چکیده
مقالهی حاضر، یهودیت و مسیحیت را از منظر علامه شعرانی مورد بحث و بررسی قرار میدهد. در ابتدا دیدگاه قرآن کریم در مورد دو دین آسمانی یهودیت و مسیحیت مطرح شده و سپس به خطاها و تحریفهایی که در این دو دین و کتاب آسمانی آنها به وقوع پیوسته است پرداخته میشود. در نهایت، علامه شعرانی با اینکه این دو دین را دین الهی و صاحب شریعت میداند، قائل به وجود تحریفات زیادی در کتاب آسمانی این دو دین میشود و بنابراین تورات و انجیل امروزی را کتابی آسمانی نمیداند.کلیدواژهها: اسلام، قرآن، یهودیت، مسیحیت، عهد قدیم، عهد جدید، تورات، انجیل، خطاها، تحریفات.
1. تمهید
علامه میرزا ابوالحسن شعرانی به سال 1281 شمسی در خاندان اهل علم و فضل دیده به جهان گشوده و سراسر عمر پربرکت خود را وقف تحصیل و تدریس علوم و معارف عالیه ساخته بود. او در دامن دین اسلام و در پرتو مذهب شیعه اثنیعشری تربیت یافت و از معارف قرآن کریم، کتاب آسمانی دین اسلام، حظی وافر برد، بر رموز قرآنی احاطه یافت و این آخرین کتاب وحی را با کتابهای یهودیان و مسیحیان، یعنی عهد قدیم و عهد جدید، مورد مقایسه و نقد و نظر قرار داد. در مقاله حاضر سعی بر آن است که به اختصار به دیدگاههای علامه شعرانی در باب یهودیت و مسیحیت پرداخته شود، و در ابتدا، از باب مقدمه، یهودیت و مسیحیت را از منظر قرآن کریم مورد بررسی قرار میدهیم.یک) قرآن کریم
قرآن کتابی است که از سوی خدای باریتعالی (2) پس از تغییرات روحانیای که برای پیامبر اسلام محمد مصطفی (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) روی داد به دو طریق بر قلب آن حضرت نازل شد: به طور دفعی که در یکی از شبهای قدر ماه مبارک رمضان اتفاق افتاد، (3) و به نحو تدریجی در طی 23 سال و از 13 سال قبل از هجرت (609 میلادی) به بعد. روحالقُدُس و جبرئیل امین (4) این پیام الهی را از پیشگاه خداوند، و از متن اصلی آنکه لوح محفوظ (5) نامیده میشود بدون اندک تبدیل و تحریفی (6) بر پیامبر اسلام نازل کرده است. از همان اول که نخستین آیه بر پیامبر اسلام نازل شد، پیامبر الفاظ قرآن را بیاختیار به یاد میآورند و بعضی از یاران آن حضرت که بعدها به «کاتبان وحی» معروف شدند آنها را املا میکردند به طوری که بعدها عده کاتبان به چهل تن رسید و آیات را به ترتیب نزول، و بعدها به ترتیب سورهها، ثبت کردند. علاوه بر آن، حافظان نیز آنها را حفظ کردند و در مراسم و مناسبتها آنها را تکرار کردند و بدینوسیله از تحریف قرآن مانع شدند.کار گردآوری، حفظ و تدوین آیات قرآن به حدی جدی بود که خود پیامبر اسلام بر آن نظارت داشتند و به هنگام رحلت رسول اکرم (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) کار به جایی رسیده بود که کل قرآن را کتابت کرده بودند و چندین نسخه از آن در دسترس بود. عموم دانشمندان شیعه و سنی اتفاقنظر دارند که حضرت علی (علیهالسلام) نیز دارای مصحفی بود که به املای رسول اکرم (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) و دستخط علی (علیهالسلام) بوده است. (7)
بدین ترتیب متن قرآن کریم از هرگونه گزند و آسیبی محفوظ ماند و نسل اندر نسل در دست مؤمنان مسلمان حفظ شد و اکنون نیز در عین اصالت خود به دست مسلمانان رسیده است.
دین حضرت موسی (علیهالسلام) که به یهودیت و دین حضرت عیسی (علیهالسلام) که به مسیحیت مشهور است، بسیار پیش از ظهور اسلام واقع شده بودند. تولد حضرت موسی (علیهالسلام) را حدود 1525 سال قبل از میلاد و تولد حضرت عیسی (علیهالسلام) را حدود 609 سال قبل از هجرت پیامبر اسلام میدانند. بنابراین ظهور اسلام بسیار پس از ظهور یهودیت و مسیحیت بوده است.
