بپذیرد.
جالب است بدانید رمان ارنست همینگوی قبل از ناصر تقوایی توسط هاواردهاوکس به تصویر کشیده شده بود (به نام داشتن و نداشتن) اما انصافا ناخدا خورشید جذاب تر و زیباتر است.
تصور کنید تقوایی با چه چیره دستی و توانایی رمانی غربی را منطبق بر شرایط بومی جنوب ساخته و به تصویر کشیده است.
داریوش ارجمند با نقش آفرینی در این فیلم مشهور شد، تا جایی که مدت ها به ناخدا خورشید مشهور و معروف بود.
شیرسنگی (دوئل دو بازیگر قدر سینمای ایران)
احتمالا زیباترین بازی دو بازیگر تاریخ سینمای ایران عزت ا... انتظامی و علی نصیریان در نقش دو رهبر طایفه های ایلیاتی را به خاطر دارید.
یکی اهل مدارا و سازش و دیگری چون سپند روی آتش بی قرار.
بر سر هم فریاد می زنند، جدل و پرخاش می کنند و دست آخر چون دو دوست قدیمی از هم جدا می شوند و می دانند ملاقات دیگری در کار نخواهد بود (بازی این دو بازیگر در کنار و مقابل هم دیگر یادآور بازی آل پاچینو و رابرت دونیرو در قتل موجه می باشد.)
علی یار (با بازی علی نصیریان) مثل تمام آرمانگرایان راستین تاریخ بر سر آرمان خود، جانش را فدا می کند و آن یک مدارا می کند و بر سر قبر دوستش یک شیرسنگی به یادگار می گذارد.
این فصل درخشان شیرسنگی به کمک خوش ذوقی جعفری جوزانی در امر صحنه و بازی این دو بازیگر به صحنه ای جاودانه در تاریخ سینمایی ایران بدل شده است.
این دو بزرگ مرد سینمای ایران در مواجهه های دلپذیر دیگر نیز کنار هم درخشیدند. انتظامی و نصیریان پیش از این در گاو و آقای هالو رویارویی جاودانه ای داشته اند.
اما هرگز صحنه ای چون شیرسنگی را به یادگار نگذاشته بودند.
شیرسنگی سندی است برای بازیگران امروزی تا درک درستی از استانداردهای باورنکردنی بازیگری در سینمای دهه شصت داشته باشند.
اجاره نشین ها (طنزی پر کاراکتر و پر هیاهو)
در میان کاراکترهای سینمایی که عزت ا... انتظامی طی چهل سال فعالیت ترسیم کرده، کمتر نمونه ای هم چون عباس آقا سوپر گوشت فیلم اجاره نشین ها یافت می شود که این چنین از کاراکتر مرسوم و همیشگی انتظامی دور باشد و این گونه آشنایی زدایی انجام دهد.
نقشی متفاوت و زیبا که از شخصیت استاد کاملا دور و غیر قابل انتظار است.
مردی تازه به دوران رسیده، سنتی، خانواده دوست وکاسب کار که در طمع تصرف خانه ای غصبی دروغ می گوید: زد و خورد و زد و بند می کند و دست آخر بازیچه دلال های املاک می شود.قطب مخالف او را اکبر عبدی بازی می کند. بازیگری که در آن دوران به عنوان یک ستاره تلویزیونی مطرح و در اوج شهرت بود.
او در فیلم درنقش یک شورشی ظاهر می شود، مستاجری ناراضی که با سماجت درصدد افشای زد و بندهای عباس آقا سوپر گوشت و دلال هاست.
اجاره نشین ها به عنوان بهترین فیلم کمدی تاریخ سینمای ایران، تعدادی از خنده دارترین و هیجان انگیزترین صحنه های ممکن را به کمک بازی این دو کاراکتر خلق کرده است.
البته سینمایی اجاره نشین ها یک کار گروهی به معنای واقعی می باشد و همه بازیگران و همچنین عوامل کار خود را به خوبی انجام داده اند.
عبدی در این فیلم به عنوان بازیگر تلویزیونی در فیلم سینمایی ظاهر می شود که کارگردانش سابقه طولانی مدتی با انتظامی داشته است و این به خودی خود تجربه ای خطرناک و جسورانه برای او محسوب می شود. از آن سو انتظامی برای اولین بار یک کمدی دیوانه وار را تجربه کرده است، آن هم در برابر بازیگری که متخصص صحنه های کمدی محسوب می شود.و اما موقعیت برای هر دو استثنایی و تکان دهنده بود. نوعی آزادی و رهایی در بازی هر دو نفر به چشم می خورد که همان کیمیای بازیگری است.صحنه زد و خورد این دو کاراکتر یکی از صحنه های ماندگار تاریخ سینما می باشد.
اجاره نشین ها به کارگردانی داریوش مهرجویی با گذشت بیست و دو سال از ساخت آن همچنان سر حال و مدرن به حیات خود ادامه می دهد، کاراکترها آن چنان خوب و حساب شده شخصیت پردازی شده اند که همواره نو و جدید اند، به نوعی که هنوز با انسان هایی آن چنانی می توان برخورد داشت.
فیلم سینمایی اجاره نشین ها یکی از آثار برجسته سینمای ایران می باشد، چه به لحاظ سینمایی و مضمون و چه به خاطر شیوه جسورانه ایفای نقش از سوی بازیگران پرشمار فیلم به خصوص استاد انتظامی و اکبر عبدی.
آژانس شیشه ای (دستاورد سی سال سینمایی ایران)
آژانس شیشه ای فیلمی که به نوعی انقلاب و تحولی در امر فیلم سازی ژانر دفاع مقدس ایجاد کرد و دوران تیر و تفنگ را به پایان رسانید و به حواشی جنگ و تاثیرات جانبی اش پرداخته است.
رضا کیانیان و پرویز پرستویی دوازده سال پیش هنوز هیچ کدام ستاره نبودند. بعدها پرستویی با بازی در سریال لیلی با من است و کیانیان با بازی در سینمایی کیمیا به مهره های اصلی و سوپراستارهای سینما بدل شدند.
اما قبل از مطرح شدن و شناخته شدن با رودررویی تاریخی و وصف نشدنی بر اذهان مردم تاثیر گذاشته و حک شدند.
هیچ کدام (البته شاید پرویز پرستویی) حدس نمی زدند که این فیلم حاتمی کیا سکوی پرتاب آنان باشد.
پرستویی در نقش یک بسیجی آتشین مزاج و عدالت طلب و کیانیان در نقش یک مامور امنیتی رند که سال ها پس از جنگ از استراتژی می گوید و مصلحت او قرار است آبی بر آتش همرزم قدیمی اش باشد.
در این سینمایی دو بازیگر تئاتری رو به روی هم جشنواره و دوئلی از فن بیان را برگزار می کنند. صدای بغض آلود و خشمناک پرستویی که کلمات را هم چون گلوله به مقابل خود شلیک می کند و صدای مکارانه کیانیان که تعلیق را در برابر احساسات حریف به رقم می کشد.
(و البته چیره دستی و هوشمندی کارگردان ابراهیم حاتمی کیا قابل تحسین است)
تماشاگران به شکل غریزی با پرستویی همذات پنداری می کنند (کیست که نداند بزرگ ترین هنر پرستویی جلب سریع احساسات تماشاگر به سوی خود در هر فیلمی می باشد) اما در آن سو رضا کیانیان که قرار است شخصیت منفی ماجرا را برگزار کند سنگ تمام می گذارد و باز هم همه می دانیم یک ضد قهرمان جذاب، امتیازی ویژه برای هر فیلمی است.
سال ها از آژانس شیشه ای گذشته، اما این فیلم به عنوان اثری کلیدی در سینمای اجتماعی، سیاسی ایران باقی مانده است.
اما جذاب تر از آن این است که هم پرستویی و هم کیانیان هرگز نتوانستند از کاراکترهای خود در آژانس شیشه ای خلاص شوند.
کارنامه پربار بازیگری این دو نفر، پس از این فیلم تکرارهایی است مبنی بر همان دو شخصیت آژانس شیشه ای.
آرمانگرایی که با بغضی در گلو از افسوس ها و حسرت های زندگی اش می گوید و وسوسه یک بار دیگر از خاکستر خود برخاستن و دیگری هنوز هم نماد رندی در سینمای ایران است.
آب و آتش (و باز اسطوره آفرینی پرستویی، در کنار آتیلا پسیانی)
فریدون جیرانی در سینمای ایران قبل از هر چیز به عنوان کارگردان ژانر وحشت مطرح شده و شهرت دارد.
جیرانی از اصحاب رسانه بوده و بعد از مدت ها فعالیت در مجله (ماهنامه) سینما به دنیای مدرن تصویر رو آورده است، چهره ای اهل سینما که پس از معرفی شخصیتی چون هستی مشرقی در فیلم قرمز، دیگر به هیچ وجه از این مشرقی ها جدا نشد و تا به امروز در بیشتر فیلم هایش به عناوین مختلف از کاراکترهای همنام این اسم استفاده کرده است.
نقش علی مشرقی فیلم آب و آتش هم از این توجه غیر ضروری جیرانی آسیب دیده است.
چرا که علی، آدمی است که معلوم نیست اصلا چه مرگش است! (خلق شخصیت های سرگردان و ناقص رسم همیشگی جیرانی می باشد) چرا با زنش اختلاف پیدا کرده است؟
آتیلا پسیانی نقش این کاراکتر مجهول الهویه را به طرز زیبا و قابل درکی بازی کرده و تا حدودی ازکاستی های کاراکتر کاسته است و اما پرویز پرستویی نقش فردی را بازی می کند که بعد از کار سیاسی، حالا سرش به شغل جدیدش گرم است.نویسنده که ناخواسته در راهی پر مشکل و ماجرا می افتد.
آتیلا پسیانی و پرستویی در این سینمایی هر دو جذاب و تاثیرگذار بازی کرده اند اما فیلم نامه و داستان فیلم چنان دچار نقص و تناقض است که بازی های برجسته و قدرتمند دو بازیگر به چشم نیامده و دیده نمی شود. مجهولات اساسی و بی پاسخ از اصول و اساس کارهای جیرانی می باشد، تا جایی که شخصیت ها و کاراکترها غیر قابل فهم و بی تعبیر هستند.
ای کاش این چنین نبود و فیلم، داشته های مناسب تری را برای درخشش و دوئل این دو بازیگر توانمند در اختیار داشت تا قدرت نمایی ها و قد علم کردنشان بیشتر و بهتر به چشم می آمد.
پرستویی در این فیلم متفاوت تر از دیگر بازی هایش ظاهر شده است و آتیلا پسیانی با بازی در این فیلم به چهره ای مسلم در سینما بدل شد.
بوتیک (حضور چهره های جوان و بااستعداد)
نگران نباشید، سینمای جوان نیز فیلم های قابل تامل با بازی های برجسته ای دارد که مثال زدنی می باشد.
سینمایی بوتیک یکی از بهترین تقابل های سینمای ایران به ویژه در دهه ۸۰ درنخستین فیلم حمید نعمت ا... رقم خورده است.
بوتیک یکی از فیلم های چشم گیر و متحیر کننده در زمان خود بود.
محمد رضا گلزار بعد از بازی در شام آخر به چهره شناخته شده سینما بدل شد و با بازی قابل قبولش در این فیلم توانست سینماگران را مجاب به حضور مجددش در سینما کند. او در بوتیک نیز مجددا توانست یکی از بهترین بازی های کارنامه هنری اش را به نمایش بگذارد.
اما نمی دانم چرا دیگر نتوانست بازی درخشان و حتی قابل تحملی را ارائه دهد.
علاوه بر محمد رضا گلزار، رضا رویگری بازیگر با سابقه سینمای ایران نیز در این سینمایی نقشی متفاوت و جذاب را ایفا کرده است.
آقای شاپوری کاراکتری که در عین کوتاه بودن به خوبی تفسیر و تحلیل شده است.
سینمایی بوتیک عرصه حضور بازیگران جوانی بود که بعدها به چهره های اصلی سینما بدل شدند.
یکی دیگر از این بازیگران حامد بهداد بودکه توانست حضوری جذاب داشته باشد بهداد و گلزار در این فیلم تنها دردو سکانس هم بازی بودند، که این دو سکانس بهترین صحنه های فیلم بود.
این دو دوست در این دو سکانس بارها رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. درد و دل می کنند، به مشاجره می پردازند و حالات روحی رفتاری متفاوتی را به نمایش می گذارند. گلزار در این دو سکانس انصافا بازی قابل توجهی ارائه داده اما باز هم در برابر بازی حامد بهداد محو شده است. بهداد در این سینمایی در یک نقش کوتاه تمام توانایی و استعدادش را به نمایش گذاشته است.
او در این سینمایی از کلیشه سنتی کاراکترهای معتاد در سینمای ایران فاصله گرفته و شخصیتی نو و باورپذیر را خلق کرده و با حرکات غیر قابل پیش بینی (شیوه همیشگی و منحصر به فرد بهداد)، ژست های متفاوت و رفتارهای انفجاری خود، این سکانس را به کلی مال خود کرده است.
کنعان (حضور متفاوت دو چهره حتمی سینما)
دو جوان اول سینمای ایران در این فیلم رو به روی هم قرار می گیرند.
محمد رضا فروتن در اواخر دهه هفتاد و اوایل هشتاد و بهرام رادان در نیمه دهه هشتاد بازیگران اول سینمای ایران بودند.
ده سال پیش فروتن با مرسدس شروع کرد و یک نفس با اعتراض و فریاد آمد و با زیر پوست شهر و یلدا ستاره شد.
رادان با سینمایی فارسی و شور عشق شروع کرد، او با آواز قو همه را غافلگیر کرد و بعد با گاوخونی و گیلانه و سنتوری ستاره شد.
حالا این دو بازیگر در دو طرف میز نشسته اند.
رو در روی یکدیگر فروتن با موهای جوگندمی و لباس لوکس و آن یک در هیبتی جوانانه با موهای بلند و ریش و تی شرت.
مثل دو شطرنج باز در چیدمان ماجرا، رادان از حریف پیش افتاده و تیپ جوانانه و راحت او از همان اول، او را دردل تماشاگر جا کرده است.
احساساتی، بی تکلف و مثبت و در مقابل او شخصیتی پرتکلف، عبوس و منفی.
اما دیالوگ که شروع می شود، داستان عوض شده و موازنه برقرار می شود.
۱۰، ۱۲ سال سابقه بازی بازیگری بالاخره کار خود را می کند و فروتن به سطح اول بازیگری می رسد و با همان جملات اول خود را در این آزمون بالا می کشد و پیروز می شود، به گونه ای که وقتی صحبت می کند کاملا ورق بر می گردد و شخصیت رنج کشیده و ناامیدش آشکار می شود.
منبع: روزنامه خراسان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط