ویژگی‌های عرفان اسلامی در اندیشه آیت الله شاه‌آبادی

حضرت آیت الله شاه‌آبادی که در عرفان از محضر ملکوتی و معنوی آیت الله میرزا هاشم گیلانی اشکوری کسب فیض نموده، از جمله عارفان نادر و واصلان کاملی است که در جمع ظاهر و باطن به نیکویی درخشیده و اسوه‌ای ماندگار را
شنبه، 2 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ویژگی‌های عرفان اسلامی در اندیشه آیت الله شاه‌آبادی
 ویژگی‌های عرفان اسلامی در اندیشه آیت الله شاه‌آبادی

 

نویسنده: علی نعیم‌الدین خانی (1)

 

چکیده

حضرت آیت الله شاه‌آبادی که در عرفان از محضر ملکوتی و معنوی آیت الله میرزا هاشم گیلانی اشکوری کسب فیض نموده، (2) از جمله عارفان نادر و واصلان کاملی است که در جمع ظاهر و باطن به نیکویی درخشیده و اسوه‌ای ماندگار را برای رهپویان طریق کمال و جمال الهی پدیدار ساخته است. توجه به ویژگی‌های عرفان آن پیر فرزانه، به حق، ترسیم‌گر نقشی دل انگیز در قاموس بزرگ عرفان اصیل اسلامی است؛ عرفان نابی که در جای جای زندگی علمی و سیره اخلاقی و معنوی این فقیه عارف‌پیشه و مجاهد عرصه حماسه، جلوه‌ای راهگشا دارد و الگویی جاودانه برای شیفتگان طریفت علوی و معرفت فاطمی به شمار می‌رود.
بدیهی است که شناخت مشخصه‌های عرفانی اصلی این عالم ربانی، به معنای شناخت کامل و تمام اسلام ناب محمدی است که هم ستارگان درخشان معارف و لطایف در آسمان بلندش می‌تابد و هم مهتاب منور حماسه و جهاد در سپهر مینایش رخ می‌نمایاند. از این رو، شناخت اصول بنیادین و ویژگی‌های زیرینایی عرفان این بزرگ مرد وادی علم و عمل، نخستین گام برای ساختن جامعه‌ای آزاد و آباد است که صراط حمید عرفان و معنویت و خطّ سرخ شهادت و مجاهدات را فراسوی سالکان کوی حق و حقیقت می‌گسترد.
نگارنده در این مقاله کوشیده است تا با توجه به آثار مکتوب آن عارف بزرگ و منابع موجود در این زمینه، ویژگی‌های عرفان ناب را از میان آثار و اندیشه‌های گهریار ایشان بکاود و بارزترین آن‌ها را در دیدگاه اهل نظر قرار دهد. شاگردپروری، اهتمام به شریعت و معرفت، حضور در جامعه، همراهی عرفان و حماسه، جامعیت در اندیشه و خلاقیت و نوآوری، از جمله مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که در این نوشتار مورد بحث بررسی قرار گرفته است.
ضمن اینکه سعی شده تا در پایان، با در نظر گرفتن خصیصه‌ها و قواعدِ یادشده، مواردی چند در خصوص عرفان آن یگانه عصر متذکر شویم همچنین با توجه به اندیشه‌های آسمانی ایشان، به بیان راهبردها و راهکارهای عملی در مسیر اصلاح و احیای عرفانی و معنوی جامعه اسلامی مبادرت ورزیم.
واژگان کلیدی: آیت‌الله شاه‌آبادی, عرفان اسلامی, ویژگی‌ها, کاربردها
بی‌شک شناخت صحیح ویژگی‌ها و اصول موجود در مکتب و سیره عرفانی آیت الله شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه) کمک شایانی به عرفان‌پژوهان و محققان حوزه اندیشه‌های عرفانی این عارف کامل می‌نماید و مسیر کاوش و پژوهش در این عرصه مبارک را به گونه‌ای شایسته هموار می‌سازد. از این رو، در بخش نخست این مقاله، به بیان ویژگی‌ها و قواعد حاکم بر عرفان متعالی ایشان می‌پردازیم.

الف. ویژگی‌ها و قاعده‌ها

مهم‌ترین خصایص و قواعد حاکم بر عرفان ناب و اندیشه اصیل عرفانی حضرت آیت الله شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه) که در حقیقت، ترسیم‌گر اصول مدینه فاضله و چارچوب معنوی جامعه اسلامی از دیدگاه ایشان است، عبارتند از:

1. اهتمام به شریعت و معرفت

شریعت و معرفت دو مقوله‌ای است که باید به طور مجزا مورد بحث و بررسی قرار گیرد؛ اما در این فراز از سخن، نگاه ما به این موضوع، از جهت ارتباط و تلازم آن دو با یکدیگر و از باب توجه توأمان به شریعت و معرفت است؛ یعنی تأکید بر این نکته اساسی که بارزترین نشانه عرفان ناب اسلامی و مهم‌ترین خصیصه عارفان ربانی همچون آیت الله شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه)، پایبندی به شرع مقدس اسلام به همراه اهتمام به کسب معارف و حقایق شریعت است و این، هنر یک فقیه است که بتواند در کنار توجه خاص به شریعت و احکام آن، به فهم باطن و معارف دین نیز بپردازد و هم چنین هنر یک عارف واقعی آن است که افزون بر توجه به عرفان و معنویات اسلام، دستورات شرع و ظواهر شریعت را نیز محترم شمارد و عامل به آنها باشد و ظاهر و باطن دین را با هم جمع نماید و حق هر کدام را به شایستگی ادا کند. شاگرد بزرگ آیت الله شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه)، حضرت امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، در بیان این مهم می‌فرماید:
عارف کامل کسی است که همه مراتب را حفظ کند و حقّ هر صاحب حقیّ را ادا کند و دارای هر دو چشم و هر دو مقام و هر دو نشئه باشد، ظاهر و باطن کتاب را قرائت کند و در صورت و معنایش و تفسیر و تأویلش تدبر نماید که ظاهر بدون باطن و صورتِ بدون معنا، مانند پیکری است بدون روح، و دنیایی است بدون آخرت... پس کسی که فقط ظاهر را بگیرد و همان جا بایستد، تقصیر کرده و خود را معطل نموده است... و کسی که فقط راه باطن را پیش گیرد، بدون آنکه به ظاهر نگاه کند، خودش را از صراط مستقیم و دیگران را نیز گمراه خواهد نمود. و اما کسی که ظاهر را برای وصول به حقایق بگیرد و نگاهش به آینه برای دیدن جمال محبوب باشد، او است که راه مستقیم را پیموده و قرآن را آن چنان که شایسته است، تلاوت نموده. (3)
در اندیشه نورانی آیت الله شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه): «شریعت، بر عدالت و اعطاء کل ذی حقٍّ حقَّه تشریع شده [است و]... جلوگیری از اطلاق حکم طبیعت می‌فرماید نه از اصل مقتضای آن؛ یعنی شریعت می‌فرماید مقتضیات خود را به دستور عدل تحصیل کن». (4)
بنابراین رسالتِ شریعت آن است که نیازهای طبیعی و دنیایی انسان را تعدیل نماید و احکام زندگی انسان را به گونه‌ای سامان بخشد که راه دستیابی او به حقایق دین و هستی هموار شود. شریعت مانع لغزش آدمی در امور مادی شده و انسان را از پرداختن به طبیعت صِرف باز می‌دارد و به نیازهای طبیعی تا جایی که مخل نیازهای فطری او نباشد پاسخ می‌دهد.
اما آنچه نیازهای فطری و معنوی انسان را تأمین می‌نماید، «حقیقت دین» یا معارف الهی است که خارج از طبیعیات و قوای جسمی و حیوانی انسان است و با فطریات و قوای روحی و معنوی او ارتباط دارد. از آنجا که انسان دو بعدی است و محتاج امور مادی و معنوی یا متمایل به دنیا و آخرت یا جسم و روح است؛ اسلام به هر دو نیاز او توجه کرده است. به همین جهت می‌توان گفت اسلام ناب محمدی، دین اکمال و اتمام است؛ هم از انوار خورشید رسالت و فقاهت محمدی بهره‌مند است و هم از پرتو ولایت و معرفت علوی سرشار است. بنابراین، مرحوم شاه‌آبادی را باید جامع شریعت و معرفت معرفی نمود. او کوشید تا ظاهر و باطن را در وجود مهذّب خویش جمع نماید و خویش را به زیور اکمال محمدی و اتمام علوی بیاراید.
در بینش فقهی- عرفانی آیت الله شاه‌آبادی صحّت عمل به شریعت و پایبندی درست به شرع مقدس، در ملکوت روح آدمی آثاری معنوی بر جای می‌گذارد (5) و در واقع، شریعت (که پیامد و نتیجه رسالت است) ظاهر معرفت (که پیامد و حاصل ولایت است) می‌باشد و معرفت در باطن شریعت پنهان است. (6) به همین دلیل شریعت الهی را (که میدان عمل است و تکلیف) باید مقدمه نیل به معرفت رحمانی که عرصه شهود است و رؤیت دانست. مرحوم شاه‌آبادی می‌فرماید:
تمامیت قبول عمل، آن است که در ملکوت روح عامل، ظهور کند؛ به این که اعداد کند نفس را برای حصول ملکه حسنه و صفت راسخه عبودیت به مراتبها... . (7)
و یا در معرفه‌ای دیگر فرموده:
صحّت عمل در شریعت، واقعاً منفک از ظهور آن در ملکوت علیا نبوده باشد: فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ خَیرٌا یَرَهُ، وَ وَجَدِوا ما عَمِلُوا حاضِراً، و إنّا لا نُضِیعُ أجرَ مَن أحسَنَ عَمَلاً... . (8)
از همین دیدگاه مرحوم شاه‌آبادی معتقد است:
كمالُ الانسان بالدین كما هو مقتضی فطرته و كمالُ الدین بالولایة تعلقاً و اعتقاداً أو تخلقاً أو شهوداً أو تحققاً و وجوداً؛ (9) کمال انسان به دین است؛ چنان که مقتضای فطرت آدمی این گونه است. و کمال دین به ولایت است به نحو: اعتقاد و تعلق به آن مقام، یا تخلق و شهود و یا تحقق و وصول به آن مقام. ایشان در فرازی دیگر فرموده‌اند:
أنّ الانسان مستعدٌّ للكمال و كماله الاسلام و كمالُ الاسلام بالولایة تعلقاً أو تخلقاً أو تحققاً کما مرّ؛ (10) انسان به حسب فطرت، مستعد کمال است و کمال او به اسلام است و کمال اسلام به ولایت است، به یکی از انحای ذکر شده.
بنابراین عرفان کامل، عرفانی است که هم به ضیای خورشید شریعت و رسالت محمدی روشن است و هم به نور مهتاب معرفت و ولایت علوی آراسته است؛ دو بال نیرومندی که طائر روح، سالک حق را تا عروج به قله‌های رفیع حقیقت مدد می‌رساند و احکام ظاهری و حقایق باطنی را توأمان دارا است و از افراط و تفریط مبرّا می‌باشد.

2. جامعیت در اندیشه

مرحوم شاه‌آبادی علاوه بر اینکه در حوزه فقه، اصول و فلسفه، اهل فن و صاحب‌نظر بودند، (11) در عرصه عرفان و معنویت نیز همچون بدر منیر می‌درخشیدند. اگرچه ظرافت روحی و ظهور و بروز عرفانی ایشان، (12) دیگر ابعاد آن بزرگوار را تحت الشعاع خویش قرار داده است، اما خصیصه عرفانی ایشان هیچ‌گاه سایر ابعاد وجودشان را خاموش نساخت و در زمان و مکان مناسب در عرصه‌های مختلف، مرد میدان علم و عمل بودند. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی در اشاره به جامعیت اندیشه‌های متعالی مرحوم شاه‌آبادی می‌فرماید:
جامعیت افکار مرحوم شاه‌آبادی، واقعاً یک سندی برای عرفان است... ببینید گاهی افرادی عارف می‌شوند و تبدیل می‌شوند به یک زاهد منزوی صوفی منش؛ خوب این نشان این است که عرفان آنها درست نیست و از دریچه درستی به حقایق زمان نگاه نمی‌کنند. اگر این طور درست بود، پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی بن ابی طالب (علیه السلام) این کار را می‌کردند... ایشان توی عرفانش پیشرفت مادی را هم می‌بیند، زندگی عادی را هم می‌بیند. (13)
از این رو، عرفان آیت الله شاه‌آبادی عرفانی کامل و همه جانبه است؛ عرفانی که حقّ هر چیزی را در جای خودش ادا می‌کند و از جامعیت در منش و بینش برخوردار است و با وجود اینکه منزلت و شأنیت والایی برای معارف الهی قائل است، اما هرگز خط بطلان بر دیگر علوم نمی‌کشد و جایگاه هر علمی را به نیکویی حفظ می‌کند و کسب دانش‌های گوناگون را با روح عرفان مخالف نمی‌داند؛ چنان که آیت الله شاه‌آبادی علاوه بر تبحر در عرفان اسلامی، ریاضیات را نیز به خوبی می‌دانستند و در علوم غریبه همچون: جَفر، رَمل و اُسطُرلاب تبحّر کافی و لازم داشتند و افزون بر این، خطیبی توانا نیز به شمار می‌رفتند و به زبان فرانسوی هم مسلط بودند (14) و به هنگام فتوا دادن، تحلیلی منصفانه و نگرشی منطقی و صحیح نسبت به علوم روز و پیشرفت‌های مادی عصر خود ارائه می‌دادند. (15)

3. خلاقیت و نوآوری

افزون بر جامعیت در علوم گوناگون، ایشان خلاقیت و نوآوری‌های قابل توجهی در جنبه‌های مختلف علوم داشتند و خاصه در ارائه مباحث عرفانی، همواره از قلب مهذّب و مصفایشان چشمه‌های زلال حکمت الهی می‌جوشید و دل‌های مشتاق و تشنه معرفت را بهره‌مند می‌ساخت. امام خمینی (سلام‌الله‌علیه) در حدیث یازدهم از کتاب شریف «چهل حدیث»، در بحث کیفیت فطری بودن دین یا توحید فرموده‌اند:
بدان که مفسرین، از عامه و خاصه، هر یک به حسب طریقه خود، به طوری بیان کیفیت فطری بودن دین یا توحید را کرده‌اند و ما در این اوراق بر طبق آراء آن‌ها سخن نگوییم؛ بلکه در این مقام، آنچه از محضر شریف شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی دام ظلّه که متفرد (منحصر به فرد) است در این میدان، استفاده نمودم، بیان می‌کنم. (16)
همچنین شاگرد صدیق آن خضر شفیق، در فرازی دیگر از این کتاب، در اشاره به نوآوری و ابتکار استاد عارف خویش در ارائه مباحث عرفانی و سلوکی و تبیین منازل سالکان الهی می‌نگارند:
«شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی (دام ظلّه) برای هر منزلی از منازل سایرین، ده بیت مقرر می‌داشت، با اسلوب بدیعی که به آن ترتیب در مجموع، هزار بیت می‌شد.» (17)
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سیداحمد خمینی (رحمه‌الله‌) از حضرت امام می‌پرسند: ایشان (آقای شاه‌آبادی) چگونه بودند؟ و امام (رحمه‌الله‌) در پاسخ می‌فرمایند:
من از آقای شاه‌آبادی سؤال کردم: مطالبی که شما می‌گویید در کتاب نیست! از کجا می‌آورید؟ گفتند: «گفته می‌شود!» یعنی از خودم می‌گویم. ایشان حقّ بزرگی بر گردن من دارند و کاملاً وارد بودند، چه در فلسفه و چه در عرفان. (18)
به همین دلیل، امام راحل (رحمه‌الله‌) برای درس استادش، حضرت آیت الله شاه‌آبادی، ارزش و احترام بسیاری قائل بودند و می‌فرمودند:
اگر آیت الله شاه‌آبادی هفتاد سال تدریس می‌کرد، من در محضرش حاضر می‌شدم؛ چون هر رورز حرف تازه‌ای داشت. (19)
از این رو، ویژگی دیگر عرفان آن صاحبدل وارسته را می‌توان در خلاقیت اندیشه و ابتکار در عرصه نظر و عمل دانست؛ (20) عرفان بدیعی که از رهگذر تهذیب نفس و تزکیه باطن به دست آمده و متکی بر تحقیق صِرف نیست و بیش از آنکه به جمع کتب بپردازد، به رفع حجاب‌ها می‌اندیشد و در پرتو طهارت قلبی و تزکیه معنوی، آینه‌دار حقایق و اسرار هستی می‌گردد.

4. مستندسازی به آیات و روایات

این ویژگی در آثار به جای مانده از عارف ربانی، حضرت آیت الله شاه آبادی (سلام‌الله‌علیه) به وضوح دیده می‌شود. ایشان در بیان معارف الهی به ثقلین تمسک جسته و از لطایف آیات و روایات اسلامی پرده گشوده، خاصه به قرآن کریم توجه و عنایت والایی داشتند. نمونه‌های این ویژگی، به وفور در آثار این عارف واصل به چشم می‌خورد و بیان همه آن‌ها خود مجالی مستقل می‌طلبد.
بررسی کتاب ارزشمند «شذرات المعارف» و «رشحات البحار» به روشنی این مطلب را اثبات می‌کند و در واقع آثار گرانمایه آن فقیه عارف را باید شرح عرفانی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی آیات و روایات اسلامی دانست؛ چنان که معارف مطرح شده در کتاب «شذرات» و مطالب عرفانی ارائه شده در «رشحات»، همگی بیانگر این موضوع می‌باشند، مانند بحث‌های کتاب «القرآن و العترة» و کتاب «الایمان و الرجعه» که هر کدام شرح و تبیین عرفانی یکی از آیات الهی است و در خلال مطالب به احادیث اسلامی نیز استناد شده است.
به طور اساسی توجه به «ثقلین» به عنوان معیار و سنگ محک عرفان و مشاهدات و مکاشفات معنوی، بسیار مهم است. به همین جهت است که گفتار و آثار مرحوم شاه‌آبادی رنگ و بوی قرآن و عترت به خود گرفته و طریق مستقیم و صراط اعتدال را فراسوی راهیان عرفان و ایمان گشوده است.

5. تربیت انسانی و شاگردپروری

از جمله خصایص بارز آیت الله شاه‌آبادی، شاگردپروری ایشان در حوزه‌های مختلف علمی، به ویژه حوزه عرفان و اخلاق اسلامی می‌باشد. این عالم عامل و عارف واصل، با روح بزرگ و نبوغ سرشار خود همچون ماه منیر فضای حوزه‌های علمیه را روشن کرد، اساتید و بزرگان بسیاری را تربیت نمود و جامعه اسلامی را از فیض همیشه جاری خویش بهره‌مند ساخت. تربیت شخصیت ماندگار تاریخ بشری و گوهر تابناک خزانه الهی، (21) «حضرت امام خمینی» برخاسته از خصیصه شاگردپروری این صاحبدل شوریده حال و عارف حماسه‌ساز است. به بیان استاد فاضل، حجت الاسلام و المسلمین علی دوانی:
آقای شاه‌آبادی (رحمه‌الله‌) به علاوه جنبه‌های علمی و عرفانی، در شخصیت مبارزاتی امام خمینی (رحمه‌الله‌) نیز اثر می‌گذارد. (22)
آیت الله نورالله شاه‌آبادی (یکی از فرزندان آن مرحوم) در این باره می‌گوید:
ایشان چه پیش از رفتن به قم و چه در ایامی که در قم اقامت داشتند و چه پس از بازگشت به تهران، در میان توده مردم به پرورش افکار و تربیت اخلاقی و تعلیم معارف اسلامی پرداخته، و در سازندگی انسان‌های فاضل و عارف به مبانی اسلام، از هر فرصتی استفاده می‌کردند و گروه فراوانی را در این راستا به جامعه اسلامی تحویل دادند. (23)
آیت الله نصرالله شاه‌آبادی (از دیگر فرزندان مرحوم شاه‌آبادی در خصوص تأثیر کلام ایشان در امر تربیت و تهذیب نفوس و اهتمام آن بزرگوار بر این امر، می‌فرماید):
یکی از بازاریان محترم که از شاگردان ایشان بود، نقل می‌کرد که ایشان در یکی از سخنرانی‌هایشان با ناراحتی اظهار داشتند؛ چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه‌های معنوی نشان نمی‌دهند و فرمودند:
«آخر مگر شماها نمی‌خواهید آدم شوید؟ اگر نمی‌خواهید، من این قدر به زحمت نیفتم» همین فرد می‌گوید: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می‌خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟ ایشان فرمودند: «من به شما سه دستور می‌دهم، عمل کنید و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم»... همین فرد می‌افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید. قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می‌آمدم که صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقا سیدعباس آیت الله زاده (24) مشغول نماز شدم. در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند. در قرائت نیستند؛ ولی در سجده و رکوع هستند. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید. ایشان متحیر شد، تعجب کرد و فرمود که «معذرت می‌خواهم. من از مسجد و منزل ناراحت شدم. لذا در نماز گاهی می‌رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می‌شدم و برمی‌گشتم.» این اوّلین مشاهده من بود که در اثر دستورات آیت الله شاه‌آبادی برایم حاصل شده بود. (25)
جالب اینکه ایشان به تربیت کودکان و فرزندان خویش نیز اهتمام داشتند و در این راه از بیان احکام توحید و معنویت کوتاهی نمی‌کردند و عنایت خاصی به این مهم از خود نشان می‌دادند. فرزند برومند آن مرحوم، آیت الله نورالله شاه‌آبادی که در آغوش مهر و معنویت پدر بزرگوارشان رشد یافته‌اند، فرموده‌اند:
تجلی یگانگی و پرستش در اعمال مرحوم والد به گونه‌ای بود که بنده با آن که کودک بودم، نمونه‌های آن را می‌دیدم. ایشان نیز از تعلیم توحید به ما با اینکه سنمان کم بود و شاید در معرفتمان نمی‌گنجید، دست برنمی‌داشتند، بر طبق حدیث «اَلعِلمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَرِ» و ما آنچه را نمی‌توانستیم در آن روز درک کنیم، اینک آن‌ها را نقش بسته در ذهن خود می‌بینیم که در زندگی ما بسیار مؤثر است. (26)
آیت الله نصرالله شاه‌آبادی (فرزند دیگر آن مرحوم) در این باره می‌گوید:
پدر، بسیار علاقه داشتند که با بچه‌های کوچک کار اعتقادی کنند و از این بابت هم هرگاه بچه‌ها از ایشان درخواستی داشتند، می‌فرمود: «بابا! از من نخواه؛ از خدایی که من و تو را خلق کرده، بخواه، همه چیز در دست او است، از او تقاضا کن» و آن وقت بچه‌ها خواسته خود را تکرار می‌کردند و ایشان خود اجابت می‌کرد به عنوان واسطه حق. (27)
شهید مرتضی مطهری (رحمه‌الله‌) نیز در اشاره به ویژگی شاگردپروری و عظمت شخصیت آن عارف ربانی می‌فرماید:
فضلا از محضرش کمال بهره را می‌بردند. در عرفان امتیاز بی‌رقیبی داشت. بسیاری از بزرگان حوزه قم از نظر معارف، دست پرورده این مرد بزرگ بودند. یکی از اساتید بزرگ ما (امام خمینی)، در آن مدت از محضر پر فیض این مرد بزرگ استفاده برده و او را بالاخص در عرفان، بی‌نهایت می‌ستود. استادهایمان را می‌دیدیم که فوق العاده نسبت به او احترام می‌گذاردند؛ حتی به اندازه‌ای که می‌دیدیم در معارف اسلامی برای آقای شاه‌آبادی احترام قائل‌اند، برای حاج شیخ عبدالکریم این قدر احترام قائل نبودند. (28)
خصیصه شاگردپروری مرحوم شاه‌آبادی را باید در گرو اعتقاد ایشان به بسط معارف و حقایق دین در ممالک اسلامی دانست. از این رو، ایشان بعد از تبیین مرام چهارگانه اسلام و بیان علل تعطیل شدن قوای عملی مسلمانان و محرومیت آنان از نیل به سعادت دنیا و آخرت، به اصل مهم زیر اشاره می‌کنند:
بسط معارف و حقایق دیانت در حدود ممالک اسلام که به منزله خیط (ریسمان) نبوت و ولایت و ارتباط به مقام مقدس ایشان و اجتناب از خلطه و آمیزش با اجانب [است] که فرموده: وَاعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمِیعًا وَ لا تَفَرَّقُوا. (29)
بنابراین عارف حقیقی و عرفان اصیل وقتی معنای واقعی خود را می‌یابد که تنها به بیرون کشیدن گلیم خود از آب نیندیشد و به فکر نجات اسیران هوای نفس و وابستگان سرای مُلک نیز باشد و تمامِ همّ و غمّ خویش را در بسط معنویات و معارف الهی مصروف دارد و به تربیت و هدایت شیفتگان کمال همت گمارد.

6. عرفان حماسی و حماسه عرفانی

ویژگی دیگر مکتب عرفانی آن عارف کامل؛ حماسی بودن عرفان ایشان است. از دیدگاه ایشان، عرفان وقتی اصالت می‌یابد و مفید فایده واقع می‌شود که بتواند در بستر جامعه ظاهر شود و نسبت به تحولات آن بی‌تفاوت نباشد. مبارزات آن عارف ربانی در جهت تحکیم اسلام محمدی و بسط عدالت اسلامی؛ همچون تحصن یازده ماهه ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در اعتراض به جنایات رضاخان، گواه روشنی بر این مدعا است. (30) امام خمینی (رحمه‌الله‌) در این باره فرموده:
مرحوم شاه‌آبادی علاوه بر آنکه یک فقیه و عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنا هم بودند. (31)
همچنان که پیش از این در بحث مربوط به جامعیت و نوآوری اشاره شد، بینش عرفانی ایشان، در بُعد حماسی و جهادی او تأثیرگذار بوده و در سیره عملی آن بزرگوار به وضوح می‌توان ظهور عرفان حماسی و حماسه عرفانی را به نظاره نشست؛ (32) همان ویژگی سازنده‌ای که حضرت امام خمینی نیز از آن بهره‌مند بودند و به برکت عرفان راستین خویش، قلوب انسان‌ها را فتح کردند و به یمن حماسه عارفانه خود، رایت اسلام ناب را بر بلندای گیتی به اهتزار درآوردند.

ب. بایسته‌ها و راهبردها

حال که آینه دل را با گل واژه‌هایی چند از گفتار و کردار آن عارف عاشق جلا دادیم و حریم جان را با بیان حقایقی لطیف و سخنانی شریف، صفا بخشیدیم و مهم‌ترین ویژگی‌های تمثال بی‌بدیل عرفان آن اسطوره ایمان را تبیین نمودیم، وقت آن رسیده تا گذری داشته باشیم بر بایسته‌های عرفان اسلامی و راهبردهای بالنده‌ای که می‌توان از آثار و سیره حضرت آیت الله شاه‌آبادی برداشت نمود؛ نکات مهم و سازنده‌ای که عمل به آنها باب معارف را به روی جامعه اسلامی می‌گشاید و عرصه حضور را برای عارفان حماسه‌ساز و مجاهدان عارف‌پیشه هموار می‌سازد. از این رو، برای آنکه عرفان، اصالتِ راستین خود را بازیابد و کارایی لازم را برای حضور و تأثیر در جامعه و انسان‌سازی داشته باشد و به نوعی به عرفان کاربردی در متن جامعه مبدل گردد؛ توجه به بایسته‌ها و راهبردهای زیر ضروری می‌نماید:

1. ترویج اخلاق و معارف الهی

از جمله آرزوهای دیرین امام خمینی (رحمه ‌الله) که سال‌ها در محضر نورانی و عرفانی آیت الله شاه‌آبادی کسب فیض نموده و مدارج کمال انسانی را طی کرده، همگانی شدن علوم معنوی و سیر و سلوک الی الله و مجاهده با نفس است که در وصیت‌نامه الهی- سیاسی خود به آن اشاره کرده‌اند:
از بالاترین و والاترین حوزه‌هایی که لازم است به طور همگانی مورد تعلیم و تعلم قرار گیرد، علوم معنوی اسلامی، از قبیل علم اخلاق و تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله- رزقنا الله و ایاکم- که جهاد اکبر می‌باشد، [است]. (33)
این ویژگی معنوی و خصیصه روحی امام (رحمه ‌الله‌) را می‌توان متأثر از دیدگاه استاد عرفان ایشان، مرحوم شاه‌آبادی، دانست که آشکارا معارف دین را در بیان و قلم ارائه می‌کردند. همچنان که در بحث مربوط به «ویژگی‌ها و قاعده‌ها» بیان نمودیم، آن عارف کامل، معارف الهی را حتی برای مردم عادی و سطوح پایین جامعه نیز معرفی می‌کرد و معتقد بود که باید این کلمات و حقایق به گوش مردم برسد؛ چرا که همگان از فطرت الهی در راستای کسب معارف برخوردارند و این موضوع، امری فطری است و انسان فطرتاً نیازمند کسب بصیرت و معرفت است؛ هر چند خود از آن غافل باشد و در تشخیص مصداق به خطا رود. به بیان دیگر، آدمی این قابلیت را دارد که متصف به اوصاف و اخلاق الهی گردد و قلب خویش را آینه تمام نمای اخلاق و صفات خدایی کند و این استعداد، به فرد خاصی اختصاص ندارد و آیه «إنّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقیکُم» (34) معیار فضیلت را میزان اتصاف آدمیان به تقوای الهی برشمرده است؛ زیرا همه انسان‌ها دارای فطرت الهی‌اند و به برکت نفخه روح خدایی در آنها، از قابلیت اتصاف به چنین مقامی برخوردارند و صحیفه قلب آدمی، هماهنگ و متناسب با کنگره عرش الهی که جایگاه علم و قدرت ربوبی است، (35) می‌باشد. با توجه به همین باور است که مرحوم شاه‌آبادی در معرفه 51 در شذره سوم، تناسب عرش اخلاق و تخلُّق را چنین تبیین می‌کند:
قرآن مجید (36) از عرش الرحمن نازل شده و مستقر آن عرش قلوب مؤتلفه انسان است. پس البته مابین این دو عرش تناسبی باید بوده باشد تا جزاف لازم نیاید. لذا چون آن عرش، عرش اخلاق است، باید این عرش، عرش تخلُّق بوده باشد و آن عرش، عرش اوصاف است، این عرش، عرش اتصاف خواهد بود: تَخَلقُوا بأِخلاقِ الله. بس قوائم عرش قلوب، جمله صفات الهیه است که به موهبت به آن‌ها عطا شده. (37)
برخی از رویکردهای مرحوم شاه‌آبادی در بیان معارف الهی، در واقع، حلقه‌های ارتباطی اخلاق و عرفان در متن جامعه است و نشان از اعتقاد ایشان به بسط این اندیشه‌های تابناک در متن اجتماع اسلامی دارد. ویژگی عرفان اسلامی آن است که توانایی همراهی با اخلاق را دارا است و در راستای کمال حقیقی به آن جهت می‌بخشد. مرحوم شاه‌آبادی از حدیث قدسی «كُنتُ كَنزًا مَخفِیاً فَأحبَبتُ أن أعرَفَ فَخَلَفتُ الخَلقَ لِكَی أعرَفَ» (38) ده اشاره لطیف عرفانى برداشت نموده‌اند. (39) ایشان در اشاره دهم ذیل بحث «در تطبیق اشارات مذکوره است نسبت به شکر حق، ذات خود را» می‌فرماید:
سوم: ثناء حق، دارائی خود را که عطاء و فیض و ظهور و اظهار است! کما قال: فَخَلَقتُ الخَلقَ، و از این جا معلوم می‌شود که ثناء دارائی، دهندگی است. پس چون غنی قیام به دهندگی کند، ثناء دارائی نموده و متخلّق به خُلق حق باشد و مظهر او گردد و هرگاه قیام به عطا نکند، کفران دارائی نموده است، و الزم عطایا، قیام به واجبات مالی و دادن حقوق الهی است. (40)
در این بیان، به وضوح می‌بینیم ایشان از یک حدیث قدسی که صبغه عرفانی و معنوی دارد، استفاده اجتماعی می‌کند و آن را با یک موضوع فقهی که پرداخت واجبات مالی (مانند خمس و زکات) است، مرتبط می‌سازد و این چنین، روح عرفان را در کالبد فقه و زندگی انسان می‌دمد و مسائل شرع مقدس را با حقایق عالم اعلا مرتبط می‌سازد. ایشان همچنین از احکام فقهی و اجتماعی اسلام، بهره‌های عرفانی و اخلاقی می‌برد و هماهنگی شریعت و عرفان یا ظاهر و باطن را به تصویر می‌کشد.
از این رو، بعد از شذره اوّل (مرام الاسلام) و شذره دوم (سیاست عِدّه و عُدّه)، (41) بحث شرکت مُخَمَّس را طرح می‌کند و طریق نیل به اهداف یادشده در شذره دوم را تأسیس این شرکت می‌داند (42) و بنای شرکت مذبور را بر دو اصل ترویج اساس اسلام و اداره نمودن مسلمانان استوار دانسته و از جمله وظایف این شرکت را تعلیم مسائل و اخلاق و معارف الهی و تنظیم معاش آنها برمی‌شمارد. (43)
همین خصیصه را در آثار شاگرد صدیق مکتب عرفانی ایشان، حضرت امام خمینی (رحمه‌الله‌) نیز شاهدیم. از این باب نمونه‌هایی چند در کتب ایشان مشاهده می‌شود که ارائه آن مجالی دیگر می‌طلبد.
نمونه دیگر، تفسیری است در خصوص حدیث رضوی «مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلُوقِینَ لَم یَشكُرِ الله عَزَّ وَ جَلَّ» (44) ارائه نموده و فرموده‌اند:
معلوم می‌شود که صفت شکرگزاری ندارد، تا قیام به شکر حق نماید، یا آنکه کمال شکر حق به شکر او است؛ چون آنها مظاهر اویند یا آنکه شکر آنها عین شکر او است؛ زیرا آنها ظهورات اویند. (45)
در اینجا، تفسیر عرفانی روایتی ارائه شده که به بیان یکی از آداب اخلاقی در روابط اجتماعی می‌پردازد و در آن نوعی توانایی در رهبری عرفان و تأثیر آن در سازندگی فرد و جامعه ترسیم گردیده است.
همچنین در این خصوص، می‌توان به معرفه 140 از شذره چهارم در بحث مربوط به غیرت و صیانت هنگام ورود به اماکنی که موجب فساد اخلاقی آنان می‌شود، اشاره کرد. (46)
به طور کلی سیره علمی و عملی مرحوم شاه‌آبادی نشانگر اهتمام خاص ایشان به ترویج معنویات و عرفان اصیل اسلامی در سطوح مختلف جامعه است. امام خمینی (رحمه ‌الله‌) که سال‌ها در محضر ایشان شاگردی نموده‌اند، در این باره می‌فرماید:
این عرفا و شعرای عارف مسلک و فلاسفه هم، همه یک مطلب را می‌گویند. مطالب مختلفه نیست؛ [بلکه] تعبیرات مختلفه است، زبان‌های مختلفه [است]... نباید مرم را از این برکات دور کرد. باید مردم را به این سفره پهن الهی که قرآن و سنت و ادعیه باشد، دعوت کرد تا هر کس به اندازه خودش استفاده بکند... نگویید که این تعبیرات را شما آوردید دوباره در میدان؛ مثلاً دوباره [تعبیرات] عرفا [را آوردید]. خیر، باید بیاید! مرحوم شاه‌آبادی (رحمه الله) برای عده‌ای از کاسب‌ها [که] می‌آمدند آنجا، مسائل را همان‌‍طوری که برای همه می‌گفت، برای آنها هم می‌گفت. من به ایشان عرض کردم: آخر این‌ها [که سنخیتی ندارند]، گفت: «بگذار این کفریات به گوششان بخورد!» خوب، ما یک چنین اشخاصی داشتیم. حالا به سلیقه من درست در نمی‌آید، که نمی‌شود گفت اشتباهات است. (47)

2. حضور فعال در جامعه اسلامی

مرحوم شاه‌آبادی تکه‌های طلایی معارف و مرواریدهای درخشان حقایق ناب اسلام را با تألیف کتاب‌هایی چون «شذرات المعارف» در اختیار جامعه قرار داد و حریم اندیشه و رفتار مردمان را در پرتو معارف طلایی خویش، زینت بخشید. تألیف اثر ارزشمندی چون «شذرات المعارف»، بیانگر اهتمام و توجه وافر ایشان به سازندگی اسلامی، اخلاقی و عرفانی آحاد جامعه است.
از این رو، در نخستین شذره فرموده‌اند:
قرآن مجید با اسلام انفرادی مناسبت ندارد». (48) و یا در فرازی دیگر تأکید نموده‌اند که: «اغلب احکام واقعیه نیز مشتمل است بر سیاست، مثل طهارت و صوم و صلات و زکات و حج و جهاد، و لذا می‌توان علی التحقیق گفت که دین اسلام، دین سیاسی است. (49)
به بیان دیگر، خصیصه حضور این عارف متفرد و وارسته از حجاب خَلق در میان اجتماع انسانی، نشان از اتمام اسفار اربعه و ختم سیر ملکوتی ایشان از حق به خَلق دارد. به طور اساسی نگرش ایشان به جامعه، از باب تحصیل و تکمیل سعادت دنیوی و اخروی است: «عالَم مُلک، دار تحصیل و تکمیل سعادت است به حسب دین و دنیا». (50)
بدیهی است ثمرات حضور این فقیه عارف در جامعه و سازندگی ایشان در حوزه‌های مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، به زمان حیات پر خیر و برکت ایشان محدود نمی‌شود و حتی برای شناخت ریشه‌های انقلاب اسلامی ایران نیز ضروری است که آرا و اندیشه‌های والای ایشان را در عرصه‌های گوناگون مورد بررسی بیشتر و تحلیل دقیق‌تر قرار دهیم. (51)
ایشان در شذره نخست کتاب نفیس «شذرات المعارف» بعد از تبیین مرام اسلام و بیان علل چهارگانه تعطیل شدن قوای عملی مسلمانان و محرومیت آنان از نیل به سعادت دنیا و آخرت، به دو اصل مهم اشاره می‌کنند و جمع آن دو را وسیله تحصیل لباس تقوا و رفع فساد می‌دانند. ایشان بعد از بیان خیط (ریسمان) نبوت و ولایت که به معنای بسط معارف الهی و حقایق دین در ممالک اسلامی و دوری از اجانب به منظور ایجاد رابطه معنوی و تحکیم آن میان مردم است، در اصل دوم بر موضوع اخوّت و برادری تأکید می‌نمایند تا در پرتو ترویج اخوّت و برادری میان مؤمنان و تحکیم همدلی و وحدت بین مسلمانان، شاهد تحقق تقوای فردی و جمعی باشند؛ به بیان دیگر، از دیدگاه ایشان، کسب معارف الهی و حقایق دینی و پرهیز از اجانب، مقدمه اساسی و عامل مهمی در اصلاح دنیایی و اخروی جامعه اسلامی به شمار می‌رود.
از این رو، ایشان در بیان اصل دوم می‌فرماید:
اصل دوم: [خیط اخوّت] توسعه اجتماعات مذهبی برای ارتباط و دوستی متدینین با یکدیگر که به منزله خیط (ریسمان) اخوت است... تا به واسطه این دو خیط طولی و عرضی، تحصیل لباس تقوا و جند الله نموده و لشکر کفر و نفاق و فساد را از عالم قلع و قمع نمایند. (52)

3. بیان روشن و تمثیلی معارف دین

ویژگی مهمی که مرحوم شاه‌آبادی در بیان معارف الهی دارند، بیان روشن و استفاده از تمثیل است. نوشتار و گفتار ملموس و تمثیلی در ارائه حقایق دینی، ضمن اینکه به فهم آسان معنویات کمک می‌کند؛ این توانایی را به عارف می‌دهد تا سخت‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل عرفانی را با ساده‌ترین زبان بیان نماید. در بینش عرفانی، عالَم مُلک، سایه عالم ملکوت است و هر آنچه در این دنیا می‌بینیم، حقیقتی پنهان در پرده دارد و به واسطه آثار این عالم، به حقایق آن عالَم استدلال می‌شود. (53) به همین جهت قرآن کریم در بیان حقایق معنوی و معانی آسمانی، از مثال بهره می‌برد و انسان محبوس در زندان طبیعت را از طریق توجه به آثار آفاقی (آیات الهی‌اند) به اسرار انفسی و معارف باطنی متوجه می‌سازد. نمونه‌ها و مصادیق این بحث در آثار آن عارف واصل بسیار مشاهده می‌شود و ما در این مجال، به بیان سه نمونه از مواردی که به واسطه همراهی با قرآن راهگشا هستند، بسنده می‌کنیم:

3 -1. کلام، دهان طفل می‌گذارد

شیخ عارف کامل، شاه‌آبادی روحی فداه می‌فرمود:
باید انسان در وقت ذکر مِثل کسی باشد که کلام دهن طفل می‌گذارد و تلقین او می‌کند برای این که او را به زبان بیاورد، و همین طور انسان باید ذکر را تلقین قلب کند، و مادامی که انسان با زبان ذکر می‌گوید و مشغول تعلیم قلب است، ظاهر به باطن مدد می‌کند. همین که زبان طفل قلب باز شد، از باطن به ظاهر مدد می‌شود؛ چنانچه در تلقین طفل نیز چنین است؛ مادامی که انسان کلام دهن او می‌گذارد، او را مدد می‌کند؛ همین که او آن کلام را به زبان اجرا کرد، نشاطی در انسان تولید می‌شود که خستگی سابق را برطرف می‌کند. پس در اوّل، از معلم به او مدد می‌شود و در
آخر، از او به معلم کمک و مدد می‌شود. (54)

3 -2. سگ درگاه خدا

به قول شیخ بزرگوار ما (دام ظله): شیطان سگ درگاه خدا است. اگر کسی با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند. سگ درِ خانه، آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند. شیطان نمی‌گذارد کسی که آشنایی با صاحب خانه ندارد، وارد خانه شود. (55)

3-3. طفلی که قصیده می‌خواند

شیخ عارف کامل ما روحی فداه برای این نحو عبادت، (56) مَثَل می‌زدند به اینکه یکی قصیده در مدح کسی بگوید و به طفلی که معنای آن را نمی‌داند، بدهد که در محضر او بخواند و به طفل بفهماند که این قصیده در مدح این شخص است. البته آن طفل که آن قصیده را می‌خواند، اجمالاً می‌داند ثنای ممدوح را می‌کند، گرچه کیفیت آن را نمی‌داند. ماها نیز که طفلِ ثناخوان حق هستیم و نمی‌دانیم که این عبادات را چه اسراری است و هر یک از این اوضاع الهیه با چه اسمی از اسماء ارتباط دارد و به چه کیفیت ثنای حق است، این قدر باید ملتفت باشیم که هر یک از آن‌ها ثنایی است از کامل مطلق و معبود و ممدوح علی الاطلاق. (57)

4. اصلاح اخلاقی و معنوی جامعه

سیره علمی و عملی مرحوم شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه) بر این امر استوار است که وضع جامعه علمی و اجتماعی کشور باید از نظر اخلاقی و معنوی سامان یابد؛ یعنی هم عالمان علوم رسمی خویش را با تهذیب نفس و کسب معارف الهی همراه سازند تا معطر به عطر خوش اسلام ناب گردند و شریعت و معرفت را همراه هم سازند و کالبد اسلام را با روح معارف الهی و معنویات آن، روح آسمانی بخشند تا جمال جمیل آن آشکار گردد؛ و هم آحاد جامعه در مسیر انسان شدن گام بردارند و زندگی و معاش خویش را رنگ و بوی معاد بخشند و به صلاح و فلاح نایل آیند.
از دیدگاه مرحوم شاه‌آبادی عامل مهمی که به بسط مقاصد اسلام کمک می‌کند، ایجاد رابطه اخوّت میان مسلمانان است؛ ریسمان محکمی که می‌تواند جمیع مسلمانان را به سوی اصلاح و سعادت دو جهان رهنمون باشد:
پیغمبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و ‌آله و سلم) را در صدر اسلام با ارتباط کثیری به مقام مقدسش به ایمان و اسلام، ممکن نشد که از وجود آنها استفاده بفرماید برای بسط مقصد اسلام، مگر به احداث خیط عرضی اخوّت که آن کثرت را به وحدت آورد. (58)
از دیگر امور مهم در اصلاح وضع جامعه اسلامی، همراه نمودن علم و عمل است. از دیدگاه این عارف کامل، همان‌گونه که حیات دنیایی و اداره آن، جز به یاری علم و عمل متناسب با آن حاصل نمی‌شود، حیات و کمال معنوی و اخروی نیز تنها در پرتو علم و عمل متناسب با آخرت و انجام اعمال صالح (به دستور عالِم به اعمال متناسب با آن عالَم) دست یافتنی است. در معرفه پانزدهم و شانزدهم از شذره دوم آمده است:
چون یافتی زندگانی مُلکی اَمَدی (موقت) اداره نشود بدون علم و عمل، البته خواهی فهمید زندگانی عالم آخرت که ابدی است، بدون علم و عمل اداره نشود، و لذا فرمود: قَد أفلَحَ المُؤمِنُونَ الَّذِینَ هُم فِی صَلاتِهِم خاشِعُونَ، أی العالِمون العامِلون. علم و عملی که موجب فلاح و رستگاری آن عالَم است، باید مناسب همان عالَم بوده باشد که معرفت و شناختن مبدأ و معاد است و الاّ دانستن امور فانیه، فلاح را نشاید؛ چنانچه اعمالش باید به دستور عالِم به مناسبات اعمال با آن عالَم بوده باشد تا از اعمال صالحه، جنت قصور و لحم طیور و شراب طهور و زواج حور، سطحه ساده ملکوت علیا، آباد شود و از ترک معاصی، حفظ میل و اشتها باعث التذاذ به آن‌ها گردد: وَ لَكُم فِیها ما تَشتَهیهِ الأنفُسُ وَ تَلَذُّ الأعیُن، كه بدون این دو امر، عالم آخرت منظم نخواهد گشت. (59)
دستورالعمل‌های اخلاقی و سالکانه آن عارف کامل و عاشق واصل نیز همین ویژگی را دارا می‌باشد. ایشان بر عمل صادقانه به شرع مقدس اسلام به منظور توفیق یافتن جهت گام نهادن در صراط مستقیم انسانیت تأکید می‌کنند و همراه نمودن مجاهدت با نفس را محور اساسی عهد اسلامی معرفی می‌کنند. مرحوم شاه‌آبادی (سلام‌الله‌علیه) در اطلاعیه تجدید عهد اسلامی که مشتمل بر پنج دستورالعمل اخلاقی و اجتماعی است، مراد از قیام برای خدا را در آیه شریفه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَ فُرَادَى»، (60) مجاهده با نفس تفسیر می‌کند و لوازم تحقق آن را به پنج شرط منوط می‌داند:

اوّل:

اعتصام به حبل الله که حاصل نشود مگر به اعتصام به حبلٍ مِنَ النّاس و آن، معاهده با نائب امام (علیه السلام) است بر ترک معصیت و به منزله زره و لباس مجاهد فی سبیل الله است.

دوم:

سپر دوام وضوء که اَلوُضُوءُ جُنَّةٌ‌.

سوم:

چون شیطان نفس حیله کند، او را رجم نماید به خواندن أعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجِیم، و هرگاه سنگ نفس هجوم آورد، او را به حربه خواندن وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَیهِ بِالْوَصِیدِ (61) خاکسارش کند، و چون نائره شهوت زبانه کشد، آن را خاموش کند به گفتن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ.

چهارم:

آن که لااقل یک نفر را هدایت کند برای معاهده مذکوره. (62)

پنجم:

آن که لااقل هفته‌ای یک روز برای جماعت حاضر شوند. (63)

سخن پایانی

دین در اندیشه عرفانی آیت الله شاه‌آبادی همسو با فطرت انسانی است (64) و متشکل از سه امر است: معرفت، عبودیت و عدالت. (65) توجه به این سه اصل در آثار عرفانی و سیره معنوی ایشان به وضوح دیده می‌شود. وی هم به معارف دین ارج نهاده و هم زندگی‌شان رنگ و بوی عباد الرحمن داشته و هم در تمام حالات و رفتارشان به زیور قسط و عدل آراسته بوده‌اند و در واقع، تمامیت دین را در زندگی خویش جلوه بخشیده‌اند.
عرفان آیت الله شاه‌آبادی، عرفانی اصیل و در متن جامعه است؛ عرفانی که نه تنها در آن زمان ثمربخش بود، بلکه با تربیت شاگردان بزرگی همچون امام خمینی (رحمه ‌الله‌)، هنوز هم در ضمیر تشنگان حقیقت؛ روان است و کالبد جامعه اسلامی ما را روحی تازه می‌بخشد. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی در این باره می‌فرماید:
نقش مرحوم شاه‌آبادی بعد از شهریور 1320 که دوران سرکوب بود، قابل بررسی است و واقعاً باید یک بررسی سیاسی، اجتماعی، معنوی و به خصوص عرفانی، نسبت به آن انجام شود. آن عرفان عمیقی مرحوم شاه‌آبادی، آنجا خودش را نشان داد و آثار آن عرفان، آن درخت تنومند عرفانی که در قلب ایشان بود، شاخه‌هایش به جامعه ما بر و بار می‌داد و هنوز هم دارد میوه می‌دهد...». (66)
در پایان این نوشتار، از پیشگاه بلند پروردگار رحمان و رحیم مسئلت می‌نمایم که به جامعه اسلامی و تمامی دوستداران اسلام ناب محمدی توفیق عنایت فرماید که با دو گام شریعت و معرفت در مسیر سازندگی اخلاقی و احیای معنوی اجتماع گام بردارند تا در سایه‌سار بهشتی احکام الهی و معارف رحمانی قرآن و عترت، به سعادت دنیا و آخرت نایل شوند و بادیه پیمای طریق تهذیب نفس و کسب معنویت و طهارت باشند و روح حماسی و عرفانی را بر کالبد جامعه القا نمایند. بدیهی است چنین آرمان‌های مقدسی، جز در پرتو زنده نگاه داشتن گفتار و رفتار سازنده عارفان ربانی و ترویج همگانی و مستمر اندیشه و مرام مجاهدان عرفانی، لباس ظهور و بروز نمی‌پوشد. باشد تا به برکت نفَس مسیحایی کاملان عرصه معرفت و مجاهدت، به ترویج معنویات و اخلاقیات در گستره و سطوح مختلف جامعه توفیق یابیم و از رهگذر حضور فعال و بالنده در جامعه اسلامی و انسانی، نسبت به اصلاح نفوس مستعد کمالات الهی و نیز تربیت شیفتگان نیل به مقامات شگرف روحی و حقایق شگفت باطنی همت گماریم.
حال، حُسن ختام این مقال را با دعایی پر بار از یادگار همیشه ماندگار و شاگرد شایسته و بزرگوار آیت الله شاه‌آبادی، حضرت امام خمینی، زینت می‌دهیم و قلوب خود را با فرازهای ملکوتی‌اش طراوت می‌بخشیم:
بار خدایا! که قلوب اولیا را به نور محبت منور فرمودی و لسان عشاق جمال را از ما و من فرو بستی و دست فرومایگان خودخواه را از دامن کبریایی کوتاه کردی، ما را از این مستی غرور دنیا هشیار فرما و از خواب سنگین طبیعت بیدار و حجاب‌های غلیظ و پرده‌های ضخیم خودپسندی و خودپرستی را به اشارتی پاره کن و ما را به محفل پاکان درگاه و مجلس قدس مخلصان خداخواه بار ده... خداوندا! این نعمت‌های بزرگ را از ما و ملت نگیر. خداوندا! ما را به ارزش و برکات خود بیشتر آشنا فرما. خداوندا! بر بندگی و خلوص ما و اظهار عجز و ذلت ما در برابر خودت بیفزا. خداوندا! به ما توکل و صبر و مقاومت و رضا و توفیق جلب عنایت خود کرامت فرما و در مسیر خدمت به بندگانت ما را تا مرز قربانی خود و فرزندان و هستی‌مان همراهی و مدد بنما. (67)

پی‌نوشت‌ها

1- محقق و نویسنده، دانشجوی کارشناسی ارشد فقه.
2- شذرات المعارف، پیشگفتار، ص سیزده؛ عارف کامل، ص17؛ به نقل از: تفسیر سوره قارعه، مرتضی مطهری، ص300.
3- شرح دعای السحر، ص98-99.
4- شذرات المعارف، شذره دوم، ص43-44.
5- امام خمینی (سلام‌الله‌علیه) در کتاب شریف شرح دعای سحر ذیل بحث «اهمیت علوم ظاهر و علم کتاب و سنت» فرموده: «اگر اعمال ظاهری نباشد، هیچ سالکی به کمالش نمی‌رسد و هیچ مجاهدی به مقصدش واصل نمی‌شود». (شرح دعای سحر، ص98).
6- ر.ک: عارف کامل، ص115؛ به نقل از: آداب نماز، امام خمینی، چ نهم، ص141.
7- شذرات المعارف، شذره سوم، ص52.
8- همان، ص53.
9- رشحات البحار، کتاب الایمان و الرجعه، ص7-8.
10- همان، ص19.
11- ر.ک: عارف کامل، ص11-13.
12- شذرات المعارف، پیشگفتار، ص شانزده. امام خمینی (سلام‌الله‌علیه) در اشاره به این معنا فرموده است: «من در طول عمرم روحی به لطافت و ظرافت آیت الله شاه‌آبادی ندیدم». (همچنین ر.ک: عارف کامل، ص64 و 71).
13- عارف کامل، ص29-30؛ همچنین ر.ک: همان، ص41-42؛ به نقل از: آیت الله نورالله شاه‌آبادی.
14- ر.ک: عارف کامل، ص25-26.
15- همان، ص40-41.
16- چهل حدیث، ح11، ص181.
17- همان، ح3، ص590.
18- عارف کامل، ص7؛ به نقل از: پا به پای آفتاب، ج1، ص58.
19- همان، ص26؛ به نقل از: آیت الله محمد شاه‌آبادی.
20- در این باره همچنین می‌توان به ابتکارات ایشان در خصوص: تشکیل شرکت مُخمَّس، تأسیس صندوق قرض الحسنه و راه‌اندازی هیأت‌های مذهبی سیار اشاره کرد. (عارف کامل، ص 42 و 44؛ فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر، پاییز 1371، ص185 و 188.)
21- رهبر فرزانه و معظم انقلاب در اشاره به این معنا فرموده‌اند: آن بزرگوار (امام خمینی) در دنیای تاریک ظلمانی، مثل یک خورشید چند صباحی آمد، درخشید و رفت، تا مردم بدانند که خورشیدی هم هست. دیگر بعد از ائمه معصومین، ما و دیگران مثل آن آدم سراغ نداریم. اگر کسی هم بگوید، به نظر من بی‌انصافی کرده است. انسانیت باید بفهمد که این گوهر در خزانه الهی وجود دارد. (امام خمینی از دیدگاه مقام معظم رهبری، ص28-29)
22- عارف کامل، ص84، به نقل از: ویژه برنامه تلویزیونی آیت الله شاه‌آبادی، شبکه اوّل سیما، 1380/2/5.
23- همان، ص47.
24- فرزند مرحوم آیت الله فشارکی (رحمه‌الله‌) و داماد مرحوم آیت الله میرزا احمد آشتیانی (رحمه‌الله‌).
25- عارف کامل، ص66-67، به نقل از: برنامه رادیویی سیمای فرزانگان، سال 1365ش.
26- همان، ص61-62.
27- همان، ص69.
28- همان، ص17، به نقل از: تفسیر سوره قارعه، ص300.
29- شذرات المعارف، شذره اوّل، ص7.
30- همان، پیشگفتار، ص پانزده.
31- همان؛ عارف کامل، ص100.
32- ر.ک: عارف کامل، ص28-31.
33- صحیفه انقلاب (وصیت‌نامه سیاسی- الهی امام خمینی)، ص21.
34- حجرات/13.
35- اصول کافی، ج1، ص30، ح2، امام رضا (علیه السلام) فرمود: «اَلعَرشُ اسمُ عِلمٍ وَ قُدَرةٍ».
36- ر.ک: رشحات البحار، کتاب القرآن و العترة، ص32: «لأنّ القَرآنَ عِلمُ اللهِ النّازِلِ إلَی المُلکِ؛ همانا قرآن، علم الهی است که به سوی عالم مُلک نازل شده است».
37- شذرات المعارف، شذره سوم، ص50.
38- بحارالانوار، ج84، ص198. حدیث قدسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): من گنج پنهان بودم. دوست داشتم شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم.
39- بحارالانوار، ج84، ص198. حدیث قدسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): «من گنج پنهان بودم. دوست داشتم شناخته شوم. پس خلق را آفریدم تا شناخته شوم».
40- همان، ص80-81.
41- ر.ک: شذرات المعارف، نسخه شناسی، ص197.
42- همان، شرکت مخمّس، ص158.
43- همان، ص165.
44- عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، ج2، ص24.
45- شذرات المعارف، شذره چهارم، ص95.
46- همان، ص101.
47- تفسیر سوره حمد، ص192-193.
48- شذرات المعارف، شذره اوّل، ص4.
49- همان، شذره دوم، ص14.
50- همان، شذره اوّل، ص5.
51- همان، پیشگفتار، ص بیست.
52- همان، شذره اوّل، ص8.
53- استاد علامه حسن‌زاده آملی در فصل دوازدهم کتاب گرانسنگ شرح فصِّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه روایتی را از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرموده:
«إنّ اللهَ خَلَقَ المُلكَ عَلی مِثالِ مَلَكُوتِهِ، وَ أسَّسَ مَلَكُوتَهُ عَلی مِثالِ جَبَرُوتِهِ لِیَستَدَلُ بِمُلكِهِ عَلَی مَلَكُوتِهِ وَ بِمَلَکُوتِهِ عَلَی جَبَرُوتِهِ: خداوند، عالَم مُلک را بر مثال ملکوتش خلق نمود و ملکوتش را بر مثال جبروتش بنا کرد تا به وسیله مُلکش بر ملکوتش، و به وسیله ملکوتش بر جبروتش استدلال شود. (شرح فصِّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، ص257)
54- سرّ الصلوه، امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، ص29.
55- چهل حدیث، امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، ح2، ص52.
56- حضور قلب در عبادات، دارای دو مرتبه است: یکی، حضور قلب اجمالی و دیگری، حضور قلب تفصیلى. منظور از عبارت «این نحو عبادت»، عبادت با حضور قلب اجمالی است.
57- چهل حدیث، ح27، ص434.
58- شذرات المعارف، شذره دوم، ص15.
59- همان، ص21-22.
60- سبأ/46.
61- کهف/18.
62- به نظر می‌رسد منظور ایشان از معاهده مذکور، همان مورد اوّل است؛ یعنی اعتصام به حبل الله که مراد از آن، معاهده با نائب امام (علیه السلام) بر ترک معصیت که به منزله لباس رزم برای مجاهد فی سبیل الله است، می‌باشد.
63- شذرات المعارف، پیوست2، ص177-178.
64- ر.ک: رشحات البحار، کتاب القرآن و العترة، ص42؛ (شرح و ترجمه).
65- ر.ک: شذرات المعارف، شذره ششم، ص139؛ رشحات البحار، کتاب الانسان و الفطرة، ص28-29.
66- عارف کامل، ص28.
67- نیایش نامه، صص38 و 39 و 48.

منابع تحقیق :
* قرآن کریم
- امام خمینی از دیدگاه مقام معظم رهبری، به اهتمام: قدرت الله بهرامی، پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه، چاپ اوّل، قم، پاییز 1381ش.
- علامه مجلسی (رحمه‌الله‌)، بحار الانوار، 110جلد، چاپ مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.
- امام خمینی، تفسیر سوره حمد، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، چاپ هشتم، تهران، 1380ش.
- همان، چهل حدیث، ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، چاپ بیستم، 1378ش.
- شاه‌آبادی، میرزا محمدعلی، رشحات البحار، چاپ نهضت زنان مسلمان، تهران، 1360ش.
- امام خمینی، سرّ الصلوه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، چاپ ششم، 1378ش.
- شاه‌آبادی، میرزا محمدعلی، شذرات المعارف، تحقیق و تصحیح: بنیاد علوم و معارف اسلامی دانش‌پژوهان، انتشارات بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، چاپ اوّل، تهران، زمستان 1380ش.
- امام خمینی، شرح دعای سحر، ترجمه: سیداحمد فهری، انتشارات فیض کاشانی، چاپ اوّل، تهران، 1376ش.
- حسن‌زاده آملی، حسن، شرح فصِّ حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه، نشر طوبی، چاپ سوم، تهران، تابستان 1382ش.
- صحیفه انقلاب (وصیت‌نامه سیاسی- الهی امام خمینی)، چاپ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- عارف کامل (نکات و آموزه‌هایی از مرحوم آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه‌آبادی، استاد عرفان امام خمینی)، تحقیق و تألیف: معاونت پژوهشی بنیاد فرهنگی شهید شاه‌آبادی، انتشارات بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، چاپ اوّل، تهران، تابستان 1380ش.
- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه السلام)، 2جلد، انتشارات جهان، تهران، 1378 ق.
- نیایش‌نامه، مجموعه آثار کنگره اندیشه‌های اخلاقی- عرفانی امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، مجلد سوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (سلام‌الله‌علیه)، چاپ اوّل، بهار 1382ش.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط