نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی
یا عَلیُّ، دِرهَمُ رِبا اَعظَمُ عِندَاللهِ مِن سَبعینَ زَنیَةٍ کُلُّها بِذاتِ مَحرَمٍ.
یا عَلیُّ، الرِّبا سَبعونَ جُزءاً فَأیسَرُهُ مِثلُ أن یَنکِحَ الرَّجُلُ اُمَّهُ فی بَیتِ اللهِ الحَرامِ.
ای علی، یک درهم از کسب ربا، بزرگتر است نزد خدا از هفتاد زنا که با محارم واقع شود.
ای علی، ربا هفتاد قسم است، سهلترین آنها مانند این است که مردی با مادرش در خانهی خدا (مسجدالحرام) زنا کند.
بحارالانوار، ج 77، ص 58
آنها میگویند چه تفاوتی میان تجارت و رباخواری است؟ یعنی هر دو از انواع مبادلهاند که طرفین با اراده و اختیار خود آن را انجام میدهند.
قرآن در پاسخ میگوید: «خداوند بیع و تجارت را حلال کرده و ربا را حرام».
یعنی میان این دو تفاوت روشنی است و نباید آنها را با هم مقایسه کرد.
(وَ أَحَلَّ اللهُ البَیعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا).
البتّه قرآن شرح بیشتری در مورد این تفاوت نداده است، گویا به خاطر وضوح آن بوده، زیرا اوّلاً در خرید و فروشهای معمولی هر دو طرف به طور یکسان در معرض سود و زیان هستند، گاهی هر دو سود میکنند، گاهی هر دو زیان، گاهی یکی سود و دیگری زیان میکند، در حالی که در (معاملات ربوی) رباخوار هیچگاه زیان نمیبیند و تمام زیانهای احتمالی بر دوش طرف مقابل سنگینی خواهد کرد و به همین دلیل است که مؤسّسات ربوی روزبهروز وسیعتر و سرمایهدارتر میشوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف، دائم بر حجم ثروتشان افزوده میشود.
ثانیاً در تجارت و خرید و فروش معمولی طرفین در مسیر (تولید و مصرف) گام برمیدارند، در صورتی که رباخوار هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد.
ثالثاً با شیوع رباخواری سرمایهها در مسیر ناسالم میافتد و پایههای اقتصاد که اساس اجتماع است متزلزل میشود، در حالی که تجارت صحیح موجب گردش سالم ثروت است.
و رابعاً رباخواری منشأ دشمنیها و جنگهای طبقاتی است، در حالی که تجارت صحیح چنین نیست و هرگز جامعه را به زندگی طبقاتی و جنگهای ناشی از آن سوق نمیدهد. (1)
رباخواری نوعی تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست میکند و بذر کینه و دشمنی را در دلها میپاشد.
در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را میبیند و هیچ توجّهی به زیان بدهکار ندارد. اینجاست که بدهکار چنین میفهمد که رباخوار پول را وسیلهی بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
درست است که ربادهنده بر اثر احتیاج تن به ربا میدهد، امّا هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد و حتّی کار به جایی میرسد که فشار پنجهی رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس میکند. اینجاست که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعنت و نفرین میفرستد، تشنهی خون او میشود، او با چشم خود میبیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته میشود، در این شرایط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ میدهد، بدهکار گاه دست به خودکشی میزند و گاهی بر اثر شدّت ناراحتی، طلبکار را با وضع فجیعی میکُشد و گاهی به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی درمیآید.
این گسستگی پیوند تعاون و همکاری، در میان ملّتها و کشورهای ربادهنده و رباگیرنده نیز آشکارا به چشم میخورد. ملّتهایی که میبینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملّت ریخته میشود با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملّت مینگرند و در عین اینکه نیاز به قرض داشتهاند منتظرند روزی عکسالعمل مناسبی از خود نشان دهند.
این است که میگوییم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوق العاده بدی در روحیهی وام گیرنده بر جای مینهد و کینهی او را در دل خود مییابد و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملّتها سست میکند.
در روایات اسلامی در ضمن جملهی کوتاه و پرمعنایی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است. در کتاب وسائل الشیعه در مورد علّت تحریم ربا میخوانیم که هشام بن سالم میگوید امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اِنَّمَا حَرَّمَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ الرِّبا لَکَیلا یَمتَنِعَ النّاسُ مِن اصطِناعِ المَعروفِ؛ خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند». (2)
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.
یا عَلیُّ، الرِّبا سَبعونَ جُزءاً فَأیسَرُهُ مِثلُ أن یَنکِحَ الرَّجُلُ اُمَّهُ فی بَیتِ اللهِ الحَرامِ.
ای علی، یک درهم از کسب ربا، بزرگتر است نزد خدا از هفتاد زنا که با محارم واقع شود.
ای علی، ربا هفتاد قسم است، سهلترین آنها مانند این است که مردی با مادرش در خانهی خدا (مسجدالحرام) زنا کند.
بحارالانوار، ج 77، ص 58
نور هدایت
در اینجا به دو مطلب باید توجّه کرد و آن منطق رباخواران و زیانهای رباخواری است.الف) منطق رباخواران:
قرآن دربارهی منطق رباخواران در آیهی 275 سورهی بقره میفرماید: «(ذَلِکَ بِأنَّهُم قَالُوا إِنَّمَا البَیعُ مِثلُ الرِّبَا)؛ این به خاطر آن است که میگفتند: بیع (و داد و ستد) مانند رباست».آنها میگویند چه تفاوتی میان تجارت و رباخواری است؟ یعنی هر دو از انواع مبادلهاند که طرفین با اراده و اختیار خود آن را انجام میدهند.
قرآن در پاسخ میگوید: «خداوند بیع و تجارت را حلال کرده و ربا را حرام».
یعنی میان این دو تفاوت روشنی است و نباید آنها را با هم مقایسه کرد.
(وَ أَحَلَّ اللهُ البَیعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا).
البتّه قرآن شرح بیشتری در مورد این تفاوت نداده است، گویا به خاطر وضوح آن بوده، زیرا اوّلاً در خرید و فروشهای معمولی هر دو طرف به طور یکسان در معرض سود و زیان هستند، گاهی هر دو سود میکنند، گاهی هر دو زیان، گاهی یکی سود و دیگری زیان میکند، در حالی که در (معاملات ربوی) رباخوار هیچگاه زیان نمیبیند و تمام زیانهای احتمالی بر دوش طرف مقابل سنگینی خواهد کرد و به همین دلیل است که مؤسّسات ربوی روزبهروز وسیعتر و سرمایهدارتر میشوند و در برابر تحلیل رفتن طبقات ضعیف، دائم بر حجم ثروتشان افزوده میشود.
ثانیاً در تجارت و خرید و فروش معمولی طرفین در مسیر (تولید و مصرف) گام برمیدارند، در صورتی که رباخوار هیچ عمل مثبتی در این زمینه ندارد.
ثالثاً با شیوع رباخواری سرمایهها در مسیر ناسالم میافتد و پایههای اقتصاد که اساس اجتماع است متزلزل میشود، در حالی که تجارت صحیح موجب گردش سالم ثروت است.
و رابعاً رباخواری منشأ دشمنیها و جنگهای طبقاتی است، در حالی که تجارت صحیح چنین نیست و هرگز جامعه را به زندگی طبقاتی و جنگهای ناشی از آن سوق نمیدهد. (1)
ب) زیانهای رباخواری:
رباخواری تعادل اقتصادی را در جامعه به هم میزند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع میکند، زیرا جمعی بر اثر آن فقط سود میبرند و زیانهای اقتصادی متوجّه جمعی دیگر میشود. اگر میشنویم که فاصلهی میان کشورهای ثروتمند و فقیر جهان روزبه روز بیشتر میشود، یک عامل آن همین است و به دنبال آن جنگهای خونین شکل میگیرد.رباخواری نوعی تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست میکند و بذر کینه و دشمنی را در دلها میپاشد.
در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را میبیند و هیچ توجّهی به زیان بدهکار ندارد. اینجاست که بدهکار چنین میفهمد که رباخوار پول را وسیلهی بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
درست است که ربادهنده بر اثر احتیاج تن به ربا میدهد، امّا هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد و حتّی کار به جایی میرسد که فشار پنجهی رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس میکند. اینجاست که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعنت و نفرین میفرستد، تشنهی خون او میشود، او با چشم خود میبیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته میشود، در این شرایط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ میدهد، بدهکار گاه دست به خودکشی میزند و گاهی بر اثر شدّت ناراحتی، طلبکار را با وضع فجیعی میکُشد و گاهی به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی درمیآید.
این گسستگی پیوند تعاون و همکاری، در میان ملّتها و کشورهای ربادهنده و رباگیرنده نیز آشکارا به چشم میخورد. ملّتهایی که میبینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملّت ریخته میشود با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملّت مینگرند و در عین اینکه نیاز به قرض داشتهاند منتظرند روزی عکسالعمل مناسبی از خود نشان دهند.
این است که میگوییم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوق العاده بدی در روحیهی وام گیرنده بر جای مینهد و کینهی او را در دل خود مییابد و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملّتها سست میکند.
در روایات اسلامی در ضمن جملهی کوتاه و پرمعنایی به اثر سوء اخلاقی ربا اشاره شده است. در کتاب وسائل الشیعه در مورد علّت تحریم ربا میخوانیم که هشام بن سالم میگوید امام صادق (علیه السلام) فرمود: «اِنَّمَا حَرَّمَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ الرِّبا لَکَیلا یَمتَنِعَ النّاسُ مِن اصطِناعِ المَعروفِ؛ خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند». (2)
پینوشتها:
1. رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیهی 275 سورهی بقره.
2. کافی، ج 5، ص 146.
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.