شرف الملك ، ابوعلي سينا

شيخ الرئيس حجة الحق ، شرف الملك ، امام الحكماء ابو علي حسين بن عبدالله بن حسن بن علي معروف به ابن سينا سال 370 در افشه يا خُرميثـَن متولد شد .
جمعه، 23 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شرف الملك ، ابوعلي سينا
شرف الملك ، ابوعلي سينا
شرف الملك ، ابوعلي سينا

منبع: راسخون

شيخ الرئيس حجة الحق ، شرف الملك ، امام الحكماء ابو علي حسين بن عبدالله بن حسن بن علي معروف به ابن سينا سال 370 در افشه يا خُرميثـَن متولد شد .
پدرش اهل بلخ بود و در دوره فرمانروايي نوح بن منصور، پادشاه ساماني، كارگزار روستاي خرميثن شد. مادرش، ستاره، از مردم اَفشَنه - روستايي نزديك خُرميثَن - بود. پس از چند سال، خانواده عبدالله به بخارا رفت . ابوعلي در آنجا به آموختن زبان عربي و قرآن و ادبيات پرداخت. منطق و مقدمات رياضي را، درخانه، نزد ابوعدالله ناتلي آموخت، اما در علوم طبيعي و پزشكي استادي نداشت و از راه خود آموزي اين دانش ها را فرا گرفت. پس از اندك زماني، در پزشكي چنان شهرت يافت كه پزشكان مشهور به شاگردي نزد او مي آمدند . وي در ده سالگي حافظ قرآن كريم شد و نزد ابوعبدلله ناتلي منطق و هندسه و نجوم آموخت . هفده ساله بود كه براي درمان بيماري نوح بن منصور دعوت شد و او را درمان كرد. به پاداش اين خدمت اجازه يافت تا در كتابخانه سلطنتي به مطالعه بپردازد . بر اثر مطالعه كتابهاي كم نظيري كه در اين كتابخانه بود به آگاهيهاي تازه اي در زمينه پزشكي و فلسفه دست يافت.
ابن سينا دردوران كودكي و نوجواني در خانه شاهد بحث ها و گفتگوهاي پدر و برادر بزرگش در زمينه موضوعات اعتقادي، مذهبي و فلسفي بود. ابوعبيد جوزجاني، يكي از شاگردان و نزديكان او، در زندگينامه ابن سينا، از زبان او مي نويسد: " پدرم به دعوت يكي از داعيان اسماعيليه به آن مذهب گرويد. برادرم نيز اين مذهب را پذيرفته بود. من بيشتر وقتها به بحث هايي كه ميان آنها در مي گرفت گوش مي دادم. آنچه آنها مي گفتند درك مي كردم، ولي دل من بر آن قرار نمي گرفت، هر چند كه مرا نيز به آن كيش مي خواندند . شايد يكي از عواملي كه ابن سينا را به پژوهش درباره عقيده ها و انديشه هاي گوناگون فلسفي و علمي علاقه مند كرد همين شيوه تربيت او در دوره خردسالي بود.
ابن سينا در بيست و دو سالگي پدرش را از دست داد. در اين هنگام، بر اثر ضعف دولت ساماني ، بخارا دچار آشفتگي شده بود. ابن سينا از بخارا به خوارزم رفت. خوارزم در آن زمان مركز دانشمندان وپژوهشگران بود و اميران آن سرزمين كه از خاندان مأمونيان بودند، دانشمندان را گرامي مي داشتند. ابن سينا نيز از بزرگداشت و توجه آنها برخوردار شد و مدتي به آسايش خاطر در آنجا به كار و پژوهش پرداخت. اما خوارزم، پس از چندي ، به تصرف محمود غزنوي در آمد و دانشمندان از آنجا پراكنده شدند. بعضي از آنها به دعوت محمود به غزنه، پايتخت غزنويان، رفتند. ابن سينا كه با خشونت محمود در سياست و مذهب مخالف بود، دعوت او را نپذيرفت و از بيم جان از خوارزم گريخت. پس از اقامت كوتاهي در چند شهر، به جرجان رفت. نوشتن كتاب " قانون " را دراين شهر آغاز كرد. يك سال بعد، از آنجا به ري و قزوين و سپس نزد شمس الدوله ديلمي، فرمانرواي همدان، رفت. بيماري قولنج شمس الدوله را درمان كرد و وزارت او را پذيرفت. ابن سينا در همين دوره، كه سرگرم كارهاي سياسي و اداري بود، به نوشتن كتاب " شفا " پرداخت. پس از مرگ شمس الدوله، جانشين او ، ابن سينا را چهار ماه زنداني كرد. ابن سينا در زندان رساله اي عرفاني، به نام " حَي بن يَقظان " ، و كتابي در پزشكي، به نام " قولنج " ، و چند رساله ديگر نوشت. پس از رهايي از زندان، چندي گوشه گير و نيمه پنهان در خانه دوستانش زندگي كرد. سپس، پنهاني همراه شاگردش، ابوعبيد جوزجاني، و برادر خود به اصفهان رفت. دراصفهان با استقبال علاءالدوله كاكويه، فرمانرواي اصفهان، رو به رو شد و چهارده سال دراين شهر در آرامش زندگي كرد. دراين سال ها كتاب هاي ناتمام خود را به پايان رساند و كتاب هاي تازه اي در زمينه فلسفه، رياضي و موسيقي نوشت . در حمله مسعود غزنوي به اصفهان، براي برانداختن فرمانروايي علاءالدوله، خانه ابوعلي تاراج شد و بعضي از نوشته هاي او از ميان رفت. اما ابن سينا تا پايان عمر در دستگاه علاءالدوله باقي ماند و سرانجام در سال 428 سفري كه با علاءالدوله به همدان مي رفت، در راه بيمار شد و در پنجاه و هشت سالگي در گذشت و آرامگاه وي در همان جا برپا گرديد .
ابن سينا نخستين فيلسوف در ايران و جهان اسلام است كه كتابهاي منظم و كاملي درباره فلسفه نوشته است. دو فيلسوف بزرگ يوناني، ارسطو و فلوطين، و فارابي، فيلسوف بزرگ ايراني، در شكل دادن به فلسفه ابن سينا تاثير بسيار داشته اند ابن سينا، بيش از همه، از فلسفه ارسطو بهره گرفته است ؛ او انديشه هاي فلسفي ارسطو و پيروان اين فيلسوف يوناني را در كتاب " شفا " گرد آورد. ارسطو معتقد بود كه به ياري عقل و استدلال مي توان به حقيقت دست يافت. ابن سينا نيز در فلسفه خود از همين روش پيروي كرد. با اين همه، او در فلسفه ديدگاهي نو داشت كه تا اندازه اي با فلسفه ارسطو متفاوت بود. ابن سينا فيلسوفي بود داراي استقلال فكر. تأثير انديشه هاي فلسفي يونان در او چنان نبود كه او را بازگو كننده ساده اين عقيده ها بشناسيم. ابن سينا به الهيات اسلامي توجه داشت و كوشش كرد تا انديشه هاي اسلامي را در فلسفه خود وارد كند. در ان زمان، ابن سينا، درباره پيدايش جهان، با دو انديشه فلسفي و ديني روبه رو بود: يكي آن كه جهان ، آغاز زماني ندارد، ديگر آن كه جهان سرآغازي داشته است و خداوند در زمان معيني آن را از نيستي به هستي آورده است. ابن سينا در برابر اين دو عقيده ، انديشه اي نو بيان داشت. او گفت كه جهان درآغاز از وجود خداوند صادر شده است. اوگفت كه نمي توان تصور كرد كه آفرينش جهان از لحاظ زماني با خداوند فاصله داشته باشد. با اين همه، گروهي او را به سبب بيان اين عقيده" كافر" خواندند.
ابن سينا در زمينه هاي مختلف علمي نيز اقداماتي ارزنده به عمل آورده است . او اقليدس را ترجمه كرد . رصدهاي نجومي را به عمل درآورد و اسبابي نظير ورنيه كنوني ابداع نمود . در زمينه حركت ، نيرو ، فضاي بي هوا ( خلا ) ، نور ، حرارت و چگالي تحقيقات ابتكاري داشت . رساله وي درباره كاني ها يا مواد معدني تا قرن سيزدهم در اروپا مهمترين مرجع علم زمين شناسي بود .
درباره اين رساله فيگينه در كتاب دانشمندان قرون وسطي چنين آورده است : ابن سينا رساله اي دارد كه اسم لاتين آن چنين است : De Conglutineation Lagibum . در اين رساله فصلي است به نام اصل كوه ها كه بسيار جالب توجه است . در آنجا ابن سينا مي گويد : ممكن است كوه ها به دو علت به وجود آمده باشند . يكي برآمدن قشر زمين . چنان كه در زمين لرزه هاي سخت واقع مي شود و ديگر جريان آب كه براي يافتن مجرا ، سبب حفر دره ها و در عين حال سبب برجستگي زمين مي شود . زيرا بعضي از زمين ها نرم هستند و بعضي سخت . آب و باد قسمتي را مي برند و قسمتي را باقي مي گذارند . اين است علت برخي از برجستگي هاي زمين .
ابن سينا به واسطه عقل منطقي و نظام يافته اش – كه حتي در طب نيز تلاش داشت مداوا را تا سرحد امكان تابع قواعد رياضي سازد – تسلط بر فلسفه را كمال براي يك دانشمند مي دانست . وي براي آگاهي از انديشه هاي ارسطو و درك دقيق آن ،‌ آن گونه كه خود در شرح احوالش نوشته است ، 40 بار كتاب مابعدالطبيعه را خواند و در نهايت با استفاده از شرحي كه ابونصر فارابي درباره آن كتاب نوشته بود ، به معاني آن راه يافت . بوعلي در دوران عمر خود از لحاظ عقايد فلسفي دو دوره مهم را طي كرد . اول دوره اي كه پيرو فلسفه مشاء و شارح عقايد و معارف ارسطو بود و دوم دوره اي كه از آن عقايد عدول كرد و به قول خودش طرفدار حكت مشرقين و پيرو مكتب اشراق شد .
وي به پشتوانه تلاش يك صد ساله اي كه پيش از او از سوي كساني همچون الكندي و فارابي براي شكل گيري فلسفه اسلامي صورت گرفته بود ، موفق شد نظام فلسفي منسجمي را ارائه دهد . با توجه به اين كه پيش از او مقدمات اين كار فراهم شده بود ، كار و وظيفه ابن سينا اين بود كه مشكلات و پيچيدگي ها را كشف و حل كند و آنها را به نحوي مظبوط و موجز شرح نمايد . فروع جزئي را به تصول شامل ارتباط دهد و اطراف آن را به هم بياورد .
او با ارائه نظر خود در مورد نحوه ارتباط و نسبت بين مفاهيم كلي مثل انسان ،‌ فضيلت و جزئيات حقيقي به يكي از پرسشهاي علماي قرون وسطي – كه مدت هاي طولاني ذهن آنها را به خود مشغول كرده بود - پاسخ داد . تاثير آراي فلسفي ابن سينا ، ‌همچون آموزه هاي طبي او ، ‌به جز در قلمرو اسلامي ، ‌در اروپا نيز امري قطعي است . آلبرتوس ماگنوس ،‌ دانشمند آلماني فرقه دومينيكي (1200 تا 1280 ميلادي ) ‌نخستين كسي بود كه در غرب تفسير و شرح جامعي بر فلسفه ارسطو نوشت . به همين دليل اغلب او را پايه گذار اصلي ارسطوگرايي مسيحي مي دانند . وي كه جهان مسيحيت را با سنت ارسطويي الفت داد ،‌ در شناخت آثار ارسطو سخت به ابن سينا متكي بود .
همچنين فلسفه ما بعد الطبيعه ابن سينا ، ‌خلاصه مطالبي است كه متفكران لاتيني دو قرن بعد از او بدان رسيدند و توانستند مذاهب مختلف فلسفي را در فلسفه مدرسي هماهنگ كنند .
آثار بزرگ فلسفي ابن سينا كتاب هاي " شفا " ، " نجات " ، " دانشنامه علايي " ، و " اشارات " است، ولي در ميان آنها كتاب " شفا " بيش از همه شهرت يافته است. اين كتاب داراي چهار بخش ( منطق، طبيعيات، رياضيات، والهيات ) است و تأثيري فراوان در فكر فيلسوفان ايران و جهان اسلام داشته است. ترجمه شفا به زبان لاتيني نيز در انديشه گروهي از فيلسوفان اروپا داراي اثري عميق بر جاي گذاشته است .
ابن سينا، در پايان زندگي، به تاليف كتابهايي پرداخت كه نشانه دست يافتن او به انديشه اي نو در فلسفه بوده است. يكي از اين كتابها " حكمة المشرقيه " است. از اين كتاب تنها ديباچه و بخش منطق آن در دست است و بخش اصلي، كه شامل تفسير اين فلسفه بود، از ميان رفته است.
زندگي ناآرام، كارهاي سياسي و توجه اساسي به فلسفه سبب شد كه ابن سينا كمتر به درمان بيماران و كار عملي در پزشكي بپردازد. با اين همه، در كتاب " قانون " ، هنگام بحث درباره يك بيماري يا به كار بردن دارو، از تجربه هاي شخصي خود نمونه هاي فراوان آورده است. او اكتشافها و روشهايي نو در دانش پزشكي داشته است كه در اين كتاب و ديگر رساله هاي پزشكي او باقي است. ابن سينا براي برخي از بيماريهاي جسماني علتهاي رواني يافت و با روشي نو به درمان آنها پرداخت.
كتاب " قانون " جوهر همه دانش پزشكي تا زمان ابن سيناست . در اين كتاب درباره تشريح اعضاي بدن انسان، جراحتها پس از عمل جراحي، و نيز درباره طبقه بندي داروها و شيوه استفاده از آنها به تفصيل سخن به ميان آمده است. قانون يكي از پر ارزشترين كتاب هاي پزشكي جهان بوده است. ترجمه اين كتاب به زبان هاي اروپايي مدت شش قرن كتاب درسي رشته پزشكي دانشگاههاي اروپا بود. " قانون " از نخستين كتابهايي است كه پس از اختراع چاپ در اروپا انتشار يافت ابن سينا دراروپا به آويكنا و آويسنا شهرت داشته است.
ابن سينا درعلوم طبيعي، فيزيك، شيمي، ستاره شناسي، رياضيات و موسيقي نيز استاد بود. او علوم طبيعي و رياضي را جزئي از فلسفه ي دانست. براساس انديشه هاي فلسفي خود، حركت، نيرو، خلاء، نور و حرارت را توضيح داد. در گفتگوي مشهورش با ابوريحان بيروني ، وجود خلاء، و تبديل فلزها به يكديگر را غير ممكن دانست.
رساله هاي مهم او درباره علوم طبيعي و رياضي ، همراه با رساله هاي او در منطق و الهيات، دركتاب " شفا " آمده است. ابن سينا پاره اي از ابزارها و شيوه هاي رصد كردن را اصلاح كرد و خود به رصد كردن ستارگان پرداخت. او در بخش رياضيات كتاب " شفا " و آثار ديگر خود، به طور دقيق و مفصل، درباره موسيقي بحث كرده است . همچنين ابن سينا نظريه هاي علمي فارابي را درباره موسيقي كامل كرد.
ابن سينا نخستين دانشمندي است كه در ايران پس از اسلام به آموزش و پرورش كودكان توجه داشت. او در كتاب قانون و شفا و رساله تدابيرالمنازل در اين باره سخن گفته و ياد آور شده است كه در تربيت كودكان توجه به ايمان، اخلاق، تندرستي، سواد ، هنر و پيشه ، بسيار ضروري است.
يكي از استعدادهاي شگرف ديگر ابن سينا ، استادي او در فن نويسندگي بود. نوشته هاي او را بيش از 130 كتاب و رساله دانسته اند كه نام بيشتر آنها را شاگردش، ابوعبيد جوزجاني ، در زندگينامه او آورده است. بيشتر آثار مهم ابوعلي سينا، به زبان فارسي نوشته شده است كه مهمتر از همه ، " دانشنامه علايي " است.
" دانشنامه علايي " نخستين كتاب فلسفي به زبان فارسي و داراي پنج بخش است: منطق، طبيعيات، هيئت، موسيقي، و الهيات. او ، در اين كتاب، براي بعضي از اصطلاح هاي علمي و فلسفي، كه در آن زمان به زبان عربي بود، برابرهاي فارسي آورده است، مانند چيزي به جاي كميت، چه چيزي به جاي ماهيت، گويا به جاي ناطق، پهلو به جاي ضلع، و سه سو به جاي مثلث، ابن سينا به نوشتن همه كتاب توفيق نيافت. پس از مرگ او، ابوعبيد جوزجاني بخش هيئت و موسيقي را از روي نوشته هاي عربي او به فارسي برگرداند و كتاب را بر اساس طرح ابوعلي سينا به پايان رساند . از نوشته هاي ديگر او به زبان فارسي ، رساله نَبضِيّه يا رساله رگ شناسي است.
ابن سينا شعر نيز مي سرود. او به جز قصيده هايش ، كه داراي مايه هاي فلسفي و عرفاني هستند، دو منظومه درباره منطق و پزشكي سروده است. منظومه پزشكي او بسيار شهرت يافت و از قرن سيزدهم تا هفدهم ميلادي چند بار به زبان لاتيني ترجمه شد.
ابن سينا نه تنها در زمان خود، بلكه دردوره هاي بعد نيز در ميان مردم شهرت بسيار داشته است. به همين سبب داستان ها و افسانه هاي بسياري درباره كودكي، كار و هوشمندي او به وجود آمده است. در برخي ازاين افسانه ها او حكيمي است كه زندگي مي بخشد، خردمندي است كه همه چيز مي داند، و هوشمندي است كه از رازهاي پنهان باخبراست.

نمونه اي از نوشته هاي فارسي ابوعلي سينا

"... بايد مَر خادمان مجلس وي را كتابي تصنيف كنم به پارسي دري كه اندر وي اصل ها و نكته هاي پنج علم از علماي حكمت پيشينگان گردآورم، به غايت مختصري: يكي علم منطق كه وي علم ترازوست، و دوم علم طبيعيات كه علم آن چيزهاست كه به حس بشايد ديد و اندر جنبش و گردشند، و سوم علم هيئت و نهادعالم و حال و صورت و جنبش آسمانها و ستارگان ، چنانكه باز نموده اند...، چهارم علم موسيقي و باز نمودن سبب ساز و ناسازي آوازها ونهادن لحنها، و پنجم علم آنچه بيرون از طبيعت است..."

اشعار ابن سینا

ابن سینا در شعر نیز دستی داشته و اشعار زیادی به زبان عربی سروده‌است و حتی منظومه‌هایی مثل قصیده ارجوزه در مسایل علمی ساخته‌است. اشعاری نیز به زبان فارسی از او روایت کرده‌اند که برخی از آن‌ها به نام دیگران نیز آمده‌است و با توجه به اسلوب و معانی آن‌ها باید در انتساب این اشعار به ابن سینا تردید روا داشت. ما در اینجا، برای آشنایی مختصر با اشعار ابن سینا، گزیده‌ای از مستندترین آنها را می‌آوریم:
غذای روح بود باده رحیق الحق
که رنگ او کند از دور رنگ گل را دق
به رنگ زنگ زداید ز جان اندوهگین
همای گردد اگر جرعه‌ای بنوشد بق
به طعم، تلخ چوپند پدر و لیک مفید
به پیش مبطل، باطل به نزد دانا، حق
می‌از جهالت جهال شد به شرع حرام
چو مه که از سبب منکران دین شد شق
حلال گشته به فتوای عقل بر دانا
حرام گشته به احکام شرع بر احمق
شراب را چه گنه زان که ابلهی نوشد
زبان به هرزه گشاید، دهد ز دست ورق
حـلال بر عـقلا و حـرام بر جهـال
که می‌محک بود وخیرو شر از او مشتق
غلام آن می‌صافم کزو رخ خوبان
به یک دو جرعه برآرد هزار گونه عرق
چو بوعلی می‌ناب ار خوری حکیمانه
به حق حق که وجودت شود به حق ملحق

***

روزکی چـــــند در جهان بودم
بر سر خـــــاک باد پیمودم
ساعتی لطف و لحظه‌ای در قهر
جان پاکــــیزه را بــــیالودم
با خرد را به طبع کردم هجو
بی خرد را به طمع بـــستودم
آتـشی بر فروخــــــتم از دل
وآب دیده ازو بــــــــپالودم
با هواهای حرص و شــیطانی
ساعــــتی شادمـــان نیاسودم
آخر الامر چون بر آمد کار
رفتـــم و تخم کشته بدرودم
کـس نداند که مــن کـــجا رفتم
خود ندانم که من کجا بودم

***

می‌حاصل عمر جاودانی است بده
سرمایهٔ لذت جوانی است، بده
سوزنده چو آتش است لیکن غم را
سازنده چو آب زندگانی است، بده

***

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزارخورشید بتافت
آخربه کمال ذره‌ای راه نیافت

***

مایـــیم به عفو تـو تــولاکرده
وز طاعت معصیت تبرا کرده
آنجا که عنایت تو باشد، باشد
ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده

***

هر هیأت و هر نقش که شد محو کنون
در مخزن روزگار گردد محزون
چون باز همین وضع شود وضع فلک
از پرده غیبش آورد حق بیرون
در پرده حق نیست که معلوم نشد
کم ماند ز اسرار که مفهوم نشد
در معرفتت چو نیک فکری کردم
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
از شیوه نگارش کتاب‌های علمی و فلسفی ابن‌سینا و اشعار عربی او که مشهورترین آن‌ها قصیده عینیه روحیه است به خوبی می‌توان توانایی و تسلط او در شاعری و سخنوری در ادبیات عرب را دریافت. اشعار فارسی‌ای که به ابن‌سینا نسبت داده‌اند، روی هم رفته ۲۲ قطعه و رباعی در ۶۵ بیت می‌شود، ولی در صحت انتساب آن‌ها به وی تردید کرده‌اند.

شاگردان ابن سینا

ابن سینا علاوه بر آثار خود چند شاگرد نیز تربیت کرد که هر کدام دانشمند بزرگی در زمان خود شدند. از میان شاگردان او این چند تن سرشناس ترند:

ابوعبیدالله عبدالواحد بن محمد جوزجانی

شاگرد و شرح دهنده آثار پورسینا بوده است. او در سال ۴۰۳ق به خدمت پورسینا پیوست و تا پایان عمر استاد در خدمت او زیست. هنگام وزارت بوعلی در خدمت شمس‌الدوله، او از بوعلی تقاضا کرد کتاب‌های ارسطو را شرح کند. جوزجانی بر قسمت ریاضیات نجات و قسمت ریاضی و موسیقی دانشنامه علایی به سبک خود کتاب افزوده است. مرگ او را ده سال پس از مرگ پورسینا و در سال ۴۳۸ق دانسته‌اند.

ابومنصور حسین بن طاهر بن زیلهٔ اصفهانی

از دانشمندان ایرانی قرن چهارم و پنجم هجری و از شاگردان ابن سینا بود. وی در دانش‌های زمان خود بیشتر در ریاضیات مهارت داشت. او در سال ۴۴۰ هجری درگذشت.

ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی

یکی دیگر از شاگردان مشهور ابن سینا است که رسالةالعشق را ابن سینا به نام او نوشت.

ابوالحسن بهمنیار بن مرزبان

دانشمندی ایرانی و از زردشتیان آذربایجان بود که در اواخر قرن چهارم و نیمهٔ اول قرن پنجم زندگی می‌کرد. وی از شاگردان بسیار سرشناس ابن سینا بود و کتاب المباحثات ابن سینا بیشتر در جواب سؤالات اوست. از جملهٔ آثار او التحصیل یا التحصیلات است که آن را به نام دایی خود ابومنصور بهرام بن خورشید بن یزدیار نوشت. او در نوشتن این کتاب از روش استاد خود ابن سینا پیروی کرد و همچنین از آثار او نیز استفاده کرد. این اثر بهمنیار در قرن پنجم و ششم هجری از آثار مهم فلسفی به شمار می‌آمد. از دیگر آثار او رسالة فی مراتب الموجودات و رساله‌ایی به نام فی موضوع المعروف بما بعدالطبیعة هستند که هر دو به زبان آلمانی ترجمه شده‌اند.

موسیقی در آثار ابن سینا

آنچه مسلم است این که ابن سینا در سه فقره از آثار خود راجع به موسیقی به تفصیل صحبت کرده است. مهمتر از همه اینها فصلی است که در کتاب شفا راجع به موسیقی دارد. این رساله با عنوان "الفن الثامن من کتاب الشفاء و هوالموسیقی" است. این فن شامل شش مقاله است و هر مقاله مشتمل بر چند فصل، به این ترتیب:
1- صوت ، 2- ابعاد ، 3- اجناس ، 4- جموع و انتقال ، 5- ایقاع و 6- تالیف
در دیباچه کتاب "نجات" نیز ضمن ذکر فهرست فصول کتاب بعد از فصل "علوم الریاضیه" از فصلی با عنوان "کتاب الموسیقی للشیخ الرئیس ابوعلی بن سینا من جمله کتاب نجات" نام می برد، ولی در اغلب نسخ کتاب ذکر شده این فصل دیده نمی شود. این فصل در کتاب نجات تقسیم بندی نشده است ولی مطالبی که شرح داده بطور کلی عبارت است از:
1- صوت ، 2- ابعاد ، 3- اجناس ، 4- جموع و ایقاع و انتقال آلات موسیقی از قبیل چنگ، طنبور و ... 5- مزمار و پرده بندی برربط و 6- تالبف الاحان.
همچنین در "دانشنامه علایی" که به زبان فارسی برای علاء الدوله نوشته شده است فصلی در ارتباط با موسیقی مشاهده می شود. بعضی عقیده دارند که نظر به شباهتی که بین فصل موسیقی در "دانشنامه علایی" و کتاب "نجات" موجود است، احتمال دارد که فصل موسیقی در دانشنامه علایی بعد از مرگ ابن سینا توسط شاگردانش به عبدالله جوزجانی نوشته شده باشد.
در "رساله فی تقاسیم الحکمه" نیز فصل کوچکی راجع به موسیقی و تعریف اصطلاحات مربوط به آن دیده می شود. بنا به قول ابن ابی اصیبعه، ابن سینا رساله دیگری نیز بنام "مدخل الی صناعت الموسیقی" نوشته است.

برداشت از اقلیدس؟

برخی از مورخان بر این عقیده هستند که آثار ابن سینا در زمینه موسیقی، ترجمه ای است از نوشته های اقلیدس ولی در مقابل، بسیاری دیگر از تاریخ نویسان و محققان این نظریه را قبول ندارند زیرا در متن این رسالات ذکری در این خصوص دیده نمی شود و خیلی عجیب بنظر می آید که شخصی مانند ابن سینا با همت و وسعت نظر فوق العاده ای که داشته است از ذکر این مطلب خودداری کند.

مقدمات هارمونی

... ابن سینا در کتاب "شفا" خود به مسئله "ترکیب و تالیف و تضعیف" اشاره می کند و آن عبارت است از تمهیدی که نوازندگان برای ازدیاد تاثیر موسیقی بکار می برند. مقصود از ترکیب این است که ما یک صوت را با صوت چهارم یا پنجم آن تواماً بنوازیم. بی مورد نیست که در اینجا در خصوص تاثیر این عمل در تحول موسیقی غرب و پیدایش فن ارغنون (ارگانوم) و علوم کنترپوآن و هارمونی صحبت کنیم.
در واقع مقدمه پیدایش هارمونی همین ترکیب اصوات یا organum یا ارغنون است و چنانچه اشاره شد بدون شک از مشرق زمین شروع شده است. زیرا اولاً از قرن ششم تا نهم میلادی در کشورهای متمدن اروپا هیچ کتابی راجع به موسیقی نظری انتشار نیافته است و از طرف دیگر در شهر قرطبه (Cordoba) در اسپانیا که دارالعلم غرب و از مراکز مهم ترویج علوم و فلسفه اسلامی بوده، در مدارس موسیقی "فن ارغنون" تدریس می شده است.
ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که یکی از مشاهیر علمای موسیقی ایران بنام زیریاب {یا زریاب} فارسی ("ابوالحسن علی ابن نافع") موسس مدرسه موسیقی قرطبه بوده است.

ارغنون یا ارک و یا همان ارگ امروزی

ابن سینا در باره "ارک" یا ارعنون فقط اشاره مختصری در کتاب شفا می کند و این هم شاید از این جهت بوده که این ساز تا آنجایی که تحقیق شده است ابتدا در نواحی آسیای صغیر ساخته شده است. علمای جهان اسلام که راجع به آلات موسیقی رسالاتی نوشته اند همیشه اسم هر سازی را با محل اصلی آن معرفی و ذکر می کرده اند و چنانچه ملاحظه می شود در قصه هزار و یک شب نیز این قانون بکار رفته است.
مثلاً عود حیلیقی (عود دمشق) یا چنگ عجم یا قانون مصری ، نی تاتاری و ... به همین علت هرگاه که راجع به ارگ مطلبی نوشته اند آنرا به بیزانس یا یونان نسبت داده اند. به همین علت شاید بتوان حدس زد که این ساز از اختراعات مردم آسیای صغیر باشد.
به هر حال ابن سینا در کتاب "شفا" راجع به ارگ می گوید: "بعضی اوقات سازهایی ساخته می شود که در آن می دمند و از جمله آنها سازی است که اصلش از بیزانس و معروف به ارگ است". همچنین در کتاب دیگری بنام "رساله فی الحکمه" که منسوب به وی است آمده است: "از جمله ابتکارات خارق العاده در عالم موسیقی ایجاد سازهای ترکیبی مثل ارکان (اورگانوم) و نظار آن است."

قسمتی از فصل پرده بندی کتاب شفا

"آلات موسیقی را اقسامی است. از جمله سازهایی که دارای تار و دستان (پرده) و آنها را با مضراب می نوازند، مثل بربط و طنبور. ولی مشهورتر و متداولتر از همه، همان بربط است و اگر سازی بهتر از این وجود داشته باشد، مسلماً نوازندگان از آن بی اطلاع هستند. بنابراین لازم است که ما در باره ساختمان و نسبت بین پرده های آن صحبت کنیم. توضیح راجع به سازهای دیگر را به اشخاص دیگر واگذار می کنیم که بعد از اطلاع به شرح آنها بپردازند."
"بنابراین می گوییم که عود (بربط) سازی است که بین مشطه و انف (جای گوشی ها) آن به فاصله یک چهارم طول یک سیم پرده ای بسته باشند برای انگشت خنصر. بنابراین بین مطلق (دست باز) و خنصر فاصله چهارم یعنی نسبت چهار به سه (4/3) است. سپس طول سیم را به نه قسمت تقسیم کرده و یک نهم آنرا از انف جدا کرده پرده ای می بندیم که سبابه می نامیم و بن مطلق و سبابه که معادل هشت به نه است را فاصله طنینی (یک پرده) گوییم ..."

آثار ابوعلی سینا

مهمترين فهرستي كه در سالهاي اخير درباره آثار ابوعلي سينا ، تدوين شده ، كتابي است كه دكتر يحيي مهدوي استاد دانشگاه تهران در سال ۱۹۵۴ به فارسي منتشر كرده است .اين اثر ، كتابشناسي انتقادي است و در كتب و رسالات اصيل ابوعلي سينا ازآنهايي كه به او نسبت داده شده تفكيك شده است .
در يادداشتهاي جوزجاني نام حدود ۶۰ كتاب و رساله برده شده و اين تنها طبقه بندي است كه زمان نوشتن آنها را , دست كم در مورد آثار مهم , تعيين مي كند , زيرا از اشعار وتعدادي از رسالات به طور دسته جمعي نام برده شده است .
در اينجا بي مناسبت نيست به طور خلاصه مهمترين آثار طبيب و فيلسوف بزرگ را به ترتيب تاريخ نگارش نام ببريم :

۱- الحكمه العروضيه :

اين كتاب نخستين اثر فلسفي ابوعلي سينا ست كه او در بيست و يكسالگي براي ابوالحسين عروضي نگاشته است . از اين كتاب فقط يك نسخه باقي مانده كه در كتابخانه شهر اوپسالاي سو‌‌‌‌ئد نگاهداري مي شود .

۲- القانون في الطب :

فشرده ترين اثر ابوعلي سينا در رشته پزشكي است كه مورد استفاده چند نسل از دانشمندان قرار گرفته و در آن كليه معلومات وتجربياتي را كه تا آن زمان به دست آمده بود جمع آوري كرده است . بدين سان اين دايره المعارف طي چند قرن يكي از كتب مرجع دانشجويان پزشكي بوده است . نسخه هاي خطي متعدد اين كتاب و تفسيرها و ترجمه هاي بيشماري كه به زبانهاي مختلف از آن به عمل آمده است ، اهميت و ارزش قانون را نشان مي دهد .

۳- الحكمه المشرقيين :

اين كتاب كه فقط بخشي از آن درباره منطق باقي مانده است ، يكي از مشخص ترين آثار ابوعلي سينا بشمار مي رود . وي ضمن نگارش آن مي خواسته فلسفه سنتي ارسطويي را رد كرد تا بتواند نظرات خودش و ساير نظريه هاي فلسفي را بيان نمايد . بخش كوچكي از منطق آن كه باقي مانده اصالت مجموعه مفقود را نشان مي دهد . در سال ۴۲۰ هجري كه سلطان مسعود پسر محمود غزنوي اصفهان را گرفت و غارت كرد ، اين كتاب ساير كتب كتابخانه سلطنتي امراي آل بويه به غزنه حمل شد و در سال ۵۴۶ هجري در حين اشغال اين شهر به دست علاالدين غوري با تمامي كتابهاي موجود دركتابهاي موجود در كتابخانه سوزانده شد .

4-النجاه ( نجات ) :

اين كتاب شامل چهار بخش به شرح زير است :
منطق , علوم طبيعي , علوم رياضي و مابعدالطبيه . بر خلاف تصور همگان اين كتاب خلاصه أي از شفا نيست .

5-الشفا‌‌‌ ( شفا ) :

اين دايره المعارف همان مقامي را در زمينه فلسفي دارد كه قانون در زمينه پزشكي .

شاخه بندی کتابهای او

فلسفه

شفا /نجات /الاشارات والتنبیهات

ریاضیات

زاویه /اقلیدس /الارتماطیقی /علم هیئت /المجسطی /جامع البدایع

طبیعی

ابطال احکام النجوم /الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد /فضا /النبات والحیوان

پزشکی

قانون /الادویة القلبیه /دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه /قولنج /سیاسة البدن وفضائل الشراب (احتمالا بلکه مظنونا منظور خمر حرام نیست.به مقالهٔ دوم کتاب فیلسوف شهید شیعه ابوعلی سینای خراسانی رجوع شود) /تشریح الاعضا /الفصد /الاغذیه والادویه

منابع :

شيخ الرئيس ، ابوعلي سينا ، حسين بن عبدالله حسن بن علي بن سينا http://www.mashaheer.net
اثار ابو علی سینا http://hamadani.blogfa.com
زندگی نامه ی ابو علی سینا .... http://engmehrshad.blogfa.com
ابوعلی سینا http://daneshnameh.roshd.ir
ابوعلی سینا http://fa.wikipedia.org
موسیقی در آثار ابوعلی سینا http://www.honar.110mb.com
ابوعلي سينا که بود؟ http://forum.mihandownload.com





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما