نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
بنابر نظر زبانشناسِ نقشگرا، مایکل هلیدی، زبان برای انتقال همزمان سه نوع مختلف معنا تکامل یافته است: معنای اندیشگانی، بینافردی و متنی. برای تحلیل این سه نوع معنا از نظامهای دستوری مختلف استفاده میشود. معنای متنی به سازماندهی متن ارتباط مییابد؛ دو منبع اصلیِ آفرینش معنای متنی ساختارهای «مبتدا» و «انسجام» هستند.
تحلیل ساختارهای «مبتدا» بر سازماندهی اجزاء سازندهی جمله تأکید میکند و توجّهی ویژه نیز به سازندهی نخست، یعنی مبتدا که جایگاهی برجسته در متن دارد، نشان میدهد. بقیهی جمله را «خبر» مینامند. همانطور که در مثالهای زیر نیز خواهید دید، سازماندهی متنیِ جملهها و تعیین مکانِ واژهها در جایگاه «مبتدا» (که زیر آن خط کشیده شده است)، دلالتهای معناشناختیِ ضمنی دارد، زیر واژگانی که در محل مبتدا قرار میگیرند، برجستگی خاصی مییابند:
دولت چین پیش از المپیک تابستانی تدابیر امنیتی شدیدی را در پکن اعمال کرد.
تدابیر امنیتی شدیدی توسط دولت چین پیش از المپیک تابستانی در پکن اعمال شد.
پیش از المپیک تابستانی دولت چین تدابیر امنیتی شدیدی را در پکن اعمال کرد.
در پکن تدابیر امنیتی شدیدی توسط دولت چین پیش از المپیک تابستانی اعمال شد.
در عوض، انسجام به ابزارهای زبانی برای اتّصال جملهها به یکدیگر به منظور تشکیل متن اشاره میکند که این امر از طریق عطف، ارجاع، حذف، جایگزینی و انسجامِ واژگانی انجام میشود. میزان و ماهیت پیوندهای انسجامدهنده در یک متن بر سهولت رمزگشایی از متن تأثیر میگذارد. برخی متنها تعداد زیادی پیوند انسجامی دارند که رمزگشایی از آنها را نسبتاً آسان میکند، در حالی که ماهیت انسجامیِ دیگر متنها ممکن است پیچیدهتر باشد.در صفحهی آغازین رمان اولیس (1923[1993]) نوشتهی جیمز جویس، انسجام به منزلهی منبع مهمِ معناسازی به کار رفته است. در نخستین خط رمان، انسجامِ واژگانی از طریق واحدهای واژگانی «پیالهی کف صابون»، «آیینه» و «تیغ» ایجاد شده است که همهی این واژهها به حوزهی معنایی یکسانی تعلّق دارند و نشان میدهند که کسی میخواهد صورتش را اصلاح کند: «باک مالیگانِ چاق، موقّرانه، از راه پلّه آمد، در حالی که در دستش پیالهی کف صابون بود و روی آن آیینه و تیغ». به جای اصلاح، مالیگان «پیاله را در هوا نگه داشت و آواز سر داد: Introibo ad altare Dei [من به محرابِ خدا خواهم گرفت]»، که این با انتظاراتی که دستهی واژگانیِ مزبور به وجود آوردهاند همخوانی ندارد. در عوض، سرآغازِ لاتینیِ عشای ربّانیِ کاتولیک، با واحدهای واژگانی «یسوعی»، «جدّی»، «مقدّس» و «به سراعت صلیبی در هوا کشید» در جملات مجاور، الگوی همآییِ متفاوتی (با ماهیت مذهبی) شکل میدهد. در خط بعدی، ناهمخوانیِ این دو دستهی واژگانی، وقتی در ساختاری همپایه به یکدیگر پیوند میخورند، بیشتر به چشم میآید: «مالیگان به سرعت صلیبی در هوا کشید، در گلو غرغرهای کرد و سرش را تکان داد». بنابراین، جویس با پیوند زدن معنای این دو دستهی واژگانی، که به لحاظ معناشناختی از یکدیگر فاصله دارند، تصویری از مالیگان میسازد که او را شخصیتی ضدّ آیین و رسوم مذهبی نشان میدهد.
در تحلیل سبکشناختیِ متن، چون معانی اندیشگانی، بینافردی و متنی پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند، تحلیل معنای متنی نیز به بررسی دو نوعِ دیگر معنا وابسته است.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبکشناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول