نويسنده: عباس کوثري
«ثواب» برگرفته از «ثاب» در اصل به معناي رجوع و بازگشت است و «مثابه» محلي است که انسانها به سوي او بازميگردند. (1) «تثويب» به معناي دعاي مکرر است و «تثويب مؤذن» اين است که پس از اذان چندين مرتبه مردم را دعوت به نماز کند، بدينسان که بگويد: «الصلاة رحمکم الله الصلاة». تثويب در نماز صبح اين است که مؤذن پس از «حي علي الفلاح» دو مرتبه بگويد «الصلاة خير من النّوم» که چون در آن تکرار و بازگشت به کلام قبلي است، بدين اسم نام نهادهاند. تثويب همچنين به معناي خواندن نماز نافله پس از نماز واجب است. (2) کلمه «ثواب» و «مثوبه» جزاي عمل نيک و بد است؛ (3) اگرچه کاربرد آن در عمل نيک بيشتر است. (4)
همين احتمال را ذيل آيه «وَمَن يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا» نيز ذکر کردهاند و آن را تعريض به کساني دانستهاند که در جنگ احد، غنيمتها آنان را به خود مشغول کرد و محل استقرارشان را در صحنه نبرد ترک کردند. (12)
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.
کاربردهاي ثواب در قرآن
1. پاداش نيک
قرآن کريم ميفرمايد: «وَمَن يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ». (5) برخي از مفسران جمله «سنجزي الشاکرين» را تأکيد بر پاداش اخروي و يادآور عظمت شاگردان دانستهاند (6) و بعضي ديگر آن را گروه سومي دانستهاند که آنچنان اعمالشان در اوج اخلاص است که نه به دنيا توجه دارند و نه آخرت؛ مهم براي آنان وجه الله است. (7) به همين معناست ثواب در کلام الهي: «مَن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعاً بَصِيراً» (8) و آيه 148 سوره آل عمران و 31 از سوره کهف.2. پيروزي و غنيمت
خداوند متعال پس از آنکه جهاد انبيا و مردان الهيِ همراه آنان را ذکر کرده، دعاهاي آنان را يادآور ميشود و ميفرمايد: سخنشان تنها اين بود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از اسرفکاري ما چشم بپوش، قدمهاي ما را استوار بدار و ما را بر جمعيت کافران پيروز گردان. در ادامه با فاي تفريع ميفرمايد: «فآتيهُمُ الله ثَوابَ الدُّنيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الأخره وَ اللهُ يُحِبّ المُحْسِنين». اين سخن خود قرينه بر اين است که مقصود از «ثواب الدّنيا» پيروزي در جهاد است؛ يعني پس از آن، خداوند پاداش و پيروزي در اين جهان و پاداش نيک آن جهان را به آنان داد و خداوند نيکوکاران را دوست ميدارد؛ چنان که مفسران مقصود از «ثواب الدّنيا» را پيروزي و غنيمت دانستهاند (9) و چون ثواب اخروي بهتر و جاودانه و داراي منزلت رفيع است به حسن و نيکي توصيف شده است. (10) يادآوري پيامبران و مردان الهي و برخورداري آنان از فتح و پيروزي ميتواند بدين جهت باشد که مسلمانان از آن درس بياموزند و ديگر به آنچه در جنگ احد اتفاق افتاد مبتلا نشوند. (11)همين احتمال را ذيل آيه «وَمَن يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا» نيز ذکر کردهاند و آن را تعريض به کساني دانستهاند که در جنگ احد، غنيمتها آنان را به خود مشغول کرد و محل استقرارشان را در صحنه نبرد ترک کردند. (12)
پينوشتها:
1. خليل بن احمد فراهيدي؛ ترتيب کتاب العين؛ ج 1، ص 252. ابن فارس؛ معجم مقاييس اللغة؛ ج 1، ص 393.
2. محمد ازهري؛ تهذيب اللغة؛ ج 15، ص 155.
3. همان.
4. حسين راغب اصفهاني؛ مفردات الفاظ القرآن؛ ص 180.
5. آل عمران: 145.
6. فضل بن حسن طبرسي؛ مجمع البيان؛ ج 1 و 2، ص 852.
7. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 4، ص 40.
8. نساء: 134.
9. ابن عاشور؛ التحرير و التنوير؛ ج 3، ص 246. محمد بن حسن طوسي؛ التبيان؛ ج 3، ص 13.
10. ابن عاشور؛ التحرير و التنوير؛ ج 3، ص 246. سيدمحمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 4، ص 41.
11. سيد محمدحسين طباطبايي؛ الميزان؛ ج 4، ص 41.
12. محمود زمخشري؛ الکشاف؛ ج 1، ص 424.
منبعمقاله: کوثري، عباس؛ (1394)، فرهنگنامه تحليلي وجوه و نظائر در قرآن (جلد دوم)، قم: دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، معاونت پژوهشي، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي، چاپ اول.