نویسنده: فرجالله میرعرب
از عجایب انحصاری قرآن است که از آیات آن، معانی گستردهای برمیآید؛ چنان که امام صادق (علیهالسلام) فرمودهاند: «و کتاب الله یحتمل کل شیء». (1)
بر اساس روایات، ظاهر و باطن قرآن مراتبی دارد؛ بدین معنا که هر مرتبهای نسبت به مرتبهی بعد، ظاهر است و آن استفادهی بالاتر نسبت به آن باطن است؛ یعنی ظهور و بطون، امری نسبی است. (2) دربارهی باطن با توجه به فراز و فرود مراتب معنایی و معرفتی، حقیقت همین است. پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای قرآن، هفت مرتبهی بطنی بیان فرموده که ممکن است این عدد برای بیان تعدد مراتب معنایی باشد؛ «إنّ للقرآن ظهرا و بطنا و لبطنه بطن إلی سبعة أبطن». (3)
امام باقر (علیهالسلام) برای ظاهر نیز مراتب قائل شدهاند: «إن للقرآن بطنا و للبطن بطنا و ظهرا و للظهر ظهرا»: قرآن بطنی دارد و آن بطن، بطنی دارد و ظهری (بطن، خود ظاهر و باطن دارد) و آن ظاهر هم ظاهری دیگر دارد.
پایان روایت نشان میدهد این مراتب ممکن است از نگاه جمعی یا تفکیکی به گزارههای یک آیه به دست آید: «إن الآیة لیکون أولها فی شیء و أوسطها فی شیء و آخرها فی شیء، و هو کلام متصل یتصرف علی وجوه»: (4) گاه اول یک آیه دربارهی چیزی است و وسط آن دربارهی چیزی و آخرش دربارهی چیزی؛ در حالی که یک کلام متصل است که چهرههای گوناگونی دارد [و بر وجوه گوناگونی قابل معنا کردن و انصراف دادن است].
دقت در این دسته روایات نشان میدهد قرآن به طور کلی کتابی است دارای معارف مراتبی؛ چه در یک آیه و چه در مجموع قرآن که - به تناسب توان فهم - افراد میتوانند از آن بهره بگیرند؛ چنان که از امام حسین (علیهالسلام) نقل شده: کتاب خداوند متعال، دارای چهار بخش است: عبارات، اشارات، لطایف و حقایق. عبارات آن برای همه و عموم است. اشارات آن برای خواص، لطایف آن برای اولیاء الله و حقائی آن مختص انبیاست. (5)
حدیث، کتاب خدا را دارای چهار دسته معارف میداند. کتاب خدا ممکن است اعم از قرآن باشد که با توجه آخرین بند (حقایق برای پیامبران است) این برداشت تقویت میشود؛ یعنی همهی کتابهای آسمانی در بردارندهی چهار نوع معارف هستند. استاد جوادی آملی در شرح حدیث میفرمایند: «هر کس به میزان استعداد و شکوفایی فطرت اصیل خود از قرآن بهره میبرد تا به "مقام مکنون" آن منتهی شود؛ مقامی که تنها پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت آن حضرت (علیهمالسلام) به آن راه دارند». (6) ایشان در بیانی دیگر فرموده: «هر انسانی به مقدار تحملش بار امانت قرآن را حمل مینماید، و عترت طاهره که عِدل دائمی قرآن کریم میباشند، هر کس را به مقدار توان علمی او تعلیم میدادند». (7)
بیان امام صادق (علیهالسلام) از پدرانش (علیهمالسلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در همین راستا قابل استفاده است: «فعلیکم بالقرآن ... و باطنه عمیق، له نجوم و علی نجومه نجوم»: (8) به قرآن روی آورید ... و باطن آن عمیق و پرمعناست. قرآن، ستارگان درخشان [معنوی] دارد و هر ستارهی تابندهی آن ستارگانی دارند.
در شرح حدیث گفتهاند: «و باطن آن عمیق است؛ به حدیکه عقول علما به قعر آن نمیرسد و فحول حکما به اصل و حقیقت قرآن دست نمییابد ... مقصود [از این عبارت] این است که قرآن معانی مترتب بر هم و متعدد و غیرقابل حصر دارد که هر معنا از معنای قبلی ظهور میکند و هر معنایی، مستلزم معنای دیگری است و مانند طلوع پشت سر هم ستارگان، معانی هر آیه در پی معنای قبلی طلوع میکنند». (9) پس ظاهر و باطن قرآن مراتب دارد.
پینوشتها:
1. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیرالعیاشی؛ ج 1، ص 16، ح 7.
2. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان؛ ج 3، ص 73.
3. ابن ابی جمهور احسایی؛ عوالی اللئالی؛ ج 4، ص 107، ح 159.
4. محمد بن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 12، ح 8.
5. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 92، ص 20.
6. عبدالله جوادی آملی؛ دین شناسی؛ ص 83.
7. همو، سرچشمهی اندیشه؛ ج 1، ص 477-478.
8. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 89، ص 17، ح 16.
9. مولی محمدصالح مازندرانی؛ شرح أصول الکافی؛ ج 11، ص 12.
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول