فردینان دو سوسور

فردینان دو سوسور زبان‌شناسی سوییسی بود که نظراتش درباره‌ی زبان تأثیر شگرفی بر زبان‌شناسی مدرن باقی گذاشت. سوسور تحصیلاتش را در دانشگاه‌های ژِنو، برلین و لایپزیگ (که از آنجا مدرک دکتری‌اش را در سال 1880 اخذ
سه‌شنبه، 8 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
فردینان دو سوسور
فردینان دو سوسور

 

نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

فردینان دو سوسور زبان‌شناسی سوییسی بود که نظراتش درباره‌ی زبان تأثیر شگرفی بر زبان‌شناسی مدرن باقی گذاشت. سوسور تحصیلاتش را در دانشگاه‌های ژِنو، برلین و لایپزیگ (که از آنجا مدرک دکتری‌اش را در سال 1880 اخذ کرد) پی گرفت و سپس در دانشگاه‌های لایپزیگ و پاریس مشغول به تدریس شد. وی در سال 1891 به دانشگاه ژنو بازگشت و کرسی استادیِ زبان سانسکریت و زبان‌های هندو اروپایی (1901-1911) و سپس زبان‌شناسی عمومی (1907-1911) را پذیرفت. در زمان حیات وی تألیفات چندانی از او منتشر نشد. معروف‌ترین و تأثیرگذارترین اثر او دوره‌ی زبان‌شناسی عمومی (1916) است که بر اساس یادداشت‌های شاگردانش از سخنرانی‌های وی گردآوری شد و پس از مرگش به چاپ رسید. در سال 1996، دست نوشته‌ای از سوسور در خانه‌اش در ژنو پیدا شد که آن نیز بر مبنای سخنرانی‌های وی بود و تقریباً همان مطالب دوره‌ای در زبان‌شناسی عمومی را در بر می‌گرفت. این دست‌نوشته در سال 2002 با عنوان نوشتارهایی در زبان‌شناسی عمومی منتشر شد و برخی از ابهامات اثر پیشین را رفع نمود.
رکن اصلی در نظریه‌ی زبانیِ سوسور مفهوم «نشانه» است. از نظر سوسور، نشانه‌ی زبانی تناظر مستقیم با عین یا اُبژه‌ای در عالم واقع ندارد، بلکه از دو مؤلفه‌ی جدایی‌ناپذیر تشکیل شده است: «دالّ» و «مدلول». دالّ نمودِ مادی نشانه است؛ مثل صورت نوشتاریِ واژه‌ها یا صوتِ کلام. ولی مدلول مفهوم ذهنیِ آن چیزی است که دالّ بیان می‌کند. رابطه‌ی میان نشانه و اُبژه‌های عالم واقع و پدیدارها را «دلالت» می‌نامند، امّا این جنبه از الگوی نشانه سوسور چندان مورد توجّه نبوده است زیرا او بیش از هر چیز به ماهیت خودِ نشانه توجّه نشان می‌دهد. از نگاه سوسور، رابطه‌ی میان دالّ و مدلول رابطه‌ای قراردادی است، یعنی هیچ ارتباط طبیعی و ذاتی میان این دو وجود ندارد. اگر چه واژه‌ی «میز» نشانه‌ای زبان‌شناختی است که از حرف یا صدا (دالّ) به همراه تصوّر ذهنیِ میز (مدلول) تشکیل شده، ولی رابطه‌ی میان این دو رابطه‌ای طبیعی نیست، بلکه قراردادی و وضعی است، چرا که دالّ «میز» فی‌نفسه «میز بودن» را انتقال نمی‌دهد. یادمان نرود که مفهوم نشانه در نزد سوسور از نشانه‌ی زبانی فراتر می‌رود زیرا او علم کلّی و عمومی‌ترِ نشانه (نشانه‌شناسی) را مدّنظر داشت که گر چه مبتنی بر قواعد زبان‌شناختی است ولی تمامی نظام‌های نشانه‌ای را در بر می‌گیرد.
از نظر سوسور، معنا در درون نشانه‌ی جدا و منفرد وجود ندارد بلکه در نظام پیچیده‌ای از تقابل‌ها (که نشانه نیز بخشی از آن است) وجود دارد. از این رو، معنای نشانه به روابط و تفاوت میان آن با دیگر نشانه‌ها وابسته است، نه به ذات آن. همچنین، سوسور معتقد بود که دو نوع رابطه‌ی بنیادی میان واحدهای زبانی وجود دارد: (الف) رابطه‌ی گزینشی در محور عمودی، و (ب) رابطه‌ی زنجیروار یا ترکیبی در محور افقی. به روابط گزینشی «روابط جانشینی» می‌گویند، و به روابط زنجیره‌ای یا ترکیبی نیز «روابط همنشینی» بنابراین، واحدهای سازنده‌ای همچون فاعل، فعل، مفعول و قید با رابطه‌ی همنشینی با هم ترکیب شده و جمله را به وجود می‌آورند، امّا برای گزینش هر واحد سازنده، گفتگو‌گر باید از میان چندین گزینه‌ی محتمل، دست به انتخاب بزند:

پیتر

زمان زیادی

خوابید

دوست من

برای مدت کوتاهی

چرت زد

آن پسر

یک لحظه

خوبش برد

ارزش نشانه‌ها با روابط همنشینی و جانشینیِ آنها تعیین می‌شود.
سوسور علاوه بر پژوهش درباره‌ی ماهیت نشانه‌ها به بررسی موضوع مطالعه در زبان‌شناسی نیز پرداخته است. در این باره او بر اهمیت تمایز میان نمونه‌های خاصِ کاربردِ زبان (پارول یا گفتار) و نظام زیربناییِ زبان (لانگ یا زبان)، که به طرفین گفتگو توان تولید و درک کلام یکدیگر را می‌دهد، بسیار تأکید کرده است. مفهوم سومی که او به کار می‌گیرد، مطلقِ زبان (لانگاژ) است که به پدیده‌ی جهان شمول زبان اشاره می‌کند که مختص ابناء بشر است. از نگاه سوسور، هدف زبان‌شناس استنتاجِ قواعد و سنّت‌های زیربناییِ نظام زبان از گفتار است. به پیروی از سوسور، چندین نسل از زبان‌شناسان تمرکزشان را عمدتاً معطوف به زبان (لانگ) کرده‌اند، نه گفتار (پارول)؛ یعنی بر نظام زبان، نه بر نمونه‌های کاربرد زبان.
سوسور همچنین یادآور می‌شود که زبان‌شناسی را می‌توان یا به صورت در زمانی مطالعه نمود (یعنی باتمرکز بر تطوّر زبان در گذر زمان)، یا به صورت همزمانی (یعنی به منزله‌ی نظامی از معنا در یک نقطه‌ی مفروض از زمان). پیش از سوسور، زبان‌شناسی به بررسی در زمانیِ زبان (ها) می‌پرداخت، امّا پژوهش‌های ارزشمند سوسور درباره‌ی همزمانی برای مدّت زیادی سبب فاصله گرفتن زبان‌شناسی از درزمانی شد.
آثار راهگشای سوسور در زبان‌شناسی از بسیاری از جهات بر رشته‌های دیگر، غیر از زبان‌شناسی، نیز تأثیر گذاشته است. به طور خاص، اندیشه‌ی او بنیان رشد و توسعه‌ی ساختارگراییِ اروپایی را گذاشت که در نیمه‌ی دوّم قرن بیستم در رشته‌های مختلفی همچون زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، روان‌کاوی، جامعه‌شناسی، تاریخ و نظریه‌ی ادبی به شکوفایی رسید. نظریات سوسور درباره‌ی نشانه و نظام‌های نشانه‌ای و نیز زبان و گفتار به بسیاری از حوزه‌های علوم انسانی انتقال یافت، چرا که در آنجا فرهنگِ انسانی به طور کلّی به مثابه نظامی از نشانه‌ها در نظر گرفته می‌شود و پدیده‌های فرهنگی (یعنی نمونه‌های گفتار) نیز به مثابه نمودهای ساختارهای زیربناییِ (یا زبان) یک فرهنگ خاص. در سبک‌شناسی، مفاهیم سوسوریِ نشانه، دالّ و مدلول، تمایز او میان زبان و گفتار، و توجّه کلّی او به ساختارها، نظام‌ها و روابط بین نشانه‌ها در نظام نشانه‌ای به طور گسترده رواج یافته‌اند.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط