مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون
منبع:راسخون
نوشتة: یوهانس کپلر - قسمت پنجم از کتاب رؤیای کپلر
نه تنها بدین طریق ولوا ساعت های روز را برای آنان مشخص می کند بلکه حتی دلیل روشن فصل های سال را به ناظر دقیقی که قادر به تشخیص مواضع ثبات نیست ارائه می دهد. زیرا حتی در زمانی که خورشید در برج سر طان است، ولوا به وضوح قطب شمالی دوران آن را نشان می دهد. در وسط منطقة روشن، بالای شکل دختر، لکة تاریک کوچکی وجود دارد که از بالاترین و دورترین بخش ولوا به سمت شرق حرکت می کند و سپس به سمت پایین و غرب می رود و از آن انتها دوباره به عقب و به سمت بالا و شرق کشیده می شود و بنابراین همواره قابل رؤیت است. اما هنگامی که خورشید در برج جدی است، این لکه در هیچ جا قابل رؤیت نیست و در این دو فصل سال لکه ها در خطی مستقیم به طرف غرب کشیده شده اند، اما در زمان های بین استقرار خورشید در شرق (یعنی در برج میزان) لکه ها به طور اریب بر روی خطی تا اندازه ای خمیده است به طرف پایین یا بالا می روند. از این امر درمی یابیم که وقتی مرکز ولوا بدون حرکت می ماند، قطب های این چرخش یکبار در سال در یک دایرة قطبی حول قطب خودشان حرکت می کنند.
کسانی که کوشاترند متوجه این نکته نیز می شوند که ولوا همواره یک اندازه نیست، زیرا در آن ساعاتی از روز که ثوابت حرکت سریعی دارند، قطر ولوا بسیار بزرگتر است به طوری که در آن زمان بیش از چهار برابر ماه قطر دارد. حال دربارة گرفتگی های خورشید و ولوا چه بگوییم که در لوانیا نیز در همان زمان های وقوع گرفتگی های خورشید و ماه بر روی کرة زمین؛ اما به عللی مختلف، رخ می دهند؟ زیرا به هنگام کسوف کامل خورشید برای ما، ولوا از نظر آنان دچار گرفتگی می شود و به هنگام گرفتگی ماه ما، خورشید برای آنان دچار کسوف می گردد. اما همه چیز دقیقأ بر هم منطبق نیست، زیرا هنگامی که ما ماه گرفتگی نداریم آن ها اغلب شاهد خورشید گرفتگی های جزئی هستند و بر عکس هنگامی که ما خورشید گرفتگی جزئی داریم، آنان اغلب فاقد ولوا گرفتگی اند. ولوا گرفتگی برای آنان به هنگامی رخ می دهد که ولوا در حالت بدر است همان-گونه که ماه گرفتگی ها برای ما در هنگام بدر ماه رخ می دهند. اما خورشید گرفتگی ها در زمان ولوای نو به وقوع می پیوندند، همان گونه که برای ما در زمان ماه نو رخ می دهند. از آنجا که آنان از چنین روزها و شب های بلندی برخوردارند، شاهد تاریک شدن های بسیار مکرر هر دو جرم آسمانی اند. در حالی که در مورد ما بخش زیادی از گرفتگی ها از نقاط متقاطر آنان که در واقع پری ولوا را تشکیل می دهند مطلقأ چیزی از این گرفتگی ها را نمی بینند و تنها ساکنان ساب ولوا همة آن ها را مشاهده می کنند.
آنان هرگز یک ولوا گرفتگی کامل را نمی بینند، بلکه شاهد یک لکة کوچکند که در کناره ها مایل به رنگ قرمز و در وسط سیاه است و ولوا را درمی نوردد. این لکه از شرق ولوا وارد و از غرب خارج می شود و در واقع همان مسیر لکه های اصلی ولوا را، اما با سرعت بیشتر، می پیماید و به مدت یک ششم ساعت آنان با چهار ساعت ما طول می کشد.
ولوا علت خورشید گرفتگی های آنان است، همان گونه که ماه ما علت خورشید گرفتگی های ما است. از آن جا که قطر ولوا چهار برابر قطر خورشید است هنگامی که خورشید در پس ولوای ساکن از شرق به غرب می رود، غالبأ در پشت ولوا قرار می-گیرد و جزئأ یا کلأ توسط ولوا پوشیده می شود. وانگهی با اینکه اختفاء خورشید مکرر رخ می دهد، اما بسیار قابل توجه است، زیرا به مدت چندین ساعت ما طول می کشد و نور خورشید و ولوا هم زمان ناپدید می شود. قطعأ برای ساکنان ساب ولوا که در غیر این صورت، به واسطة عظمت و اندازة ولوای همیشه حاضر، شب های آنان خیلی تاریک تر از روزهایشان نیست، باید تاپدید شدن نور هر دو جرم روشن خورشید و ولوا در هنگام یک خورشید گرفتگی چیز جالبی باشد.
خورشید گرفتگی های آنان این ویژگی را دارد که مکرر رخ می دهد. با آنکه خورشید قاعدتأ بسیار کوچکتر از ولوا به نظر می رسد، با ظهور درخششی از سمت مقابل حرکت خورشید در پس ولوا، خورشید مدت زیادی در پس ولوا پوشیده نمی ماند زیرا گویی خورشید بزرگ شده و کل ولوا را فراگرفته است. بنابراین تاریکی کامل همیشه وجود ندارد، مگر در زمان هایی که مراکز دو جرم تقریبأ در یک راستا باشند و وضع بخش شفاف میان آن دو (یعنی جو) باعث این تاریکی کامل شود. اما ولوا آن چنان ناگهانی تاریک نمی شود که هرگز نتوان آن را دید ولو آنکه کل خورشید در پس آن مخفی شود، مگر درست در مرکز یک گرفتگی کامل.در آغاز یک گرفتگی کامل، در نقاط خاصی از مقسم، ولوا هنوز روشن است چنان که گویی پس از آنکه آتشی خاموش شده است زغال خاموش شده ای باقی مانده است. هنگامی که این روشنی نیز به خاموشی گراید، گرفتگی کامل در میانة راه خویش است (زیرا در یک گرفتگی جزئی روشنی باقی می ماند)، و هنگامی که ولوا روشنی خود را باز می-یابد (در نقاط مخالف دایرة مقسم)، منظره ای از خورشید نیز پدیدار می گردد به طوری که در مرکز یک گرفتگی کامل، خورشید و ولوا در یک زمان تاریکند.
این هم دربارة پدیده هایی که در دو نیمکره لوانیا، یعنی ساب ولوا و پری ولوا، رخ می دهند. حتی بدون آنکه چیزی بگویم از این می توان دریافت که از جنبه های دیگر نیم کرة ساب ولوایی چقدر با نیم کرة پری ولوایی تفاوت دارد.
زیرا با اینکه شب ساب ولوایی چهارده برابر شبانه روز ماست، اما وجود ولوا آن را روشن می سازد و از سرما حفظ می کند. قطعأ چنین روشنایی و چنین جرمی نمی توانند در تولید گرما با مشکل روبه رو شوند.
از سوی دیگر با اینکه منطقة ساب ولوایی حضور خورشید را به مدت پانزده ساعت شبانه روز ما تحمل می کنند، اما باز هم خورشید، که کوچکتر است، به طور خطرناکی قوی نیست و خورشید و ولوا با یکدیگر همة آب را بدان نیکره می کشند و سطح آن را آب فرامی گیرد به طوری که مقدار خیلی کمی از آن بیرون از آب می ماند. در حالی که نیمکرة پری ولوایی، برعکس، خشک و سرد است زیرا همة آب آن کشیده شده است. اما هنگامی که شب منطقة ساب ولوایی و روز منطقة پری-ولوایی را فرا می گیرد، به علت تقسیم شدن خورشید و ولوا بین نیمکره ها، آب نیز بین آنها تقسیم می شود و نواحی ساب ولوا بدون آب می مانند، اما پری ولوا دارای آب خواهد بود تا گرما اندکی جبران گردد.
محیط همة لوانیا از هزار و چهارصد مایل آلمانی، یعنی تنها یک چهارم محیط زمین ما تجاوز نمی کند. با وجود این دارای کوه های بسیار بلند و دره های بسیار عمیق و عریضی است و بنابراین نسبت به زمین خیلی کمتر گرد است. گذشته از این کل آن، به ویژه در مناطق پری ولوایی، با سوراخ ها و غارهای متوالیی که حفاظ اصلی ساکنان در برابر گرما و سرمایند پوشیده شده است.