تصميم بگيريد و ثروتمند شويد
-کلودام.بريستول
ما از دنياي محدوديتهاي مالي عبور کرده ايم. ما به عصر ذهن وارد شده ايم. ثروت و فرصت مناسب بيشتر در شخصيت خود شما جاي گرفته اند. همه چيز بستگي به طرز فکر شما دارد، نه ثروتي که تاکنون انباشته ايد.
ازآنجايي که سلامتي، ثروت و خوشبختي لزوماً ذهني هستند، محدوديت چنداني براي دسترسي به آنها وجود ندارد. در اين مقاله و مقاله هاي بعد، با روشها و فنون مطمئن و ثابت شده اي آشنا مي شويد که مردان و زنان موفق در زمينه هاي مختلف از آن استفاده کرده اند تا به آنچه به مراتب به آن فکر مي کردند، دستيابي پيدا کنند.مي آموزيد که چگونه محدوديتها را کنار بزنيد تا به هدفي که براي خود در نظر گرفته ايد، برسيد.
سه نيروي عمده
نيرو عبارتند از: اطلاعات، تکنولوژي و رقابت.
اطلاعات و انفجار دانش
پيشرفتهاي تکنولوژيکي
در قرن بيست و يکم، شما مجهز به کامپيوترهاي لپ تاپي خواهيد شد که در هر ثانيه مي توانند يک ميليارد داده اطلاعاتي را پردازش کنند. اين کامپيوترها
مجهز به باطريهاي دائمي براي همه مدت عمر و يک تلفن همراه داخلي خواهند بود که به ماهواره ها ارتباط خواهند داشت، و به شما امکان خواهند داد که در هر لحظه با هر کسي که مي خواهيد در جهان تماس بگيريد. شما داراي يک شماره
تلفن شخصي خواهيد بود که به هر کسي در هر جاي دنيا که باشد امکان مي دهد به شما در هر جايي که باشيد زنگ بزند. حتي نيازي نيست آنها بدانند که شما در چه کشوري هستيد. اين تکنولوژي تلفني روي مچ دست شما بسته خواهد شد، درست مانند يک ساعت بزرگ مچي.
رقابت هيجان انگيز
هر پيشرفتي در دانش و تکنولوژي فرصتهايي فراهم مي آورد که رقابت در بازار به شکل چشمگيرتر و ساده تر صورت خارجي پيدا کند. اين سه نيروي عمده ـ اطلاعات، تکنولوژي و رقابت ـ روي يکديگر تأثير مي گذارند و شرايطي فراهم مي سازند تا بيشترين تحول و تغيير در تاريخ بشري امکان پذير گردد. ميزان اين تغيير و تحول در سالهايي که در پيش داريم افزايش خواهد يافت.
تغيير، توليد فرصت مناسب مي کند
نيروي تغيير روي هر کاري که شما مي کنيد تأثير مي گذارد. سرعت تغيير هفته به هفته، و ماه به ماه افزايش مي يابد. سرعت و تنوع تغيير چيزي است که بر آن
کمترين کنترلي نداريد و درباره اش انتخابي نمي توانيد داشته باشيد. تنها سؤالي که باقي مي ماند اين است که آيا شما ارباب تغيير خواهيد بود يا قرباني آن؟ آيا شما خالق شرايط خواهيد بود يا مخلوق آن؟ آيا سوار بر امواج خواهيد شد و پيشاپيش تغييرات به حرکت درخواهيد آمد، يا زير امواج خواهيد رفت و له خواهيد شد؟ يکي از اين دو اتفاق برايتان روي مي دهند، اما تأثير تغيير در هر صورت بر شما اثر خواهد گذاشت، مهم نيست که در چه زمنيه اي فعال باشيد.
از متخصصان بياموزيد
پول درآوردن مهارت مي خواهد. شبيه راندن يک دوچرخه يا کار کردن با کامپيوتر است. و از آنجايي که اين يک مهارت است هر کس که بخواهد به کسب ثروت نايل آيد، بايد آن را بياموزد. اگر در گذشته به اشتباه تصور کرده ايد که نمي توانيد کسب درآمد کنيد، و يا نمي توانيد درآمد به دست آمده را حفظ کنيد، بدانيد زمان آن رسيده که اين تصور اشتباه را کنار بگذاريد. اکنون زمان آن رسيده که با خود به اين نتيجه برسيد که مي توانيد به لحاظ مالي مستقل باشيد.
قانون بزرگ
روي مي دهد. موفقيت يک حادثه نيست، شکست هم يک حادثه نيست. آنچه اتفاق مي افتد تصادفي نيست، بلکه نتيجه يک قانون تغييرناپذير است.
سفر من از بي کاري و فقر و رسيدن به موفقيت و استقلال مالي، زماني شروع شد که به مطالعه موفق ترين مردان زمانه خود پرداختم. مي خواستم بدانم آنها چه کردند. و بعد وقتي اين را دانستم، همان کار آنها را تکرار نمودم. چه لزومي دارد که چرخ را از نو اختراع کنيم؟ آنچه من کشف کردم زندگي ام را نجات داد. زندگش شما را هم نجات خواهد داد.
ميليونها ميليونر
ميليونرهاي خودساخته را در زمينه هاي مختلف پيدا مي کنيم. سطح تحصيلات و مهارتهاي آنها کاملاً متفاوت است.
بعضي از آنها پيرو جمعي جوان هستند.بعضي از آنها مهاجران جديد مي باشند که حتي زبان انگليسي نمي دانند. بعضي نيز متعلق به خانواده هايي هستند که نسلها در اين کشور زندگي کرده اند.بعضي داراي تحصيلات عالي هستند، بعضيها در بهترين دانشگاهها درس خوانده اند و بعضي حتي دبيرستان را تمام نکرده اند.بعضي از سلامتي جسماني فوق العاده بهره دارند، بعضي روي صندلي چرخدار مي نشينند، بعضي ناشنوا يا نابينا هستند و يا با محدوديتهاي
جسماني ديگري رو به رو مي باشند.
مهم ترين نکته اي که بايد به ياد داشته باشيد اين است که، بدون توجه به اينکه چه مشکلاتي داريد و چه مشکلاتي احساس مي کنيد، هزاران نفر مشکلاتشان از شما به مراتب بيشتر است و با اين حال به موفقيت رسيده اند. و کاري را که ديگران کرده اند، شما هم مي توانيد انجام دهيد.
پژوهش مفصل
از جايي که هستيد شروع کنيد
اولين نکته اي که به آن پي بردم اين بود که ميليونرهاي خودساخته رفتاري متفاوت از ديگران را به نمايش مي گذارند. من از اينکه متوسط باقي بمانم خسته شده بودم. در نتيجه تصميم گرفتم از کاري که مي کردم دست بکشم. تصميم گرفتم کاري را که آنها مي کردند، انجام بدهم. از زماني که اين تصميم را گرفتم زندگي ام متحول شد.
کار ساده اي نبود که انديشه ام را درباره پول تغيير بدهم، اما سرانجام تلاشهاي من به ثمر نشست. به تدريج، عادتهايم را تغيير دادم. در مدت پنج سال بدهيهايم به انتها رسيد و درآمد خوبي پيدا کردم. پنج سال بعد، در رديف ميليونرها
قرار گرفتم. حالا وقتي به گذشته نگاه مي کنم، مي بينم معجزه اي در کار نبوده است. تنها کاري که من کردم اين بود که ديدم ساير موفقها چه کرده اند و من هم همان کار را انجام دادم و به نتايج مشابه آنها رسيدم.
اسطوره ها را به کنار بگذاريد
بسياري از مردم درباره خود و پول باورهايي دارند که آنها را از پيشرفت باز مي دارد. ممکن است اين نقطه نظرها به کلي نادرست باشند. اما مانع از آن مي شوند که به موفقيت دست پيدا کنيد. بايد از شر آنها خلاص شويد. براي دستيابي به آنچه قبلاً به آن دست نيافته ايد، بايد طرز فکرتان را تغيير بدهيد.
يکي از اين اسطوره ها اين است که براي ثروتمند شدن بايد تحصيلات عالي داشته باشيد.اسطوره ديگر اين است که بايد با پول کلاني شروع کنيد. بعضيها فکر مي کنند که براي پولدار شدن بايد از بخت و اقبال بلند برخوردار باشند. هيچ کدام از اين اسطوره ها درست نيستند و حقيقت ندارند.
سرزمين فرصتها
به همين دليل روسها به شدت فعال مي شوند و در مقايسه با متوسط آمريکاييان به موفقيتهاي بيشتري دست پيدا مي کنند. آنها به اين نتيجه مي رسند که
مي توانند رؤياهاي خود را تحقق بخشند و اين باور آنها به حقيقت مي پيوندد.
اصل واقعيت
شما بخت و اقبال خودتان را خلق مي کنيد
من سالها درباره مفهوم بخت و اقبال مطالعه کرده ام. به اين نتيجه رسيده ام بخت کلمه اي است که اشخاص براي تبيين آنچه بيش از اندازه اي که تصور مي کردند و انتظارش را داشتند موفق ظاهر مي شود استفاده مي کنند. اگر کسي در جواني به موفقيت مالي بزرگي دست پيدا کند، مردم مي گويند:«شانس داشت.» بعضيها نيز از کلمه بخت و اقبال براي توصيف حادثه به شدت خوشايندي که
از حد معمول و عادي فراتر است استفاده مي کنند.اما اين ابداً بخت و اقبال نيست.واقعيت اين است که صرفاً حساب احتمالات مطرح است. چيزي به عنوان بخت و اقبال وجود خارجي ندارد.
قانون احتمالات مي گويد براي هر چه اتفاق بيفتد، احتمالي وجود دارد. گاه مي توان احتمال وقوع حادثه را دقيقاً پيش بيني کرد. تمام نظام بيمه براساس احتمالات کار مي کند.
ميليونر شدن
هر چه کارهاي متفاوت بيشتري انجام بدهيد که احتمال دستيابي شما به هدفتان را بيشتر فراهم سازد، احتمال اينکه در لحظه کار درست تري انجام بدهيد وجود دارد. اگر براي خود هدفهاي روشن و مکتوب داشته باشيد، اگر برنامه ريزي دقيق داشته باشيد و پيوسته بر مهارتهاي خود بيفزاييد تا درآمد بيشتري به دست آوريد، احتمال رسيدن به يک زندگي بهتر را افزايش مي دهيد. اگر درباره پول و سرمايه گذاري مطالعه کنيد، و 10 تا 20 درصد درآمد ماهانه خود را کنار بگذاريد، اگر هزينه هايتان را کنترل کنيد و درباره زندگي مالي خود بلند انديشي داشته باشيد، يک ميليونر مي شويد.مسئله بخت واقبال مطرح نيست.مسئله احتمالات مطرح است.
احتمالات يعني همه چيز
در اتاقي در فاصله اي از صفحه پرتاب ايستاده ايد. نور اتاق هم کم است. با اين حال، اگر به اندازه کافي دارت را در مسير صفحه دارت پرتاب کنيد، سرانجام به هدف مي زنيد. هر چه دارت بيشتري پرتاب کنيد، دقيق تر مي شويد.در نتيجه براساس قانون احتمالات، سرانجام مي توانيد دارت را به قلب هدف بنشانيد.
به همين دليل است که وقتي اشخاص با اشتياق و علاقه فراوان دست به کار مي شوند، موفق مي گردند.آنها هم چنان به سعي و اهتمام خود ادامه مي دهند.و طبق قانون احتمالات، سرانجام برنده مي شوند.اين بخت و اقبال نيست.آنها با کاري که مي کنند بخت و اقبال خود را خلق مي نمايند.
حالا تصور کنيد که شرايط به شکل ديگري باشد. تصور کنيد که شما يک پرتاب کننده ماهر دارت هستيد و همه روزه براي بهتر شدن تمرين مي کنيد. از آرامش کافي هم برخورداريد. حالا اتاق روشن است. شما در فاصله اي منطقي از صفحه قرار مي گيريد. در اين شرايط، که همه چيز در کنترل شماست، مدت زماني که براي نشاندن دارت به هدف صرف مي کنيد بسيار کمتر است.و وقتي به مرکز هدف مي زنيد، همه مي گويند از بخت و اقبال بلند برخوردار بوديد. اما شما بوديد که بخت و اقبال خود را آفريديد.
در تمام مدت زندگي، بايد به کارهاي که مي توانيد انجام دهيد بينديشيد تا بر احتمال موفق شدن خود بيفزاييد.نبايد هيچ کاري را به شانس و تصادف واگذار کنيد. نبايد به دنبال آرزو باشيد و به بخت و اقبال اعتماد کنيد بايد کنترل موقعيت را به دست بگيريد. شما مسئول هستيد.
شما مسئول هستيد
در حالي که اطلاعات و تکنولوژي همچنان رشد مي کند و رقابت همچنان
شدت مي گيرد، فرصتهاي بيشتر و باز هم بيشتري برايتان خلق مي شوند. وظيفه شما اين است که اين فرصتها را شناسايي کنيد، و اگر آنها را نيافتيد، آنها را براي خود خلق کنيد.
مخرج مشترک
دکتر توماس استنلي در جريان مصاحبه با ميليونرهاي خودساخته، توانست به مخرج مشترک موفقيت پي ببرد. او به اين نتيجه رسيد که مخرج مشترک براي موفقيت در همه ميليونرهاي خودساخته، تلاش و باز هم تلاش است.
ميليونرهاي خودساخته در مقايسه با متوسط مردم بيشتر کار مي کنند. زودتر شروع مي کنند، بيشتر تلاش مي کنند و تا ديروقت به کارشان ادامه مي دهند.براساس بسياري از مطالعات و مصاحبه هاي شکل گرفته، ميليونرهاي خودساخته به طور متوسط هفته اي 59 ساعت کار مي کنند. بعضي از آنها از اين هم بيشتر کار مي کنند. بخصوص در شروع کار، فعاليتشان بيشتر است.
تلف کردن وقت به هنگام کار
با شغل آنها ندارد.
تنها حدود 5 درصد کساني که به طور تمام وقت کار مي کنند از زمان شروع تا پايان ساعات کاري پيوسته فعاليت مي کنند. اينها اشخاصي هستند که به سرعت پيشرفت مي کنند. اينها به سمت بالا و جلو در حرکت اند. حقوق بيشتري دريافت مي کنند و سريع تر ارتقاي رتبه پيدا مي کنند. اينها در هر حرفه و رشته اي مؤثر هستند و همه آنها را مي شناسند
فعاليتهاي کم ارزش
همه ساله صدها هزار نفر از کارکنان اخراج مي شوند. اغلب اين اشخاص کارمندان يقه سفيد و مديران ميانه هستند. چرا اين اتفاق مي افتد؟ جواب ساده اي دارد.شرکت ها به اين نتيجه رسيده اند که پول گزافي به کساني مي پردازند که بازدهي لازم را ندارند. هيچ شرکتي نمي تواند مدتي طولاني در اين شرايط دوام بياورد. اين گونه است که کارکنان اخراج مي شوند.
شما مي توانيد اين کار را بکنيد
شخص ديگري توانسته به اين مهم دست يابد، دليلي است که شما هم مي توانيد به آن دست پيدا کنيد. تنها مسئله اين است که تا چه اندازه و با چه شدتي مي توانيد اين کار را بکنيد.
دوم اينکه اگر مي خواهيد در زمينه اي موفق شويد، بايد بدانيد که ديگران در اين خصوص چه کرده اند، شما هم همان کار را بکنيد و به موفقيت برسيد.
فرمول 40 به اضافه
براساس فرمول 40 به اضافه، هر ساعتي که از اين ميزان بيشتر کار کنيد، مي توانيد قدمي براي موفقيتهاي آتي خود برداريد. مي توانيد با توجه با ساعات کاري اضافه خود مشخص کنيد که 50 سال آينده در اين زمان کجا خواهيد بود.
به خود حاشيه امنيت بدهيد
من بيش از 25 سال روي مردان و زنان موفق بررسي کرده ام. هرگز به انسان موفقي برنخوردم که هفته اي 40 ساعت يا 5 روز کار کند. با کار 40 ساعت در هفته کسي در صف موفقها قرار نمي گيرد.
موفقها، بخصوص در شروع کارشان، در مقايسه با متوسط سايرين بيشتر کار مي کنند. اغلب آنها روزي 10 تا 12 ساعت و هفته اي 6 روز کار مي کنند. اين برنامه ماههاي متمادي ادامه پيدا مي کند. به طور متوسط 22 سال وقت مي خواهد که کسي از صفر شروع کند و به دارايي يک ميليون دلار برسد. کار ساده اي نيست. به سرعت هم نمي توان به اين مهم رسيد. اما اگر واقعاً بخواهيد در شمار موفقها قرار بگيريد، اين کار شدني است.
در تمام دقايق کاري خود کار کنيد
اين نکته مهمي است که به بسياري از اشخاص کمک مي کند. بسياري از کارکنان به کار چنان مي نگرند که انگار ادامه فعاليت مدرسه است. اين اشخاص وقتي بزرگ مي شدند، مدرسه را مکاني اجتماعي و براي معاشرت با اشخاص ارزيابي مي کردند. البته بايد حداقلي از ساعات را در کلاس نشست، اما در حد فاصل آن نوبت به معاشرت و دوستي با بقيه مي رسد. در واقع، مدرسه تبديل به جايگاهي براي بازي مي شود.
بسياري از اشخاص در شروع کارشان مي پندارند که کار نيز مکاني براي صرف وقت کردن با دوستان است. به همين دليل است که پنجاه درصد اوقات کارکنان به صحبت و تماسهاي معاشرتي با يکديگر مي گذرد. بسياري از کارکنان بخش قابل ملاحظه اي از اوقات خود را صرف صحبت تلفني با دوستان و بستگانشان مي کنند.
اما شما نبايد اين کار را بکنيد. اگر مصمم هستيد که موفق شويد و حقوق سطح بالا بگيريد، بايد در تمام مدتي که سر کار هستيد کار بکنيد. بايد سرتان را پايين بيندازيد و با تمام وجود کار کنيد.
صرف وقت اجتماعي با همکاران
البته که بايد شخص خوشايندي باشيد تا کار کردن با شما راحت باشد. اما مي توانيد صحبتهاي دوستانه در محل کار را در مدت چند دقيقه محدود انجام بدهيد. مجبور نيستيد ساعات متمادي درباره ورزش، برنامه هاي تلويزيوني و فعاليتهاي خانوادگي صحبت کنيد.بايد در ساعاتي که کار مي کنيد تمام حواستان متوجه کار باشد.
بازگشت به کار
کساني که به موفقيتهاي بزرگ مالي مي رسند، خواه براي خود کار کنند يا براي ديگران، کساني هستند که مشهور به پرکاري مي شوند. در تجارت مي گويند:«همه همه چيز را مي دانند.»پنهان کاري وجود ندارد.همه مي دانند که در هر سازماني چه کسي سخت کوش است.
زودتر کارتان را شروع کنيد، ديرتر کارتان را ترک نماييد
گذاشت و به بالاترين رده سازماني رسيد. راهکار ساده اي داشت.او متوجه شد که رئيسش در مقايسه با ساير کارکنان کمي زودتر به محل کارش مي آيد و بيشتر در محل کارش باقي مي ماند. اين جوان مصمم شد که 15 دقيقه قبل از رئيسش بيايد و 15 دقيقه بعد از او محل کار را ترک کند.
او روز بعد تصميمش را به اجرا گذاشت.اين يکي از نشانه هاي اشخاص موفق است. آنها مسامحه نمي کنند. مرد جوان 15 دقيقه قبل از رئيسش به اداره مي آمد، مشغول کار مي شد و 15 دقيقه بعد از رئيسش محل کار را ترک مي کرد.
صبور باشيد و مداومت به خرج دهيد
رئيس سري به علامت تأييد فرود آورد، تبسمي کرد و از ميز کارمند جوان فاصله گرفت. ديري نگذشت که رئيس از او خواست کاري را که در شمار وظايفش نبود انجام بدهد. کارمند جوان به سرعت اين کار را انجام داد. ديري نگذشت که رئيسش کار ديگري را به او محول ساخت و او اين کار را هم دراسرع وقت انجام داد.در مدت يک سال، او کارهاي فوق العاده متعددي انجام داد.
در سال دوم استخدام، اين کارمند ارتقاي درجه گرفت. او بيشتر مطالعه کرد، مهارتهايش را بهبود بخشيد و به پرکاري خود ادامه داد. پس از چند سال، اوتمام رقباي خود را کنار زده بود و مورد احترام همه سرپرستان و مديران قرار گرفته بود. آنها خيلي زود به او ارتقاي درجه دادند و ديري نگذشت که او در شمار يکي از مديران شرکت قرار گرفت و سرانجام به مقام معاونت شرکت رسيد.
اين يک راهکار ساده است که هر کس بخواهد موفق شود، مي تواند از آن
استفاده کند.
راههايي براي ارزش افزايي پيدا کنيد
بايد همه روزه تلاش کنيد که در مقايسه با روز قبل ارزش بيشتري انباشت کنيد.بايد همه روزه بکوشيد بر ارزش و دارايي رئيس خود بيفزاييد. بايد کاري کنيد که همکاران، مشتريان، عرضه کنندگان و همه کساني که با شما در رابطه کاري هستند، در شرايط بهتري قرار بگيرند. اين ارزش افزايي را هرگز فراموش نکنيد.
الگوي جديد کار
در گذشته کسي چند سال کار و تلاش مي کرد و بعد وقتي اين سمت را به او مي دادند، فرض را بر اين مي گذاشت که اين سمت براي هميشه از آنِ اوست زيرا زحمتهايش را کشيده است.
اما امروزه اين کافي نيست.امروزه همه مي خواهند بدانند که اخيراً چه کرده ايد.در دنياي کار پرتحرک امروز رئيستان مي خواهد بداند در زمينه ارزش افزايي اخيراً چه کرده ايد.شما در ازاي کار سال قبلتان حقوق و مزاياي کار را دريافت کرده ايد، حقوق و مزاياي مربوط به کار ماه قبل و حتي هفته قبل خود را دريافت کرده ايد.حالا بايد از نو تلاش کنيد. مسابقه اي در جريان است و شما در اين مسابقه شرکت کرده ايد.
دو منبع ارزش
مهم ترين معيار زمان، سرعت است.به عبارت ديگر، وقتي فرصت مناسب از راه مي رسد، بايد بتوانيد سريع حرکت کنيد.سرعت زياد لازمه موفقيت است. همه انسانها موفق نه تنها زياد کار مي کنند، بلکه اين کار را با سرعت زياد انجام مي دهند.
همين حالا انجام بدهيد!
امتياز شگفت انگيز سريع حرکت کردن اين است که هر چه سريع تر حرکت کنيد، در اين اقدام بهتر مي شويد. علتش اين است که هر چه سريع تر کار کنيد، تجربه بيشتري پيدا مي کنيد. هر چه سريع تر حرکت کنيد، بيشتر ياد مي گيريد و از صلاحيت بيشتري برخوردار مي گرديد. هر چه سريع تر حرکت کنيد، انرژي
بيشتري در اختيار داريد. اشخاصي که سريع تر حرکت مي کنند، مشرب و شخصيت متفاوتي از اشخاص کُند پيدا مي کنند.
کار در زمان واقعي
موفقيت ناشي از عادتهاي خوب است
دوستم، ادفورمن، مي گويد: «شکل دادن به عادتهاي خوب دشوار است، اما زندگي کردن با آنها ساده است. از سوي ديگر، شکل دادن به عادتهاي بد آسان است، اما زندگي کردن با آنها دشوار است.»
عادت، «پاسخ شرطي شده نسبت به يک محرک» است. اين روشي خود به خود براي واکنش نشان دادن به يک موقعيت خاص است. عادت را با تکرار کردن يک اقدام خاص يا يک انديشه و واکنش ويژه به دست مي آوريد. وقتي اين عادت شکل مي گيرد، انجام دادن آن ساده تر مي شود، راستي شما چگونه عادتهايي داريد؟
داريد؟
اشخاص موفق آنهايي هستند که عادتهاي منتهي به موفقيت را در خود ايجاد مي کنند.آنها مانند ورزشکاران خود را آموزش و تمرين داده اند تا بعضي از کارها را به شکل خاص انجام بدهند و آن قدر اين کارها را تکرار کنند ، تا بتوانند به طور خودکار و خود به خود اين کارها را انجام بدهند. احتمالاً اين گفته قديمي را شنيده ايد:
فکر بکاريد و عمل برداشت کنيد؛
عمل بکاريد و عادت برداشت کنيد؛
عادت بکاريد تا منش برداشت کنيد؛
منش بکاريد تا سرنوشت خود را مقدر سازيد.
يک عادت کليدي براي موفق شدن
يکي از زنان شرکت کننده در يکي از همايشهايم چند سال قبل به من گفت که در زود از خواب بيدار شدن به معجزه اي دست يافته است. او به اين نتيجه رسيده اگر زود بخوابد، مي تواند ساعت چهار صبح از خواب بيدار شود. تا ساعت هفت يا هشت صبح به اندازه يک روز تمام وقت کار انجام مي دهد و اين وقتي است که سايرين معمولاً از خواب بيدار مي شوند. اين زن مرتب ارتقاي رتبه مي گرفت و بر درآمدش افزوده مي شد زيرا به مراتب از بقيه کار بيشتري صورت مي داد.
موفقها خود را عادت مي دهند که صبح زود از خواب بيدار شوند.موفقها معمولاً ساعت 6 يا 6:30 دقيقه، و گاه زودتر، از خواب بيدار مي شوند و بلافاصله دست به کار مي گردند. اين گونه در روز پرش مي کنند.
اما اشخاص عادي و معمولي بيدار شدنشان يک ساعت وقت مي گيرد، به زحمت و مشکل دست به کار مي شوند، در تمام مدت صبح به زمان صرف ناهار فکر مي کنند و بعد متوجه شب مي شوند که چه برنامه اي قرار است داشته باشند.
وقتي صداي زنگ ساعت بلند مي شود، بلافاصله از رختخواب بيرون بياييد و دست به کار شويد.عادت کنيد که صبح زود از خواب بيدار شويد و به مهم ترين کاري که داريد، بپردازيد.
زمان لومباردي را تمرين کنيد
شما هم مي توانيد از زمان لومباردي استفاده کنيد و بعد آنقدر آن را تمرين کنيد تا برايتان طبيعي و راحت شود. کمتر از 2 درصد از مردم وقت شناس هستند و همه اين را متوجه مي شوند. براي خود شرط بگذاريد که به موقع آماده شويد، و از آن بهتر، عادت کنيد که زودتر از زمان تعيين شده براي انجام دادن کارهايتان آماده گرديد.
روي هر دقيقه حساب کنيد
احوالپرسي و صحبت با همکاران هدر ندهيد. بگذاريد مشهور به اين شويد که هميشه کار مي کنيد و کارهاي مهم را اول انجام مي دهيد.
در تمام مدت زمان کار، کار کنيد. از فرصتهاي خود حداکثر استفاده را بکنيد.اجازه ندهيد ديگران شما را از کارتان باز بدارند.
بهره وري خود را دو برابر کنيد
اول، تصميم بگيريد يک ساعت زودتر در محل کارتان حاضر شويد. اين به تلاش چنداني احتياج ندارد.اين گونه مي توانيد ترافيک را هم شکست بدهيد. آيا به گونه اي برنامه ريزي کرده ايد که وقتي کارتان را شروع مي کنيد، به سرعت و با تمام نيرو مشغول به آن شويد، تعجب مي کنيد که قبل از ورود ديگران چه مقدار کار انجام داده ايد. بررسيها نشان مي دهند اگر کسي وقفه اي در کار شما نيندازد، و يا کارتان را قطع نکند، سه برابر کار مي توانيد انجام بدهيد.
دوم، در مدت صرف ناهار هم کار کنيد.در برابر يک ساعت صرف وقت کردن براي خوردن ناهار و يا ناهار خوردن با هر کس که آنجا ايستاده است خودداري ورزيد.
سوم، يک ساعت ديرتر از بقيه کارتان را تمام کنيد. بعد از سايرين محل کارتان را ترک کنيد.اين سومين ساعتي که بدون مزاحمت ديگران کار مي کنيد به شما امکاني مي دهد کارتان را تمام کنيد و برنامه ريزي فردا را انجام دهيد.
با يک ساعت زودتر شروع کردن، با کار کردن در زمان صرف ناهار و با يک ساعت بيشتر باقي ماندن در محل کار مي توانيد بازدهي کارتان را بيش از دو برابر کنيد. ديري نمي گذرد که به ارزشمندترين کارمند درون سازمان خود تبديل مي شويد.
اولين قرار ملاقات خود را صبح اول وقت بگذاريد
فرصتهاي مناسب خود را خلق کنيد
وقتي جوان تر بودم، با خود مي گفتم هرگاه فرصت مطلوب از راه برسد دست به کار مي شوم. اما بعد فهميدم فرصت مطلوب هرگز خود به خود از راه نمي رسد.
از همان جايي که هستيد شروع کنيد
به زمان حال توجه کنيد، موقعيت فعلي تان را در نظر بگيريد. منتظر نمانيد که همه چيز درست شود. شما هستيد که بايد همه چيز را درست کنيد.
در اين لحظه به اطراف خود نگاه کنيد و از خود بپرسيد: «چه کار مي توانم انجام دهم که بيشترين ارزش را نصيب کساني که با آنها سروکار دارم، بکنم؟» چه کاري مي توانيد انجام دهيد که کارهايتان را سريع تر، آسانتر و بهتر براي اشخاصي که به شما وابسته اند انجام دهيد؟ واکنشي نباشيد.عامل باشيد. کسي باشيد که فرصتها را نصيب خود مي سازد و اگر فرصت مناسبي نمي بينيد، آن را با تلاشهاي خود خلق کنيد.
از خود انساني لازم و ضروري بسازيد
با اين حال، او دنبال راههايي گشته بود که براي رئيسش توليد ارزش کند.او متوجه شد که رئيسش وقت قابل ملاحظه اي را صرف پاسخ دادن به مکاتبات روزانه مي کند. يکي از روزها، او تمام نامه هاي رئيسش را برداشت و جواب آنها را نوشت و بعد نامه ها را براي ويرايش و امضاء به نزد رئيسش برد. رئيسش از کار او شگفت زده شد و بعد او را تشويق کرد که به اين کار ادامه دهد. ديري نگذشت که 90 درصد مکاتبات رئيسش را انجام مي داد.
او بعد از آن در يک دوره آموزشي شرکت کرد تا درباره گزارش نويسي اطلاعات و مهارتهاي بيشتري به دست آورد. هر روز که مي گذشت، او مي توانست کارهاي بيشتري انجام بدهد.و در نتيجه رئيسش فرصت بيشتري
پيدا مي کرد که به کارهاي اساسي تر خود بپردازد.
کاشت و برداشت
خانم منشي از رئيسش تشکر کرد و مجدداً دنبال راههايي گشت که بيشتر بتواند به او کمک کند. سه ماه بعد، آقاي رئيس باز هم بر حقوق او افزود. تا پايان سال حقوق او به 2,250 دلار رسيد که 50 درصد از حقوق او سال اول او بيشتر بود.
به اشخاص بيشتر خدمت کنيد
هر خوش بياري و فرصت مناسب با ايده اي براي خدمت کردن بيشتر شروع مي شود.تقريباً تمامي کارفرماياني که شرکتهاي موفقي درست مي کنند در خدمت سازمانهاي ديگري هستند که بر ارزشهاي آنها اضافه کنند.
منابع اصلي ارزش، کليد خلق ثروت، زمان و دانش است.وظيفه شما اين است که پيوسته بر دانش خود بيفزاييد. بيش از 400 سال قبل فرانسيس بيکن گفت دانش، قدرت است. اما اين حرف به طور نسبي درست است. تنها زماني که اين دانش را در زمينه اي مورد استفاده قرار دهيد تبديل به قدرت مي شود.کار شما بايد اين باشد تا دانشي را فراهم آوريد که بتوانيد کارتان را سريع تر و به نحو احسن انجام بدهيد.
ارزش بيشتري توليد کنيد
از اينها که بگذريم، آنها مرتب به پيرامون خود نگاه مي کنند تا در هر کاري که مي کنند ارزشي به وجود آورند.آنها در تمام لحظات کاري خود کار مي کنند.آنها حرکتي پيش رونده دارند و در نتيجه خيلي زود متوقف ناشدني مي شوند.
تمرينات عملي
02 از امروز مصمم شويد که عادت وقت شناسي را در خود ايجاد کنيد. زمان لومباردي را در زندگي خود لحاظ کنيد و در محل قرارهاي خود 15 دقيقه زودتر حاضر شويد.
03 روزتان را طوري برنامه ريزي کنيد که يک ساعت زودتر در محل کارتان حاضر باشيد. در مدت صرف ناهار کار کنيد و يک ساعت ديرتر در محل کارتان باقي بمانيد.
04 در تمام مدت کار، کار کنيد.حتي يک دقيقه را تلف نکنيد.اگر کسي خواست وقت شما را بگيرد، به او بگوييد که کار داريد و بعد کارتان را بکنيد.
05 به زير پايتان نگاه کنيد تا الماسها را پيدا کنيد. در هر جا و شرايطي که هستيد ارزش بيشتري توليد کنيد.
06 از امروز مصمم شويد که به استقلال مالي برسيد. طلبه پول و ثروت شويد. ثروتمند شدن مهارتي است که مي توانيد آن را فرا بگيريد.
07 از امروز فرمول 40 به اضافه را در مورد کارتان رعايت کنيد. هفته اي 50 تا 60 ساعت کار کنيد. خود را در جانب فرشته ها قرار دهيد.
منبع:کتاب فکرتان را عوض کنيد تا زندگيتان تغيير کند
/خ