فرهنگ مطلوب یا مهندسي فرهنگي

جامعه ايران اسلامي به عنوان جامعه‌ايي كه در طول تاريخ كهن خود همواره به خاطر برخورداري ازفرهنگ و تمدني بالنده و غني به خود باليده است، با گذشت زمان و عليرغم وجود چالش‌هاي گوناگون تاريخي و اجتماعي كه بي‌شك در هر جامعة پويا، طبيعي و ضروري است از هيچ گونه تلاشي در مسير رشد و توسعه همه جانبه و متعالي خود دريغ نورزيده است و در طي اين طريق پيوسته با اتكاء به فرهنگ بالنده و سازنده ايراني - اسلامي توانسته با نيل به بسياري از اهداف بزرگ و سرنوشت
دوشنبه، 5 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فرهنگ مطلوب یا مهندسي فرهنگي
فرهنگ مطلوب یا مهندسي فرهنگي
فرهنگ مطلوب یا مهندسي فرهنگي

اشاره:

جامعه ايران اسلامي به عنوان جامعه‌ايي كه در طول تاريخ كهن خود همواره به خاطر برخورداري ازفرهنگ و تمدني بالنده و غني به خود باليده است، با گذشت زمان و عليرغم وجود چالش‌هاي گوناگون تاريخي و اجتماعي كه بي‌شك در هر جامعة پويا، طبيعي و ضروري است از هيچ گونه تلاشي در مسير رشد و توسعه همه جانبه و متعالي خود دريغ نورزيده است و در طي اين طريق پيوسته با اتكاء به فرهنگ بالنده و سازنده ايراني - اسلامي توانسته با نيل به بسياري از اهداف بزرگ و سرنوشت ساز منشاء تحولات فراوان و مثبتي در جهان اسلام به عنوان يك جامعه الگو و مترقي و حتي در برخي از عرصه‌ها در سطح جهان باشد. امروز نيز همين فرهنگ مترقي ايراني - اسلامي در سايه‌توانائي‌هاي گوناگوني كه در عرصه‌هاي مختلف داراست مي‌تواند موفق‌تر از هميشه خود را متجلي سازد. بر همين اساس لزوم انسجام بخشي و هماهنگي متناسب با اقتضائات روز كه از آن به مهندسي فرهنگي تعبير مي‌شود بيش از پيش مورد نياز است. در همين راستا با دكتر مخبر؛ دبير محترم شوراي عالي انقلاب فرهنگي به گفت‌وگو نشستيم تا با ديدگاههاي ايشان پيرامون موضوع مهندسي فرهنگي بيشتر آشنا شويم. آنچه در پي مي‌آيد حاصل اين گفتگوست.
آقاي دكتر، مقام معظم رهبري در چند سال گذشته يعني از سال 81 در مورد مهندسي فرهنگي كشور صحبت مي‌‌فرمايند و تأكيد مي‌كنند كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين مهم را انجام دهد. اجازه بدهيد بحث را بدون مقدمه آغاز كنيم. شورا تا به حال حدود هزار و چهارصد مصوبه داشته است كه خيلي از آنها به طور خاص مربوط به حوزه مهندسي فرهنگي است. آيا مصوباتي كه تاكنون شورا گذرانده‌ است به طور عام يا خاص مهندسي فرهنگي نبوده است؟
البته وقتي رهبري موضوع مهندسي فرهنگي را مطرح فرمودند، نكات و مواردي را هم مورد توجه قرار دادند. در آن كلام مهم، ايشان يك تعريف كلاني از فرهنگ مطرح كردند به اين معنا كه فرهنگ هم در ظواهر و هم در باطن است و داراي وجوه و آثار و پيامدهايي است. ايشان در ابعاد مختلف مواردي را در تبيين موضوع فرهنگ مطرح نمودند. ذيل اين تبييني كه از فرهنگ ارائه كردند، مجموعه اين وجوه، پيامدها، آثار و حتي اثراتي كه تدريجاً منجر به تغيير فرهنگها مي‌شود و در آخر موضوع مهندسي فرهنگي را مطرح فرمودند. اين فرهنگ با اين ويژگي‌ها بايد مهندسي شود. ايشان براي مهندسي فرهنگي يك مركز مهندسي تعريف كردند و گفتند قرارگاه اين مركز مهندسي‌؛ شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. يك عقبه براي كار مهندسي فرهنگي تعريف كردند و گفتند محور آن دبيرخانة شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. اما تعامل خوب و قابل قبولي بايد با نخبگان، دانشمندان، كارشناسان، پژوهشگران، صاحبنظران، چه در حوزه و چه در دانشگاه برقرار شود. اين مي‌شود عقبة پژوهشي؛ عقبة فكري. پس يك بال قضيه، عقبة فكري و پژوهشي است. يك بال قضيه هم آن دستگاههايي هستند كه ايشان تعبير به خط مقدم اجرايي فرمودند. اين خط مقدم اجرايي يعني تمامي دستگاههايي كه در حوزه‌هاي اجرائي كار مي‌كنند؛ مثل مجمع تشخيص مصلحت، مجلس شوراي اسلامي، وزارتخانه‌ها، دولت و دستگاههاي دولتي، سازمانهاي تأثيرگذار در حوزة فرهنگ مثل سازمان صدا و سيما، سازمان تبليغات، وزارت ارشاد و … اينها مي‌شوند خط مقدم اجرايي آن مركزي كه تصميم دارد مهندسي فرهنگي را انجام دهد. مهندسي فرهنگي در حقيقت دو بال دارد، يك بال آن مركز فرماندهي و سياستگذاري اصلي به عنوان عقبة پژوهشي و يك بال ديگربه عنوان خط مقدم اجرايي مي‌باشد، چرا بايد اين اتفاق بيفتد؟ مركز مهندسي فرهنگي اگر بخواهد مهندسي كند و تصميم‌گيري كند، بايد مجموعه‌هايي براي آن تصميم سازي كنند. تصميم‌سازي چگونه اتفاق مي‌افتد؟ گام اول تصميم سازي پژوهش و تحقيق است. تازه قبل از اين، موضوع شناسي است يعني بايد در حوزة علم و فرهنگ مسأله‌شناسي، موضوع شناسي، و جريان‌شناسي كنيم. متناسب با اين مسأله شناسي و جريان‌شناسي، پژوهشهايي بايد تعريف شود تا شناخت نسبت به مسأله، موضوعات و جريانات عميق شود؛ پس اولين گام؛ مسأله‌شناسي، موضوع‌ شناسي و جريان‌شناسي متناسب با اين پژوهش و تحقيق و سازمان دادن به آن است. بعد از اين كه تحقيقات و پژوهشها سازمان‌دهي شد گام بعدي بايد برداشته شود؛ گام بعدي اين است كه كار كارشناسي بر روي اين پژوهش انجام گيرد تا قابليت تبديل شدن به سياست، قانون، بخشنامه و مقررات را پيدا كند. مي‌دانيم كه يك پژوهش خود به‌خود ويژگي تبديل شدن به قانون، سياست كلي، راهبرد و مجموعه‌اي از راهبردها را ندارد. چه اتفاقي بايد روي اين پژوهش كه مبتني بر اين مسأله شناسي بوده صورت بگيرد؟ اين گام در حقيقت گامي است كه در آن عده‌اي از كارشناسان و نخبگان كه هم آگاهي و توان فهم مباحث تحقيقاتي را دارند و هم خودشان نيازها و اولويتهاي اجرايي و سياستگذاري كشور را كاملاً احساس و درك مي‌كنند؛ اين پژوهش‌ها را بايد مطالعه ‏كنند. اين دو ويژگي كارشناسان كه تجربة طولاني دارند باعث مي‌شود اين پژوهش تبديل به سياست كلي، مجموعه‏ايي از راهبردها و نقشه‏ راه براي كشور شود، پس اين گام دوم بود براي تصميم سازي، گام سوم چيست؟ گام سوم تلفيق اين مجموعه‌هاست. شما در فاز تصميم‌سازي در حقيقت با متن سياست‌نامه يا مجموعه‌اي روبرو هستيد كه قابليت طي يكي از اين مسيرها را دارد. اين متن ممكن است به شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان مركز سياست‌گذاري حوزه علم و فرهنگ يا به مجلس محترم شوراي اسلامي به عنوان نهاد قانونگذار پيشنهاد گردد. در صورت لزوم پيشنهادات كارشناسان، محققان و مجموعه‌ مستندات ما در اختيار مجلس شوراي اسلامي قرار مي‌گيرد و ممكن است به قوانين مورد نياز تبديل شود يا ممكن است اين متن تبديل به سياست كلي شود و براساس آن سياست كلي، راهبردها و سياستهاي مياني طراحي شود و به مجمع تشخيص مصلحت‌ كه از جمله خط مقدمهاي اجرايي موضوع مهندسي فرهنگي هست ارجاع شود. اين نقش و جايگاه مهمي است كه دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي به عنوان عقبة علمي و پژوهشي و محور فني و كارشناسي شوراي عالي انقلاب فرهنگي براي مهندسي فرهنگي بايد ايفا كند. گام آخر تصميم‌سازي نيست بلكه تصميم‌گيري است كه توسط مراجع ذيربط انجام مي‌شود. اگر سياست كلي باشد؛ مجمع تشخيص مصلحت عهده‌دار اجراي آن خواهد بود؛ اگر بايد تبديل به قانون شود مجلس شوراي اسلامي بايد مسؤوليت آن را بر عهده گيرد، اگر سياست‌هاي حوزة علم و فرهنگ مطرح باشد مركز آن شوراي عالي انقلاب فرهنگي خواهد بود. حلقة دبيرخانه بايد ضمن انجام مهندسي، بين همة مجموعه‌ها يك هماهنگي ايجاد كند و از همة اين توانها براي رسيدن به آن نقطه‌ي مطلوب و فرهنگ هدف يعني تعالي انسانها، داشتن يك جامعه پيشرفته توأم با معنويت، اخلاق و فضيلت استمداد و ياري بطلبد.
حضرت عالي اشاره نموديد كه مقام معظم رهبري ساختار را تعيين كرده‌اند؛ كه يك مركز عالي سياستگذاري و يكسري خط مقدمهاي اجرايي دارد و فرآيند آن را هم توضيح فرموديد.اما مي‌خواهيم كمي عقب‌تر برگرديم. مقام معظم رهبري مدام برانجام مهندسي فرهنگي تاكيد و به انجام آن توصيه مي‌فرمايند.به نظر شما چه خلاءهايي ضرورت انجام مهندسي فرهنگي را درمقطع كنوني اجتناب ناپذير مي‌كند؟
ما بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و در اين دوره 27 ساله تلاشهاي زيادي انجام داده‌ايم. موضوعات مختلفي را دلسوزان، نخبگان و متخصصين ما در حوزه‌هاي گوناگون مورد اهتمام قرار داده‌اند، اما با وجود انجام كارها، فعاليتها و تلاشهاي فراوان، در بعضي قسمتها احساس مي‌شود خلاءهايي وجود دارد. پيرامون همين موضوع نقشة جامع علمي كشور كه ايشان فرمودند، ما در طي 27 سال تلاشهاي علمي گسترده‌اي انجام داده‌ايم. زيرساختهاي ما در حوزة علم و تحقيق در كشور قابل مقايسه با اول انقلاب نيست. در ارتباط با دانشجو، استاد و زيرساختهاي پژوهشي و داشتن امكانات و تجهيزات تخصصي و توسعة‌ كمي دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي و توسعة كيفي رشته‌هاي تخصصي، خيلي از زيرساخت‏هاي ما براساس برنامه‌هاي كشور فراهم شده. اما اكنون همة اينها براي رسيدن به يك جايگاه برتر و متعالي نياز به يك بازنگري و انسجام بخشي دارند. يك هارموني بايد بين آنها ايجاد شود اين همان مهندسي و نقشة جامع علمي كشور است. اگر رهبري در سالهاي اخير روي اين عبارتها و جهت‌گيري‌ها تأكيد مي‌كنند علت آن است كه يك نياز جديد، به روز و متناسب با اين جهش پرشتابي كه كشور پيدا كرده است بوجود آمده است كه هيچ‌گونه منافاتي با گامهاي قبلي ندارد. در حقيقت تمام نقشه جامع علمي كشور بر تمام آنچه كه در اين بيست و چند سال ذخيره و اندوخته كرده‌ايم بنا نهاده مي‌شود. در حوزة فرهنگ هم همين‌طور است. اگر امروز مهندسي فرهنگي مطرح مي‌شود علت اين است كه ما در بعضي جاها و دستگاههاي فرهنگي كشورمان هم‌پوشاني داريم. زيرساختهاي فرهنگي ما هم چيزي كم ندارند. توانمندي‌هاي فرهنگي ما هم فراوان است. انسانهايي كه به حوزة فرهنگ علاقه‌مند باشند و بتوانند فعاليت كنند هم كم نيستند. در دنيا هميشه اينطور است كه استراتژيست‌ها و رهبران كشورها كه دورنماهاي آينده را ترسيم مي‌كنند بعد از يك دوره تلاش و فعاليت به دليل اينكه مي‌خواهند افق جديدي را باز كنند و به سمت آن افق خيز مناسب بردارند در سياست‏ها بازنگري مي‎كنند و براساس بازنگري و نياز جديد، كار و طراحي جديد را آغاز مي‎كنند و اين همان باز مهندسي است كه هميشه بايد اتفاق بيفتد و مهندسي فرهنگي هم از اين جنس است. اگر كساني فكر كنند اين كارهايي كه قبلاً انجام شده هيچ ارتباطي با نيازهاي جديد ندارد بايد گفت كه هرگز اينطور نيست. الان نقشة جامع علمي و مهندسي فرهنگي را كه رهبري مي‌فرمايند؛ بر اساس همة توانمندي‌هايي است كه ما در اين سالها به دست آورده‌ايم و امروز بايد اين انسجام، هماهنگي و مناسب‌سازي اتفاق بيفتد.
پس ما مي‌توانيم اميدوار باشيم كه انشاءالله در فرآيند انجام اين مهندسي، موازي‌كاري موجود بين دستگاه‌هاي فرهنگي رفع مي‌شود؟
قاعدتاً در مهندسي فرهنگي بايد حداقل موازي كاري باشد؛ به دليل اينكه هر كس جايش در آن سازه‌ و آن بنايي كه ساخته مي‌شود معلوم است و اين بنا همان مهندسي فرهنگي در حوزه فرهنگ است. هر بخش براساس تخصص و توانمندي‌هاي خودش تعريف و مأموريت آن هم تعيين مي‌شود و براساس آن مأموريتها به وظايفش بايد عمل‌كند.
در كشور ما يك فرهنگ كلان وجود دارد كه تركيبي از عناصر اصلي فرهنگ اسلامي و فرهنگ ايراني است كه يك شكل بسيار زيبايي را ترسيم نموده است. غير از اين فرهنگ كلان ما يك سري خرده فرهنگ داريم كه در حقيقت فرهنگ اقوام مختلف كشور ماست كه واجد زيبايي‌هاي خاص خودشان هستند. در واقع ما با يك تنوع فرهنگي در سطح كشور رو به رو هستيم لطفاً بفرمائيد جايگاه اين خرده‌فرهنگها در نقشه مهندسي فرهنگي كجاست؟
فرهنگ ما مثل يك هرمي است كه هر چه به رأس آن نزديك مي‌شويم بيشتر به وحدت مي‌رسيم. دو خط ممكن است فاصله‌هايي با هم داشته باشند اما وقتي به قله مي‌رسند يكي مي‌شوند و قلة ما ايران و اسلام است در قله؛ اين وحدت، چه وحدت ملي، چه همبستگي ملي، چه امنيت ملي همه معنا پيدا مي‌كند. عقايد، گرايشها و قوميتهاي مختلف وجود دارند؛ اگر چه بعضي قبول ندارندو معتقدند ما يك قوم ايراني هستيم. فارس و لُر و ترك و بلوچ و … همه ايراني هستند. به همين دليل قله ما ايران و اسلام است. شما وقتي ايران و اسلام را در قله بگذاريد ديگر همه چيز زير اين تعريف جاي خودش را پيدا مي‌كند و جايي براي اختلاف نمي‌ماند. جايي براي حذف نمي‌ماند. هر چيز جا و تعريف خودش را پيدا مي‌كند، و سطح، قدر، منزلت، جايگاهش معلوم است. آنجا كه پاي اسلام در ميان مي‌آيد همه دنبال اسلام هستند آنجا كه پاي ايران و وحدت ملي ما به ميان مي‌آيد، همه دنبال ايران هستند. ديگر خوزستان و لرستان و آذربايجان همه ايران مي‌شود. همه مي‌شوند يك پيكرة واحد و از يك هويت به نام هويت اسلام وايران دفاع مي‌كنند.
اگر درست متوجه شده باشم اين فرمايش شما به اين معناست كه نگراني منتقدان مبني بر اينكه مهندسي فرهنگي مي‌خواهد يكسان سازي فرهنگي در كشور ايجاد كند؛ به هيچ وجه صحيح نيست؟
البته، معلوم است كساني كه چنين انتقادي را مطرح مي‌كنند شناخت صحيحي از موضوع مهندسي فرهنگي ندارند.
همچنان كه مستحضر هستيد پيش زمينه‌ مهندسي فرهنگي رصد فرهنگي است زيرا تا شناخت كاملي از وضعيت موجود انجام نگيرد مطمئناً طراحي دقيق و شايسته‌اي نمي‌توان ارائه كرد.آيا در اين زمينه دبيرخانه كاري كرده است؟
يكي از خلاءهايي كه ما داريم همين است. ما به همين دليل امروز آمده‌ايم موضوع رصد فرهنگي را مطرح كرديم چون اساس آن در شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيده، ما آمده‌ايم مركز مطالعات راهبردي شوراي عالي انقلاب فرهنگي را تأسيس كرده‌ايم. اين مركز مطالعات راهبردي از جمله وظايفش همان رصد فرهنگي است. براي رصد كردن فرهنگ، جريان شناسي، موضوع‌شناسي و مسأله شناسي از وظايف جدي اين مركز مطالعات خواهد بود انشاءالله با راه‌اندازي اين مركز، امكانات در خور و كافي براي اينكه اين اقدام عملياتي شود فراهم خواهد شد.
لطفاً در مورد نحوه فعاليت اين مركز بيشتر توضيح بفرماييد؟
در اين مركز گروههاي مختلفي وجود دارند كه من از آن تعبير به ميز كار مي‌كنم. ممكن است در خصوص موضوعات مختلف با اولويت و سهم فرهنگي ما ميز كارها و يا كار گروههاي تخصصي متشكل از دانشمندان، صاحب‌نظران و نخبگان داشته باشيم كه فقط متمركز مي‌شوند در يك موضوع خاص فرهنگي و بعد از چندي خواهيم ديد كه انسانهاي فرهيخته و نخبه‌اي داريم كه متخصص در موضوع هويت، مسائل جوانان، مسائل زنان و مسائل دانشجو و دانشگاهي هستند. هم گروه‌هاي اجتماعي و هم موضوعات تخصصي علمي را دسته بندي مي‌كنند. مثلاً دين شناسي و موضوعاتي از اين قبيل، البته لزوماً اين گروه بندي براساس اقشار اجتماعي نيست بلكه آنها كارهاي تخصصي و تقسيم‌بنديهاي لازم را انجام مي‌دهند و با همكاري مراكز تحقيقاتي و دانشگاهها كه يك مجموعه منسجم است براساس اولويتها و نيازهاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي طرحهاي لازم را تدوين و طراحي مي‌كنند.
يكي از وظايف شوراي عالي انقلاب فرهنگي بر طبق آيين‌نامه؛ تجزيه و تحليل جريانهاي فرهنگي روز جهان است كه در حقيقت رصد فرهنگي در عرصه بين‌المللي است. اين رصد مرحله اول مهندسي فرهنگي مي‌باشد چون اگر شناخت درستي از وضعيت فرهنگي در عرصه جهاني نداشته باشيم و تأثير آنها را بر فرهنگ ملي ارزيابي دقيقي نكنيم - همچنان كه قبلااشاره شد - مهندسي فرهنگي ما هم كامل نخواهد بود. مقام معظم رهبري در سال 81 در ديدار با اعضاي محترم شورا انتقاد فرمودند كه چرا شورا به بحث تجزيه و تحليل جريانهاي فرهنگي روز جهان نپرداخته است. دبيرخانه شورا در اين زمينه تا كنون چه گامهايي برداشته است؟
يكي از وظايف مركز مطالعات راهبردي رصد فرهنگي است. جريان شناسي فرهنگي فقط مربوط به داخل كشور نيست. البته در معاونت ارتباطات؛ حوزة بين‌الملل را داريم فعال مي‌كنيم و هم اكنون دوستان ما در اين معاونت تلاش مي‌كنند اين بخش شرح وظايف منسجمي پيدا كند؛ تا بتوانيم آن موضوعات مرتبط با حوزة فرهنگ را كه از جنس ارتباطات بين‌المللي است پوشش دهيم. از جمله اين موضوعات؛ ‌جريانهاي فرهنگي و علمي است كه مي‌تواند در سطح جهان اتفاق بيفتد.
مهندسي و رصدفرهنگي درصدد است با شناخت مشكلات و نقاط ضعف فرهنگي، نقاط مثبت را تقويت و نقاط ضعف را پالايش كند. حضرت عالي به عنوان كسي كه در عالي‌ترين مركز سياستگذاري علم و فرهنگ كشور حضور داريد اين نقاط قوت و ضعف را در عرصه فرهنگي چه ‌مي‌دانيد، چه نقاط مثبتي داريم كه مي‌توانيم آنها را تقويت نمائيم؟
ما يك مجموعة فرهنگ داريم؛ هميشه هم با فرهنگها به دليل تبادلاتي كه اتفاق مي‌افتد، پيراسته‌ها و پيرايه‌هايي خواهد آمد كه خيلي جوهري نيست. آنچه كه مي‌ماند مجموعة فرهنگ يك ملت است. فرهنگ ملت ما هم يك فرهنگ بسيار غني و بسيار قوي است. چه در بعد اجتماعيات و چه در بعد فرديات، چه در بعد آداب و رسوم و چه در بعد تعامل با ساير ملتها، ما كشوري معروف به گشاده‌دستي، مهمان نوازي و گشاده‌رويي، بلندنظري و بالندگي هستيم. اينها را نمي‌توان مقايسه كرد با چيزهايي كه به آنها نقطه‌هاي منفي گفته مي‌شود. چون آن نقطه‌ها، نقطه‌هاي واقعي نيست كه بگوييم اين جزء فرهنگ ما شده است. مثلاً شما در فرهنگ ما تنگ‌نظري، خسيس بودن و يا مخالفت با علم و دانش را نمي‌بينييد هر چه قدر هم عده‌اي بخواهند بچسبانند نمي چسبد. چون اين فرهنگ بسيار قوي و بالنده است. ما جاده‌اي داريم به نام جادة ابريشم، اين جاده اقتصادي بوده و قرار بوده كالاهايي از اين طرف برود به هندوچين، اين روابط و تعاملات تجاري بوده ،اما با اين تجارت؛ فرهنگ اسلامي، فرهنگي كه در فلات ايران و منطقة ايران بزرگ مطرح بوده به كشورهاي ديگر هم منتقل شده، از آن طرف نگاههاي فرهنگي هم به اين طرف آمده، اين جاده، جادة فرهنگي است. جادة اقتصادي صرف نيست؛ و اتفاقاً بسياري از ملتهاي شرق دور؛ اسلام را از ايران گرفتند؛ از فارسي زبانان گرفتند. كما اينكه در هند و پاكستان شما اشعار حافظ و سعدي و مولوي را مي‌بينيد كه طرفدار دارد و بسياري از شعراي ما همين حالا ديوانهايشان تجديد چاپ مي‌شود و اين تعامل فرهنگي خيلي اوقات در قالبهاي اقتصادي و تجاري خودش را نشان مي‌دهد. پيشينة تاريخي ما اين بوده و تأثيرگذار است. امروز دنيا به دليل اين تكنولوژي و توان اقتصادي كه پيدا كرده‌ اين را مي‌خواهد به كشورهاي در حال توسعه و كشورهاي شرقي از جمله كشور ما القاء نمايد كه چندين سال قبل مقام معظم رهبري تحت عنوان تهاجم فرهنگي آن را متذكر شدند و معلوم شد كه در پوششهاي فرهنگي و اقتصادي و تجاري و … است. تهاجم فرهنگي فقط چهر‌ه‌اش در روزنامه، مطبوعات و … نيست. تهاجم فرهنگي در انتقال تكنولوژي هم‌ مي‌تواند خودش را نشان بدهد. در انتقال كالاهاي اقتصادي هم مي‌تواند خودش را نشان دهد و مهندسي فرهنگي بايد روي اين موضوعات هم متمركز شود.
در بين انديشمندان و نخبگان ما ديدگاهي وجود دارد كه وقتي مسائل را بررسي مي‌كنند عده‌اي مي‌گويند علت اصلي مشكلات ما سياسي است كه بالطبع آثار خودش را در حوزة فرهنگ مي‌گذارد. يا مي‌گويند اقتصادي است. ولي ديدگاهي هم وجود دارد كه مي‌گويد بنيان تمام مشكلات ما، مشكل فرهنگي است. مقام معظم رهبري در چند سال گذشته اشاره كرده بودند كه بايد فرهنگ مصرف، فرهنگ اقتصادي و … ساماندهي شود آيا در زمينه فرهنگ اقتصادي و فرهنگ سياسي در نقشه مهندسي فرهنگي برنامه‌اي در نظر گرفته شده است، چون اصولاً وقتي مي‌گويند فرهنگ، در نگاه عامه مردم فرهنگ يعني روزنامه، سينما، كتاب و … كمتر به فرهنگ اقتصادي و فرهنگ سياسي توجه مي‌شود؟
براي تحقق اين فرمايش مقام معظم رهبري، نگاه به توسعه كشور بايد تبيين شود. يعني توسعة فرهنگ را در يك بخش مثل اقتصاد، سياست و فرهنگ نبينند. فرهنگ را يك فضايي ببينند كه اقتصاد و سياست و همه چيز در آن قرار گرفته‌اند. اينطور نيست كه فرهنگ فقط در اقتصاد و اجتماع باشد. ما مي‌گوييم اين نگاه بايد در برنامه‌هاي توسعة اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشور اعمال شود. اگر اين اتفاق بيفتد فرهنگ در مصرف و در تجمل خودش را نشان مي‌دهد. در مقابلة با تجمل، مقابله با مصرف و در صرفه‌جويي؛ فرهنگ خودش را نشان مي‌دهد. در انضباط اجتماعي يعني قانون پذيري، نه قانون گريزي، فرهنگ خودش را در صحنه كار و تلاش بروز مي‌دهد. وجدان كاري داشتن، نه گريز از كار پيدا كردن، اين يعني غلبة فرهنگ بر حوزه‌هاي ديگر ادارة مدني جامعه، اين نقطة كليدي و قابل توجهي است كه ما مي‌توانيم داشته باشيم و برداشت بنده اين است كه اگر بخواهيم فرمايش مقام معظم رهبري را محقق كنيم يك بعدش اين است كه در نگاه ما به برنامه‌هاي توسعه بايد اتفاق بيفتد. خوشبختانه رئيس جمهور، رئيس قوه قضائيه، رئيس قوه مقننه عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي هستند و رئيس جمهور رئيس شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم است. اين تعامل را با دولتها بايد بيشتر برقرار كنيم تا نگاه برنامه نويسان و برنامه‌ريزان اقتصادي و اجتماعي ما نگاه فرهنگي شود. نه اينكه نگاه اقتصادي غالب شود بر تدوين و تنظيم برنامه و نگاه سياسي غلبه كند بر تدوين و تصويب برنامه، بلكه نگاه فرهنگي بايد مهم و الگو باشد چون ما يك ملت فرهنگي هستيم. انقلاب ما هم انقلاب فرهنگي بود. پيروزي ما هم پيروزي فرهنگي بوده. يعني يك مكتب بزرگ الهي كه بشريت را به انسانيت، معنويت و فضليت دعوت مي‌كند كه مبناي پيروزي اين انقلاب بود كه بسيار متفاوت است با يك كودتا يا يك رفرم اقتصادي و اصلاحات اجتماعي، اين خيلي متفاوت است. لذا ما متناسب با اين بايد طراحي خودمان را انجام دهيم.
هر سياست كلاني الزامات خاص خودش را دارد. الزامات بحث مهندسي فرهنگي چيست و آيا اين الزامات تدوين شده است؟
ما الان در موضوع مهندسي فرهنگي دو پروژه تحقيقاتي را تعريف كرده‌ايم؛ همزمان با آن هم نشستهاي تخصصي را گروه‌هاي تخصصي و گروه‌هاي كاري ما با حضور دانشمندان، نخبگان، دانشگاهيان و حوزويان انجام مي‌دهند؛ اين گروه‌هاي تخصصي راجع به مهندسي فرهنگي و ابعاد آن كار پژوهشي و بحث تخصصي انجام مي‌دهند و در خصوص چگونگي و تحقق آن به گفتگو مي‌پردازند. مهندسي فرهنگي در عمل وقتي بخواهد اتفاق بيفتد به يك چنين لوازمي نياز دارد مثل اينكه مي‌خواهيم نماز بخوانيم بايد وضو بگيريم. مي‌خواهيم مهندسي فرهنگي كنيم مقدمة واجب آن الزامات است كه همان الزامات مهندسي فرهنگي است. اگر اين الزامات فراهم نباشد مهندسي فرهنگ محقق نمي‌شود. لذا الزامات متناسب و واقعي كه مهندسي فرهنگي را محقق مي‌كند بايد حتماً تدارك ديده شود. مهندسي فرهنگي، داشتن برنامه است. مهندسي فرهنگي يعني اينكه شما بدانيد براي اينكه در جامعه فرهنگ مطلوب رواج پيدا كند؛ براي رسيدن به آن فرهنگ مطلوب بايد مهندسي كرد. اين مهندسي فرهنگي راه است؛ هدف نيست. هدف؛ فرهنگ مطلوب است. هدف تمام آن مؤلفه‌هايي است كه به عنوان عقايد، ارزشها و باورهايمان مي‌خواهيم در جامعه اسلامي داشته باشيم. ما صداقت را دوست داريم. انسانيت را دوست داريم. فضائل را دوست داريم. رذايل را دوست نداريم. دروغ را دوست نداريم. صدق و صفا و صميميت را دوست داريم، عدالت را دوست داريم. بي‌عدالتي را دوست نداريم. همة اينها مي‌شود نقطه‌هايي كه در فرهنگ مطلوب وجود دارد؛ ما رفاه را براي جامعه تجويز مي‌كنيم. اينها مي‌شود تمام آن ويژگي‌هايي كه در فرهنگ مطلوب توجه مي‌كنيم. پيشرفته بودن بايد جزء كشور مسلمان باشد. ما نمي‌خواهيم كشور عقب مانده باشيم. ما نمي‌پذيريم كه از تكنولوژيهاي روز دنيا عقب باشيم و بعد بگوييم داراي وضع مطلوب فرهنگي هستيم. در وضعيت مطلوب از تمام امكانات مادي و معنوي كه خداوند به اين بشر بخشيده است و در اختيارش قرار داده بايد استفاده كرد و نبايد اسراف كرد. اينها همان نقاط مطلوب است. در وضع موجود ما يكسري نابساماني‌ها و ناهنجاري‌هاي فرهنگي داريم كه متناسب با آن وضع مطلوب نيست. نقص اين وضع موجود را بايد بيابيم. همة اينها مهندسي فرهنگي است. اينكه اين نقايص چگونه مرتفع شوند يعني شناخت نقايص، شناخت نارسايي‌ها، ارائه راه‌حل‌هايي كه ما را از اين نقايص نجات دهد اينها مي‌شود مهندسي و دستيابي به آن نقاط مثبتي كه در فرهنگ هدف و فرهنگ مطلوب مورد توجه است. اين مسيري كه مي‌رويم مي‌شود مهندسي فرهنگي، اين مهندسي فرهنگي در همة ابعاد خودش را به عنوان وسيله رسيدن به آن هدف بزرگ بايد نشان بدهد.
دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي قصد دارد در آينده‌ايي نزديك همايش‌ ملي مهندسي فرهنگي را برگزار نماييد لطفاً بفرماييد هدف از برگزاري اين همايش درمقطع كنوني چيست؟
اولين هدف اين همايش اين است كه مهندسي فرهنگي را به گفتمان قابل توجه و مقبول نخبگان و صاحب‌نظران و انديشمندان تبديل كند تا بتوانيم از توان همة كساني كه علاقه‌مند و دلسوز هستند استفاده كنيم؛ اگر يك موضوع با اين اهميت و جايگاه حساس مهجور بماند و مورد شناسايي و تبيين نخبگان و صاحب‌نظران قرار نگيرد حتماً اين موضوع مهم را نمي‌توانيم محقق كنيم. ذهنيت مشترك مجموعة نخبگان كشور مي‌تواند اين هدف بزرگ را تحقق بخشد؛ يعني هدفي كه ما را به آن وضع مطلوب فرهنگي در كشور مي‌رساند. خوب اگر اين استراتژي اين اهميت را دارد اولين وظيفة ما چيست؟ معرفي، شناساندن و تبيين ابعاد اين موضوع مهم است و بعد در تعامل، مباحثه و مناظره قرار دادن اين موضوع با انديشمندان است. از جمله راه‌هاي اين آگاهي بخشي و شناساندن آن، انجام يك سلسله همايشها است كه در سطح ملي و با حضور مسؤولان فرهنگي كشور بتواند محل تبادل افكار شود كه انشاءالله از بركات اين افكار و آراء نيز براي رسيدن و محقق كردن موضوع مهندسي فرهنگي و تدوين نقشة مهندسي فرهنگي استفاده كنيم؛ اين اولين و مهم‌ترين نكته است. نكتة دوم اين است كه ما مي‌خواهيم از طرحها و مقالات ارائه شده براي دستيابي به مهندسي فرهنگي استفاده كنيم. ما صاحب‌نظراني در كشور داريم كه اگر ابعاد موضوع به آنها منتقل و آگاهي بخشي و معرفي شود، حتماً مي‌توانند ايده‌هاي خوبي به ما بدهند. خودمان را نبايد محروم از اين توانمندي‌ها كنيم. يكي ديگر از اهداف ما اين است كه از مقالات و طرحهايي كه به ما مي‌رسد استفاده كنيم. البته حتماً بايد تشويق كنيم و از برترين‌ها تقدير و تشكر كنيم. بعد اين جمع بندي را توشه قرار دهيم براي اينكه گروه‌هاي پژوهشي ما بهتر و با ديد عميق‌تر بتوانند طرحها را تدوين كنند. اين طرحها ممكن است توسط شوراي عالي، مجلس شوراي اسلامي، مجمع تشخيص مصلحت و يا دولت محترم و اجزايي كه مربوط به هر كدام است مورد استفاده قرار گيرد. از اينكه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد تشكر مي‌كنيم
منبع: سایت مهندسی فرهنگی




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط