چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟

اگر به گذشته ي زندگي خود نظري بيفکنيم، خاطرات ويژه اي را به ياد مي آوريم: از برخورد نامناسب يک دوست، بحث و جدل در يک معامله، بيماري يا آسيب ديدگي جسمي خود يا بستگان و دوستان فراتر از همه، مرگ يکي از عزيزان. گاهي به حدي نگران مي شويم که عادات غذايي و امور روزمره ي ما نيز مختل مي شوند. کساني ممکن است در برابر مشکلات، ناتوان شوند و سلامتي شان به خطر افتد. برخي ديگر در سختي ها فرسوده مي شوند و آثار پيري زودرس در آنان نمايان مي گردد. از
شنبه، 17 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟
چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟
چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟

نويسنده: مهدي حاجي آقابزرگي
اگر به گذشته ي زندگي خود نظري بيفکنيم، خاطرات ويژه اي را به ياد مي آوريم: از برخورد نامناسب يک دوست، بحث و جدل در يک معامله، بيماري يا آسيب ديدگي جسمي خود يا بستگان و دوستان فراتر از همه، مرگ يکي از عزيزان. گاهي به حدي نگران مي شويم که عادات غذايي و امور روزمره ي ما نيز مختل مي شوند. کساني ممکن است در برابر مشکلات، ناتوان شوند و سلامتي شان به خطر افتد. برخي ديگر در سختي ها فرسوده مي شوند و آثار پيري زودرس در آنان نمايان مي گردد. از سوي ديگر، بعضي افراد در برابر تمام سختي ها استوار هستند و مشکلات فراوان زندگي را به خوبي پشت سر مي گذارند؛ با وجود فشارهاي زندگي، خوشرو هستند و به رفتار معمول و مناسب خود با مردم ادامه مي دهند، به طوري که تصور مي شود هيچ مشکل و ناراحتي اي ندارند. اگر اين مقاله پيام اوليه اي داشته باشد، آن پيام، اين است که مي توان از پس فشارهاي رواني (استرس ها / تنيدگي ها) برآمد و سلامت انسان، مقهور رويدادهاي زندگي نيست. تنيدگي(1)و اضطراب(2) تنها هنگامي سلامتي را به مخاطره مي افکنند که به طور مؤثر با آنها مقابله نشود.

روش هاي «کنار آمدن»(3) با فشار رواني و مقابله با آن

به طور کلي، روش هاي مقابله با فشار رواني با تحقق دو هدف به کار مي روند: اول، کاهش استعداد فرد براي دچار شدن به فشار رواني؛ يعني پيشگيري از فشار رواني و دوم، مهار و کاهش فشار رواني در هنگامي که فرد، دچار آن مي شود. اين دو هدف از طريق شيوه هاي زير قابل دستيابي هستند:

1- حل مسئله(4)

کوشش در جهت حل مسئله (که با عنوان روش هاي کنار آمدن «مسئله محور» نيز شناخته شده است)، شامل انجام دادن فعاليت مستقيم به منظور تغيير موقعيت تنيدگي زا و پيشگيري از تأثيرات تنيدگي يا کاستن از آنهاست. درخواست وام براي پرداخت صورت حساب هاي تأخير افتاده، نمونه ي خوبي براي اين مورد است. حتي ممکن است شخص به دنبال اطلاعاتي به منظور کنار آمدن با مشکل باشد (مانند يادگيري تعميرات اساسي اتومبيل براي تعمير ماشيني که دائما خراب مي شود).

2- تنظيم عواطف(5)

کوشش در جهت تنظيم عواطف (که با عنوان کنار آمدن «عاطفه محور» نيز شناخته شده است)، شامل کوشش هايي است که پيامدهاي عاطفي و اجتماعي حوادث تنيدگي زا را تعديل مي کنند يا کاهش
مي دهند؛ مثلا هنگامي که رابطه ي نامزدي شخصي به هم مي خورد، ممکن است با ارزيابي مجدد موقعيت، نسبت به آن رويداد، واکنش نشان دهد (در اين مورد، فرد ممکن است با خود بگويد: اين ازدواج از اول هم خيلي خوب نبود، پس به هم زدن آن بهترين کار است)، يا با کسب حمايت عاطفي از طرف خانواده و يا به صورت پذيرش مشکل و برون ريزي عاطفي (گريستن، شوخي کردن و...) واکنش نشان دهد.
با اين که هر دو نوع کنار آمدن در زمان مواجهه با موقعيت هاي تنيدگي زا ضروري است، ولي تحقيقات نشان مي دهد که مردم، عموما مايل اند کنار آمدن مسئله محور را بيشتر از روش عاطفه محور به کار برند.(6)

