نویسنده: علی رفیعی
تدانی و تدلّی، دو اصطلاح در علم عرفان و تصوف که به معنای معراج و نزول مقربین هستند. تدانی در لغت به معنای نزدیک شدن و تدلّی به معنای فرود آمدن از مقام بالا و عالی و فروتنی کردن است (لسان العرب، ابن منظور، 266/14). در اصطلاح اهل عرفان منظور از تدانی، معراج نهائی و غائی عارفان است بالاصاله، و آن عبارت است از معراجی که بدون وراثت به حضرت قاب قوسین منتهی شود و مقام قاب قوسین نزدیک شدن اسمائی است به اعتبار تقابل بین اسماء در امر الهی که به دائرةالوجود معروف است مانند: ابداء، و اعاده و نزول و عروج و فاعلیت، و قابلیّت که مراد اتحاد با حق است اما با بقاء تمییز و دوئیّت که تعبیر به اتصال میشود و مقامی بالاتر از آن نیست مگر مقام «اوادنی» و آن احدیت و عین الجمع ذاتی است که به مقام «اوادنی» از آن نام میبرند زیرا در این حالت دیگر امتیازی باقی نمیماند و تشخصها و دوئیتها از میان بر میخیزد و عارف به فناء محض نائل میشود و این مقام به حکم وراثت محمدیه است که به حضرت اوادنی متصل میشود (اصطلاحات الصوفیه، کاشانی، 142؛ التعریفات، جرجانی، 47). بنابراین معراجی که از آن به تدانی نام میبرند به دو قسمت میشود یکی قاب قوسین و دیگری اوادنی است. که مقام نخستین از آن اولیاء و عارفان است و دومین از آن پیامبران و حضرت ختمی مرتبت. برخی نوشتهاند که مقام اوادنی اشاره به معراج معنوی است و عبارت است از مشاهدهی حقایق موجودات چنانکه هستند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اَللّهُمَ اَرِنَا الاَشیاءَ کَما هِیَ (خدایا اشیاء را آنچنانکه هستند به ما بنمایان). مقصود از این مقام، عبور و وصول به حضرت حق تعالی و وجود مطلق است که با توحید حقیقی به دست میآید، اینگونه معراج برخلاف معراج صوری است به طوری که احتیاج به حرکت کردن ظاهری و سلوک جسمانی ندارد بلکه احتیاجی حتی به عدم حرکت ظاهری و باطنی هم ندارد، زیرا فکر کردن خود حجاب این راه است چنانکه در مقام شناخت حق گفتهاند: عرفت الله بترک الافکار (خدا را با ترک افکار شناختم) و همهی اینها در یک طرفة العین انجام میپذیرد و تا ابد و ازل ادامه و بقاء دارد (جامع الاسرار، آملی، 287-288).
تدلّی در اصطلاح عارفان عبارت است از نزول مقربان بعد از ارتفاع و ارتقاء پیدا نمودن آنان به نهایت طریق، و عروج به مقام قاب قوسین. برخی گفتهاند منظور از آن: نزول از سکر است به صحوه و یا اینکه نزول از مقام فناء است در صفات الله و سفر از حق به سوی خلق. اما گاهی هم تدلّی را در قبال نزول تجلیات حضرت حق از مقام قدسی ذاتیش که کسی را بدان راه نیست میدانند و وجود تنزل پیدا میکند تا در درجهی استعداد و قابلیت سالکان و عارفان قرار گیرد زیرا عارف و سالک بنا بر سعه و گسترهی استعداد عروج خود، به مقام حق نزدیک میشود و آنگاه که دیگر قابلیت عروج و سلوک بیش از آن را نداشت مقام قدوسی حق نزول میکند تا سالک بتواند به حق اتصال پیدا کند و از اینجاست که برخی گفتهاند تدلی قرب مشاهده است و حقیقت آن نزدیک شدن در شهود غیب غیب است (شطحیّات، روزبهان، 617؛ اصطلاحات الصوفیه، ابن عربی، 7؛ مجمع البحرین، ابرقوهی، 49).
منابع :
غیر از آنچه در متن مقاله آمده؛ شرح اصطلاحات تصوف، گوهرین، 42/3.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول.