انتخاب اوباما و سیاست خارجی ایران

چکیده: دموكراتها معمولا سیاست نرم‌افزاری در پیش گرفته و استفاده از ابزارهای سیاسی و فرهنگی با روشهای دموكراتیك ، صلح‌طلبانه و با شعارهای دفاع از حقوق بشر و آزادی را در دستور كار خود قرار می‌دهند. با بررسی سابقه رئیس جمهورهای برگزیده از این حزب می‌توان فهمید كه آنها از گزینه جنگ به عنوان گزینه نهایی استفاده كرده و به جای آن از شیوه‌های تحریم ، رایزنی ، استراتژی گام به گام و گزینه‌های سیاسی – اقتصادی استفاده می‌كنند .به هر حال با انتخاب وی تغییرات هر چند
شنبه، 3 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انتخاب اوباما و سیاست خارجی ایران
انتخاب اوباما و سیاست خارجی ایران
انتخاب اوباما و سیاست خارجی ایران

نويسنده: دكتر رشید جعفرپور
چکیده: دموكراتها معمولا سیاست نرم‌افزاری در پیش گرفته و استفاده از ابزارهای سیاسی و فرهنگی با روشهای دموكراتیك ، صلح‌طلبانه و با شعارهای دفاع از حقوق بشر و آزادی را در دستور كار خود قرار می‌دهند. با بررسی سابقه رئیس جمهورهای برگزیده از این حزب می‌توان فهمید كه آنها از گزینه جنگ به عنوان گزینه نهایی استفاده كرده و به جای آن از شیوه‌های تحریم ، رایزنی ، استراتژی گام به گام و گزینه‌های سیاسی – اقتصادی استفاده می‌كنند .به هر حال با انتخاب وی تغییرات هر چند جزئی در سیاست خارجی آمریكا شاهد خواهیم بود...
انتخاب اوباما و سیاست خارجی ایران

سیاست خارجی آمریكا :

سیاست خارجی آمریكا تابعی است از سیاست دو حزب اصلی آمریكا : حزب دمكرات و حزب جمهوریخواه . با توجه به سابقه و عملكرد این دو حزب در تاریخ آمریكا ، می‌توان دریافت كه هر كدام از اینها مواضع متفاوتی نسبت به مسایل داخلی و بین‌المللی داشته‌اند . معمولا حزب جمهوریخواه سیاست‌های سخت‌افزاری در پیش گرفته و استفاده از جنگ و زور و تحریم‌های سنگین را در دستور كار خود قرار داده است . برای مثال اتخاذ " سیاست مبارزه با تروریسم " و در لوای آن حمله به كشورهای عراق و افغانستان و كشتن هزاران نفر از مردم بی‌دفاع توسط نیروهای اشغالگر به ریاست جمهوری بوش نمونه آشكاری است از سیاست جمهوریخواهان . در مقابل این سیاست ، دموكراتها معمولا سیاست نرم‌افزاری در پیش گرفته و استفاده از ابزارهای سیاسی و فرهنگی با روشهای دموكراتیك ، صلح‌طلبانه و با شعارهای دفاع از حقوق بشر و آزادی را در دستور كار خود قرار می‌دهند. (1)
با بررسی سابقه رئیس جمهورهای برگزیده از این حزب می‌توان فهمید كه آنها از گزینه جنگ به عنوان گزینه نهایی استفاده كرده و به جای آن از شیوه‌های تحریم ، رایزنی ، استراتژی گام به گام و گزینه‌های سیاسی – اقتصادی استفاده می‌كنند .
اما آنچه از تاریخ آمریكا برمی‌آید علیرغم تفاوتها در سیاست‌های دو حزب ، اهم مواضع و شباهتهای این دو حزب موارد ذیل را شامل می‌شود :
1) هر دو حزب به دنبال منافع ملی آمریكا هستند .
2) اختلاف آنها در تاكتیك و روش است نه در ماهیت .
3) اسرائیل و حمایت از آن جز شعارهای اصلی آنهاست .
4) گاهی اوقات احزاب از شیوه‌های تاكتیكی حزب مقابل خودشان نیز استفاده می‌كنند .
5) هر دو تای این احزاب از حمایت لابی صهیونیستی ( آیپك ) برخوردارند .
6) علیرغم اختلاف در حوزه نظر ، در حوزه عمل تا حدودی شبیه هم عمل كرده‌اند .
7) در این چند دهه بعد از انقلاب اسلامی موضع آنها ، علیه ایران اسلامی بوده است و در این مسیر به تناوب از شیوه‌های تحریم ، تهدید ، براندازی نرم و ... استفاده كرده‌اند .
با توجه به سیاست‌های كلان این دو حزب در سیاست خارجی ، برخی نیز معتقدند كه جمهوریخواهان با شعار جنگ شروع می‌كنند اما به صلح ختم می‌كنند اما دمكراتها با شعار صلح شروع می‌كنند اما به جنگ ختم می‌كنند . اما به نظر نویسنده ، اتخاذ سیاست عملی در آمریكا تابع تحولات بین‌المللی و داخلی آمریكا است . گاهی ممكن است شرایط به گونه‌ای پیش برود كه علیرغم حاكمیت دمكرات‌ها ، شرایط جنگی فراهم شود و آمریكا به جنگ مبادرت ورزد و گاهی نیز عكس مسأله صادق است .

انتخابات اخیر و پیروزی دمكراتها

پس از ماه‌ها مبارزات و تبلیغات سنگین انتخاباتی ، نهایتا باراك حسین اوباما سیاهپوست كنیایی الاصل ، 46 ساله در 4 نوامبر 2008 بر رقیب جمهوریخواه خود ، مك كین به پیروزی رسید . او به عنوان یك سناتور یكی از مخالفان اصلی سیاست‌های بوش در حمله به عراق بود .(2)
پیروزی او این نكته را یادآور می‌شود كه ملت آمریكا از سیاست‌های جنگ‌طلبانه جمهوریخواهان خسته شده و تا حدودی تمایل به سیاست‌های درونگرایانه با هدف بازسازی اقتصاد آمریكا دارد ، در حقیقت سیاستی كه بوش اتخاذ كرده بود .
دلیل تحمیلی كردن هزینه‌های نظامی فراوان بر دولت و ملت آمریكا ، ركود اقتصادی سنگینی را برای آمریكا به ارمغان آورده بود . این ركود در حقیقت می‌تواند زنگ خطری برای سیستم لیبرال – دموكراسی باشد كه در شرایط كنونی به زعم مبلغان غربی‌اش می‌خواست "‌ پایان تاریخ " (3) را به انسانها نوید دهد .
انتخاب اوباما از حزب دمكرات ، به نظر می‌رسد یك تغییر رویكرد در سیاست خارجی آمریكا ایجاد كند و سعی كند اقتصاد آمریكا را به سمت یك تحول به پیش ببرد . با همه تغییرات در سیاست خارجی آمریكا ، آنچه مهم می‌تواند باشد نوع سیاست خارجی آمریكا علیه ایران است . برخی معتقدند كه با‌ آمدن دمكراتها و پیروزی اوباما تغییری در سیاست خارجی آمریكا نسبت به ایران صورت نخواهد گرتف و از آنجائیكه اوباما در سطح جهان نسبت به جمهوریخواهان از محبوبیت بیشتری برخوردار است ، لذا سعی خواهد كرد اروپا را علیه ایران متقاعد سازد و همچنین نظر روسیه و چین را برای سخت‌تر كردن تحریم علیه ایران جلب كند . برخی دیگر معتقدند كه سیاست اوباما در مورد ایران از آغاز مطرح شدن او به عنوان كاندیدای ریاست جمهوری تا انتخاب نهایی آن ، یك مسیر متفاوتی را طی كرده است . به نظر می‌رسد كه سیاست ایشان ابتدا " مذاكره و گفتگو بدون پیش شرطد " بوده و اكنون به سمت " تشدید تحریم علیه ایران " و " حمایت از اسرائیل " به پیش می‌رود . برخی نیز خوشبینانه به این مسأله نگریسته و در مجموع معتقدند كه انتخاب وی برای ایران مفیدتر از انتخاب مك كین بوده است .
به هر حال با انتخاب وی تغییرات هر چند جزئی در سیاست خارجی آمریكا شاهد خواهیم بود . ابتكار دكتر محمود احمدی‌نژاد در تبریك(4) به انتخاب وی به عنوان ریاست جمهوری آمریكا و دعوت ایشان به صلح ، مهرورزی ، عدالت ، رعایت حقوق بشر و جبران خسارت‌هایی كه در خاورمیانه صورت گرفته و عدم تكرار اشتباهات گذشتگان می‌تواند پیام مهمی باشد كه حسن نیت ایران را نسبت به سیاست‌های صلح‌طلبانه در جهان و منطقه ابلاغ شده است . " دعوت " و " ارشاد " به عنوان دو اصل مهم در اسلام رویه پسندیده‌ای بوده و هست و این پیام به عنوان استراتژی پیش دستانه‌ای است كه دولت جمهوری اسلامی ایران كرده و امید می‌رود كه بتواند مسر هموارتری را در آینده فرا روی كشورها قرار دهد . همچنین پیروزی اوباما با شعار " تغییر در سیاست خارجی آمریكا به نظر می‌رسد نقطه عطفی در تاریخ آمریكا باشد ، هر چند این شعار و سیاست ممكن است چندان به نفع یا ضرر ما نباشد ولی قطعا برای منافع آمریكا مفید خواهد بود .

راهبرد ما :

آنچه كه در سیاست خارجی ما مهم است و در قانون اساسی ما به عنوان اصل پذیرفته شده است ، این است كه " ما نه متجاوز هستیم و نه متجاوز را می‌پذیریم " این آموزه كه برگرفته از دین اسلام و كتاب آسمانی قرآن است به ما آموخته است كه در این چند دهه بعد از انقلاب به هیچ كشوری تجاوز نكنیم و از هیچ متجاوز استقبال نكنیم و نیز با كشورهای متجاوز رابطه برقرار نكنیم و نیز نسبت به هیچ تجاوزگری سكوت نكنیم ، لذا بر اساس سیاست اصولی‌مان تا دولت آمریكا از سیاست‌های مداخله‌گرانه و تجاوزگرانه‌اش دست برندارد و خواهان مداخله در امور كشورها به بهانه‌های مختلف باشد . ( خواه حزب دمكرات باشد خواه حزب جمهوریخواه ) رابطه ایران اسلامی و آمریكا بهبود پیدا نخواهد كرد و این " دیوار بی‌اعتمادی " همچنان بر پا خواهد بود . در حقیقت رفتارها در سطح بین‌الملل متناسب با اصول اخلاقی و دینی خودمان تعریف و تعیین می‌شود و تابع تحولات نیست . بلكه ما بر اساس اصول دینی‌ خودمان تصمیم می‌گیریم و اگر سیاست كشوری با اصول ما هماهنگ باشد با آن همكاری كرده و اگر سیاست كشوری مغایر با اصول انسانی و اخلاقی باشد با آن همكاری نمی‌كنیم . اگر اوباما بتواند در سیاست خارجی آمریكا تغییرات اساسی صورت دهد و خوی تجاوزگری را از سیاست خارجی آمریكا حذف كند و به بهانه‌های مختلف مردم مظلوم كشورهای منطقه را قتل و غارت نكند و رفتار سیاسی زورمدارانه آمریكا را تغییر دهد . طبیعتا تغییر در سیاست ایران نیز قابل پیش‌بینی خواهد بود . اما اگر وی همان رویه سابق آمریكا را در پوشش و شعار دیگری ادامه دهد سیاست سی ساله ایران شفاف است : " قطع رابطه و تداوم آن " .

پی‏نوشت‏ها:

1- د . شولزینگر ، یساست آمریكا در قرن بیستم ، ترجمه : رفیعی مهرآبادی ، انتشارات وزارت خارجه 1382 .
2- سیاست : /wiki/Baeack-obamaHttp://en.wikipedia.org
3- The End of History and the last man, Francis Fukuyama, Free Press, 1992
4- سایت : پایگاه اطلاع‌رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران ، 17/آبان /87.
5- اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران .





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.