![چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟ چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/f2b09f48-a1c5-474c-8b36-71d73e70aad6.jpg)
![چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟ چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1111111110/RKHV15.jpg)
چرا بعضي ها بهتر مي توانند با فشارهاي رواني مقابله کنند؟
روش هاي «کنار آمدن»(3) با فشار رواني و مقابله با آن
1- حل مسئله(4)
2- تنظيم عواطف(5)
مي دهند؛ مثلا هنگامي که رابطه ي نامزدي شخصي به هم مي خورد، ممکن است با ارزيابي مجدد موقعيت، نسبت به آن رويداد، واکنش نشان دهد (در اين مورد، فرد ممکن است با خود بگويد: اين ازدواج از اول هم خيلي خوب نبود، پس به هم زدن آن بهترين کار است)، يا با کسب حمايت عاطفي از طرف خانواده و يا به صورت پذيرش مشکل و برون ريزي عاطفي (گريستن، شوخي کردن و...) واکنش نشان دهد.
با اين که هر دو نوع کنار آمدن در زمان مواجهه با موقعيت هاي تنيدگي زا ضروري است، ولي تحقيقات نشان مي دهد که مردم، عموما مايل اند کنار آمدن مسئله محور را بيشتر از روش عاطفه محور به کار برند.(6)
3- کنترل شناختي(7)
به اعتقاد صاحب نظران شناخت درماني، افکار دروني، به جاي حوادث بيروني، موجب اضطراب مي شوند و تنها با تغيير طرز فکر مي توان احساسات خود را تغيير داد و بر اضطراب و ترس خود غلبه کرد. مثلا نسبت دادن علت رويدادهاي منفي به درون، بر خلاف نسبت دادن آنها به بيرون، ممکن است سبب درماندگي شود (مثال: «من در کسب موفقيت، ناتوان بودم»، در مقابل «کار، خيلي دشوار بود»). همچنين نسبت دادن علت به يک مشکل با ثبات، در مقابل نسبت دادن آن به يک مشکل موقت، موجب درماندگي بيشتر مي شود (مثال: «من در حل همه ي مسائل نظير اين، ناموفق هستم»، در مقابل «من در حل اين مسئله، ناموفق بودم»). در نهايت، نسبت دادن علت به يک مسئله ي کلي، بيشتر از نسبت دادن آن به مسئله اي خاص، مي تواند موجب درماندگي شود («من هيچ کار درستي نمي توانم انجام دهم» در مقابل «من نتوانستم اين کار را انجام دهم»).(8)
چه نوع شناخت هايي به کنار آمدن موفقيت آميز با تنيدگي کمک مي کند؟
برخي افراد ممکن است شناخت هاي «سلامت افزا» را بسيار زود در زندگي به دست آورند. اين افراد حتي مي توانند آن دسته از الگوهاي شناختي (عقلاني) را که مضر به سلامت جسماني و عاطفي آنهاست، کنار بگذارند. سؤال اساسي اي که مطرح است، اين است که: چگونه اين افراد، علي رغم شرايط تنيدگي زاي شديد، مي توانند از زندگي خود لذت ببرند و تندرستي خود را حفظ نمايند و يا حتي بهبود بخشند؟
دو روان شناس به نام هاي سالواتور مدي و سوزان کوباسا، با توجه به نگرش فرد و معنايي که اين «نگرش» به رويدادهاي زندگي مي دهد، مفهوم «سخت رويي»(9) را ابداع کردند. در پژوهش هاي اينان (کوباسا، 1979 و 1982م) معلوم شده است افرادي که از خود، سخت جاني نشان مي دهند، نسبت به افرادي که اين گونه نيستند، در مقابل ابتلا به بيماري به سبب شرايط سخت زندگي، کمتر آسيب پذيرند.
سخت رويي، متضمن سه عنصر درهم تنيده است: تعهد، کنترل و چالش. افرادي که از خود، سخت رويي نشان مي دهند، از دريچه ي اين سه عنصر به رويدادهاي زندگي نگاه مي کنند.
اشخاصي که «تعهد» بالايي دارند، به شدت، درگير فعاليت مي شوند و به اهميت و ارزش کارشان باور دارند. آنها مايل اند خود را عميقا با ابعاد مختلف زندگي (از کار گرفته تا روابط خانوادگي و اجتماعي)، درگير کنند. آنان بر اين باورند که همه ي فعاليت هاي روزانه ي زندگي شان، يک هدف کلي دارد. از طرف ديگر، افرادي که از تعهد کمتري برخوردارند، مايل اند از ساير افراد، جدا باشند و در زندگي خود، کمتر احساس معنا مي کنند.
اشخاص برخوردار از «کنترل» بالا، باور دارند (و عملشان نيز حاکي از آن است) که واقعا مي توانند بر رويدادهايي که با آنها مواجه مي شوند، تأثير بگذارند، نه اين که در رويارويي با نيروهاي خارجي عاجز بمانند. از طرف ديگر، افرادي که با درجه ي نازلي از کنترلي، با زندگي خود برخورد مي نمايند، پيوسته احساس عجز مي کنند و بر اين باورند که خواست ديگران و جامعه، تعيين کننده ي اکثر فعاليت هاي آنهاست. آنها معتقدند که اتفاق، بخت و اقبال، بر سرنوشت آنها مسلط است.
افرادي که حس «چالش (درگير شدن)» دارند، تغييرات زندگي را عادي مي داننند، آنان به استقبال تغييرات زندگي مي روند و آنها را به عنوان فرصتي براي رشد شخصي، مغتنم مي شمارند. اين افراد، داراي شيوه ي تفکري آزاد و انعطاف پذير هستند و قادرند موقعيت هاي مبهم را تحمل کنند.(10)
4- حمايت اجتماعي
5- ورزش
«خستگي جسمي» ناشي از رويدادهاي تنيدگي زا و نيز «خستگي عاطفي» تجلي يافته در زندگي فرد را کاهش مي دهد. سطح اضطراب افرادي که مرتب ورزش مي کنند و عموما بدني سالم و شاداب دارند، بسيار پايين تر از ديگران است. به طور کلي، پژوهشگران دريافتند که ورزش، کارايي فعاليت قلب را افزايش مي دهد، ضربان قلب را آهسته مي کند، آهنگ آن را منظم مي سازد و احتمال حمله ي قلبي را کاهش مي دهد.(12)
راه هاي مقابله با تنيدگي در تعاليم اسلامي
الف- ايمان به خدا
ياري اش مي نمايد، رابطه ي متقابل خود را با خداوند، استمرار مي بخشد و همين امر، موجب تقويت رواني او مي شود.
انساني که در اين فضا زندگي مي کند هيچ گاه مشکلات، او را از پاي در نمي آورد و دچار اضطراب و اندوه نمي شود. براي نمونه، امام خميني (ره) هنگامي که خبر رحلت فرزند خود، حاج آقا مصطفي را شنيدند، استواري و قدرت روحي فراواني از خود نشان دادند. همچنين زماني که مأموران حکومت منحوس پهلوي، پس از حادثه ي پانزدهم خرداد 1342، منزل ايشان را محاصره کردند و جهت بازداشت، وارد منزل ايشان شدند و ايشان را نيافتند، با شهامت، خود را معرفي کردند و آماده ي عزيمت با مأموران شدند.(13)
ب- پاداش آخرت
ج- توکل بر خدا
برخي روش هاي رفتاري مقابله با فشار رواني
راه هاي صحيح برون ريزي عاطفي را (در ضمن دعا و نيايش به درگاه محبوب بي همتا و با رفتن به زيارت گاه ها و توسل به اولياي خدا) به مؤمنان مي آموزد؛ راه هايي که علاوه بر برون ريزي عاطفي، موجب تقويت روحي و جبران ضعف ها نيز خواهند شد.
پي نوشت :
1- .Stress
2- .Anxirty
3- .Coping
4- .Problem Solving
5- .Emotional Regulation
6- روان شناسي سلامت، ام. رابين ديماتئو، ترجمه: پژوهشکده حوزه و دانشگاه، تهران: سمت، 1378، ج 2، ص 574-575 (پژوهش موس بيلينگز، 1981م).
7- .Cognitive Control
8- روان شناسي سلامت، ص 577-582.
9- Hardiness [شايد بتوان گفت که «سخت رويي»، نوعي «سخت جاني» و «پر طاقتي» يا «نستوهي / ناستوهي» ناشي از آن آگاهي و باور و نيز توأم با شناخت و تعهد است.(حديث زندگي)]
10- روان شناسي سلامت، ص 584-586.
11- همان، ص 590-592.
12- همان، ص 593-595.
13- همان، ص 752-754.
14- همان، ص 755.
15- مجموعه مقالات اولين همايش «نقش دين در بهداشت روان»، نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه علوم پزشکي ايران، قم: دفتر نشر نويد اسلام، 1377، ص 219.