قرآن‌های عصر اموی

نوشتار حاضر ترجمه مقاله مروری است كه پیرامون كتاب قرآن‌های عصر اموی (فرانسوا دروش، لیدن: انتشارات بریل 2014) در سال 2014 به رشته تحریر درآمده است. كتاب مذكور نمایی كلی از مصحف قرآن در دوران اموی ترسیم می‌كند.
يکشنبه، 19 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
قرآن‌های عصر اموی
 قرآن‌های عصر اموی

 

نویسنده: یاسین داتن (1)
ترجمه (2) و حواشی: سیدعلی آقایی (3)
 

كتابشناسی: فرانسوا دِروش، قرآن‌های عصر اموی: مروری كلّی (لیدن: انتشارات بریل، 2014)
Deroche, Francois; (2014) Qurans of the Umayyads: A First Overview, Leiden, Birll

چكیده:

نوشتار حاضر ترجمه مقاله مروری است كه پیرامون كتاب قرآن‌های عصر اموی (فرانسوا دروش، لیدن: انتشارات بریل 2014) در سال 2014 به رشته تحریر درآمده است. كتاب مذكور نمایی كلی از مصحف قرآن در دوران اموی ترسیم می‌كند. نویسنده در نوشتار حاضر، فصول كتاب و محتوای آن را مورد مداقه قرار داده است.
این كتاب چنان كه از عنوانش پیداست، نمایی كلی از مصاحف قرآن در دوران اموی، یعنی نخستین سده از پیدایش قرآن در قالب مكتوب ترسیم می‌كند. مقدمه شمایی كلی از مسائل محوری كتاب با تأكید بر مسئله‌ی سالیابی نسخه‌های خطی قرآن واقعاً به دوره‌ی اموی تعلق دارد؟ از آنجا كه بیشتر نسخه‌های قرآن فاقد «انجامه» اند. (4) به ویژه با توجه به اینكه اولین و آخرین برگه‌های نسخه‌های خطی كهن غالباً مفقودند- باید به دیگر شاخص‌ها و به طور خاص خط‌شناسی، (5) متن‌شناسی (6)، تاریخ هنر و سال یابی به روش رادیوكربن (7) رجوع كرد. از دستاوردهای عمده‌ی مطالعات دروش در این سال‌ها این بوده كه مصاحف این دوره را به طور نسبی تاریخ گذاری كرده است؛ موضوعی كه در كتاب حاضر بازتاب یافته است. مؤلف در فصل اول با عنوان «استنساخ قرآن در اوایل دوران اموی: مصحف پاریس- سن پترزبورگ» به آنچه عموماً یكی از كهن‌ترین مصاحف - اگر نگوییم كهن‌ترین مصحف- «اموی» دانسته می‌شود، می‌پردازد. بخش عمده‌ی این مصحف در پاریس (BNF 328a and b) و سن پترزبورگ (NLR Marcel 18) نگهداری می‌شود. سپس در فصل دوم، «نقل مكتوب قرآن به خط حجازی: ارزیابی كلی»، دیگر مصحف‌های حجازی را بررسی می‌كند كه به روشن شدن معیارهای آن دوران در فرایند تولید مصحف كمك می‌كند. در این میان سه مصحف به ویژه مورد توجه قرار گرفته است: نخست مصحفی كه امروزه در استانبول نگهداری می‌شود (TIME,SE,118) دیگری مصحف لندن (BL Or.2165) و سوم مصحف سن پترزبورگ (NLR Marcel 19). البته در این فصل بسیاری دیگر از نسخه‌های خطی قرآن، از جمله اجزاء (8) قرآنی دیگری در استانبول و سن پترزبورگ و اجزایی كه در صنعاء و قیروان نگهداری می‌شوند نیز بررسی شده‌اند. نمای كلی سه مصحف پیش گفته و به ویژه سبك نگارش آنها، به «مجموعه‌ای از مصاحف» اشاره دارد كه «می‌توان آنها را در كنار مصحف پاریس- سن پترزبورگ در یك دسته قرار داد كه همگی به كهن‌ترین دوره‌ی سنت مصحف نگاری تعلق دارند و احتمالاً تاریخ تولیدشان به پیش از ربع آخر سده‌ی نخست هجری (حدود سال 75) و در دوران خلافت عبدالملك بازمی‌گردد.» (ص73)
فصل سوم، «تطور مصحف»، به طور خاص به دو مصحف بزرگ با فرمت عمودی می‌پردازد كه به مرحله‌ای نسبتاً متأخر از تطور در رسم و فرایند تولید مصحف اشاره دارند. دروش این دو مصحف را «مصحف اموی دمشق» و «مصحف اموی فسطاط» نام گذاری كرده كه اولی در استانبول (TIME,SE 321) و دومی در سن پترزبورگ (NRL Marcel 11, 13 and 15) و پاریس (BNF Arabe 330c) نگهداری می‌شوند. در هر دو مورد قالب «عمودی» خط (9) به مراتب از دسته‌ی مربوط به مصحف پاریس. سن پترزبورگ بارزتر است. از آن مهم‌تر در هر دو مصحف در فاصله‌ی میان سوره‌ها نوارهایی تزئینی دیده می‌شود كه شاخصه‌ی آنها به ویژه، و البته نه منحصراً، وجود عناصر گیاهی یا هنری نظیر برگ‌ها و ستون‌های زینتی است. با توجه به همین ویژگی‌هاست كه می‌توان این اجزاء قرآنی را در دوران اموی تاریخ گذاری كرد. این امر با مقایسه‌ی این شاخص‌ها با دیگر اشیای هنری به جای مانده از آن دوران میسر می‌شود. جالب آنكه از نظر دروش این مصاحف با سبك جدید «نشان می‌دهند كه تغییری چشمگیر در مفهوم مصحف رخ داده كه بازتاب دهنده‌ی آن است كه امویان سعی داشتند بر كتابت متن قرآن نظارت كنند» و در عین حال از «تغییری با انگیزه‌های زیبایی شناختی و ایدئولوژیك» حكایت دارند؛ چرا كه «این مصحف جدید كه نهایتاً با حمایت رسمی حكومت تولید شد، می‌توانست از حیث ظاهر با كتاب‌های مقدس نفیس و تجملی مسیحیان هماوردی كند.» (ص101)
در فصل چهارم ذیل عنوان «كتابت‌خانه‌ی حكومتی؟» دروش به دو مصحف بزرگ می‌پردازد كه در میان متخصصان شهرتی ویژه یافته‌اند. این دو مصحف عبارتند از: نسخه‌ی قرآنی حجیم در دابلین (CBL Is. 1404) و نسخه‌ای كم‌حجم‌تر، ولی احتمالاً شناخته‌تر كه دروش آن را «مصحف اموی صنعاء» نامیده، محفوظ در صنعاء (DAM,Inv.20-33/1) شهرت نسخه‌ی اخیر به سبب تصویرگری صفحه‌ی آغازین آن است كه در آن نمایی خیالی از یك مسجد با پله‌هایی به سوی در ورودی آن، فضای داخلی مسجد شامل ستون‌ها، طاق‌ها و چلچراغ‌ها و باغی كوچك با چند درخت در پس آن ترسیم شده است. دیدگاه دروش در باب تاریخ‌گذاری این مصحف‌ها روشن است: «نسخه‌ی صنعاء و مصحف دابلین CBL Is 1404، هر دو در دهه‌های آخر قرن نخست هجری و تحت حمایت خلافت اموی و احتمالاً در فضایی رسمی تولید شده‌اند.» (ص118) به گفته‌ی او در این مرحله از تولید مصحف اموی، «ملاحظات در باب ظاهر كتاب مقدس هم بر شكل كلی و بیرونی (مصحف باید كتابی بزرگ باشد) و هم بر نحوه‌ی عرضه‌ی متن (مصحف باید كتابی زیبا باشد) اثر گذاشته بود.» (ص118)
در بخش نتیجه‌گیری مؤلف نكته‌ی اصلی كتاب را چنین تلخیص كرده است كه تاریخ بسیاری از نسخه‌های خطی قرآن را می‌توان و باید به دوران اموی برگرداند و در این دوره دو زیربخش اصلی را می‌توان شناسایی كرد: دوره‌ای متقدم‌تر (و درواقع) پیشا. عبدالملك كه در آن نسخه‌هایی با پیچیدگی كمتر تولید شده‌اند و شاخص آنها مخطوطاتی چون مصحف پاریس- سن پترزبورگ است و دوره‌ای متأخرتر (و در حقیقت) پسا-عبدالملك كه وجه شاخص آن سبك بسیار منسجم‌تر دستخط و حجم بسیار بیشتر تزئینات در نسخه‌هاست یا به بیان دروش «احتمالاً تغییری در دوران خلافت عبدالملك (65-86) رخ داده است و گزارش‌ها درباره‌ی «پروژه‌ی مصحف» حجاج (بین سال‌های 84 و 85) از تمایل و اقدام امویان در رابطه با كتابت متن قرآن و آشكارا ناظر به دو هدف زیر حكایت دارند: نخست دستیابی به یكپارچگی بیشتر و دوم تقویت اعتبار خلافت.» (ص139) چنان كه دروش یادآوری می‌كند، این امر نافی احتمال وجود مصاحف «پیشا- اموی» نیست؛ گو اینكه «ما شواهد قوی- اعم از مادی یا متنی- در اختیار نداریم كه بر مبنای آنها بتوانیم تاریخ آن نسخه‌ها یا اجزاء‌ قرآنی كه در حال حاضر می‌شناسیم به پیش از دوران اموی برگردانیم.» (ص136) البته به خاطر دارم كه مؤلف كتاب حاضر تا همین یك دهه قبل، از اینكه تاریخ مخطوطات قرآنی را به دوره‌ای «متقدم» بازگرداند اكراه داشت، بنابراین قاطعیت وی در انتساب مصاحف به دوران اموی از روشن شدن موضوع حكایت دارد كه باید آن را به فال نیك گرفت.
مصاحفی كه ذكرشان رفت تنها نمونه‌هایی برجسته از مجموعه‌ی گستره‌ای از مخطوطات قرآنی است كه مؤلف در این كتاب بدان‌ها پرداخته و البته خواننده‌ی علاقمند را ترغیب می‌كند كه به این داده‌ها، چنان كه شاید، توجه كند. با این حال یكی دو موضوع هست كه من در نتیجه‌گیری از این داده‌ها با مؤلف هم رأی نیستم یا دست كم در نحوه‌ی استدلال وی اصلاحاتی را پیشنهاد می‌كنم. برای نمونه در باب شمارش و تقسیم آیات، دروش به اختلافاتی میان مصحف پاریس- سن پترزبورگ و «فاصله‌ی آیات» (10) مذكور در ادبیات معیار این موضوع اشاره می‌كند. به گفته‌ی او اینها «نشانه‌ی ویرایش متن است كه به هنگام گنجاندن آیات در بخش‌های بزرگ‌تر رخ داده است.» (ص29) بدیهی است كه اگر اصلاح علامت گذاری فواصل آیات را «ویرایش» تلقی كنیم، حتماً ویرایش‌هایی رخ داده است، اما بسیار بعید به نظر می‌رسد كه فواصل آیات قاعده‌ی سفت و سختی داشته باشند. حتی در مصحف‌های جدید می‌توان نمونه‌های زیادی یافت كه احتمالات دیگر در فواصل را هم شامل می‌شوند و با علائمی مانند «ح» برای حسن در برخی قرائات (مثلاً قالون) یا «ج» برای جائز در دیگر قرائات (مثلاً حفص) مشخص شده‌اند. همچنین ادبیات مبسوطی در باب وقف و ابتدا وجود دارد كه در آنها وقف‌های لازم، حسن، جایز یا ممنوع در قرائت قرآن آمده است. با نگاهی به یكی از این كتاب‌ها، مثلاً كتاب الوقف و الابتداء ابن انباری، (م328) روشن می‌شود كه همه‌ی مواردی كه دروش در این زمینه برشمرده (نگاه كنید به ص 28-29) درواقع نمونه‌هایی از این گونه ابهام هستند؛ جایی كه یك محل احتمالی برای صرفاً وقف حسن یا قطعی‌تر از آن وقف تام (یا درواقع، فاصله‌ی آیه) تلقی شده است. باری تحقیق در مسئله‌ی فواصل آیات و علامت‌گذاری آنها كار بسیار بیشتری می‌طلبد، همچنان كه در بسیاری دیگر از جنبه‌های مخطوطات قرآنی نیازمند «پژوهشی جامع»(ص61، پانویس 82) هستیم كه البته خود مستلزم «بردباری و تأمل» است. (ص8)
به نظر می‌آید كه برداشت دروش از اهتمام عثمان برای دستیابی به متنی واحد كه مسلمانان را از نزاع بر سر متن قرآن، آن گونه كه پیش‌تر یهودیان و مسیحیان درباره‌ی كتاب مقدس بدان دچار شده بودند، باز دارد ناتمام است. دروش می‌گوید: «با اعجام اندك، فقدان اعراب كوتاه یا علائم ناكافی در املا، راهكاری كه بنا به ادعای سنت اسلامی خلیفه در پی انجام آن بوده واقعاً راه به جایی نمی‌برده است. به علاوه وجود مواردی از قرائات غیررسمی و غرایبی در تقسیم متن و شمارش آیات نشان می‌دهد كه در زمان استنساخ این مصحف [پاریس-سن پترزبورگ] رسم هنوز كاملاً تثبیت نشده بوده است، گرچه مصحف پاریس- سن پترزبورگ گواهی است بر اینكه آن بخش از متن رسمی كه متناظر با محتوای این مصحف است، در آن زمان وجود داشته یا به بیان دقیق‌تر آن بخش با محتوای این مصحف تطابق دارد.» (ص35) به نظر من در اینجا مسئله‌ی میزان اختلاف مطرح است: در آن دوره اختلافات عمده - نظیر آنچه در سنت اسلامی ضبط شده‌اند، از جمله مترادف‌ها یا تقدم و تأخر كلمات در عبارت واحد یا اختلاف‌های ناظر به اضافه یا حذف بخش‌هایی از متن از یك آیه گرفته تا حتی یك سوره- دیگر هم تراز با اختلاف‌های جزئی تلقی نمی‌شدند؛ گو اینكه هر دو گونه‌ی اختلافات از مرجعیت نبوی برخوردار بودند. غرض از انتشار مصحف عثمان نمی‌توانسته تعیین و تحدید همه‌ی جزئیات باشد؛ زیرا تجربه‌ی جمعی از قرائات. كه عثمان هم ناگزیر از آن آگاه بود- این بود كه بخش زیادی از اختلافات جزئی مجازند، چنان كه تصمیم كاتبان عثمان مبنی بر عدم تمییز میان صامت‌های مشابه، با اینكه دست كم بنابر یك پاپیروس كهن چنین تمایزی در همان دوره ممكن بوده (11)، مؤید این مدعاست. بنابراین باید فرض را بر این گذاشت كه نگرانی عثمان راجع به اختلافات عمده در متن بوده كه می‌توانستند به نزاع منجر شوند و درواقع شده بودند. درواقع به نظر می‌رسد این موارد [در جمع عثمان] از متن رایج كنار گذاشته شده‌اند و اثر آنها تنها در قالب منقولاتی از دوران متقدم باقی مانده كه عمدتاً در آثار تخصصی مربوط به این موضوع نقل شده‌اند، وگرنه در سنت جاری بر سر اختلاف قرائات قرآن اتفاق نظر هست، چنان كه تجلی این امر را در آنچه بعدها به قرائت‌های هفت گانه و نه لزوماً محدود به آنها شهرت یافت، به خوبی می‌توان دید. به این ترتیب می‌توان گفت كه عثمان به هدفش رسیده است.
دروش در مقدمه یادآور می‌شود كه كتاب حاضر درصدد است «اطلاعاتی تازه و بینش‌هایی نو از تاریخ مصحف در دوران اموی به دست دهد.» (ص15) بی‌تردید مؤلف این كتاب هم به هدفش دست یافته و من خواندن آن را به همه‌ی كسانی كه به موضوع مصاحف كهن علاقمندند توصیه می‌كنم.

پی‌نوشت‌ها

1. استاد دانشگاه كیپ تاون
2. این مقاله ترجمه‌ای است از: Yasin Dutton,"Book Review of Qu"rans of the Umayyads: A First Overview. By Francois Déroche (Leiden: Brill,2014) ", Journal of Qur"anic Studies 18:1 (2016) :153-157.
3. عضو هیأت علمی بنیاد دایرة المعارف اسلامی.
4.Colophon
5.Palaeography
6.Philology
7.radiocarbon dating
8.Fragments
9.Script
10.verse-ending
11.نگاه كنید به:
Alan Jones,PERF 558,Islamic Culture,73:4(1998) ,pp.95-103.

منبع مقاله :
آینه‌ی پژوهش، دوره‌ی 27، شماره‌ی 158، تابستان 1395

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.