علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا

نام عرب و دين اسلام دو عاملي بودند که در اين فتوحات اسلامي در اروپا باقي ماند. به همين جهت ما اثري از بربرها و صقالبه (اسلاوها) که در اين جنگها با اعراب بودند در اروپا سراغ نداريم. به طور خلاصه آنچه ما از تاريخ اين فتوحات داريم همگي از رشحات قلمهاي مسلمانان عرب است. آنچه باعث پيدايش اين فتوحات شد و علل اصلي تن دادن به آن شدائد و سختيها، چند چيز بود: از جمله علاقه آنان به جمع آوري غنائم و کسب اموال؛ و اشتياق خاصشان که
يکشنبه، 6 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا
علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا
علل پيشرفت و عقب گرد مسلمانان در اروپا

نام عرب و دين اسلام دو عاملي بودند که در اين فتوحات اسلامي در اروپا باقي ماند. به همين جهت ما اثري از بربرها و صقالبه (اسلاوها) که در اين جنگها با اعراب بودند در اروپا سراغ نداريم. به طور خلاصه آنچه ما از تاريخ اين فتوحات داريم همگي از رشحات قلمهاي مسلمانان عرب است.
آنچه باعث پيدايش اين فتوحات شد و علل اصلي تن دادن به آن شدائد و سختيها، چند چيز بود: از جمله علاقه آنان به جمع آوري غنائم و کسب اموال؛ و اشتياق خاصشان که مي خواستند همه جا را زير پا بگذارند. و ديگر اينکه آنان درصدد بودند دين اسلام را رواج دهند تا از ثواب اين کار بزرگ در نزد خداوند برخوردار گردند.
زيرا قرآن پيروان خود را به جهاد در راه خداوند ترغيب مي کند. چنانکه مي گويد: «انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا باموالکم و انفسکم في سبيل الله ذلکم خير لکم ان کنتم تعلمون.» (1) يعني کوچ کنيد در حال سبکي و سنگيني و در راه خداوند با اموال و جانهاي خود جهاد کنيد. اين براي شما بهتر است اگر بدانيد.
به همين جهت هر مسلماني که قادر به حمل سلاح بود جهاد مي کرد، و کساني که نمي توانستند سلاح حمل کنند با مال خود در راه خدا جهاد مي نمودند. در قرآن آمده است: «آنها که زر و سيم مي اندوزند و آن را در راه خداوند مصرف نمي کنند، به آنها مژده عذاب دردناک بده.»(2)
در نظر اسلام هر مسلماني در راه خدا جان بدهد، شهيد از دنيا رفته است. قرآن مي گويد: «گمان مکن کساني که در راه خداوند کشته شده اند، مرده اند. نه! آنها زنده اند و در نزد خداوند متنعم خواهند بود.» بنابراين مسلمانان هر کسي که خون خود را در راه اسلام بذل مي کند، شهيد مي داند چنانکه مسيحيان نيز هر کس را که به خاطر نصرانيت جان مي دهد شهيد مي داند. دين اسلام بر مسلمانان واجب دانسته است که افراد غير مسلمان را دعوت به اسلام کنند. يا (اگر اهل کتاب هستند) بايد جزيه بپردازند. دعوت به اسلام و پرداخت جزيه قبل از اعلان جهاد و شروع جنگ است.
امکان دارد که وقتي سپاهيان اسلام وارد فرانسه شدند اين اعلان را نموده باشند ولي فرانسويان دعوت اسلام را نپذيرفتند و امراي مسلمان ناگزير شده بودند دست به شمشير ببرند. مسلمانان در اوايل فتوحات خود شمشير حمايل مي کردند و نيزه به دست داشتند و کمان به دوش مي گرفتند و همگي عمامه به سر نهاده بودند. ولي بعد با تغيير زمان در پوشش لباس و حمله اسلحه به صورت نصارا درآمدند. زره مي پوشيدند و غرق در آهن مي شدند. آنان هميشه شمشيرهاي شهر بردو را که در آن موقع شهرت داشت با خود حمل مي کردند. سپاهيان مسلمانان کم کم عمامه ها را کنار گذاشتند و به جاي آن کلاه هندي به سر مي نهادند.
امراي فرانسوي در کتالونيه ده زره اسلاوي و يکصد شمشير فرانسوي براي خليفه مسلمانان هديه فرستادند و خليفه نيز در روزي که حاجب خود را به وزارت منصوب داشت، صد جنگجوي فرانسوي که شمشير و گرز حمايل کرده و غرق در آهن بودند و کلاههاي هندي بر سر داشتند، به وي بخشيد.
به طور خلاصه مسلمانان در پوشيدن لباس جنگ و پرچم و زين اسب خود از اروپاييان پيروي کردند، ولي بدون شک در پوشيدن لباس جنگ، حمل سلاح سبک را ترجيح مي دادند و از سلاح سنگين که اروپاييان بدان اتکاء داشتند اجتناب مي ورزيدند.
در کتاب الاحاطه في اخبار غرناطه تأليف لسان الدين ابن الخطيب نويسنده بزرگ اندلسي راجع به چگونگي لباس و سلاح مردم اندلس چنين آمده است: «لشکر آنها دو دسته هستند: اندلسي و بربري. فرماندهي سپاه اندلسي را يکي از نزديکان خليفه يا حصي ( حصي يعني شخص خردمند) از بزرگان کشورها به عهده دارد. لباس آنها در قديم نظير لباس فرنگيان همجوار خود بود که زره هاي بلند مي پوشيدند و سپر پولادين به دوش مي گرفتند و نيزه هاي بلند و زينهاي قراپوس دار و پرچم داران سواره داشتند. هر يک با سلاحي که به آنها مي برازيد و به آن شهرت داشتند مسلح مي شدند. ولي هم اکنون آنها طرز پوشش جنگي سابق را رها کرده و زره هاي کوچک و کلاه خودهاي نازک و سپرهاي عربي و تيرهاي سبک و نيزه هاي باريک را انتخاب کرده اند. پوشش عمامه در لباس مردم اين شهر کم است و فقط بعضي از پيرمردان و قضات و علما و سربازان عرب هنوز آن را به سر دارند.»
ناگفته نماند که لسان الدين خطيب لباس مردم شهر غرناطه را در زمان خود، يعني قرن هشتم هجري، توصيف مي کند.
در نفح الطيب از ابن سعيد در کتاب المغرب نقل مي کند که بيشتر مردم اندلس عمامه را کنار گذاشته اند، مخصوصا در ناحيه شرقي اين کشور. زيرا در ناحيه غربي عموم قضات و فقهاء معروف عمامه به سر دارند. من عزيز بن خطاب بزرگترين دانشمند شهر مرسيه را ديدم که در حضور سلطان سر برهنه خطبه مي خواند. ولي سربازان و ساير مردم چه در شرق و چه در غرب بسيار کم ديده مي شوند که معمم باشند.
ابن هود را که در زمان ما اندس را در تصرف دارد ديدم که در تمام حالات بدون عمامه است. همچنين ابن احمر که قسمت عمده اندلس امروز در دست اوست نيز چنين است.
بيشتر سلاطين و سربازان مسلمان اسپانيا از لحاظ لباس و تسليحات جنگي به صورت نصاراي همجوار خود درآمده اند!

غنايم جنگ

رنو مي نويسد که غنايمي که مسلمانان از مسيحيان اروپا مي گرفتند عبارت بود از جواهرات و پولهاي سکه دار، و منسوجات و ادوات جنگي و اسيران. بهترين انواع غنايم اسيران و بردگان بودند. فرمانده سپاه طبق دستور اسلام خمس (يک پنجم) اين غنايم را جدا مي ساخت و آن را به مصارف مستمندان و ابن السبيل(درماندگان نيازمند) مي رسانيد. و بقيه غنايم ميان سربازان توزيع مي شد. سواران دو برابر پيادگان مي بردند. هميشه بازرگاناني در لشکرکشيها بودند که آنچه لشکر به دست مي آورد اعم از زبان دار و بي زبان را از آنان مي خريدند.

اسيران جنگي

به گفته ي رنو اسيران آن روز مانند اسراي امروز نبودند. هنگامي که يک فرد مسيحي اسير مي شد دستهاي او را مي بستند و همين که تقسيم غنايم خاتمه مي يافت اسير مي دانست که بنده آن مرد مسلماني است که در تقسيم سهم او شده است و آن مسلمان هم مالک اوست و هر طور بخواهد مي تواند از وجود او استفاده کند. برده هم با محصول کارش ملک مالک خود بود و مانند ساير اموال مالک به فرزندان و وارثانش به ارث مي رسيد. فرزندان اين بردگان هم مانند پدر خود برده بودند و حکم پدر را داشتند.
اگر آقاي اين بنده غيرت اسلامي داشت، برده مسيحي خود را دعوت به اسلام مي کرد و چنانچه او مسلمان مي شد، ممکن بود آزاد شود و يا اينکه يکي از نيکوکاران و افراد خيرانديش مسلمان او را مي خريد و آزاد مي کرد. زيرا آزاد ساختن بردگان در نزد مسلمانان يکي از بهترين وسايل تقرب به خداوند است.
اين برده بعد از آنکه آزاد مي گرديد مانند يک فرد مسلمان در اجتماع اسلامي زندگي مي کرد و به هر مقامي که مي خواست و شايسته آن بود نائل مي گرديد. به اين گونه اسيران مسلمان شده عرب مولي مي گفت که هم به معني آقا است و هم به معني غلام است.
دسته ديگري از بردگان کساني بودند که مالکان آنها را آزاد مي کردند ولي به شرط اينکه سالانه مبلغ معيني را به ارباب خود بپردازند.(3). اگر اسيري که برده مسلمان شده بود از قبول دين اسلام خودداري مي کرد او را به کشاورزي يا کار سنگين مي گماشتند.
در ميان بردگان مسيحي افراد زيادي بودند که دين اسلام را پذيرفتند ولي عده اي هم به همان کيش نصرانيت خود باقي ماندند و همگي به خدمت مسلمين درآمدند و از وجود آنها در جنگها استفاده کردند. عده کثيري از آنها نيز در ميان نگهبانان خلفا و پادشاهان مخصوصا در قرطبه وجود داشتند.
اسيران مسيحي که به دين خود باقي مي ماندند طوري نبودند که بدون اميد به آزادي خود براي هميشه برده باشند. بلکه بعضي از امرا و ثروتمندان مسلمان وقتي در کار مهمي توفيق مي يافتند، به شکرانه آن اسيران خود را در راه خدا آزاد مي ساختند. چنانکه در سال 997 وقتي منصور بن ابي عامر اطلاع يافت که سپاهيانش در جنگ بزرگي در افريقا فاتح شده اند، به شکرانه آن فورا هزار و هشتصد اسير مسيحي مرد و زن را آزاد ساخت.
مسيحيان اروپا اعانه جمع مي کردند و به اسپانيا و افريقا مي رفتند تا اسيران خود را آزاد کنند. يکي پدرش را آزاد مي کرد، ديگري برادرش و سومي دوستش را و غيره ... و از آن زمان انجمني مذهبي تأسيس شد که چند قرن در اروپا باقي بود و کاري جز آزادي اسيران از بلاد اسلامي نداشت. تاريخ اروپا خدمات انساني اين جمعيت را بيش از آنچه وصف شود ثبت کرده است.
از جمله ايزان رئيس دير«قديس ويکتور» در بندر مارسي بود که در سال 1047 با اينکه از نظر جسمي ناتوان و سخت بيمار بود، به اسپانيا رفت و عده اي از اسيران مسيحي را آزاد نمود و آنها را به مقصد فرانسه حرکت داد. ولي هنگامي که با کشتي از دريا مي گذشتند؛ مورد دستبرد دزدان دريايي واقع شدند و مجددا به اسارت افتادند.
ايزان دوباره به فرانسه برگشت و سعي بليغي به عمل آورد و آنقدر آمد و رفت کرد تا اينکه براي دومين بار آنها را آزاد نمود. ولي هنگامي که اسيران را به مارسي مي آورد بيماري و ضعف به حدي او را به ستوه آورد که هنوز به مارسي نرسيده درگذشت.

رفتار مسلمانان با زنان اسير

به گفته ي رنو زناني که اسير مي شدند و به صورت برده در مي آمدند، در قصرهاي امرا و سراي ثروتمندان به کار گماشته مي شدند و در کار خانه به زنان مالک خود کمک مي کردند، و چنانچه يکي از آنها از لحاظ زيبايي و تناسب اندام ممتاز بود، به وي آداب زندگي مي آموختند و سپس به قيمت گراني مي فروختند، يا خود مالک او را به همسري مي گرفت. بسيار هم اتفاق مي افتاد که آنها را براي خلفا و بزرگان هديه مي فرستادند.
چنانکه اين وضع براي شاهزاده لامبجيه دختر دوک اکتوني که براي خليفه به دمشق فرستادند پيش آمد.
وقتي مسلماني با چنين زناني ازدواج مي کرد، همين ازدواج موجب مي شد که آنان از قيد رقيت آزاد شوند و فرزندانشان جزو آزادگان باشند. اين زنان با زن مالک خود که از اصل آزاد بوده است فرقي نداشتند و آنان را «ام ولد» مي گفتند و بعد از وفات شوهران خود به کلي آزاد مي شدند.
دربارهاي خلفاي دمشق و بغداد و قرطبه پر از زناني بود که به آنان «ام ولد» مي گفتند. فرزندان هارون الرشيد غير از يکي از آنان (محمد امين که از زبيده بود) همگي فرزندان کنيزاني بودند که به آنان «ام ولد» مي گفتند. اما اگر پدر از کنيزش فرزنداني داشته باشد که آنان را فرزندان خود نداند، هم خود آنان و هم مادر آنان همچنان برده خواهند ماند.

پي‌نوشت‌ها:

1- سوره ي توبه، آيه ي 41.
2- والذين يکنزون الذهب و الفضه و لا ينفقونها في سبيل الله فبشرهم بعذاب اليم. (سوره ي توبه، آيه 24).
3- اين موضوع را در فقه اسلامي «ولاء» مي گويند. ولاء حالتي است که بنده بعد از آزادي نسبت به آقاي خود دارد. چون بعضي از بردگان با آقاي خود قرار مي گذاشتند که او را آزاد کند تا وي قيمت خود را به اقساط به وي بپردازد.
اين گونه بردگان را در فقه اسلامي «عبد مکاتب» مي نامند. زيرا او نوشته اي به آقاي خود مي داد که قيمت خود را طي مدت معيني به اقساط بپردازد و آقا هم نوشته مي داد که او را آزاد ساخته است. همين مکاتبه بين آقا و برده است که به وي عبد مکاتب مي گويند. خداوند هم در قرآن مجيد مي فرمايد: «والذين يبتغون الکتاب مما ملکت ايمانکم فکاتبوهم ان علمتم فيهم خيرا» يعني: بندگاني که از شما نوشته مي خواهند تا خود را آزاد کنند چنانچه به نفع آنها مي دانيد با آنها مکاتبه کنيد (سوره ي نور، آيه 33). البته اين گونه مکاتبه شامل بردگان مرد و زن مي شد. حقي را که مالک برده تا هنگام آزادي وي دارد «ولاء» مي گويند.

منبع: کتاب تاريخ فتوحات مسلمانان در اروپا




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها