از ابی درداء روایت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) روز جمعهای برای ما خطبه ایراد کرد، فرمود: ای مردم، پیش از مرگ به سوی خدا بازگردید و توبه کنید و پیش از آنکه آسودگی خاطر از شما گرفته شود و در تنگناهای زندگی قرار گیرید به کارهای نیک بپردازید. رابطهی خود را با خدا اصلاح کنید تا سعادتمند و بهروز شوید. بسیار صدقه بپردازید تا خدا به شما روزی دهد. امر به معروف کنید تا در قلعهی محکم الهی قرار گیرید (و در امان باشید) و از منکر دست بردارید تا خدا شما را یاری رساند.
بحار الانوار، ج 77، ص 176
نور هدایت
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در این حدیث شش دستور بیان فرموده است:1. دستور توبه:
پیش از آنکه فرصت از دست برود توبه کنید.توبه یکی از نعمتهای خداوند تعالی بر بندگان است. امام سجّاد (علیه السلام) در مناجات تائبین چه زیبا میفرماید: اِلهی اَنتَ الَّذی فَتَحتَ لِعِبادِکَ باباً اِلی عَفوِکَ سَمَّیتَهُ التَّوبَةَ، فَقُلتَ: «تُوبُوا اِلَی اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً» (1) فَما عُذرُ مَن أغفَلَ دُخولَ البابِ بَعدَ فَتحِهِ: «خدایا، تویی آن که دری را به روی بندگانت گشودی و نام آن را توبه نهادی. از این رو گفتی: به سوی خدا با توبهای حقیقی و خالص بازگردید. پس کسی که بعد از گشوده شدن چنین دری، از داخل شدن در آن غفلت میورزد، چه عذری دارد؟».
معنای فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) : «قبل از مرگ توبه کنید» این است که بعد از هر گناه به سوی خدا بازگردید، زیرا هیچکس از وقت مرگ خود خبر ندارد. در قرآن میخوانیم: «(وَ مَا تَدرِی نَفسُ مَاذَا تَکسِبُ غَداً وَ مَا تَدرِی نَفسُ بِأَیِّ أَرضٍ تَمُوتُ)؛ وهیچکس نمیداند که فردا چه به دست میآورد، و هیچکس نمیداند که در چه سرزمینی میمیرد». (2)
روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با آن عظمت و لطافت روح، هر روز هفتاد بار استغفار میکرد. اکنون ما پیروان آن حضرت روزی چند بار توبه میکنیم؟ در شب چه مقدار از کارها و کردارهای روز خود را به یاد میآوریم؟ اگر انسان هر روز اعمال و رفتار خود را محاسبه و بعد استغفار کند، تاریکیهای قلبش زدوده، با نور الهی روشن میشود. لذا از بهترین کارها، توبهی سحری است. (3)
یعنی انسان در نیمههای شب برخیزد و در آن خلوت با خدای خویش راز و نیاز کند و درد دل بگذارد و به تعبیر قرآن کریم از «(وَالمُستَغفِرینَ بِالأَسحَارِ)؛ در سحرگاهان از خداوند آمرزش میطلبند» (4) باشد.
بزرگانی که رسالههای سیر و سلوک نوشتهاند، تقریباً همهی آنان منزل اوّل را «توبه» میدانند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: تُوبُوا اِلَی اللهِ قَبلَ اَن تَموتوا.
2. پرداختن به کارهای نیک:
بادِروا بِالاَعمالِ الصّالِحَةِ قَبلَ اَن تَشتَغِلوا. انسان همیشه فراغت بال و آسودگی خیال ندارد و جوانی برای او باقی نمیماند. فکر انسان دائم آزاد نیست و موانع بسیاری بر سر راه او قرار میگیرد.اگر دقّت کرده باشید کسانی را میبینید که همه چیز برای آنان آماده است و کمبود ندارند، ولی میگویند شوق درس و دانشاندوزی از وجودمان رخت بربسته است. لذا اگر میخواهید علم بیندوزید، تقوا پیشه سازید و خودسازی کنید، کارهای نیک را پیش از آنکه در تنگناهای زندگی گرفتار شوید به جا آورید.
3. آشتی با خدا:
اَصلِحوا الَّذی بَینَکُم وَ بَینَ رَبِّکُم تَسعَدُوا.مردم نسبت به حوادثی که رخ میدهد به سه دسته تقسیم میشوند:
دستهای فقط به دهان مردم نگاه میکنند. دستهی دیگر نیم نگاهی به دهان مردم دارند و نیم نگاهی به دستورهای الهی. گروه سوم فقط به دستورهای خدا توجّه دارند.
با توجّه به این مقّدمه، هر حادثهای که رخ میدهد انسان باید ببیند خدا چه دستوری داده است. یعنی اوّل حق را بشناسید بعد ببینید که مردم چه میگویند، زیرا چنانچه انسان رابطهی خود را با خدا درست کند، خداوند نیز رابطهی او را با مردم اصلاح میکند. این مضمون در حدیثی از امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: مَن اَصلَحَ بَینَهُ وَ بَینَ اللهِ، اَصلَحَ اللهُ ما بَینَهُ وَ بَینَ النّاسِ (5) تنها راه سعادت این است که با خدا آشتی کنیم.
4. صدقه دادن فراوان:
اَکثِروا مِن الصَّدَقَةِ تُرزَقوا: «زیاد صدقه بدهید تا خدا به شما روزی دهد».صدقه دو اثر مهم دارد: وسعت روزی و دفع بلاها.
مسألهی وسعت روزی برخلاف اسباب ظاهری است. یعنی انسان اگر چیزی در راه خدا بدهد با محاسبه و جمع و تفریق ظاهری جیبش خالی میشود، ولی بنابر روایات اسلامی همین کار رزق و روزی را زیاد میکند.
صدقه هر اندازه باشد خوب است، تا آنجا که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: لباس کهنهای که داری میتوانی صدقه بدهی. صدقه دادن طول عمر را به دنبال میآورد.
برخی افراد به ظاهر عوام را دیدهایم که وقتی میخواهند مسافرت بروند به تعداد روزهای سفر پولی جدا کرده و به مستحق میدهند. برخی چنین حسابی دارند. اینها دستورهایی است که ما مبلغّان سزاوارتریم بدان عمل کنیم و بسا این صدقات جلوی ضدّ ارزشها را بگیرد.
5 و 6. امر به معروف و نهی از منکر:
وَ أمُروا بالمَعروفِ تُحصَنوا وَانتَهوا عَن المُنکَرِ تُنصَروا: «امر به معروف کنید تا در قلعهی محکم الهی قرار بگیرید و در امان باشید و از منکر اجتناب کنید تا یاری شوید».در اینجا به چند نکته باید توجّه کرد:
الف) معنی «معروف»
«معروف» از مادّهی «عرف» به معنی شناخته شده و «منکر» (از مادّهی انکار) به معنی ناشناس است.کارهای نیک اموری شناخته شده و کارهای زشت و ناپسند اموری ناشناختهاند، چه اینکه فطرت پاک انسانی با دستهی اوّل آشنا و با دوم ناآشناست.
ب) امر به معروف وظیفهای عقلی است یا تعبّدی
جمعی از دانشمندان اسلامی معتقدند که وجوب این دو وظیفه تنها با دلیل نقلی ثابت شده است و عقل فرمان نمیدهد که انسان دیگری را از کار بدی که زیانش تنها متوجّه خود اوست بازدارد.ولی توجّه به پیوندهای اجتماعی و اینکه هیچ کار بدی در اجتماع انسانی در نقطهی خاصّی محدود نمیشود، بلکه هر چه باشد همانند آتش ممکن است به نقاط دیگر سرایت کند، عقلی بودن این دو وظیفه را مشخّص میسازد. به عبارت دیگر، در اجتماع چیزی به عنوان «ضرر فردی» وجود ندارد و هر زیان فردی امکان دارد که به صورت «زیان اجتماعی» درآید؛ به همین دلیل، منطق و عقل به افراد اجتماع اجازه میدهد در پاک نگاه داشتن محیط زیست خود از هر کوششی دریغ نکنند.
در حدیثی از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میخوانیم که فرمود: «انسان گناهکار در میان مردم، همانند کسی است که با جمعی سوار کشتی شود و هنگامی که در وسط دریا قرار گیرد تبری بردارد و به سوراخ کردم موضعی که در آن نشسته است بپردازد و هرگاه به او اعتراض کنند در جواب بگوید من در سهم خود تصرّف میکنم. اگر دیگران او را از این عمل خطرناک بازندارند طولی نمیکشد که آب به داخل کشتی نفوذ کرده و یکباره همگی در دریا غرق میشوند».
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با این مثال جالب، منطقی بودن وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر را مجسّم ساخته و حقّ نظارت فرد بر اجتماع را حقّی طبیعی که ناشی از پیوند سرنوشتهاست میداند.
ج) اهمّیّت امر به معروف و نهی از منکر
علاوه بر آیات فراوان قرآن مجید، احادیث بسیاری در منابع معتبر اسلامی دربارهی اهمّیّت این دو وظیفهی بزرگ اجتماعی آمده است که در آنها به خطرها و عواقب شومی که بر اثر ترک این دو وظیفه در جامعه به وجود میآید اشاره شده، از جمله در حدیثی امام باقر (علیه السلام) میفرماید: اِنَّ الاَمرَ بِالمَعروفِ وَ النَّهَی عَن المُنکَرِ فَریضَةٌ عَظِیمَةٌ بِها تُقامُ الفَرائِضُ، وَ تَأمَنُ المَذاهِبُ وَ تَحِلُّ المَکاسِبُ وَ تُرَدُّ المَظالِمُ وَ تُعمَرُ الأرضُ وَ یُنتَصَفُ مِن الأعداءِ وَ یَستَقِیمُ الأمرُ: امر به معروف و نهی از منکر دو فریضهی بزرگ الهی است که بقیّهی فرایض با آنها برپا میشوند. به سبب این دو، راهها امن، کسب و کار مردم حلال، حقوق افراد تأمین میشود و در سایهی آن زمینها آباد و از دشمنان انتقام گرفته میشود و در پرتو آن همهی کارها روبه راه میگردد». (6)در حدیثی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مَن اَمَرَ بِالمَعروفِ وَ نَهَی عَنِ المُنکَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللهِ فِی اَرضِهِ وَ خَلیفَةُ رَسُولِ اللهِ وَ خَلیفَةُ کِتابِهِ: هر که امر به معروف و نهی از منکر کند جانشین خداوند در زمین و جانشین پیامبر و کتاب اوست».(7)
از این حدیث به خوبی استفاده میشود که این فریضهی بزرگ پیش از هر چیزی برنامهای الهی است و بعثت پیامبران و نزول کتابهای آسمانی همه جزء این برنامه است.
مردی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که بر فراز منبر نشسته بود آمد و پرسید: مَن خَیرُ النّاسِ؟ «از همهی مردم بهتر کیست؟» حضرت فرمود: آمَرُهُم بِالمَعروفِ وَ اَنهاهُم عَن المُنکَرِ وَ اَتقاهُم لِلّهِ وَ اَرضاهُم: «آن که از همه بیشتر امر به معروف و نهی از منکر کند و آن که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودی خدا از همه بیشتر گام بردارد».(8)
در حدیث دیگری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که فرمود: لَتَأمُرُنَّ بِالمَعروفِ وَ لَتَنهُنَّ عَن المُنکَرِ أو لَیُسَلّطَنَّ اللهُ عَلَیکُم سُلطاناً ظالِماً لَایُجِلُّ کَبیرَکُم وَ لَا یَرحَمُ صَغیرَکُم فَیَدعُو خِیَارُکُم فَلا یُستَجابُ لَهُم وَ تَستَنصِرُونَ فَلا تُنصَرونَ وَ تَستَغِیثونَ فَلا تُغاثونَ وَ تَستَغفِرونَ فَلا تُغفَرونَ: «باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه خداوند ستمگری را بر شما مسلّط میکند که نه به پیران احترام میگذارد و نه به خردسالان رحم میکند. نیکان و صالحان شما دعا میکنند ولی مستجاب نمیشود و از خداوند یاری میطلبند امّا خدا به آنها کمک نمیکند و حتّی توبه میکنند و خدا از گناهانشان در نمیگذرد». (9)
این همه تأکید برای آن است که بفهمیم این دو وظیفهی بزرگ در حقیقت ضامن اجرای بقیّیهی وظایف فردی و اجتماعی است و در حقیقت در حکم روح و جان آنهاست و با تعطیل آنها تمام احکام و اصول اخلاقی ارزش خود را از دست خواهد داد. (10) این دو برنامهی اسلامی آثار فراوانی دارد. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: وَ مَا اَعمَالُ البِرِّ کُلُّها وَ الجِهادُ فِی سَبیلِ اللهِ، عِندَ الأمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهی عَن المُنکَرِ اِلّا کَنَفثَةٍ فِی بَحرٍ لُجِّیٍّ: «تمام اعمال نیک و حتّی جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهی از منکر، مثل آب دهان در دریای عمیق است». (11)
بی اعتنایی به همین چیزی که ما با جملهی «به من چه ربطی دارد» از کنار آن میگذریم، یا به بهانهی رنجیدن دوست و آشنا و یا برای به دردسر نیفتادن آن را ترک میکنیم و به قول معروف سری که درد نمیکند چرا دستمال ببندیم، موجب میشود تدریجاً اشرار بر جامعه مسلّط و انسانهای نیک کم شوند و نیکی به دست فراموشی سپرده شود. این خیال خام و اشتباه بزرگی است که انسان گمان کند عزّت در دست دیگران است نه در دست خدا، در حالی که قرآن با صراحت میفرماید: «(تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ)؛ هر که را بخواهی عزّت میدهی و هر که را بخواهی خوار میکنی».(12)
و در جای میفرماید: «(مَن کَانَ یُرِیدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمِیعاً)؛ کسی که خواهان عزّت و توانایی است (باید از خدا بخواهد، زیرا) تمام عزّت و توانایی برای خداست». (13)
پینوشتها:
1. «نَصوح» از مادّهی «نُصح» ، به معنای نصیحت خالصانه است. یعنی توبهی خالص.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «توبهی خالص آن است که به گناه برنگردی، چنانکه شیر به پستان بر نمیگردد». البتّه توبهی خالص به شناخت کامل از گناه و عواقب آن نیاز دارد، یعنی اگر این نکته را دریابیم و بدانیم که گناه، خنجر تیز و آتش سوزان است هرگز به آن نزدیک نمیشویم.
2. سورهی لقمان، آیهی 34.
3. آنگاه که آرامش و صفای خاص همه جا را فرا گرفته، در آن هنگام که غافلان و بی خبران در خوابند و غوغای جهان مادّی فرو نشسته، مردان خدا و زندهدلان به یاد خدا به پا میخیزند و در پیشگاه با عظمتش، استغفار و طلب آمرزش میکنند و محو پرتو نور و جلال پروردگار میشوند و با تمام وجودشان زمزمهی توحید سر میدهند: وَالمُستَغفِرِینَ بِالأَسحَارِ.
پرسش: چرا از اوقات شبانه روز تنها به وقت «سحر» اشاره شده است، در حالی که استغفار و بازگشت به سوی خدا در همه حال مطلوب است؟
در پاسخ میگوییم: سحر به سبب آرامش، تعطیلی کارهای مادّی و نشاط به دست آمدهی پس از خواب شبانه به انسان آمادگی بیشتری برای توجّه به خداوند میبخشد و این معنا را به آسانی میتوان با تجربه دریافت. حتّی بسیاری از دانشمندان، برای حلّ مشکلات علمی خود، از آن وقت استفاده میکردند، زیرا چراغ فکر و روح انسان در آن وقت از هر زمان دیگری پرفروغتر و درخشانتر است و چون روح عبادت و استغفار، توجّه و حضور دل است، عبادت و استغفار در چنین ساعتی گرانبهاتر است (رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیهی 17 سورهی آل عمران).
4. سورهی آل عمران، آیهی 17.
5. نهج البلاغه، کلمات قصار ، شمارهی 89.
6. کافی، ج 5، ص 56، ح 1.
7. تفسیر کشّاف، ج 1، ص 452.
8. همان.
9. مجمع البیان، ج 2، ص 359.
10. تفسیر نمونه، ج 3، ص 37.
11. نهج البلاغه، کلمات قصار، شمارهی 374.
12. سورهی آل عمران، آیهی 26.
13. سورهی فاطر، آیهی 10.
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.