مقدمه
عالمان ربانی چلچراغهای پرفروغ در هر عصر و زمانی هستند که در آن عصر و زمان در آسمان علم و عمل میدرخشند و با کسب نور و گرما از خورشید کلام وحی و رسالت و امامت بر زمینیان تجلی میکنند و آنان را به سوی منابع نور و برکت دودمان وحی رهنمون میسازند و بر بال عرفان ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) نشانده و به ملکوت اعلی عروج میدهند. که قرآن در وصف آنها میفرماید:(وَجَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَی الّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَأیّاماً آمِنِینَ)؛(1) و میان آنها و شهرهایی که برکت داده بودیم آبادیهای آشکاری قرار دادیم و سفر در میان آنها را به طور مناسب (با فاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم:) شبها و روزها در این آبادیها با ایمنی (کامل) سفر کنید.
امام باقر(علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه میفرماید:
آن شهرهای مبارک ما هستیم و آبادیهای آشکار فرستادگان راویان و فقهای شیعهاند که علم و دانش دین را از ما میگیرند و به شیعیان ما میرسانند.(2)
در میان آن دینباوران کفرستیز چهره محبوب قرن فقیهترین تیزبین سیاستمدار خداجو فیلسوف عارف مفسر ژرفاندیش عالم متخلق و رهبر دوراندیش و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) از موقعیتی والا و ویژه برخوردار است. او که در طول زندگی به گونهای رفتار کرد که به عنوان الگوی کاملی از انسان کامل برای همگان به یادگار ماند. رفتارها و گفتارهایی که ایشان داشته برگرفته از یک رفتار قرآنی و بینش قرآنی بود. این هم به خاطر انس ایشان به دریای بیکران وحی و آیات کریمه قرآن است. در این نوشته بر آنیم تا با ذکر نمونههایی از رفتارها و گفتارهای حضرت امام (رحمةالله علیه) که مطابق با آیات کریمه قرآن است ثابت کنیم که بینش ایشان برگرفته از بینش قرآنی است. و رفتار ایشان هم متأثر از انس ایشان به قرآن است. ما در اینجا از باب مشت نشانه خروار است به چند نمونه از رفتارها و گفتارهای قرآنی ایشان اکتفا میکنیم. ذکر این چند نمونه از رفتارها و گفتارهای آن امام بزرگوار نشانه شکلگیری شخصیت ایشان بر اساس پیام قرآن و سیره معصومین که مفسرین حقیقی قرآنند میباشد. این نوشته را به دو بخش رفتارها و گفتارهای قرآنی ایشان تقسیم کردهام و امیدوارم خداوند روح این امام بزرگوار را از ما راضی گرداند و ما را هم به عنوان پیرو راستین ایشان قرار دهد تا در این مسیر خدمتگزار اسلام و قرآن و مسلمین باشیم.
بخش اول: رفتارهای قرآنی حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه)
داشتن اخلاص در عمل و انجام کار برای خدا
خداوند به پیامبر عظیمالشأن اسلام میفرماید تا در کارهایش و حرکات و سکناتش نیت خدایی داشته باشد و انگیزهاش فقط خدایی باشد و لذا از آن حضرت میخواهد تا با زبان خودش این سخن را بیان کند:(قُلْ إِنَّ صَلَوتِی وَنُسُکِی وَمَحْیایَ وَمَماتِی للهِ رَبِّ الْعالَمِینَ)؛(3) بگو نماز و تمام عبادات من و زندگی و مرگ من همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.
حضرت امام (رحمةالله علیه) به مانند جدش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تمام زندگیاش، حرکات و سکناتش را از خدا میداند و این حالت در رفتار آن حضرت محسوس بود. یکی از شاگردان امام میگوید:
بنده مُصِر بودم رمز موفقیت ایشان را بیابم به یک چیز متوجه شدم که ایشان در کارها و افکار و اعمال و در گفتارشان بیش از یک چیز را هدف قرار نمیدهند و آن خدا بود.(4) وقتی شاگردان ایشان به خاطر علاقه شدیدی که به ایشان داشتند و برای مرجعیت ایشان تلاش میکردند میفرمود:
من راضی نیستم کسانی که به من علاقهمند هستند علاقهشان از قلب تجاوز نماید و آن را ابراز نمایند هر کسی به من علاقه دارد بگذارد در همان محدوده قلب بماند. کسی برای ریاست من حتی یک وجب هم قدم برندارد.(5)
و در مورد مرجعیت میفرمود:
به خدا سوگند که من برای مرجعیت و رهبری یک قدم برنداشتهام ولی اگر به سراغم آمد بر اساس مسئولیت آن را رد نمیکنم.(6)
آری امام راحل (رحمةالله) خویشتن را از شائبههای غیر الهی از قبیل ریا، عجب، کبر و آنچه مانع رسیدن به حقیقت و مایه فساد عمل است پیراسته بود. اخلاص در تمام وجود و سرتاسر زندگی او عجین شده بود. تمام حرکتهای کوچک و بزرگ او با نام و یاد خدا شکل میگرفت و جز رضای محبوب به چیزی نمیاندیشید. ایشان یکی از مصادیق این آیه شریفه بود که:(وَجَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْق عَلِیّاً)؛(7) و سخن نیکو و آوازه بلند به آنها ارزانی داشتیم. زیرا گفتار او سرشار از معارف و اخلاص نسبت به حق بود و در جویندگان حقیقت تأثیر بسزا داشت.
توکل به خدا در رفتار امام (رحمةالله علیه)
توکّل آن است که به خدا اعتماد کرده و با اطمینان به حسن تدبیر و تقدیر او، امور خویش را به او واگذار نماید. و توکل یکی از امور آرامشبخش برای انسانهای مؤمن است که قرآن هم به آن اشاره فرموده است و اگر توکل در انسان عینیت پیدا کند خدای عالم او را مورد یاری خود قرار میدهد. قرآن میفرماید:(وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)؛(8) هر کس به خدا توکل کند خدا او را کفایت نماید.
و حضرت امام (رحمةالله) در زندگیاش به گونهای رفتار میکرد که به حقیقت، او یک متوکل واقعی بود و رمز پیروزی او در همه عرصهها همین بود. و به راستی امام (رحمةالله علیه) مصداق این آیه شریفه بود. آنجا که خداوند صفات بندگان خود را معرفی میکند میفرماید: (الّذِینَ صَبَرُوا وَعَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکّلُونَ)؛(9) کسانی که صبر پیشه میکنند و بر خدا توکل میکنند. و امام راحل هم در همه امور زندگی با صبر و توکل بر خدا مسائل و مشکلات لاینحل را حل میکردند. یکی از نزدیکان امام در ارتباط با جریان 15 خرداد میگوید:
در آن ایام تهدیدهای زیادی از طرف دولت به امام میشد. گاهی میآمدند و میگفتند امشب قرار است شما را بگیرند و بازداشت کنند خوب است از اینجا بروید و جایتان را تغییر دهید. ولی امام ابداً نمیپذیرفت. شبی که قضیه مدرسه فیضیه اتفاق افتاده بود و احتمال آن میرفت که امام را بگیرند، آن شب را هم در منزل ماندند و جای خود را تغییر ندادند.(10)
آری، عامل اصلی پیروزی امام (رحمةالله علیه) همین توکل بستن ایشان به خداوند است و او کسی است که به این آیه شریفه هم جامه عمل پوشانده است، چنانچه قرآن میفرماید:
(وَلا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنافِقِینَ وَدَعْ أذاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ وَکَفی بِاللهِ وَکِیلاً)؛(11) از کافران و منافقان اطاعت مکن و به آزارهای آنها اعتنا منما، بر خدا توکل کن و همین بس که خدا حامی و مدافع (تو) است.
و این عمل امام از حکایات زندگیاش نشان داده شده است.
بیرغبتی به دنیا در رفتار امام (رحمةالله علیه)
مهمترین مانع کمال آدمی، وابستگی و دلبستگی به دنیاست. این حالت اگر بر روح انسان حاکم گردد، تمام ارزشها را تحتالشعاع قرار میدهد و از فروغ آنها میکاهد. برای رهایی از جلوههای فریبنده دنیا و مظاهر مادی راهی بهتر از زهد و سادهزیستی و بیرغبتی به دنیا نیست. امام خمینی (رحمةالله علیه) از برجستهترین چهرههای زاهد و وارسته زمان بود. آنچنان در جاذبه معنویات قرار گرفته و به ملکوت عالم نزدیک شده و حقیقت و باطن دنیا را یافته بود که ذرهای به تعلقات و مادیات آلوده نشده و از هر چه رنگ تعلق میگرفت آزاد بود. قرآن میفرماید:(یا قَوْمِ إِنّما هذِهِ الْحَیاةُ الدّنْیا مَتاعٌ وَإِنَّ الاْخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ)؛(12) حضرت موسی به قومش میگوید که: این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است و آخرت سرای همیشگی است.
برای همین بود که امام خمینی (رحمةالله علیه) چون هم دنیاشناس خوبی بود و هم آخرتشناس خوبی، دل به دنیا نمیبست. یکی از شاگردان امام (رحمةالله علیه) میگوید:
سطح زندگی و خوراک ایشان در سطح یک طلبه معمولی مقتصد و حتی پایینتر بود. من اطلاع داشتم بعضی از دکترها که به امام ارادت داشتند و ایشان را میشناختند به ما میگفتند: برای تقویت امام غذای مقوی تهیه کنید ولی امام قبول نمیکرد.(13)
امام در زندگی ساده میپوشید، ساده میخورد از غذای چرب و نرم پرهیز میکرد. در نجف غذای مورد علاقه ایشان نان و پنیر و مغز گردو بود.(14)
امام نه تنها خود زندگی سادهای داشت بلکه به علما و مدیران کشور همیشه سفارش میکرد که خود را گرفتار تجملات و تشریفات دنیایی نکنید. و میفرمود:
من اکثر موفقیتهای روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی، در ارزش عملی و زهد آنان میدانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست، و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند.(15)
خداترسی در رفتار امام (رحمةالله علیه)
ترس از خدا، احساس مسئولیت و تعهد به وجود میآورد و در انسان تولید حرکت میکند. قرآن بندگان خوب خدا را به دو صفت «بیم و امید» میستاید:(وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخافُونَ عَذابَهُ)؛(16) به رحمت او امید دارند و از عذاب او هراسانند.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی نمونهای از این آیه و دریایی از خوف و رجاء بود. همه امید و توکل او فقط به خدا بود و همه حرکات خویش را با خواسته حقتعالی میسنجید. امام با ملاحظه جلال و عظمت خدا، خود را در محضر او میدید و احساس هراس میکرد و در دل شب گریه میکرد و از ترس خدا میلرزید. فرزند بزرگ امام، آقا مصطفی میگفتند:
روزی، برای طلبهای خدمت امام وساطت کردم و میخواستم پولی از امام بگیرم و به او بدهم. چندین بار مراجعه کردم ولی امام ترتیب اثر ندادند. یک بار امام در جواب من که زیاد اصرار داشتم فرمودند: مصطفی، این کمد و گنجهای که میبینی، پول در آن موجود است، این هم کلید این گنجه... هر چه میخواهی برداری، بردار و به این طلبه بده مانعی ندارد. لکن به یک شرط و آن شرط این است که جهنمش را باید خودت بروی، من دیگر حاضر نیستم به این طلبه سهم امام را بیخود و بیجهت بدهم.(17)
تقوا و خداترسی آنقدر در وجود امام آشکار بود که همه میدانستند که امام چنین حالتی دارند و لذا در حضور امام کسی جرأت گناه کردن و حتی انجام یک فعل مکروه را نداشت چون امام معترض میشدند. یکی از شاگردان امام میگفت:
روزی امام در درس تشریف آوردند و به قدری ناراحت بود که نفس ایشان به شماره افتاده بود. به جای درس نصیحتی تند نمود و رفت و سه روز نیامد. چرا؟ چون شنیده بود یکی از شاگردان ایشان درباره یکی از مراجع غیبتی کرده است.(18)
این خداترسی و تقوای بالای امام ناشی از باور ایشان نسبت به آیات عذاب و جایگاه انسان گنهکار بعد از رفتن از این دنیا است. و لذا خود را همیشه در محضر خدا میدانست و از معصیت و گناه در حضور خداوند، خائف و ترسان بود.
قاطعیت و سازشناپذیری در مقابل دشمنان
از ویژگیهای مؤمنان واقعی، بیپروایی در اجرای اوامر الهی و برخورد قاطع با دشمنان راه حقیقت است. قرآن کریم از این روحیه چنین یاد میکند:(یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَلا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم...)؛(19) در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیهراسند.
یا در جای دیگر میفرماید:
(یا أیُّهَا الّذِینَ آمَنُوا إِذا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللهَ کَثِیراً لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ)؛(20)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که (در میدان نبرد) با گروهی روبهرو میشوید ثابت قدم باشید و خدا را فراوان یاد کنید تا رستگار شوید.
امام خمینی (رحمةالله علیه) از مردان پرصلابتی بود که همواره در برابر همه انحرافات و کژیها چون قلهساری شامخ ایستاد و در برابر همه سازش خواهیها پاسخ «نه» داد و سر سوزنی از مسیر مستقیمی که خدا به او الهام کرده بود، فاصله نگرفت. خشونت دشمنان، دو چهرهگی منافقان و تبسم دوستان هرگز در چشمان نافذ او تأثیر نکرد و دل او را از توجه به خدا باز نداشت.
در اکثر جریانات این مملکت و حوادث انقلاب تمام سنگینیها همیشه بر دوش امام بود. امام مسئولین و مردم را در حوادث، با یک جمله راهنمایی میکرد و به دلهره و ضعفها پایان میداد. در قضیه حمله عراق به ایران وقتی تمام مرزهای جنوب و غرب کشور مورد حمله هواپیماهای عراقی قرار گرفت، همه مسئولین و فرماندهان در حالی که مضطرب بودند خدمت امام رسیدند و چند لحظهای با امام دیدار داشتند. چنان روحیهای گرفتند که یکی میگفت: عراق را نابود میکنیم، دیگری میگفت: تا بغداد پیش میرویم و... .(21)
این روحیه مبارزه و مقابله با دشمنان، که تا دندان مسلح بودند میسر نیست مگر با الهام گرفتن از آیات قرآن و پیام وحی خصوصاً آیاتی که مبارزه با دشمن دین را از جمله تکالیف مؤمنین میشمارد. و امام هم به این تکلیف الهی به خوبی عمل کردند.
عطوفت در برخورد امام (رحمةالله علیه) با دیگران
از ویژگیهای مهم رهبری، که قرآن آن را از صفات بارز رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برمیشمرد، ملاطفت، مهربانی و دلسوزی رهبر نسبت به امت است که در آیه شریفه این صفت را اینگونه ترسیم میفرماید:(لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ)؛(22) همانا پیامبری از خودتان بر شما مبعوث شد که آنچه شما را رنج میدهد بر او گران است و سخت به شما دل بسته و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
یا در جای دیگر میفرماید:
(فَبِما رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ)؛(23) به سبب رحمت خدا است که با آنان اینچنین خوشخوی و مهربان هستی. اگر تندخو و سختدل میبودی از گردت پراکنده میشدند، پس آنان را ببخش و برایشان طلب مغفرت کن.
با نگاهی که به این دو آیه میاندازیم ارتباط امام و امت و یا رهبری بر دلها را به خوبی میتوان مشاهده کرد. امام (رحمةالله علیه) رأفت و مهربانی را همراه رهبری از جدّش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) به ارث برده بود. و ارتباط ایشان با مردم بسیار عاطفی بود و امام و امت از صمیم دل همدیگر را دوست میداشتند و بلکه عاشق یکدیگر بودند. این برخورد مهربانانه امام را با خانوادههای شهداء، رزمندگان و حتی اقشار عادی مردم میتوان دید. که حکایات فراوانی از برخورد مهربانانه و دلسوزی ایشان وجود دارد و همچنین سخنان ایشان نسبت به رسیدگی به حال محرومان و مستضعفان که آنها را ولیّ نعمت خود میدانست، حاکی از این روحیه پرعطوفت ایشان است. یکی از اعضای بیت امام (رحمةالله) عشق و علاقه امام به مردم را چنین ترسیم میکند:
علاقه امام به مردم یک علاقه عادی نبود یک عشق بود. واقعاً امام (رحمةالله) برای مردم میسوخت و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان خود آرزوی سعادت میکرد. وقتی که صحنههای فقر و محرومیت در تلویزیون نشان داده میشد، امام گریه میکردند. هنگام اقامت در قم روزها متجاوز از شش ساعت با مردم دیدار میکردند و ابداً ابراز خستگی نمیکردند و در ملاقاتهای با مسئولین سفارش میکردند که شما باید خدمتگزار مردم باشید و به اعضای دفتر اخطار میکردند که مبادا با مردم بد رفتاری شود... .(24)
آری این هم نمونه دیگری از رفتار دلسوزانه امام (رحمةالله علیه) که برگرفته از قرآن و پیام الهی بود.
حسن خلق در برخورد امام (رحمةالله علیه) با دیگران
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان رهبر اسلام، خوشخویی را در حد کمال داشت تا جایی که از سوی خداوند به مدال (إِنّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم)(25) مفتخر گشت. با تأمل در این آیه شریفه و اخلاق بسیار نیکوی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشینان معصومش در مییابیم که خوشخویی از ضروریات اخلاق رهبری جامعه اسلامی است. و هر کس بهره بیشتری از آن داشته باشد به نبیاکرم نزدیکتر است. چرا که فرمودند:«أشبهکم بی أحسنکم أخلاقاً»؛(26) خوشخوترین شما شبیهترین کس به من است.
قرآن راه جذب مردم و جمع شدن آنها حول رهبری جامعه را اخلاق نیک میداند. و راه پراکنده شدن مردم، از اطراف رهبری جامعه را نیز بدخلقی میداند. چرا که میفرماید: (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ...).(27)
پس برای همین است که حضرت امام (رحمةالله علیه) چون رهبر جامعه بود خود را موظف میدانست که دارای همه کمالات اخلاقی باشد و لذا حسن خلق امام چه در محیط خانه و چه در جمع یاران و حتی مخالفان زبان زد بوده است. فرزند امام میگوید:
برخورد امام با خانواده خود بعد از انقلاب هیچ فرقی نکرده بلکه مهربانتر شدهاند، در خانه با بچههای کوچک بازی میکند و... امام با ما رفیق است و... .(28)
در مورد اخلاق ایشان در جمع یاران و اطرافیان گفته میشود که:
امام همیشه در سلام مقدم بر دیگران بود و پیشاپیش به همه سلام میکرد، این شخصیت بزرگ با آن عظمت ـ که همه قدرتهای جهان از شنیدن نام ایشان به وحشت میافتادند ـ آنقدر رئوف و مهربان بود که حتی به بچهها سلام میکرد.(29)
تواضع در برخورد امام (رحمةالله علیه) با دیگران
«تواضع، آن شکسته نفسی است که مانع از بهتر دانستن خود از دیگری میشود».(30) در قرآن کریم تواضع از اوصاف قومی شمرده شده که دوستدار خدایند و او نیز آنان را دوست میدارد. در سوره مائده میفرماید:(أذِلَّة عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أعِزَّة عَلَی الْکافِرِینَ)؛(31) آنها نسبت به مؤمنان سرافکنده و فروتن و نسبت به کافران سرافراز و مقتدرند.
خداوند در قرآن تواضع را در ردیف اولین دستورات خویش بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده، میفرماید: (وَأنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اْلأَقْرَبِینَ*وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ)(32) با استفاده از این دو آیه فوق میتوان گفت که خداوند، تواضع را وظیفه مهم دوستداران واقعیاش میداند به خصوص اگر رهبر بزرگ آن جامعه هم باشد. امام خمینی (رحمةالله علیه) یکی از کسانی بود که در رفتارش، عمل به این آیات نشان داده میشد.
امام وقتی وارد مجلسی میشد هر کجا که جای خالی بود مینشست و غالباً دم درب و در جمع مردم کوچه و بازار مینشست.(33)
امام این مسأله تواضع را به انحاء مختلف به مسئولین مملکتی گوشزد میکردند:
یکی از مسئولین مملکتی همراه پدرش به دیدار امام رفتند. امام وقتی دیدند که او جلوتر از پدرش وارد شده، ناراحت شدند، فرمودند: این آقا پدر شماست؟ پس چرا جلوی وی راه افتادی و وارد شدی؟(34)
آیت الله جوادی آملی میفرمودند:
حضرت امام در درسها و در موعظههای پایان درسها، خصوصاً این روش (اُنس و ارتباط با دیگران جهت تحصیل درآمد) را میکوبید، چه اینکه خود هرگز به این فکر نبود که با ثروتمندان و زراندوزان دنیا نزدیک باشند و آنها را از نزدیک بپذیرد و از این راه درآمدی تهیه کند.(35)
چرا که نشستن با ثروتمندان حالت کبر را در وجود انسان ایجاد میکند و موجب این میشود که انسان از نشست و برخاست با افراد فقیر و قشر کمدرآمد و مستضعف جامعه، احساس کراهت و زشتی پیدا کند.
عدالت در برخورد امام (رحمةالله علیه) با دیگران
عدالت یکی از اموری است که اهل تقوی و خداترسی در درون خود پرورش میدهند. چنانچه قرآن میفرماید: (اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی)؛(36) عدالت به تقوا نزدیکتر است و انسان عادل و عدالتپیشه به تقوا و خداترسی زودتر دست پیدا میکند. یکی از صفات اخلاقی حضرت امام (رحمةالله علیه) که از قرآن و پیامهای الهی گرفتهاند عدالت در برخورد با دیگران است. برخورد عادلانه امام در مسائل حکومتی و امور اجتماعی بین شاگردان و حتی در خانواده مشهور و معروف بود. اعمال امام در هیچ زمانی برای هیچ انگیزهای به ظلم آلوده نشد. آیت الله امینی میگوید:برخورد ایشان با شاگردان، همه یکسان بود و چنان نبود که رفتارشان نسبت به بعضی از آنها که به ایشان اظهار علاقه میکردند و از سابقه بیشتری برخوردار بودند با دیگران متفاوت باشد. حتی در این باره شاگردانش را بر دیگر طلاب ترجیح نمیداد.(37)
و حتی در زمانی که در نجف چون هوا گرم و خشک بود، اطرافیان خواستند برای حضرت امام منزلی در کوفه تهیه کنند. امام فرمود:
آیا میتوانم به کوفه بروم در حالی که بسیاری از مردم ایران در سیاهچالها به سر میبرند.(38)
آری، در قرآن راجع به عدالت و پرهیز از ظلم به دیگران، آیات فراوانی داریم که ما نمونه عملی این آیات را در امام راحل مشاهده میکردیم.
آرامش روحی و اعتماد به نفس در برخورد امام (رحمةالله علیه) با دیگران
اعتماد به نفس یا استقلال شخصیت، حالت روانی زیبایی است که نصیب «نفس مطمئنه» میگردد. انسانهای مؤمن که دارای روحی آرام و نفسی مطمئن هستند خود را با ذکر الهی آرام میکنند. که قرآن میفرماید:(ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)؛(39) بدانید که با ذکر خداوند دلها آرام میگیرد.
حضرت امام (رحمةالله علیه) هم به توصیه قرآن همیشه با ذکر الهی، مأنوس بودند و برای همین یک روحیه آرامی داشتند و از اعتماد به نفس فوقالعادهای برخوردار بودند. آیت الله سعیدی نقل کرده است، خدمت امام عرض کردم: شما را «در مبارزه و در مقابل شاه» تنها میگذارند. فرمود:
اگر جن و انس یک طرف باشند و من یک طرف، حرف همین است که میگویم.(40)
آیت الله امینی میفرمود:
امام به مرحله یقین رسیده بود. وظیفهاش را به خوبی تشخیص میداد و با قاطعیت هدف را تعقیب میکرد و از هیچ نیرویی نمیهراسید و به وعدههای الهی اطمینان و آرامش داشت.(41)
بخش دوم: گفتارهای قرآنی حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه)
انسانهای کامل و اولیای الهی به خاطر دنبال کردن دستورات پروردگار و عمل بیچونوچرای آن فرامین و بندگی خالصانه کردن، علاوه بر اینکه رفتار خدایی میشود، در گفتار هم کلماتی از آنها صادر میشود که آن کلمات هم سر منشأش را در وحی و پیام خداوند میتوان پیدا کرد. امام خمینی (رحمةالله علیه) که بنده خالص الهی است و تمام وجودش در خدمت به قرآن میباشد، وقتی کلامی از او صادر میشد آن کلامش بوی وحی میداد. یعنی آن کلام مضمونی بود از مضامین قرآن، و این هم به خاطر انس بینهایت ایشان با این کلام الهی بود. در این بخش قصد دارم تا گفتههایی از این امام بزرگوار را بیان کنم که سر منشأ آنها را در قرآن مییابیم. شاید قدری بیشتر با این وجود معنوی و ایمانی و قرآنی آشنا شویم.1- دعوت به قیام برای خدا
سخن امام (رحمةالله علیه): «همه قیام کنید، و برای خدا قیام کنید، قیام فرادی ]فردی[ در مقابل جنود شیطانی باطن خودتان، و قیام همگانی در مقابل قدرتهای شیطانی».(42)
سخن قرآن:
(قُلْ إِنّما أعِظُکُمْ بِواحِدَة أنْ تَقُومُوا للهِ مَثْنی وَفُرادی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّة إِنْ هُوَ إِلا نَذِیرٌ لَکُمْ بَیْنَ یَدَیْ عَذابٍ شَدِیدٍ).(43)
2 ـ ذکر
سخن امام (رحمةالله علیه): «آنی که انسان را از تزلزل بیرون میآورد، آن، ذکر خداست».(44)
سخن قرآن: (ألا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ).(45)
3 ـ در محضر حق
سخن امام (رحمةالله علیه): «همیشه توجه داشته باشید که کارهایتان در محضر خداست، همه کارها! چشمهایی که به هم میخورد، در محضر خداست؛ زبانهایی که گفتگو میکند، در محضر خداست؛ و دستهایی که عمل میکند، در محضر خداست».(46)
سخن قرآن: (وَهُوَ مَعَکُمْ أیْنَ ما کُنْتُمْ وَاللهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).(47)
4 ـ یاری خداوند
سخن امام (رحمةالله علیه): «ما اگر حق را نصرت ننماییم، نباید در انتظار نصرت حق باشیم».(48)
سخن قرآن: (یا أیُّهَا الّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللهَ یَنْصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أقْدامَکُمْ).(49)
5 ـ نماز
سخن امام (رحمةالله علیه): «نماز خوب، فحشا و منکر را از یک امتی بیرون میکند».(50)
سخن قرآن: (إِنَّ الصَّلَوةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللهِ أکْبَرُ وَاللهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).(51)
6ـ سرنوشت ملتها
سخن امام (رحمةالله علیه): «سرنوشت هر ملتی به دست خودش است».(52)
سخن قرآن: (إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأنْفُسِهِمْ).(53)
7ـ عدل
سخن امام (رحمةالله علیه): «در رفتار عدالت داشته باشید، در گفتار عدالت داشته باشید، تشریفات را کم کنید و این ملت را خدمتگزار باشید».(54)
سخن قرآن: (وَإِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النّاسِ أنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ).(55)
8ـ صبر
سخن امام (رحمةالله علیه): «صبر بلیات را بر انسان آسان میکند و مشکلات را سهل مینماید، و عزم و اراده را قوّت میدهد».(56)
سخن قرآن: (وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ اْلاُمُورِ).(57)
9ـ هدف انبیا
سخن امام (رحمةالله علیه): «انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور دعوت کنند».(58)
سخن قرآن: (أنْ أخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظّلُماتِ إِلَی النُّورِ).(59)
10ـ وحدت
سخن امام (رحمةالله علیه): «اراده خدا بود که منت بر همه گذاشت و همه اقشار را با هم متحد کرد».(60)
سخن قرآن: (فَألّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ).(61)
11ـ توبه
حضرت امام (رحمةالله علیه) میفرمایند: «لکن باز برای هر کس، هر کار بکند، جای توبه هست. درِ توبه باز است. رحمت خدا واسع است».(62)
سخن قرآن: (یا أیُّهَا الّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی رَبُّکُمْ أنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ).(63)
12ـ نشانه اولیای الهی
سخن امام (رحمةالله علیه): «اگر من یک وقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا میکند که یک حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم، و از هیچ چیز نمیترسم ـ بحمدالله تعالی ـ ؛ والله تا حالا نترسیدهام، آن روز هم که میبردندم، آنها میترسیدند من آنها را تسلیت میدادم که نترسید».(64)
سخن قرآن: (ألا إِنَّ أوْلِیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ).(65)
13ـ شهید
سخن امام (رحمةالله علیه): «آنها که شهید شدند، به خدمت خودشان و سعادت خودشان و به اجر خودشان رسیدند».(66)
سخن قرآن: (وَالّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللهِ فَلَنْ یُضِلَّ أعْمالَهُمْ).(67)
14ـ برائت از مشرکین
سخن امام (رحمةالله علیه): «اعلان برائت از مشرکان، که از ارکان توحیدی و واجبات سیاسی حج است، باید... با صلابت و شکوه هر چه بیشتر و بهتر برگزار شود».(68)
سخن قرآن: (وَأذانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَی النّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ اْلأکْبَرِ أنَّ اللهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ وَرَسُولُهُ).(69)
15ـ عیبجویی
سخن امام (رحمةالله علیه): «و هیچ عیبی بالاتر از آن ]نیست[ که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد؛ و با آنکه مجموعه عیوب است به عیوب دیگران بپردازد».(70)
سخن قرآن: (وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ).(71)
16ـ ظلم
سخن امام (رحمةالله علیه): «نه به کسی ظلم میکنیم و نه زیر بار ظلم میرویم».(72)
سخن قرآن: (لا تَظْلِمُونَ وَلا تُظْلَمُونَ).(73)
17ـ توکل
سخن امام (رحمةالله علیه): «آن کس که اتکا به خدا دارد منصور است».(74)
سخن قرآن: (وَمَنْ یَتَوَکّلْ عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ).(75)
18ـ پیروزی حق
سخن امام (رحمةالله علیه): «شما حق هستید و در مقابل باطل ایستادهاید؛ و حق پیروز است».(76)
سخن قرآن: (وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً).(77)
19ـ بازگشت به خدا
سخن امام (رحمةالله علیه): «ما از خدا هستیم، همه. همه عالم از خداست، جلوه خداست، و همه عالم به سوی او بر خواهد گشت».(78)
سخن قرآن: (إِنّا لله وَإِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ).(79)
20ـ نفاق
سخن امام (رحمةالله علیه): «منافقها هستند که بدتر از کفارند».(80)
سخن قرآن: (إِنَّ الْمُنافِقِینَ فِی الدَّرکِ اْلأسْفَلِ مِنَ النّارِ).(81)
پینوشتها:
1- سبأ (34): 18.
2- البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 349؛ وسایل الشیعه، ج 27، ص 152.
3- انعام (6): 162.
4- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6، ص 144.
5- همان، ج 3، ص 18.
6- همان، ج 2، ص 101.
7- مریم (19): 50.
8- طلاق (65): 3.
9- عنکبوت (29): 59.
10- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 3، ص 23.
11- احزاب (33): 48.
12- غافر (40): 39.
13- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6، ص 144.
14- همان، ج 1، ص 105.
15- صحیفه امام، ج 21، ص 99.
16- اسراء (17): 57.
17- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 6، ص 123.
18- همان، ج 5، ص 164.
19- مائده (5): 54.
20- انفال (8): 45.
21- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 2، ص 58 - 59.
22- توبه (9): 128.
23- آل عمران (3): 159.
24- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 2، ص 72 ـ 73.
25- قلم (68): 4.
26- بحار الانوار، ج 71، ص 387.
27- آل عمران (3): 159.
28- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 2، ص 6 ـ 9.
29- همان، ج 3، ص 30.
30- جامع السعادات، ج 1، ص 394.
31- مائده (5): 54.
32- شعراء (26): 214 ـ 215.
33- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1، ص 101.
34- همان، ج 3، ص 157.
35- همان، ج 4، ص 10.
36- مائده (5): 8.
37- سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 4، ص 108.
38- همان، ج 4، ص 61.
39- رعد (13): 28.
40- مجله حوزه، ش 2، ص 84.
41- همان، ش 49، ص 35.
42- کلمات قصار، ص 89.
43- سبأ (34): 46.
44- کلمات قصار، ص 20.
45- رعد (13): 28.
46- کلمات قصار، ص 19.
47- حدید (57): 4.
48- کلمات قصار، ص 125.
49- محمد (47): 7.
50- کلمات قصار، ص 51.
51- عنکبوت (29): 45.
52- کلمات قصار، ص 120.
53- رعد (13): 11.
54- کلمات قصار، ص 141.
55- نساء (4): 58.
56- کلمات قصار، ص 74.
57- آل عمران (3): 186.
58- کلمات قصار، ص 22.
59- ابراهیم (14): 5.
60- کلمات قصار، ص 109.
61- آل عمران (3): 103.
62- صحیفه امام، ج 14، ص 493.
63- تحریم (66): 8.
64- کلمات قصار، ص 229.
65- یونس (10): 62.
66- کلمات قصار، ص 61.
67- محمد (47): 4.
68- کلمات قصار، ص 55.
69- توبه (9): 3.
70- کلمات قصار، ص 81.
71- همزه (104): 1.
72- کلمات قصار، ص 93.
73- بقره (2): 279.
74- کلمات قصار، ص 67.
75- طلاق (65): 3.
76- کلمات قصار، ص 100.
77- اسراء (17): 81.
78- کلمات قصار، ص 17.
79- بقره (2): 156.
80- کلمات قصار، ص 84.
81- نساء (4): 145.
1. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم.
2. البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم الحسینی البحرانی، دارالکتب العلمیه.
3. جامع السعادات، مرحوم نراقی، انتشارات اسماعیلیان، چاپ سوم.
4. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، مصطفی وجدانی، انتشارات پیام آزادی، فروردین 1363.
5. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
6. کلمات قصار، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران.
7. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، مؤسسة آل البیت، قم، 1409 ق.
منبع مقاله :
مجموعه مقالات همایش اندیشههای قرآنی امام خمینی(س)، جلد اول.