انقلاب اسلامی امتداد نهضت حسینی
در میان مشخصه های انقلاب اسلامی پیروی از نهضت امام حسین (ع ) مشهود و نمایان ترین مشخصه به شمار می رود و از میان عواملی که در تداوم و استمرار و پیروزی انقلاب ملت مسلمان ایران نقش محوری ایفا نمود انطباق اهداف و آرمان های این انقلاب بر اهداف و آرمان های والای نهضت کربلا مهمترین عامل محسوب می شود.
تردیدی وجود ندارد که چنانچه اصل « همانند سازی فکری » و در پی آن اصل « تبعیت عملی » در انقلاب اسلامی ایران نسبت به نهضت عاشورا تحقق نمی یافت مراحل سخت و رنجزای این حرکت پرشور اسلامی طی نمی شد و راه پیروزی هموار نمی گردید.
انقلاب اسلامی ایران برای تحقق اصل همانند سازی فکری اهداف و آرمان ها و تعالیم و ارزش های نهفته در نهضت امام حسین (ع ) را بازشناسی و نهادینه نمود و به منظور محقق گردیدن اصل تبعیت عملی حضور مستمر و حماسی در صحنه های نبرد رویاروی با دشمنان را به عینیت درآورد و حماسه های نهضت کربلا را در زیباترین شکل و جلوه های آن در تقابل « خون » با « سلاح » به ظهور و بروز رساند.
در اندیشه سیاسی امام خمینی رهنمودهایی می یابیم که به طور مستقیم و صریح انطباق انقلاب شکوهمند اسلامی بر انقلاب مقدس کربلا و الگوگیری و تبعیت مردم مسلمان ایران از اهداف و آرمان ها و ارزش ها و شیوه های عملی نهضت امام حسین (ع ) را مطرح و ترویج می نماید.
این انطباق و الگوگیری و پیروی و تبعیت را در موارد سه گانه ذیل به مداقه و تعمق می گذاریم .
۱)در اولین رهنمود امام خمینی نگرش کلی و فراگیر درباره نقش زیربنایی حماسه و قیام تاریخی حضرت امام حسین (ع ) در تکوین انقلاب اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است . دو نمونه از این رهنمودها را مرور می کنیم :
ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهداـ سلام الله علیه ـ نبود امروز هم ما نمی توانستیم پیروز بشویم . (۱ )
همه در تحت بیرق امام حسین (ع) قیام کردند . (۲ )
امام خمینی در رهنمود اول تصریح می کند که انقلاب اسلامی هویت و موجودیت خود را از نهضت مقدس حضرت امام حسین (ع ) می گیرد و به همین دلیل است که اگر حماسه تاریخی و پرشور کربلا به وقوع نمی پیوست و اهداف و آرمان ها و ارزش های بزرگ و شریف را در دل خود نمی پرورد انقلاب اسلامی ایران به عینیت در نمی آمد و اینگونه شگفت انگیز و محیرالعقول نمی توانست به پیروزی نهایی برسد.
در رهنمود دوم تاکید می شود که سرتاسر ایران تحت بیرق مقدس نهضت حسینی قیام کردند و رژیم سفاک پهلوی و وابسته به قدرت های بزرگ استکباری را با پیروی از حماسه های جاودانه انقلاب کربلا ساقط نمودند.
۲) دومین رهنمود امام خمینی درباره تحرکات شوم و مخرب بنی امیه برای واژگون سازی تعالیم و قوانین اسلام و تهی ساختن آنها از حقیقت و نشر و ترویج اسلام بنی امیه به جای اسلام ناب محمدی (ص ) در میان توده های مردم است و نقش حساس و حیاتی قیام عاشورا در مقابله با این سیاست خطرناک و خنثی سازی نقشه های شوم آنها با شهامت و جانبازی و فداکاری های پیشوای شهادت و اصحاب و یاران ایثارگر آن حضرت نمایانده می شود.
حضرت امام دراین باره توضیح می دهند :
« اگر نبود نهضت حسین علیه السلام یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان می دادند . (۳ )
حضرت امام در این رهنمود به تحریف و بدعت و جهل و خرافه هایی که توسط حکام بنی امیه و عوامل پیدا و پنهان آنها به نام « دین » در جامعه ترویج می شد تا به این وسیله اسلام ناب واژگون و دگرگون گردد اشاره می نماید. هدف بنی امیه این بود که اسلام اموی را جایگزین اسلام نبوی کند تا به این وسیله به تحمیق توده های مردم بپردازد و آنان را از حقیقت دین دور دارد و مانع تحقق اصل امامت و رهبری اسلامی شود که در حضرت امام حسین (ع ) متجلی گردیده بود.
یکی از اهداف حیاتی و محوری نهضت عاشورا مقابله با تحریف و بدعت هایی بود که توسط حکومت بنی امیه در جامعه اسلامی منتشر می گردید. چنانچه امام حسین (ع ) قیام تاریخی خویش را نمی آغازید نامی از اسلام ناب و اصیل باقی نمی ماند و به تدریج همه چیز به نفع حکومت اموی تغییر ماهیت می داد.
حضرت امام خمینی سپس به انقلاب شکوهمند اسلامی اشاره می نماید که همچون نهضت مقدس کربلا به مقابله با تحریف و بدعت ها و جهل و جمودهای ترویج شده در جامعه توسط رژیم منحط پهلوی می پردازد و اسلام را از وارونه و واژگونه شدن نجات می دهد و تعالیم و قوانین و ارزش های متعالی آن را احیا می نماید.
حضرت امام خمینی اینگونه به صراحت از انقلاب سترگی که در ایران با الگوگیری و تبعیت از نهضت عاشورا تکوین می یابد و یکی از اهداف محوری خود را جلوگیری از استحاله اسلام اصیل قرار می دهد یاد می نماید :
« ...برای ادامه این نهضت باید کوشش کنیم . یک نعمتی است خدا به ما داده است ما باید این نعمت را حفظ کنیم . اسلامی که می رفت در عصر رژیم منحوس پهلوی از بین برود اسلام را برگردانیدیم و آن را که دشمن او بود کنار زدیم و امروز باید این نعمت را حفظ کنیم . » (۴ )
به این ترتیب حضرت امام خمینی « اسلام بنی امیه » و « اسلام شاهنشاهی » را در برنامه ریزی های منتهی به استحاله و واژگون سازی تعالیم و قوانین اسلام دارای « هدفمندی مشترک » می داند و آفت ها و آسیب ها و تهدیدهای ناشی از این استراتژی و خط مشی واحد را عامل گمراه سازی توده های مردم و فاصله از حقیقت دین و سقوط در دام های نامرئی و پنهانی که حق را باطل می نمایاند و باطل را حق جلوه می دهد معرفی می نماید.
به تعبیری دیگر اسلام شاهنشاهی چهره دیگری از اسلام بنی امیه است که در قالب های جدید و با شعارهای نوین در استحاله تعالیم اسلام و مسخ ارزش های والای الهی می کوشد و با توجه به وابستگی تام و مطلق آن با اسلام غربی و آمریکایی بدیهی است که هم امروز نیز به نفوذ در مراکز فرهنگی و رسانه ای برای ضربه زدن به اسلام اصیل و ناب ادامه می دهد و آن گونه نیست که با پیروزی نهایی انقلاب اسلامی بر رژیم پهلوی دیگر اثری از اسلام شاهنشاهی باقی نباشد و متولیان فرهنگی و مسئولان سیاسی با آرامش خاطر و ساده اندیشی هر مدعی حمایت از اسلام و انقلاب و نظام اسلامی را در مراکز تحت مدیریت خویش راه دهند و سرنوشت جوانان این مرزوبوم را به دست و افکار و فعالیت های مرموز و زهرآگین فرهنگی و هنری آنها بسپارند.
۳) سومین رهنمود امام خمینی درباره یکی از اهداف بزرگ نهضت مقدس عاشورا یعنی تشکیل « حکومت اسلامی » در جامعه است .
در نگاه امام خمینی حرکت تاریخی و قیام جاودانه کربلا با فلسفه ها و اهداف بزرگی آغاز گردید که یکی از آنها به دست گرفتن زمام امور امت اسلامی با خلع یزیدبن معاویه از خلافت و استقرار تشکیلات وسیع حکومتی مبتنی بر قوانین جامع اسلام برای راهبرد جامعه و تدبیر امور مختلف مردم می باشد.
وقایع تثبیت شده تاریخی از یکسو و سخنان و نامه های امام حسین (ع ) از دیگر سو این واقعیت را غیرقابل انکار می سازند که امام (ع ) یکی از اهداف حرکت و نهضت الهی خویش را تشکیل حکومت به منظور استقرار احکام و قوانین اسلام در تمام شئون و ابعاد و جلوه های زندگی مردم قرار داده بودند.
امام (ع ) پس از حرکت از مدینه به سوی مکه نامه های فراوانی را از مردم کوفه دریافت می کند که متن مشترک همه آنها دعوت به حرکت از مکه به سوی کوفه برای به دست گرفتن زمام امور و ایجاد پایگاه و تشکیلات مبتنی بر نظام سیاسی و حکومتی اسلام می باشد.
امام (ع ) در پاسخ به دعوت مردم کوفه نامه ای به آنان مرقوم فرمودند که در متن آن به اصل امامت و پیشوایی حکم در میان مردم براساس کتاب خدا قیام به عدالت و دادگستری ـ که این امور در پرتو استقرار نظام حکومتی اسلام محقق می گردند ـ اشاره و تصریح گردیده است . (۵ )
امام حسین (ع ) مسلم بن عقیل را به نمایندگی از جانب خود به کوفه گسیل می دارند و او از هیجده هزار نفر از مردم برای یاری امام (ع ) بیعت می گیرد . (۶ )
امام خمینی اینگونه صریح و روشن به این هدف از میان اهداف نهضت عاشورا اشاره می نمایند :
« کسی که فرمایشات ایشان را از وقتی که از مدینه بیرون آمدند و به مکه آمدند و از مکه آمدند بیرون حرف های ایشان را می شنود همه را می بیند که ایشان متوجه بوده است که چه دارد می کند ... حکومت هم می خواست بگیرد اصلا برای این معنا آمده بود و این یک فخری است و آن هایی که خیال می کنند که حضرت سیدالشهدا برای حکومت نیامده خیر آنها برای حکومت آمدند برای این که باید حکومت دست مثل سیدالشهدا باشد مثل کسانی که شیعه سیدالشهدا هستند باشد اصل قیام انبیا از اول تا آخر این بوده است ... زندگی سیدالشهدا زندگی حضرت صاحب ـ سلام الله علیه ـ زندگی همه انبیای عالم همه انبیا از اول از آدم تا حالا همه شان این معنا بوده است که در مقابل جور حکومت عدل می خواستند درست کنند... مع الاسف به قدری به گوش ما خواندند به قدری به گوش ملت ما خواندند به گوش ملت های ضعیف خواندند که حکومت به شما چه کار دارد شما برو نمازت را بخوان شما مسجدت را برو... کار نداشته باشید به حکومت که حتی اشخاص که آگاه هم بودند این ها بازی خورده بودند.. ما باید بیدار باشیم و هوشیار باشیم و هیچ وقت لغزش پیدا نکنیم . » (۷ )
حضرت امام خمینی در این رهنمود ژرف و آگاهی بخش اولا تصریح می کنند که یکی از اهداف بزرگ نهضت مقدس کربلا تشکیل حکومت برای اداره جامعه و کشور بوده است و حضرت امام حسین (ع )ـ همچنان که در سخنان و رفتار و عملکردهای خویش نشان می دهند ـ با این قصد و هدف حرکت خویش از مکه به کوفه را آغاز می نمایند.
ثانیا این یک اصل و قاعده معقول و پذیرفته است که « حکومت » باید تحت مدیریت سیاسی و اجتماعی « صالحان » در آید تا به این وسیله راه های تحقق صحیح و کامل احکام و قوانین اسلام صاف و هموار شود و امور مختلف جامعه به نظم و سامان درآید و به نحو مطلوب تدبیر گردد و چه کسی صالح تر و برتر و شایسته تر از حضرت امام حسین (ع ) برای به دست گرفتن زمام خلافت و حکومت اسلامی
ثالثا ضرورت تشکیل حکومت مبتنی بر توحید ناب و تعالیم و قوانین و احکام الهی وظیفه و مسئولیت ثابت و تغییرناپذیر همه انبیا و امامان و اولیای الهی در طول تاریخ محسوب می شود و آن مطهران و بزرگواران از جانب خداوند قادر متعال ماموریت داشتند تا شرایط و زمینه های لازم برای استقرار قوانین الهی در همه شئون حیات مادی و معنوی مرتبط با زندگی عموم مردم جامعه را مساعد و مهیا نمایند.
رابعا مسئولیت تشکیل حکومت برای استقرار نظام سیاسی اسلام منحصر به دوره حیات و امامت و رهبری ائمه دین (ع ) نمی باشد و هم امروز که در عصر غیبت حضرت مهدی موعود قرار داریم از آنجا که عمل به جامعیت احکام و تعالیم اسلامی و استقرار قوانین حیاتبخش دین مبین حق واجب و حیاتی می باشد و ایجاد تشکیلات و ابزار و اهرم ها و امکانات برای تحقق هدف مزبور ضروری است وجوب بنیان نهادن حکومت اسلامی تثبیت می گردد و فقهای جامع الشرایط برای تحقق این مهم موظف می شوند.
خامسا قدرت های استکباری جهان که همواره از استقرار قوانین اسلام در ابعاد و جلوه های اجتماعی اقتصادی فرهنگی قضایی سیاسی و نظامی در خوف و هراس به سر می برند و از حرکت های رهایی بخش اسلامی و عینیت بخشیدن به اصول مقدسی چون « جهاد اسلامی » به منظور مقابله و مبارزه با هرگونه تعدی و تهاجم خارجی وحشت می کنند با تلاش های نامرئی و مرموز عوامل خود که جریان های فکری و احزاب سیاسی غرب گرا می باشند سعی دارند به تبلیغ یکسویه اسلام و برجسته کردن جنبه عبادی آن با هدف فراموش ساختن و به انزواکشاندن جلوه های اجتماعی و سیاسی و نظامی آن بپردازند و همواره « سیاست » و « حکومت » را در نقطه مقابل اسلام و در تعارض و تنافی با تعالیم این دین مبین قرار دهند تا به این وسیله سهل و آسان به مهره سازی در سرزمین های اسلامی بپردازند و حکومت های دست نشانده خود را در جهان اسلام تثبیت نمایند!
آنچه این حربه و ترفند استعماری را خنثی می سازد و الگوگیری از نهضت مقدس عاشورا برای استقرار نظام سیاسی و حکومتی اسلام را نه تنها در ایران که در گستره جهان اسلام تبلیغ و ترویج می کند و به عمل نزدیک می سازد همچنان که امام خمینی تصریح کردند « بیداری » « هوشیاری » و دقت و مراقبت کامل برای « پرهیز از هر گونه لغزش » است .
پي نوشت :
۱ ـ صحیفه امام ج ۱۷ ص ۵۵
۲ ـ همان منبع ص ۵۸
۳ ـ همان منبع ص ۵۲
۴ ـ همان منبع ص ۵۶
۵ ـ مراجعه شود به کتاب ارشاد مفید ج ۲ ص ۳۶
۶ ـ همان منبع ص ۳۸
۷ ـ صحیفه امام ج ۲۱ صفحات ۳ ۴ ۶
حضرت امام خمینی « اسلام بنی امیه » و « اسلام شاهنشاهی » را در برنامه ریزی های منتهی به استحاله و واژگون سازی تعالیم و قوانین اسلام دارای « هدفمندی مشترک » می داند و آفت ها و آسیب ها و تهدیدهای ناشی از این استراتژی و خط مشی واحد را عامل گمراه سازی توده های مردم و فاصله از حقیقت دین و سقوط در دام های نامرئی و پنهانی که حق را باطل می نمایاند و باطل را حق جلوه می دهد معرفی می نماید
اسلام شاهنشاهی چهره دیگری از اسلام بنی امیه است که در قالب های جدید و با شعارهای نوین در مسخ تعالیم و ارزش های والای اسلامی می کوشد و باتوجه به وابستگی تام و مطلق آن با اسلام غربی و آمریکایی بدیهی است که امروز نیز به نفوذ در مراکز فرهنگی و رسانه ای برای ضربه زدن به اسلام اصیل و ناب ادامه می دهد و آنگونه نیست که با پیروزی انقلاب اسلامی بر رژیم پهلوی دیگر اثری از اسلام شاهنشاهی باقی نباشد و متولیان فرهنگی و مسئولان سیاسی با آرامش خاطر و ساده اندیشی هر مدعی حمایت از اسلام و انقلاب و نظام اسلامی را در مراکز تحت مدیریت خویش راه دهند و سرنوشت جوانان این مرزوبوم را به دست افکار و فعالیت های مرموز و زهرآگین فرهنگی و هنری آنها بسپارند
در نگاه امام خمینی حرکت تاریخی و قیام جاودانه کربلا با فلسفه ها و اهداف بزرگی آغاز گردید که یکی از آنها به دست گرفتن زمام امور امت اسلامی با خلع یزید بن معاویه از خلافت غاصبانه و استقرار تشکیلات وسیع حکومتی مبتنی بر قوانین جامع اسلام برای راهبرد جامعه و تدبیر امور مختلف در همه ابعاد و جلوه های حیات مادی و معنوی می باشد
تردیدی وجود ندارد که چنانچه اصل « همانندسازی فکری » و در پی آن اصل « تبعیت عملی » در انقلاب اسلامی ایران نسبت به نهضت عاشورا تحقق نمی یافت مراحل سخت و رنجزای این حرکت پرشور اسلامی طی نمی شد و راه پیروزی هموار نمی گردید