مقدمه
گرچه از دیدگاه اسلام، یعنی از دیدگاه «قرآن» و «سنّت»، مسلمانان از هر رنگ، نژاد، طایفه و سرزمین، «امّت واحده» محسوب میشوند؛ ولی دین مقدّس اسلام به گروه خاصی مختص و محدود نیست، بلکه دعوت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جهانی است و همه انسانها مخاطب آخرین پیامآور الهی هستند و بسیاری خطابهای قرآنی نیز متوجّه همه مردم است و با جمله (یَا أیُّهَا النَّاسُ) بیان شده است.درباره اهداف رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن مجید میخوانیم:
(وَمَا أرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ)؛(1) و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.
(وَمَا أرْسَلْنَاکَ إِلا کَافّةً لّلنّاسِ بَشِیراً وَنَذِیراً وَلکِنَّ أکْثَرَ النّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ)؛(2) و تو را جز بشارتگر و هشداردهنده، برای تمام مردم نفرستادیم؛ لیکن بیشتر مردم نمیدانند.
(یَاأیُّهَا النّبِیُّ إِنَّا أرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً * وَدَاعِیاً إِلَی اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُنِیراً * وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ بِأنَّ لَهُمْ مِنَ اللهِ فَضْلاً کَبِیراً)؛(3) ای پیامبر! ما تو را گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم، و دعوتکننده به سوی خدا به فرمان او، و چراغی تابناک و مؤمنان را مژده و بشارت ده، زیرا برای آنان از جانب خدا، بخشایشی فراوان خواهد بود.
آیات یاد شده با صراحت کامل، بیانگر رسالت جهانی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و اختصاص به قوم خاصّی ندارد. همچنین خدای حکیم و دانا، به انسان قدرت تشخیص حقّ از باطل و عمل بر مبنای «حق» و «حقیقت» داده است تا انسان بتواند، در سایه آزادی خدادادی، با پیروی از «قوانین الهی»، «تکوینی» و «تشریعی» به کمال شایسته خود برسد.
تعاریف و کلیات
اگر در این نوشتار، بر «جامعه اسلامی» و امتیازات ویژه آن تأکید میشود، به معنای تبعیض قومی، نژادی و طبقاتی نیست، چون اساساً دین اسلام دینی طبقاتی نیست. قرآن «همبستگی اسلامی» و «وحدت» بر اساس ایمان را با محوریت توحید مطرح میکند.در «قیام اصلاحی» امام خمینی (رحمةالله علیه) که برگرفته از «کتاب» و «سنَّت» است، احساسات ملیگرایانه یا هر نوع گرایشی که در «ارزشهای الهی» ریشه نداشته باشد، محلی از اعراب ندارد؛ از اینرو ایشان به صراحت تمام، هدف خود را از فراخوانی امت اسلام به «وحدت اسلامی» چنین بیان میکند:
ما با هیچ کشوری، چه اسلامی و چه غیر اسلامی، سر جنگ نداریم و طالب صلح و صفا برای همه هستیم و تاکنون نیز به دفاع که برای هر کس فریضهای است الهی، و حقِّی است انسانی برخاستهایم و هرگز قصد تجاوز به کشورهایِ دیگر را نداریم و میخواهیم کشورهای اسلامی، در کنار هم با تعهُّد اسلامی به دفاع از حقوق مسلمین و کشورهای اسلامی در مقابل متجاوزان و متجاسران، مانند اسرائیل تجاوزگر بایستند.(4)
پان اسلامیسم، اتّحاد اسلام، وحدت اسلامی(5)
یکی از اصول مهم «قیام اصلاحطلبی اسلامی» است که برای ایجاد «وحدت اسلامی» و جلوگیری از تفرقه میان فرق مختلف اسلامی، تحت نفوذ فکری مصلحان و متفکّران اسلامی، چون سید جمالالدین اسدآبادی طی دو قرن اخیر آغاز شده است.ناسیونالیسم، ملتگرایی، ملیگرایی، استقلالطلبی(6)
ناسیونالیسم، به مفهوم ملیگرایی است و دارای ویژگیهای زیر میباشد:1. خصلت ملّی یا کشش به سوی آن؛
2. صفات مشخصه هر ملت؛
3. دفاع از علایق ملّی یا یگانگی و استقلال آن؛
4. هواخواهی غیورانه هر کس نسبت به ملّت خود و اصول آن یا وطنپرستی.(7)
انترناسیونالیسم (8)
که دارای ویژگیهای زیر است:1. روش فکری مبتنی بر لزوم همکاری و همبستگی نزدیک بین ملّتهای جهان، تا اندازهای که به تشکیل حکومت جهانی منتهی شود و منافع ملّی، سیاسی، اقتصادی و نظامی ملّتهای مختلف را تحت الشعاع قرار دهد و در منافع جامعه جهانی مستحیل شود.
2. همبستگی بینالمللی و اتّحاد نیروهای انقلابی جهان، در مبارزه علیه امپریالیسم و ارتجاع، به دلیل ترقّی اجتماعی.(9)
فرهنگ ملّی؛(10) مجموعهای از باورها، آیینها، آداب و رسوم، زبان، تاریخ، دین، هنرها، شیوههای زندگی و همه شباهتهای موجود در وجوه گوناگون زندگی یک ملّت است.(11)
جامعه اسلامی؛(12) جامعهای که در آن ارزشها، احکام و قوانین اسلام، بر همه روابط اجتماعی حاکم باشد.(13)
ناسیونالیسم در تاریخ اسلام
ناسیونالیسم، هم در غرب و هم در جهان اسلام، به صورتهای مختلف تعریف و تقسیم شده است که ذکر خواهد شد؛ برای مثال ناسیونال سوسیالیسم، به تفکری گفته میشود که بر مبنای «دکترین» خودکامه و یکهتاز «هیتلر» و یارانش، از سال 1923 م به بعد، در آلمان نازی شکل گرفت یا «ناسیونالیسم» در کشورهای اسلامی، در قالب ایسمهای مختلف، مثل «ناصریسم»، که بر مبنای تفکر جمال عبد الناصر (1970 ـ 1918 م)، با تأکید بر منافع ملّی کشورهای عربی و وحدت ملّت عرب، شکل گرفت یا «پان ایرانیسم»، به ناسیونالیسم ایرانی، و همچنین «پان ترکیسم» به ناسیونالیسم آتاترکی گفته میشود.1. ناسیونالیسم دوران جاهلیت
«قبیله»، محور فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و زیستی مردم عرب پیش از اسلام بود و مفهوم عضویت در جامعه عرب جاهل و تبعیَّت از آن نیز بر همین مبنا استوار بود؛ یعنی بدینوسیله، فرد عضو و تحت تابعیَّت یک «قبیله»، از حقوق قبیلهای برخوردار و از همهگونه حمایت، در برابر انواع خطرها و هجوم قبایل دیگر بهرهمند میشده است.افراد قبیله نیز متقابلاً، تنها حامی و پشتیبان خود را قبیله خویش میدانستند؛ بنابراین، در جامعه قبیلهای «جزیرة العرب»، وفاداری قبیلهای و قومی، تنها محور حمایت و وفاداری بود که از آن به نام «عصبیَّت» یاد میشد و در قرآن کریم نیز به عنوان «حمیّت جاهلی»، به شدت رد و نکوهش شده است.
(إِذْ جَعَلَ الّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأنزَلَ اللهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنِینَ وَألْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التّقْوَی)؛(14) آن گاه که کافران در دلهای خود، تعصّب [آن هم] تعصّب جاهلیّت ورزیدند، پس خدا آرامش خود را بر فرستاده خویش و بر مؤمنان فرو فرستاد، و آرمان تقوا را ملازم آنان ساخت.
2. الغای ناسیونالیسم در دوران رسالت
دین مبین اسلام، با تغییر جهت عوامل ساختگی «همبستگی ملّی» به وسیله انسان، از قبیل گرایشات قومی، خونی، نژادی، اقلیمی و... ، وفاداری مؤمنان به «دین» و «ارزشهای اسلامی» را اصل قرار داده، محور «همبستگی ملّی» را پایبندی به «ارزشهای الهی»، برشمرده است. و بر اصل برابری انسانها در خلقت و برتری آنها در سایه عمل به قوانین الهی و کسب ملاکهای حقیقیِ انسانی، از قبیلِ «تقوای الهی»، «جهاد فی سبیل الله» و دریافت «معارف الهی» تأکید کرده است.ناگفته نماند که در دین مبین اسلام، «وطندوستی» و علاقه و پیوستگی روحی مؤمنان تأکید شده است. در این رابطه، در حدیثی نورانی از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل شده است:
«الْمؤمِن أخو المؤمِنِ کالجسدِ الواحِدِ، إِنِ اشتکی شیئاً مِنه وجد ألم ذلک فی سائر جسده وأرواحهما من روح واحدة، وإِنّ روح المؤمن لأشدّ اتّصالاً بروح اللهِ من اتّصال شعاع الشّمس بها»؛(15) مؤمن برادر مؤمن، مثل یک بدن است که چون عضوی ناراحت شود، تمام اعضا ناراحت هستند و روح دو برادر مؤمن از یک روح است، و روح مؤمن، در رابطه با روح خدا اتصالی بیشتر دارد، از اتّصال نور خورشید، به خورشید.
امام خمینی (رحمةالله علیه) نیز به تمایز معنای منفی «ملّیگرایی» و فرق آن، با معنای صحیح «وطندوستی» که از طبیعت «الهی ـ انسانی» سرچشمه میگیرد، و ریشه در اعماق وجود انسان دارد، توجه کرده و میفرمایند:
اگر مجلس و دولت و قوه قضاییه و سایر ارگانها، از دانشگاههای اسلامی و ملّی سرچشمه میگرفت، ملت ما امروز گرفتار مشکلات خانهبرانداز نبود. و اگر شخصیتهای پاکدامن با گرایش اسلامی و ملّی، به معنای صحیحش، نه آنچه امروز در مقابل اسلام عرض اندام میکند، از دانشگاهها به مراکز قوای سه گانه راه مییافت،... و دانشگاهها اگر اسلامی ـ انسانی ـ ملّی بود، میتوانست صدها و هزارها مدرّس به جامعه تحویل دهد.(16)
وحدت اسلامی در کتاب و سنّت
الف. وحدت اسلامی در کتابپدیده شوم «ملّیت» و «قومیّت» گرایی، به وسیله ایجاد «تفرقه» در بین امّتها از طرف قدرتهای ظالم و استکباری، یکی از مهمترین راههای به اسارت درآوردن و ایجاد سلطه بر ملل مظلوم و محروم جهان بشری، در طول تاریخ بوده است. از زمانی که قدرتهای استکباری فهمیدند، بزرگترین مانع و سدّ راه در مقابلشان، وحدت «دینی» و «اعتقادی» ملل تحت سلطه است، ایجاد «تفرقه» در میان آنها را در دستور کار خود قرار دادند و این پدیده شوم، به لحاظ تاریخی، قدمتی به طول خلقت انسان دارد. میتوان گفت که قرآن کریم، با بیان سرگذشت فرعون و فرعونیان، بهگونهای اعجازانگیز، قدیمیترین سند را در این زمینه، به صورت مکتوب، برای بشر خسته از ظلم و جورِ خدایان زر و زور و تزویر ارائه کرده است.
در این رابطه، صاحبان خرد و اندیشه، با متذکر شدن پیامهای الهی در قالب آیات نورانی، تاریخ عبرتها و سرنوشت مشرکانِ بنیآدم را گوشزد کرده، راه رهایی از چنگ فرعونیان را، راه سعادت و هدایت بشر میدانند.
(إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الأرْضِ وَجَعَلَ أهْلَهَا شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذبِّحُ أبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِ نِسَاءَهُمْ إِنّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ)؛(17)همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت، طبقهای از آنان را زبون میداشت، پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را [برای بهرهکشی] بر جای میگذاشت، همانا وی از فسادکاران است.
1. مسلمانان اُمَّت واحده: (إِنَّ هَذِهِ أمَّتُکُمْ أمَّةً وَاحِدَةً وَأنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ)؛(18) این است، امت شما که امتی یگانه است، و پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستید.
2. نکوهش تفرقه در صفوف مؤمنان: (إِنَّ الّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْء إِنّمَا أمْرُهُمْ إِلَی اللهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ)؛(19) کسانی که دین خود را پراکنده ساختند و فرقه فرقه شدند، تو هیچگونه مسئول ایشان نیستی؛ کارشان فقط با خداست. آنگاه به آنچه انجام میدادند، آگاهشان خواهد ساخت.
(مِنَ الّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعاً کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ)؛(20) از آن فرقه [هواپرست و نادان] نباشید که دین فطرت خود را متفرق و پراکنده ساختهاند و از هوای نفس و خودپرستی فرقه فرقه شدند و گروهی به اوهام و عقیده و خیالات فاسد خود دلشاد بودند.
3. ایجاد تفرقه در جامعه، خواسته قدرتهای استکباری: (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلاَ فِی الأرْضِ وَجَعَلَ أهْلَهَا شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذبِّحُ أبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْییِ نِسَاءَهُمْ إِنّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ)؛(21) فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت، و اهل زمین را شیعه شیعه کرد، طبقهای از آنان را زبون میداشت؛ پسرانشان را سر میبرید و زنانشان را [برای بهرهکشی] بر جای میگذاشت که وی از فسادکاران است.
علاّمه طباطبایی (رحمةالله علیه) در تفسیر آیه شریفه میفرمایند:
«علوّ» در زمین، کنایه از ستمگری و بلند پروازی است،... و گویا مراد از اینکه «فرعون اهل زمین را شیعه شیعه کرد»، این باشد که اهل زمین را ـ که گویا منظور از آنان «اهل مصر» باشند، و الف و لام در «الأرْضِ» برای عهد بوده باشد از راه القای اختلاف و تفرقهافکنی دسته دسته کرد، تا [وحدت] کلمه آنان متّفق نشود و یکدل و یکجهت نباشند، تا نتوانند بر او بشورند و علیه او قیام کرده و امور را بر او دگرگون سازند، آن طور که عادت همه ملوک است که چون میخواهند، قدرت خود را گسترش داده، سلطنت خود را تقویت کنند، این نقشه را به کار میبرند.(22)
4. معیار قرآنی ارزشگذاری انسانها: (یَاأیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِن ذَکَرٍ وَاُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أتْقَاکُمْ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ)؛(23) هان ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیرههای مختلف و قبیلههای گوناگون کردیم تا یکدیگر را بشناسید، و بدانید که گرامیترین شما نزد خدا، تنها با تقواترین شماست و خدا (هم بر نیک و بد مردم و هم بر ظاهر و باطن خلق) کاملاً آگاه است.
5. توصیه به وحدت بر محور توحید کلمه: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أعْدَآءً فَألّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ؛(24) و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید: آنگاه که دشمنان )یکدیگر( بودید، پس میان دلهای شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شدید و بر کنار پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید.