دو) یهودیت از منظر قرآن کریم
قرآن، موسی (علیهالسلام) را در کنار نوح، ابراهیم، عیسی و محمد (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) از پیامبران اولوالعزم الهی میداند؛ (8) و کتاب او تورات را پیشوا و رحمت (9) و فرقان و ضیاء و ذکر (10) و کتاب روشن (11) میخواند. موسی در کوه طور با خداوند روبه رو شده، (12) و با خداوند همکلام میشود. (13) قوم یهود به دلیل زیادهخواهی از خدا و نافرمانی او، چهل سال سرگردان و دربهدر میشوند، (14) از چنگال فرعون نجات مییابند، (15) توبه آنان چندین بار پذیرفته میشود، (16) اما باز هم پیمانشکنی میکنند. خدا نیز در اثر تکرار پیمانشکنی، آنان را لعن کرده (17) و قلوب آنان را سنگدل قرار میدهد. (18) آنان اسراف، (19) رباخواری (20) رشوهخواری (21)، ظلم (22)، فسق و فساد (23)، و شرک و بتپرستی (24) میکنند و کرو کورند (25)، پیامبران را تکذیب میکنند (26)، و کفر و عصیان میورزند. (27)قرآن، تورات را کتاب نور و هدایت خوانده و میگوید:
إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِیهَا هُدًى وَنُورٌ؛ (28)
وَكَتَبْنَا لَهُ فِی الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَیْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِیلاً لِّكُلِّ شَیْءٍ؛ (29)
اما در جای دیگری تصریح دارد که یهودیان به هنگام نزول تورات میگویند شنیدیم اما برخلاف آن را انجام میدهند. (30) آنان حتی کلام خداوند را تحریف میکنند، (31) و حتی تورات را نه آن گونه که نازل شده است، بلکه آن گونه که خود میخواهند، مینویسند (32) و در آن اختلاف به راه میاندازند. (33)
سه) مسیحیت از منظر قرآن کریم
قرآن، عیسی (علیهالسلام) را نیز فرستاده خدا به سوی بنیاسرائیل میداند. (34) خود عیسی (علیهالسلام) کتاب تورات را تأیید میکند، (35) خود را فرستاده خدا به سوی بنیاسرائیل معرفی کرده، (36) و به هدایت آنان میپردازد، (37) اما بنیاسرائیل وقتی معجزات عیسی (علیهالسلام) را میبینند، آنها را سحر و جادو میخوانند. (38) از زبان قرآن میشنویم که یهودیان هر پیامبری را که بر وفق میل خود نمیدیدند تکذیب میکردند و یا اینکه میکشتند، (39) و وقتی عیسی (علیهالسلام) و پیروان او را طرد کردند (40) و عیسی (علیهالسلام) کافر شدن آنان را احساس کرد (41) از آنان دوری گزیده و انصار خود را دور خود جمع کرد. یهودیان به قدری عیسی (علیهالسلام) را آزار و اذیت میکنند که عیسی (علیهالسلام) آنان را لعن میکند (42) و خدای تبارک و تعالی خطاب به عیسی (علیهالسلام) میفرماید: (43)تو را بر میگیرم و به سوی خود بالا میبرم، و از کسانی که کافر شدند پاک میسازم... و آنان را که کافر شدند در دنیا و آخرت به شدیدترین وجه مجازات خواهم کرد.
اما قوم یهود هر پیامبری را که برخلاف میل خود میدیدند انکار میکردند. (44) عیسی (علیهالسلام) مژده آمدن رسول خاتم را به آنان داده بود، (45) اما وقتی رسول خاتم محمد مصطفی (صلیاللهعلیه و آلهوسلم) نیز مبعوث شد آن حضرت را انکار کردند، (46) در مقابل نزول قرآن دست به طغیان زدند و کفر ورزیدند، (47) درصدد تحریف قرآن برآمدند. (48) از ایشان کتاب دیگری مطالعه کردند، (49) و سختترین دشمنیها را با اسلام داشتند. (50) از ایشان کتاب دیگری مطالبه کردند، (51) و سختترین دشمنیها را با اسلام داشتند. (52) با وجود این، این گونه نیست که همه یهودیان غیرصالح باشند، بلکه آنان دچار تفرقه و چند دستگیاند، (51) و امتی از آنان در صراط حق و حقیقت قرار دارند. (52) قوم یهود زمانی قوم برگزیده خداوند بود، (53) اما در اثر کجفهمیها و کفر و عصیانها تا به جایی میرسد که قرآن، قوم یهود را تا قیامت دچار بُغض و عداوت، (54) خواری ابدی (55) و لعنت الهی (56) معرفی میکند.
قرآن، عیسی (علیهالسلام) را فرستاده خدا به سوی بنیاسرائیل معرفی میکند. (57) عیسی (علیهالسلام) پیامبری است که رسالت او از همان بدو تولد او شروع میشود. خداوند او را به هنگامی که در گهواره است توسط روحالقُدُس تأیید میکند، (58) و خود حضرت عیسی (علیهالسلام) در جواب آنان که میپرسند چگونه یک نوزاد میتواند در گهواره سخن بگوید، پاسخ میدهد:
إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا، (59)
عیسی (علیهالسلام) از مقربین به درگاه الهی است، (60) مورد تأیید روحالقُدُس است، (61) و به همراه مادرش آیهی خداست، (62) صاحب معجزات بسیار است، (63) و کتاب او انجیل تصدیق کننده کتاب موسی (علیهالسلام)، یعنی تورات، بوده (64) و برای مؤمنان و متقیان نور و هدایت است. (65)
عیسی (علیهالسلام)، علیرغم تهمتهایی که به او میزدند، در دنیا و آخرت دارای وجاهت است، (66) و حواریون او از مسلمانان واقعی میباشند، زیرا اذعان دارند که:
نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ. (67)
با وجود این، عدهای از مسیحیان نیز دچار امور ناشایستی بودهاند، مثل غلو در دین (68)، روی آوردن به پرستش مسیح (69)، فراموشی عهدی که با خدا داشتند، (70) بدعت رهبانیت (71)، پرستش راهبان (72)، ابتلا به کفر و قول به خدا بودن مسیح (73) و قول به تثلیث (74)، قول به اینکه عیسی فرزند خداست (75) و ادعای اینکه هدایت فقط در دست مسیحیان است و برای هدایت فقط در دست مسیحیان است و برای هدایت یافتن، همگان باید مسیحی شوند. (76)
قرآن همانطور که یهودیان را دشمنترین اهل کتاب به مسلمانان معرفی میکند، (77) مسحیان را نیز نزدیکترین اهل کتاب به مسلمانان میخواند، (78) و خداوند، قلب آنان را رئوف و رحیم قرار داده است. (79) با وجود این، همهی مسیحیان از یک سنخ نیستند و به خاطر اینکه عهد خود با خداوند را به فراموشی سپردهاند تا قیامت در میان خود دچار عداوت و دشمنی خواهند بود. (80)
چهار) توضیح
این مقدمات حکایت از این دارند که یهودیت و مسیحیت علیرغم اینکه از ادیان الهی بوده و صاحب کتابهای آسمانی بودند، به تدریج دچار انحراف و گمراهی شده و از تعالیم عالیه الهی دور شدهاند. اصل کتابهای آسمانی آنان، یعنی تورات و انجیل، وحی الهی است، اما این کتابها به مرور زمان مورد دخل و تصرف قرار گرفته و صورت وحی شده خود را از دست دادهاند. کتاب آسمانی یهودیان، در حال حاضر، مشتمل بر مجموعهای است که عهد قدیم (81) خوانده میشود و دارای سه بخش است:1.شریعت (که همان پنج کتاب اول عهد قدیم، یعنی «پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه»، میباشد و به «تورات» مشهور است)؛
2.انبیا؛
3. اسفار یا نوشتهها. این مجموعه (براساس محاسبه سنتی یهودیان) مشتمل بر 24 کتاب و (براساس محاسبه عرفی مسیحیان) مشتمل بر 39 کتاب میباشد.
کتاب آسمانی مسیحیان نیز مشتمل بر مجموعهای است که عهد جدید (82) خوانده میشود و مشتمل بر 27 کتاب است: چهار انجیل (متی، مُرقُس، لوقا، یوحنا)، اعمال رسولان، 21 نامه، و مکاشفهی یوحنا.
از بین این کتابها، تورات کتاب آسمانی یهودیان و انجیل کتاب آسمانی مسیحیان به شمار میروند، اما همین کتابها نیز از تحریف به دور نبودهاند و صورت وحی شده خود را از دست دادهاند. تورات را خود یهودیان تحریف کرده و مطالب آن را کم و زیاد کردهاند؛ انجیل از زبان برخی حواریون عیسی (علیهالسلام) و بسیار پس از مصاحبت آنان با مسیح (علیهالسلام) نوشته شدهاند و انجیلهای مختلفی به ظهور رسیده است. از همینرو خود کتابهای یهودیان و مسیحیان دچار تناقضها و اشتباهات بسیاری میباشند.
با توجه به همین اشتباهها و خطاهاست که اندیشمندان بسیاری در مقام نقد و بررسی آن کتابها برآمدهاند و از منظرهای مختلف آنها را مورد بررسی قرار دادهاند. علامه میرزا ابوالحسن شعرانی نیز از منظر یک دانشمند مسلمان به بررسی آنها پرداخته و کوشیده است نقاط ضعف آنها و غیروحیانی بودن آنها را به اثبات برساند.
2. یهودیت و مسیحیت از منظر علامه شعرانی
علامه شعرانی از کتاب گرانقدر اظهار الحق، تألیف فاضل هندی هبة اللهبنخلیل الرحمن، نقل میکند (83) که تورات و انجیل (84) دارای تحریفها و اغلاط بسیار است و این اغلاط و تحریفها به قدری زیادند که حتی خود بزرگان علمای مسیحی نیز به آنها اقرار دارند. موارد زیر از جمله آن تحریفاتند:یک) خطاها و تحریفها در تورات (عهد قدیم)
1. تورات دارای سه نسخه است:الف) نسخه عبرانی که نزد یهودیان و علمای مسیحی پروتستان معتبر است؛
ب) نسخه سامری که نزد سامریین (طائفهای از بنیاسرائیل) معتبر است؛
ج) نسخه یونانی که نزد علمای مسیحی غیر پروتستان معتبر است.
نسخه سامری فقط مشتمل بر پنج کتاب حضرت موسی (علیهالسلام) (یعنی همان تورات) و کتاب یوشع و کتاب داوران است، و سایر کتابهای عهد قدیم را معتبر نمیشمارد.
مدت زمان از خلقت آدم تا طوفان نوح، در نسخه عبرانی 1656 سال، در نسخه سامری 1307 سال و در نسخه یونانی 1262 سال است، به ترتیبی که در زیر میآید:
عبرانی |
سامری |
یونانی |
|
آدم (علیهالسلام) |
130 |
130 |
230 |
شیث (علیهالسلام) |
105 |
105 |
205 |
انوش |
90 |
90 |
170 |
قینان |
70 |
70 |
170 |
مهلائیل |
65 |
65 |
165 |
بارد |
163 |
62 |
262 |
ختوخ |
65 |
65 |
165 |
متور سلح |
187 |
67 |
187 |
لامل |
182 |
53 |
188 |
نوح (علیهالسلام) |
600 |
600 |
600 |
در این جدول، اعداد حاکی از سال عمر آن افراد به هنگامی است که فرزند آوردهاند، مگر نوح که عدد مقابل آن حاکی از سال عمر او است به هنگامی که طوفان نوح به وقوع پیوست.
همین طور از طوفان نوح (علیهالسلام) تا ولادت ابراهیم (علیهالسلام) بر طبق جدول زیر میان این سه نسخه اختلاف است:
عبرانی |
سامری |
یونانی |
|
سام |
2 |
2 |
2 |
ارفحشد |
35 |
135 |
135 |
قینان |
× |
× |
130 |
شالح |
30 |
130 |
130 |
عار |
34 |
134 |
134 |
فالع |
30 |
130 |
130 |
رعو |
32 |
132 |
132 |
سروغ |
30 |
130 |
130 |
ناحور |
29 |
79 |
79 |
تارخ |
70 |
70 |
70 |
292 |
942 |
1072 |
طبق نسخهی عبرانی، ولادت ابراهیم (علیهالسلام) 292 سال پس از طوفان نوح بوده است، و رحلت نوح (علیهالسلام) 350 سال پس از طوفان نوح بوده است، بنابراین هنگام ولادت ابراهیم (علیهالسلام) هنوز نوح (علیهالسلام) زنده بوده است، اما مفسران بزرگ مسیحی نسخه عبرانی را تحریف شده میدانند.
2. در سفر پیدایش (29 ، 2) آمده است:
در آن کشتزار چاهی دید و بر کنارهاش سه گله گوسفند خوابیده بودند چون که از آن چاه گلهها را آب میدادند و سنگ بزرگی بر دهانهی چاه بود.
مفسران مسیحی بر این اعتقادند که «سه گله گوسفند» تصحیف است و صحیح آن «سه چوپان» است، زیرا در ادامه (29، 8) آمده است:
گفتند نمیتوانیم تا اینکه همهی گلهها جمع شوند؛
و شأن گله گوسفند این نیست که سخن بگوید بلکه چوپانها میتوانند سخن بگویند، وآنگهی در نسخه یونانی نیز به جای «سه گله گوسفند» عبارت «سه چوپان» آمده است.
3. در قضیهی اخبار مدت زمان قحطی به داوود (علیهالسلام)، در کتاب دوم سموئیل نبی (24، 13) قید هفت سال آمده است و حال آنکه در کتاب اول تواریخ ایام (21، 12) قید سه سال آمده است.
4. در نسخه عبرانی کتاب اول تواریخ ایام (9، 35) عبارت «نام خواهرش مَعکه بود» آمده است، و حال آنکه مسیحیان معتقدند «نام زوجهاش مَعکه بود» صحیح است و در ترجمهها به جای «خواهرش» عبارت «زوجهاش» را میآورند.
5. به پادشاهی رسیدن اَخَزیا در کتاب دوم تواریخ ایام (22، 2) در سن چهل و دو سالگی است و در کتاب دوم پادشاهان (8، 26) در سن بیست و دو سالگی است. از سوی دیگر با توجه به کتاب دوم تواریخ ایام (21، 20) پدر اَخَزیا باید در سن چهل سالگی فوت کرده و پادشاهی را به پسرش سپرده باشد و در این صورت چگونه اخزیا میتواند در همین سال، 42 ساله بوده و حتی از پدر خود دو سال بزرگتر باشد.
6. در نسخهی عبرانی کتاب دوم تواریخ ایام (28، 19) آمده است:
خداوند یهودا را به سبب آحاز پادشاه اسرائیل ذلیل ساخت؛
و حال آنکه آحاز پادشاه اسرائیل نبود بلکه پادشاه یهودا بود؛ و آنگهی نسخه یونانی آحاز را پادشاه یهودا معرفی کرده است.
7. در زبور داوود (40، 6) آمده است:
گوش مرا باز کردی؛
همین عبارت را پولوس در رساله به عبرانیان (10، 5) این طور نقل میکند:
برای من جسدی آماده کردی.
یکی از این دو عبارت باید تحریف شده باشد و در اینکه کدام یک تحریف دیگری است، بین مفسران مسیحی اختلاف است.
8.در نسخه عبرانی زبور داوود (105، 28) آمده است:
آنان از گفتار او نافرمانی کردند.
و حال آنکه در نسخه یونانی آمده است:
آنان از گفتار او نافرمانی کردند.
مفسران مسیحی درماندهاند که کدام یک تصحیف دیگری است.
9. در کتاب دوم سموئیل نبی (15، 8) لفظ «آرام» آمده است و گویند غلط است و صحیح آن «أدوم» است.
10.در همین کتاب «15 ،7) آمده است:
ابشالوم بعد از چهلسال به پادشاه گفت؛
و حال آنکه میگویند «چهل سال» تحریف است و صحیح آن «چهار سال» است.
11. در نسخه عبرانی، در کتاب دوم تواریخ ایام (13، 3) تعداد لشکر ابیاه چهارصدهزار و تعداد لشکر یربعام هشتصد هزار ذکر شده است و در چهارده آیه بعد (13، 17) کشته شدگان لشکر یربعام پانصد هزارنفر ذکر شده است؛ حال آنکه در اکثر نسخههای لاتینی کشتهشدگان لشکر یربعام چهل هزار و هشتاد هزار و پنجاه هزار ذکر شده است، و مفسران این اعداد کوچکتر را صحیح و قریب به واقع میدانند.
12. در کتاب دوم تواریخ ایام (36، 9) آمده است:
یهواخین هشت ساله بود که پادشاه شد و سه ماه و ده روز سلطنت کرد؛ حال آنکه در کتاب دوم پادشاهان (24، 8) آمده است:
یهواخین هیجده ساله بود که پادشاه شد و سه سال سلطنت کرد.
13. در کتاب تثنیه (3، 14) آمده است:
یائیربن منسّی همه زمینهای ارجوب را تا سر حد جَشوریان و مَعکیان گرفت و آنها را تا امروز به اسم خود باشان حَوُّوت یائیر نامید.
این عبارت نمیتواند کلام خود حضرت موسی (علیهالسلام) باشد، زیرا یائیربن منسّی آن زمینها را پس از عصر حضرت موسی (علیهالسلام) تصرف کرده است و عبارت اخیره که میگوید «تا امروز» بر این دلالت دارد که وقوع آن بسیار پس از زمان موسی (علیهالسلام) بوده است.
14. در کتاب اعداد (21، 14) از «کتاب جنگهای پروردگار» نقلقول میشود و این حکایت از این دارد که مؤلف تورات از این کتاب نقلقول میکند و این سخنان کلام موسی (علیهالسلام) نیستند.
15. در کتاب تکوین (37، 14) از شهری به نام «حبرون» نام برده شده است که در زمان موسی (علیهالسلام) آن شهر را قریه «رابع» مینامیدند، و در همین کتاب (14، 4) از شهری به نام «دان» نام برده شده است که در زمان موسی (علیهالسلام) و یوشع (علیهالسلام) نام آن «عمرث» بود. مفسران بر این عقیدهاند که اینها تحریف متأخران است.
16. در کتاب تثنیه، باب 34، از وفات موسی (علیهالسلام) سخن به میان آمده است و حکایت از این دارد که این باب از جمله سخنان موسی (علیهالسلام) نیست و پیامبری همچون موسی (علیهالسلام) هم در میان نبود تا گفته شود این سخنان به او وحی شده است.
17. در کتاب یوشعبن نون (10، 13) آمده است:
آفتاب ایستاد و ماه توقف کرد تا قوم از دشمنان خود انتقام گرفتند مگر این در کتاب یاشِر مکتوب نیست؟
معلوم است که نویسنده کتاب یوشعبننون این قصه را از کتاب دیگری نقل قول میکند. از کتاب دوم سموئیل نبی (10، 18) معلوم میشود یاشِر معاصر با داوود (علیهالسلام) یا پس از او بوده است و بنابراین کتاب یوشعبننون نیز باید در این زمانها تدوین شده باشد و نه در زمان موسی (علیهالسلام). اما در تطبیق کتاب یوشعبننون (15، 63) با کتاب دوم سموئیل نبی (5، 8-6) معلوم میشود که کتاب یوشعبننون پیش از سلطنت داوود (علیهالسلام) نوشته شده است. بنابراین باید یکی از این دو گزارشها خطا بوده باشد.
دو) خطاها و تحریفها در انجیل (عهد جدید)
در انجیل نیز تحریفهای بسیاری واقع شده است، به طوری که، برای نمونه، میل تعداد آنها را سی هزار، گریسباخ تعداد آنها را صدوپنجاه هزار، و شولز تعداد آنها را بیشمار خوانده است. (85) در اینجا نیز، همچون تحریفها در عهد قدیم، علامه شعرانی به موارد اندکی بسنده کرده است و ما نیز به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
1. در انجیل مَتی (27، 8-3) آمده است:
چون یهودای اسخریوطی سی پاره نقره گرفت تا مسیح را تسلیم یهود کند و دانست میخواهند او را به دار آویزند، پشیمان شد... و آن نقره را در هیکل انداخت و بازگشت... و رؤسای کهَنَه... نقره را برداشته و مزرعه کوزهگر را برای مقبره غرباء خریدند.
در ادامه (27، 10 – 9) نیز آمده است:
آن گاه سخنی که به زبان ارمیاء نبی گفته شده بود تمام گشت که سی پاره نقره را برداشتند بهای آن قیمت کرده شده که برخی از بنیاسرائیل بر او قیمت گذاردند و آنها را به عوض مزرعه کوزهگر انداختند.
در این عبارتها از چندین جهت، تحریف و خطا صورت گرفته است:
الف) در کتاب ارمیاء نبی چنین عبارتی موجود نیست. در کتاب زکریای نبی (11، 13 – 12) عبارتی به این مضمون است:
پس به ایشان گفتم اگر در نظر شما پسند آید مزد مرا بدهید و اگر نمیخواهید ندهید و ایشان مزد مرا سی پاره نقره دادند و خداوند مرا گفت آن را در مخزن انداز، این است مبلغی که به نظر ارزش من بود پس آن سی پاره نقره را گرفته آن را در خانه خداوند در مخزن انداختم.
ب) ما کلمه عبری «یوصر» را به «مخزن» ترجمه کردیم، اما از آنجا که این کلمه عبری به معنای کوزهگر و سازنده هم بود، مَتی، نویسنده انجیل، آن را به خطا به معنای کوزهگر گرفته است، با آنکه معلوم است پول نقره را در خزانه میاندازند و نه در کوزهگر. مَتی معنای یوصر را بد فهمیده است و مترجمان به متابعت از مَتی آن را به «کوزهگر» ترجمه کردهاند و حال آنکه بالبداهه خطاست.
ج) بر فرض اینکه «یوصر» یه معنای «کوزهگر» باشد، در عبارت زکریای نبی جمله «در عوض مزرعه کوزهگر انداختند» موجود نیست بلکه جمله «به کوزهگر انداختم» موجود است.
د). عبارت زکریای نبی به حضرت مسیح (علیهالسلام) ارتباطی ندارد، بلکه از سیاق آیات قبل و بعد از آن معلوم میشود که در ملامت مردم زمان زکریا (علیهالسلام) است به خاطر عصیان آنان بر فرمان خدا و ناسپاسی آنان.
2. در انجیل مَتی (23، 35) آمده است:
تا آنکه تمامی خون صدیقان که بر زمین ریخته شده است از خود هابیل صدیق تا خون زکریاابن برخیا که او را در میان هیکل و قربانگاه کشتند بر شما وارد آید.
مَتی در اینجا هم خطا کرده است، زیرا کسی که میان هیکل و قربانگاه کشته شد (همانطور که از کتاب دوم تواریخ ایام، باب 24، آیات 22 – 20، بر میآید) زکریاابنیهویا داع بود و نه زکریاابن برخیا. و میان این دو زکریا بیش از دویست سال فاصله است. زکریاابن یهویا داع در عهد یواش در بینالمقدس اول میزیست آن گاه که هنوز بختالنصر بیتالمقدس را خراب نکرده بود، و حال آنکه زکریا ابن برخیا (همانطور که در اول کتاب زکریای نبی معلوم است) سالها پس از بختالنصر و در عهد داریوش هخامنشی بوده است.
3. در انجیل مَتی (1، 23 – 21) آمده است:
و او پسری خواهد زایید و تو اسمش را عیسی خواهی نهاد از آنجا که او قوم خود را از گناهان ایشان نجات خواهد داد و این همه برای آن واقع شد که کامل شود آنچه از خداوند به واسطهی پیغمبر گفته شده بود که میگفت اینک دختر باکره آبستن خواهد شد و پسری را خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند که ترجمهاش این است که خدا با ماست.
قضیه از این قرار است که قریب به هشتصد سال پیش از ولادت حضرت مسیح (علیهالسلام) در یهودا پادشاهی به نام احازابن یوثام پادشاهی میکرد. دو دشمن نیرومند با یکدیگر متفق گشتند که با وی از در جنگ درآیند و پادشاهی یهودا را از او بگیرند. به جهت اینکه دشمنان احاز نیرومند بودند، احاز بسیار میترسید. در آن عهد پیامبری بود به نام اشعیاء که از طرف خداوند مأمور شد نزد پادشاه یهودا رود و او را مطمئن سازد که دشمن بر او پیروز نمیشود و برای اینکه پادشاه باور کند که این خبر از طرف خداوند است اشعیاء خبر دیگری از غیب داد و آن خبر چنانکه او گفته بود، واقع شد و پادشاه مطمئن شد که خبر پیروزی او هم واقعیت خواهد یافت. آن خبر در کتاب اشعیاء نبی (7، 14) این گونه آمده است:
اینک زن جوان آبستن است و پسری خواهد زایید و نام او را عمانوئیل خواهد خواند.
پادشاه این زن را میشناخت و وقتی دید این خبر درست از آب درآمد، مطمئن گشت که خبر پیروزی او هم خبری عینی است.
اما مَتی با غفلت از صدر و ذیل کتاب اشعیاء، باب 7، آیه 14، همین کتاب اشعیاء را خوانده و به غلط آن را به مسیح نسبت داده است و متوجه نبوده است که اگر حضرت مریم هشتصد سال پس از مرگ احاز پسر زاید چه علامت اطمینان و تسلیخاطری برای احاز خواهد بود. در این باب به چند خطا اشاره میگردد:
الف) لفظ «علو ماه» به معنای «زن جوان» است ولی اینکه شوهر دانسته باشد و در ترجمههای قدیم یونانی هم به «زن جوان» ترجمه شده است، همچنین در کتاب خروج (2، 8) و در کتاب امثال سلیمان (باب 30) هم به معنای «زن جوان» آمده است، اما مَتی در انجیل خود آن را به «باکره» ترجمه کرده است تا اینکه آن را بر حضرت مریم منطبق سازد.
ب) هرگز نام حضرت مسیح (علیهالسلام) عمانوئیل نبوده است تا اینکه آن را منطبق بر وی دانیم.
ج) این سخن راجع به واقعهای است که صدها سال پیش از تولد حضرت عیسی (علیهالسلام) و حتی پیش از اسارت بابلی واقع شده است.
4.در انجیل یوحنا (1، 21) از یحیی میپرسند که آیا تو ایلیا هستی؟ پاسخ میدهد که نه. میپرسند تو آن پیغمبری؟ پاسخ میدهد که نه. اما در انجیل مَتی (11، 24 و 17، 13) معلوم میشود که حضرت یحیی (علیهالسلام) همان ایلیا است. و معلوم است که یا یوحنا یا مَتی خطا کرده است. (ایلیا پیغمبری است که به عقیده یهود، زنده به آسمان عروج کرد و چنانکه در کتاب ملاکی نبی (4، 5) مذکور است در آخرالزمان باز میآید. مسلمانان او را الیاس مینامند.)
جدای از این گونه اغلاط و تحریفها، تردیدی نیست که وقتی از چهار انجیل مشهور و وقتی از دهها انجیل دیگر سخن به میان میآید، معلوم میشود که انجیل واقعی مورد دخل و تصرفات بسیار قرار گرفته و صورت وحیانی خود را از دست داده است.
3. تکمله
یهودیت و مسیحیت دارای دو سیمای جداگانهاند. اصل یهودیت و مسیحیت به عنوان دو دین الهی مورد قبول همهی مسلمانان، و از جمله علامه شعرانی، است. قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان، نیز بر آن صحه میگذارد، و موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) را از پیامبران خدا و صاحب کتاب تورات و انجیل میخواند. اصل تورات و انجیل وحی الهیاند و موسی (علیهالسلام) و عیسی (علیهالسلام) وحی الهی را به پیروان خود ابلاغ کردهاند؛ اما این دو کتاب از تحریف مغرضان در امان نماندهاند، و برخلاف قرآن که از تحریف جاعلان در امان مانده است، در طی گذر ایام صورت وحیانی خود را از دست دادهاند. مغرضان و حتی پیروان آن دو کتاب آسمانی به تدریج در آن دو کتاب دست بردهاند و از آن دو کتاب آسمانی نسخههایی به دست داده شده است که حاوی مطالبی غیروحیانی و جعلیاند. علامه شعرانی همین سیمای دوم یهودیت و مسیحیت، یعنی یهودیت و مسیحیت و تورات و انجیل تحریف شده را مورد نقد و انتقاد قرار میدهد و در نهایت بر این اعتقاد است که تعارضها و خطاهای موجود در تورات و انجیل حکایت از این دارند که این دو کتاب صورت وحیانی خود را از دست دادهاند و نمیتوان تورات و انجیل امروزی را کتاب آسمانی به شمار آورد.پینوشتها:
1.عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
2.تَنزِیلٌ مِّنْ حَكِیمٍ حَمِیدٍ. فصلت، آیه 42.
3.إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ. قدر، آیه 1.
4.قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ. نحل، آیه 102.
5.بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ * فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ. بروج، آیات 21 – 22.
6.لَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا. کهف، آیه 1.
7.در باب نزول و جمع و تدوین قرآن کریم ر.ک: بهاءالدین خرمشاهی، قرآن شناخت، ص 55 به بعد. در این کتاب میتوانید به مراجع دست اولی دست یابید که این گونه سخنان از آن مراجع نقل قول شدهاند.
8.احزاب، آیه 7.
9.هود، آیه 17.
10.انبیاء، آیه 48.
11. صافات، آیه 117.
12. نمل، آیات 6 – 14.
13.لَمْ یَجْعَل لَّهُ عِوَجَا. نساء، آیه 164.
14. مائده، آیات 20 – 26.
15.بقره، آیه 49؛ اعراف، آیه 7.
16.نساء آیه 153؛ مائده، آیه 71.
17.نساء، آیه 52.
18. مائده،، آیه 113.
19. مائده، آیه 32.
20. نساء، آیه 161.
21. مائده، آیه 42.
22. بقره، آیه 57؛ بقره، آیه 95؛ نساء، آیه 160.
23.بقره، آیه 60؛ مائده، آیات 25 و 64.
24.نساء، آیه 51.
25.مائده، آیه 71.
26. بقره، آیه 87.
27.آلعمران، آیه 21.
28.مائده، آیه 44.
29.اعراف، آیه 145.
30.بقره، آیات 61 و 93.
31. یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ، مائده، آیات 13 و 41؛ نساء، آیه 46.
32.فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ. بقره، آیه 79.
33. وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ. هود، آیه 49.
34. وَرَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ. آلعمران، آیه 49.
35. مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ. آلعمران، آیه 50.
36.یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْكُم. صف، آیه 6.
37. مائده، آیه 72.
38.إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِینٌ. مائده، آیه 110.
39. بقره، آیه 87.
40.بقره، آیه 112.
41.آلعمران، آیه 52.
42.مائده، آیه 78.
43.آلعمران، آیات 6 و 55.
44. بقره، آیه 78.
45.مُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ. صف، آیه 6.
46. فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ. بقره، آیه 89.
47. مائده، آیه 64.
48.بقره، آیه 75.
49.نساء، آیه 153.
50.مائده، آیه 82.
51. وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الأَرْضِ أُمَمًا مِّنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَلِكَ. اعراف، آیه 168.
52. وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یَعْدِلُونَ. اعراف، آیه 159.
53. جاثیه، آیه 16.
54. وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ. مائده، آیه 64.
55. مائده، آیه 41.
56. نساء، آیه 52.
57. رَسُولاً إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ. آلعمران، آیه 49.
58. مائده، آیه 110.
59.مریم، آیه 30.
60.آلعمران، آیه 45.
61.مائده، آیه 110.
62. وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ آیَةً. مؤمنون، آیه 50.
63. آل عمران، آیه 49.
64. آلعمران، آیه 50.
65. وَآتَیْنَاهُ الإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ ... وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ. مائده، آیه 46.
66. وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ. آلعمران، آیه 45.
67. آلعمران، آیه 52.
68. نساء، آیه 171.
69. آلعمران، آیه 79؛ توبه، آیه 31.
70.مائده، آیه 14.
71.حدید، آیه 14.
72. توبه، آیه 31.
73. مائده، آیه 72.
74. مائده، آیه 73.
75.مریم، آیه 35.
76. بقره، آیه 135.
77.مائده، آیه 82.
78.همان.
79.حدید، آیه 27.
80.مائده، آیه 14.
81. Old Testament.
82. New Testament.
83. ابوالحسن شعرانی، راه سعادت، صص 272 به بعد.
84. البته مقصود کل عهد قدیم و عهد جدید است.
85. همان، ص 282.
خسروپناه، عبدالحسین؛ (1390)،اندیشه نامه علامه شعرانی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول