نویسنده: شهریار زرشناس (1)
جریان شناسی ادبیات معاصر ایران (10)
میرزا آقاخان کرمانی روشنفکر شبهمدرنیستی است که آثار و کتبی در زمینهی سیاست، نقد ادبی، تاریخ و فلسفه دارد، اما آنچه به آقاخان در زمرهی داستاننویسان ادبیات زمینهساز مشروطه، جایگاهی میدهد، حرفوحدیثهایی است که دربارهی چند رمان نوشتهشده توسط او در میان است.
میرزا آقاخان کرمانی روشنفکر شبهمدرنیستی است که آثار و کتبی در زمینهی سیاست، نقد ادبی، تاریخ و فلسفه دارد. او یکی از مبلغان ناسیونالیسم باستانگرا بود که تمایلات سوسیالیستی نیز داشت. میرزا آقاخان کرمانی داماد صبح ازلی شد و مدتی باورهای «ازلی» داشت، اما تدریجاً بهسوی ماتریالیسم گرایید. میرزا آقاخان در شعر و ادبیات داستانی و ترجمهی آثار ادبی، طبعآزمایی کرده است، اما مقام او در کاست روشنفکری ایران عمدتاً به دلیل رسالهها و مقالههای غربزدهی سیاسی و اجتماعی اوست که از طریق آنها، به ترویج مشهورات ایدئولوژیک مدرنیستی میپرداخت. اگرچه از میرزا آقاخان کرمانی آثار داستانی مهمی برجای نمانده است، اما چون در خصوص رماننویسی او حرفوحدیثها، گفتهها و ابهامهایی وجود دارد، ذیل نویسندگان ادبیاتِ داستانیِ زمینهسازِ مشروطه، به او اشارتی خواهیم داشت.
تولید یک منورالفکر ناسیونالیست
میرزا عبدالحسینخان، مشهور به میرزا آقاخان کرمانی، در خانوادهای دارای مکنت در بردسیر کرمان به سال 1270هـ.ق به دنیا آمد. پدرش زمینداری از متصوفهی «اهل حق» بود. تبار میرزا آقاخان از طرف مادر به یکی از بزرگان زرتشتی میرسید که بعدها مسلمان شده بود.
میرزا آقاخان در کودکی و نوجوانی، از تحصیلات خوبی بهرهمند شد و تا حدی با زبان اوستا و پهلوی نیز آشنا شد. میرزا آقاخان در جوانی شیفتهی ناسیونالیسم باستانگرا شد و تدریجاً به روشنفکرِ غربزدهی شبهمدرنیستِ دینستیزی بدل گردید که دشمنی خاصی با اسلام و روحانیت (که پاسدار اصالت و خلوص تفکر اسلامی است) داشت و تا پایان عمر کوتاهش، در باتلاق ذلت و گمراهی دینستیزی، بیش از پیش فرورفت.
میرزا آقاخان با دین اسلام و هویت دینی تاریخ و جامعهی ایران و ادبیات کلاسیک فارسی و مؤلفههای عظیم معنویاش دشمنی خاص داشت و با نگاهی تحقیرآمیز به آن مینگریست. میرزا آقاخان نیز مثل آخوندزاده، خود را رئالیست مینامید و ترویج رئالیسم ادبی را محملی برای حمله به وجوه معنوی و اخلاقی و حکمی ادبیات فارسی کرده بود.
یکی از آثار ادبی میرزا آقاخان، کتاب «رضوان» است که بخشی از آن با رویکرد شبهمدرن نوشته شده است. او همچنین کتاب «تلماک» اثر فنلن را به فارسی ترجمه کرده بود. اما آنچه به آقاخان در زمرهی داستاننویسان ادبیات زمینهساز مشروطه جایگاهی میدهد، حرفوحدیثهایی است که دربارهی چند رمان نوشتهشده توسط او در میان است. رمانهایی که گویا یکی دو تای آنها مفقود شده و دو تای آنها را نیز نویسندهای به نام خود منتشر کرده است.
میرزا آقاخان و رمانهای تاریخی مروج ناسیونالیسم باستانگرا؟
کریستف بالائی، میشل کویی پرس و برخی مورخان و منتقدان ادبی دیگر معتقدند که میرزا آقاخان کرمانی چند رمان نوشته بوده است که ظاهراً در جریان دستگیری و اعدام او، بعضی از این رمانها مفقود میشود و دو رمان را نیز نویسندهای چند سال بعد، به نام خود منتشر میکند.
«آخرین جنبهی آثار میرزا آقاخان هنوز بهصورت معمایی حلنشده باقی مانده است. به نظر فریدون آدمیت، فضلای کرمانی سنتاً میرزا آقاخان را نویسندهی چندین رمان تاریخی دربارهی مزدک، مانی، نادرشاه و شاه سلطان حسین نیز میدانند. آدمیت با استدلالی قوی به ثبوت میرساند که دو رمان نخستین، که به نام صنعتیزاده کرمانی، یعنی "دامگستران یا انتقام خواهان مزدک" و "مانی نقاش" منتشر شده است در حقیقت از آثار منتشرنشدهی میرزا آقاخان است. فریدون آدمیت ابتدا بر این حقیقت تکیه میکند که صنعتیزاده در تاریخی که بهعنوان سال نگارش کتاب در مقدمهی جلد نخست "دامگستران" ذکر میکند، میبایستی چهاردهساله بوده باشد و نوشتن چنین کتابی برای چنان شخصی در آن سنوسال و با آن مطالعهی اندک محال بوده است؛ بهویژه از این جهت که صنعتیزاده از کودکی ناگزیر بوده است گذران زندگی خود را شخصاً تأمین کند. در نتیجه، نمیتوانسته است چنین توشهای را دربارهی تاریخ ایران باستان اندوخته باشد. آنگاه آدمیت این حقیقت افشاگرانه را مطرح میکند که میرزا علیاکبر کرمانی، پدر میرزا عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی، در استانبول در منزل میرزا آقاخان و شیخ احمد روحی، خدمتکار بوده و به هنگام دستگیری این دو تن، بخشی از کتابهای آنان را به دست آورده است.
مثلاً نسخهی دستنویس "رضوان" همچنان در اختیار خانوادهی صنعتیزاده بوده و تنها چند سال پیش برای نشر نهایی در اختیار مؤسسهی علمی قرار گرفته است. و بالأخره اینکه نسخهی "مانی نقاش" که توسط صنعتیزاده در اختیار ناشر قرار گرفته است، بسیار قدیمیتر از آن است که نویسندهی آن تصور کرده (و کاغذ و نوشته هر دو گواه این امر است) و در پایان اثر، نامی که خوانده نمیشود خراشیده شده و نام صنعتیزاده، به خطی که با خط متن کتاب تفاوت آشکار دارد، به جای آن نوشته شده است. به هر حال، این حقیقت که دو رمانی که ظاهراً توسط صنعتیزاده نوشته شده، دقیقاً به همان مضامین تاریخی مربوط میشود که برای میرزا آقاخان کرمانی بسیار مهم بوده و حاوی بزرگداشت خصلتهای ملی ایران باستان است، شگفتانگیز مینماید و شگفتانگیزتر از آن اینکه این دو اثر (که در دقت تاریخی آنها البته جای تردید وجود دارد)، در میان آثار بعدی صنعتیزاده جایی یگانه دارد. در واقع سبک این نویسنده پس از این دو رمان، یکباره دستخوش یک دگرگونی اساسی میگردد و نویسنده بیشتر به مضامین اجتماعی میپردازد تا به مضامین تاریخی.»
از شواهد و مدعاهای منتقدان ادبی و مورخانی که در خصوص آثار میرزا آقاخان کرمانی اظهارنظر کردهاند، اینگونه برمیآید که گویا او به رماننویسی میپرداخته است (و این امر با توجه به مجموعهی علایق و نحوهی نگارش برخی آثار ادبی وی چندان بعید نمینماید) و جوهر ناسیونال-سکولاریستی آرای آقاخان طبعاً اقتضا میکرده است که در نگارش رمانهای تاریخی، به تکرار مدعاهای ناسیونال-شوونیستی مستشرقان و فراماسونها بپردازد. بهویژه در برخی مقالات و اظهارنظرهای تاریخی او راجعبه سقوط ساسانیان، تعبیر انتقامخواهی مزدکیان آشکارا به کار رفته است و خواندن، نوشتن و سخن گفتن از زندگی و احوال مشرکان مدعی پیامبری و اصلاحطلبی (مانی و مزدک) از دلمشغولیهای آقاخان بوده است. از این رو، پُربیراه نیست که آنچه دربارهی نویسندهی واقعی رمانهای «انتقامخواهان مزدک» و «مانی نقاش» گفته میشود، صحیح باشد و این دو اثر داستانی (که عنوان «رمان» بر آنها تا حدود بسیار زیادی صدق میکند)، بهراستی تراوش قلم آقاخان کرمانی باشند.
میرزا آقاخان کرمانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده، گرایش صریح و پررنگ دینستیزانه دارد. سیطرهی طاغوتی تعلقات مدرنیستی آنچنان او را مسخر کرده است که گرفتار نوعی جنون شیطانی اسلام و روحانیتستیزی گردیده است و این دشمنی بیماردلانهی کافرکیشانه را در آثار مختلف خود ظاهر کرده است. اگر رمانهای ناسیونال-باستانگرایانهی سابقالذکر را اثر میرزا آقاخان بدانیم (که ظاهراً به نظر میرسد رأی مطابق واقع همین است)، میتوان او را بهلحاظ تکنیکی و فنی و از منظر استانداردها و موازین داستاننویسی مدرن، قویترین چهرهی داستاننویسی ادبیات زمینهساز مشروطه دانست. میرزا آقاخان کرمانی یکی از (و فقط یکی از میان بسیارها) چهرهها و مظاهر روح و باطن دینستیز و حقیقتگریزِ ادبیاتِ معاصرِ شبهمدرنیستِ ایران است.
ادامه دارد...
میرزا آقاخان کرمانی روشنفکر شبهمدرنیستی است که آثار و کتبی در زمینهی سیاست، نقد ادبی، تاریخ و فلسفه دارد، اما آنچه به آقاخان در زمرهی داستاننویسان ادبیات زمینهساز مشروطه، جایگاهی میدهد، حرفوحدیثهایی است که دربارهی چند رمان نوشتهشده توسط او در میان است.
میرزا آقاخان کرمانی روشنفکر شبهمدرنیستی است که آثار و کتبی در زمینهی سیاست، نقد ادبی، تاریخ و فلسفه دارد. او یکی از مبلغان ناسیونالیسم باستانگرا بود که تمایلات سوسیالیستی نیز داشت. میرزا آقاخان کرمانی داماد صبح ازلی شد و مدتی باورهای «ازلی» داشت، اما تدریجاً بهسوی ماتریالیسم گرایید. میرزا آقاخان در شعر و ادبیات داستانی و ترجمهی آثار ادبی، طبعآزمایی کرده است، اما مقام او در کاست روشنفکری ایران عمدتاً به دلیل رسالهها و مقالههای غربزدهی سیاسی و اجتماعی اوست که از طریق آنها، به ترویج مشهورات ایدئولوژیک مدرنیستی میپرداخت. اگرچه از میرزا آقاخان کرمانی آثار داستانی مهمی برجای نمانده است، اما چون در خصوص رماننویسی او حرفوحدیثها، گفتهها و ابهامهایی وجود دارد، ذیل نویسندگان ادبیاتِ داستانیِ زمینهسازِ مشروطه، به او اشارتی خواهیم داشت.
تولید یک منورالفکر ناسیونالیست
میرزا عبدالحسینخان، مشهور به میرزا آقاخان کرمانی، در خانوادهای دارای مکنت در بردسیر کرمان به سال 1270هـ.ق به دنیا آمد. پدرش زمینداری از متصوفهی «اهل حق» بود. تبار میرزا آقاخان از طرف مادر به یکی از بزرگان زرتشتی میرسید که بعدها مسلمان شده بود.
میرزا آقاخان در کودکی و نوجوانی، از تحصیلات خوبی بهرهمند شد و تا حدی با زبان اوستا و پهلوی نیز آشنا شد. میرزا آقاخان در جوانی شیفتهی ناسیونالیسم باستانگرا شد و تدریجاً به روشنفکرِ غربزدهی شبهمدرنیستِ دینستیزی بدل گردید که دشمنی خاصی با اسلام و روحانیت (که پاسدار اصالت و خلوص تفکر اسلامی است) داشت و تا پایان عمر کوتاهش، در باتلاق ذلت و گمراهی دینستیزی، بیش از پیش فرورفت.
میرزا آقاخان با دین اسلام و هویت دینی تاریخ و جامعهی ایران و ادبیات کلاسیک فارسی و مؤلفههای عظیم معنویاش دشمنی خاص داشت و با نگاهی تحقیرآمیز به آن مینگریست. میرزا آقاخان نیز مثل آخوندزاده، خود را رئالیست مینامید و ترویج رئالیسم ادبی را محملی برای حمله به وجوه معنوی و اخلاقی و حکمی ادبیات فارسی کرده بود.
یکی از آثار ادبی میرزا آقاخان، کتاب «رضوان» است که بخشی از آن با رویکرد شبهمدرن نوشته شده است. او همچنین کتاب «تلماک» اثر فنلن را به فارسی ترجمه کرده بود. اما آنچه به آقاخان در زمرهی داستاننویسان ادبیات زمینهساز مشروطه جایگاهی میدهد، حرفوحدیثهایی است که دربارهی چند رمان نوشتهشده توسط او در میان است. رمانهایی که گویا یکی دو تای آنها مفقود شده و دو تای آنها را نیز نویسندهای به نام خود منتشر کرده است.
میرزا آقاخان و رمانهای تاریخی مروج ناسیونالیسم باستانگرا؟
کریستف بالائی، میشل کویی پرس و برخی مورخان و منتقدان ادبی دیگر معتقدند که میرزا آقاخان کرمانی چند رمان نوشته بوده است که ظاهراً در جریان دستگیری و اعدام او، بعضی از این رمانها مفقود میشود و دو رمان را نیز نویسندهای چند سال بعد، به نام خود منتشر میکند.
«آخرین جنبهی آثار میرزا آقاخان هنوز بهصورت معمایی حلنشده باقی مانده است. به نظر فریدون آدمیت، فضلای کرمانی سنتاً میرزا آقاخان را نویسندهی چندین رمان تاریخی دربارهی مزدک، مانی، نادرشاه و شاه سلطان حسین نیز میدانند. آدمیت با استدلالی قوی به ثبوت میرساند که دو رمان نخستین، که به نام صنعتیزاده کرمانی، یعنی "دامگستران یا انتقام خواهان مزدک" و "مانی نقاش" منتشر شده است در حقیقت از آثار منتشرنشدهی میرزا آقاخان است. فریدون آدمیت ابتدا بر این حقیقت تکیه میکند که صنعتیزاده در تاریخی که بهعنوان سال نگارش کتاب در مقدمهی جلد نخست "دامگستران" ذکر میکند، میبایستی چهاردهساله بوده باشد و نوشتن چنین کتابی برای چنان شخصی در آن سنوسال و با آن مطالعهی اندک محال بوده است؛ بهویژه از این جهت که صنعتیزاده از کودکی ناگزیر بوده است گذران زندگی خود را شخصاً تأمین کند. در نتیجه، نمیتوانسته است چنین توشهای را دربارهی تاریخ ایران باستان اندوخته باشد. آنگاه آدمیت این حقیقت افشاگرانه را مطرح میکند که میرزا علیاکبر کرمانی، پدر میرزا عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی، در استانبول در منزل میرزا آقاخان و شیخ احمد روحی، خدمتکار بوده و به هنگام دستگیری این دو تن، بخشی از کتابهای آنان را به دست آورده است.
مثلاً نسخهی دستنویس "رضوان" همچنان در اختیار خانوادهی صنعتیزاده بوده و تنها چند سال پیش برای نشر نهایی در اختیار مؤسسهی علمی قرار گرفته است. و بالأخره اینکه نسخهی "مانی نقاش" که توسط صنعتیزاده در اختیار ناشر قرار گرفته است، بسیار قدیمیتر از آن است که نویسندهی آن تصور کرده (و کاغذ و نوشته هر دو گواه این امر است) و در پایان اثر، نامی که خوانده نمیشود خراشیده شده و نام صنعتیزاده، به خطی که با خط متن کتاب تفاوت آشکار دارد، به جای آن نوشته شده است. به هر حال، این حقیقت که دو رمانی که ظاهراً توسط صنعتیزاده نوشته شده، دقیقاً به همان مضامین تاریخی مربوط میشود که برای میرزا آقاخان کرمانی بسیار مهم بوده و حاوی بزرگداشت خصلتهای ملی ایران باستان است، شگفتانگیز مینماید و شگفتانگیزتر از آن اینکه این دو اثر (که در دقت تاریخی آنها البته جای تردید وجود دارد)، در میان آثار بعدی صنعتیزاده جایی یگانه دارد. در واقع سبک این نویسنده پس از این دو رمان، یکباره دستخوش یک دگرگونی اساسی میگردد و نویسنده بیشتر به مضامین اجتماعی میپردازد تا به مضامین تاریخی.»
از شواهد و مدعاهای منتقدان ادبی و مورخانی که در خصوص آثار میرزا آقاخان کرمانی اظهارنظر کردهاند، اینگونه برمیآید که گویا او به رماننویسی میپرداخته است (و این امر با توجه به مجموعهی علایق و نحوهی نگارش برخی آثار ادبی وی چندان بعید نمینماید) و جوهر ناسیونال-سکولاریستی آرای آقاخان طبعاً اقتضا میکرده است که در نگارش رمانهای تاریخی، به تکرار مدعاهای ناسیونال-شوونیستی مستشرقان و فراماسونها بپردازد. بهویژه در برخی مقالات و اظهارنظرهای تاریخی او راجعبه سقوط ساسانیان، تعبیر انتقامخواهی مزدکیان آشکارا به کار رفته است و خواندن، نوشتن و سخن گفتن از زندگی و احوال مشرکان مدعی پیامبری و اصلاحطلبی (مانی و مزدک) از دلمشغولیهای آقاخان بوده است. از این رو، پُربیراه نیست که آنچه دربارهی نویسندهی واقعی رمانهای «انتقامخواهان مزدک» و «مانی نقاش» گفته میشود، صحیح باشد و این دو اثر داستانی (که عنوان «رمان» بر آنها تا حدود بسیار زیادی صدق میکند)، بهراستی تراوش قلم آقاخان کرمانی باشند.
میرزا آقاخان کرمانی همچون میرزا فتحعلی آخوندزاده، گرایش صریح و پررنگ دینستیزانه دارد. سیطرهی طاغوتی تعلقات مدرنیستی آنچنان او را مسخر کرده است که گرفتار نوعی جنون شیطانی اسلام و روحانیتستیزی گردیده است و این دشمنی بیماردلانهی کافرکیشانه را در آثار مختلف خود ظاهر کرده است. اگر رمانهای ناسیونال-باستانگرایانهی سابقالذکر را اثر میرزا آقاخان بدانیم (که ظاهراً به نظر میرسد رأی مطابق واقع همین است)، میتوان او را بهلحاظ تکنیکی و فنی و از منظر استانداردها و موازین داستاننویسی مدرن، قویترین چهرهی داستاننویسی ادبیات زمینهساز مشروطه دانست. میرزا آقاخان کرمانی یکی از (و فقط یکی از میان بسیارها) چهرهها و مظاهر روح و باطن دینستیز و حقیقتگریزِ ادبیاتِ معاصرِ شبهمدرنیستِ ایران است.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. شهریار زرشناس متولد 1344 است. در خارج از کشور تاریخ،فلسفه و روانشناسی شخصیت خوانده است. موضع رساله او بررسی مفهوم شخصیت در پرتو سوبژکتیوتیه بود .از سال 1371 به تدریس در دانشگاههای مختلف پرداخت.
زرشناس از دوستان و همکاران شهید سید مرتضی آوینی در مجله سوره بوده و تا کنون حدود 30 کتاب و صده ها مقاله از وی منتشر شده است.