انديشه مهدويت و آسيب ها(3)

از آسيب‏هايي كه در عصر غيبت براي منتظران اتفاق مي‏افتد، مدعياني هستند كه بي‏دليل يا به ساده‏ترين اتفاق، ادعاي ملاقات مي‏كنند، يا كساني كه تمام وظيفه خويش را رسيدن به ديدار حضرت مي‏پندارند و از باقي وظايف غافل شده و افراد را تنها به اين عمل، به عنوان برترين وظيفه، فرا مي‏خوانند.
جمعه، 25 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انديشه مهدويت و آسيب ها(3)
انديشه مهدويت و آسيب ها(3)
انديشه مهدويت و آسيب ها(3)

نويسنده:محمد صابر جعفري

8.ملاقات گرايي

از آسيب‏هايي كه در عصر غيبت براي منتظران اتفاق مي‏افتد، مدعياني هستند كه بي‏دليل يا به ساده‏ترين اتفاق، ادعاي ملاقات مي‏كنند، يا كساني كه تمام وظيفه خويش را رسيدن به ديدار حضرت مي‏پندارند و از باقي وظايف غافل شده و افراد را تنها به اين عمل، به عنوان برترين وظيفه، فرا مي‏خوانند.

پيامدها

1. يأس و نااميدي در اثر عدم توفيق ديدار.
2. توهم گرايي و خيال‏پردازي.[60]
3. رويكرد به شيّادان و مدّعيان مهدويت، نيابت و مدّعيان ملاقات.
4. دور ماندن از انجام وظايف اصلي، به دليل اهتمام بيش از اندازه و غير متعادل به ديدار.
5. بدبيني به امام(ع) به علت عدم ديدار.[61]

خاستگاه

1. نبود بصيرت و آگاهي نسبت به دين و نشناختن وظايف اصلي و فرعي.
2. توهم و خيال‏پردازي.
3. هواي نفس.

درمان

مهم‏ترين راه درمان اين آسيب، توجه و رويكرد به منابع اصيل، معارف ناب دين در پرتو مراجعه به علماي راستين است كه در اين صورت، براي ما روشن مي‏شود كه بسياري امور مطلوب و خوب هستند، امّا خداي متعال آن‏ها را به عنوان وظيفه بر دوش ما ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولي عصر(عج)) يا اين‏كه در ميان تكاليف و وظايف ديني رتبه‏بندي وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهميت و ضرورت آن‏ها توجه شود. به راستي در ميان وظايفي مانند تقوا، خودسازي، تكاليف اجتماعي، انتظار و ... ملاقات چه جايگاهي دارد؟!

9. آرزوگرايان بي عمل

برخي گمان مي‏كنند كه تنها اعتقاد به اهل بيت: و محبّت امام زمان(ع) كافي است. اينان مي‏پندارند كه در قبال گناهشان عذابي نخواهد بود. اين توهم كه در قرآن و روايات مردود شمرده شده است، تمنّي يا اميد كاذب نام دارد. اينان چون اهل كتاب فكر مي‏كنند همين كه نام دين و مذهب را بر خود نهاده‏اند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد:
و قالوا لن يدخل الجنة إلاّ من كان هودا او نصاري تلك امانيهم قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين؛[62]
و گفتند: هرگز هيچ كس به بهشت نمي‏رود مگر آن كه يهودي يا مسيحي باشد. اين از آرزوهاي آن‏هاست. بگو : اگر راست مي‏گوييد، دليلتان را بياوريد.
در روايات نيز اين گروه تكذيب شده‏اند: ((‏كذب المتمنون[63]؛ آرزومندان خيال‏پرداز دروغ مي‏گويند.))
اسماعيل فرزند امام صادق(ع) گويد: از پدرم پرسيدم:
يا ابتاه، ما تقول في المذنب منّا و من غيرنا؟ قال(ع): ...ليس بامانيكم و لا اماني اهل الكتاب من يعمل سوءاً يُجز به ....[64]
در مورد گناهكاران ما و غير ما چه مي گوييد؟ حضرت فرمود: [فضيلت و برتري] به آرزوهاي شما و آرزوهاي اهل كتاب نيست؛ هر كس عمل بدي انجام دهد، كيفر داده مي‏شود... .
قلت له: قوم يعملون بالمعاصي و يقولون نرجو، فلا يزالون كذلك حتي يأتيهم الموت. فقال: هولاء قوم يترجَّحون في الامانيّ، كذبوا، ليسوا براجين، انّ من رجا شيئاً طلبه و من خاف من شيء هرب منه.[65]
به حضرت صادق(ع) عرض كردم: گروهي معصيت مي‏كنند و مي‏گويند ما اميد و رجا داريم. پيوسته چنين باشند تا اين‏كه مرگ آنان را دريابد. امام(ع) فرمود: اينان گروهي‏اند كه در آرزوهاي خويش غوطه‏ورند و آرزوهايشان آنان را از راه استوار منحرف كرده است. دروغ مي‏گويند. اهل رجا و اميد نيستند. قطعاً كسي كه به چيزي اميد داشته باشد، به دنبال تحقق آن است و در طلب آن برآيد و آن‏كه از چيزي بيمناك باشد، از آن پرهيز مي‏كند و مي‏گريزد.
اميد و رجاي واقعي چيز ديگري است. مفضل گويد: امام صادق(ع) فرمود:
اياك و السفلة، فانما شيعة عليّ من عف بطنه وفرجه واشتد جهاده وعمل لخالقه ورجا ثوابه وخاف عقابه، فاذا رأيت اولئك فاولئك شيعة جعفر.[66]
از فرومايگان بپرهيز! تنها كساني‏ شيعه علي مي‏باشند كه در باب شكم و شهوت خويش، عفّت ورزند و اهل تلاش و كوشش باشند و براي خدا به عمل پردازند و ثواب الهي را اميد برند و از عذاب او بيمناك باشند. اين افراد، شيعه واقعي جعفر [بن محمد‌‌(ع)] هستند.
متأسفانه، برخي افراد در قالب سخن يا شعر و بدون توجه به جايگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بيت: ايجاد كننده يا تقويت كننده اين آسيب‏ و طرز تفكرند.

پيامدها

1. عمل نكردن به وظايف فردي و اجتماعي (واجبات، محرمات و...).
2. انتظار منفي و عدم اقدام عملي و انجام وظيفه در قبال امام(ع).
3. توهم بي جا (رضايت از خويشتن و عملكرد خود).

خاستگاه

1. تفاوت نگذاشتن ميان اميد و رجاي واقعي با خيال‏پردازي و آرزوگرايي و عدم شناخت جايگاه آن.
2. هواي نفس، به عنوان ريشة توجيهات: بل يريد الانسان ليفجر امامه؛[67] [انسان در معاد شك ندارد] بلكه او مي‏خواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت] در تمام عمر گناه كند.
3. عدم شناخت خدايِ مهربان و حكيم كه خداوند گرچه مهربان است، حكيم و عادل هم است.
4. ديدگاه احساسي و غير منطقي نسبت به ائمه: و عدم درك قهر و مهر كه قبلا اشاره شد.

درمان

1. تأمل و تدبّر در آيات و روايات نظير: ان اكرمكم عند الله اتقيكم[68]؛ گرامي‏ترين شما نزد خداوند با تقواترين شماست.
2. توجه به اين نكته كه: ميزان و معيار اعمال، نيت خالص همراه با انجام وظايف فردي و اجتماعي است:
بسم الله الرحمن الرحيم، والعصر، ان الانسان لفي خسر الا الذين آمنوا و عملوا‏ الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر[69]؛
به نام خداوند بخشنده مهربان. به عصر سوگند كه انسان‏ها همه در زيانند، مگر كساني كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند و يكديگر را به حق سفارش كرده و يكديگر را به شكيبايي و استقامت توصيه نموده‏اند.

10. عاشق نمايانِ دنياخواه

برخي، ائمه و امام زمان را صرفا براي دنيا و منافع آن و رسيدن به جاه و منصب
مي‏خواهند. حتي اگر براي ظهورش دعا مي‏كنند، صرفاً براي خويش و مطامع دنيوي است[70] و اگر امام، بنا به دلايلي، به آن‏ها توجه نكند، با امام به دشمني برمي‏خيزند كه طلحه و زبيرها در طول تاريخ بسيار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسيب در اين‏جا مطرح مي‏گردد و بيش‏تر حالت عمومي دارد، نگاهي است كه بسياري نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوايج دنيوي و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظيم، امري است صحيح و مورد تأكيد روايات، اما امام را صرفاً براي اين امور خواستن، نشانه عدم درك درست از جايگاه امام در نظام هستي است و متاسفانه بايد گفت نشانه اين است كه هنوز عطش واقعي نسبت به ظهور پيدا نشده است و آمادگي بشر هنوز تحقق نيافته است.

پيامدها

1. دشمني و ستيز با امام.
2. كم اعتقادي يا بي‏اعتقادي به امام در اثر عدم تحقق خواسته‏هاي پايان ناپذير و گاه بي‏مصلحت.

خاستگاه

1. عدم درك جايگاه امام و امامت.
2. خود محوري و خودخواهي.
راه درمان
1. معرفت در اثر تدبّر در دين.
2. تربيت و تمرين نفس بر مقدّم ساختن خواسته امام بر خواستة خويش.
يكي از ويژگي‏هاي سلمان كه او را ممتاز نمود، اين بود كه خواستة امام را بر خواستة خويش مقدّم مي‏ساخت:
عن منصور بزرج قال: قلت لابي عبدالله الصادق(ع): ما اكثر ما اسمع منك يا سيّدي ذكر سلمان الفارسي! فقال: لاتقل الفارسي ولكن قل سلمان المحمّدي، أتدري ما كثرة ذكري له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خصال: احدها ايثاره هوي اميرالمؤمنين(ع) علي هوي نفسه و الثانية حبّه للفقراء واختياره ايّاهم علي اهل الثروة و العدد و الثالثة حبّه للعلم والعلماء. ان سلمان كان عبداً صالحاً حنيفاً مسلما و ما كان من المشركين.[71]
منصور بزرج گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: سرورم، چه بسيار مي‏شنوم از شما ياد كرد سلمان فارسي را! فرمود: نگو سلمان فارسي، بلكه بگو سلمان محمّدي(ص) مي‏داني چرا بسيار از او ياد مي‏كنم؟ عرض كردم: نه. فرمود: براي سه صفت:
1. مقدّم داشتن خواستة امير مؤمنان بر خواستة خويش.
2. دوست داشتن فقرا و مقدم داشتن آن‏ها بر ثروتمندان.
3. دوست داشتن علم و علما.

11. مدّعيان دروغين مهدويت و نيابت خاصه و عامه

در هر عصري عده‏اي به دروغ، ادّعاي مهدويت نموده يا ديگران چنين نسبتي به آنان داده‏اند و بدين وسيله فرقه‏هايي ايجاد كرده‏اند. چه در دوره غيبت صغرا و چه در دوره غيبت كبرا، كساني بوده‏اند كه نيابت خاصه يا وكالت امام را به دروغ، ادعا مي‏كرده‏اند. البته ادعاهاي اين افراد به صورت‏هاي متفاوتي، ارائه شده است:
1. مهدويت[72].
2. نيابت خاصه، وكالت، بابيت يا ... افرادي كه مدعي‏اند هر موقع بخواهند امام را
مي‏توانند ببينند، مشكلات به‏واسطه آنان حل مي‏شود، آن‏ها واسطه و باب ميان مردم و امام هستند، پيامي را از امام آورده‏اند يا پيامي را براي امام مي‏برند.[73]
3. نيابت عامه: عده‏اي خود را به جاي علماي ربّاني، مراجع عظام تقليد و فقها و... معرفي مي‏كنند با اين كه در اين دوران، عقل و نقل، وظيفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است. اينان راهي جداي از قران و سنت و عقل برگزيده و سير و سلوكي معرفي مي‏كنند و رهْ نرفته، ره مي‏آموزند.[74]

پيامدها

1. گمراهي مردم.
2. دوري از مسير اهل‏بيت:.
3. به بازي گرفته شدن دين.
4. اختلافات ديني در اثر متابعت از فرقه هاي انحرافي.

خاستگاه

1. مشكلات روحي و رواني، عقده خود كم بيني، هيستري و مطرح كردن خود.[75]
2. نفسانيات و مشكلات اخلاقي و ضعف ايمان.
3. توهم و خيال‏پردازي.
4. هوي و هوس و خواسته هاي دنيوي و جاه و مقام.
5. جهل و ناآگاهي.
6. سكوت انديشمندان و عالمان يا به موقع و مناسب تصميم نگرفتن.
7. مشكلات سياسي، تأثير اَيادي اجانب مثل فريفتن محمد علي باب و...[76].
8. عدم معرفت به جايگاه و شأن امام و جانشيني ايشان.

درمان

1. تقوا و تهذيب نفس.
2. علم و بصيرت ديني و سياسي علما، انديشمندان، دولت‏مردان و مردم.
3. روشنگري علما و انديشمندان، تكذيب منحرفان.
4. برخورد دولت‏مردان جامعه اسلامي (مثل برخورد اميركبير با بابيت كه ستودني است).[77]
5. عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعت‏ها.
12. عدم پيروي از ولايت فقيه و نواب عام
يكي ديگر از آسيب‏هايي كه وحدت جامعه اسلامي را خدشه‏دار ساخته و زمينه را براي فعاليت دشمنان دين و مهدويت (به صورت‏هاي مختلف مانند دشمني روشن و بي‏واسطه،
فرقه‏سازي، مدعيان و...) فراهم مي‏آورد، عدم پيروي از نوّاب عام امام عصر(ع) است با آن‏كه اطاعت از اين بزرگواران، در عقل و نقل تأكيد شده است.

پيامدها

1. گمراهي و ضلالت.
2. پراكندگي افراد و عدم وحدت در سايه رهبري واحد.
3. شكست پذير بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت.

خاستگاه

1. عدم بصيرت كافي در دين.
2. توجه نكردن به دلايل عقلي و نقلي.
3. توهم پيروي مستقيم و بي‏واسطه از امام عصر(ع).
4. توقع نيابت خاصه در عصر غيبت كبرا.
5. هوي و هوس.
6. اغراض سياسي و شيطنت هاي استكبار.

درمان

تبيين عقلي و نقلي ضرورت رويكرد به نوّاب عام
تبيين ادله عقلي در آسيب اول، بررسي شد و گذشت.

ادله نقلي:

امام صادق(ع) فرمودند:
فاما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظا لدينه مخالفا علي هواه، مطيعاً لامر مولاه فللعوام ان يقلّدوه و ذلك لايكون الا بعض فقهاء الشيعة لاكلّهم.
از ميان فقيهان، فقيهي كه نفس و دين خود را ـ نه دنيايش را ـ نگاهدار باشد (پرهيزگار)، با هوي و هوس‏هايش مخالفت نمايد و فرمان مولايش را اطاعت كند، بايد مردم از او تقليد كنند و داراي چنين صفات والايي نباشد مگر برخي از فقهاي شيعه، نه همه آنان.[78]
در توقيع محمد بن عثمان عمري خطاب به اسحاق بن يعقوب از امام زمان(ع) چنين آمده است:
اما الحوادث الواقعة فارجعوا الي رواة احاديثنا، فانهم حجتي عليكم و انا حجةالله عليكم.
در حوادث و پيشامدها به راويان احاديث ما (فقها) مراجعه كنيد؛ چرا كه آنان حجت من بر شما و من حجّت خدا بر شمايم.[79]
2. بصيرت ديني و سياسي.
3. هماهنگي و وحدت رويه بين انديشمندان و علما در حمايت از فقيهي كه عهده‏دار امور گشته است.
4. تلاش براي حل مشكلات ديني، فكري، سياسي و اجتماعي جامعه با همفكري انديشمندان و علما.
13. فعاليت‏هاي غرب و مستشرقان
يكي ديگر از آسيب‏ها و تخريب‏ها، تحريف‏هايي است كه توسط مستشرقان در مقولة مهدويت پديد آمده است. آنان مغرضانه يا بدون مراجعه به منابع اصيل، مطالبي را به نام دين و مهدويت ارائه مي‏دهند و در پي آن، افرادي نيز با مطالب و مقاله‏هاي آنان برخورد علمي كرده و آن را يك كار علمي و تحقيقي و بدون هيچ عيب و نقص مي‏پندارند و در كتاب‏ها و مقالات خويش از آن بهره مي‏گيرند.[80]

پيامدها

1. دوري گزيدن جوامع غير اسلامي از مطالب اصيل اسلامي به طور كلي و مهدويت به طور خاص كه مورد بحث است.
2. ايجاد شك و ترديد يا تنفّر در ميان معتقدان كم اطلاع.

خاستگاه

1. بي اطلاعي از منابع اصيل.
2. مراجعه به منابع دست چندم به جاي منابع اصيل و دست اول.
3. مراجعه به منابع و آراي مخالفان شيعه، مثلا در بررسي ديدگاه مهدويت شيعي به جاي مراجعه به منابع اصيل شيعي، آن را در ميان ديدگاه‏هاي اهل سنت جست‏وجو
مي‏كنند. (قاعده اين است كه براي شناخت انديشه و آراي مذهبي، به كارشناسان و متخصصان خود آن‏ها رجوع شود).
4. جدايي از علما و كارشناسان مذهب يا آن مقوله، بي‏اعتنايي يا بي‏اطلاعي يا عدم طرح توضيحات كارشناسان مربوط.
5. برخورد مغرضانه و جانبدارانه به جاي بي طرفي با مقولات علمي.
6. سياست بازي و شيطنت‏هاي استكبار.

درمان

1. تبيين، روشنگري، حل شبهات و... توسط علما و انديشمندان مانند ارائة دائرة المعارف‏ها با توضيحات كافي و دلايل معتبر و اصيل و... .
2. هوشياري در مقابل غرض ورزي‏ها و سياست زدگي‏ها.
3. مبهوت نشدن در مقابل غرب، مستشرقان و... .

پی نوشتها:

[60] . مدتي قبل، در نشريه‏ خورشيد مكه، (ش 17 و 21) آيه و عبارتي منسوب به امام زمان4 چاپ شده بود و به خط ايشان، (با تصريح اين كه دقيقاً از روي خط امام، تصوير گرفته‏اند) اما متوهّمان غافل از اين بودند كه آية نوشته شده كاملا اشتباه است. (يعني نعوذبالله امام آيه را اشتباه نوشته است).
[61] . همايشي دانشجويي در يكي از شهرها برقرار شده بود. پس از پايان همايش، دانشجويي مي‏گفت: مدتي جمكران مي‏آمدم براي اين كه آقا را ببينم، چون موفق نشدم قهر كردم.
[62] . بقره، 111.
[63] . نعماني، الغيبة، باب 11 ، ص 197.
[64] . نساء، 123.
[65] . الكافي، ج 2، باب خوف و رجاء، ص 68.
[66] . حر عاملي، وسائل الشيعة، ج 1، ب 20 ، ص 86.
[67] . قيامة، آيه 5.
[68] . حجرات، 13.
[69] . عصر.
[70] . ر.ك: تحف‏العقول، ص 513؛ روايت مفضل بن عمر از امام صادق(ع) بدين مضمون كه: مردم درباره ما سه گروه‏اند: دو گروه به دنبال جاه و مقامند و براي اين‏كه مردمان را بدرند، محبت ما اهل بيت: را اظهار مي‏دارند و گروه سوم كه (اين گونه نيستند) از ما
اهل‏بيت‏ مي‏باشند و ما از آنهاييم.
[71] . طوسي، امالي، مجلس 5 ، ص 133.
[72] . طوسي، الغيبة، فصل 6، باب ذكر المذمومين الذين ادعوا البابية و السفارة كذبا و افتراء لعنهم الله، ص 397؛ فصلنامة انتظار، ش 8 و 9 و10، مقاله: متمهديان و مدعيان دروغين مهدويت، محمد رضا نصوري.
[73] . همان.
[74] . مانند دراويش، صوفيه و... .
[75] . فصلنامه انتظار، ش 5، مقاله: از شيخي‏گري تا بابي‏گري، عزالدين رضانژاد.
[76] . فصلنامه انتظار، ش 1، مقاله: از بابي‏گري تا بهايي‏گري، عزالدين رضانژاد.
[77] . فصلنامه انتظار، ش 5، از شيخي‏گري تا بابي‏گري؛ عزالدين رضانژاد.
[78] . وسائل الشيعة، ج 27 ، باب 10، ص 131.
[79] . طوسي، الغيبة، فصل 4، ص 290.
[80] . دايرة المعارف بريتانيكا، واژة مهدي و اسلام و زرتشت؛ دايرة المعارف دين و اخلاق، واژة مهدي؛ موسوعة المورد، منير بعلبكي.

منبع:فصلنامه انتظار




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط