ویژگیهای الغدیر(1)
نويسنده:غلامحسین زینلی
بحث از علامه امینی(ره) و اثر پر مغز و جاودانهاش، کتاب «الغدیر» و نمایاندن عظمتهای این اثر و پدید آورنده آن، آنچنانکه نه حقی از این اثر بینظیر ضایع گردد و نه از آن مؤلف بیبدیل، الحق کاری استبس مشکل.
امینی، متفکر و پژوهشگری است عمیق، همه سو نگر و جامع الاطراف، که همه خوبیها و زیباییها و بایدهای یک نویسنده برجسته و ممتاز را در خود فراهم آورده است. و اگر او را در دایره تحقیقات و پژوهشهای دینی، جزء نوادر و نوابغ مسلم، به حساب آوردیم، سخنی به گزاف نگفتهایم. در چند دهه اخیر در اندیشه ارباب فرهنگ و ادب، در کشور ما و سایر بلاد اسلامی، دو واژه «امینی و الغدیر» با هم متلازم گشتهاند، قدر و منزلت این اثر بزرگ و آن دانشمند کم نظیر، هنوز بر بسیاری از طبقات اجتماع ما، حتی طبقات تحصیلکرده و مراکز دینی پوشیده است.
آنها هم که با «الغدیر» آشنایند، غالبا اطلاعاتشان از حد کلیات فراتر نمیرود، و همین قدر میدانند که «الغدیر» اثر بزرگی است که توسط یکی از عالمان طراز اول اسلام و تشیع پدید آمده است. و اما اینکه این کتاب، پیامآور چه رسالتی است؟ و حول محور چه موضوعاتی بحث میکند؟ و چه معارفی، با چه سبک و ویژگیهایی در این کتاب طرح گشته است؟ بر بسیاری از مردم، بلکه بر بسیاری از طبقات تحصیلکرده و خواص نیز پوشیده مانده است، بنابراین هم «امینی» و هم «الغدیر» هنوز جایگاه واقعی خود را در جامعه ما پیدا نکرده و همچنان مهجور ماندهاند.
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامی، یکی از کارهای که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفی اینگونه دانشمندان و اینگونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگی خود آشنا شوند، و الگوهای مناسب را بشناسند و از آن پیروی کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخی از امتیازات و ویژگیهای این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهرهمند گردند.
اکنون نظر خوانندگان گرامی را به مواردی از این ویژگیها جلب میکنم:
او هر گاه سخن یا نوشتهای مشاهده میکند که در جهتخلاف فکر «وحدت امت اسلامی» گفته و یا نوشته شده باشد، بر میآشوبد و سخت از خود حساسیت نشان میدهد.
از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشتهای که میتواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان میتوانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامی قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایتگر و سعادتآفریناند و به منزله دو بالاند برای هر مسلمانی که میخواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامی، هدایت و سعادت امت اسلامی را تنها در پرتو پیروی از این دو مسیر میداند و بس. بنابراین اگر کسی بخواهد با تمسک به یکی از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانی که اهلبیت(علیهمالسلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپیمایند، راه به جایی نبرده و در انبوهی از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگری که از دیدگاه علامه امینی در مساله وحدت امت اسلامی نقش مهمی بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهی» است.
وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامی در صورتی میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهی و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهای مذهبی یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستای تحقق این عنصر وحدتآفرین، پدید آمده است.
از دیدگاه صاحب «الغدیر» عامل دیگری که در ایجاد وحدت اسلامی از نقش مهمی برخوردار است، حسن ظن و مراعات انصاف و حقجویی از یک سو، و پرهیز از سوءظن و بدگمانی و بیانصافی از سوی دیگر است.
اگر هر انسان عاقل و منصفی، در طرحی که «الغدیر» برای وحدت اسلامی ارائه میکند با بیطرفی بیندیشد، آن را به حال امت اسلامی سودمند و ضروری تشخیص داده و به عنوان پایه و اساس درستی برای تحقق وحدت اسلامی، خواهد پذیرفت، چنانکه جمع کثیری از دانشمندان اهل سنت پس از آگاهی از «الغدیر»، اقدام مرحوم امینی را مورد تایید قرار داده و بر آن صحه گذاردند.
متفکر و اندیشمند ما علامه امینی، اظهارنظرهای غیر محققانه، سطحی و جاهلانه و گاه مغرضانه برخی از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت نسبتبه تشیع را عامل مهمی در جهت تفرقه امت اسلامی به شمار آورده و آن را مخل وحدت اسلام میداند و راه از میان برداشتن این مانع را در آگاهی و شناخت درست آنان از منابع تشیع جستجو میکند.
یکی از اصلیترین هدفهای «الغدیر» چارهاندیشی در جهت رفع سوءظنها و ارائه راهی برای ایجاد تفاهم و اتحاد در میان امت اسلامی است.
بدین لحاظ میتوان گفت که «الغدیر» در نوع خود نمونه منحصر به فرد است.
دقت و امانت کامل او در نقل، بگونهای است که او را «امین نقل» لقب دادهاند.
مرحوم امینی این کتاب را با هدف اثبات یکی از اساسیترین مسائل اعتقادی و سیاسی تشیع، یعنی مساله «امامت و ولایت»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالتبزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیاری، بانجام رسانده است که تعجب هر خوانندهای را برمیانگیزد.
در حول محور «نقد و نقادی»، میتوان از ابعاد مختلفی در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفی تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهای منفی و تفرقهافکن، نقد شخصیتهای منفی، نقد نظریههای نادرست، نقد اجمالی، نقد تفصیلی و ... اینها و مواردی از این قبیل برخی از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلی مطرح است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنی، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامی صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امینی، شخصیت و عملکرد افرادی مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشههای افرادی مانند: ابنعبد ربه، ابن حزم اندلسی، عبدالکریم شهرستانی، ابنتمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار میدهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعی آنها را به جامعه اسلامی بشناساند، تا کسی فریب سخنان غرضآلود آنان را نخورد. علامه امینی(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادی از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخی از پیشینیان اهل سنت میگوید:
«این بود نمونههایی از یاوهسراییهای کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسی کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونهها، توجه امت اسلامی به موجبات کینهتوزیها و دشمنیهای آمیخته با روحیات گروهی دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنبالهرویهای متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگی از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشتههای آلوده مانند باطلگرایان و گمراهان شتابزدهای که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتی خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را میرسد که پیرامون مطالب موهن و بیاساس و نسبتهای ناروای آنان تحقیق بعمل آورد. » (1)
مرحوم امینی، شخصیت و افکار شمار زیادی از اینگونه افراد را با شیوهای کاملا تحقیقی و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونهای که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهای نیرومند علامه امینی را بر نوشتههای خود میدیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانی میکردند.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهی است و «امینی» بمنزله آموزگاری که بهترین نوع «نقد» را به انسان میآموزد. رسم مرحوم امینی(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمی که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینی پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمیکند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار میسازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
«قصیمی» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغسازی میکند، میگوید: «و در میان اهل سنت، کسی که متهم به دروغسازی به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» (2)
علامه امینی در پاسخ به ادعای قصیمی، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنتبه حدیثسازی و دروغپردازی آنها اعتراف و تصریح کردهاند را ذکر مینمود، برای اثبات بیاساس بودن ادعای آقای «قصیمی» کافی بود، ولی ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغپردازی اشتغال داشتهاند.
مرحوم امینی هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیری از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام میبرد که به دروغسازی این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشتهاند». (3)
ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ میدهد، حسن این اقدام این است که موجب میشود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخهای صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جای هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نماند.
یکی از عللی که موجب شده تا «الغدیر» در طی بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهای آن میگذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایی، این کتاب را بصورت اثری نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وی برای تحقق این هدف، دستبه اقداماتی زده که مواردی از آن چنین است:
1 - مثلا در مواردی که به روایات استفاده شده که ممکن است کسی بگوید: فلان روایت که امینی به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوی ثقه نیست. مرحوم امینی هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوی را اثبات نموده است، و آن را به تایید عدهای از صاحبنظران اهل سنت نیز رسانده است.
2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهای متعدد، نقل نموده تا جای هیچگونه شبههای در صحت و واقعیت آن باقی نماند.
3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمیکند، بلکه ادله فراوانی از دیدگاههای مختلف، برای اثبات مدعای خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیثسازان) گذشت.
4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددی استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل برای اثبات مدعای خود ذکر میکند، و خواننده، وقتی به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.
امینی، متفکر و پژوهشگری است عمیق، همه سو نگر و جامع الاطراف، که همه خوبیها و زیباییها و بایدهای یک نویسنده برجسته و ممتاز را در خود فراهم آورده است. و اگر او را در دایره تحقیقات و پژوهشهای دینی، جزء نوادر و نوابغ مسلم، به حساب آوردیم، سخنی به گزاف نگفتهایم. در چند دهه اخیر در اندیشه ارباب فرهنگ و ادب، در کشور ما و سایر بلاد اسلامی، دو واژه «امینی و الغدیر» با هم متلازم گشتهاند، قدر و منزلت این اثر بزرگ و آن دانشمند کم نظیر، هنوز بر بسیاری از طبقات اجتماع ما، حتی طبقات تحصیلکرده و مراکز دینی پوشیده است.
آنها هم که با «الغدیر» آشنایند، غالبا اطلاعاتشان از حد کلیات فراتر نمیرود، و همین قدر میدانند که «الغدیر» اثر بزرگی است که توسط یکی از عالمان طراز اول اسلام و تشیع پدید آمده است. و اما اینکه این کتاب، پیامآور چه رسالتی است؟ و حول محور چه موضوعاتی بحث میکند؟ و چه معارفی، با چه سبک و ویژگیهایی در این کتاب طرح گشته است؟ بر بسیاری از مردم، بلکه بر بسیاری از طبقات تحصیلکرده و خواص نیز پوشیده مانده است، بنابراین هم «امینی» و هم «الغدیر» هنوز جایگاه واقعی خود را در جامعه ما پیدا نکرده و همچنان مهجور ماندهاند.
امروز، در عصر انقلاب شکوهمند اسلامی، یکی از کارهای که باید به جد به آن پرداخته شود، معرفی اینگونه دانشمندان و اینگونه آثار است، تا نسل جوان با گذشته فرهنگی خود آشنا شوند، و الگوهای مناسب را بشناسند و از آن پیروی کنند. در این فرصت ما بر آنیم تا در حد وسع خویش، برخی از امتیازات و ویژگیهای این اثر بزرگ را بیان نماییم تا طبقات مختلف جامعه ما، بیش از پیش با «الغدیر» آشنا شده و از معارف بلند آن بهرهمند گردند.
اکنون نظر خوانندگان گرامی را به مواردی از این ویژگیها جلب میکنم:
1- شاهکار ادبی:
2- وحدت اسلامی:
او هر گاه سخن یا نوشتهای مشاهده میکند که در جهتخلاف فکر «وحدت امت اسلامی» گفته و یا نوشته شده باشد، بر میآشوبد و سخت از خود حساسیت نشان میدهد.
از دیدگاه صاحب الغدیر تنها رشتهای که میتواند امت اسلام را به یکدیگر پیوند دهد و آنان میتوانند با چنگ زدن به آن در طریق سعادت آفرین وحدت اسلامی قرار گیرند، همانا تمسک به قرآن و عترت است. قرآن و عترت دو عضو هدایتگر و سعادتآفریناند و به منزله دو بالاند برای هر مسلمانی که میخواهد در مسیر سعادت و کمال حرکت کند. و چنان که در حدیث ثقلین آمده است، پیامر گرامی، هدایت و سعادت امت اسلامی را تنها در پرتو پیروی از این دو مسیر میداند و بس. بنابراین اگر کسی بخواهد با تمسک به یکی از این دو در مسیر کمال حرکت کند، به سر منزل مقصود نخواهد رسید. در گذشته تاریخ نیز کسانی که اهلبیت(علیهمالسلام) را رها کردند و خواستند راه سعادت را تنها در پرتو قرآن بپیمایند، راه به جایی نبرده و در انبوهی از انحرافات و مشکلات گرفتار آمدند. عنصر دیگری که از دیدگاه علامه امینی در مساله وحدت امت اسلامی نقش مهمی بر عهده دارد، عنصر «شناخت و آگاهی» است.
وحدت پایدار پیروان مذاهب اسلامی در صورتی میسر است که برخاسته از شناخت و آگاهی و درک متقابل پیروان مذاهب، از اعتقادات و باورهای مذهبی یکدیگر باشد، و «الغدیر» نیز دقیقا در راستای تحقق این عنصر وحدتآفرین، پدید آمده است.
از دیدگاه صاحب «الغدیر» عامل دیگری که در ایجاد وحدت اسلامی از نقش مهمی برخوردار است، حسن ظن و مراعات انصاف و حقجویی از یک سو، و پرهیز از سوءظن و بدگمانی و بیانصافی از سوی دیگر است.
اگر هر انسان عاقل و منصفی، در طرحی که «الغدیر» برای وحدت اسلامی ارائه میکند با بیطرفی بیندیشد، آن را به حال امت اسلامی سودمند و ضروری تشخیص داده و به عنوان پایه و اساس درستی برای تحقق وحدت اسلامی، خواهد پذیرفت، چنانکه جمع کثیری از دانشمندان اهل سنت پس از آگاهی از «الغدیر»، اقدام مرحوم امینی را مورد تایید قرار داده و بر آن صحه گذاردند.
متفکر و اندیشمند ما علامه امینی، اظهارنظرهای غیر محققانه، سطحی و جاهلانه و گاه مغرضانه برخی از دانشمندان و نویسندگان اهل سنت نسبتبه تشیع را عامل مهمی در جهت تفرقه امت اسلامی به شمار آورده و آن را مخل وحدت اسلام میداند و راه از میان برداشتن این مانع را در آگاهی و شناخت درست آنان از منابع تشیع جستجو میکند.
یکی از اصلیترین هدفهای «الغدیر» چارهاندیشی در جهت رفع سوءظنها و ارائه راهی برای ایجاد تفاهم و اتحاد در میان امت اسلامی است.
3 - اثری بیبدیل:
بدین لحاظ میتوان گفت که «الغدیر» در نوع خود نمونه منحصر به فرد است.
4 - امین نقل:
دقت و امانت کامل او در نقل، بگونهای است که او را «امین نقل» لقب دادهاند.
5 - آموزگار نقد و دانشگاه نقدشناس:
مرحوم امینی این کتاب را با هدف اثبات یکی از اساسیترین مسائل اعتقادی و سیاسی تشیع، یعنی مساله «امامت و ولایت»، بر اساس منابع مورد قبول خود اهل سنت تالیف نموده است، این رسالتبزرگ را با چنان دقت و قدرت و استحکام و هوشیاری، بانجام رسانده است که تعجب هر خوانندهای را برمیانگیزد.
در حول محور «نقد و نقادی»، میتوان از ابعاد مختلفی در باره «الغدیر» سخن گفت، و «نقد» را از دیدگاه «الغدیر» و مؤلف دانشمند آن به اقسام مختلفی تقسیم نمود. مانند: نقد کتابهای منفی و تفرقهافکن، نقد شخصیتهای منفی، نقد نظریههای نادرست، نقد اجمالی، نقد تفصیلی و ... اینها و مواردی از این قبیل برخی از اقسام نقد است که در «الغدیر» به زیباترین شکلی مطرح است.
نکته مهم آن است که این نقدها، نه از سر خصومت و دشمنی، بلکه از سر صدق و صفا و با هدف متحد ساختن صفوف امت اسلامی صورت گرفته است.
بعنوان مثال اگر علامه امینی، شخصیت و عملکرد افرادی مانند عمروعاص و معاویه یا افکار و اندیشههای افرادی مانند: ابنعبد ربه، ابن حزم اندلسی، عبدالکریم شهرستانی، ابنتمیمه، و رشید رضا و ... را مورد نقد قرار میدهد، به خاطر آن است که در پرتو نقد، و با نشان دادن انحرافات موجود در اندیشه و عمل این اشخاص، چهره واقعی آنها را به جامعه اسلامی بشناساند، تا کسی فریب سخنان غرضآلود آنان را نخورد. علامه امینی(ره) پس از نقل و نقد مطالب تعدادی از آثار مغرضانه و سراسر اتهام برخی از پیشینیان اهل سنت میگوید:
«این بود نمونههایی از یاوهسراییهای کتب قوم، بدون اینکه بخواهیم به طور کامل آنها را بررسی کنیم... تنها مقصود ما از نشان دادن این نمونهها، توجه امت اسلامی به موجبات کینهتوزیها و دشمنیهای آمیخته با روحیات گروهی دشمنان دغل باز اهل بیت(ع) و دنبالهرویهای متعصب آنان است تا در قبال طایفه بزرگی از امت (شیعه اهل بیت)، به اینگونه کتب و نوشتههای آلوده مانند باطلگرایان و گمراهان شتابزدهای که نام بردیم، اعتماد نکند. پیداست، وقتی خواننده، انگیزه خیانت آنان را بداند، او را میرسد که پیرامون مطالب موهن و بیاساس و نسبتهای ناروای آنان تحقیق بعمل آورد. » (1)
مرحوم امینی، شخصیت و افکار شمار زیادی از اینگونه افراد را با شیوهای کاملا تحقیقی و عالمانه، و با تکیه بر ادله محکم و غیر قابل انکار، به نقد کشیده است، بگونهای که اگر مؤلفان و نویسندگان آن کتابها امروز زنده بودند و نقدهای نیرومند علامه امینی را بر نوشتههای خود میدیدند، از نوشته خود اظهار پشیمانی میکردند.
در این زمینه نیز «الغدیر» بمنزله آموزشگاهی است و «امینی» بمنزله آموزگاری که بهترین نوع «نقد» را به انسان میآموزد. رسم مرحوم امینی(ره) بر آن است که در نقد نظریات حریف، در مسائل مهمی که مورد اختلاف فریقین است، مانند مساله جانشینی پیامبر(ص) و مباحث مربوط به آن، هرگز بر منابع تشیع تکیه نمیکند، بلکه نقد خود را صرفا بر منابع گوناگون اهل سنت استوار میسازد تا اینکه سخن حق او ضایع نشده و مورد قبول مخاطب قرار گیرد.
6 - ویژگیهای نقد در الغدیر:
الف: خستگیناپذیری:
«قصیمی» پس از اینکه رجال شیعه را متهم به جهل و دروغسازی میکند، میگوید: «و در میان اهل سنت، کسی که متهم به دروغسازی به خاطر دنیا و تقرب به اهل آن ... باشد وجود ندارد.» (2)
علامه امینی در پاسخ به ادعای قصیمی، اگر چند نمونه از دروغ سازانش که نامشان در منابع اهل سنت آمده و خود دانشمندان اهل سنتبه حدیثسازی و دروغپردازی آنها اعتراف و تصریح کردهاند را ذکر مینمود، برای اثبات بیاساس بودن ادعای آقای «قصیمی» کافی بود، ولی ایشان به این مقدار اکتفا نکرده و از تعداد 700 نفر با نام و نشان یاد کرده از رجال احادیث اهل سنت که به جعل حدیث و دروغپردازی اشتغال داشتهاند.
مرحوم امینی هم زمان با ذکر نام و نشان آن 700 نفر، شمار کثیری از دانشمندان بزرگ اهل سنت را نام میبرد که به دروغسازی این 700 نفر اعتراف نموده و احادیث وارده از طریق آنها را فاقد ارزش و اعتبار اعلام داشتهاند». (3)
ب: استفاده از منابع مورد قبول اهل سنت:
ج: رعایت ادب علمی:
د: امانت در نقل:
ه: در نقد شبهات، همواره، بیش از حد نیاز به القاءکننده شبهه پاسخ میدهد، حسن این اقدام این است که موجب میشود تا خواننده «الغدیر» بطلان شبهه، و نیز حقانیت پاسخهای صاحب «الغدیر» را با همه وجود باور کند، و در حقانیت تشیع، جای هیچگونه شک و تردیدی برای او باقی نماند.
7 - نقد نقد:
یکی از عللی که موجب شده تا «الغدیر» در طی بیش از نیم قرن که از انتشار نخستین جلدهای آن میگذرد، مورد نقد قرار نگیرد همین مساله است. چرا که نویسنده دانشمند «الغدیر» کوشیده است تا با بکار بردن اصول و روشهایی، این کتاب را بصورت اثری نقدناپذیر درآورد و باب هر گونه چون و چرا را بر حریف ببندد. وی برای تحقق این هدف، دستبه اقداماتی زده که مواردی از آن چنین است:
1 - مثلا در مواردی که به روایات استفاده شده که ممکن است کسی بگوید: فلان روایت که امینی به آن استناد نموده ضعیف است، یا راوی ثقه نیست. مرحوم امینی هم صحت روایت و هم ثقه بودن راوی را اثبات نموده است، و آن را به تایید عدهای از صاحبنظران اهل سنت نیز رسانده است.
2 - یک حدیث را از طرق مختلف و با سلسله سندهای متعدد، نقل نموده تا جای هیچگونه شبههای در صحت و واقعیت آن باقی نماند.
3 - در هر مورد، به ذکر یک دلیل اکتفا نمیکند، بلکه ادله فراوانی از دیدگاههای مختلف، برای اثبات مدعای خود اقامه نموده است که نمونه آن (در بحث در سلسله دروغگویان و حدیثسازان) گذشت.
4 - در نقل مطالب از متون و منابع اهل سنت، به یک یا دو کتاب اکتفا ننموده، بلکه به منابع متعددی استناد نموده، و گاه دهها و یا صدها دلیل برای اثبات مدعای خود ذکر میکند، و خواننده، وقتی به دقت آن را مورد مطالعه قرار دهد به صحت آن اطمینان حاصل خواهد نمود.
پینوشتها:
1- الغدیر، ج3، ص 248 و ترجمه فارسی، ج6، ص 68.
2- الغدیر (ترجمه فارسی)، ج 10، ص 10.
3- بنگرید به الغدیر (ترجمه فارسی)، ج 10، ص113 -116.