انديشه خود را در خدمت بگيريد

طرزي که به خود و زندگي تان مي انديشيد هر اتفاقي را که در زندگي برايتان بيفتد، تعيين مي کند. مسئوليت اصلي شما اين است که کنترل کامل انديشه خود را به دست بگيريد و کلام و انديشه خود را متوجه چيزهايي بکنيد که خواهان آنها هستيد. هم زمان با آن نبايد به آنچه نمي خواهيد فکر کنيد. اين فرمول ساده کليد واقعي سلامتي، خوشبختي و موفقيت شخصي است.
چهارشنبه، 14 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انديشه خود را در خدمت بگيريد
انديشه خود را در خدمت بگيريد
انديشه خود را در خدمت بگيريد

نويسنده: برايان تريسي

در هر مسئله فرصت مناسبي نهان است، آن چنان قدرتمند که مسئله را تحت الشعاع خود قرار مي دهد.بزرگ ترين حماسه هاي موفقيت را کساني خلق کردند که مسئله اي را شناسايي نمودند و آن را به فرصتي مناسب تبديل کردند.
-ژوزف سوگارمن
طرزي که به خود و زندگي تان مي انديشيد هر اتفاقي را که در زندگي برايتان بيفتد، تعيين مي کند. مسئوليت اصلي شما اين است که کنترل کامل انديشه خود را به دست بگيريد و کلام و انديشه خود را متوجه چيزهايي بکنيد که خواهان آنها هستيد. هم زمان با آن نبايد به آنچه نمي خواهيد فکر کنيد. اين فرمول ساده کليد واقعي سلامتي، خوشبختي و موفقيت شخصي است.
بايد به هر اتفاقي که پيرامون شما مي افتد به طور مثبت فکر کنيد و به آنچه مي خواهيد اتفاق بيفتد نظر داشته باشيد، اما به مسائل و مشکلات فکر نکنيد.هدف اين است که به اين طرز انديشيدن عادت کنيد و بدانيد که مانند همين عادتها مي توانيد اين را هم فرا بگيريد. مي توانيد با تکرار، اين عادت را بياموزيد. ديري نمي گذرد که در هر کاري که مي کنيد شخصي مثبت و سازنده مي شويد.

نگرش ذهني

نگرش ذهني مثبت يا موفقيت در هر زمينه اي از زندگي در ارتباط است. ما بيشتر با کساني مايل به معاشرت و داشتن رابطه هستيم که شاداب و نسبت به کار و زندگي شخصي خود خوش بين باشند. هيچ کس دوست ندارد که با اشخاص منفي و گلايه کننده معاشرت کند.
متأسفانه، خيلي ساده ممکن است گرفتار عادت انتقاد کردن و شکايت شويم. ما پيوسته از ناحيه راديو، تلويزيون، روزنامه ها و مجلات، با اطلاعات منفي بمباران مي شويم. کار آساني نيست که به فراسوي اين اطلاعات و ا خبار منفي برويم، اما اين کاري است که اگر مي خواهيد ذهني شفاف و مثبت داشته باشيد، بايد انجام بدهيد.

با استرس برخورد سازنده کنيد

نگرش ذهني مثبت را مي توان پاسخ سازنده به استرس نام داد. اين بدان معنا نيست که هميشه شاداب و با نشاط باشيد. اما داشتن نگرش مثبت مستلزم آن است که با مسائل ناچاري زندگي روزانه، در مقايسه با اشخاص عادي برخورد مؤثرتري داشته باشيد.
استرس امر ناچار است. مسائل و مشکلات پايان نيافتني هستند. شکست و نوميدي در تمام مواقع دامنگير همه مي شود. تنها چيزي که بر آن کنترل داريد پاسخي است که به حوادث استرس دار مي دهيد. اگر به طرزي مثبت و سازنده با استرس برخورد کنيد، نگرش مثبت را براي خود حفظ خواهيد کرد. وقتي ذهن شما آرام و شفاف است، خلاق تر وهشيارتر مي شويد. راههاي بيشتري براي حل مسائل پيدا مي کنيد و در راستاي دستيابي به مسائل خود به حرکت در مي آييد.
وقتي با مسئله اي برخورد منفي يا خشمگينانه مي کنيد، سلسله واکنشهاي عصبي را به کار مي اندازيد که خلاق ترين بخشهاي ذهن شما را سرکوب مي کند.

پنج اقدام در راستاي قدرت شخصي

به کمک يک اقدام پنج مرحله اي مي توانيد سريع تر به هدفهاي خود دست
پيدا کنيد.اين فرايند پنج مرحله اي از روشهايي استفاده مي کند که ذهن شما را متحول مي سازد. اين در برگيرنده اصولي کليدي است که براي تبديل شدن به يک انسان مؤثر و مثبت به آن احتياج داريد.
اين پنج مرحله يا اقدام عبارت اند از: آرمان سازي، به کلام آوردن، تصور کردن، جنبه احساس دادن و درک کردن و تحقق بخشيدن.

آينده عالي خود را در ذهن تصور کنيد

احتمالاً بزرگ ترين مانع ايجاد يک زندگي خوب و عالي باورهاي خود محدود کننده است. همه ما اين باورها را داريم. بعضي ها به قدري با اين موانع رو به رو هستند که زندگي شان فلج مي شود و نمي توانند در زمان مناسب دست به کار شوند.
يک باور خودمحدود کننده، ايده و نقطه نظري است که خود را به لحاظ زمان، استعداد، هوش و فراست، توانمندي يا فرصت مناسب محدود مي بينيد. در نتيجه اين باورها که احتمالاً اغلب آنها هم واقعيت ندارند، نمي توانيد به آن زندگي اي که شايسته و سزاوار آن هستيد دست پيدا کنيد.
براي رها کردن خود از اين ترمزهاي منفي، بايد انديشه خود را درباره کسي که هستيد تغيير دهيد و زندگي را در ذهن تصويرسازي کنيد که هفته، ماه، سال و يا پنج سال آينده مي خواهيد به آن برسيد.
در آرمان سازي، به هر يک از حوزه هاي کليدي زندگي خود نظر مي کنيد و تصور مي کنيد که براي رسيدن به خواسته هاي خود هر يک از اين حوزه ها چه شکل و شمايلي بايد داشته باشند.

پول را به من نشان بده

با درآمد خود شروع کنيد.مي خواهيد در يک سال، دو، سه يا پنج سال آينده چه مبلغي درآمد داشته باشيد؟ به اطراف خود نگاه کنيد و بپرسيد: «چه کسان
ديگري به آن اندازه که من مي خواهم درآمد دارند، و آنها در مقايسه با من چه کار متفاوتي صورت مي دهند؟»اگر نمي دانيد يا از جوابتان مطمئن نيستيد، برويد و اين را از خود آنها سؤال کنيد. کاري را که لازم است، انجام بدهيد.
از کدام دانش، مهارتها و توانمنديها بايد برخوردار باشيد تا بتوانيد اين مبلغ را به دست آوريد؟ چه کاري مي توانيد بکنيد که به اين سطح از درآمد برسيد؟ در شرکتي که کار مي کنيد چه سمتي مي توانيد داشته باشيد؟ اگر در کار فروش هستيد، ميزان فروش شما چقدر بايد باشد، و به چه کساني بايد فروش کنيد؟

زندگي بي کم و کاست خود را طراحي کنيد

زندگي عالي و بي کم و کاست خود را تصور کنيد. اگر محدوديتي نمي داشتيد، چگونه دست داشتيد زندگي کنيد؟ اگر به لحاظ مالي مستقل بوديد، دوست داشتيد در چگونه خانه اي زندگي کنيد؟ چگونه اتومبيلي را دوست داشتيد که برانيد؟ چگونه زندگي اي را مايل بوديد براي افراد خانواده تان تدارک ببينيد؟ در طي مدت هفته، ماه و سال دوست داشتيد چه فعاليتهايي داشته باشيد؟ چه مدتي را دوست داشتيد صرف تعطيلات خود بکنيد؟ و به کجا دلتان مي خواست برويد؟ دوست داشتيد چه کار کنيد؟ از چه فعاليتي بيشترين لذت را مي بريد؟ اگر مجبور مي شديد يک ماه از کارتان کناره بگيريد، و اگر به اندازه کافي پول مي داشتيد، اين فرصت را چگونه مي گذرانديد؟

برنامه ريزي خانوادگي

خانواده خود را در کار طراحي سبک و طرز زندگي ايده آل خود دخالت دهيد. اين را بخشي ادامه دار از روابط خود بدانيد. هر چه شمار بيشتري در تصميم گيريهاي شما دخالت داشته باشند، براي رسيدن به هدفهايي که تعيين مي کنيد متعهدتر عمل مي کنند.
چند وقت پيش، يکي از دوستان خود من با زن و فرزندانش صحبت کرد که
بيش از اندازه کار مي کند و نمي تواند به اندازه اي که مايل است با خانواده اش در ارتباط باشد. همه و از جمله فرزندان کمسالش نظر خود را دادند.
در نتيجه اين گفت و گو، توانستند درباره زمان و طرز زندگي خود تصميم گيري کنند. تصميم بر اين شد که از شهر خارج شوند، به خانه بزرگ تري اسباب کشي کنند که حياط بزرگ تري داشته باشد. او هفته کاري خود را سازماندهي مجدد کرد، به طوري که در هفته چهار روز، روزي 10 تا 12 ساعت را در شهر کار کند و بعد هفته اي يک روز هم سه تا چهار ساعت در دفترش در خانه کار کند. نتيجه آن شد که اين دوست من توانست وقت بيشتري را با افراد خانواده اش صرف کند. درآمد او هم با توجه به اين برنامه افزايش يافت.

ايده آل خود را به واقعيت تبديل کنيد

وقتي مي نشينيد و طرز و سبک زندگي ايده آل خود را طراحي مي کنيد، مي توانيد آن را با کاري که امروز انجام مي دهيد مقايسه نماييد و به تفاوتهاي موجود در آن پي ببريد. بعد مي توانيد تصميم بگيريد که طرز زندگي فعلي خود را به زندگي ايده آلتان نزديک تر کنيد.
وقتي درباره درآمد و طرز زندگي خود آرمان سازي مي کنيد، پنداره اي براي زندگي خود درست مي کنيد. شما آنچه را که مي خواهيد، به آينده فرافکن مي سازيد و برنامه اي مي ريزيد که زندگي رؤيايي خود را به واقعيت تبديل کنيد.

سلامتي و آمادگي جسماني

بايد درباره سلامتي خود هم آرمان سازي کنيد. تصور کنيد که زندگي تان از هر لحاظ عالي و بي کم و کاست است. چه تفاوتي با امروز مي داشتيد؟ مي خواهيد دقيقاً چه وزني داشته باشيد، مي خواهيد از چه سطحي از آمادگي جسماني برخوردار باشيد؟ چگونه مي توانيد آن را با شرايط امروز خود مقايسه کنيد؟ چه قدمهايي بايد برداريد و چه تغييراتي بايد در عادات خود ايجاد کنيد تا به

شخصيتي که دوست داريد تبديل شويد؟

شخصي که به او تبديل مي شويد
در زمينه رشد شخصي و حرفه اي خود آينده ايده آلي خلق کنيد. در آينده به چگونه شخصي مي خواهيد تبديل شويد؟ چه دانش و مهارتي احتياج داريد؟ در چه زمينه اي مي خواهيد به حد عالي برسيد، در چه موضوعي مي خواهيد توانمند شويد؟ براي حرکت از جايي که هم اکنون در آن قرار داريد و رسيدن به جايي که هدف شماست، چه کارهايي بايد انجام بدهيد؟

اعلاميه مأموريت

وقتي براي خود برنامه ريزي استراتژيک شخصي مي کنيد، هميشه کارتان با تهيه اعلاميه مأموريت شروع مي شود. منظور اين است که دقيقاً اعلام کنيد تا تاريخ معيني در آينده مي خواهيد به چه هدفي برسيد. براي اين کار بايد به آينده نظر کنيد و تصور کنيد که به همه هدفهاي خود رسيده ايد. بعد در اين زمينه زندگي و فعاليت خود را شرح مي دهيد.
براي مثال، اعلاميه مأموريت شما مي تواند چيزي شبيه اين باشد: «من شخصي شاداب، سالم و مثبت هستم که کاري عالي صورت مي دهم، درآمد بسيار خوبي دارم، مشتريان و همکارانم به من احترام فراوان مي گذارند و خانواده ام از صميم قلب به من عشق مي ورزند.»
اين اعلاميه مي تواند در حکم يک پيش طرح سازماني براي زندگي شما باشد. هر کاري بخواهيد بکنيد بايد با اين بيانيه سازگار باشد. اگر کار و فعاليتي که مي کنيد با اين اعلاميه سازگار نباشد، آن کار را انجام نمي دهيد.

معياري براي تصميم گيري

مدتي قبل يک جلسه برنامه ريزي استراتژيک براي يک شرکت بزرگ برگزار
کردم. مقامات اجرايي شرکت، بيش ار 250 پروژه بالقوه را در دست بررسي داشتند. پس از آنکه ارزشها، پنداره و مأموريت ايده آل شرکت را مرور کرديم، مديران شرکت بلافاصله توانستند بيش از 200 پروژه را کنار بگذارند. همه به اين نتيجه رسيدند که اين پروژه ها سازگار با آنچه شرکت مي خواهد در آينده به آن برسيد، نيست. اين در مورد شما هم مي تواند صدق کند.
يکي از مسائل شما در روزگار فعلي اين است که مي خواهيد در مدت زماني محدود و کوتاه کارهاي بيش از اندازه متعدد و متنوعي را انجام بدهيد. موضوعات بيش از اندازه زيادي داريد که به آن فکر مي کنيد. مسائل، امکانات و فرصتهاي عديده اي پيش روي شماست. وقتي دقيقاً به اين نتيجه رسيديد که در آينده زندگي ايده آل شما به چه شکلي خواهد بود، بلافاصله در فعاليتهاي روزانه خود دست به انتخابهاي بهتري مي زنيد. شما بلافاصله فعاليتهايي را که با خواسته و هدف شما سازگار نيستند، کنار مي گذاريد.

کليدي به روي سعادت

تعريف دقيق و روشن ايده آل شما، در هر زمينه اي از زندگي تان نقطه شروع گرفتن تصميمات بهتر در حال حاضر براي دستيابي به يک ايده آل ارزشمند است. هر چه به سمت يک هدف ايده آل نزديک تر مي شويد، انرژي و اشتياق بيشتري پيدا مي کنيد.

تعريف هوش

چند سال قبل، سازمان گالوپ با 1,500 زن و مرد موفق مصاحبه کرد تا مخرج مشترکي براي موفقيت پيدا کند. اما وقتي از اين اشخاص سؤال شد که هوش را تعريف کنند، به جواب غير منتظره اي رسيدند.
اشخاص مهم در اين بررسي هوش را بهره هوشي تعريف نکردند، آن را به گرفتن نمرات خوب درسي ارتباط ندادند، بلکه آن را روشي براي اقدام تعريف
کردند.در نظر آنها رفتار هوشمندانه تنها انجام دادن کارهايي بود که آنها را به سمت هدفشان حرکت مي داد. در نظر آنها هوش توانايي برطرف کردن نظام مند فعاليتهاي وقتگيري است که کمکي براي رسيدن به هدف صورت نمي دهد، و يا از اين بدتر، ميان آنها و هدفشان فاصله مي اندازد.

هوشمندانه رفتار کنيد

هر گاه کاري صورت مي دهيد که شما را در جهت هدفها و ايده آلهايتان به حرکت در مي آورد، رفتار هوشمندانه اي را به نمايش مي گذاريد. اين مطلبي است که بدون توجه به ميزان تحصيلات با بهره هوشي شما صدق مي کند. به همين دليل است که بسياري از اشخاص که بهره هوشي متوسطي دارند و در مدرسه هم نمرات ضعيف مي گرفتند، بيش از کساني که مدارج تحصيلي عالي دارند کسب درآمد مي کنند. اين موفقها زمان و انرژي خود را صرف انجام دادن فعاليتهايي مي کنند تا به هدفهايي که در زندگي برايشان مهم است دست يابند.

به کلمات تبديل کنيد

بخش دوم اين فرايند پنج مرحله اي اين است که دقيقاً در قالب کلام بگوييد که چگونه شخصي مي خواهيد بشويد، چه کاري مي خواهيد بکنيد و به چه هدفهايي مي خواهيد برسيد. به اين دليل که مي توانيد به کمک تأييد مثبت ذهن نيمه هشيار خود را از نو برنامه ريزي کنيد، به اين نتيجه مي رسيد که توانمندي نامحدود داريد.
قانون فعاليت ذهن نيمه هشيار مي گويد هر مطلبي را که در ذهن هشيار خود بارها و بارها تعريف کنيد، بلافاصله مورد قبول ذهن نيمه هشيار شما قرار مي گيرد. وقتي ذهن نيمه هشيار انديشه هاي ذهن هشيار را به صورت فرمان قبول کرد، آنها را تحويل ذهن فراهشيار شما مي دهد وبعد از آن روزي بيست و چهار ساعت فعاليت مي کند تا آنها را در زندگي شما محقق سازد.
به کمک تأييد مثبت مي توانيد کنترل کامل محتواي ذهنهاي هشيار و نيمه هشيار را به دست بگيريد. مي توانيد تمام قدرتهاي ذهني خود را فعال کنيد. مي توانيد براي خود درآمد بيشتر، سلامتي بهتر و روابط مناسب تري به ارمغان آوريد و در کارتان به موفقيتهاي بيشتر برسيد.

سه کلمه مهم در برنامه ريزي مثبت

در تأييد مثبت «سه کلمه» مهم مصداق دارند. تأييد مثبت بايد «شخصي»، «مثبت» و به «زمان حال» باشد.
ذهن نيمه هشيار شما شبيه به يک کامپيوتر ويژه است. تنها با کلمات و فرامين گوناگون اين کامپيوتر فعال مي شود. اين کامپيوتر تنها فرامين مثبت را مي پذيرد.و اين فرامين مثبت بايد شخصي و به زمان حال ساده باشند، انگار که هدف پيشاپيش به دست آمده است. اين کامپيوتر با زمان گذشته يا آينده آشنايي ندارد. تأييد مثبت مورد علاقه من اين جمله است:«خودم را دوست دارم!» که آن را بارها و بارها تکرار مي کنم. اين گونه شما اين پيام را به عمق ذهن نيمه هشيار خود مي فرستيد. هر چه خودتان را بيشتر دوست بداريد، به همان اندازه عزت نفس بيشتري پيدا مي کنيد. هر چه عزت نفس شما بيشتر باشد، بهتر مي توانيد در زمينه هاي مختلف زندگي عمل و اقدام بکنيد. هر چه خودتان را بيشتر دوست بداريد، کار بهتري صورت مي دهيد. و هر چه کار بهتري صورت بدهيد، بيشتر خودتان را دوست مي داريد.

خودتان را تشويق کنيد

براي بهتر کردن عملکرد خود در کاري که مي کنيد، به طور پيوسته و ادامه دار بگوييد:«من بهترين هستم! من بهترين هستم! من بهترين هستم!» وقتي با خود به گونه اي حرف زديد که انگار به بهترين کسي که در آينده مي خواهيد تبديل شده ايد، کارتان را به طور فزاينده بهتر و باز هم بهتر انجام مي دهيد.
عبارت تأييد آميز ديگري که همه روزه مي توانيد تکرار کنيد اين است: «خودم را دوست دارم!»بعضي اوقات وقتي صبحها از خواب بيدار مي شويد، انگار حوصله روزي را که در پيش داريد، نداريد. اما مي توانيد سررشته افکار خود را در دست بگيريد. مي توانيد بگوييد: «کارم را دوست دارم!»
بهتر از اين، مي توانيد روزتان را با اين دو عبارت شروع کنيد: «خودم را دوست دارم و به کارم عشق مي ورزم!» اگر اين عبارت را همه روزه تکرار کنيد، از اينکه کارتان را بکنيد به هيجان مي آييد.

مراقب حرفهايي که با خود مي زنيد، باشيد

95 درصد احساسات و عواطف شما با توجه به طرزي که با خودتان صحبت مي کنيد مشخص مي شوند. دکتر مارتين سليگمن، در کتاب خوش بيني فراگرفته شده، مي گويد:«طرز صحبت شما مشخص مي کند که شما يک شخص مثبت يا منفي هستيد.»
منظور اين است که مسائل و امور را چگونه براي خود تعريف مي کنيد. اگر مطالب را به شکل مثبت براي خود بازگو کنيد، مثبت خواهيد بود. اگر آنها را به طرز منفي براي خود بازگو کنيد، منفي خواهيد بود. سليگمن به اين نتيجه رسيد که اشخاص خوش بين وقتي مشکلي پيش مي آيد، مسئله را طوري براي خود بيان مي کنند که انگار موضوعي موقتي است و بلندمدت نيست و عموميت ندارد.
تصور کنيد براي فروش کالايي به کسي زنگ مي زنيد و او به کالاي شما علاقه مند نيست.مي توانيد به جاي اينکه بگوييد: «موفق شدم.»، بگوييد: «اين يک امر موقتي است. احتمالاً مشتري روز خوبي را پشت سر نگذاشته است. در نوبت بعدي که تماس مي گيرم موفق مي شوم.»

موضوعات را شخصي ارزيابي نکنيد

وقتي اشخاص منفي مسائلي را تجربه مي کنند و با مشکلاتي رو به رو مي گردند، آنها را به طرزي متفاوت از خوش بينها ارزيابي مي نمايند. وقتي موقتاً شکست مي خورند، که اين امر ناچار است، آن را به حساب مشکلات شخصي مي گذارند و خود را مسبب شکست معرفي مي نمايند. وقتي با کسي براي فروش کالايشان تماس مي گيرند و موفق نمي شوند، مي گويند: «حتماً فروشنده بسيار بدي هستم.»، «کالايمان خوب نيست و مشتريان به آن علاقه مند نيستند.»
به عبارت ديگر، تعميم مبالغه آميز مي دهند و يک شکست کوچک را در ابعادي بزرگ جلوه گر مي سازند.
اين در حالي است که شما مي توانيد به طرز و سبکي که مناسب باشد حوادث را توجيه و بيان کنيد. شما حق انتخاب داريد. شما هستيد که احساس خودتان را کنترل مي کنيد. سعي کنيد با مسائل برخورد مثبت داشته باشيد. کنترل به دست شماست.

ساده کنيد

وقتي هدفتان را در قالب تأييدات مثبت به کار مي بريد، بايد از کلماتي استفاده کنيد که ذهن نيمه هشيار شما آنها را درک کند. عبارات خود را به زبان ساده بيان کنيد. عبارات «خودم را دوست دارم»، «من بهترين هستم» و «کارم را دوست دارم» تأييدات مثبت و ساده هستند.
اينها تأييدات مثبتي هستند که ذهن نيمه هشيار شما آنها را به شکل يک فرمان دريافت مي کند. اينها بلافاصله روي انديشه و احساسي که به خود داريد تأثير مي گذارند. اينها بلافاصله عزت نفس شما را افزايش مي دهند.

يک بدبين معکوس شويد

دبليو.کلمنت استون، مولتي ميليونر، کارش را با فروش روزنامه در شيکاگو و
زماني آغاز کرد که بيش از 12 سال نداشت. او توانست شرکت بيمه آمريکا را به وجود آورد و اخيراً در حالي که 800 ميليون دلار ثروت داشت، در 100 سالگي مرد.او يک الهام بخش بزرگ براي هزاران انسان بود و مشهور بود که يک «بدبين معکوس» است.
بدبين کسي است که فکر مي کند مردم عليه او دسيسه مي کنند. اما يک بدبين معکوس کسي است که فکر مي کند همه دنيا دست به يکي کرده اند تا او را به موفقيت برسانند. کسي با اين مشخصات فکر مي کند هر اتفاقي که مي افتد بخشي از يک برنامه بزرگ است که منتهي به موفقيت او خواهد شد. دبليو.کلمنت استون در واکنش به هر اتفاقي که مي افتاد، مي گفت:«عالي است!» و بعد سعي مي کرد جنبه هاي مثبت آن اتفاق را پيدا کند.
اگر مسئله را يک موقعيت، چالش و يا فرصت مناسب تعريف کنيد، برخورد شما با آن مسئله مثبت مي شود. در اين صورت است که هميشه درون هر مسئله فرصت مناسبي پيدا مي کنيد که قرار است سودي نصيب شما کند.
نورمن وينسنت پيل مي گفت: «وقتي خداوند مي خواهد هديه اي براي شما بفرستد، آن را درون مسئله اي قرار مي دهد.» هر چه مسئله بزرگ تر باشد، هديه شما هم بزرگ تر مي شود.

وقتي آن را ببينيد، باور مي کنيد

سومين بخش فرايند پنج مرحله اي تقويت انديشه تصور کردن و تصويرسازي است. شما قبلاً متوجه شديد که تصويرسازي چه نقش مهمي براي رساندن شما به هدفهايتان دارد. وقتي بياموزيد که از تجسم و تصويرسازي در مورد هر هدف و فعاليت خود استفاده کنيد، از قدرت بي نظير آن در زندگي بهره مند مي شويد.
همه در تمامي مواقع در حال تصويرسازي هستند. تفاوتش در اين است که اشخاص موفق آنچه را که مي خواهند، در ذهن مجسم مي سازند. و اشخاص
ناموفق آنچه را که نمي خواهند، تصويرسازي مي کنند. قبل از انجام هر کار، صحنه اي موفقيت آميز مربوط به گذشته را در ذهن خود مجسم کنيد. ناموفقها هم قبل از هر کاري تصويري مربوط به تجربه شکست را در ذهن مجسم مي نمايند.اشخاص وقتي چيزي را در ذهن مجسم مي کنند، فرماني به ذهن نيمه هشيار خود مي فرستند. ذهن نيمه هشيار حرفهاي آنها را هماهنگ مي کند تا آنها هماهنگ با تصويري که در ذهن مجسم کرده اند، کارشان را انجام بدهند.

نتيجه عالي و بي کم و کاستي را تصور کنيد

به هنگام تجسم کردن، تصويري شفاف از هدف ايده آل آتي خود را در ذهن حيات مي بخشيد.تصور و تجسم مي کنيد اگر به هدفتان برسيد، اين موفقيت و حاصل کارتان چگونه خواهد بود. بايد اين تصوير تا حد امکان شفاف باشد. اين تصوير را بارها و بارها تکرار مي کنيد.
رابطه مستقيمي ميان آن طور که هدف يا عملکرد خود را مي بينيد و اتفاقي که در بيرون از شما روي مي دهد، وجود دارد. تصويرسازي يکي از قدرتمندترين امکاناتي است که شما در اختيار داريد و به کمک آن مي توانيد فکرتان را عوض بکنيد تا آينده تان تغيير کند.

ذهن خود را برنامه ريزي کنيد

به سه روش مي توانيد به کلام آوردن و تصوير سازي را با هم ترکيب کنيد و سريع تر به نتايج مطلوب برسيد. به اينها اغلب «روشهاي برنامه ريزي ذهني»مي گويند. اين روشها شما و ذهن شما را آماده مي کنند تا به استقبال يک حادثه برويد.
اولين روش، روش برنامه ريزي سريع است. طرز کار آن از اين قرار است. قبل از هرحادثه مهم، مانند تماس گرفتن با مشتري به منظور فروش کالا، يا شرکت در يک جلسه ويا يک مصاحبه، لحظاتي را براي آمادگي ذهني خود صرف
مي کنيد. درست مانند ورزشکاري که بدن خود را براي شرکت در مسابقه گرم مي کند.
ابتدا، چند نفس عميق بکشيد. اين کار به شما آرامشي مي بخشد و شما را در حالت آلفا قرار مي دهد. در اين شرايط ذهن نيمه هشيار آماده مي شود تا فرمانهاي شما را دريافت کند. بعد از آن، نتيجه ايده آل موقعيت مورد نظر را در ذهن مجسم مي سازيد. نتيجه را طوري تصويرسازي مي کنيد که انگار به همه خواسته هاي خود رسيده ايد. براي مثال، اگر مي خواهيد براي فروش با کسي تماس بگيريد، تصور کنيد که مشتري با روي باز و به طرزي پذيرنده با شما برخورد مي کند. بخصوص، مجسم کنيد که خريدار چک خريدش را امضاء مي کند يا پول کالا را به شما مي پردازد.
يکي از دوستان خوب من از اين روش سالهاست که در کار فروش استفاده مي کند و حالا به يکي از پر درآمدترين اشخاص در حرفه خود تبديل شده است. او مي گويد باور نکردني است که در بسياري از مواقع، برنامه فروش دقيقاً به شکلي که او در ذهن تصور کرده است صورت خارجي پيدا مي کند.

تأييد و تجسم کنيد

سومين و آخرين بخش روش برنامه نويسي سريع استفاده از تأييد مثبت، به شکلي سازگار با تصوير ذهني شماست. يک تأييد ساده مي تواند به اين شکل باشد:«اين تماس تلفني کاملاً موفق خواهد بود.» اين تأييد به ذهن نيمه هشيار شما فرمان مي دهد تا به شما کلمات، احساسات، رفتار و زبان تني بدهد که با دستيابي تان به هدف سازگار باشد.
اما اين روش تأييد سريع را به متقاضياني که مي خواهند در يک مصاحبه شرکت کنند يا در برابر جمعي سخنراني کنند و نيز به بازيگران و حتي سياستمداران آموزش مي دهيم اين روش فوق العاده موفقي است و کافي است چند ثانيه قبل از وقوع حادثه از آن استفاده کنيد.

هدفهايتان را مکتوب و آنها را مرور کنيد

روش دومي که مي توانيد از آن استفاده کنيد تا تغييرات دروني قابل ملاحظه اي در شما ايجاد کند روش تأييد استاندارد است. براساس اين روش، بايد هدفهاي اصلي خود را به شکل تأييدات شخصي، مثبت و به زبان حال ساده روي کارتهاي اندکس بنويسيد. روي هر کارت تنها يک هدف نوشته مي شود. مي توانيد با استفاده از اين روش در آنِ واحد روي 10 تا 15 هدف کار کنيد. اين کارتها را هميشه با خود داشته باشيد. در شروع روز چند دقيقه اي وقت صرف کنيد و آنها را مرور نماييد.
کارت اول را برداريد و آن را بخوانيد. شايد روي کارت اول نوشته ايد: «سالي 50,000 دلار درآمد کسب مي کنم.» کارت را بخوانيد. بگذاريد چشمانتان روي اين کلمات دقيق شوند. حالا چشمان خود را ببنديد و جمله تأييدي را پنج بار تکرار کنيد. فرض کنيد که به هدف خود رسيده ايد. آن را ببينيد و احساس کنيد. آنگاه چشمانتان را باز کنيد، آرام بگيريد. هوا را از ريه هاي خود خارج کنيد و کارت بعدي را بخوانيد.

براي روزي که در پيش داريد آماده شويد

همه اين تمرين، با 10 تا 15 هدفي که در نظر گرفته ايد، حدود 10 دقيقه وقت مي گيرد.اين تمرين ذهن نيمه هشيار شما را برنامه نويسي مي کند و شما را در شرايطي قرار مي دهد که به بهترين شکل خواسته هاي خود را برآورده سازيد.اگر همه روزه قبل از شروع به کار و شبها قبل از خواب اين تمرين را بکنيد، از اينکه به چه سرعت زياد به هدفهاي خود مي رسيد شگفت زده خواهيد شد.

تمرين و مرور ذهني را انجام بدهيد

سومين روش برنامه نويسي ذهني که مي توانيد از آن براي رسيدن به عملکرد
بهتر استفاده کنيد و سريع تر به هدفتان برسيد تمرين و مرور ذهني است. از اين روش در انواع ورزشها مي توانيد استفاده کنيد. فرايند بسيار ساده اي دارد.
ابتدا، بنشينيد و يا در جايي دراز بکشيد. حالت کاملاً آرام و راحتي داشته باشيد.چشمانتان را ببنديد و نفسهاي عميق بکشيد تا تمام بدنتان در شرايط راحت و آرام قرار بگيرد.
دوم، حادثه را در ذهن خود به روشني تصوير کنيد. آن را به روشني و شکل شفاف در ذهن خود ببينيد. خود را تصور کنيد که آن اقدام بخصوص را با مهارت تمام انجام مي دهيد.
يکي از بهترين زمانهاي تمرين ذهني، دقايق قبل از خوابيدن است. اين گونه ذهن نيمه هشيار خود را برنامه ريزي مي کنيد تا در تمام مدت شب به هدف شما بينديشد. وقتي صبح از خواب بيدار مي شويد، بينش و بصيرتي پيدا مي کنيد تا آنها را به حقيقت پيوند دهيد.

برنامه نويسي از قبل براي اوج عملکرد

مي توانيد از اين روش براي برنامه نويسي ذهن خود در فعاليتهاي مختلفي استفاده کنيد. فرض کنيم مسئله اي داريد که نگران آن هستيد. قبل از خواب اين مسئله را به ذهن فراهشيار خود بسپاريد و از آن راه حل بخواهيد. بعد موضوع را فراموش کنيد وبخوابيد. بارها اتفاق مي افتد وقتي صبح از خواب بيدار مي شويد، راه حل به ذهنتان خطور مي کند.
مي توانيد از اين روش برنامه نويسي ذهني براي اطمينان پيدا کردن از اينکه با احساسي مثبت و انرژي فراوان از خواب بيدار شويد استفاده نماييد. اين روش در عين سادگي بسيار مؤثر است. قبل از اينکه بخوابيد، به خود بگوييد:«وقتي صبح از خواب بيدار شوم، احساس بسيار خوبي خواهم داشت.» اين عبارت را چند بار تکرار کنيد. بعد تصور کنيد که صبح روز بعد با انرژي فراوان از خواب بيدار مي شويد. اين روش هميشه نتايج مطلوب مي دهد.

در وقت معين بيدار شويد

مي توانيد از تمرين ذهني استفاده کنيد و در هر زماني که مي خواهيد از خواب بيدار شويد. بدون توجه به اينکه در کجا هستيد، مي توانيد قبل از خوابيدن ذهنتان را آماده کنيد تا در زمان معين از خواب بيدار شويد.
قبل از اينکه به خواب برويد، مي گوييد: «من فردا در رأس ساعت هفت از خواب بيدار مي شوم.» صبح روز بعد با نزديک شدن به ساعت هفت، ضربان نبض شما افزايش مي يابد تا درست در زمان مقرر از خواب بيدار شويد. وقتي بيدار شديد، ديگر نمي توانيد به خواب برويد.

احساس موفقيت کنيد

چهارمين عنصر در برنامه ريزي ذهني جنبه احساس کردن است. به عبارت ديگر، بايد احساسي در خود ايجاد کنيد که بتوانيد به هدفتان برسيد. اين مرحله اي است که سبب مي شود آرمان سازي، به کلام تبديل کردن و تصور و تجسم نمودن به سود شما کار کنند. احساسات منبع انرژي شما هستند. اينها در حکم سوخت جت هستند که شما را به سمت هدف خود به حرکت در مي آورند.
حتماً شنيده ايد که مي گويند انسانها 10 درصد منطقي، و 90 درصد احساسي و عاطفي هستند. واقعيت اين است که شما 100 درصد احساسي هستيد. شما با توجه به احساسات خود تصميم مي گيريد و بعد به طور منطقي آن را توجيه مي نماييد. هر کاري که بکنيد تحت تأثير احساسات و عواطف است. تنها اين سؤال مطرح است:«کدام احساس و عاطفه در کار مي باشد؟»

ارباب يا برده؟

بعضيها برده احساسات خود هستند. اينها که کنترل بسيار اندکي بر احساسات خود دارند، نسبت به ديگران و موقعيتهاي مختلف واکنش نشان مي دهند.
در واقع، ذهني از آن خود ندارند.
يکي از مسئوليتهاي مهمي که در قبال خود داريد اين است که احساسات خود را در کنترل خود درآوريد. سررشته احساسات مثبت خود را در دست بگيريد و اجازه ندهيد تحت تأثير احساسات منفي قرار بگيريد. با استفاده هدفمند از احساسات، مي توانيد از تجسم کردن، به کلام آوردن و آرمان سازي استفاده بهينه بکنيد.

نتيجه ايده آل خود را تصور کنيد

راهي براي آزاد کردن انرژي و قدرتي که در طبيعت احساسي و عاطفي شما وجود دارد اين است که احساس کنيد قبلاً به هدف خود دست يافته ايد. در چشم ذهن خود آن را ببينيد و آن احساسي را که در رؤيايتان به حقيقت پيوسته، تجربه کنيد.
مثلاً، تصور کنيد هدفتان اين است مبلغ معيني پول به دست آوريد. به آينده برويد و خود را ببينيد که تا اين اندازه درآمد داريد. خانه بزرگ، اتومبيل بزرگ تر، لباسهاي بهتر و رستورانهاي شيک تر را که در اثر افزايش درآمدتان به آنها نايل آمده ايد، در نظر مجسم کنيد. احساس غرور و افتخار، سعادت و رضايت خاطر، شادي و نشاط و حق شناسي و سپاسگزاري را تجربه کنيد.
مانند کسي که به دورن استخر شيرجه مي رود، ذهن خود را در اين احساسات غرق کنيد.تصور کنيد که پيشاپيش به مقصد خود رسيده ايد. اين احساسات در مرحله بعدي، انديشه ها، اميال و اعمال مناسب با خود را سبب مي گردند. هر کدام ديگري را تقويت مي کنند.

ترکيب، قدرتمند است

وقتي اين سه را با هم ترکيب مي کنيدـ تصوير ذهني، به کلام آوردن و احساس ـ ذهن نيمه هشيار خود را فعال مي کنيد. ذهن نيمه هشيار بعد از آن اطلاعات خود
را به ذهن فراهشيار شما مي دهد که در تمام مدت بيست و چهار ساعت براي رسانيدن شما به هدفتان تلاش مي کند.
وقتي ذهن فراهشيار خود را فعال کرديد، به جريان دائمي از بصيرت، فراست و نقطه نظرهاي جديد پي مي بريد که مي توانيد از آنها براي حل مسائل خود استفاده نماييد. اينها اطلاعات مورد نياز شما را درست در زمان تعيين شده در اختيارتان قرار مي دهند، و شما را راهنمايي مي کنند تا تصميمات درست بگيريد. ذهن فراهشيار شما، جرياني ادامه دار از انرژي، اشتياق و انگيزه را در اختيارتان مي گذارد تا به کمک آنها به سوي هدف خود به حرکت درآييد.

رؤياها به حقيقت مي پيوندند

عنصر پنجم در اين فرايند پنج مرحله اي تحقق يافتن است. به عبارت ديگر، به هدفهاي خود مي رسيد و آرزوهايتان به حقيقت مي پيوندد.
اين مهم ترين بخش فرايند است. اما بايد توجه داشته باشيد که هر هدف براي آنکه تحقق پيدا کند به زماني احتياج دارد. دستيابي به بعضي از هدفها با سرعت امکان پذير است، اما بعضي ديگر به هفته ها و حتي ماهها وقت نياز دارند تا در کنار تلاش مستمر شما تحقق پيدا کنند. نگرش شما در قبال زماني که براي تحقق هدفهايتان داريد تأثيري خاص روي تحقق آنها و زمان اين تحقق دارد.
اشخاص موفق با نگرشي آرام و مطمئن با هدفهاي خود برخورد مي کنند. آنها هرگز شتابزده عمل نمي کنند.آرام و مطمئن هستند و دقيقاً بر اين باورند که همه چيز با هم توطئه مي کنند تا شما را به هدفي که داريد، برسانند.

نيروهاي خود را چند برابر کنيد

مي توانيد با استفاده از روشهاي ويژه از اين فرايند پنج مرحله اي سود بيشتري ببريد.
قبل از هر چيز، در همه امور به جنبه هاي مثبت آن نگاه کنيد. دنبال درس
ارزشمند بگرديد. ببينيد از مشکلات و موانعي که پيش روي شماست چه بهره اي مي توانيد بگيريد.
ناپلئون هيل مدت 25 سال با مردان و زنان موفق مصاحبه و درباره آنها مطالعه کرد. او به اين نتيجه رسيد که همه آنها از ويژگي واحدي برخوردارند. همه آنها معتقد بودند که در هر مشکل و گرفتاري اي بذري به همان اندازه يا بيشتر از آن وجود دارد. آنها در تاريک ترين ابرها دنبال روزنه هاي روشنايي مي گشتند.
وقتي انتظار داريد از هر جريان دشوار و مسئله ساز نتيجه مطلوبي به دست آيد، به شکلي خلاق تر، مثبت تر و سازنده تر رفتار مي کنيد. خوش بين تر و مطمئن تر مي شويد.اگر فکر کنيد که از هر اتفاقي به سود خود استفاده مي کنيد، از نگرش امکان پذير بودن برخوردار مي گرديد. در نتيجه بدون توجه به اينکه چه اتفاقي مي افتد، هميشه جنبه مثبتي پيدا مي کنيد که از آن به سود خود استفاده کنيد.

مکان روز

همان طور که آنچه مي خوريد روي شما اثر مي گذارد، آنچه را که به ذهنتان مي دهيد، برايتان تعيين کننده است. صبح اول وقت مطالب را بهتر مي گيريد. همه روزه صبح اول وقت 30 تا 60 دقيقه مطالعه کنيد و مطالب الهام بخش بخوانيد.
درست همان طور که تمرينات ورزشي مناسب در صبح به شما نيرويي مي دهد که تمام مدت روز را به خوبي کار کنيد. تمرينات ذهني مثبت، به شکل خواندن مطالب الهام بخش، به شما امکان مي دهد که طي روز از آمادگي ذهني مطلوبي برخوردار باشيد.
ساعت اول صبح، «سکان روز»ناميده مي شود. در اين ساعت طلايي آنچه را که به ذهن خود تحويل بدهيد، لحن و آهنگ انديشه را در بقيه ساعات روز برايتان مشخص مي سازد. وقتي صبح از خواب بيدار مي شويد و به جاي خواندن روزنامه يا تماشاي تلويزيون مطلبي مثبت، سازنده و الهام بخش مي خوانيد،
ذهنتان را براي ساعاتي که در پيش داريد آماده مي سازيد.
در تمام مدت روز، شرايط به سود شما به کار مي افتند. آرام تر، خلاق تر و هشيارتر مي شويد. در برخورد با مشکلات انعطاف بيشتري نشان مي دهيد و بهتر با فراز و نشيبهاي زندگي کنار مي آييد. مطالعه در صبح اول وقت شما را آماده مي کند تا در بهترين شکل خود ظاهر شويد.

کاري را به شانس واگذار نکنيد

مي توانيد با برنامه ريزي از قبل به انساني خوش بين تر تبديل گرديد. اين اقدام سبب مي شود ذهنتان از استرس فاصله بگيرد و مجبور نباشيد به اين فکر کنيد که چه اقدامي بايد صورت بدهيد. اين گونه نسبت به کارتان به احساسي از کنترل دست پيدا مي کنيد. سررشته امور زندگي خود را در دست مي گيريد. به جاي اينکه واکنشي شويد، عامل مي شويد.
بهترين زمان برنامه ريزي شب قبل است. فهرستي از همه کارهايي که بايد در روز بعد انجام دهيد تهيه کنيد. فهرست را مرور کنيد و اولويتها را مشخص سازيد. مهم ترين کار فردايتان را انتخاب کنيد تا بتوانيد روز را با انجام دادن آن شروع کنيد.وقتي برنامه هاي روز بعد را تدوين مي کنيد، شب را بهتر و با خيال راحت تر مي خوابيد و صبح با احساس بهتري از خواب بيدار مي شويد.

روز خود را به درستي شروع کنيد

روز خود را با غذاي سالم و مغذي شروع کنيد. ميوه، سبزي و غذاهايي با پروتئين زياد، مانند تخم مرغ، بخوريد. آب ميوه و آب بيشتري بنوشيد. حبوبات سبوس دار و ماست بخوريد.
ترکيبت تخم مرغ و نان تست که در جوامع غربي براي صبحانه در نظر گرفته مي شود يکي از بدترين ترکيبات غذايي است که مي توانيد براي صبحانه بخوريد. يک ساعت بعد از خوردن اين غذا، سنگين و خواب آلوده مي شويد. تمام خون
موجود در مغز شما به ناحيه معده تان سرازير مي شود تا پروتئينهاي چرب و سنگين و چربيهاي مصرف شده را هضم کند.
وقتي روزتان را با غذاها ي سبک، سالم و مغذي شروع مي کنيد، از انرژي بيشتري برخوردار مي گرديد، هشيارتر و شاداب تر مي شويد. راحت تر مي توانيد روزتان را پشت سر بگذاريد زيرا خون بيشتري به مغز شما مي رسد. و در نتيجه نسبت به آنچه در اطرافتان مي گذرد آگاهي بيشتري پيدا مي کنيد. انسان خوش بين تري مي شويد.

استراحت کافي بکنيد

علاوه بر تغذيه جسماني و ذهني مناسب، بايد استراحت زياد داشته باشيد. وينس لومباردي، مربي مشهور فوتبال آمريکايي، زماني گفت:«خستگي از همه ما اشخاصي بزدل خلق مي کند.»وقتي به اندازه کافي استراحت نمي کنيد، با احتمال بيشتري منفي و تحريک پذير مي شويد و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهيد.
اما وقتي به اندازه کافي استراحت مي کنيد و خوب غذا مي خوريد، وقتي ذهن خود را پيوسته با پيامهاي مثبت تغذيه مي کنيد، وقتي مطالب الهام بخش مي خوانيد و پيوسته هدفهايتان را به عنوان يک واقعيت تصور مي کنيد، تبديل به يک انسان خوش بين، مثبت و شاداب مي شويد.
وقتي صبح از خواب بيدار مي شويد، مطمئن هستيد که هر چه را با تمام وجود بخواهيد به دست مي آوريد.اگر به اندازه کافي روي اين انديشه باقي بمانيد، در زندگي تان شکل واقعيت پيدا مي کند. اين گونه است که احساس مي کنيد توقف ناپذير هستيد.

تمرينات عملي

01 از امروز مصمم شويد که با خود مثبت حرف بزنيد. از تأثيرهاي مثبت شخصي و در زمان حال ساده استفاده کنيد. به خودتان نشاط بدهيد و در مقام تشويق خود کار کنيد.
02 از کارتهاي اندکس 7*12 سانتي متري استفاده کنيد و روي هر يک از آنها هدفي را به شکل يک تأييد مثبت بنويسيد. روزي دو بار، در صبح و شب، اين کارتها را مرور کنيد.
03 در هر مسئله و مشکل نکته مثبتي پيدا کنيد. تمرين کنيد که يک بدبين معکوس شويد. مجاب شويد که همه براي موفق کردن شما توطئه کرده اند.
04 يک تصوير ذهني از مهم ترين هدفتان خلق کنيد، تصور کنيد که به اين هدف خود رسيده ايد. در صورت امکان هدفهايتان را از روزنامه ها و مجلات ببريد و آنها را به طور منظم مطالعه کنيد تا در ذهن نيمه هشيار شما جاي بگيرند.
05 احساس کنيد که موفق شده ايد و يا به هدفي که مي خواهيد، رسيده ايد.
06 تصور کنيد که زندگي تان در زمينه خاصي عالي و بي کم و کاست است. از چه کيفيتي برخوردار است؟ شما چه احساسي داريد؟ چگونه آن را توصيف مي کنيد؟
07 شبها قبل از اينکه بخوابيد، حوادث مهم روز بعد را به شکلي که مي خواهيد باشد در ذهن خود تصوير کنيد.بعد در حالي که تبسمي بر لبانتان نقش بسته است به خواب برويد.
منبع:کتاب فکرتان را عوض کنيد تا زندگيتان تغيير کند




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط