مسلم باقری (1) - محمدمهدی علی شیری (2) - سیامک طهماسبی (3)
چکیده
از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون، در محافل نظری و مراکز برنامهریزی کشورها، مسئلهی توسعه به عنوان یکی از مهمترین مسائل، مطرح بوده است. اما نکتهی اساسی در طراحی الگوی توسعه برای یک کشور، توجه به مباحث ارزشی و اعتقادی و همچنین جغرافیایی و بومی آن کشور است؛ از این رو، ضروری است تا الگوی توسعه و پیشرفت کشور بر اساس تعالیم اسلام و ویژگیهای کشور ایران طراحی گردد. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که اجزای اصلی زمینهساز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت چیست و باید در قالب چه مدلی بیان شوند؟ همچنین مقالهی حاضر بر آن است با استفاده از الگوی مدیریت مبتنی بر نتایج، ورودیها، فعالیتها، خروجیها، پیامدها و تأثیراتی را که الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت در تعامل آنها شکل خواهد گرفت، معرفی نمایند. روش تحقیق پژوهش نیز، روش گروه کانون از زیر مجموعههای روشهای تحقیق کیفی است.مقدمه
قرن گذشتهی میلادی شاهد تغییرات فراوانی در زندگی بشر بوده است. تحولات عظیم در حوزهی سیاسی همچون جنگهای جهانی اول و دوم، شکلگیری بلوکهای شرق و غرب و انقلاب اسلامی ایران از جمله مهمترین اتفاقات در حوزهی سیاست بودهاند. در حوزهی فناوری نیز زندگی بشر دورهای متفاوت از دورههای قبلی را پشت سر گذاشته است. این تحولات از ساخت ابزار مورد نیاز برای قدم نهادن بر کرهی ماه تا توسعهی فناوری نانو را در برمیگیرد. گسترش قابل توجه فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز دنیا را به دهکدهای جهانی تبدیل نموده است. صحنهی اقتصاد جهانی نیز شاهد ایجاد تمایزی گسترده بین کشورهای پیشرفته و عقب مانده بوده است، به عنوان مثال میتوان به نسبت 1 به 400 درامد سرانهی فقیرترین کشور به غنیترین کشور دنیا اشاره داشت؛ نسبتی که تا دو قرن و نیم پیش نهایتا 1 به 5 بوده است. (لندز، 1384: 5) هر حوزهای از زندگی بشر که در این چارچوب مورد بررسی قرار گیرد، تغییرات گسترده و قابل توجهی را به نمایش خواهد گذاشت. حوزههایی مانند جمعیتشناسی، فرهنگ و... از این جملهاند. سرعت تغییر در حوزههای مختلف زندگی بشری باعث شده است تا کشورهای مختلف به رقابت شدیدی دست بزنند و هر یک سعی کنند تا گوی رقابت را از دیگری بربایند. از آنجا که رقابت تنها با بهرهگیری از دانش مورد نیاز برای انجام فعالیتها ممکن است، همهی کشورها تلاش میکنند تا با بهرهگیری از دانش روز که منشأ تولید آن در کشورهای پیشرفته به ویژه ایالات متحده آمریکا است، قدرت رقابتی خود را افزایش دهند و در این عرصه از دیگر کشورها پیش بیفتند. جمهوری اسلامی ایران نیز از جمله این کشورها است. امروزه تلاشهای زیادی صورت میگیرد تا جایگاه علمی کشور در بین کشورهای جهان ارتقا یابد. رجوع به مراجع و منابع به روز غربی، تشویق به نگارش کتاب و مقالهی متناسب با الگوها و سازوکارهای پذیرفته شدهی بین المللی و... از جملهی این فعالیتها هستند که حتی از طریق مراجع عالی سیاستگذاری علمی کشور تبلیغ و ترویج میشوند. این روزها منابع دست اول اقتصاد، جامعهشناسی، روانشناسی، مدیریت و سایر علوم به شکل گسترده در دانشگاههای کشور به عنوان علم تأیید شدهی جهانی مورد مطالعه قرار میگیرد. هدف از این کارها این است که بتوانیم با بهرهگیری از علم متقن و مدلل غربی که امروزه به عنوان تنها دانش معتبر شناخته میشود، مسیر رقابت و پیشرفت جامعهی خود را تعریف نموده و با اجرای آن به جایگاه مطلوب خود دست پیدا کنیم. مبنای تمامی این نظرات این است که علم غربی بر مبنای واقعیتها بنا شده است و میتواند با حفظ بیطرفی، قالب مشترکی برای همهی مناطق جهان فراهم کند. این شیوهی تفکر اغلب کسانی است که با ادبیات علمی غرب آشنا هستند. در این دیدگاه، علم، علم است؛ خواه در جمهوری اسلامی ایران پیاده شود، خواه در ایالات متحده آمریکا و خواه در رژیم اشغالگر قدس.نپذیرفتن چنین رویکردی در جامعهی علمی امروز ایران، امری مشکل و هزینهبردار است و همچنین نیازمند دانش و شناخت قوی و توانایی استدلالهای گسترده که شاید در حال حاضر از حوصلهی این مقاله و توان نویسندگان خارج باشد؛ اما میتوان به چند تذکر در این حوزه اشاره کرد:
- ائمهی بزرگوار شیعه (علیهم السلام) در مکانهای مختلفی انسانها را به حرکت در مسیر درست دعوت نمودهاند. اولین دعای قرآن کریم «ما را به صراط مستقیم هدایت نما» است یا در جای دیگر میفرماید: أَمَّنْ یَمْشِی سَوِیّاً عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (ملک/22)
در احادیث نیز این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «عمل کننده بدون بصیرت، مانند کسی است که در مسیر اشتباه حرکت میکند و سرعت حرکت تنها دور شدن (از مقصد) را برای او به ارمغان میآورد». (4) (کلینی، 1365: 44) به عبارت دیگر، اگرچه انسانها همواره به حرکت و پیشرفت دعوت شدهاند، اما تأکید فراوان بر یافتن صراط مستقیم و بصیرت نیز نشان دهندهی خطیر بودن این امر است. به عبارت دیگر، هنگامی که مسیر پیشرفت خود را انتخاب میکنیم، باید نهایت دقت و تلاش خود را در این راه به خرج دهیم. در این زمینه با دو دسته از احادیث مواجه هستیم: یک دسته از احادیث، شیعیان را به گرفتن دانش و حکمت از هر جای ممکن دعوت میکنند. به عنوان مثال از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که «حکمت، گمشدهی مؤمن است؛ پس حکمت را بگیرید حتی از اهل نفاق». (5) (الحدید، 1404ق: 229) از سوی دیگر، در برخی از احادیث، شیعیان امر شدهاند تا علم را صرفاً از ائمه (علیهم السلام) اخذ کنند. به عنوان مثال امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «هر چیزی که از این خانه خارج نشود باطل است». (6) (العاملی، 1409 ق: 75) راهکارهای گوناگونی برای توجیه اختلاف بین این دو دسته از احادیث وجود دارد اما آنچه در این بحث باید مورد توجه قرار گیرد این است که در عمل باید به هر دو دستهی این احادیث توجه نمود و تنها بر یکی از آنها تکیه نکرد. حداقل برداشتی که از این احادیث میتوان داشت این است که هر علمی را نمیتوان از دیگران گرفت و هنگامی که دانشی را از دیگر عقاید اخذ میکنیم، باید در مورد اینکه در قالب دستهی دوم احادیث قرار نگیرد، حداکثر دقت را به عمل آوریم.
• نظام علمی غرب نظامی به هم پیوسته و منسجم است که از مبادی جهان بینی، ایدئولوژیک و انسانشناسی خاص خود بهره میگیرد. استفاده از الگوها و مدلهای غربی بدون توجه به این مبانی و تأثیرات آنها، نقش تخریبی گستردهای به دنبال دارد.
• تأکید بر محوریت دانش غربی، امری است که امروزه در جوامع غربی هم مورد اعتراض قرار گرفته است. برخی از نظریهپردازان غربی مانند «فیرابند» تلاش نمودهاند تا نشان دهند که دانش غربی موجود نه به دلیل صلاحیتهای خود، بلکه به دلیل تسلط نظامی و سیاسی خود بر دیگر کشورها، توانسته است خود را به عنوان تنها دانش قابل اتکا معرفی کند. چنین رویکردهایی راه را برای تغییر دیدگاه نسبت به علم باز میکند. (1993:3 ,Feyerabend)
• تفاوتهای موجود بین ویژگیهای جوامع مختلف، برخی از نظریهپردازان را واداشته است تا با تفکیک بین فرم و محتوا، خواستار توجه به ویژگیهای خاص هر منطقه در قالب محتوای فعالیتهای علمی شوند. از جمله این افراد میتوان به دراکر اشاره داشت. «دراکر» در کتاب معروف خود به نام «مدیریت» مینویسد: «مدیریت یک وظیفهی اجتماعی است که در دل ارزشها، آداب و رسوم، عقاید و نظام سیاسی و حکومتی قرار میگیرد. مدیریت مشروط به فرهنگ است - باید باشد- . ... پس، اگرچه مدیریت مجموعهی منسجمی از دانش است و در همه جا قابل استفاده است، فرهنگ نیز همواره در این عرصه حاضر است. مدیریت یک علم آزاد از ارزشها نیست». (2005:12 ,Drucker)
• دانش تجربی غرب مدعی است که از واقعیتها نشئت میگیرد و از این رو تحت تأثیر نظریات فردی قرار نمیگیرد. انتقادی که توسط خود غربیها بر این ادعا وارد میشود این است که ایجاد علم بر مبنای واقعیتهای موجود، تنها به تثبیت وضع موجود میپردازد. به عبارت دیگر، علمی که امروزه در جهان تولید میشود، در راستای حفظ ساختارهای موجود سیاسی- اقتصادی جهان است. (ویلر & ویلر، 1380) از همینرو است که هر کسی که به مطالعهی ادبیات غربی میپردازد، درمییابد که تنها راه موفقیت، هضم شدن در نظام موجود جهانی و متناسب شدن با آن است. تعابیر مقام معظم رهبری در این زمینه، تداعیگر همین معنا است که توسعه به معنای غربی آن، بدون پذیرش عقاید و باورهای آنان امکانپذیر نیست. این در حالی است که متخصصان فلسفهی علم مدعی هستند که همواره پیشرفتهای بزرگ در جوامع بشری زمانی اتفاق افتادهاند که دانشمندان شروع به درهم شکستن نظامهای علمی موجود کردهاند. (Feyerabend, 1993: 13)
با توجه به دلایل فوق، باید بیان داشت که اگر چه شکی در لزوم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد، اما بهرهگیری از الگوهای تدوین شده توسط کارشناسان غربی، در بهترین حالت منجر به تثبیت نظام سلطه خواهد شد. از سوی دیگر، حتی خود غربیان نیز معتقدند که الگوهای پیشرفت باید در قالبی بومی تعریف شوند تا امکان بهرهگیری از آنها وجود داشته باشد. با این مقدمات، لزوم طراحی الگویی اسلامی - ایرانی که متناسب با آرمانها و اهداف نظام باشد، از جمله اولویتهای فعالیتهای حکومتی در سطح کشور است. مقالهی حاضر تلاش دارد تا با بهرهگیری از برخی الگوهای مورد توافق در دانش مدیریت که از نظر منطقی نیز قابل توجیه است، به بررسی الزامات دستیابی به این منظور، ابتدا مفهوم توسعه از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و پس از آن مدل مدیریتی مورد استفاده در متن و دلایل بهرهگیری از آن تبیین میشود. پس از این مرحله و در راستای تبیین موضوع مورد بحث، با بهرهگیری از روش تحقیق گروههای کانونی، نتایج بحثها در این حوزه که بر مبانی علمی نیز تکیه دارد، در ادامهی تحقیق مطرح خواهند شد.
توسعه و مفهوم آن
از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون، در محافل نظری مختلف و مراکز برنامهریزی کشورها، مسئلهی توسعه به عنوان یکی از مهمترین مسائل، مطرح بوده است. اصولاً واژهی توسعه در لغت به معنای خروج از لفاف و پوشش است. در این تعبیر و به روایت نظریهی نوسازی، لفاف، همان جامعهی توسعهنیافته و فرهنگ و ارزشهای مربوط به آن است که جوامع برای متجدد شدن، از این مرحله توسعه نیافتگی خارج میشوند.به هر روی، با پایان جنگ جهانی دوم، گویی مسابقهای جهانی جهت دستیابی به مراحل بالاتری در توسعه شروع شد، و سازمان ملل دهههای 1970، 1960 و 1980 را «دهههای توسعه» نامید. در شروع دههی 1990، اغلب کشورها به بازنگری وضعیت خود طی دورههای
گذشته پرداختند.
برخی از تعاریف توسعه عبارتاند از:
• توسعه، یک روند خلاق و نوآور در جهت ایجاد تغییرات زیربنایی، در سیستم اجتماعی است. (قرهباغیان، 1369: ج1، 7)
• توسعه، جریانی چند بعدی است که مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی، باورهای عامهی مردم، نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابریها و ریشه کن کردن فقر مطلق است. (تودارو، 1364: ج1، 136)
• توسعه، فرایندی است که تولید با استفاده از ابزارهای پیشرفتهی جدید، از وضعیت سنتی به روش نوین، متحول گردیده و انسانها تخصص و مهارت لازم و فرهنگ مناسب با توسعه را کسب کنند و روند انباشت و به کارگیری سرمایه در جامعه، همراه با مدیریتی کارا و با ثبات تحقق یافته باشد. (عظیمی، 1371: 177)
از بررسی تعاریف فوق و دیگر تعاریف توسعه، میتوان به نکات اشتراک زیر دست یافت:
1. سیر صعودی گذار، یا به عبارت دیگر عبور از مرحلهی ثبات و ایستایی (که در بیشتر منابع آن را مرحلهی سنتی مینامند) به مرحلهی پویایی (که در بیشتر منابع از آن به مرحلهی صنعتی تعبیر میشود)؛
2. بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و معیشت عامهی مردم؛
3. تغییرات اساسی در ساختارهای کلی جامعه (ساخت اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، سیاسی و فرهنگی)؛
4. در فرایند توسعه، انسان هم هدف، و هم وسیله تلقی میشود؛
5. هدف توسعه، تأمین مادی و معنوی انسان به طور همزمان است؛
6. توسعه با توجه به شرایط محیط زیست طبیعی، انسانی و اجتماعی هر ملت تعریف میشود. (موحدی، 1383)
دستهبندی نظریات توسعه
برای دستهبندی نظریات توسعه، چند شیوه وجود دارد اما به طور کلی میتوان گفت که در برههای از زمان و پس از جنگ جهانی دوم نظرات اقتصادی صرف که به دنبال شناخت الگوهای رشد اقتصادی بود، بر این عرصه حاکمیت داشت. پس از یک برهه، دیدگاه نوسازی (مدرنیزاسیون) که اصالتاً ریشه در نظریههای جامعه شناسانهی ساختارگرایی - کارکردگرایی داشت و نظریهپردازان معروفی چون (اسپنسر) (7)، (امیل دورکیم) (8) و به طور خاص «پارسونز» (9) در آن نقش داشتند، به صورت مبنای نظری مباحث توسعه درامد. این دیدگاه، جوامع را به دو دسته سنتی و مدرن تقسیم میکرد و در صدد بازیافتن راهی برای توصیه به جوامع سنتی برای تبدیل به شکل مدرن بود. پس از آن، بر اثر عدم توفیقهای ناشی از عمل به برخی از این مکاتب، مکتب وابستگی ظهور کرد که عوامل خارجی را بیشتر در عدم توسعه کشورهای جهان سوم مؤثر میدانست. نهایتاً، دیدگاه مبتنی بر صورتبندی اجتماعی ظهور کرد که ترکیب عوامل داخلی و خارجی را منبع عدم توسعه میپنداشت. (موحدی، 1383)بی شک، الگوها و مبانی مطرح شده توسط اندیشمندان غربی پیرامون توسعه، به دلیل تفاوتهای معرفتی، فرهنگی، ارزشی و جغرافیایی آنان برای کشور ما کاربرد ندارد و از این رو است که مقام معظم رهبری طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و توسعه را در دیدار خود با دانشجویان در استان کردستان در سال 1388 مورد تأکید قرار دادند. بر اساس بیانات معظم له در آن دیدار، الگوی پیشرفت هر کشوری منحصر به فرد است و باید متناسب با ویژگیهای آن کشور ایجاد شود. همچنین الگوی پیشرفت هر کشوری باید مبتنی بر عقاید و باورهای مردم آن کشور باشد. از همین رو است که ایشان دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را مورد توجه قرار دادهاند. الگویی که به طور خلاصه میتوان آن را به صورت زیر تعریف نمود: توسعهی اسلامی - ایرانی همان توسعهی دینمحور است، متناسب با شرایط ایرانی که همان توسعهی بومی شمرده میشود. (الویری، 1388)
نظریات مدیریتی اثرگذار در تدوین الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی
1. رویکرد مدیریت استراتژیک مبتنی بر منابع
رویکرد مبتنی بر منابع در مدیریت استراتژیک، مدتهاست که جایگاه ویژهای یافته است به گونهای که عدهای آن را رویکرد غالب در تحقیقات مدیریت استراتژیک میدانند (گادفری و گریگرسن، 1999) و در سالهای اخیر اکثر حوزههای قابل پژوهش در مدیریت استراتژیک، با این رویکرد مورد بررسی واقع شدهاند. (پریم و باتلر، 2001) علت این توجه ویژه به رویکرد مبتنی بر منابع داخلی را میتوان به شکستهای مختلف برنامهریزی بلندمدت در دههی 80 میلادی و معطوف شدن توجه شرکتها به تقویت پایههای درونی خویش و وظایف مختلف خود دانست؛ از این رو است که پدیدههایی مثل مدیریت جامع کیفیت، مهندسی مجدد کسب و کار و... فرصت بروز پیدا میکنند. این موارد، زمینه را برای ظهور رویکرد مبتنی بر منابع فراهم میکنند. (فاس، 1997)فاس (1997)، این رویکرد را اینگونه تعریف میکند: رویکرد مبتنی بر منابع به دنبال تعریف چگونگی ایجاد، نگهداری و تجدید مزیت رقابتی در بنگاه از زاویهی منابع شرکت میباشد.
بارنی و پترف (2003) هم آن را رویکردی استراتژیک مبتنی بر کارایی در استفاده از منابع در زمینهی عملکرد در راستای کسب مزیت رقابتی میدانند.
یکی از مباحث مطرح در این رویکرد، تعریف منابع میباشد که پیرامون آن، دیدگاههای مختلفی وجود دارد. «ورنرفلت» (1984) منابع سازمانی را اینگونه تعریف میکند: منابع سازمانی، آن داراییهای مشهود یا نامشهودی هستند که در یک دورهی محدود، به سازمان گره خوردهاند.
«بارنی» (1991) تعریف «دفت» از منابع سازمانی را تعریفی مناسب برای این رویکرد میداند: منابع سازمان عبارتاند از هرگونه دارایی، قابلیت، فرایند سازمانی، ویژگیهای شرکت، اطلاعات، دانش و ... که تحت کنترل شرکت هستند و شرکت را قادر میسازند تا به طراحی و اجرای استراتژیهایی بپردازد که اثربخشی و کارایی را برای آن به ارمغان آورد.
تقسیمبندیهای گوناگونی در زمینهی انواع مختلف منابع سازمانی صورت گرفته است، اما به طورکلی میتوان آنها را به سه دستهی منابع سرمایهای فیزیکی (مانند کارخانه و تجهیزات آن، میزان دسترسی به مواد خام و موقعیت جغرافیایی سازمان)، منابع سرمایهای انسانی (مانند آموزش، روابط، قضاوت، هوش، دیدگاههای فردی مدیران و کارکنان و تجربه) و منابع سرمایهای سازمانی (مانند ساختارهای رسمی گزارشدهی، برنامهریزی رسمی و غیررسمی، سیستمهای نظارت و هماهنگی و روابط غیررسمی بین گروههای مختلف درون سازمان و رابطهی آنها با گروههای بیرون از سازمان) تقسیم کرد. (بارنی، 1991) «گرانت» (1991) هم منابع سازمانی را به 6 دستهی منابع مالی، فیزیکی، انسانی، فناوری، خوشنامی و سازمانی تقسیم میکند.
فاس (1997) مبنای رویکرد مبتنی بر منابع را در دو چیز میداند که البته دیگر محققان مثل بارنی (1991) یا پترف (1993) نیز این نظر را تأیید میکنند. این دو مبنا عبارتاند از:
ناهمگونی منابع بین شرکتهای یک صنعت:
بر این اساس منابع مختلف در شرکتهایی که در یک صنعت فعالیت میکنند به شکل همگونی توزیع نشدهاند. از همینرو، بررسی و تحلیل سازمانها با استفاده از ابزارهای محیط صنعت در صورتی که به این ناهمگونی در بعد محیط داخلی توجهی نشود عملی اشتباه خواهد بود.ثابت ماندن این تفاوت در طول زمان:
این هم یکی دیگر از مواردی است که در رویکردهای محیط صنعت به آن بی توجهی میشود؛ یعنی فرض بر این است که در صورت طراحی استراتژی بر اساس تحلیلی، از محیط صنعت میتوان منابع مورد نیاز برای اجرای استراتژی را به داخل شرکت انتقال داد که فرض بی تحرکی منابع که در مباحث آینده بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد، آن را رد میکند.وقتی این موارد را در کنار این اصول اقتصادی قرار دهیم که شرکتها به دنبال عملکرد بهتر هستند و منابع مختلف میتواند موجب تفاوت در عملکرد اقتصادی شود، در خواهیم یافت که تحلیل و بررسی منابع داخلی سازمان و اثر آنها، بر کسب مزیت رقابتی اهمیت بسیاری دارد که باید یک بعد مهم از تحلیل استراتژیک باشد.
چگونگی تعریف مزیت رقابتی پایدار
تعریف ویژگیهای گوناگون مزیت رقابتی پایدار، یکی از دلمشغولیهای بزرگ نظریهپردازان در این رویکرد بوده است تا جایی که عدهی زیادی این رویکرد را از طریق مؤلفههایی که برای مزیت رقابتی تعریف میکند، میشناسند.مهمترین گام در این زمینه را «بارنی» در مقالات مختلف خود برداشته است. او در سال 1991، چهار شاخصه برای منبعی که میتواند باعث ایجاد مزیت رقابتی پایدار شود، بیان کرد. این کار توسط خود او و گروههای دیگر بارها مورد بررسی واقع شده است. منبعی که میتواند تبدیل به مزیت رقابتی پایدار شود، چهار ویژگی دارد: با ارزش بودن، کمیاب بودن، غیرقابل تقلید بودن، عدم وجود جایگزینی برای آنها که با ارزش باشد، اما کمیاب و غیرقابل تقلید نباشد. در ادامهی بحث، به تشریح این چهار ویژگی میپردازیم:
با ارزش بودن:
منابع، وقتی با ارزش هستند که شرکت را به طراحی و اجرای استراتژیهای مناسب در راستای اثربخشی و کارایی قادر میکنند. (بارنی، 1991) پترف (1993) این ویژگی منابع را با استفاده از رانتی که ایجاد میکنند، توضیح میدهد. از دیدگاه او، تنها آن دستهای از منابع به شکل ناهمگون در شرکتها وجود دارند و باعث کارایی بیشتر میشوند و در نتیجهی آن، به تولید ارزش بیشتری میپردازند، میتوانند شرکت را در طراحی و اجرای استراتژی خود در راستای اثر بخشی و کارایی یاری نمایند. این، تعبیر دیگری از ارزش است. ارزشمند بودن، شاخصه در بین این چهار شاخصه است. به عبارت دیگر، حتی اگر منبعی در بازار کمیاب باشد، غیر قابل تقلید باشد و جایگزینی هم برای آن وجود نداشته باشد اما ارزشی در فرایند تولید ما نداشته باشد، در تحلیلهای ما مورد توجه واقع نخواهد شد. (بارنی ، 1999)کمیاب بودن:
همانگونه که گفتیم تنها با ارزش بودن یک منبع نیست که قدرت طراحی و استراتژی مناسب برای شرکت را به وجود میآورد. اگر اکثر شرکتهای رقیب در توانایی به کارگیری یک منبع با ارزش را داشته باشند، این منبع امکان ایجاد مزیت رقابتی را نخواهد داشت. بنابراین، میتوان گفت که یک شرکت هنگامی از مزیت رقابتی بهره میبرد که استراتژی ارزشسازی را به کار میبرد که هیچ کدام از رقبا به طور همزمان قادر به اجرای آن نیستند. (بارنی، 1991) البته بارنی به این نکته هم اشاره دارد که در صورتی که تعداد محدودی از رقبا در بازار، از یک منبع بهرهبرداری همسان کنند - به شرط اینکه رقبای دیگر در بازار باشند که از استفاده از این منبع محرومند - باز هم مزیت رقابتی وجود خواهد داشت.غیرقابل تقلید بودن
اگر شرکتی منابع با ارزش و کمیابی، در اختیار داشته باشد میتواند به طراحی و اجرای استراتژیهای خلاقانهای دست بزند. اما تنها در صورتی این منابع برای او مزیت رقابتی پایدار تولید خواهد کرد که رقبا قادر به تقلید از روی این منبع نباشند و این منبع به طور اختصاصی در اختیار شرکت باقی بماند. (همان) این امر به سادگی توسط بحث رانتها قابل درک است؛ زیرا در آنجا گفته شد که رانت تنها در صورتی وجود خواهد داشت که شرکت از مزیتی برخوردار باشد که دیگر شرکتها صاحب آن نباشند. بنابراین در صورتی که امکان تقلید برای دیگر شرکتها وجود داشته باشد، رانت به سادگی از بین خواهد رفت و شرکت، مزیت رقابتی خود را از دست میدهد. (پترف، 1993) غیر قابل تقلید بودن یک منبع میتواند علل مختلفی داشته باشد که بارن (1991) به برخی از آنها اشاره میکند:ویژگیهای خاص تاریخی:
کسب بسیاری از منابع بستگی به شرایط خاص زمانی و مکانی شرکتها و سابقهی آنها در گذشته باز میگردد. اگر شرکتی این منابع را در دست نداشته باشد، قادر به کسب چنین منابعی نیست.ابهام غیرعمدی:
در بسیاری از موارد، رابطهی منابع مختلف در سازمانها با موفقیت آنها برای رقبا روشن نیست؛ به عبارت دیگر آنها نمیدانند که کدام منبع باعث موفقیت استراتژیک شرکت میشود.پیچیدگیهای اجتماعی:
بعضی از منابع سازمانها رابطهی مستقیمی با مفاهیم اجتماعی دارند، از این رو، حتی در صورتی که یک سازمان دیگر قادر به شناسایی این منابع باشد، هیچ ضمانتی وجود ندارد که بتواند آنها را در سازمان خود شبیهسازی کند. این عامل را میتوان در موارد متعددی مثل فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی و... مشاهده کرد.عدم وجود کالای جایگزین قابل تقلید و فراوان در بازار:
آخرین ویژگی مورد نیاز برای منبعی که مزیت رقابتی ایجاد میکند این است که منبع جایگزین قابل تقلید و فراوان که بتوان با استفاده از آن استراتژی یکسانی را اجرا کرد، وجود نداشته باشد. (بارنی، 1991)بارنی (1991) منابع جایگزین را به دو دسته تقسیم میکند: 1. جایگزین کردن یک منبع مشابه که شرکت را قادر به طراحی و اجرای استراتژی مشابه شرکت مینماید. 2. منابعی کاملاً متفاوت که شرکت رقیب را قادر به طراحی و اجرای استراتژیهای مشابهی میکند که توانایی تولید ارزشی برابر با ارزش تولیدی شرکت دارد. مثال این امر را میتوان در شرکتهایی که استراتژی خود را از طریق قدرت رسمی و سیستمهای دقیق هماهنگی و نظارت اجرا میکنند و شرکتهایی که این کار را از طریق نفوذ معنوی مدیران خود انجام میدهند یافت. در این موارد اگرچه سیستمهای هماهنگی و نظارت تفاوت اساسی با نفوذ معنوی مدیران دارند، اما منجر به توانایی اجرای استراتژیهای یکسانی میشوند.
البته بارنی در سال 1998 مورد جایگزینی را از الگو خود حذف کرد و به جای آن مؤلفهی سازماندهی را وارد الگو کرد که منظور از آن توانایی سازمان در به کارگیری این منابع است.
از این رو، الگوی او به «VRIO» معروف شد.
2. مدیریت مبتنی بر نتیجه
اثربخشی و کارایی، دو بُعد اصلی فعالیت مدیران سازمانهای دولتی و خصوصی را شکل میدهند. (2003:34 ,Cunliffe) ادبیات علمی مدیریت همواره به مدیران هشدار داده است که در حالت عادی، نباید یکی از این دو حوزه را به خاطر حوزهی دیگر از نظر دور داشت؛ زیرا سازمانها بدون اثربخشی از بین خواهند رفت و بدون کارایی توان ادامهی فعالیتها را نخواهند داشت. (2005:31 ,Drucker) با این حال، رویکرد اصلی در تدوین تکنیکهای مختلف، جهتگیری به سمت یکی از این دو حوزه است. (32 ,Ibid) به عنوان مثال، مفهومی مانند مدیریت راهبردی تا حد زیادی به سمت اثربخشی متمایل میباشد و مهندسی ارزش، گامی برای افزایش کارایی در سازمان است. زیرمجموعههای اصلی دانش مدیریت نیز از این امر مستثنا نیستند؛ در حالی که ادارهی امور تجاری (10) بیشتر به سودآوری در قالب افزایش سهم بازار میاندیشد، ادارهی امور عمومی (11) بیشتر به کارایی در انجام فعالیتها توجه دارد. (132 ,Ibid)با توجه به موارد فوق، بحث در مورد کارایی و اثربخشی سازمانها، بحثی داغ در طول تاریخ رشتهی مدیریت بوده است. در عین حال، همگان پذیرفتهاند هر دو گزینهی کارایی و اثربخشی باید به شکل همزمان در سازمانها مورد توجه قرار گیرند. از این رو، رویکردهای نوین در مدیریت تلاش میکنند تا هر دو موضوع اثربخشی و کارایی را به شکل همزمان در الگوهای خود مورد توجه قرار دهند.
مدیریت مبتنی بر نتایج، یکی از رویکردهای مدیریت در کشورهای غربی است که سابقهای بیش از سه دهه (2009 ,Adaptation Fund Board) دارد و تلاش نموده است تا توجه همزمان به کارایی و اثربخشی را درون خود لحاظ نماید. هیئت خزانهداری کانادا، مدیریت مبتنی بر نتایج را به صورت زیر تعریف میکند:
مدیریت مبتنی بر نتایج، یک نگرش جامع مدیریت است که از طریق برنامهریزی چرخهای بر روی پیامدها تأکید میکند. برای این منظور، نظریهپردازان این روش از رویکرد سیستمی به شکل اصلاح شده الگو گرفتهاند. در رویکرد سیستمی، سه جزء اصلی در هر سیستم شناسایی شده است که مدیران باید ضمن شناسایی اجزای آنها، به روابط و اثرگذاری آنها بر یکدیگر پی ببرند. این سه جزء عبارتاند از: ورودی، فرایند و خروجی.
نگارهی 1: فرایند رویکرد سیستمی
1. این رویکرد نتوانسته است بین غایت و هدف تمایز ایجاد نماید. دهخدا در لغتنامه، هدف را اینگونه ترجمه میکند: آنچه آدمی برای رسیدن بدان بکوشد. (دهخدا، هدف)
و غایت را اینگونه تعریف میکند: پایان. نهایت. سرانجام. (دهخدا، غایت) این تفاوت را اینگونه میتوان توضیح داد که بسیاری از کارهایی که افراد انجام میدهند برای رسیدن به هدفی است که غایتی را محقق میکند. به عنوان مثال ممکن است هدف شخصی، آموختن کامل زبان عربی باشد اما غایت او از این کار توانایی قرائت قرآن کریم باشد. این تفاوت ظریف، نکتهای است که رویکرد سیستمی با الگوی رایج نمیتواند به آن توجه کند و توانایی تفکیک بین اهداف و غایات را ندارد. عدم توجه به غایات انجام کارها باعث میشود تا خروجیهای کار هدف قرار بگیرند و از علت وجودی سیستم غفلت شود.
2. هدف، دارای اقسام و حالات گوناگونی است که برخی از آنها عبارتند از: قصد، (12) هدف، (13) نیت، (14) مقصود (15) و آماج (16) که باید بین آنها تمایز قائل شد. رویکرد سیستمی چنین تفصیلی را برای اهداف قائل نیست و در حالت کلی، خروجی را با هدف یکسان میگیرد، در حالی که مشخص است که نوع اهداف با یکدیگر متفاوت است و هر کدام از آنها در یک مرحله از کار تعریف میشوند. هنگامی که در رویکرد سیستمی از خروجی صحبت میشود، باید تعیین گردد که کدام دسته از اهداف مورد توجه قرار دارند.
با توجه به موارد فوق، مدیریت مبتنی بر نتایج تلاش میکند تا با دید وسیعتری موضوع را بررسی کند و ابعاد جدیدی را برای یک سیستم مورد شناسایی قرار دهد. این ابعاد عبارتاند از:
ورودی، فعالیتها، خروجی، پیامد و تأثیرات. سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) تعاریف زیر را برای مفاهیم فوق بیانی میکند:
اصطلاح |
تعریف |
ورودی (Input ) |
منابع مالی، انسانی و مواد اولیه که برای توسعه مداخلهای استفاده میشوند. |
فعالیت (Activity ) |
فعالیتها و یا کارهایی که انجام میگیرند تا از آن طریق ورودیها همانند سرمایه و دیگر منابع ادغام شده و خروجیهای مدنظر تولید گردند. |
خروجیها (Outputs ) |
محصولات، کالاهای سرمایهای و خدماتی که از یک مداخلهی توسعه حاصل میشود؛ همچنین ممکن است تغییرات ناشی از مداخله را که به تحصیل پیامدها مربوط باشد، دربرگیرد. |
پیامد (Outcome ) |
تأثیرات کوتاه مدت و میان مدتِ محتمل یا تحصیل شدهی خروجیهای یک مداخله. |
تأثیرات (Impacts ) |
تأثیرات بلندمدتِ مثبت و منفی، اولیه و ثانویه که به وسیلهی یک مداخلهی توسعه، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، خواسته یا ناخواسته ایجاد میشوند. |
توالی ابعاد زیر در نگارهی 3 مورد توجه قرار گرفته است:
زنجیرهی نتایج |
|||||
چرا ما باید این کار را انجام دهیم؟ |
چه نتایجی از این سرمایه گذاری مورد انتظار است؟ |
چه چیزی میبایست تولید شود؟ |
چگونه میبایست اجرا گردد؟ |
||
تأثیرات بلندمدت |
پیامدهای میان مدت |
پیامدهای کوتاه مدت |
خروجیها |
فعالیتها |
ورودیها |
بنابراین میتوان ادعا کرد که مهمترین کاربردی که مدیریت مبتنی بر نتایج بر عملکرد سازمانها دارد این است که به شکل همزمان خروجیهای عملیاتی و میزان دستیابی به غایات را مدنظر قرار میدهد. این امر باعث میگردد تا زمانی که در مورد سیستم موجود الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی تفکر کنیم، از خود بپرسیم که آیا الگوی پیشرفت، خروجی این سیستم است یا اینکه جزء پیامدها یا تأثیرات این سیستم به حساب میآید.
این امر میتواند پاسخی به یکی از مهمترین بحثهای علوم انسانی به حساب آید که در آن پرسیده میشود: آیا میتوان به شکل دستوری علم ایجاد نمود؟ به عبارت دیگر آیا میتوان با کنار هم گذاشتن چند منبع در کنار هم، و انجام دادن فعالیتهایی مشخص، به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت رسید؟ پاسخی که بر اساس این الگو به این سؤال داده میشود این است که الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی را باید در سطحی بالاتر از خروجیهای این سیستم جستوجو کرد. به عبارت دیگر، همانند بسیاری از حوزههای دیگر، وظیفهی اصلی نظام حکومتی در این حوزه، زمینهسازی و تسهیل حرکت فعالان حوزهی علمی به سمت تدوین الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی است. در صورتی که چنین سیستمی ایجاد شود و خروجیهای مشخص آن تولید گردد، باید در یک بازهی طولانی مدت فعل و انفعال منتظر ماند و شاهد پویاییهای علمی بود تا زمانی که الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت منقح گردد.
روش تحقیق
روش تحقیق نگارندگان در این مقاله، روش تحقیق «گروه کانون» (17) است که در دستهبندی روشهای تحقیق، در دستهبندی تحقیقات کیفی قرار میگیرد. هندرسون (18) گروه کانون را به صورت زیر تعریف میکند:گروه کانون یک روش تحقیق کیفی است که در آن از گروهی از افراد خواسته میشود که ادراکات، عقاید، نظرات و نگرشهای خود را پیرامون محصول، خدمات، مفهوم، تبلیغ، ایده و... را بیان نمایند. (هندرسون، 2009) اولین گروه کانون به وسیلهی رابرت مرتون تشکیل شد. (کافمن، 2003) و اصطلاح گروه کانون به وسیلهی دیچتر وضع گردید. (لین، 1998)
انواع مختلف گروه کانون
عزیزی (1388) در بیان انواع مختلف گروه کانون به موارد زیر اشاره میکند:1. گروه کانون اکتشافی: (19)
فرض اساسی گروه کانون اکتشافی این است که در صورت پرسیدن، انسانها میتوانند نگرشها و رفتارهای خود را توضیح دهند. محققانی که از این رویکرد استفاده میکنند، دادههای تحقیقی را از افراد در سطح شناختی انفرادی گردآوری نموده، تلخیص کرده و این دادهها را به عنوان دانش روزمره گزارش میکنند.2. گروه کانون پدیدارشناختی:
فرض گروه کانون پدیدارشناختی آن است که نگرشها و رفتارهای افراد در درون بافتهای خاصی قرار داشته و در دنیای فرهنگی و اجتماعی بزرگتری شکل میگیرد. بر اساس مطالعات جامعهشناسان، هدف این رویکرد ایجاد، تجربه مشتری جهت دستیابی به دیدگاه و نگرش آنان است تا از این طریق تجربیات را براساس شرایط خاص مصرفکنندگان توصیف کرد. این وضعیت موجب ایجاد گزارشی میشود که بر مبنای توصیفات و زبان خاص مصرف کنندگان قرار دارد. محقق ممکن است برای تعبیر و تفسیر دادهها از نظریهها و مفاهیم نظری موجود استفاده کند (,1987Calder and Tybout، به نقل از: عزیزی، 1388)3. گروه کانون بالینی:
فرض این نوع گروه کانون این است که توصیفی که افراد از رفتار روزمرهی خود بیان میکنند در اغلب موارد گمراهکننده و نادرست است. علت این امر مخفیکاری و کتمان عمدی انسان و یا عدم اطلاع عمدی آنها از دلایل واقعی رفتارها و نگرشهای خود است. هدف این رویکرد، کشف این دلایل پنهان است. در این رویکرد از نظریهی روان تحلیلی و چارچوب حل مسئله استفاده میشود. (عزیزی، 1388)حجم نمونه در تحقیقات با روش گروه کانون
اگر موضوع مورد بحث پیچیده و بحث برانگیز باشد، بهتر است از گروه کانون کوچک استفاده کرد. در صورت سادگی موضوع میتوان تعداد اعضای گروه را افزایش داد. با افزایش حجم نمونه و تعداد گروه، مشارکت اعضا کم شده، و مباحث تعمیق نمییابد. تعداد اعضای گروه کانون از نظر سنتی بین شش تا ده نفر پیشنهاد شده است اما برخی مواقع تنها شامل سه نفر نیز بوده است. (Daymon and Holloway, 2002).در این تحقیق از روش گروه کانون اکتشافی استفاده شده است و به دلیل تازگی و پیچیدگی موضوع، گروه کانون کوچک و به تعداد هشت نفر بوده است.
سؤال اصلی تحقیق به شرح زیر میباشد:
زنجیرهی نتایج طراحی الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی دارای چه ابعادی میباشد؟
سؤالهای فرعی تحقیق عبارتاند از:
1. ورودیهای نظام زنجیرهی نتایج طراحی الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی، دارای چه اجزایی میباشد؟.
2. فرایندهای نظام زنجیرهی نتایج طراحی الگوی پیشرفت اسلامی- ایرانی، دارای چه اجزایی میباشد؟
3. خروجیهای نظام زنجیرهی نتایج طراحی الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی، دارای چه اجزایی میباشد؟
4. پیامدهای نظام زنجیرهی نتایج طراحی الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی، دارای چه اجزایی میباشد؟
5. تأثیرات نظام زنجیرهی نتایج طراحی الگوی پیشرفت اسلامی - ایرانی، دارای چه اجزایی میباشد؟
طرح بحث
با توجه به مزایای بهرهگیری از رویکرد مبتنی بر نتیجه، این پژوهش بر آن است تا الزامات مورد نیاز برای دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را در قالب ابعاد مختلف یک سیستم مورد مطالعه قرار دهد و تأثیرات مختلف این اجزا را بر یکدیگر تبیین نماید.ورودیها (منابع)
تقسیمبندیهای مختلف از منابع در ادبیات مدیریت و سازمان صورت گرفته است. این دستهبندیها با رویکردهای مختلفی به این موضوع نگاه کردهاند. با جمعبندی دسته بندیهای صورت گرفته در مورد منابع مورد استفاده در سازمانها، میتوان منابع را به موارد زیر تقسیم نمود. دستیابی به یک الگوی جامع پیشرفت نیازمند توجه همزمان به همهی این منابع در قالب ورودیهای سیستم است:1. منابع انسانی:
انسانها، علاوه بر اینکه جزئی از چنین سیستمی به حساب میآیند، سیستمساز نیز هستند.به عبارت دیگر، همهی ابعاد مختلف سیستم، بر اساس قراردادهای تعریف شده بین انسانها شکل میگیرد و این انسانها هستند که بر اساس توافق خود، مفهومی به عنوان سیستم را مورد توجه قرار میدهند. منابع انسانی مورد نیاز برای سیستم تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از چندین جهت اهمیت دارند:
1. منابع انسانی جزء شکلدهنده به سیستم هستند؛
2. منابع انسانی جذب شده در سیستم، در کنار یکدیگر همافزایی ایجاد میکنند و علاوه بر اثراتی که حضور تک تک آنها در سیستم دارد، خروجیهای نهایی سیستم محصول همافزایی گستردهی نیروی انسانی است؛
3. منابع انسانی، در پایان کار سیستم، جزء مهمی از خروجیهای آن خواهند بود و از این رو طبیعی است که نقش مهمی در دستیابی به اهداف سیستم خواهند داشت.
نگاره 5: منابع و ورودیهای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
نگاره 6: سطوح منابع انسانی در طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
1-1. سطح فردی:
هنگامی که یک فرد مورد بررسی قرار میگیرد، ویژگیهای مختلفی در او مورد توجه است که از جملهی آنها میتوان به شایستگیهای فردی و معنویت او اشاره کرد. شایستگیهای فردی در برگیرندهی همهی ابعاد کاری فرد مانند: سطح دانش، مهارتها، ویژگیهای شخصیتی، رفتارهای اجتماعی (از قبیل عزم، همت، تلاش و دیگر موارد) و... میباشد که در دستیابی فرد به اهداف خود اثرگذار هستند. به این ترتیب، یکی از موضوعاتی که باید در راستای زیربناسازی برای تدوین الگوی اسلامی مدنظر باشد، تدوین چارچوب شایستگیهای مورد نیاز در حوزهی نیروی انسانی برای دستیابی به الگو است. چارچوب شایستگیها میتواند به صورت واحد برای همهی افراد تعریف شود یا اینکه با در نظر گرفتن شایستگیهای مکمل مورد نیاز برای کل کار، راهنمایی برای جذب نیروی انسانی مورد نیاز در حوزههای مختلف باشد. البته باید یادآوری کرد که این شایستگیها در مورد کسانی تدوین میگردد که به عنوان نظریهپرداز، در راستای دستیابی به دانش جدید حرکت میکنند. یکی دیگر از ابعادی که در حوزهی نیروی انسانی از اهمیت فراوانی برخوردار است ولی متأسفانه به دلیل تبعیت صرف از ادبیات غربی در حوزهی منابع انسانی، از آن غفلت شده است، بعد معنویت به معنای اسلامی (و نه سکولار) است. اثرگذاری معنویت بر اکثر موفقیتهای پس از انقلاب امری است که نمیتوان منکر آن شد. بخش مهمی از بسیج و تفکر بسیجی که به عنوان یکی از مهمترین مزیتهای جامعهی ما شناخته میشود، به معنویت در جمع بسیجیان باز میگردد. این معنویت که در معنای حقیقی خود یعنی رابطه با خدای تعالی جلوهگر میگردد، راه اصلی موفقیت در جامعهی ما است. در تحقیقی که توسط یکی از نویسندگان این سطور بر سخنرانیهای مقام معظم رهبری (مدظله) انجام شده است، بصیرت و معنویت به عنوان دو مزیت اصلی فرهنگ انقلاب اسلامی شناسایی گردیده است. (علیشیری، 1388) بدون توجه به این دو بعد، بسیاری از موفقیتهای انقلاب اسلامی برای تحلیلگران قابل ارزیابی نخواهد بود. از این رو، علاوه بر شایستگیهای کاری، نیروی انسانی مورد نیاز برای تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت نیاز به معنویت و بصیرت در سطوح عالی آن دارد. اهمیت این امر زمانی روشن میگردد که به بررسی خروجیهای نظام آموزشی کشور پرداخته شود و مشخص گردد که آیا این سه معیار (بصیرت، معنویت، شایستگیها) به همراه هم در این افراد به وجود میآید یا نه. این امر تأثیرات فراوانی بر نظام آموزشی کشور خواهد داشت.1 -2. سطح گروهی:
همانگونه که در ابتدای مبحث منابع انسانی اشاره شد، همافزایی نیروی انسانی از جمله مهمترین عوامل اثرگذار بر موفقیت در تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت خواهد بود. این همافزایی از زمان پیوستن افراد به گروههای کاری آغاز میگردد. ضعف در کار گروهی در بسیاری از حوزهها، امری است که مورد قبول بسیاری از صاحبنظران مدیریت در سطح کشور میباشد. البته در حوزههایی که کار گروهی با جدیت دنبال شده است، برکات زیادی از این امر برای کشور به وجود آمده است؛ از اینرو، کار علمی در راستای تقویت کار گروهی، از جمله حوزههایی که باید به شکل جدی بر روی آن سرمایهگذاری نمود، رهبری گروههای مختلف عملی کشور است. کار پراکنده و جزیرهای در حوزهی تحقیقات، از جمله مهمترین آفات در حوزهی تحقیقات کشور میباشد. وجود رهبری سیاستگذار و جهت ده که مسئولیت هدایت این فعالیتها را بر عهده بگیرد و تمام وقت خود را در راستای این امر مصروف نماید از جمله الزامات اصلی در این فعالیت میباشد. از بین بردن تعارضات بین گروههای مختلف و تقویت ارتباطات علمی بین صاحبنظران مختلف در کشور از جمله مهمترین حوزههایی است که باید به آن پرداخته شود. اهمیت این امر از آنجا ناشی میشود که مدیریت فعالیتهای علمی به ظرافتهای گوناگونی نیازمند است. از یکسو، نمیتوان کار مهمی مانند تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را به صورت یک پروژه تعریف نمود و به دست افراد خاصی سپرد؛ زیرا باعث عدم استفاده از بخش مهمی از دانشمندان و صاحبنظران کشور در این فعالیت خواهد شد. اگر نظام جمهوری اسلامی ایران به این باور دست یافته است که تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت جزء الزامات اصلی آن است، باید از همهی ظرفیتهای موجود در سطح کشور برای دستیابی به آن استفاده کند. این امری است که تاکنون در هیچ فعالیت کلانی در سطح کشور صورت نگرفته است. به عنوان مثال، اولین همایش مرتبط با چشمانداز بیست سالهی نظام، یک سال پس از ابلاغ سند برگزار گردید. در مورد برنامههای پنج سالهی توسعه نیز همین امر صادق است. به عبارت دیگر، ایجاد فرصت اظهارنظر در مورد مهمترین برنامههای کشور، هیچگاه قبل از ابلاغ آنها برای همهی صاحبنظران کشور فراهم نبوده است. تعریف کارهایی در این سطح و اندازه در قالب پروژههای محدود، عملاً به معنای نادیده گرفتن ظرفیت عظیم علمی کشور در مناطق مختلف است. به بیان بهتر، برنامهریزی کلان در سطح کشور، حداقل در مراحل اولیهی آن، کاری ساختار گریز است و باید چارچوبی فراهم نمود که در قالب آن همهی صاحب نظران بتوانند نظرات خود را در زمینهی موضوع مورد بحث اعلام نمایند. از این رو، بهرهگیری از عواملی مانند رهبری یا تقویت ارتباطات، که بدون ایجاد ساختارهای رسمی و سخت، فرصت بهرهگیری از این منابع را فراهم میکند، امری لازم است. از سوی دیگر، عملکرد انفعالی در حوزهی پژوهش نیز میتواند هزینههای فراوانی را به کشور تحمیل نماید. به عبارت دیگر، اگرچه در مرحلهی کار علمی، نباید به دنبال ایجاد ساختارهای سخت و محدود بود، اما نباید هدایت فعالیتهای علمی در راستای دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را از خاطر برد. هدایت فعالیتهای علمی به سمت ایجاد دانش مرتبط که در قالب بیانات مقام معظم رهبری از آن به عنوان «جنبش نرمافزاری» یاد شده است، نیازمند رهبری نظام علمی کشور است. به نظر میرسد که این رهبری هنوز در نظام علمی کشور ایجاد نشده است، درحالی که نهادهایی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی مسئولیتهای گستردهای در این زمینه دارند. به این ترتیب، میتوان ادعا کرد که توجه به منابع انسانی کشور در قالب گروههای مختلف علمی یا یک گروه علمی بزرگ، از جمله الزامات منطقی تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت میباشد.1- 3. سطح سازمان:
آنچه در سطح سازمان و سازماندهی فعالیتهای مرتبط با تدوین الگو در سطح کشور مورد توجه قرار میگیرد، به سازمان نظام علمی کشور نظر دارد. همانگونه که در ادبیات موضوع نیز مورد اشاره قرار گرفت، بارنی، به عنوان یکی از مهمترین نظریهپردازان رویکرد مبتنی بر منابع در مدیریت استراتژیک، معتقد است که منابع مزیتساز سازمان تنها زمانی میتوانند برای سازمانها مزیت رقابتی ایجاد کنند که به خوبی سازماندهی شده باشند. ساختارهای مختلفی در نظام علمی کشور وجود دارد که منابع انسانی در آنها به کار گرفته میشوند. از جملهی این ساختارها میتوان به مراکز سیاستگذاری، دانشگاهها، حوزههای علمیه، مراکز علمی و تحقیقاتی، مؤسسات اجرایی و دیگر مراکز اشاره نمود. بهرهگیری مناسب از منابع انسانی کشور تنها زمانی ممکن خواهد بود که وظایف این مراکز به شکل دقیق و مشخص روشن گردد و ارتباطات بین آنها تبیین شود. این حوزه بیشتر به فعالیتهای رسمی و مدیریتی اشاره دارد که در سیستم اداری علمی صورت میپذیرد. برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل به عنوان مهمترین کارکردهای مدیریت شناخته میشود (رضاییان، 1381) که در این حوزه به آنها پرداخته میشود. همانگونه که از سرفصلها مشخص است، موضوعات مختلفی در این بخش مورد توجه قرار میگیرند. از جمله این موضوعات میتوان به نظامهای ارزشیابی، نظامهای حمایت و پشتیبانی، نظامهای توسعهی علمی افراد، نظامهای جذاب و استخدام نیروی انسانی و... اشاره کرد. در این حوزه، زیرساختهای مورد نیاز برای توسعهی علمی کشور از بعد مدیریتی تدوین و تبیین میشود و اجرا میگردد. این امر وظیفهی مهمی را برعهدهی واحدهای سیاستگذار کشور از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قرار میدهد.1 -4. سطح جامعه:
مهمترین موضوعی که در مورد مدیریت منابع انسانی در سطح جامعه مورد توجه قرار میگیرد، فرهنگ عمومی جامعه است. توسعهی علمی و دستیابی به الگوهای بومی - دینی در جامعه، زمانی امکانپذیر است که فرهنگ جامعه متناسب با تولید دانش بومی باشد. فرهنگ میتواند به عنوان بزرگترین مانع در راستای پیشرفت هر کشوری به حساب آید. مهمترین فعالیتی که کشورهای استکباری برای تضعیف و تحقیر ملتهای دیگر کشورها انجام دادهاند، تلقین روحیهی ضعف، ناتوانی، عقب ماندگی، تنبلی، سستی و ترس به این کشورها بوده است. وقتی فرهنگی بر مبنای ضعف و ناتوانی به وجود آمد، حتی با وجود همهی ظرفیتهای مورد نیاز، از به دست آوردن دانش مورد نیاز خود حتی در حداقل سطوح آن نیز عاجز خواهد بود. با توجه به تعریف فرهنگ، نمیتوان انتظار داشت که مجموعهی نخبگان و دانشگاهیان کشور از این تفکرات بری و مجزا باشند. مدیریت فرهنگ عمومی در راستای عزت و خودباوری علمی، از جمله اموری است که نقشی حیاتی در تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت دارد. همچنین تغییر نوع نگاه به علوم انسانی در سطح جامعه و بهبود وضعیت این دانشها در دیدگاه عمومی، نقش مهمی در بهبود فضای این علم ایجاد خواهد کرد. گرایش اکثریت نخبگان کشور به سمت علوم فنی و مهندسی، بیانگر ضعف در دیدگاه عمومی نسبت به علوم انسانی است.1 -5. سطح جهان:
منابع انسانی کشور، همانگونه که از جامعه تأثیر میپذیرد، تحت تأثیر تحولات جهانی نیز قرار دارد. یکی از مهمترین موضوعاتی که باید در سطح جهانی در مورد آن اندیشید، تغییرات گستردهی جمعیت شناختی است که به مرور زمان تأثیرات خود را بر حوزههای مختلف فعالیت بشری نشان میدهد. کاهش جمعیت کشورهای توسعه یافته و تمایل آنها به جذب نخبگان کشورهای دیگر باعث گردیده است تا بحران فرار مغزها تبدیل به موضوع همهگیر در سطح جهان شود. این امر به این معنا است که ممکن است حتی در صورت توجه همه جانبه به پرورش نیروی انسانی در سطح کشور، بخش عظیمی از نیروی انسانی تولید شده، به ویژه قشر نخبهی آن، راه خروج از کشور را در پیش بگیرند. برنامهریزی گسترده و کمی منابع انسانی و تعیین تعداد نیروی مورد نیاز برای توسعهی علمی کشور و برنامهریزی برای حفظ این نیروها از طریق همهی فعالیتهای ممکن، از جمله فعالیتهایی است که میتواند کشور را از نظر نیاز به تعداد مشخصی از کارشناسان نخبه بیمه کند. آمارهای موجود در مورد خروج منابع انسانی نخبه از کشور، بسیار نگرانکننده است که نیاز به توجه بیشتری دارد.در جمعبندی مباحث فوق باید بیان داشت که منابع انسانی به عنوان مهمترین و اثرگذارترین بخش منابع کشور برای دستیابی به الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت به حساب میآیند و از این رو، باید فعالیتهای مختلفی در حوزهی منابع انسانی کشور از قبیل شناسایی و توسعهی شایستگیهای مورد نیاز در منابع انسانی کشور، رهبری و هدایت منابع انسانی علمی کشور، بهرهگیری همه جانبه از همهی منابع انسانی علمی در سطح کشور، ایجاد ارتباطات قوی و تسهیل شده بین منابع انسانی علمی کشور، تعیین سیاستهای مدیریتی منابع انسانی علمی کشور، تغییر در فرهنگ عمومی و در نظر گرفتن مباحث جهانی در حوزهی منابع انسانی علمی، متناسب با دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت در آن صورت پذیرد. توجه مناسب به حوزهی مدیریت منابع انسانی علمی در سطح کشور و دستیابی به وضعیت مطلوب و مناسب در راستای تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت میباشد.
2. منابع دانشی:
دانش به عنوان مهمترین عامل مزیتساز در دنیای امروز شناخته میشود. کشورهای توسعهیافته تلاش میکنند تا با متمرکز نمودن تولید دانش در کشورهای خود، دیگر کشورها را به پیروانی بی اختیار تبدیل نمایند. از سوی دیگر، دانش تولید شده در سطح جهان، به ویژه در حوزهی علوم اجتماعی، متناسب با شرایط بومی این کشورها تولید میشود. طراحی و تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، نیازمند در نظر گرفتن دانشهای گوناگونی است. این دانشها را میتوان در مجموعهی زیر دستهبندی کرد:2 -1. دانش روز جهان:
اگرچه بخشهای مختلفی از دانش روز غربیها به دلایل مختلفی برای به کارگیری در طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت دارای اشکالات گوناگون میباشد، اما این امر به معنای نفی مطلق آنها نیست بلکه نیاز به غربال نمودن آنها را به مسلمانان خاطرنشان میکند. از این رو، بررسی نظریات متفکران غربی در حوزهی پیشرفت، از جمله دانشهایی است که مسلمانان باید به آنها دست پیدا کنند. با این حال، به دلیل انفجار اطلاعات و تولید گستردهی کتب علمی، بهرهگیری از متون علمی غربی و آشنایی با نظرات آنها، نیازمند یک تلاش مدیریتی گسترده است که ضمن شناسایی منابع علمی و عملی اصلی غربی، فرصت آشنایی با آنها را در سطح کشور فراهم کند. این موضوع در علوم انسانی و دانشهای میان رشتهای از اهمیت دوچندانی برخوردار است. این امر باعث میشود تا آگاهی و بصیرت نزد اصحاب علم و دانش در سطح کشور بالاتر رود و فرصت بهرهگیری از تجربیات دیگر کشورها در این حوزهها افزایش یابد. این امر باید در برنامههای آموزشی و پژوهشی مختلف دیده شود.2-2. منابع دینی:
هنگامی که از الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت صحبت میشود، برای همگان روشن است که برای دستیابی به الگویی اسلامی، منابع دینی باید مورد بررسی قرار گیرند. این بررسیها باید به صورتی جامع صورت پذیرد و افرادی که قصد فعالیت در حوزهی تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را دارند باید به خوبی با متون دست اول دینی و نظریات گرانبار حوزوی آشنا گردند. این امر نیازمند همکاری گسترده حوزه و دانشگاه با همدیگر است و دانش نظریهپردازان حوزههای مختلف حوزه و دانشگاه باید به یکدیگر نزدیک شود.2 -3. اطلاعات عملیاتی وضع موجود:
یکی از الزاماتی که در مورد الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت وجود دارد، قابلیت عملیاتی داشتن آن است. این قابلیت عملیاتی، از میزان آشنایی طراحان الگو با واقعیتهای ایران ناشی میشود. این اطلاعات در مورد داشتهها، سابقهی علمی و فرهنگی، توانمندیهای مادی، وضعیت نیروی انسانی و... میباشد. یکی از نقاط ضعف بزرگی که در اکثر مجموعههای رسمی کشور به وضوح دیده میشود، ضعف یا نبود اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیریها است. به عبارت دیگر، الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت زمانی میتواند متناسب با کشور باشد که بر مبنای واقعیتهای کشور تدوین گردد و از حالت انتزاعی به دور باشد. بنابراین، یکی از مهمترین ورودیهایی که باید در اختیار نظریهپردازان کشور قرار گیرد، اطلاعات مربوط به وضع موجود کشور است. امروزه انتشار اطلاعات در کشور از وضعیت مطلوبی برخوردار نبوده و دستیابی به اطلاعات معمولی، حتی برای کسانی که از نظر قانونی مجاز به در اختیار داشتن آنها هستند بسیار مشکل است، چه رسد به دیگر پژوهشگرانی که قصد انجام پژوهشهای شخصی دارند.با توجه به موارد فوق، یکی دیگر از الزامات دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، مدیریت صحیح ارائهی دانش و اطلاعات در حوزههای دانش روز غربی، منابع دینی و اطلاعات مربوط به حوزههای مختلف کشور میباشد.
3. منابع فیزیکی و مالی:
همانند دیگر فعالیتهایی که در حوزهی علم صورت میپذیرد، نیاز به امکانات فیزیکی و مالی از جمله مهمترین مؤلفههایی است که بر عملکرد محققان اثرگذار میباشد. اگرچه هنوز بودجهای که در امر پژوهشی کشور مصرف میشود نسبت به بودجهی دولت از رقم پایینی برخوردار است، اما همین بودجه و امکانات فعلی نیز میتواند به خوبی در راستای تدوین الگو به کار گرفته شود. به هر حال، عدم تخصیص بودجه و امکانات مناسب، موجب ابتر ماندن فعالیت و نرسیدن آن به هدف مطلوب خواهد شد.دستیابی به یک الگوی جامع پیشرفت نیازمند توجه همزمان به همهی این منابع در قالب ورودیهای سیستم است. همان گونه که در توضیح این موارد بیان گردید، ایجاد چنین ورودیهایی خود نیازمند فعالیتهای گسترده و برنامهریزیهای متفاوت است. عدم توجه به برخی از این منابع مانند معنویت نیروی انسانی، یا ساده انگاری برخی دیگر از آنها مانند دانش غربی باعث خواهد شد تا استفاده از دیگر منابع، اثربخشی کافی نداشته باشد. در عین حال لازم به یادآوری است که این امر به معنای توقف تا زمان کامل شدن منابع نیست بلکه هدف اصلی از ارائهی آن این است که وضعیت مطلوب منابع روشن شود، که البته این امر در گذر زمان و با بهرهگیری از تجربیات قبلی حاصل میگردد. از این رو، انباشته شدن تجربیات میتواند منجر به افزایش اثربخشی در مدیریت منابع مورد نیاز شود. باز هم باید این نکته را یادآوری کرد که همواره منابع مورد نیاز، بخش مغفول فعالیتهای علوم اجتماعی در ایران است و برای انجام هر کاری تنها بر بخش محدودی از منابع که معمولاً منابع فیزیکی و مالی است، تکیه میشود، این در حالی است که امروزه منابع و کارکنان دانشی، مهمترین داراییهایی هستند که برای موفقیت بر آنها تکیه میشود.
فرایند (فعالیتها)
چهار فعالیت عمده در راستای تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت باید مدنظر محققین قرار گیرد. این فعالیتها عبارتاند از: نقد و غربال دانش غربی، تبیین و بهرهگیری از دانش اسلامی، بررسی فرهنگ و ویژگیهای کشور و آسیبشناسی وضع موجود کشور. این چهار فعالیت مرتبط با یکدیگر تصویر میگردند که الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت از تعامل مستمر آنها حاصل میشود:نگاره 7: فرایندهای طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
1. نقد و غربال دانش غربی:
دانش غربی امروزه به حوزهی رسمی و مورد اتفاق دانش در بین کشورهای مختلف تبدیل شده است. خود غربیها این امر را به دلیل منطقی بودن و علمی بودن دانش تولید شده توسط خود معرفی میکنند، ولی برخی از منتقدین معتقدند که دلیل اصلی غلبهی دانش غربی بر دیگر دانشها، استیلای این کشورها بر کشورهای دیگر است. از سوی دیگر، اجرای دستورالعملهای دانش غربی در برخی از کشورهای غیرغربی (از جمله جمهوری اسلامی ایران) نشان داده است که این برنامهها، نه تنها به تخریب داشتههای کشورهای مختلف میپردازند و آنها را در مسیر غربگرایی به حرکت درمیآورند، بلکه نتایج قابل توجهی نیز ندارند و نمیتوان به شکل مستقیم از آنها بهره برداری نمود. با این حال، این امر به معنای نفی مطلق دانش غربی نیست. یکی از دلایل مهم آسیبپذیری کشور در حوزهی دانشهای غربی، عدم وجود روحیه و توانایی نقد و غربال نمودن این دانشها در سطح کشور است. یکی از مهمترین فرایندهایی که باید در راستای تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت صورت پذیرد، نقد و غربال نمودن ادبیات توسعه و پیشرفت در غرب است. انجام چنین کاری در صورتی ممکن است که دانشمندان ایرانی در حوزههای مختلف کاملاً بر روی، ادبیات غربی مسلط شوند و ابعاد مختلف آن را بشناسند. پس از این امر میتوان در مورد درست یا اشتباه بودن تجویزهای ناشی از این نظریهها صحبت نمود. نقد ادبیات غربی فواید مختلفی رابرای تدوین الگو در بردارد که برخی از آنها عبارتاند از:
1. امکان بهرهبرداری از نتایج مفید غربیها را در الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت فراهم میسازد؛
2. نقاط ضعف و گلوگاههای مشکلساز این نظریات و همچنین حوزههایی را که پژوهشگران باید ضمن تحقیق در آنها به نتایج جدید برسند، روشن میسازد.
این نقدها باید در هر رشتهای از دانش به شکل اختصاصی آن صورت پذیرد و نباید تنها به واسطهی نقد صرف مبانی فلسفی غرب، از دیگر سطوح فعالیتهای آنها غافل شد. همچنین باید حوزههای مختلف دانش غربی مورد توجه محققان قرار گیرد و تنها به یک یا دو حوزهی علمی مانند اقتصاد و فلسفه اکتفا نگردد؛ چه اینکه اگر غربیها مفهوم پیشرفت و توسعه را تنها در قالب تئوریهای اقتصادی خلاصه کرده بودند، نیازی به تأسیس این کمیت کبیر از رشتههای گوناگون نداشتند.
2. تبیین و بهرهگیری از دانش اسلامی:
ایجاد یک الگوی اسلامی، نیازمند غور در مبانی اسلامی میباشد. این غور نباید صرفاً به مطالب موجود محدود شود بلکه باید تلاشهای گستردهای برای تبیین دقیق مبانی دینی و راهکارهای ارائه شده در دین برای حوزههای مختلف صورت پذیرد. این تبیینها، در راستای ایجاد علم اسلامی صورت میپذیرد و دانش تولید شده باید توانایی وارد شدن به حوزهی عملیاتی را داشته باشد.3. بررسی فرهنگ و ویژگیهای کشور:
برای طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت قطعاً نیازمند توجه به فرهنگ و ارزشهای برگرفته از کشور میباشیم. در واقع در این بخش میبایست محققان به ویژگیها و فرهنگ کشور توجه نموده و آنها را استخراج نمایند تا بتوانند الگوی پیشرفت کشور را بر اساس و متناسب با آنها طراحی نمایند.
4. تحلیل وضع موجود کشور
پیشرفت، در تعبیر سادهی آن، از شناسایی فاصله تا وضع مطلوب و تلاش برای دستیابی به آن ناشی میشود. اجرای فرایندهای مختلف آسیبشناسی در سطح کشور میتواند سه مزیت مهم را در فرایند تدوین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت ایجاد کند:
1. آسیبشناسی، نقاط ضعف و حوزههای کلیدی تصمیمگیری را که در آنها معضلات مهمی وجود دارد، روشن خواهد نمود و راه را برای تفکر و مطالعات علمی برای برطرف نمودن آنها باز خواهد کرد؛
2. شناسایی توانمندیهای مختلف کشور نیز از نتایج مهم آسیبشناسیها است. در طول فرایندهای آسیبشناسی مشخص میشود که چه حوزههای در کشور دارای مشکلات عدیده نیستند و میتوان در فرایند پیشرفت بر روی آنها تکیه کرد.
3. فرایند آسیبشناسی، متضمن بررسی عملکرد دیگر کشورها در حوزههای مختلف است که منجر به شناسایی راهکارهای مختلف و ایجاد فرصت نقد یا پذیرش آنها میشود و دانش عظیمی از فعالیتهای کاربردی را برای کشور به ارمغان میآورد. البته انجام این تحقیقات به صورت عینی و علمی، از جمله الزاماتی است که اثرگذاری مستقیمی بر میزان اثربخشی آنها دارد.
با توجه به جمیع موارد سهگانهی فوق، چرخهی تولید الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، متضمن در نظر گرفتن آگاهانه و با بصیرت دانش غربی، مبانی دینی و وضع موجود فعالیتهای مختلف در کشور است. در صورتی که فرایندهای یادشده به درستی صورت پذیرند، میتوان انتظار داشت که به مرور زمان، دانشهای جدیدی مبتنی بر فعالیتهای فوق شکل بگیرند. آنچه مجدداً در پایان این بخش باید بر آن تأکید نمود، لزوم ارائهی صحیح و دقیق آمار و اطلاعات در سطح مجامع علمی کشور است. در غیر این صورت، به یقین میتوان ادعا نمود که همهی نتایج حاصل از فعالیتهای دیگر، انتزاعی خواهد بود و نقشی در حل مشکلات کشور در حوزههای مختلف نخواهد داشت. الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت باید الگویی عملیاتی باشد تا پس از تدوین آن، بتوان به طور مستقیم از آن استفاده کرد. این امر بدون در اختیار داشتن اطلاعات عینی غیرممکن خواهد بود. همچنین الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت باید همهی حوزههای علمی را دربرگیرد و نباید آن را محدود به دو یا سه حوزهی خاص کرد. این امر همکاری گستردهی همهی صاحبنظران در علوم مختلف را میطلبد و کار را تبدیل به کاری ثقیل و مشکل میسازد که بدون مدیریت صحیح، انجام آن امکانپذیر نخواهد بود.
خروجیها
در صورتی که ورودیها و منابع اشاره شده در بخش اول فراهم بوده و فرایندهای ذکرشده نیز به خوبی پیادهسازی شوند، میتوان خروجیهای زیر را برای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت متصور شد:نگارهی 8: خروجیهای فرایند طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
1. نظام نوین علمی کشور متناسب با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
در صورتی که منابع مورد نیاز برای طراحی الگو به خوبی فراهم گردیده و فرایندهای متصور شده به خوبی اجرا گردند در این صورت میتوان امید داشت تا یک نظام نوین علمی در کشور ایجاد گردد که بتواند به خوبی منابع انسانی و منابع دانشی، فیزیکی و مادی موجود در طراحی الگو را به کار گرفته و الگوی مطلوب را طراحی نماید. در نظام نوین علمی کشور متناسب با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت تأکید عمده بر استخراج علم از منابع دینی و بومی بوده و در واقع از این طریق جنبش نرمافزاری که یکی از خواستههای مقام معظم رهبری از مراکز دانشگاهی و حوزوی در سالیان اخیر نیز بوده است، محقق میگردد.2. ایجاد نظام مدیریت منابع انسانی متناسب با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
بیشک مؤلفهی اصلی در دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، منابع انسانی میباشد که اهمیت آن در ادبیات معاصر علم مدیریت، روزبهروز افزایش یافته و دانشمندان مختلف از آن به عنوان تنها عامل ایجاد کنندهی مزیت رقابتی یاد میکنند. در صورتی که کشور بخواهد برای همیشه در مسیر پیشرفت ادامهی مسیر بدهد ناگزیر به طراحی یک نظام مدیریت جامع منابع انسانی میباشد تا در آن بتواند نیروهای مناسب و تأثیرگذار در این مسیر را شناسایی کرده، رشد و توسعه داده و بسترها و امکانات مورد نیاز برای حفظ و نگهداشت آنان را فراهم سازد. یکی از مفاهیم جدید در ادبیات جدید مدیریت منابع انسانی، مفهوم مدیریت استعدادها میباشد که در آن پستهای کلیدی شناسایی شده (که پستهای درگیر در طراحی و اجرای نظام الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت به دلیل اهمیت و نقش الگو در دستیابی به اهداف کشور قطعاً کلیدی میباشند) و افراد مستعد و نخبهی جامعه (سازمان) نیز شناسایی گردیده و این افراد مستعد برای دستیابی به پستهای کلیدی پرورش و توسعه مییابند، به نظر میرسد که اجرای این نظام (مدیریت استعدادها) در راستای طراحی و اجرای الگو بسیار مؤثر میباشد.3. فرهنگ متناسب با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
در صورت همافزایی بهینه ورودیها (منابع) و فرایندهای ذکر شده در بخشهای پیشین، میتوان این خروجی را متصور شد که فرهنگ متناسب با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت به وجود آید. شاید بتوان مؤلفهی اصلی این فرهنگ را اعتماد به نفس و عزتمداری و اعتقاد راسخ به جامعیت منابع دینی و بومی در دستیابی به الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت دانست، فرهنگی که وجود آن مشوق و انگیزانندهی دانشگاهیان و حوزویان کشور در دستیابی به الگوی مدنظر خواهد بود.پیامدها
در صورتی که ترکیب ورودیها، فرایندها و خروجیهای ذکرشده در فوق متناسب باشد، میتوان پیامدهای زیر را برای این الگو متصور گردید: (20)1. تولید علم دینی و بومی با متناسب با الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
در صورت وجود منابع و طی فرایندهای ذکر شده (به ویژه واکاوی منابع دینی و بومی) همچنین حصول خروجیها میتوان به تولید علم دینی و بومی مورد نیاز در طراحی و اجرای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت امیدوار گردید. قطعاً به کارگیری علوم و دانش تولید شده در غرب به دلیل تفاوتهای فرهنگی، ارزشی و حتی جغرافیایی با کشور ما موجب دستیابی کشور به الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت نخواهد شد (البته این به معنای نفی مطلق علوم غربی نمیباشد.) از این رو، ضروری است که برای طراحی و اجرای الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت علم دینی و بومی تولید گردد که این امر به وسیلهی منابع انسانی و فرهنگ مناسب با الگو و با مدیریت و رهبری صحیح نظام نوین علمی کشور محقق خواهد گردید.2. قرار گرفتن در مسیر پیشرفت
با ایجاد ترکیب همافزای ورودیها، فرایندها و همچنین خروجیها، میتوان به این نکته امیدوار شد که کشور در مسیر صحیح پیشرفت بر مبنای ارزشهای دینی و بومی قرار گرفته و از استیلای فرهنگی و علمی غرب رهایی و نجات یابد و الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت طرحریزی شده و در دستیابی به اهداف کلان کشور، مؤثر واقع گردد.تأثیرات
تفاوت تأثیر و پیامد. در این نکته میباشد که پیامدها به کوتاهمدت و میانمدت اشاره داشته و نتایج کوتاهمدت و میانمدتی را در برمیگیرند، این در حالی است که تأثیرها به بلندمدت اشاره داشته و نتایج بلندمدتی را در برمیگیرند.با توجه به موارد فوق، در صورت تعهد به پیادهسازی مدل فوق، پیشبینی میشود که الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت شکل گیرد و همزمان وارد مرحلهی اجرا گردد. امری که منجر به طی مراحل مختلف پیشرفت اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری شده و زمینهساز حکومت جهانی اسلام خواهد بود. شکل زیر به طور خلاصه زنجیرهی نتایج نظام طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت را ترسیم و سؤالات تحقیقی را پاسخ میدهد.
نگاره 9: زنجیرهی نتایج نظام طراحی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت
نتیجهگیری
مقالهی حاضر، تلاشی در راستای تبیین الزامات مورد نیاز برای دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت میباشد. مهمترین نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره شده است و میتوان برای جمعبندی بحث به آنها اشاره کرد، عبارتاند از:• دانش غربی تولید شده، برای توسعهی کشورهای اسلامی و در حال توسعه، بنا بر آموزههای دینی ما و اعترافات متعدد غربیها، از کارامدی لازم برای رساندن کشور به جایگاه مطلوب آن برخوردار نیست و در بهترین حالت کشور را به یکی از اجزای تابع نظام سلطهی جهانی تبدیل میکند.
• الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، به عنوان یک الگوی بومی، تنها راهحل پیش رو برای دستیابی به پیشرفت در کشور است.
• الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی، یک الگوی نظری نیست بلکه به عمل توجه دارد. به عبارت دیگر، آنچه به عنوان الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت شناخته میشود، در عمل تجلی پیدا میکند و خود اثر نهایی ناشی از فعالیتها و خروجیهای مختلف است. الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت یک الگو است که در اثر تعاملات داخلی علمی و توسعهی علوم مختلف در کشور حاصل میشود.
• برای دستیابی به الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت، مدیریت مبتنی بر نتایج میتواند کمک قابل توجهی را ارائه نماید. با بهرهگیری از این مدل میتوان ادعا نمود که الگو مرحلهی نهایی و غایی سیستم است و لازم است اجزای دیگر سیستم تحقق پیدا کنند تا این الگو به وجود آید.
• در این مقاله، اجزای سیستم در قالب ورودیها و منابع، فعالیتها، خروجیها و پیامدها مورد بحث قرار گرفتند و با بهرهگیری از دیدگاه مبتنی بر منابع، تلاش شد تا حداکثر بحث ممکن بر روی منابع مورد نیاز صورت گیرد تا بقیهی مراحل از پشتوانهی کافی برخوردار باشند.
• در صورت تحقق خروجیها و پیامدهای مدل، میتوان انتظار داشت در یک بازهی زمانی بلندمدت، الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت هویدا گردد و مسیر حرکت جامعه را روشن نماید.
پینوشتها:
1. دانشجوی دکتری مدیریت دانشگاه تهران.
2. دانشجوی دکتری مدیریت دانشگاه تهران - پردیس قم.
3. کارشناسی ارشاد دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
4. العَاملُ عَلَی بَصیرِةٍ کَالسَّائِر عَلَی غَیرِ الطَّریقِ لا یَزیدُهُ سُرعَةُ السَّیرِ إِلّا بُعداً.
5. الحکمَةُ ضَالَّةُ المُؤمِنِ فَخُذِ الحِکمَةَ وَ لَو مِن أهلِ النِّفاقِ.
6. کُلُّ مَا لَم یَخرُج مِن هَذا البَیتِ فَهُوَ بَاطِلٌ.
7. Spenser
8. Durkhim
9. Parsons
10. Business Administration
11. Public Administration
12. aim
13. goal
14. intent
15. purpose
16. target
17. Focus group
18. Henderson
19. Exploratory
20. پیامدها به نتایج کوتاهمدت و میانمدت خروجیها اشاره دارند.
الف. منابع فارسی
1. «سخنرانی مقام معظم رهبری در جمع اساتید و دانشجویان دانشگاه کردستان» بازیابی شده در 23 فروردین 1389
http://www.ccsr.ir/Fa/RecentDescFrm.aspx?id=7.
2. ابن ابی الحدید. (1404). شرح نهج البلاغه . ج18. قم. انتشارات کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی.
3. دهخدا، علی اکبر. (بی تا). «هدف». بازیابی در 13 /04 /2010 از لغت نامهی دهخدا: //:http
www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail
4. ـــــــ. (بی تا). «غایت». بازیابی در 13 /04 /2010، از لغت نامهی دهخدا:
//:http
www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail
5. رضاییان، ع. (1381). مبانی سازمان و مدیریت. تهران. انتشارات سمت.
6. العاملی، ح. (1409). وسائل الشیعه. ج 27. قم. مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.
7.عزیزی، ش. (1389). انواع تحقیقات بازاریابی و روشهای تحقیق در بازاریابی. بازیابی در فروردین 1389، از
.www.andisheins.ir/Files/Dr.Azizi
8. علیشیری، م. م. (29 شهریور 1388). تدوین بیانیهی مأموریت فرهنگی نظام بر اساس بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سیدعلی خامنهای (مدظله). (پایان نامه). تهران. دانشگاه امام صادق (علیه السلام).
9. کلینی. (1365). الکافی. تهران. دارالکتب الاسلامیه.
10. لندز، د. س. (1384). ثروت و فقر ملل. ترجمهی ن. موفقیان. تهران. گام نو.
11. موحدی، م. (1383). تعیین ویژگیهای فرهنگ ملی - اسلامی. تهران. کمیسیون فرهنگی دبیرخانهی شورای عالی انقلاب فرهنگی.
12. الویری، م. (1388). «سخنرانی در نشست الگوی اسلامی-ایرانی عدالت و پیشرفت» 24 دی 1388.
http://abna.ir/data.asp?lang=1&ld=175928
بازیابی شده در فروردین 1389
13.ویلر، د. & ویلر، ج. (1380). تجربه گرایی در جامعهشناسی: نقد روشهای تجربی و کمی در جامعهشناسی معاصر. ترجمهی ح. شمسآوری. تهران. نشر مرکز.
ب. منابع لاتین
1.Adaptation Fund Board. (2009). RESULTS BASED MANAGEMENT FRAMEWORK. Adaptation Fund Board Eighth Meeting. Bonn: Adaptation Fund Board.
2.Ames, L. (1998). "The View From/Peekskill; Tending the Flame of a Motivator". The New York Times
3.Barney, J. (1991). "Firm Resources and Sustained Competitive
Advantage". Journal of Management
4.Barney, J. & Peteras, M. (2003). Unraveling the Resource Based
Tangle. Managerial and Decision Making
5. Barney, J. & Wright, P. (1998). On Becoming a Strategic Partner The role of Human Resources in Gaining Competitive Advantage. Human Resource Management
6. Cunliffe, A. L. (2003). Organization Theory. London. Sage Publication
7.Drucker. P. F. (2005). Management. (J. A. Maciariello, Ed). Harper Collins Ebooks. 5th ed
8.Feyerabend, P. (1993). Against Method. New York. Verso
9.Flint, m. (2003). a review of result base management in multilateral development institutions. herefordshire hr2 oed
10.Godfrey, P. & Gregersen, H. (1999). "Where Do Resources Come From? A Model of Resource Generation". The Journal of High Technology Management Research
11.Grant, R. (1991). "The Resource Based Theory of Competitive Advantage: Implications for Strategy Formulation". California Management Review
12. Henderson, O. & Naomi, R. (2009). Managing Moderator Stress:
Take a Deep Breath. You Can Do This! Marketing Research
13.Immy, D. c. (2002). Qualititative Research Methods in Public Relations and Marketing Communication. London. Routledge
14.Kaufman, M. T. (2003). "Robert K. Merton. Versatile Sociologist and Father of the Focus Group. Dies at 92». New York Times
15.Meier, W. (2003), result base management: toward a common understanding among development cooperation agencies
16. OECD. (2002)."Glossary of Key Terms in Evaluation and Results Based Management". Paris. OECD
17. Peteraf, M. (1993). "The Cornerstones of Competitive Advantage: A Resource Based View". Strategic Management Journal
18. Priem, R. & Butler J. E. (2001). "Is The Resource Based «View» A Useful Perspective for Strategic Management Research?». Academy of Management Review
منبع مقاله :
جمعی از نویسندگان مقاله در نخستین همایش؛ (1392)، مجموعه مقالات نخستین همایش ملی الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت (جلد چهارم-کمیسیون تخصصی راهبردها)، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.