امام خمینی (رحمةالله علیه) در تفسیر آیه شریفه میفرمایند:
در آیه، فقط امر به اجتماع نیست، تمام دستورهای مردم عادی و رژیمهای غیر الهی این است، که همه با هم باشید، فقط دستور به اجتماع است؛ لکن دستور خدا... این است، که تنها این نباشد که همه با هم در یک امری مجتمع باشید و متفرّق نباشید؛ امر این است که همه با هم اعتصام به «حَبْل الله» بکنید. راه، راه حقّ باشد و توجه به حقّ باشد و اعتصام به راه حقّ باشد.(25)
6. وعده الهی بر غلبه و پیروزی نهایی مستضعفان جهان بر مستکبران: (وَنُرِیدُ أن نَّمُنَّ عَلَی الّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الأرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ * وَنُمَکّنَ لَهُمْ فِی الأرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ)؛(26) و خواستیم بر کسانی که در زمین فرودست شده بودند، منّت نهیم و آنان را پیشوایان )مردم( گردانیم، و ایشان را وارث )زمین( کنیم، و در زمین قدرتشان دهیم و )از طرفی( به فرعون وهامان و لشکریانشان، آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند، بنمایانیم.
امام خمینی (رحمةالله علیه) به آیه شریفه استناد کرده، میفرمایند:
در تمام اقشار عالم مسلمین بپاخیزند، بلکه مستضعفین بپاخیزند، وعده الهی که مستضعفین را شامل است و میفرماید که ما منت بر مستضعفین میگذاریم که آنها امام بشوند در دنیا، و وارث باشند، امامت حقّ مستضعفین است، وراثت از مستضعفین است؛ مستکبرین غاصبند، مستکبرین باید از میدان خارج بشوند.(27)
ب. وحدت اسلامی در سنّت
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تمام تلاش خویش را برای ابلاغ و اجرای احکام و قوانین الهی در بین مردم و جامعه نوپای اسلامی به کار بست. میتوان گفت که یکی از مهمترین تلاشهای آن حضرت که تا پایان عمر مبارکشان ادامه یافت، زدودن افکار و اندیشههای قومی و قبیلهای دوران جاهلیّت، از «جامعه اسلامی» بود که بیش از سایر ارزشهای جاهلی در ذهن و فکر مردم رسوب کرده بود.این امر نه تنها در گفتار آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم)، بلکه در سیره عملی ایشان نیز جاری و ساری بود؛ برای نمونه میتوان به وصلتهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با قبایل گوناگون و افرادی که دارای موقعیّتهای مختلف اجتماعی بودند، یا جاری ساختن «عقد اخوّت» میان طوایف مسلمانان با قومیّتها و موقعیّتهای اجتماعی مختلف اشاره کرد؛ به طور کلی «وحدت» با محوریت «توحید کلمه» و «کلمه توحید»، سرلوحه دعوت همه پیامبران الهی، اوصیا و اولیا بوده است.
1. حدیث شریف «ثقلین»، آخرین سفارش نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) به امّت اسلام
«قَالَ رَسُولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): إنِّی تارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ، مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلّواْ: کِتَابَ اللهِ وَعِترَتِی أهلِ بَیْتِی، فَإِنّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا، حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الحَوضِ»؛(28) رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: من در میان شما دو شیء گرانبها به جای میگذارم؛ مادامی که به این دو چنگ بزنید، گمراه نخواهید شد. «کتاب خدا و خاندانم»، و این دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من فرود آیند تا روز قیامت.امام خمینی (رحمةالله علیه) در مقدمه وصیّتنامه سیاسی ـ الهی خود، به «حدیث شریف ثقلین» استناد کرده و خطاب به ملّت ایران، مسلمانان و مستضعفین جهان در حال حاضر و نسلهای آینده میفرمایند:
حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است،... اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه وآله وسلم ـ مسائل أسفانگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی(ع) شروع شد.
خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیلهای کردند برای حکومتهای ضدّ قرآنی؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دریافت کرده بودند و ندایِ إِنِّی تارِکٌ فیکُمْ الثِقلان در گوششان بود. با بهانههای مختلف و توطئههای از پیش تهیّه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در حقیقت قرآن را ـ که برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادّی و معنوی بود و است - از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمانهای این کتاب مقدّس بوده و هست ـ خط بطلان کشیدند.(29)
2. وحدت اسلامی در خطبه حجَّة الوداع رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
«أیُّهَا النّاسُ ألا إِنَّ رَبَّکُمْ وَاحِدٌ وإنّ أبَاکُم وَاحِدٌ. کُلّکُمْ لآدَمَ وَآدَمُ مِنْ تُراب (إِنَّ أکْرَمَکُمْ عِندَ اللهِ أتْقَاکُمْ)(30) وَلَیْسَ لِعَرِبیٍّ علَی عَجِمیٍّ فَضلٌ إِلا بِالتّقْوَی، ألا هَلْ بَلَّغْتُ؟ أللهمَّ أشْهَدُ. قالُوا: نَعَمْ! قَالَ: فَلَیَبْلُغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ»؛(31) ای مردم، پروردگار شما یکی است، پدرتان نیز یکی است، همه فرزند آدم هستید و آدم از خاک است و گرامیترین شما نزد خدا، پرهیزکارترین شماست و عرب بر عجم، جز به پرهیزکاری برتری ندارد. ای گروه! آیا ابلاغ کردم، خدایا گواه باش، گفتند: بله، گفت: پس حاضر به غایب ابلاغ کند.3. وظیفه مسلمانان در رفع مشکلات برادران دینی در کلام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)
«مَنْ أصْبَحَ وَلَمْ یَهْتَمَّ بِاُمُورِ الْمُسلِمِیْنَ فَلَیْسَ بِمُسلِم»؛(32) هر کس صبح کند و به امور مسلمانان همّت نورزد، مسلمان نیست.امام خمینی (رحمةالله علیه) خطاب به سران کشورهای اسلامی، به حدیث شریف یاد شده استناد کرده و میفرمایند:
آیا نشنیدهاند اینها حدیث رسول خدا را که کسی که صبح کند و اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد، مسلم نیست؟... آیا اینها اهتمام داشتند، به امور مسلمین جهان؟ این سرانی که در کنفرانس طائف در کشوری که رسول خدا و پیغمبر اسلام در آن کشور بود و تبلیغات او در آن کشور بود، مجتمع شدند، آیا درباره اسلام چه گفتند؟ درباره مسلمین و در امور مسلمین چه اهتمامی کردند؟ آیا به نصّ حدیث شریف، اینها را ما میتوانیم جزء مسلمین محسوب داریم؟(33)
مسلمان اگر بخواهد، اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد که مسلمان [نیست]؛... هی هم بگو، «لا إِلهَ إِلا اللهُ»، مسلم نیست، این طور. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد؛... برسد به درد مسلم.(34)
4. سفارش نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به یاریرسانی مظلوم یاریخواه
«مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ، فَلَیْسَ بِمُسْلِم»؛(35) هر کس فریاد مردی را که مسلمان را به کمک میخواهد، شنید و پاسخ نداد، مسلمان نیست.امام خمینی (رحمةالله علیه) در پاسخ پیامهای تبریک بعضی سران کشورهای اسلامی، به مناسبت آغاز سال 1402 ق، مشکلات دامنگیر جامعه اسلامی را یادآور شده، به آنان توصیه میکنند که حدیث شریف منقول از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را مدّ نظر داشته باشند: «این سخن رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِیِنَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ». از یاد نبرید».(36)
5. وحدت اسلامی در خطبه فدکیّه فاطمه زهرا (علیها السلام)
«فَجَعَلَ اللهُ... طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلّةِ وَإِمَامَتَنَا أمَاناً لِلْفُرْقَةِ»؛(37) سپس خدا... اطاعت از اهل بیت را، برای نظم یافتن ملّت اسلام، و امامت ما را برای ایمن ماندن از تفرقه واجب فرمود.6. حدیثی از امام علی (علیه السلام) در زمینه زشتی تفرقه
«وَإِیَّاکُمْ وَالْفُرقَةَ! فَإِنَّ الشَّاذّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ، کَمَا أنَّ الشَّاذّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ، ألا مَرْ دَعَا إِلَی هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ، وَلَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ»؛(38) از پراکندگی بپرهیزید که انسان تنها بهره شیطان است، آنگونه که گوسفند، تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشید، هر کس که مردم را به این شعار دعوت کند، او را بکشید، هر چند که زیر عمامه من باشد.7. وحدت معنوی مؤمنان در حدیث امام صادق (علیه السلام)
«اَلْمُؤْمِنُ أخُوْ الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ، إِنِ اشْتَکَی شَیْئاً مِنْهُ وَجَدَ ألَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ، وَأرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ، وَإِنَّ رُوْحَ الْمُؤْمِنِ لأشَدُّ إتَّصَالاً بِرُوْحِ اللهِ مِنْ اِتّصَالِ شُعَاعِ الشَّمسِ بِهَا»؛(39) مؤمن برادر مؤمن است؛ مثل یک بدن است که چون عضوی ناراحت شود، تمام اعضا ناراحتند و روح دو برادر مؤمن از یک روح است، و روح مؤمن در رابطه با روح خدا، اتصالی بیشتر دارد، از اتصال نور خورشید، به خورشید.جایگاه وحدت اسلامی در اندیشه امام خمینی (رحمةالله علیه)
الف. عوامل و ریشههای ایجاد تفرقه در جامعه اسلامی
امام خمینی (رحمةالله علیه) هرگونه تفرقه در صفوف مستحکم مسلمانان را تحت هر شرایطی، مغایر با اسلام و قرآن دانسته، معتقد بودند: «ملّیگرایی اساس بدبختی مسلمین است».(40)1. ریشه تمامی اختلافات دوری از تعالیم انبیا
اگر تمام انبیا جمع بشوند، در یک محلی، هیچوقت با هم نزاع نمیکنند. اگر اولیا و انبیا را، شما فرض کنید که الآن بیایند در دنیا، هیچوقت با هم نزاع ندارند، برای اینکه نزاع مال خودخواهی است،... اگر مردم تربیت بشوند به تربیت انبیا که همه کتب آسمانی برای این تربیت آمده است، همه این نزاعها از بین میرود.(41)
2. ملّیگرایی و قومیّتگرایی، خلاف اسلام و قرآن
ملّت اسلام که به تبع اسلام، به تبع قرآن کریم، باید همه با هم باشند و متّحد باشند و برادر باشند. مؤمنین سرتاسر دنیا برادرند، به حسب حکم قرآن و برادرها برابرند و در شادی و غم هم مشترکاند. در اسلام همین برادری است که مبدأ همه خیرات است.
و اینها میخواهند این برادری را از ما بگیرند. غائله بپا میکنند؛ یک روز غائله کردستان،... یک وقت هم غائله آذربایجان... فریاد میزنند که «جمهوری آذربایجان»، یعنی جمهوری آذربایجان، جمهوری جدا از جمهوری اسلام... اسلام، قرآن، عقد اخوَّت بین ما انداخته است: (الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ).(42) مؤمنون، همه، نه ترک و نه فارس و نه عرب و نه عجم.(43)
3. تبعیض نژادی و ملّیگرایی مغایر اسلام و قرآن
ملّیگرایی بر خلاف اسلام است. اسلام آمده است که همه را یک نحو به آن نظر بکند همه جوامع را. ملّیگرایی این است، که الآن در آمریکا، بین سیاهها و سفید دارد واقع میشود و این کارتری که دعوی این را میکند که من طرفدار بشر هستم، این سیاهان را اینطور میکُشد و اینطور آزار میدهد. ملّیگرایی این است که بعضی از این دولتهای عربی میگویند، عربیّت و نه غیر. ملّیگرایی این پان ایرانیسم است، این پانعربیسم است. این برخلاف دستور خداست.(44)
4. تفاوت قومیّتگرایی و ملّیگرایی با وطن دوستی
از مسائلی که طراحان، برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح، و عمّال استعمارگران در تبلیغ آن بپا خاستهاند، قومیّت و ملیّت است... حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسألهای است که در آن حرفی نیست و ملّیگرایی در مقابل ملتهای مسلمان دیگر، مسأله دیگری است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبی اکرم (ص) بر خلاف آن است؛ و آن ملی گرایی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مؤمنین منجر میشود؛ بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیلههای اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج میبرند.(45)
5. اختلاف بین شیعه و سنّی، خطرناکتر از ملّیگرایی
از ملیگرایی خطرناکتر و غمانگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنّت و جماعت با شیعیان است و القای تبلیغات فتنهانگیز و دشمنیساز بین برادران اسلامی و ایمانی است.(46)
6. ترویج ملّیگرایی توسط روشنفکران غربزده
یک قشرهای تحصیلکرده در دامن غرب یا شرق آمدهاند و ندانسته، اکثراً ندانسته و بعضی هم دانسته، قضیه ملّیگرایی را پیش کشیدهاند. ملت عرب باید چطور باشد، در مقابل اینکه اسلام و ملت مسلِم باید چه باشند؛ ملت عرب باید چه باشد؛ ملت فارس باید چه باشد؛ ترک باید چه باشد رنگهای مختلف، این رنگ، رنگ سفید است، آن رنگ، رنگ سیاه است، آن زرد است. تمام این مسائل، مسائل تفرقهافکن، از این قدرتهای بزرگ و شیطانهای بزرگ است که بین ملتها و بین افراد انسانها میخواهند، تفرقه بیندازند و ما از آن طرف میبینیم که اسلام تکیه کرده است، بر اخوت با تعبیرهای مختلف.(47)
ب. عوامل مادّی و معنوی مؤثّر در وحدت مسلمانان و مستضعفان جهان
1. توجه مسلمانان به توحید کلمه و کلمه توحید
امام خمینی (رحمةالله علیه) با وجود دشمنان اسلام و مسلمانان که تمام سرمایههای مادّی و معنوی آنان را به غارت میبرند، بیتوجهی مسلمانان به اصل «کلمه توحید» و «توحید کلمه» را یکی از عوامل مؤثر در عقبماندگی مسلمانان میدانستند و معتقد بودند که برای دستیابی به عظمت اسلام و مسلمین، باید اختلافات را کنار گذاشته، به اصول مشترک میان همه «فِرَق اسلامی» روی آورد.در جامعه اسلامی که مشترک ما بین همه است، در کلمه توحید که مشترک بین همه است، در مصالح اسلامی که مشترک بین همه است با هم توحید کلمه کنند. اگر اینها توحید کلمه کنند، دیگر یهود به فلسطین طمع نمیکند؛ دیگر هندو به کشمیر طمع نمیکند. . . تا وحدت کلمه نباشد، تا رؤسای اسلام، وحدت کلمه در خودشان ایجاد نکنند، تا فکر نکنند، بر بدبختیهای ملّتهای اسلام، بدبختیهای اسلام، بدبختیهای احکام اسلام، غربت اسلام و قرآن کریم، سیادت نمیتوانند بکنند، باید فکر کنند، عمل کنند، تا سیادت کنند. و اگر این مطلب را انجام بدهند، سید دنیا خواهند شد. اگر اسلام را آنطوری که هست، به دنیا معرفی کنند و آنطوری که هست عمل بکنند، سیادت با شماست؛ بزرگی با شماست: (للهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ...)(48).(49)
2. پرهیز از اختلافات مذهبی، قومی و نژادی
امام خمینی (رحمةالله علیه) در تمامی مراحلِ «قیام اصلاحی» خویش، مسلمانان را به «وحدت اسلامی»، پرهیز از «تفرقه مذهبی»، یگانگی و همبستگی در دفاع از اسلام و آرمانهای قرآنی دعوت میکردند و معتقد بودند که اختلاف بین مسلمین، خواسته قدرتهای استکباری است.از جمله در ماههای آغازین پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، درباره تحرکات ددمنشانه «حزب دموکرات کردستان» برای اختلافافکنی بین «شیعه» و «سنی» و در نتیجه ایجاد «برادرکشی» در ایران اسلامی، در تاریخ 29 / 5 / 1358، طی پیام مهمی خطاب به مردم شریف کردستان، میفرمایند:
«حزب دمکرات کردستان» وابستگی مستقیم با امریکا و صهیونیزم دارد؛... اسلام تنها پناهگاه همه ماست؛ و در زیر پرچم پرافتخار آن، همه گروهها به حقوق خود میرسند. عوامل اجانب که منافع خود و اربابانشان را در خطر میبینند، برای تحریک برادران اهل سنّت و دامن زدن به برادرکشی، قضیه شیعه و سنّی را طرح نموده و میخواهند، با شیطنت بین برادران اختلاف ایجاد کنند.
در جمهوری اسلامی همه برادران سنّی و شیعه در کنار هم و با هم برادر و در حقوق مساوی هستند. هر کس خلاف این را تبلیغ کرد، دشمن اسلام و ایران است،... از خداوند تعالی وحدت کلمه مسلمین و نابودی منافقین را خواهانم.(50)
همچنین ایشان افزون بر انحرافی دانستن اقدامات تفرقهافکنانه میان پیروان فرق و مذاهب مختلف اسلامی، با وجود برداشتهای مختلف از احکام فقهی اسلام، بر مسأله حفظ وحدت کلمه مسلمین تأکید کرده، میفرمایند:
یک دسته از مسلمانان شیعه هستند و یک دستهای از مسلمانان سنّی، یک دسته حنفی و یک دستهای حنبلی و دستهای اخباری هستند؛ اصلاً طرح این معنا، از اول درست نبود. در یک جامعهای که همه میخواهند، به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم؛ منتها علمای شما یک دسته فتوا به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید حنفی؛ یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته دیگر فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه، اینها دلیل اختلاف نیست، ما نباید با هم اختلاف و یا یک تضادی داشته باشیم. ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنّی باید از هر اختلافی احتراز کنند. امروز اختلاف بین ما، تنها به نفع آنهایی است که نه به مذهب شیعه اعتقاد دارند و نه به مذهب حنفی و یا سایر فِرَق، آنها میخواهند، نه این باشد، نه آن. راه را اینطور میدانند که بین شما و ما اختلاف بیندازند. ما باید توجه به این معنا بکنیم که همه ما مسلمان هستیم و همه ما اهل قرآن و اهل توحید هستیم و باید برای قرآن و توحید زحمت بکشیم و خدمت بکنیم.(51)
3. توجّه به کنگره سالانه عظیم حجّ، به عنوان یک مرکز سیاسی و اجتماعی
امام خمینی (رحمةالله علیه) در تمامی مراحل قیام اصلاحی خویش، مسلمانان را به دخالت در سرنوشت جامعه اسلامی و دوری از طاغوت فرا میخواندند، از جمله در پیامهای پیامبرگونه خویش در کنگره عظیم حجّ، مسلمانان جهان را به وحدت، یگانگی و پیوستگی امور عبادی، مانند حجّ با سیاست، دعوت میکردند:از جمله وظایف در این اجتماع عظیم، دعوت مردم و جوامع اسلامی به وحدت کلمه و رفع اختلافات بین طبقات مسلمین است که خطبا و گویندگان و نویسندگان، در این امر حیاتی اقدام نمایند و کوشش کنند، در به وجود آوردن جبهه مستضعفین که با وحدت جبهه و وحدت کلمه و شعار «لا اله الا الله» از تحت اسارت قدرتهای شیطانی اجانب و استعمارگران و استثمارگران بیرون آیند و با اُخوت اسلامی بر مشکلات غلبه پیدا کنند.(52)
4. توجه به مکتب رهاییبخش اسلام، به عنوان یک دین جهانی
در نگاه امام خمینی (رحمةالله علیه)، دعوت دین مبین اسلام، به مسلمانان اختصاص ندارد، بلکه مخاطب دین اسلام، همه انسانهای دارای فطرت پاک هستند. در نتیجه سرزمین اسلام قلوب مؤمنان به احکام نورانی و رهاییبخش اسلام است و جغرافیای مصطلح نمیتواند، محدودیتی برای پیروان اسلام باشد.این نهضت ایران، نهضت مخصوص به خودش نبوده و نیست، برای اینکه اسلام مال طایفه خاصّی نیست. اسلام برای بشر آمده است؛ نه برای مسلمین و نه برای ایران. انبیا مبعوثاند بر انسانها، و پیغمبر اسلام مبعوث بود، بر انسانها. خطاب به ناس [است:] «یَا أیُّهَا النّاسُ». ما که نهضت کردیم، برای اسلام،... نهضت برای اسلام نمیتواند محصور باشد در یک کشور، و نمیتواند محصور باشد، در حتی کشورهای اسلامی؛ نهضت برای اسلام، همان دنباله نهضت انبیاست، نهضت انبیا برای یک محلّ نبوده است. پیغمبر اکرم اهل عربستان است؛ لکن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان؛ دعوتش مال همه عالم است.(53)
5. توجّه به وعده خدا برای غلبه مستضعفان بر مستکبران عالم
امام خمینی (رحمةالله علیه) با اعتقاد راسخ به وعدههای تخلفناپذیر خدای حکیم، و امید به تحقق این وعدهها، مستضعفان جهان را به «وحدت کلمه» در مقابل مستکبران، برای استیفای حقوق از دست رفتهشان دعوت کرده، میفرمایند:اراده خداوند تعالی بر آن است، که با رهبری حکیمانه انبیای عظام و وارثان آنان، مستضعفین را از قید حکومت طاغوتی آزاد و سرنوشت آنان را به دست خودشان بسپارد.(54)
ما امیدواریم... که همه اقشار ملتهای مستضعف، به هم بپیوندند. ما از خدای تبارک و تعالی میخواهیم که مسلمین در تمام اقطار عالم، بیدار شوند؛ مسلمین، از تفرق، از اختلاف دست بردارند...؛ باید این نهضت در تمام عالم ـ نهضت مستضعف در مقابل مستکبر ـ در تمام عالم گسترده شود،... وعده الهی که مستضعفین را شامل است،... ما منّت بر مستضعفین میگذاریم، که آنها امام بشوند، در دنیا.(55)
6. استفاده از منابع انرژی برای نمایش قدرت جهان اسلام!
امام خمینی (رحمةالله علیه) معتقد است که مسلمانان با داشتن امکانات مادّی فراوان و با برخورداری از فرهنگ غنی اسلام، باید بتوانند خود را از هرگونه وابستگی به قدرتهای سلطهگر نجات دهند.از عجایب است که ثروت در دست شرق است، این ثروت مهمّ نفت در دست شرق است، در دست مسلمین است ـ اینکه در ممالک اسلامی است - این مخازن بسیار مهمی که دنیا به واسطه آن [و] هر مملکتی پیشرفت کرده است، به واسطه این مخازن پیشرفت کرده است، هر جنگی مقدم شده است، هر مملکتی در جنگ مقدم شده است، به واسطه موجهای نفت مقدم شده است؛... تا رؤسای اسلام، وحدت کلمه در خودشان ایجاد نکنند، تا فکر نکنند بر بدبختیهای ملّتهای اسلام، بدبختیهای اسلام، بدبختیهای احکام اسلام، غربت اسلام و قرآن کریم، سیادت نمیتوانند بکنند. باید فکر کنند، عمل کنند، تا سیادت کنند.(56)
7. وحدت نظر مسلمین در مقابله با صهیونیزم بینالمللی
سرفصل مهمی از «قیام اصلاحی» امام خمینی (رحمةالله علیه) را دفاع از مسلمانان و مظلومان عالم تشکیل میدهد. ایشان مسأله اشغال قبله اوّل مسلمانان و کشور فلسطین را به دست صهیونیستهای جنایتپیشه و غاصب از همه مهمتر و غمانگیزتر میدانستند؛ از این رو، در تمام دوران مبارزاتشان، به مقابله با این جرثومه فساد و غده سرطانی پرداخته، همواره خطر سیطره صهیونیسم بر «کیان اسلام» را گوشزد کرده، وحدت مسلمانان و مستضعفان عالم را در مقابله با این رژیم فاسد خواستار بودند.الف. اسرائیل دشمنی برای موحّدان و مؤمنان اعصار گذشته، حال و آینده
مسأله قدس یک مسأله شخصی نیست و یک مسأله مخصوص به یک کشور و یا یک مسأله مخصوص به مسلمین جهان در عصر حاضر نیست، بلکه حادثهای است، برای موحّدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آینده، از روزی که مسجدالاقصی پیریزی شد، تا آنگاه که این سیّاره در نظام هستی در گردش است. و چه دردناک است، برای مسلمانان جهان در عصر حاضر که با داشتن آن همه امکانات مادی و معنوی، در مرئی و منظر آنان به پیشگاه خداوند متعال و رسولان عالیقدرش اینچنین جسارت واقع شود.(57)
ب. کشتار مسلمانان بیدفاع فلسطین، فاجعه بزرگ تاریخ
چه ننگ است، برای دولتهای اسلامی که با در دست داشتن شریان حیاتی ابرقدرتهای جهان، بنشینند و تماشاگر باشند که آمریکا ابر جنایتکار تاریخ، یک عنصر فاسد بیارزش را در مقابل آنان عَلَمْ کند... و چه شرمآور است، سکوت در مقابل این فاجعه بزرگ تاریخ.(58)
ج. ایجاد اسرائیل، نقشهای برای استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیای اسلام
سران کشورهای اسلامی باید توجه داشته باشند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نمیباشد، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است؛ نقشه استیلا و سیطره صهیونیسم بر دنیای اسلام، و استعمار بیشتر سرزمینهای زرخیز و منابع سرشار کشورهای اسلامی میباشد، و فقط با فداکاری، پایداری و اتّحاد دولتهای اسلامی میتوان، از شرّ این کابوس سیاه استعمار رهایی یافت.(59)
د . وظیفه شرعی مسلمانان، کمکرسانی به ملّت بیدفاع فلسطین
ملت اسلام به حکم وظیفه انسانی و اخوت و طبق موازین عقلی و اسلامی موظفند، که در راه ریشهکن کردن این گماشته استعمار، از هیچ فداکاری دریغ نورزند و با کمکهای مادی و معنوی و نیز با ارسال خون، دارو، اسلحه و آذوقه، برادران خود را که در جبهه جنگ هستند، یاری کنند.(60)
هـ . حکم فقهی در روابط مسلمانان با رژیم غاصب اسرائیل
بر دُوَلْ و ملل اسلام قلع و قمع آن لازم است کمک به اسرائیل؛ چه فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت، حرام و مخالفت با اسلام است. رابطه با اسرائیل و عمّال آن، چه رابطه تجاری و چه رابطه سیاسی حرام و مخالفت با اسلام است، باید مسلمین از استعمال امتعه اسرائیل خودداری کنند.(61)
و. بیهوده بودن مذاکرات سیاسی با سران رژیم غاصب اسرائیل
آیا سران قوم نمیدانند و ندیدهاند که مذاکرات سیاسی با سیاستمداران قدرتمند و جنایتکاران تاریخ، قدس و فلسطین و لبنان را نجات نخواهد داد و هر روز، بر جنایات و ستمگریها افزوده خواهد شد؟ باید برای آزادی قدس، از مسلسلهای متّکی بر ایمان و قدرت اسلام استفاده و بازیهای سیاسی را که از آن بوی سازشکاری و راضی نگه داشتن ابر قدرتها به مشام میرسد، کنار گذاشت.(62)
8. تشکیل دولت جهانی اسلام (اتحاد جماهیر اسلامی)
امام خمینی (رحمةالله علیه) با توجه به «کتاب»، «سنّت» و تجلی «حکومت واحد اسلامی»، در سیره عملی معصومان (علیهم السلام)، خواستار تشکیل یک «حکومت جهانی» بودند. همچنین ایشان، با وجود پراکندگی جغرافیای سیاسی عالم اسلام و حاکمیّت قوانین خاصّ بر روابط بینالملل، راهکار عملی و عوامل مؤثّر در چگونگی شکلگیری «حکومت واحد اسلامی» را در دنیای معاصر ارائه کردند.الف. آرزوی تشکیل دولت واحد اسلامی زیر پرچم اسلام
من امیدوارم که همه ملتهای اسلام که به واسطه تبلیغاتی که فعالیتهایی که از اجانب شد و اینها را از هم متفرّق کردند و مقابل هم قرار دادند، بیدار بشوند و همه با هم بشوند، یک دولت بزرگ اسلامی، یک دولت زیر پرچم «لا إِلهَ إِلا اللهُ» تشکیل بدهند.(63)
ب. شیوه تشکیل دولت واحد اسلامی زیر پرچم اسلام
بحمدالله جمعیت مسلمین، قریب یک میلیارد است. چرا باید با اینکه یک میلیارد جمعیت ما داریم، قدس ما را صهیونیستها ببرند و حکومتهای دیگر را هم در تحت سلطه قرار بدهند؟ در صورتی که اینها اگر با هم مجتمع باشند، حکومت بزرگی خواهند بود؛ هر کدام در محل خودشان حکومت بر محل خودشان، و همه با هم زیر بیرق اسلام باشند.(64)
ج. عوامل اعتقادی تشکیل دولت واحد اسلامی زیر پرچم اسلام
دولتهای اسلامی باید به منزله یک دولت باشند، کأَنه یک جامعه هستند، یک پرچم دارند، یک کتاب دارند، یک پیغمبر دارند؛ اینها همیشه باید با هم متّحد باشند؛ با هم علاقههای همه جانبه داشته باشند؛ و اگر . . . این آمال حاصل بشود که بین دولتهای اسلامی، از همه جهات وحدت پیدا بشود، امید است که بر مشکلات خودشان غلبه کنند و یک قدرتی بزرگتر از قدرتهای دیگر در مقابل سایر قدرتها باشند.(65)
9. دوری سران کشورهای اسلامی از اسلام حقیقی، عامل عقبماندگی مسلمین
به اعتقاد امام (رحمةالله علیه)، یکی از عوامل مؤثر در عقبماندگی کشورهای اسلامی، وجود سران نالایق و غیر معتقد به اسلام راستین است و در این رابطه، مسلمانان وظیفه دارند که به صورت فردی و جمعی، سران نالایق حاکم بر سرنوشت خویش را رد کنند؛ البته در این امر، علما و قشر روشنفکر دیندار، بیش از همه مسئولند.مشکل مسلمین فقط قدس نیست؛ این یکی از مشکلاتی است که مسلمین دارند؛ افغانستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ پاکستان مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ ترکیه مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ مصر مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ عراق مگر از مشکلات مسلمین نیست؟ ...مشکل مسلمین، حکومتهای مسلمین است. این حکومتها هستند که مسلمین را به این روز رساندهاند،... اگر این مشکل از پیش پای مسلمین برداشته بشود، مسلمین به آمال خودشان خواهند رسید و راه حلش با دست ملتهاست.(66)
سران مسلمین، اینها را، ما از آنها شکایت داریم و باید فریاد بزنیم، از دست اینها که خودشان را طرفدار اسلام معرفی میکنند و بر خلاف نصّ قرآن کریم، و بر خلاف سنّت رسول الله اعظم عمل میکنند، و بر خلاف مصالح کشورهای زیر دست خودشان عمل میکنند. مشکل مسلمانها این حکومتهایی است که بر آنها دارند، حکومت میکنند.(67)
دولتهای اسلامی، چه سلاطین اسلام، چه رؤسای جمهوری اسلامی، چه نخستوزیران دول اسلامی، در تحت تأثیر استعمار، غافل از مقاصد دیانت اسلام هستند؛ مطلع نیستند به مسائل اسلام. نمیخواهند مطلع بشوند، به احکام اسلام، نمیتوانند با این وضعی که دارند، مطلع بشوند.(68)
جوانهای ما را دارند اغفال میکنند؛ دارند به آنها تزریق میکنند که هر بدبختی شما دارید، از اسلام است،... دانشجوهای بیچاره ما این جا که دیدند، دیدند که مسلمین، گرسنه و بیچاره و بدبخت، مساجدشان خراب، نمیدانم معابدشان چطور، کذا، وقتی که وارد آمریکا میشوند، یک کلیسا میروند میبینند که تمام منظم، مرتب، همه چیزِ آن درست؛ خیال میکنند که احکام انجیل و تورات، اینها را به این حدّ رسانده و احکام اسلام اینها را عقب نشانده خیر آقا، دُوَل اسلامی، ما را این جور کرده؛ دولتهای اسلامی، بیچارههای غافل شده، ما را به این روز نشاندهاند. اسلام را این جوری دارند، معرّفی میکنند، اسلام یک وقتی بود که نصف دنیا را گرفته بود و داشت میرفت، جلو.(69)
10. بازگشت به اسلام راستین
در «قیام اصلاحی» امام خمینی (رحمةالله علیه)، یکی دیگر از مهمترین علل عقبماندگی مسلمین، دوری از اسلام راستین است. در این راستا وظیفه اندیشمندان و علمای اسلام را معرفی اسلام ناب و حقیقی، در مقابله با اسلام تحریف شده و دور شده از دو منبع اصیل اسلامی، یعنی «کتاب» و «سنت» میدانند.الف. علاج همه مشکلات مسلمانان بازگشت به اسلام راستین
این حکومتهایی که در بلاد مسلمین هست، اینها به اسلام هیچ کاری ندارند. اگر یک دفعه اسلام بگویند، برای این است که شما را بازی بدهند،... این یک فرم اسلامی است؛ اسلام وارداتی؛... ما تا به اسلام برنگردیم،... تا به اسلام رسول الله برنگردیم، مشکلاتمان سر جای خودش هست، نه میتوانیم قضیه فلسطین را حلش کنیم و نه افغانستان را، و نه سایر جاها را. ملّتها باید برگردند به صدر اسلام. اگر حکومتها هم با ملّتها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملّتها باید حساب خودشان را از حکومتها جدا کنند.(70)
مشکلات مسلمین زیاد است؛ لکن مشکل بزرگ مسلمین این است، که قرآن کریم را کنار گذاشتهاند و تحت لوای دیگران درآمدهاند. قرآن کریم که میفرماید که: (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُواْ)... مسلمین اگر همین یک آیه را عمل به آن بکنند، تمام اشکالات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و همه چیزشان بدون تشبّث به غیر رفع میشود.(71)
ب. وجود نقص و تحریف در اسلام مرسوم در جوامع اسلامی
برای اینکه کمی معلوم شود، فرق میان اسلام و آنچه به عنوان اسلام معرفی میشود، تا چه حدّ است، شما را توجه میدهم به تفاوتی که میان «قرآن» و کتب حدیث، با رسالههای عملیه هست: قرآن و کتابهای حدیث که منابع احکام و دستورات اسلام است، با رسالههای عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته میشود، از لحاظ جمعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی میتواند، داشته باشد، به کلی تفاوت دارد. نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است! از یک دوره کتاب حدیث که حدود پنجاه کتاب است و همه احکام اسلام را در بر دارد، سه ـ چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت به پروردگار است؛ مقداری از احکام هم مربوط به اخلاقیات است؛ بقیه همه مربوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق، و سیاست و تدبیر جامعه است.(72)
ج. اتّکای جوامع اسلامی به غرب و شرق به جای اسلام
اگر دوَل اسلامی و ملل مسلمان، به جای تکیه به بلوک شرق و غرب، به اسلام تکیه میکردند، و تعالیم نورانی و رهاییبخش قرآن کریم را نصب عین خود قرار داده و به کار میبستند. امروز اسیر تجاوزگران صهیونیسم و مرعوب فانتوم امریکا، و مقهور اراده سازشکارانه و نیرنگ بازیهای شیطانی شوروی واقع نمیشدند. دوری دول اسلامی از قرآن کریم، ملت اسلام را به این وضع سیاه نکبتبار مواجه ساخته و سرنوشت ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی را دستخوش سیاست سازشکارانه استعمار چپ و راست قرار داده است.(73)
11. توجه مسلمانان به قدرت معنوی دین اسلام و نقشههای استعماری
مام خمینی (رحمةالله علیه) درباره بیداری مسلمانان و مستضعفان جهان، در تمامی مقاطع «قیام اصلاحی» خویش، به مسأله سلطه اجانب و کشورهای استعمارگر توجه میکند.دولتهای استعمارطلب، دولتهایی که میخواهند ذخایر مسلمین را ببرند، با وسیلههای مختلف، با نیرنگهای متعدد، دول اسلامی را، سران دول اسلامی را اغفال میکنند. گاهی به اسم شیعه و سنی اختلاف ایجاد میکنند؛ حتی در شرق، آنهایی هم که جزء مسلمین نیستند، آنها هم گول خوردهاند.
گفته میشود که در هندوستان، در مثل عید اضحی، مقدار زیادی از گاوهای مقدس پیش گاوپرستان میآورند و به مسلمین به قیمت ارزان میفروشند و آنها را وادار میکنند که گاوهای مقدس پیش آن طوایف را، ذبح کنند و بعد به آنها میگویند که اینها گاوهای مقدس شما را ذبح کردند، یک هیجانی در بین هندو [و] مسلِم، در بین طوایف هندیها به پا میشود و یک غوغا و توجه بلند میشود و از این غوغا آنها استفاده میکنند، شرق را میبلعند.(74)
12. هویت اسلامی یا فاجعه قرن؟!
یکی از اصول اساسی «قیام اصلاحی» امام (رحمةالله علیه)، درخواست از مسلمانان به پرهیز از «خودباختگی» و احساس بیهویتی در برابر دنیای به ظاهر متمدن غربی است. ایشان به وجود «بحران هویت» در «جامعه اسلامی» معتقد بودند و این مسأله را یکی از مهمترین موانع رشد و ترقی «جامعه اسلامی»، در حال حاضر و اعصار گذشته میدانستند.شما امروزِ سیاه ما را میبینید که در اثر این تفکر که بر ما تحمیل کردهاند هر چیز، اگر چه ممتاز باشد و از خودی باشد، به همین جرم مشتریاش کم است و همین را اگر اسم غربی به آن بگذارند، مشتری زیاد پیدا میکند. پارچه ایران حتماً باید در حاشیهاش حروف خارجی و لاتین داشته باشد تا مشتری پیدا کند! و مرضهایی که در خود کشور به نحو شایسته معالجه میشود؛ باید به خارج سفر کرد، تا معالجه شود و این باور در حالی است که بعض دانشمندان و نویسندگان غیر مسلمان با شواهد زنده ثابت نمودهاند که تمدّن و علم از اسلام به اروپا رفته و مسلمانان در این امور پیشقدم بودهاند.(75)
باید گفت که دانشگاههای ما به دست یک مشت غربزده خودباخته یا مزدور، اداره میشد و دانشمندان متعهد در اقلیت بودند، و قدرت را از آنان سلب کرده بودند و آن دسته اکثریت غربزده جوانان را عاشق غرب میکردند و فوج فوج به خارج میفرستادند و در خارج دست استعمار، کار خود را میکرد و جوانان را در حدّی که مطلوب استعمارگران بود، نگه میداشتند و با افکار غربی و غیر اسلامی و غیر ملی به کشور باز میگرداندند و این فاجعه قرن اخیر برای ممالک اسلامی و اشتباه آنها بود و حدیث مفصل را از این مجمل باید خواند.(76)
آخرین پیام
وصیت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان این است که... همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخیزید و به سوی یک دولت اسلامی با جمهوریهای آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقّق آن، همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند. به امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.(77)
جمعبندی و نتیجهگیری
دعوت به «وحدت اسلامی» و حتی دعوت به «وحدت مستضعفان» عالم، یکی دیگر از خصیصههای مهم «قیام اصلاحی» امام (رحمةالله علیه) است. در «قیام اصلاحی» ایشان، بر مسلمانان فرض و واجب است که با بازگشت به «اسلام حقیقی»، دوباره عظمت از دست رفته خود را بیابند و بار دیگر پرچم «لا إِلَهَ إِلا اللهُ و مُحَمَّدٌ رَسّْوُلُ اللهِ» را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورند.
ایشان درصدد احیای مجدّد اندیشه «حکومت واحد اسلامی»، به سبک و شیوه حکومت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرمؤمنان (علیه السلام) برآمدند و یکی از عوامل مؤثّر در احیای مجد و عظمت مجدّد «جهان اسلام» و حتی «ملل مستضعف جهان» را وحدت حول محور اصول قرآنی و اسلامی میدانستند و هرگونه تفرقه مذهبی، سرزمینی، نژادی، قومی و... را عامل تباهی مسلمانان میدانستند و همیشه به نقاط مشترک و وحدتبخش توجّه میکردند و معتقد بودند که مسلمانان و مستضعفان عالم با داشتن اصول مشترک میتوانند، یک قطب بزرگ «اسلامی ـ انسانی» را در برابر «استکبار جهانی» به سرکردگی امریکا و صهیونیزم جهانی تشکیل دهند و زمینه تشکیل «حکومت جهانی اسلام» را به امامت قائم آل محمد (عج) به وجود بیاورند.
پینوشتها:
1- انبیاء (21): 107.
2- سبأ (34): 28.
3- احزاب (33): 45 ـ 47.
4- صحیفه امام، ج 16، ص 158.
5- Pan - islamism.
6- Nationalism.
7- فرهنگ روابط بین الملل، ص 209 ـ 210.
8- Anternationalism.
9- فرهنگ علوم سیاسی، ص 287.
10- National Cuiture.
11- فرهنگ علوم سیاسی، ص 376.
12- Islamic community.
13- فرهنگ علوم سیاسی، ص 300.
14- فتح (48): 26.
15- الکافی، ج 2، ص 133.
16- صحیفه امام، ج 21، ص 430.
17- قصص (28): 4.
18- انبیاء (21): 92.
19- انعام (6): 159.
20- روم (30): 32.
21- قصص (28): 4.
22- المیزان، ج 16، ص 7.
23- حجرات (49): 13.
24- آل عمران (3): 103.
25- صحیفه امام، ج 9، ص 131.
26- قصص (28): 5 ـ 6.
27- صحیفه امام، ج 7، ص 292.
28- وسائل الشیعه، ج 18، ص 19.
29- صحیفه امام، ج 21، ص 394 ـ 395.
30- حجرات (49): 13.
31- نهج الفصاحه، ص 675 ـ 676.
32- الکافی، ج 2، ص 131.
33- صحیفه امام، ج 14، ص 137.
34- همان، ج 3، ص 340 ـ 341.
35- الکافی، ج 2، ص 131.
36- ر.ک: صحیفه امام، ج 15، ص 341 ـ 345.
37- نهج الحیاة، ص 104.
38- نهج البلاغه، ص 240، خطبه 127.
39- الکافی، ج 2، ص 133.
40- صحیفه امام، ج 13، ص 87.
41- همان، ج 11، ص 381.
42- حجرات (49): 10.
43- صحیفه امام، ج 11، ص 367.
44- همان، ج 12، ص 334.
45- همان، ج 13، ص 209.
46- همان.
47- همان، ج 15، ص 471.
48- منافقون (63): 8.
49- صحیفه امام، ج 2، ص 33 و 35.
50- همان، ج 9، ص 311 ـ 312.
51- همان، ج 13، ص 54.
52- همان، ج 10، ص 159.
53- همان، ص 446.
54- همان، ج 3، ص 437.
55- همان، ج 7، ص 292.
56- همان، ج 2، ص 34 ـ 35.
57- همان، ج 16، ص 190.
58- همان، ص 190.
59- همان، ج 3، ص 2.
60- همان.
61- همان، ج 2، ص 139.
62- همان، ج 15، ص 60.
63- همان، ج 6، ص 234.
64- همان، ج 14، ص 180 ـ 181.
65- همان، ج 7، ص 199.
66- همان، ج 13، ص 83 ـ 84.
67- همان، ج 15، ص 438.
68- همان، ج 1، ص 373.
69- همان، ص 382.
70- همان، ج 13، ص 89.
71- همان، ص 275.
72- ولایت فقیه، ص 11.
73- صحیفه امام، ج 2، ص 438 ـ 439.
74- همان، ج 1، ص 374.
75- همان، ج 18، ص 90.
76- همان.
77- همان، ج 21، ص 447 ـ 448.
قرآن مجید، ترجمه: محمدمهدی فولادوند، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، تهران، 1379.
1. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، المکتبة الاسلامیه، تهران، 1388ق.
2. ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، دفتر نشر اسلامی، قم، 1363.
3. راهنمای انسانیت؛ فهرست موضوعی نهج الفصاحه، تنظیم مصطفی فرید تنکابنی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1374.
4. صحیفه امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1378.
5. فرهنگ روابط بین الملل، غلامرضا علیبابایی، وزارت امور خارجه، تهران، 1375.
6. فرهنگ علوم سیاسی، علی آقابخشی، مینو افشاریراد، نشر چاپار، تهران، 1379.
7. نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه: محمد دشتی، چاپ سوم، مشرقین، قم، 1379.
8. نهج الحیاة، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه(س)، محمد دشتی، چاپ چهاردهم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السلام)، قم، 1375.
9. نهج الفصاحه، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ پانزدهم، سازمان انتشارات جاویدان، تهران، 1360.
10. وسائل الشیعة، محمد بن حسن حرّ عاملی، مکتبة الاسلامیه، تهران، 1401 ق.
11. ولایت فقیه، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، 1373.
منبع مقاله :
مجموعه مقالات همایش اندیشههای قرآنی امام خمینی(س)، جلد اول.