3- کنترل شناختي(7)

افکار و تفسيرهاي فرد در مورد رويدادها (شناخت) مي تواند تأثير مهمي بر چگونگي کنار آمدن وي با موقعيت تنيدگي زا داشته باشد. مثلا اگر فردي از دست دادن شغل را شکست بداند، تنيدگي ناشي از آن، احتمالا خيلي بيشتر از وقتي خواهد بود که اين برداشت در ذهن وي وجود نداشته باشد، همچنين اگر فردي نظر بدبينانه اي نسبت به آينده اش داشته باشد، دچار تنيدگي بيشتري خواهد شد، تا وقتي که رويدادهاي زندگي را فرصت جديدي قلمداد کند.
به اعتقاد صاحب نظران شناخت درماني، افکار دروني، به جاي حوادث بيروني، موجب اضطراب مي شوند و تنها با تغيير طرز فکر مي توان احساسات خود را تغيير داد و بر اضطراب و ترس خود غلبه کرد. مثلا نسبت دادن علت رويدادهاي منفي به درون، بر خلاف نسبت دادن آنها به بيرون، ممکن است سبب درماندگي شود (مثال: «من در کسب موفقيت، ناتوان بودم»، در مقابل «کار، خيلي دشوار بود»). همچنين نسبت دادن علت به يک مشکل با ثبات، در مقابل نسبت دادن آن به يک مشکل موقت، موجب درماندگي بيشتر مي شود (مثال: «من در حل همه ي مسائل نظير اين، ناموفق هستم»، در مقابل «من در حل اين مسئله، ناموفق بودم»). در نهايت، نسبت دادن علت به يک مسئله ي کلي، بيشتر از نسبت دادن آن به مسئله اي خاص، مي تواند موجب درماندگي شود («من هيچ کار درستي نمي توانم انجام دهم» در مقابل «من نتوانستم اين کار را انجام دهم»).(8)
چه نوع شناخت هايي به کنار آمدن موفقيت آميز با تنيدگي کمک مي کند؟
برخي افراد ممکن است شناخت هاي «سلامت افزا» را بسيار زود در زندگي به دست آورند. اين افراد حتي مي توانند آن دسته از الگوهاي شناختي (عقلاني) را که مضر به سلامت جسماني و عاطفي آنهاست، کنار بگذارند. سؤال اساسي اي که مطرح است، اين است که: چگونه اين افراد، علي رغم شرايط تنيدگي زاي شديد، مي توانند از زندگي خود لذت ببرند و تندرستي خود را حفظ نمايند و يا حتي بهبود بخشند؟
دو روان شناس به نام هاي سالواتور مدي و سوزان کوباسا، با توجه به نگرش فرد و معنايي که اين «نگرش» به رويدادهاي زندگي مي دهد، مفهوم «سخت رويي»(9) را ابداع کردند. در پژوهش هاي اينان (کوباسا، 1979 و 1982م) معلوم شده است افرادي که از خود، سخت جاني نشان مي دهند، نسبت به افرادي که اين گونه نيستند، در مقابل ابتلا به بيماري به سبب شرايط سخت زندگي، کمتر آسيب پذيرند.
سخت رويي، متضمن سه عنصر درهم تنيده است: تعهد، کنترل و چالش. افرادي که از خود، سخت رويي نشان مي دهند، از دريچه ي اين سه عنصر به رويدادهاي زندگي نگاه مي کنند.
اشخاصي که «تعهد» بالايي دارند، به شدت، درگير فعاليت مي شوند و به اهميت و ارزش کارشان باور دارند. آنها مايل اند خود را عميقا با ابعاد مختلف زندگي (از کار گرفته تا روابط خانوادگي و اجتماعي)، درگير کنند. آنان بر اين باورند که همه ي فعاليت هاي روزانه ي زندگي شان، يک هدف کلي دارد. از طرف ديگر، افرادي که از تعهد کمتري برخوردارند، مايل اند از ساير افراد، جدا باشند و در زندگي خود، کمتر احساس معنا مي کنند.
اشخاص برخوردار از «کنترل» بالا، باور دارند (و عملشان نيز حاکي از آن است) که واقعا مي توانند بر رويدادهايي که با آنها مواجه مي شوند، تأثير بگذارند، نه اين که در رويارويي با نيروهاي خارجي عاجز بمانند. از طرف ديگر، افرادي که با درجه ي نازلي از کنترلي، با زندگي خود برخورد مي نمايند، پيوسته احساس عجز مي کنند و بر اين باورند که خواست ديگران و جامعه، تعيين کننده ي اکثر فعاليت هاي آنهاست. آنها معتقدند که اتفاق، بخت و اقبال، بر سرنوشت آنها مسلط است.
افرادي که حس «چالش (درگير شدن)» دارند، تغييرات زندگي را عادي مي داننند، آنان به استقبال تغييرات زندگي مي روند و آنها را به عنوان فرصتي براي رشد شخصي، مغتنم مي شمارند. اين افراد، داراي شيوه ي تفکري آزاد و انعطاف پذير هستند و قادرند موقعيت هاي مبهم را تحمل کنند.(10)

4- حمايت اجتماعي

يکي از مؤثرترين عوامل در کمک به فرد براي برخورد با رويدادها و شرايط سخت زندگي، حمايت اجتماعي است. حمايت اجتماعي در محيط کار بسيار باارزش است. صاحب نظران دريافتند که حمايت اجتماعي با کاهش تنيدگي شغلي در ارتباط است (هاوس کاتينگتون، 1987م). همچنين حمايت اجتماعي، در کمک به فرد، براي کنار آمدن با مقتضيات يک بيماري وخيم، اهميت حياتي دارد (ورتمن و دانکل - شتر، 1987م).

5- ورزش

تحقيقات نشان مي دهد که ورزش، در کنار آمدن با تنيدگي، دو نقش اساسي ايفا مي کند: ورزش،
«خستگي جسمي» ناشي از رويدادهاي تنيدگي زا و نيز «خستگي عاطفي» تجلي يافته در زندگي فرد را کاهش مي دهد. سطح اضطراب افرادي که مرتب ورزش مي کنند و عموما بدني سالم و شاداب دارند، بسيار پايين تر از ديگران است. به طور کلي، پژوهشگران دريافتند که ورزش، کارايي فعاليت قلب را افزايش مي دهد، ضربان قلب را آهسته مي کند، آهنگ آن را منظم مي سازد و احتمال حمله ي قلبي را کاهش مي دهد.(12)

راه هاي مقابله با تنيدگي در تعاليم اسلامي

در متن تعاليم اسلامي، روش هايي براي مقابله با تنيدگي و سازگاري با سختي ها ذکر شده که به برخي از آنها مي شود.

الف- ايمان به خدا

انساني مؤمني که در مواجهه با رويدادها، بر خداوند تکيه دارد، از لحاظ رواني، خود را قدرتمند مي بيند و در مشکلات و سختي ها، خود را تنها و بي کس نمي داند. همواره بر هدف خود که همان قرب به خداوند است، توجه دارد و از همه ي مسائل و رويدادها در جهت نيل به اهداف خويش استفاده مي کند. گاهي براي رسيدن به هدف، همه ي مشکلات براي او آسان و حتي لذتبخش مي شود. انسان مؤمن چون معتقد است که خداوند بر دل او آرامش نازل مي کند و هيچ گاه انسان را رها نمي کند و در همه ي احوال
ياري اش مي نمايد، رابطه ي متقابل خود را با خداوند، استمرار مي بخشد و همين امر، موجب تقويت رواني او مي شود.
انساني که در اين فضا زندگي مي کند هيچ گاه مشکلات، او را از پاي در نمي آورد و دچار اضطراب و اندوه نمي شود. براي نمونه، امام خميني (ره) هنگامي که خبر رحلت فرزند خود، حاج آقا مصطفي را شنيدند، استواري و قدرت روحي فراواني از خود نشان دادند. همچنين زماني که مأموران حکومت منحوس پهلوي، پس از حادثه ي پانزدهم خرداد 1342، منزل ايشان را محاصره کردند و جهت بازداشت، وارد منزل ايشان شدند و ايشان را نيافتند، با شهامت، خود را معرفي کردند و آماده ي عزيمت با مأموران شدند.(13)

ب- پاداش آخرت

بر اساس متون اسلامي، مردم در زندگي دنيا در پي آسايش هستند؛ اما اين امر، در آخرت حاصل خواهد شد نه در زندگي دنيا؛ چرا که انسان در کانوني از سختي و رنج، آفريده شده است. در دنيا به دنبال هر لذتي، درد و رنج و ناملايماتي نيز پديد مي آيد. فرد، دچار ترس، تنگناي اقتصادي و فقدان عزيزان و... مي شود. کسي که چنين نگرشي دارد، خود را آماده ي برخورد با مشکلات کرده، مواجهه ي مؤثرتري با آنها خواهد داشت.(14)

ج- توکل بر خدا

توکل به معناي واگذاري امري است به خداوند متعال. افراد متوکل از اضطراب و تشويش به دور هستند. افراد متوکل ويژگي هايي به شرح زير دارند: 1- نسبت دادن اتفاقات و رويدادها به خداوند متعال، 2- اميدواري به خداوند و حسن ظن نسبت به او، 3- معنا دادن به اتفاقات و وقايع زندگي 4- داشتن کنترل بر اتفاقات زندگي، 5- داشتن احساس تعهد نسبت به انجام دادن وظيفه. 6- وظيفه مداري در مقابل نتيجه مداري، 7- داشتن حالت پذيرش و با گشاده رويي اتفاقات زندگي را پذيرفتن، 8- داشتن جرئت تصميم گيري، 9- استفاده از روش هاي سالم در مقابله با فشار رواني.(15)

برخي روش هاي رفتاري مقابله با فشار رواني

تعاليم اسلام با توصيه به صبر و خويشتنداري در مقابل حوادث و سختي ها، حلم و بردباري در تعامل با افراد و ناملايمات، القاي حس مسئوليت و تعهد نسبت به همه ي امور، خصوصا در روابط خانوادگي، سخت رويي را در پيروان خود پرورش مي دهد. همچنين با سفارش فراوان به روابط خويشاوندي و ارتباط اجتماعي با مردم و اهتمام داشتن به امور مسلمانان، جامعه ي اسلامي را مانند يک خانواده ي بزرگ فرض کرده که اعضاي اين خانواده از حمايت هاي عاطفي و اجتماعي يکديگر برخوردارند. علاوه بر اينها
راه هاي صحيح برون ريزي عاطفي را (در ضمن دعا و نيايش به درگاه محبوب بي همتا و با رفتن به زيارت گاه ها و توسل به اولياي خدا) به مؤمنان مي آموزد؛ راه هايي که علاوه بر برون ريزي عاطفي، موجب تقويت روحي و جبران ضعف ها نيز خواهند شد.

پي نوشت :

1- .Stress
2- .Anxirty
3- .Coping
4- .Problem Solving
5- .Emotional Regulation
6- روان شناسي سلامت، ام. رابين ديماتئو، ترجمه: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تهران: سمت، 1378، ج 2، ص 574-575 (پژوهش موس بيلينگز، 1981م).
7- .Cognitive Control
8- روان شناسي سلامت، ص 577-582.
9- Hardiness [شايد بتوان گفت که «سخت رويي»، نوعي «سخت جاني» و «پر طاقتي» يا «نستوهي / ناستوهي» ناشي از آن آگاهي و باور و نيز توأم با شناخت و تعهد است.(حديث زندگي)]
10- روان شناسي سلامت، ص 584-586.
11- همان، ص 590-592.
12- همان، ص 593-595.
13- همان، ص 752-754.
14- همان، ص 755.
15- مجموعه مقالات اولين همايش «نقش دين در بهداشت روان»، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم پزشکي ايران، قم: دفتر نشر نويد اسلام، 1377، ص 219.

منبع: نشريه ي حديث زندگي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.