عدالت و پیشرفت و فرهنگ دینی

این نوشتار به نسبت شناسی عدالت و پیشرفت پرداخته است. در گام نخست به طرح بحث عدالت و رابطه آن با فرهنگ دینی همت گماشته شده و گام بعدی نوشتار مقایسه دو مفهوم عدالت و
چهارشنبه، 1 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عدالت و پیشرفت و فرهنگ دینی
 عدالت و پیشرفت و فرهنگ دینی

نویسنده: حجت الاسلام محسن غرویان



 
این نوشتار به نسبت شناسی عدالت و پیشرفت پرداخته است. در گام نخست به طرح بحث عدالت و رابطه آن با فرهنگ دینی همت گماشته شده و گام بعدی نوشتار مقایسه دو مفهوم عدالت و برابری با یکدیگر است. سپس به تعریف پیشرفت پرداخته شده و در آنجا از دو سنخ تعریف کمی و کیفی و ارتباط آنها یاد شده است. پایانی ترین بخش نوشتار به دهه عدالت و پیشرفت اختصاص دارد. بررسی ضرورت های رویکرد همزمان به عدالت و پیشرفت و استعدادهای پیش روی جهت حرکت به این سمت در این بخش مورد توجه واقع شده است.

عدالت و فرهنگ دینی

عدالت بعد انتزاعی خود را در چارچوب مفاهیم نمایان می سازد؛ به این معنا، عدالت ماهیتی در کنار ماهیت های دیگر همانند انسان نیست؛ چه آنکه رابطه مندی افعال خاص از اهداف مورد نظر منتزع می شود؛ یعنی عدالت معقول ثانی است. از نگاهی دیگر، می توان وجود نسبیت در عدالت را متصور شد؛ چرا که ممکن است در حاق بعضی مفاهیم، نسبت و اضافه ملحوظ شود. پس عدالت به تنهایی تعریف نمی شود بلکه نسبت به امر دیگری طرح و تعریف می شود.
در فرهنگ دینی، عدالت براساس آموزه های دینی و اسلامی مطرح می شود اما در نمای کلان مفهوم عدالت مختص به دینداران نیست بلکه غیر دینداران هم از عدالت بهره می گیرند. براساس منابع دینی؛ عقل، کتاب، سنت و اجماع، تعریف خاصی از عدالت متبادر می شود که متفاوت با دیگر تعاریف است. (1) از این لحاظ بین تعریف مسبوق و تعاریف غیر دینی از عدالت اختلافات سیاسی وجود دارد. از زاویه دینی، عدل یکی از صفات اصلی خداوند و عدالت ثمره اجرای احکام الهی بیان می شود. بدین سبب همه احکام باید و نبایدها، از جانب او و بر مبنای عدالت و حکمت صدور یافته است. پس انتزاع عدالت، از تحقق منویات الهی صورت می یابد.

عدالت یا برابری

عدالت با مفهوم برابری مترادف نیست. عدالت به معنی « اعطاء کل ذی حق حقه» یا « وضع کل شی فی موضعه» است (2) در مقابل اول شناسایی حق هر صاحب حقی قرار می گیرد و تنها خداوند است که به هر ذیحقی وقوف کامل دارد و حق را به گونه ای صحیح و کامل می شناسد. پس اگر احکام صادره از سوی خداوند محقق شود، حق هر ذی حقی به او اعطا خواهد شد و عدالت واقعی شکل خواهد یافت. بنا به تعریف دوم از عدالت (3) نیازمند فلسفه، هستی شناسی، آگاهی و معرفت نسبت به عالم وجود و عالم تکوین هستیم که این بنا بیش از هر چیز در کلام صادره از سوی خداوند و ائمه معصومین (ع) پایه گذاری شده است.

پیشرفت کمی یا کیفی؟

لازم است تحلیل مفهومی دقیقی از پیشرفت انجام شود. به این بیان که مقصود از پیشرفت کمی یا کیفی را مشخص کنیم. در تعریف پیشرفت می توان دو بعد کمیت و کیفیت را لحاظ کرد زیرا در تقسیم بندی دیگری از مفهوم شناسی پیشرفت با این سوال مواجه خواهیم شد که آیا پیشرفت در امور دنیوی مدنظر است یا در امور اخروی انسان؟ به عبارت دیگر، پیشرفت مادی باید از پیشرفت معنوی تفکیک شود. به نظر می رسد هر نوع پیشرفت معطوف به آخرت، سبب ساز رشد و تعالی انسان ها به سمت قرب الهی است (4) پیشرفتی که مانع از حرکت انسان ها به سوی خداوند شود، باعث تباه شدن آخرت می شود و از نظر مبانی دینی و ایمانی فاقد ارزش است اما برخی معتقدند کشورهای غربی از لحاظ مادی و تکنولوژی پیشرفت های زیادی کرده اند که در این مساله بحث چندانی وجود ندارد. آیا این کشورها از لحاظ معنوی و اخلاقی پیشرفت داشته اند؟ حتی می توان این کشورها را خیلی عقب تر از کشورهای اسلامی و مذهبی دانست. به این اعتبار، فضایل و ارزش های اخلاقی ای که در کشورهای اسلامی مشاهده می شود در کشورهای غربی بسیار کمرنگ است. برای قضاوت صحیح تر، باید حاصل ضرب و برآیند پیشرفت های مادی و پیشرفت های اخلاقی و معنوی غرب را حساب کرده و این نتیجه را با کشورهای اسلامی از جمله ایران مقایسه کرد. نباید از پیشرفت مادی مغفول ماند بلکه باید رشد و تولید ثروت ملی در زمینه های صنعتی و کشاورزی را همگام با فضایل و ارزش های اخلاقی و معنوی کرد. با چنین مساحتی از کیفیت و کمیت مدنظر اسلام می توان تمدن ها، نظام ها، و مکات گوناگون را سنجید.
جای تاسف است برای مردمانی که در پیشرفت مادی و رفاهی مانند افزایش ثروت و ارتقای تکنولوژی، مفهوم پیشرفت را می جویند و از ابعاد آن غافلند. اگر آیه « ولله العزه و لرسوله و للمومنین» (5) راهگشای باورمان باشد، در آن صورت پیشرفت همزمان در جامعه، کارگشا خواهد بود. عزت، مفهومی عام و مطلق است که در همه زمینه ها می تواند رخ دهد. درک معنای نفوذناپذیری از عزت در آیه شریفه فوق، عزت مومن را همساز با جامعه ای مقتصد، سیاس و فرهنگ دار می داند نه با سرافکندگی. عطف عزت با توسعه مادی مفهوم دقیق تری از پیشرفت را می نمایاند. زمینه های تاریک اخلاق در جهان غرب به پیشرفت مادیان ضمیمه شده که صفت عزت را از آنها ربوده و جامعه غرب را دچار دهشت کرده که صفت پیشرفته برازنده شان نخواهد بود.

نسبت عدالت و پیشرفت

تعاریف برشمرده از مفاهیم عدالت و پیشرفت بیان می دارند که عدالت ملازم پیشرفت است و از آنجا که صفت عدالت در برابر ظلم معنی می یابد با پیشرفت جامعه هم چهره ظلم از جامعه رخ می کشد. این نسبت در فرد جامعه مصداق حضور می یابد. در نتیجه بین عدالت و پیشرفت لزوماً رابطه ای اثباتی و ایجابی برقرار می شود. پیشرفت حقیقی در جامعه اسلامی و ایمانی، اولا و بالذات پیشرفت کیفی است و کمیت از آثار کیفیت ناشی می شود و این مساله در فرد و جامعه وجود دارد. واضح تر اینکه؛ اگر هر فردی در درون خودش پیشرفت روحی و باطنی و معنوی ایجاد کند، پیشرفت های کمی هم برای او معنا خواهد یافت. در غیر این صورت، اگر پیشرفت فقط در جهت کمیت باشد، این مساله لزوماً به عدالت نخواهد انجامید. بنابراین، در نسبت عدالت و پیشرفت باید گفت که عدالت با نگاه کیفی به پیشرفت سازگاری دارد. عدالت مانع پیشرفت نیست و حتی در تضاد با آن هم قرار ندارد. زیرا عدالت یک صفت کمالی برای فرد و جامعه است و از آنجا که پیشرفت در ادبیات دینی به معنی کمال و استکمال و پیشروی است، در نتیجه این دو مفهوم ربطی وثیق با یکدیگر می یابند. اگر پیشرفت به معنای پیشرفت مادی و کمی در نظر گرفته شود در آن صورت می توان عدالت را یکی از اصلی ترین مصادیق پیشرفت قلمداد کرد. گاهی عدالت می تواند مانع پشرفت صرفا مادی و کمی شود؛ مانند فردی که با دزدی و اختلاس و رشوه به ثروت می رسد. در حالی که این فرد در شرایط عادلانه نمی تواند به چنین ثروتی دست یابد. این گونه عدالت مانع از پیشرفت اقتصادی و مادی فرد سودجو می شود. از منظر رویکرد دینی، اولا پیشرفت تعریفی متفاوت با پیشرفت مادی صرف دارد و ثانیاً عدالت گاهی مانع پیشرفت مادی می شود و عدالت مددرسان پیشرفت مورد تایید اسلام است.

دهه عدالت و پیشرفت

تحقق عدالت از آرمان های همه انبیای الهی و یکی از منویات اصلی همه مصلحان جهانی بوده است. به طوری که در فرهنگ اسلام شیعی بیان شده که سرانجام تاریخ به سمت حکومت های عادلانه سوق خواهد یافت و عدل صفت اصلی و مشخصه اساسی جامعه مهدوی است. همه انسان ها فطرتا تمایل به عدالت دارند. صفت عدالت با وجدان بشریت همسو و در فطرت همه انسان ها نهفته است. بدون شک، نامگذاری دهه 90، به دهه عدالت و پیشرفت از طرف مقام معظم رهبری، با لحاظ این ویژگی ها بوده است. زیرا ایشان راه صحیح نظام اسلامی را حرکت در مسیر انبیای الهی، ائمه معصومین (ع) و مصلحان اجتماعی می دانند و به همین دلیل بر مساله عدالت و پیشرفت ارج می نهند. با این تسمیه، ضمن ترسیم مسیر صحیح و اینده نظام جمهوری اسلامی، امید بسیار زیادی در جامعه ایران و حتی جوامع مسلمان شکفته شده؛ چرا که مقام معظم رهبری همانند امام خمینی (ره) جزو مصلحان اجتماعی هستند و رهنمودهایشان مورد التفات بسیاری در سطح جهان قرار می گیرد. تحولات اخیر در کشورهای اسلامی هم گواه بر این مدعاست که جوامع گوناگون به سوی عدالت در حال حرکتند و رهنمودهایی که ترسیم کننده مسیر تداوم انقلاب اسلامی است، زایش روحیه نشاط و امید و زوال یاس و دلمردگی در جامعه را به همراه خواهد داشت. تولد چنین رویکردی با رویکردهای بعضی مکاتب الحادی در پیکار است. مانند انواع فرقه های شیطان پرستی که انسان ها را به سمت پوچ گرایی سوق داده و حتی دعوت کننده بشریت به سوی ظلم، جنایت، فحشا و منکرات هستند.
غور بیش از حد لزوم و معمول در مسائل نظری، اندیشمندان، علمای مسلمان و حوزه های علمیه را به مباحث مطروحه گرفتار و در نظر و انتزاع اسیر کرده است. شنیدنی است سخن آیت الله جوادی آملی که ما مفاتیح الجنان نوشته ایم اما مفاتیح الحیات ننوشته ایم. به عبارتی ضرورت مسائل اخروی و معنوی را ملازم عطف با زندگی مادی درک نکردیم. اقتضای عدالت ایجادب می کند تا تعادلی در مباحث مطرح در حوزه های علمیه صورت گیرد و بین مباحث نظری و انتزاعی با مباحث کاربردی و معطوف به زندگی مساوات برقرار شود. از این رو مباحثی مانند اصول و شیوه های کشورداری و اداره حکومت، شیوه های بهبود وضعیت اقتصادی و صنعت که جزو ملزومات زندگی اند، در حوزه های علمیه و میان اندیشمندان مسلمان بحث های مستوفایی صورت گیرد. البته قدمای علما به این مسائل کم و بیش پرداخته اند، مثل شیخ الرئیس ابوعلی سینا که به اموری مانند ریاضیات، نجوم و حتی مسائل پزشکی التفات کرده اند؛ چیزی که امروزه کمتر مشاهده می شود و مطالبه توجه اندیشمندان مسلمان به بعد دنیوی حیات بشر و تحولی بنیادین در این زمینه است. دنیای سرشار از کالاها و تکنولوژِی های جدید، فرهنگ خاصی را به ارمغان می آورد. بنابراین باید حوزه های علمیه و متفکران مسلمان به این مساله توجه کنند و در برابر پدیده های جدید رویکردی پویا و فعال داشته باشند. در این صورت می توان انتظار پدیداری همزمان عدالت و پشرفت واقعی داشت و جامعه و نظام اسلامی را به الگویی برای همه جهان تبدیل کرد. (6)

پی نوشت ها :

1. « لقد ارسنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط....» « ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان ( شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» سوره حدید، آیه 25.
2. عدالت هی اعطاء کل ذی حق من القوی حقه موضعه الذی ینبغی له. عدالت یعنی دادن هر صاحب حق و رساندن حقوقشان به آن و گذاشتن هر چیز در جای خودش است. نگاه کنید به: طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیرون، مؤسسه اعلمی للمطبوعات، س 1411 هج 1991 م، طبع اول، ج 1، ص 371.
3. قرار دادن هر شیء در نظام هستی در جایگاه مناسب بنا بر معرفت و شناخت.
4. « یا ایها الذین آمنوا کونو قوامین لله شهداء بالقسط و لایجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلو اعدلو هو أقرب للتّقوی...» « ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیک تر است!» سوره مائده، آیه 8.
5. سوره مبارکه منافقون، آیه 8.
6. اگر بخواهیم ایران عزیز ما الگوی دیگران شود باید پیشرفت و عدالت را به موازات هم مورد توجه کامل قرار دهیم. دهه چهارم انقلاب، دهه پیشرفت و عدالت است و برنامه ریزی ها و تلاش های همه مسئولان باید در جهت ایجاد جهشی بزرگ در روند پیشرفت کشور و عدالت گستری وسیع صورت گیرد. ( رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیات دولت، 1387/6/3).

منابع: خردنامه همهشهری شماره 78

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط