مقدمه
تجدید حیات اسلام و ظهور جنبشهای اسلامی، یکی از مهمترین پدیدههای سیاسی – اجتماعی جهان قرن اخیر بوده است که با فعالیت اخوانالمسلمین در مصر شروع و با پیروزی نهضت اسلامی در ایران خلق و در بستری متفاوت، با روی کارآمدن گروههای اسلامی در دیگر کشورهای اسلامی چون ترکیه و... تداوم یافت. این کشور به همراه مصر و ایران یکی از سه کشور مهم و تأثیرگذاری است که به لحاظ فکری تأثیرات عمیقی بر جهان اسلام و غنا بخشی به تجارب جنبشهای اسلامی دارد. این کشور با قدمتی فرهنگی و سابقه حکومت امپراتوری عثمانی دارای جایگاه ویژه در جهان اسلام است. با شکلگیری جمهوری ترکیه متعاقب فروپاشی امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول و به قدرت رسیدن نوگرایان به رهبری آتاتورک، سیاست لائیک کردن جامعه بدون توجه به بافت فرهنگی و مذهبی ترکیه – که شامل بیش از 90 درصد مسلمان است – در پیش گرفته شد. پس از گذشت چند دهه از اعمال آن، شاهد رویش جریانات اسلامی در قامت احزاب سیاسی هستیم که تلاش دارند دوباره در قالبی جدید دین را وارد عرضه اجتماع کنند. این اقدام با تلاشهای نجمالدین اربکان کلید خورد ولی اینک به شیوهای متفاوت از سوی سران حزب عدالت و توسعه پیگیری میشود.علل ظهور جنبشهای اسلامی در ترکیه
تجدید حیات اسلام در ترکیه از واقعیتهای سیاسی – اجتماعی این کشور به ویژه در دهههای اخیر به شمار میرود. سیاستهای سرکوبگرانه دولتهای لائیک در قبال اسلامگرایان، کودتای 1980 و سرکوب جریانات چپ و راست، حضور نسل جوانی از نخبگان اسلامگرا در سطح جامعه، تقویت بخش خصوصی و حضور نخبگان اسلامگرا در این بخش، رشد روشنفکری اسلامی و افزایش تولیدات فرهنگی توسط این قشر در سطح جامعه، ناکامی رژیم لائیک در حل معضلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور، اصلاحات اقتصادی لیبرالیستی دهه 80 و 90، ناپایداری و عدم ثبات دولتهای لائیک، مهاجرت روستائیان به شهرها و اشاعه گرایشات اسلامگرایانه این افراد در محیط جدید، ناکامی نسبی نظام لائیک در حذف دین از جامعه، فساد افسار گسیخته رهبران احزاب لائیک، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بیداری اسلامی نشأت گرفته از آن، سقوط اتحاد جماهیر شوروی، حمایتهای پیدا و پنهان غرب از جریان لائیک، جهانی شدن عصر ارتباطات و استفاده اسلامگرایان ترک از الزامات این عصر، متغیرهایی بوده است که در چرایی رخداد این واقعه مطرح شده است. در اینجا به جهت اعتبار و اهمیت موضوع، به بررسی چند عامل مؤثر که در خیزش جریانات اسلامی سهم برجستهای داشتهاند، میپردازیم.1. تحولات سالهای پایانی عصر عثمانی
امپراطوری عثمانی پس از استقرار در سرزمین آناتولی، به مدت چندین قرن بزرگترین امپراتوری جهان اسلام را تشکیل و بر بخش وسیعی از سرزمینهای اسلامی حکومت کرد، این امپراتوری با توجه به گستردگی جغرافیاییاش در سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا، مردمان، کشورها و مناطق مختلفی با فرهنگهای متنوع و گوناگونی را در سیطره خود داشت لذا برای اینکه این امپراتوری پهناور را حفظ کند پایه وحدت بخش این سرزمینها و مردم را پیروی از دین اسلام قرار داد، دین اسلام مهمترین عاملی بود که توانست این امپراتوری را قرنها حفظ نماید. با اینحال از اواخر قرن 18 میلادی کمکم نشانههای زوال و افول بر پیکره تنومند امپراتوری ظاهر شد.چالش ایجاد شده بر مرد بیمار اروپا در قرن 19، از اولین مواجهه امپراتوری با مدرنیته نشأت گرفت، با هدف درمان چنین چالشی در زمان سلطنت سلطان عبدالحمید، مصطفی رشیدپاشا از نخبگان و دیوانسالاران تحول خواه امپراتوری عثمانی، مجموعه اصلاحات و فرامینی را به تأیید و امضای سلطان رساند که به «خط شریف گلخانه» معروف شد. این اصلاحات که در اصل، در زمینه امور مهمی همچون مالیه، قضا و ساختار ارتش بود، موضوعاتی همچون برابری حقوقی تمام اتباع امپراتوری با هر دین و گرایشی، تضمین امنیت جان و مال اتباع امپراتوری، لغو مجازات بدون محاکمه و... را شامل میشد. (2)
با آغاز اصلاحات غیردینی، دوگانگی بین دین و دولت آشکار شد. در ضمن دستاوردهای این اصلاحات زمینه را برای رشد اندیشههای دنیوی مساعد ساخت و گروهی را در دامان امپراتوری پرورش داد که بعدها به غربگرایان شهرت یافتند. (3) هر چند این اصلاحات، تأثیر مهمی در برخی از حوزهها برجای گذاشت، اما در عمل به دلیل وجود ساختارهای فاسد و ناکارآمد داخلی با موفقیت همراه نشد. این اصلاحات به دلیل آمرانه و از بالا به پایین بودن در عمل به هدف غایی آن که همانا محدود ساختن قدرت سلطان و جایگزینی قانون به جای فرمان شهریار بود، نینجامید؛ اما تأثیر آن در دو حوزه بسیار محسوس بود:
1. تضعیف نهادهای دینی و کاهش اقتدار روحانیون؛
2. شکلگیری طبقهای جدید از نخبگان و دیوانسالاران متجدد و غربگرا.
در واقع میتوان عصر تنظیمات را اساس شکلدهنده ساختار اجتماعی و سیاسی امپراتوری عثمانی و حتی جمهوری ترکیه کنونی دانست؛ چرا که دو گروه فوق، اسلاف دو گرایش اسلامگرا و لائیک جامعه ترکیه هستند که تنها با اندک تغییراتی، جوهره اصلی این دو نحله فکری تاکنون تداوم یافته است. روحانیون امپراتوری عثمانی که امور مهمی همچون قضاوت، آموزش، اوقاف، خیریه و... را در اختیار داشتند، در اثر اصلاحات اعمال شده، به مرور تمام منصبهای مهم حکومتی و اجتماعی و نقش و کارکرد قبلی خود را از دست داده و به جای آنها نهادهای تازه تأسیس و نخبگان متجدد، زمام امور فوق را در دست گرفتند. این روند به طور طبیعی نمیتوانست مورد رضایت علمای مذهبی باشد، اما در عمل نیز روحانیون و نهادهای مذهبی در برابر روند رو به زوال اقتدار و نفوذ تاریخی خود، نمیتوانستند عکسالعمل چندان مؤثری نشان دهند. (4)
همزمان با تضعیف نهاد دین و جایگاه روحانیون، تحول مهم دیگری نیز در حال شکلگیری بود. به موازات گسترش آموزش مدرن به سبک غربی در امپراتوری عثمانی، طبقهای جدید از نخبگان و دیوان سالاران ظهور کرد که خواهان تحول و پیشرفت به روش غربی و دور ریختن سنتهای مذهبی گذشته بود. این گروه مشکل اساسی در امپراتوری را وجود نهادها و باورهای منسوخ و سنتی میدانستند و دین را در صدر این سنتها مینشاند. آنها تنها راهحل مشکلات و پیشرفت و ترقی را در دور ریختن سنتهای منسوخ دینی و تقلید از مشی و تفکر سکولار غربی در تفکیک حوزه دین از دولت عنوان میکردند. تعطیلی مکاتب سابق و تأسیس مدارس و دانشکدههای مدرن به سبک اروپایی، این اندیشههای جدید را با شدت بیشتری به جامعه تزریق میکرد و روحانیون و اسلام به عنوان مهمترین مانع پیشرفت و ترقی جامعه معرفی شدند. (5)
به این ترتیب در اواخر دولت عثمانی، نزاعی شدید میان دو جریان سکولاریستی و اسلامگرایی درگرفت: جریان سکولار که رسالت پیوستن به کاروان غرب و گام نهادن در مسیر غرب را بر دوش خویش احساس میکرد و جریانی که بخش عظیمی از مردم ترکیه و در رأس آنان عالمان و رهبران طریقتهای صوفیه را شامل میشد که بعدها نام جریان اسلامگرا بر آنان نهاده شد و بخشی از این جریان با عنوان جنبش اسلامی ترکیه شناخته شد؛ جریانی که وظیفه دفاع از اسلام را بر دوش خود احساس میکند. (6)
2. سیاستهای نوگرایانه آتاتورک
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و تشکیل ترکیه جدید، نوگرایان ترک به رهبری مصطفی کمال تلاش بیوقفهای را برای به حاشیه راندن اسلام انجام دادند. آتاتورک، براساس الگوی جدید (الگوی غرب)، به بیرون راندن دین و نهادهای دینی از پهنه زندگی عمومی اقدام کرد و تبدیل دین از مبنای هویت فردی و گروهی و بنیاد مشروعیت قدرت سیاسی به امری خصوصی و وجدانی را ارجمندترین و بزرگترین دستاورد مدنیت باختر زمین قلمداد نمود. برنامه جدایی دین از سیاست و دولت، شامل یک رشته دگرگونیهای نهادی و حقوقی بود که در سالهای پس از اعلام جمهوری در ترکیه بلافاصله به اجرا درآمد. (7) این برنامه در چند محور مهم خلاصه میگردد: به حاشیه راندن نقش اجتماعی و سیاسی دین، محو ارزشها و تجلیات اجتماعی دین در سطح جامعه، پیگیری استراتژی نگاه به غرب و جذب در ساختارهای غربی به جای سیاست نگاه به شرق، تجددخواهی، هر چند در سطح و نه در عمق، برداشتن مانع دین از راه توسعه نه با پریدن از روی آن بلکه با انهدام آن، تأکید بر هویت ترکی به جای هویت اسلامی، عرفیگرایی در مقابل دین باوری و سنت، استفاده از دین و احساسات دینی مردم در واقع ضروری برای انسجام ملی و دفع تهدیدات در عین حال با کنترل درآوردن دین و دینداران از طریق تأسیس مراکزی همچون وزارت دیانت. لائیسم آتاتورک در واقع بر این باور بود که در معاملهای با مردم ترکیه در ازای ستاندن ارزشها و باورهای دینی به ویژه تجلیات اجتماعی و سیاسی آن به آنان «تجدد» و مدنیت میدهد و ملت ترکیه به پیشرفت و ترقی نخواهد رسید، مگر با نفی سنتهای پوسیده و جذب شدن در الگوی غربی در تمام ابعاد (8).3. پیروزی انقلاب اسلامی ایران
پیروزی انقلاب اسلامی تأثیر چشم گیری در بیداری و رشد جنبشهای اسلامی در ترکیه ایفا نمود. ماهیت مذهبی و اسلامی دولتی که پس از انقلاب به دست مردم ایران ایجاد شد، در اعتماد به نفس و خودآگاهی اسلامگرایان ترکیه بسیار مؤثر بود؛ زیرا حاکمیت دینی در ایران، احساس حقارتهای دیرینه در برابر لائیسم و نیروهای چپگرا و نیز تفکری که دین را در حیطه وجدان اخلاقی افراد جامعه محدود کرده بود، از میان برد. علاوه بر این برخی پایدارترین تأثیر انقلاب اسلامی بر جنبشهای اسلامی ترکیه را در تقویت بنیادهای فکری و اقتصادی آنها برای ورود به صحنه سیاسی ترکیه در دهه 1990 میدانند. (9) برخی نیز بر این باورند که بزرگترین تأثیر انقلاب اسلامی بر جنبشهای مذهبی و اسلامگرایی این بود که ایدئولوژی مذهبی در ترکیه را رادیکالیزه کرد. علاوه بر این فکر ایجاد یک دولت تمام عیار اسلامی، اندیشهای ملهم از انقلاب ایران بود و بسیاری از جریانهای سیاسی – مذهبی را تحت تأثیر قرار داد. (10)رشد اسلامگرایی و بیداری و آگاهی مسلمانان، کودتای نظامیان در سپتامبر 1980 برای مهار انقلاب اسلامی در داخل و خارج ترکیه، احیای دین و دینداری، رونق و گسترش نماز، مساجد و حجاب زنان، سیاسی – تشکیلاتی شدن اسلامگرایان، تأسیس و توسعه مطبوعات و نشریات اسلامی، اخراج اسلامگرایان از ارتش شرکت چشمگیر مردم در مراسمی چون روز قدس و سالگردهای رحلت حضرت امام (رحمةالله علیه)، اعتراضات وسیع و شدید مسلمانان به برخی برنامههای ضداسلامی مطبوعات، سینماها و رادیو و تلویزیون مهمترین نمودهای تأثیر انقلاب اسلامی در این کشور به شمار میرود. (11)
4. گشایش فضای سیاسی
شکلگیری نظام چند حزبی در ترکیه در سال 1946 نقطه عطفی در خیزش جنبشهای اسلامی قلمداد میشود. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و تقسیمبندی جهان به دو قطب شرق و غرب – و پیوستن ترکیه به اردوگاه غرب – این کشور ملزم بود تا هزینهی این پیوست را بپردازد تا بتواند بخشی از جهان غرب به شمار آید. یکی از این هزینهها، رسمیت بخشیدن به اصل دموکراسی و آزادی احزاب در سطح جامعه بود. از اینرو در سال 1945 م اصل تعدد احزاب و برپایی انتخابات دموکراتیک، به رسمیت شناخته شد. با رسمیت یابی تعدّد احزاب، جریانهای اسلامی فرصت مهمّی برای بازگشت به میدان کسب کردند. این بازگشت جهت مشارکت در انتخابات – از راه معرفی نامزدهای اسلامگرا – نبود، بلکه چالش احزاب لائیک با یکدیگر برای کسب آرای گروههای اسلامی، سبب اهمیت یافتن آنان شد. از این رو نقش مجموعههای اسلامی در تأیید حزب مخالف آتاتورک نقشی برجسته بود. آرای اسلام گرایان در انتخابات 1950 حزب دموکرات را که مخالف حزب آتاتورک بود به پیروزی رساند. به همین سبب دههی پنجاه که دورهی حاکمیت حزب دموکرات بود، دورهی احیا و بازگشت حیات به جریان اسلامگرایی در ترکیه بود، تا جایی که برخی اسلامگرایان اقدام به تشکیل احزاب نمودند، اما به لحاظ این که غالباً در حمایت از حزب دموکرات عدنان مندریس تمرکز یافته بودند؛ تأثیر چندانی برجای نگذاشتند. (12)پیروزی احزاب دموکراتیک در انتخابات نه تنها فضای سیاسی لازم را برای گروههای قومی و مذهبی فراهم ساخت بلکه این زمینه را نیز ایجاد کرد که گروههای مذهبی به صورت سیاسی نهادینه شوند. این تحول ضمن آن که شرایط را برای گروهها و انجمنهای مختلف اسلامی و ملی آماده کرد، موجب شد این گروهها و تشکلها تکیه بر آراء مردم را به عنوان مناسبترین و مسالمتآمیزترین راه برای پیشبرد اهداف اجتماعی و سیاسی خود برگزینند و زمینه را برای ورود اسلامگرایان و گروههای اسلامی به مرحله دوم از مبارزات خود علیه سیستم لائیک هموار نمایند. اگرچه در ابتدا محدودیتهای اعمال شده از سوی حاکمیت لائیک موجب شد تا احزاب اسلامی نتوانند به طور علنی ایدئولوژی و اساس برنامههای خود را بر مبنای اسلام اعلام نمایند و در مقایسه با احزاب ملیگرا از عرصه فعالیت محدودتری برخوردار بودند اما طولی نکشید که فضا برای فعالیتهای قانونی احزاب اسلامی نیز فراهم گردید. (13)
5. اصلاحات سیاسی – اقتصادی اوزال
سیاستهای اصلاحی اوزال (معمار اقتصادی ترکیه) در حوزههای سیاسی و اقتصادی به رشد جریانات اسلامی در دهه 1990 کمک شایانی نمود.اوزال در مقام نخستوزیری در طول دهه 1980 بر سیاست ترکیه سلطه یافت. سیاستهای آزادسازی اقتصادی او بین سالهای 83 – 1981 در ترکیه فضاهای جدیدی را ایجاد کرد که فرصتی برای اشاعه عقاید، ابراز هویتها و بروز هنجارهای فرهنگی نادیده انگاشته تا آن زمان شد. این فضای جدید و فرصت ایجاد شده در واقع چیزی نبود جز تولد روزنامههای مستقل، شبکههای تلویزیونی خصوصی، مجلات، نهادهای مالی و اعتباری غیردولتی، تسهیلات آموزش و پرورش خصوصی، که هر کدام از اینها به تنهایی میتوانست شبکههای مستقل از گروهها و انجمنها را برای اداره و بروز و ترویج هویت، عقیده و شیوه خاص زندگی خود حمایت کند. گروههای اسلامی در این میان بهره زیادی از فرصت ایجاد شده بردند و توانستند تا حد زیادی از تنگناهای پروژه کمالیستی سکولاریزم که در تمام موازین اجتماعی و سیاسی جمهوری ترکیه حاکم بود، رهایی یابند. (14)
علاوه بر آن سیاستهای اصلاحی وی در حوزه اقتصادی در دهه هشتاد و سالهای آغازین دهه نود در سرازیر شدن سرمایههای خارجی به ویژه سرمایههای کشورهای عرب خلیج فارسی به این کشور نقش محوری داشت. همچنین این سیاستها موجب شد بخشهای اقتصادی تحت سلطه سرمایهداران اسلامگرا با توسعه پرشتاب مواجه شود. این مسأله اسلامگراهای ترکیه را به سوی گشودن افقهای تازه در عرصههای اقتصادی، سوق داد. این امر به نوبه خود پایگاه اجتماعی مؤثری در هدایت جنبشهای اجتماعی و سیاسی جامعه ترکیه ایجاد کرد. (15)
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اصلاحات سیاسی و اقتصادی این دوران تغییرات جمعیتی گستردهای را ایجاد نمود که خود زمینه تقویت گروههای اسلامی را فراهم آورد. از آنجایی که اصلاحات موفق اقتصادی و تبع آن رفاه اقتصادی به وسیله حکومت تنها در شهرها صورت پذیرفت تعداد بسیار زیادی از روستاییان به طرف شهرها سرازیر شدند. این افراد با حفظ عقاید و عادات سنتی خود بدون اینکه توانایی زندگی در خود شهرها را داشته باشند در بیغولههای اطراف شهرها سکنی گزیده و در فرهنگ مدرن شهری مستحیل نشدند. همین عامل سبب شد که گروههای اسلامی از این افراد به عنوان مهمترین ابزار برای فعالیتهای سیاسی استفاده کنند. (16)
جریانهای اسلامگرایی در ترکیه
جنبشهای اسلامی در ترکیه یک دست نبوده و دارای اهداف و خواستههای یکسانی نمیباشند. اسلامگرایی در این کشور چهار رویکرد متفاوت دارد:1. رویکردی که معتقد است باید با قبضه کردن نهاد دولت و نظام سیاسی در جهت اسلامی کردن کشور گام برداشت. جریان اربکان بر این باور بود که برای اسلامی کردن ترکیه لاجرم باید دولت را در دست گرفت. (پروژه اسلامی کردن از بالا).
2. رویکردی که معتقد است باید با ایجاد دولتی اسلامی از طریق انقلاب و مبارزات مسلحانه با نیروهای لائیک به اسلامی کردن جامعه پرداخت. (پروژه اسلامیسازی از طریق انقلاب)
3. حزب عدالت و توسعه دارای رویکرد خاص خود است. این حزب به دنبال تعریف ایدئولوژِیک خود نیست بلکه میگوید ما صرفاً «خدمتگزار» هستیم. دولت خدمتگزار در اینجا به معنای صرفنظر کردن از تأکید بر جنبههای ایدئولوژیک و روی آوردن به یک نوع عملگرایی است.
4. گروهی دیگر معتقدند که باید در سطح جامعه این پروژه اسلامیسازی را پیش برد که نماینده این رویکرد فتحالله گولن است (پروژه اسلامی کردن از پایین).
سه جریان نخست (محافظهکاران سنتی یا رادیکال، محافظهکاران دموکرات و اسلامگرایان رادیکال و انقلابی)، که در پی دستیابی به قدرت و نهادهای حاکمیتاند تا از آن طریق اهداف و برنامههای اسلامی خویش را عملی نمایند، به عنوان جنبشهای سیاسی اسلامی قلمداد و جریان فتحالله گولن که نه سودای قدرت سیاسی که سودای اسلامیسازی جامعه از پایین را در سر میپروراند را در زمره جنبشهای اجتماعی اسلامی یاد میکنیم.
الف. جنبشهای سیاسی اسلامی
1. محافظهکاران رادیکال
محافظه کاران رادیکال طیف سنتی اسلامگرایان سیاسی و از پیروان نجمالدین اربکاناند که روشهای درون نظام سیاسی را پذیرفتهاند، از لحاظ ایدئولوژیک زمینه حرکت خود را امت میدانند و نسبت به تحولات جهان اسلام و رابطه مسلمانان با غرب حساساند. احزاب نظام ملی، سلامت ملی، حزب رفاه، حزب فضیلت و حزب سعادت در این زمره هستند. این گروه به رغم پذیرش روشهای دموکراتیک برای دسترسی به قدرت و نیز حل مشکل جامعه ترکیه، اغلب نسخههای رادیکال پیچیدهاند و در برابر تأثیرات مدرنیته در نسلهای مختلف ترکیه به دفاع جدی از روشهای بومی و دینی پرداختهاند، با این حال مخالف دریافت علم و تکنولوژی از غرب نیستند ولی ارزشهای فرهنگی آن را رد میکنند. (17)1.1. حزب نظام ملی
حزب نظام ملی نخستین حزب اسلامی است که در دهه 1970 م از سوی نظام لائیک ترکیه مجوز تأسیس گرفت و اربکان در آن به سخنگوی خرده بورژوازی و پیشهوران محروم از حمایت دولت مبدل شد. بعد از کودتای نظامی 1971، دادگاه قانون اساسی حزب نظام ملی را با مستمسک تلاش برای تأسیس یک حکومت دین سالار و نقض ممنوعیت استفاده از دین برای مقاصد سیاسی منحل ساخت. اربکان به سوئیس پناه برد و پس از بازگشت به ترکیه حزب رستگاری ملی را که برای تمایز از سایر احزاب بر محورهای اخلاق و فضیلت تکیه داشت تأسیس نمود. حزب نظام ملی به نوعی تبلور شورشی طبقاتی علیه سیاستهای حکومت سکولار – کمالیست بود. این جنبش نه فقط منتقد سیاستهای فرهنگی کمالیسم که سیاستهای اقتصادی آن نیز بود. (18) این حزب در سال 1972 م کمی بیش از یک سال که از گشایش آن سپری میشد منحل گردید.1.2. حزب سلامت ملی
پس از انحلال حزب نظام ملی، اربکان در سال 1972 م اقدام به تأسیس حزب دیگری با نام حزب سلامت ملی کرد که در انتخابات پارلمانی 1973 م وارد عرصهی انتخابات شد و توانست با کسب 11.8 درصد از مجموع آراء، تعداد 48 نماینده را به مجلس بفرستد. این سال، سالی مهم در تاریخ حرکتهای اسلامی ترکیه به شمار میآید. ورود یک حزب اسلامگرا به پارلمان در آن مقطع ضمن آنکه یک تحول غیرمنتظره و مهم به شمار میرفت برای جنبشهای اسلامی در سایر کشورها نیز به عنوان یک الگو و راهبرد جدید مورد توجه قرار گرفت. حزب سلامت ملی به رغم ممنوعیت تبلیغات سیاسی اسلامی و محدودیت شدیدی که از جانب نظام لائیک اعمال میشد توانست با استفاده از اهرمهای دمکراتیک و مبارزه مسالمت جویانه نقش کلیدی در دولتهای ائتلافی وقت در دهه 70 ایفا نماید.1.3. حزب رفاه
پس از انحلال حزب سلامت ملی و آغاز حکومت نظامی در دهه 1980 و به دنبال آن ظهور حکومتهای حزب مام میهن، از سال 1983 تا 1991 سیاست دولت نسبت به اسلام دچار تغییراتی بنیادینی هم در شیوههای اجرایی و هم ماهیت خود شد. گفتمان رسمی شکل گرفت و عناصر اسلامی در حوزههای عمومی و سیاسی تحمل شدند، فعالیتهای سیاسی – اجتمای طریقتهای صوفی که از سال 1925 ممنوع شده بود به بالاترین سطح خود رسید. اعضای این طریقتها در همه سطوح جامعه سیاسی از جمله احزاب، دستگاه اداری حکومت، شبکههای خدمات عمومی، تجارت و بانکداری رخنه کردند. فرقههای سلیمانجی و نقشبندیه اجازه یافتند که درسهای مربوط به قرآن را به طور رسمی برقرار کنند. انتشارات مربوط به طریقتها و دیگر گروههای مذهبی که هر یک دیدگاههای خاص خود و راههای بازگشت به شریعت را رواج میدادند، مثل قارچ روییدند. (19)متعاقب گشایش فوق، به احزاب نیز اجازه فعالیت داده شد. به دنبال این تصمیم در سال 1983، حزب منحله سلامت ملی بار دیگر با نام جدید حزب رفاه فعالیت خود را آغاز کرد. حزب رفاه که در سال 1983 با هدایت اربکان تشکیل شد در سالهای بعد به سرعت رشد کرد و به صورت نیروی سیاسی توجه همگان را به خود جلب کرد. آنها بر مسائلی مانند عدالت اجتماعی، بیکاری، فقر و امنیت ملی تأکید میکردند. به عبارت دیگر جایگزین چپگراهای ترکیه شدند که در سال 1980 شکست خورده بودند. از این دهه به بعد، تحولات احزاب اسلامگرا برای به دست گرفتن قدرت سیاسی همراه با دیگر عرصههای اجتماعی، شتاب بیشتری به خود گرفت و تلاش آنها برای به دست گرفتن قدرت سیاسی، شکل آشکارتری به خود گرفت.
در انتخابات سال 1996 حزب رفاه با 158 کرسی مجلس به عنوان بزرگترین حزب در نظام سیاسی ترکیه به پیروزی رسید اما حق تشکیل حکومت به رهبر این حزب واگذار نشد. 9 ماه بعد به دلیل اختلافات عمیق دو حزب «راه راست» و «مام میهن» و شکست دولت ایلماز، راه برای به قدرت رسیدن حزب رفاه هموار شد و به رغم میل باطنی «دمیرل» و بعد از رایزنیهای بسیار وی با «تانسو چیللر» رهبر حزب راه راست و متقاعد کردن او، اربکان نخستوزیر شد اما این سمت بیش از یک سال دوام نیافت. اربکان به محض رسیدن به قدرت، توسعه روابط با کشورهای همسایه و تنشزدایی در منطقه را در رأس برنامههای خود قرار داد و با انجام سفرهایی جنجال برانگیز در محافل لائیک، تمایل خود را برای سیاست نگاه به شرق و توسعه مناسبات با جهان اسلام به نمایش گذاشت. سفرهای خارجی اربکان به ایران، لیبی و نیجریه برای محافل لائیک بسیار معنادار بود. اربکان اولین سفر رسمی خود را در سال 1996 به ایران اسلامی انجام داد. عقد قرارداد خرید گاز از ایران، تلاش برای توسعه فعالیت سازمان کنفرانس اسلامی و تشکیل گروه 8 (دی 8) از جمله فعالیتهای مهم وی در توسعه روابط ترکیه با کشورهای اسلامی بود. اربکان اعتقاد داشت که کشورهای اسلامی با توجه به پتانسیل بالای اقتصادی خود میتوانند در صورت اتحاد و یکپارچگی به عنوان رقیب بزرگ بازار مشترک اروپا ظاهر شوند و روی همین اصل نیز با دعوت از هشت کشور بزرگ اسلامی برای تشکیل گروه 8 انتظار داشت که این کشورها به عنوان موتور محرک اتحاد جهان اسلام و توسعه فعالیتهای کنفرانس اسلامی عمل کنند. (20)
کمالیستها حکومت ائتلافی اربکان را تهدیدی علیه سکولاریسم تلقی کردند. ارتش «رستاخیز اسلامی» را به عنوان اولین و مهمترین تهدید شناخت. کمیتههای جدیدی برای رصدکردن فعالیتهای گروههای اسلامگرا شکل گرفت. این برنامه سازمان یافته کار را به جایی رساند که دولت را در ژوئن 1997 وادار به استعفا کرد. دادگاه تصمیمات متخذه را اینگونه توجیه کرد که اربکان با صدور مجوز پوشیدن لباس اسلامی در ادارات دولتی و دانشگاهها به ترویج آنتی سکولاریزم کمک کرده است، مورد دیگر اینکه حزب نسبت به سخنرانیهای آنتی سکولار ایراد شده توسط اعضایش بیتفاوت بوده و به طور کلی دادگاه نتیجه گیری کرد که رئیس حزب رفاه و معاونش و اعضای رفاه در مجلس از حقوق و آزادیهای دموکراتیک برای ضربه زدن به دموکراسی و تشکیل دولت بر پایه شرعیت استفاده کردهاند. (21)
بعد از دولت ائتلافی حزب رفاه، دو دولت به صورت کوتاه مدت که از سوی ارتش حمایت میشد تا آوریل 1999 روی کار آمدند. این دولتها پیشنهادات ارتش در حوزه سیاسی را به منصفه اجرا گذاردند. در این دوره محدودیتهای سفت و سختی بر منابع مالی سازمانهای سیاسی و اجتماعی دارای انگیزه مذهبی اعمال شد. دولت به شدت پوشش روسری را در دانشگاهها ممنوع کرد؛ و دهها هزار نفر از دانشجویان زن به دلیل رعایت نکردن اصول حجاب مجبور به ترک تحصیل یا اخراج از دانشگاه شدند. کارمندان دولتی که با گروههای مذهبی ارتباط داشتند اخراج شدند. به طور خلاصه، دولتهای مورد حمایت ارتش مصمم بودند تااسلام را از حیات عمومی بزدایند.
آنچه از نظامنامه حزب و پیام رهبران آن برداشت میشود این است حزب یاد شده برآن بود تا یک نظام ملی عادلانهای را در جامعه برقرار کند؛ بدین منظور محور عمده شعارهای حزب عموماً در حول و حوش دو اصطلاح بینش ملی و نظام عادل تمرکز یافته است.
نظام اعتقادی حزب رفاه بر اصولگرایی اسلامی خردمندانه استوار است. آنان معتقدند که ضعف و عقبماندگی جامعه اسلامی از ضعف اسلام نیست بلکه ناشی از سلطه غرب بر مسلمین است. حزب رفاه با تعالیم نقشبندیه که احیای اسلامی را در تجدید حیات اخلاقی، مبارزه با قدرتهای غربی و حمایت از توسعه علمی، صنعتی و نظامی کشور میداند، هماهنگ و موافق است. این حزب، جامعهای منظم و استوار بر اعتماد متقابل را نوید میدهد که میتواند از طریق رعایت قوانین الهی در همه ابعاد زندگی، به شکلی مشروع، عادلانه و بینقص حاصل شود. حزب رفاه در گذشته از حکومت سرکوبگری که مسلمان تهیدست را تحقیر میکرد انتقاد کرده، از اسلام به عنوان راهحلی مناسب جانبداری میکند؛ به عنوان یک سکان و منبع نیرویی که قدرتی لایزال به فرد عرضه میکند که تسلیم به آن باید مطلق و همه جانبه باشد. (22)
1.4.حزب فضیلت
پس از انحلال حزب رفاه، اسلامگرایان به رهبری رجایی کوتان، حزب فضیلت را بنیان گذاشتند. انشعاب و دودستگی در درون حزب فضیلت و اختلاف دو گروه اصلی درون این حزب، (سنتگرایان و نوگرایان) بر سر رهبری، نقش و میزان دخالت اسلام در امور روزمره و عرصه عمومی، باعث انشعاب این حزب شد. با تغییر حزب، ایدئولوژی حزب سابق رفاه نیز دچار تغییراتی شد. حزب فضیلت هم در عرصه سیاست داخلی و هم در عرصه سیاست خارجی سعی کرد به طور مستقیم با خط قرمزهای لائیکها برخورد نکند و دستکم در مواضع رسمی، پایبندی خود را به اصول لائیک جمهوری ترکیه و سیاست خارجی و اصول آن که روابط استراتژیک با آمریکا و اسرائیل از اصول اساسی آن است نشان دهد حزب فضیلت نیز پس از سه سال تحمل از جانب لائیکها در نهایت در سال 2001 با این استدلال که این حزب در واقع ادامه دهنده راه حزب رفاه بوده و تمام اعضای سابق رفاه در آن عضو هستند و اینکه این حزب با ساختار لائیک تصریح شده در قانون اساسی تضاد دارد توسط دادگاه قانون اساسی، منحل شد.1.5. حزب سعادت
پس از انحلال حزب فصلیت نخبگان حزب به دو گروه منشعب شدند. گروهی از نخبگان سنتگراتر و وفادار به اربکان حزب سعادت را به رهبری رجایی کوتان بنیان نهادند اما بخش دیگر حزب فضیلت که نوگرا و دموکراتتر بودند با جدا شدن از رهبری سابق حزب و حتی پدر معنوی احزاب اسلامگرا (نجمالدین اربکان) دست به تشکیل حزب «عدالت و توسعه» زدند. با توجه به نزدیکی دیدگاههای رجایی کوتان و نجمالدین اربکان، برخی رهبر معنوی این حزب جدید را اربکان میدانند. هم اکنون اسلامگرایان محافظهکار رادیکال در قالب این حزب فعالیت دارند.2. محافظهکاران دموکرات
2.1. حزب عدالت و توسعه
گروه دیگر جریانات سیاسی اسلامی در ترکیه، اسلامگرایان دموکرات هستند که در قالب حزب عدالت و توسعه فعالیت دارند. اسلامگرایان فعلی عدالت و توسعه، این حزب را در اوت 2001 از لایه مدرن حزب منحل شده رفاه، تأسیس کردند.سران حزب عدالت و توسعه به لحاظ تربیت و آموزش، فعالیت سیاسی و گذشته حزبی، اسلامگرا هستند، اما از زمانی که اندیشه تأسیس حزب عدالت و توسعه شکل گرفت، مؤسسان حزب برای برون رفت از فشارهای عظیمی که به جنبشهای اسلامی در ترکیه وارد میآمد به دنبال گفتمان جدیدی بودند که از ریشه اسلامی آنان جدا نباشد و در عین حال با نظام حاکم برخورد نکند و بهانهای درست نکند که مرحله 28 فوریه بار دیگر تکرار شود و اسلامگرایان بار دیگر تحت فشار قرار گیرند. براین اساس نخستین کنگره حزب عدالت و توسعه با شعر "کار برای تمام ترکیه" تشکیل شد و اردوغان رهبر حزب یاد شده در سخنرانی افتتاحیه موازنهای دقیق به عمل آورد، نه از آتاتورک یادی کرد و نه نامی از اسلام به زبان آورد. وی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و موافقتنامه اروپایی حقوق بشر و آزادیهای اساسی تأکید نمود و اظهار داشت که سکولاریسم اصل اساسی صلح اجتماعی و به معنی بیطرفی دولت در قبال عقاید دینی است. (23)
اسلامگرایان دموکرات اصولاً با سیاسی کردن اسلام مخالف بوده و به جای آن به ابعاد اجتماعی اسلام تأکید میکنند. زیرا سیاسی کردن اسلام باعث حمله سکولارها و کمالیستها به آن میشود. به نظر تعدادی از آنها در عصر جهانی شدن، بسیاری از ایدئولوژیها و از جمله ایدئولوژی اسلام سیاسی تضعیف شده است. بدین سان فرض میشود ارزشها و هنجارهای جهانشمول مدرنیته اصلیترین حافظ هویت گروههای اسلامگرا در برابر تهاجم سکولارها و کمالیستهاست. لذا اسلامگرایان برای حفظ هویت اسلامی خود ناگزیر از توسل به مدرنیته هستند. (24)
از زمانی که محافظهکاران دموکرات قدرت را به دست گرفتهاند، تاکنون همواره درصدد تشکیل حکومت اسلامی نبودهاند، به نوعی میتوان گفت آنها سکولا هستند تا اسلامگرا، چون مذهب را به امور فردی و شخصی منحصر کرده و حاضر نیستند احکام اسلام را در جامعه ترکیه پیاده کنند. حتی برای اینکه به عضویتشان در اتحادیه اروپایی ضربهای وارد نشود، بعضاً حاضر شدهاند از بعضی ارزشهای اسلامی فاصله بگیرند. طیب اردوغان در چند مرحله اعلام کرد که گرایشهای حزب عدالت و توسعه به اسلام درست به اندازه گرایشهای حزب دموکرات – مسیحی آلمان به آموزههای مسیح است، و همان اندازه که مسیحیت در تصمیمات حزب دموکرات – مسیحی آلمان نقش دارد، اسلام هم در تصمیمات ما نقش دارد. اردوغان، نخستوزیر و رهبر حزب عدالت و توسعه و همچنین عبدالله گل، بارها تأکید کردهاند که هیچ برنامهای برای برقراری دولت اسلامی در ترکیه ندارند و به قانون اساسی سکولار کشورشان پایبندند. (25)
این حزب در اساسنامه خویش، خود را حزبی دموکراتیک و محافظهکار معرفی کرده است، (26) به نظر میرسد حزب عدالت و توسعه، آنچه را که دموکراسی محافظهکارانه میخواند، برای تقویت و تعمیق دموکراسی و از آن طریق ایجاد آزادی برای حیات مذهبی به کار گرفته است. ظاهراً منظور سران و هواداران حزب از محافظهکاری، ضرورت توجه به ارزشهای مذهبی و ایجاد زمینه برای ابراز آزادانه آنهاست و نه محافظهکاری در معنای متعارف که تغییر بطنی یا حتی بازگشت به گذشته را مطالبه میکند. حزب عدالت و توسعه با اذعان به عدم امکان استقرار حکومت اسلامی در آینده قابل پیشبینی میکوشد با اتکاء به ارزشهایی چون دموکراسی، پلورالیسم، حقوق بشر، اتحادیه اروپا و نظایر آنها، کمالیسم را نقد کند و موانع موجود در آن را، از سر راه مؤمنان بردارد. (27)
عرصههای فعالیت این حزب را میتوان به نحو زیر دنبال کرد:
انتخابات پارلمانی 2002:
در انتخابات پارلمانی نوامبر 2002 م که از آن به زلزله سیاسی تعبیر شده است این حزب موفق شد در اولین تجربه حضور در انتخابات پارلمانی، در میان 18 حزب سیاسی شرکت کننده 34 درصد آرا را تصاحب و به تنهایی و بدون ائتلاف با احزاب دیگر تمامی ارکان قدرت و حکومت را به دست گیرد. (28)حزب عدالت و توسعه اولین حزب اسلامگرای ترکیه است که توانسته از زمان تأسیس جمهوری ترکیه به تنهایی اکثریت مطلق کرسیهای مجلس را بدست آورد و بدون ائتلاف با احزاب دیگر دولت را تشکیل دهد. حتی سایر احزاب مطرح و قدرتمند این کشور نیز در بیست سال گذشته و از زمان تورگوت اوزال به بعد نتوانسته بودند در انتخابات پارلمانی به تنهایی به این توفیق دست پیدا کنند.
پیروزی انتخابات حزب عدالت و توسعه در سال 2002 را میتوان حاصل همگرایی عوامل متعددی دانست. نارضایتی عمومی از وضعیت بغرنج اقتصادی و بیثباتی و ناپایداری احزاب سیاسی موجب شد تا بسیاری از مردم یا رأی ندهند یا به جای احزاب موجود، حزب ناآلوده عدالت و توسعه را بیازمایند. علاوه بر آن سیاستهای نظام لائیک در قبال اقلیتهای دینی، وضعیت فرهنگی جامعه، اختلافات شدید میان احزاب، گرایشها و مطالبات اسلامی مردم، شعارها و اهداف حزب عدالت و توسعه و تأکید بر آزادی و حقوق بشر در ترکیه، حمایت گروههای مختلف اسلامگرا از حزب، خصوصیات شخصی رهبران حزب، هر یک به نحوی در بسیج افکار عمومی و محبوبیت حزب پیروز، مؤثر بوده است. (29)
انتخابات پارلمانی 2007:
در انتخابات پارلمانی 2007 م حزب عدالت و توسعه موفق شد حدود 47 درصد آراء را به خود اختصاص دهد. این میزان 13 درصد بیشتر از آراء این حزب در انتخابات سال 2002 بوده است. حزب جمهوریخواه خلق، تحت رهبری دنیز بایکال، موفق شد حدود 20 درصد آراء را به خود اختصاص دهد و حزب اقدام ملی، حدود 14/29 درصدآراء را به دست آورد. اسلامگرایان عدالت و توسعه پس از آن که در سال 2002 م قدرت را قبظه کردند، شرایط و اوضاع را برای به نمایش گذاشتن عملکردی خوب و موفق در جهت جلب اعتماد مردم فراهم دیدند.در حوزه اقتصادی؛
در پنج سال اول حکومت حزب عدالت و توسعه یعنی از سال 2002 تا 2007، اقتصاد ترکیه رشد پایداری را تجربه کرد. حزب عدالت و توسعه موفق شد نرخ تورم سه رقمی ترکیه را تک رقمی کند، بیکاری را تا 10 درصد کاهش داد، ارزش پول ترکیه را در مقابل ارزهای خارجی افزایش داد، برای جلب سرمایهگذاریهای خارجی تلاش بیوقفهای را انجام داد و موفق شد سرمایههای زیادی را حتی از کشورهای عربی جذب کند. به طور کلی میتوان گفت در زمینه اقتصادی حزب حاکم عدالت و توسعه با در پیش گرفتن سیاستهای آزادسازی، خصوصیسازی و همراهی با اقتصاد بازار جهانی موفق شد به این دستاوردها نایل شود. این حزب موفق شد با در پیش گرفتن یک سری سیاستهای لیبرالی، اعتماد بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول را جلب کند و وامهایی را از این دو نهاد مالی مهم بینالمللی دریافت کند. سیاستهای آزادسازی اقتصادی اردوغان باعث شد که بسیاری از مؤسسات و نهادهای مالی لائیک هم از او حمایت کنند. (30)در عرصه سیاستهای داخلی؛
این حزب با اتخاذ سیاستهای اصلاحی نظیر رعایت حقوق بشر و حق شهروندی، حذف اعدام از مجازاتها، تأکید بر رعایت حقوق اقلیتهای قومی و دینی، رفع تبعیضهای جمعیتی، کاهش تعداد و نقش نظامیها در منصبهای اجرایی از جمله دبیر شورای امنیت ملی و دبیر شورای آموزش و پرورش، لغو حالت فوقالعاده در کردستان و ایستادگی در برابر گرایشهای جدایی طلبانه کردها، (31) و... باعث ایجاد ذهنیت مثبت ترکها به اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه شد. علاوه بر آن این اصلاحات در تبدیل مخالفان دیروز به منفعلین امروز (نظامیان) تأثیر بهسزایی داشت. این سیاستها همچنین موجب سرازیری آراء مهمترین گروههای قومی و دینی کشور چون علویان و کردها به سبد اسلامگرایان حزب عدالت و توسعه شد.در حوزه سیاست خارجی:
دولت اسلامگرای اردوغان توانست ضمن حفظ روابط با غرب، به مسائل خاورمیانه، به خصوص کشورهای اسلامی توجه شد و از حیث سیاست محبوبیتی نزد مردم به دست آورد. اردوغان ضمن حفظ روابط با امریکا و اروپا، با سایر قدرتهای منطقهای و بین المللی نیز روابط برقرار و به نوعی سعی کرد هویت مستقلی به سیاست خارجی ترکیه بدهد.انتخابات پارلمانی 2012:
حزب عدالت و توسعه در انتخابات 2012 م نیز موفق شد 49/91 درصد آرا را به خود اختصاص دهد و با به دست آوردن 326 کرسی از مجموع 550 کرسی پارلمان، برای سومین بار پیاپی زمام امور را در اختیار گیرد. در این دوره از انتخابات، حزب جمهوری خلق که گرایشات لائیکها را در ترکیه نمایندگی میکند با 19/25 درصد آرا و تصاحب 135 کرسی در پارلمان، حزب خلق ملیگرا با 13 درصد آرا و تصاحب 53 کرسی و نمایندگان مستقل با 6/6 درصد آرا و تصاحب 36 کرسی، ترکیب جدید پارلمان را تشکیل میدهند.پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات اخیر از زوایا و دیدگاههای مختلف قابل تحلیل است. به طور کلی راجع به علل پیروزی این حزب دیدگاههای زیر مطرح است:
1. شرایط اقتصادی؛
دولت حزب عدالت و توسعه با برنامهریزی اقتصادی در جهت ایجاد ثبات و انضباط پولی و مالی و تسریع روند خصوصیسازی که حاصل دولت با ثبات تک حزبی در ترکیه بوده است، موفقیتی بزرگ در عرصه اقتصادی به نام خود ثبت نموده است. این تحول به نوبه خود مهمترین عامل تداوم قدرت دولت فعلی در صحنه سیاسی ترکیه بوده است. در دوران اقتدار حزب عدالت و توسعه، ترکیه نه تنها از بیمار مزمن تورم فزاینده سالهای طولانی رهائی یافت، بلکه با کنترل تورم و با رشد متوسط هفت درصدی، اقتصاد این کشور را با جهش قابل توجه، در ردههای اول رشد اقتصادی جهان قرار داده است. کسب جایگاه ششم در اقتصاد اروپا و شانزدهم در اقتصاد جهانی و تصدی عنوان بالاترین رشد اقتصادی در جهان پس از چین، تبلور موفقیت حزب عدالت و توسعه در این عرصه بوده است. این کشور از زمان روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2202 تا 2010 توانسته است 86 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب نماید. (32)2. علاوه بر شرایط اقتصادی:
دولت اردوغان در زمینه بهبود وضعیت سیاسی در ترکیه به ویژه از حیث ارتقای استانداردهای دمکراتیک نیز عملکرد قابل قبولی از خود بر جای گذاشته است. در حالی که تا پیش از روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه، شرایط سیاسی ترکیه به واسطه تسلط نظامیان بر امور این کشور فاقد فضای دمکراتیک قلمداد میشد، اقدامات این حزب در زمینه کاهش نفوذ سیاسی نظامیان از یک طرف و فراهم کردن شرایط برای برگزاری انتخابات سالمتر و عادلانهتر، اوضاع این کشور را از حیث نزدیکی به روندهای دمکراتیک به طور چشمگیری بهبود بخشید. دولت اردوغان همچنین به دلیل فراهم کردن فضای مناسب برای تعامل حکومت مرکزی با کردها و اعطای آزادیها و حقوق بیشتر به آنها و حمایت از حقوق و آزادیهایی چون حق داشتن حجاب و... کارنامه مثبتی در زمینه تقویت وضعیت دمکراسی و حقوق بشر از خود برجای گذاشت. (33)3. سوای سیاست داخلی:
ترکیه در سایه زمامداری حزب عدالت و توسعه تغییراتی جدی و اساسی در سیاست منطقهای خویش تجربه کرده است. در واقع دولت ترکیه تا پیش از روی کارآمدن حزب عدالت و توسعه چشم به شمال دوخته بود تا مگر ارفاقی از اتحاد اروپا به این کشور شود و جامعه ترکیه از مزایای اقتصادی پیوستن به اتحاد اروپا بهرهمند گردد. حزب عدالت و توسعه با تغییر استراتژی چشم خود را به سوی جنوب و حوزه پیرامونی و محیط استراتژیک و تمدنی خود دوخت. ظرفیتسازی همراه با نقش آفرینی در منطقه خاورمیانه ترکیه را به یک کشور متعادل کننده در چالشهای منطقهای تبدیل کرد. امروزه نقشآفرینی ترکیه از شمال افریقا در حوزههای لیبی، مصر و تونس تا شرق جهان عرب در حوزههای عراق، خلیجفارس و کشور سوریه امتداد مییابد. (34)3. اسلامگرایان رادیکال و انقلابی
اهداف و انگیزههای اسلامگرایان رادیکال و انقلابی با دو جریان پیش گفته تفاوت اساسی دارد. آنان مبارزه در درون رژیم لائیک را رد میکنند و راههای دموکراتیک برای دسترسی به قدرت سیاسی را پذیرش مقررات بازی سیاسی رژیم لائیک قلمداد میکنند. آنان روشهای مبارزه محافظهکارانه را مشروع نمیدانند. به نظر آنان تنها راه نجات ترکیه ایجاد دولت اسلامی است و برای رسیدن به این هدف، مبارزه مسلحانه با نیروهای لائیک طبیعی و حتی الزامی است. دلیل اصلی شکلگیری این گروهها، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و عدم موفقیت محافظهکارانه رادیکال در پاسخگویی به مطالبات تودههای مسلمان بوده است. گروههای حرکت اسلامی و حزبالله طرفدار اتحاد و نجات اسلامیاند. در حال حاضر این گروهها در اقلیتاند و رهبران آنها کشته یا محبوس شدهاند. (35)ب. جنبشهای اجتماعی اسلامی
بخش دیگر جریانات اسلامی در ترکیه، اسلامگرایان اجتماعی هستند که به عکس اسلامگرایان سیاسی، به قبضه کردن نهاد دولت و نظام سیاسی جهت پیاده کردن احکام اسلام نمیاندیشند، بلکه این جنبش تمایل به اسلامی کردن سطح جامعه و اجرای پروژه اسلامیسازی جامعه از پایین است. یکی از این جنبشها که هنوز هم ادامه دارد، جنبش نورسی است. نماد و نماینده دیگر این جریان، فتحالله گولن است، که در دهه 80 قرن بیستم در نتیجه سیاستهای اصلاحگرایانه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اوزال سربرآورد.1. جنبش نورسی
شیخ سعید نورسی مشهور به بدیعالزمان در سال 1293 هجری قمری سه سال قبل از خلافت سلطان عبدالحمید ثانی در روستای نورس، یکی از روستاهای بخش اسپارتا از توابع استان بدلیس ترکیه متولد گردید. پدرش صوفی میرزا کشاورزی متدین و مادرش بانو نوریّه نمونه یک مادر مؤمن و فرزندپرور بود. شیخ سعید در همان دوران نوجوانی، مدرک علمی دریافت کرد و با بزرگترین علمای زمان خودش رقابت نمود گویی وظیفهای مهم (وظیفه هدایت جهان اسلامی و حتی تمام انسانها) را بر دوش خود احساس نموده و متوجه خودش میدانست. بدیعالزمان جنبش خود را با شرکت در جنگ جهانی اول آغاز کرد. او با کافر خواندن اروپاییان، حضور آنها در سرزمینهای اسلامی را غیرقابل تحمل میدید. با این حال، در زمانی که شیخ سعید پیران خود را برای جنگ مسلحانه علیه دولت لائیک آماده مینمود و از بدیعالزمان نیز دعوت نمود تا با او در این کار همراه شود. چون بدیع الزمان مدت زیادی بود که از این روش مبارزه دست برداشته بود در جواب نامه پیران گفت: این کار شرعاً جایز نیست چونکه شمشیر کشیدن به جز به روی دشمنان بیگانه، به روی کس دیگری در داخل کشیده نمیشود. و تنها راهی که برای نجات و رهایی، در این عصر پیش رو قرار دارد، عبارت است از ارشاد مردم به سوی حقایق قرآن و ایمان و ریشه کن کردن جهل و بیسوادی. هر چند او خود نیز بعدها از همان حکومت ضربههای زیادی را متحمل شد. به عنوان مثال، در سال 1932 م. بعد از تصویب قانون ممنوعیت اذان به شیوه شرعی (عربی) و تبدیل آن به ترکی مردم و اهالی مجسد کوچکی که بدیعالزمان امام جماعت آن، اصرار داشتند که باید اذان و اقامه در داخل مسجد و به همان شیوع عربی اجرا شود، یک روز مأمورین دولتی به مسجد ریختند و جناب نورسی و همراهانش را دستگیر و با پای پیاده در میان برف روانه اکریدر کرده و در آنجا زندانی نمودند.جنبش نورسی در ابتدا، مخفیانه فعالیت میکرد ولی به هنگام آغاز دوره چند حزبی در ترکیه، نیمه علنی شد. هدف این جنبش، برچیدن بساط رژِم ضد اسلامی و استقرار نظام حکومتی اسلام در ترکیه بود. رهبران این نهضت علاوه بر تشکیل جلسات و کنفرانسها برای جوانان، برنامههای آموزشی نیز، ترتیب میدادند. سعید نورسی تا زمان درگذشتش در سال 1960 با شوری زایدالوصف، به تبلیغ و همچنین، سازماندهی نیروهای اسلامی مشغول بود. بازماندگان انقلابی سعید نورسی، موفق گردیدند اجازه به حج رفتن مسلمانان و تأسیس مدارس مذهبی را از دولت لائیک ترکیه در سال 1948 دریافت کنند. (36)
2. جنبش اجتماعی گولن
جنبش گولن یک جنبش مدنی فراملی است که تحت تأثیر اندیشههای فتحالله گولن، نویسنده و مدرس علوم اخلاقی و الهیات اهل ترکیه شکل گرفته است و در حال حاضر طرفداران نسبتاً قابل ملاحظهای در ترکیه، آسیای مرکزی و سایر نقاط جهان دارد. حامیان این گروه اکثراً از بین تجار، روزنامهنگاران و اساتید و دانشجویان دانشگاه هستند که در چهارچوب یک شبکه وسیع، منعطف و غیررسمی مشغول به فعالیت هستند و از این طریق در مجامع مختلفی چون مدارس، دانشگاهها، انجمنهای کارگری، بنیادهای خیریه، گروههای فشار، بخشهای دانشآموزی و دانشجویی، مراکز رادیو و تلویزیون اعمال نفوذ میکنند. (37)گروه فتحالله گولن که با نام «جماعت» شناخته میشود ریشه خود را در جنبش نورجیها میبیند. این جنبش دخالت مستقیم در سیاست را برای اعضای خود رد میکند و اعتقاد دارد دخالت مستقیم در سیاست «نزاع منافع» ایجاد میکند و هدف اصلی که همانا خدمت در راه ایمان و اعتقاد است، در بین اعضا کمرنگ میشود. جماعت فتحالله گولن به شکلی سنتی خود را در برابر حمایت از اسلام سیاسی پالایش کردهاند. آنها تنها ترجیح میدهند از احزاب دست راستی ترکیه (دموکرات، عدالت، مام میهن و احزاب راه راست) حمایتی غیرفعال داشته باشند، چرا که این احزاب از آزادی مذهبی حمایت کرده و ملجایی برای مسلمانان به حساب میآیند. در دوره نجمالدین اربکان آنها هرگز حمایت خود را متوجه وی نکردند و حتی آشکارا مخالفت خود را با استقرار حزب دموکراتیک اسلامی به رهبری دوست اربکان بیان کردند. (38) اما با توجه به واکنشهای مثبت دولت کنونی ترکیه نسبت به فعالیت نورجیها در این کشور و عدم ایجاد مانعی در برابر این فعالیتها در عرصههای فرهنگی و اقتصادی از سوی نهادهای دولتی و ایجاد بسترهای امن و مناسب برای فعالیتهای جماعت گولن به نظر میرسد گروه گولن نقش ایجابی و مؤثر در ساختار دولت ترکیه دارد و اردوغان از توانمندیهای گولن در راستای تحکیم هر چه بیشتر خود و حزبش بهره میبرد.
جنبش گولن نخستین جریان اسلامی در ترکیه است که آشکارا مشروعیت دولت سکولار را میپذیرد، او حامی حکومت دموکراتیک است و استدلال میکند دموکراسی مؤثرترین و شایستهترین شکل حکومت در جهان امروزی است. او به صراحت میگوید که: «دموکراسی و اسلام سازش پذیرند. 95 درصد قوانین اسلامی به زندگی خصوصی و خانواده میپردازد. فقط پنج درصد از این قوانین به موضوعات دولت مربوط است و این امر میتواند تنها درون بستر دموکراسی مهیا شود. اگر عدهای به چیز دیگری از قبیل دولت اسلامی میاندیشند، تاریخ و اوضاع اجتماعی این کشور اجازه چنین کاری را نمیدهد. دموکراتیزاسیون فرآیندی گریزناپذیر در ترکیه است. (39)
گولن آن بخش از احکام اسلامی را که به طور مستقیم با حکومت و کشورداری مربوط میشود، مانند: احکام و قوانین مربوط به مالیات و جنگ و درگیریها، را در بطن واقعیتهای معاصر مینگرد. او از این نگران است که رژیمهای اقتدارگرا عقاید متفاوت را به شدت تحت کنترل خود درآورند. گولن در عین حال نقش دولت را در حفظ ثبات بسیار مهم میداند. اهداف گولن، به طور همزمان، اسلامی کردن ایدئولوژی ناسیونالیستی ترکیه و ترکی کردن اسلام است. وی امیدوار است که ارتباط میان مذهب و دولت بار دیگر مانند دورهی عثمانی که رهبران زندگی خصوصی خود را بر مبنای احکام اسلامی تنظیم میکردند، احیا شود. چنین رهیافتی از دید وی باعث تقویت دولت و بدینسان حفاظت از جامعه از طریق بسط و گسترش دادن مشروعیت دولت و تقویت تواناییاش برای بسیج تودهها خواهد شد. گولن معتقد است که استنباط و تجارب مردم آناتولی از اسلام، متفاوت از استنباط و تجارب دیگران به ویژه عربهاست. او از اسلام آناتولیایی و مبتنی بر تسامح و تساهل و عاری از محدودیتهای سختگیرانه مینویسد و به طور مرتب بر لزوم آزادی عبادت و اندیشه در ترکیه تأکید میورزد. وی دو پیشنهاد مهم برای تأمین صلح و آرامش در جامعه دارد: تسامح و تساهل و گفتگو. از دید او، اگر بتوانیم همدیگر را با سعهصدر تحمل کنیم، در کشور اعتماد، صلح و آرامش حاکم خواهد شد. همچنین هیچکس نباید دیگری را به سبب پیروی از مذهبی خاص لعن و نفرین کند و یا شخصی را به سبب الحاد، تحقیر و سرزنش کند. (40)
گولن احساسات قوی درباره میراث ملیاش دارد و به ترک بودن خود افتخار میکند. او مدام به ریشههای ترک بودنش و تاریخ عثمانی ترکیه و جهان بزرگتر از ترکیه اشاره میکند. بنابراین میراث عثمانی - اسلامی، هویت گولن را شکل داده است. اجتماع گولن به خاطر ویژگیهای ملی گرایانهاش جهتگیری خاص خود را توسعه دادند و خود را از دیگر گروههای اسلامی متمایز کردند، اجتماعی که بر ملیگرایی، بازار آزاد و آموزش تأکید میکند ملیگرایی گولن شمولگرا است و بر خون و نژاد مبتنی نیست بلکه بر تجارب تاریخی مشترک و واقعیتهای سیاسی تکیه میکند. گولن معتقد است اسلام دین ملت است و نباید آن را به داشتن هویت یک حزب تقلیل داد. از نظر گولن، اسلام یک پروژه سیاسی نیست که باید اجرا شود، بلکه گنجینه دانش و کردار باید توسعه یک جامعه عادل و اخلاقی است. گولن از هرگونه مواجهه و رویارویی با دولت اجتناب میکند. (41)
در مجموع سه اصل برابری، عدالت و مشورت را میتوان، اصول و ارزشهای محوری نظریه اسلامی گولن برشمرد. اما گولن بر این باور است که هر یک از این اصول و ارزشها باید مطابق با شرایط زندگی مسلمانان در کشورهای مختلف و متناسب با سنتها، اولویتهای فرهنگی و سایر عوامل دخیل، صورت عینی به خود گیرد. گولن این گونه استدلال میکند که جنبههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی جوامع باید در روند توسعه دموکراسی در کل جهان مورد توجه قرار گیرد. از اینرو گولن بر این باور است که بیتوجهی به این نکته، موجب چالش میان دیدگاههای اسلامی با دیدگاههای غربی شده است که نتیجه این تقابل، حمله به اسلام و جریانات اصلاحی در سطح جهان اسلام شده است. در عین حال گولن به انتقاد از جریانات دارای افراط و تفریط در جهان اسلام نیز میپردازد و دیدگاههایی که استقرار دموکراسی در کشورهای اسلامی را منوط به طرد هرگونه سنت اسلامی میکند و نیز دیدگاههای افراطگرایانهای که تمام ارزشهای غربی و دموکراتیک را نفی نموده و تنها در پی اجرای شریعت اسلامی است، را مطابق با واقعیت و منطق نمیداند. (42)
بیداری اسلامی و مدل اسلامگرایی ترکیه
بیداری اسلامی اخیر مردم مسلمان در کشورهای عربی و فضای برآمده از این تغییرات در جهت ظهور و بروز الگوهایی از جانشینی، نوعی رقابت آشکار و پنهان را میان بازیگران در سطح منطقه شاهد هستیم که برخی از این وضعیت تحت عنوان رقابت الگوهای منطقهای یاد میکنند. الگوهایی چون بیداری اسلامی متأثر از انقلاب اسلامی ایران، خیزشهای دموکراسی خواهانه و تلفیق اسلام و دموکراسی متأثر از الگوی ترکیه و در سطحی ضعیفتر الگوی اسلامگرایی سلفی متأثر از عربستان سعودی، از جمله مدلهایی بودند که در فضای تصاعد یابنده تحولات عربی مطرح گشتند. (43)با نگرشی جامع به ظرفیتهای تاریخی، فرهنگی، تمدنی و امکانات مادی و معنوی در جهان اسلام، کشورهای ایران، عربستان سعودی، ترکیه، عراق و مصر بیش از دیگران از توان تبدیل شدن به الگو برای جهان اسلام برخوردار هستند. در میان این کشورها، عراق و مصر، به علت تداوم بیثباتی سیاسی و اقتصادی، حداقل در میان مدت از این لیست خارج شدهاند. عربستان سعودی نیز، به علت تفکرات سلفی و عدم همراهی مدل مدنظر حاکمان این کشور با الزامات زندگی عصر جدید، فقدان مردم سالاری و تفکرات افراطی و جزمی برخی از رهبران دینی سعودی، سرکوب بیرحمانهی مخالفان، عدم برخورداری مردم عربستان سعودی از حقوق اولیهای چون آزادی بیان، حقوق بشر و وابستگی آشکار خاندان سعودی به آمریکا و غرب، از مشکلات ساختاری مدل اسلامگرایی عربستان سعودی در جهان اسلام است لذا با عنایت به این موارد، در شرایط فعلی، ایران و ترکیه تنها کشورهایی هستند که از توان هدایت و رهبری جهان اسلام برخوردار هستند. (44)
در این میان مدل اسلامگرایی ترکیه با تأکید بر 5 اصل جدایی دین از سیاست و یا رابطهای حداقلی میان اسلام و سیاست، پذیرش الزامات نظام لیبرال - دموکراسی، عدم برخورد انقلابی با ظلم و بیعدالتی در جهان، حرکت در مسیر اقتصاد بازار آزاد، نگاه ملیگرایانه در قالب فدرالیسم ترکی مورد استقبال غرب و به ویژه امریکا قرار گرفته است تا بلکه از اثرگذاری اسلام سیاسی مدنظر ایران که بر 4 اصل وحدت جهان اسلام در برابر آمریکا و اسرائیل، عدم جدایی دین از سیاست، عدم پذیرش الزامات نظام لیبرال – دموکراسی و در نهایت دفاع از مظلومین در برابر ظلم مبتنی است، بکاهند.
جمعبندی
فروپاشی امپراطوری عثمانی که به منزله پایان رسمی آخرین سیستم خلافت اسلامی در جهان اسلام بود، منجر به شکلگیری موجودیت جدیدی به نام ترکیه شد. تحت تأثیر تحولات نظام جهانی و گسترش مؤلفههایی همانند صنعتی شدن، سکولاریسم و اومانیسم، آتاتورک مأموریت یافت تا کشوری پیشرفته، مدرن و مطابق با آموزههای جهان غرب بسازد تا بلکه سیمای دینی و مذهبی جامعه را دگرگون نماید. از این مقطع کشمکش جریان سکولار و غربی حاکم در مقابل جریان سنتی و مذهبی به مهمترین چالش سیاسی و اجتماعی ترکیه تبدیل شد.نوسازی کمالیستی با وجود اُفت و خیزهای فراوان تا چهارمین دهه قرن بیستم تداوم یافت. از آن پس تحت تأثیر نظام بینالملل، در فضای سیاسی جامعه گشایشی حاصل شد که ثمره آن بازگشت حیات دوباره به کالبد جریانهای اسلامگرا بود که در سالهای بعد به خصوص در دهه 70 رشد فزایندهای یافت. در چنین فضایی که میرفت تا جریانهای اسلامی در کنار نظامیان و سکولارها به یکی از اضلاع مثلت حیات سیاسی ترکیه تبدیل شوند نظامیان ترکیه به عنوان اصلیترین حافظان نظام لائیک دست به کودتا زدند تا از آموزههای اتاتورک در مقابل موج اسلامگرایی و جریانات سنتی اسلامی محافظت کنند. به رغم تمام کارشکنیها و مخالفتها، اسلام سیاسی در سال 1995 م با کوششهای نجمالدین اربکان به بار نشست اما پس از دو سال با فشار ارتش از قدرت کناره گرفت. پس از آن اسلامگرایان به رهبری رجایی کوتان حزب فضیلت را بنیان گذاشتند که این حزب نیز پس از مدتی فعالیت به سرنوشت احزاب اسلامگرای قبلی دچار شد. پس از آن نوگرایان ارشد حزب فضیلت در ماه مه 2001 حزب عدالت و توسعه را به رهبری رجب طیب اردوغان تأسیس کردند و سنتگراها به رهبری رجایی کوتان حزب سعادت را بنیان گذاشتند.
در انتخابات سال 2002 میلادی، حزب عدالت و توسعه با کسب اکثریت آراء قدرت را به دست گرفت. مهمترین درسی که حزب عدالت و توسعه از ناکامیهای گذشته آموخت این بود که به رویارویی مستقیم با مظاهر فرهنگ سکولاریستی نپردازد حزب اعتدال و توسعه به جای کشمکش آشکار با جریانهای کمالیستی و سکولاریستهای افراطی، رویکرد نفی تدریجی آنها را در پیش گرفته، و به کاهش نقش نظامیان و یا تضعیف جریانات ضدهویت کردی در ترکیه فکر میکند.
نگاه حزب عدالت و توسعه به اسلام، با جریانات گذشته تفاوتهای اساسی دارد. حزب عدالت و توسعه به اسلام به عنوان یک مرجع و منبع برای ساختن یک نظام سیاسی، اقتصادی، فرهنگی در جامعه ترکیه رجوع نمیکند، بلکه به اسلام بیشتر به عنوان یک منبع مربوط به حوزهی زندگی خصوصی و همچنین منبعی برای تمایز خویش با کمالیستها، سنتگراها، سکولارها و بنیادگراها رجوع میکند. به این تعبیر اسلامی که این حزب مورد تأکید قرار میدهد بیشتر با هدف نفی و در واقع فاصله انداختن میان خود و دیگران است، اسلامی که میان باورهای این حزب و نجمالدین اربکان و رجایی کوتان و حتی بنیادگرایان اسلامی تفاوت ایجاد میکند.
پس از تحولات اخیر کشورهای عربی موسوم به بیداری اسلامی، جهان اسلام در حال گذار از نظام دیکتاتوری به سمت حاکمیت مردم است. در مرحله گذار کشورهای انقلابی به دنبال انتخاب مدل و الگوی حکومتی موفقی هستند تا از این طریق اهداف و اصول انقلابی خود را جامهی عمل بپوشانند. با عنایت به موفقیتهای اقتصادی و سیاسی ترکیه، مدل اسلامگرایی حزب عدالت و توسعه مقبول کشورهایی نظیر تونس، و تا حدودی مصر واقع شده است. در آنسوی کشورهای اسلامی نیز این مدل که بر اصول، جدایی دین از سیاست، پذیرش الزامات نظام لیبرال – دموکراسی، عدم برخورد انقلابی با ظلم و بیعدالتی در جهان، حرکت در مسیر اقتصاد بازار آزاد، مبتنی است. مطلوب غرب و به ویژه امریکا است. به نظر میرسد پیروزی از الگوی اسلامگرایی ترکیه برای سایر کشورهای عربی به استثنای دو مورد ذکر شده (مصر و تونس) به واسطه ساختار سیاسی متفاوت آنها دشوار و بلکه امکانپذیر نباشد.
پینوشتها
1.دانش آموخته مقطع ارشد رشته علوم سیاسی، دانشگاه علامه طباطبائی 2.مازیار آقازاده، "تقابل اسلامگرایی و لائیسم در ترکیه"، کتاب آسیا 4 ویژه مسائل ترکیه، نشر ابرار معاصر، تهران، 1386، ص 171.
3.ایوب امیرکواسمی، "درآمدی بر حزب رفاه ترکیه"، مجله سیاست خارجی، سال 10، ش 2، 1375، ص 526
4.ابراهیم یزدی، "اسلام و دموکراسی؛ تجربه ترکیه": www.aftab.ir
5.مازیار آقازاده، "مقاله پیشین"، ص 174
6.مجید مرادی، "اسلامگرایان ترکیه یا نوعثمانیها"، ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت"، شماره 9، 1385، ص 77
7.محمد کسرایی، "اسلامگرایی در ترکیه" بولتن مرکز مطالعات خاورمیانه، تیرماه 1386، ص 3.
8.علی مزروعی، "تجربه حزب عدالت و توسعه ترکیه"، ماهنامه آیین، ش 19 و 20، بهمن و اسفند 1387، صص 153 – 154.
9.قهرمانپور بناب، "تأثیر انقلاب اسلامی بر ترکیه" فصلنامه مطالعات خاورمیانه، شماره 24، تهران، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، زمستان 1379، صص 93 – 92.
10.محمدرضا زارع، "علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، تهران، مؤسسه اندیشه سازان نور، 1383، ص 292.
11.محمدباقر حشمت زاده، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1386، ص 222 – 221.
12.محمد نورالدین، "اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی"، ترجمه محمدمهدی محسنی، هفتهنامه پگاه حوزه، ش 18، 1384. www.hawzah.net/fa/magart.html?MazazineArticle
13.مهمسا ماه پیشانیان، "ترکیه و آینده تمایلات اسلامگرایانه"، پگاه حوزه، شماره 285، 1388،
www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineArticleID
14.علی مزروعی، "تولید تجربه حزب عدالت و توسعه ترکیه"، آیین، شماره 19 و 20، ص 156
15.محمد نورالدین، "ترکیه جمهوری سرگردان"، ترجمه سیدحسین موسوی، تهران، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1383، ص 127
16. مهسا ماهپیشانیان، "مقاله پیشین"، www.hawzah.net/fa/magart.html?MagazineArticleID
17.نورالدین اکبری، "قدرتیابی اسلامگرایان در ترکیه و تأثیر آن بر روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران"، رهیافتهای سیاسی و بین المللی، پاییز 88، شماره 19 ص 169
18. هاکان یاوز، "سکولاریسم و دموکراسی اسلامی در ترکیه" ترجمه احمد عزیزی، تهران، نشر نی، 1389، ص 92
19.جواد طاهایی، "اسلامگرایی و دولت مدرن ترکیه"، فصلنامه راهبرد، ش 19، بهار 1380، ص 148
20.سید مسعود موسوی، "اسلامگرایان ارتدوکس"، ماهنامه مهرنامه، سال دوم، شماره 10، 1390، ص 92
21.اسدالله اطهری، "ارتش و اسلامگرایان ترکیه؛ دو نیروی اجتماعی در یک نظام"، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، ش 26، تابستان 1380، ص 337
22. سروش جنایی، "اسلامگرایان در ترکیه"، اسلامگرایان در ترکیه: صعود 95، افول 99، فصلنامه نهضت، سال اول، شماره 2، تابستان 1379
23. محمد نورالدین، حزب عدالت در قدرت، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، ش 37، بهار 1383، ص 150
24.رحمان قهرمانپور، ریشههای روشنفکری حزب عدالت و توسعه، ماهنامه شهروند امروز، ش 39، (1386)، ص 36
25.نشست تخصصی مرکز تحقیقات استراتژیک، "پیروزی مجدد اسلام گرایان در ترکیه و آینده سیاست خارجی این کشور"، مهر 1386، به نشانی:
26.نگاه شود به بیانیه این حزب در وب سایت: www.akpparti.org.tr
27. محمدعلی قاسمی، سیر تحولات فکری و سیاسی در حزب عدالت ترکیه از آلترناتیو اسلامی تا دموکراسی محافظهکارانه، مهرنامه، شماره 10 فروردین 90، ص 90
28.در خصوص نتایج انتخابات پارلمانی ترکیه در دورههای مختلف به وبسایت روبرو رجوع شود: www.konrad.tr.org
29.کامیل کریمیان، "پیروزی اسلامگرایان در ترکیه و تحلیلی بر انتخابات امیر، فصلنامه نهضت، شماره 11، سال سوم، پاییز 1381، ص 11
30.محمود واعظی "علل پیروزی اسلامگرایان در ترکیه و پیامدهای آن" به نشانی:
http://www.csr.ir/departments
31."گزارش تحلیلی از پیروزی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در ترکیه"، فصلنامه جهان اسلام، سال هشتم؛ ش 30 و 31؛ تابستان و پاییز 1386، صص 239 – 240.
32. تحلیل نتایج انتخابات 2012 ترکیه به نقل از وب سایت ایران دیپلماسی به نشانی: http://www.irdiplomacy.ir/fa/
33.تحلیل مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی از پیروزی حزب عدالت و توسعه در انتخابات ترکیه، به نشانی: www.icana.ir
34.ارزیابی انتخابات 2012 ترکیه در وبسایت:
http://www.asnoor.ir/Public/Articles
35. احمد جانسیز، دگرش اصلاحطلبانه در اسلامگرایی ترکیه، پایاننامه دکتری، دانشگاه تهران، 1385، صص 145 – 155
36.عباس سرمدی، جهان اسلام (تهران: هیرمند، 1379) ص 34. شکوه السادات حسینی، آشنایی با کشورهای اسلامی؛ مصر (تهران: ابرار معاصر تهران، 1383) ص 125.
37. ولی کوزهگر کالجی، "پیشینه، اهداف و مواضع"، مرکز بینالمللی مطالعات صلح به نشانی: http://peace-ipsc.org
38.حسن اشرفی، اردوغان – گولن، جنگ پنهان قدرت، مرکز بینالمللی مطالعات صلح، به نشانی: http://peace-ipsc.org
39.عسکر قهرمانپور، فتحالله گولن و سیرتحولات فکری و سیاسی اسلامگرایی در ترکیه، ماهنامه مهرنامه، شماره 10، سال 1390، ص 105
40.بولنت ارس و عمر کاها، "جنبش اسلام لیبرالی در ترکیه: اندیشههای فتحالله گولن"، ترجمه سیداسدالله اطهری، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال نهم، زمستان 1381، صص59 – 81.
41.عسکر قهرمانپور، "مقاله پیشین".
42.ولیالله کوزهگر، "مقاله پیشین"
43. کامران کرمی، محدودیتها و چالشهای الگوی منطقهای عربستان سعودی، مرکز بینالمللی مطالعات صلح به نشانی: http://peace-ipsc.org
44.رضا عابدی گنابادی، بررسی مدل حکومتی ترکیه به نشانی: http://siasi.porsemani.content
اربکان، نجمالدین اربکان (مصاحبه شونده). اسلام سیاسی در ترکیه، هفت نامه پگاه حوزه، ش 256، خرداد 1388.
ارس، بولنت و عمرکاها، جنبش اسلام لیبرالی در ترکیه: اندیشههای فتحالله گولن، ترجمه سیداسدالله اطهری، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال نهم، زمستان 1381.
اطهری، اسدالله، ارتش و اسلامگرایان دو نیروی اجتماعی در یک نظام، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، ش 26، تابستان 1380.
اکبری، نورالدین، قدرتیابی اسلامگرایان در ترکیه و تأثیر آن بر روابط این کشور با جمهوری اسلامی ایران، رهیافتهای سیاسی و بینالمللی، پاییز 88، شماره 19.
امیرکواسمی، ایوب. درآمدی بر حزب رفاه ترکیه، مجله سیاست خارجی، سال 10، ش2، 1375.
برزگر، کیهان. پیشینه فعالیتهای شهری حزب رفاه؛ ارزیابی و عملکرد شهری اسلامگرایان ترکیه، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، ش 18، 1381.
جانسیز، احمد. دگرش اصلاحطلبانه در اسلامگرایی ترکیه، پایاننامه دکتری، دانشگاه تهران، 1385.
حشمتزاده، محمدباقر. تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1386.
زارع، محمدرضا. علل رشد اسلامگرایی در ترکیه، تهران، مؤسسه اندیشهسازان نور، 1383.
ذبیحزاده، علی نقی، ترکیه لائیک، پیامد اصلاحات در دولت عثمانی، فصلنامه معرفت، ش 43، تیر 1380.
فلاح، رحمتالله. نوگرایی، هویت و سیاست خارجی ترکیه، فصلنامه جهان اسلام، سال نهم، ش 36، زمستان 1387.
قاسمی، محمدعلی، سیرتحولات فکری و سیاسی در حزب عدالت ترکیه از آلترناتیو اسلامی تا دموکراسی محافظه کارانه، مهرنامه، شماره 10، فروردین90.
قهرمانپور، رحمان. بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر ترکیه، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال هفتم، ش 4، زمستان 1379.
قهرمانپور، عسگر، فتحالله گولن و سیر تحولات فکری و سیاسی اسلامگرایی در ترکیه، ماهنامه مهرنامه، شماره 10، سال 1390.
گزارش تحلیلی از پیروزی حزب اسلامگرای عدالت و توسعه در ترکیه، فصلنامه مطالعات منطقهای، جهان اسلام، سال هشتم، ش 30 و 31؛ تابستان و پاییز 1386.
کاکایی، سیامک. ترکیه، میان دو انتخابات، فصلنامه اطلاعات راهبردی، سال پنجم، (اردیبهشت 1385)
کریمیان، کامیل. پیروزی اسلامگرایان در ترکیه و تحلیلی بر انتخابات اخیر، فصلنامه نهضت، ش 11، سال سوم، 1381
کریمیان، کامیل. بحران قومی در ترکیه، فصلنامه نهضت، سال اول، ش 4، زمستان 1379، صص 10 – 15.
کدیور، محمدعلی، فتحالله گولن پدر نسل جدید، ماهنامه شهروند امروز، ش 39، 1386.
کسرایی، محمد اسلامگرایی در ترکیه، بولتن مرکز مطالعات خاورمیانه، بولتن مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، سلسله مقالات خاورمیانه شناسی، ش 15، تیر 1376.
ماهپیشانیان، مهسا. ترکیه و آینده تمایلات اسلامگرایانه، هفته نامه پگاه حوزه، ش 257، خرداد 1388.
مرادی، مجید. اسلامگرایان ترکیه یا نوعثمانیها، اطلاعات حکمت و معرفت، ش 9.
مزروعی، علی. تجربه حزب عدالت و توسعه ترکیه، فصلنامه آیین، ش 20 و 19، بهمن و اسفند 1387.
موسوی، سیدموسوی، "اسلامگرایان ارتدوکس"، ماهنامه مهرنامه، سال دوم، شماره 10، 1390.
نورالدین، محمد. حزب عدالت در قدرت، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، ش 37، بهار 1383.
نورالدین، محمد. اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی، ترجمه محمدمهدی محسنی، هفتهنامه پگاه حوزه، ش 18، سال 1384.
نورالدین، محمد، ترکیه جمهوری سرگردان، ترجمه سیدحسین موسوی، تهران، مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 1383.
واعظی، محمود. علل پیروزی اسلامگرایان در ترکیه و پیامدهای آن، مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، شهریور 1386.
واعظی، محمود. پیروزی مجدد اسلام گرایان در ترکیه و آینده سیاست خارجی این کشور، مرکز مطالعات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مهر 1386.
یاوز، هاکان. سکولاریسم و دموکراسی اسلامی در ترکیه، ترجمه احمد عزیزی، تهران، نشر نی، 1389.
واحدی، الیاس. آسیا 4 ویژه مسائل ترکیه، تهران، ابرار معاصر، 1384.
وب سایت حزب عدالت و توسعه www.akpparti.org.tr
وب سایت قانون اساسی ترکیه www.anayasa.gen.tr
وب سایت رایزنی فرهنگی ایران در آنکارا http://ankara.icro.ir
وب سایت مربوط به انتخابات ترکیه www.konrad.tr.org
وب سایت مؤسسه صلح بینالمللی http://peace-ipsc.org
وب سایت مجمع تشخیص مصلحت نظام http://www.csr.ir/department
وب سایت مجلس شورای اسلامی www.icana.ir
منبع مقاله :
جلیلی، سید هدایت؛ (1389)، مجموعه مقالات غزالی پژوهی، تهران: خانه کتاب، چاپ اول