شاعر: ژوليده نيشابورى
الهى مردهام من، زندهام كن
فقيرم دولت پايندهام كن
الهى راه را گم كردهام من
ازين جويندگى يابندهام كن
الهى سوختم در آتش جهل
رها از آتش سوزندهام كن
اگر عمرى گنه كردم الهى
كرم بر عمر باقى ماندهام كن
غلامم سرخط آزادىام ده
ز غفلت بردهام من، بندهام كن
اگر شرمى نكردم از تو يا رب
تو با بخشندگى، شرمندهام كن
به آب رحمتت پاک از سياهى
در اين شام سيه پروندهام كن
تهى دستم بگير از لطف دستم
ز پا افتادهام، پويندهام كن
غمم از حد گذشته، شادىام بخش
سراپا گريهام من، خندهام كن
من «ژوليده» مىگويم به زارى
الهى مردهام من، زندهام كن